چارسو پرس: جنگ. این اتفاق مهلک واقعا برای چه چیزی خوب است؟ در بیشتر موارد مطلقا هیچچیز، به خصوص وقتی صحبت از زندگی واقعی میشود، این کلمهی نکبتبار معنایی جز رنج و مرگ و ویرانی نخواهد داشت. با این حال، این رفتار وحشیانهی میان انسانها فعلا که در دنیای سینما خوب جواب داده و فیلمهای جنگی از محبوبترین ژانرها میان مخاطبان است. تاکنون نیز چندین فیلم کمدی فوقالعاده ساخته شده که حول محور جنگ میچرخند و از واقعیتهای تاریخی آن نه تنها برای روایت داستان استفاده میکنند، بلکه لحظات کمدی و شوخیهای خندهدارشان یکی از ابتداییترین و قدیمیترین اعمال بشریت را به شکل جذابی قابل لمس میکند.
حقیقت این است که بدون جنگ، صلحِی وجود نخواهد داشت و صلح باعث التیام و خوب شدن است. خنده نیز بدون شک یک مرهم است، مکانیسمی شفابخش که از درون طبیعت انسان نشات میگیرد. افراد بسیار کمی هستند که دوست ندارند بخندند یا اصلا نمیخواهند که بخندند! اما چیزی که مسلم است، اکثر مردم به دنبال خنده و التیام زخمهای روحیشان هستند و برای اینکار چه راهی بهتر از کشف جنگ و همه اجزای آن از طریق ابزاری شفابخش مانند خنده؟
ساخت یکی کمدی جنگی ظریف و استخواندار که علیرغم تلخی ذاتی جنگ بتواند از مخاطب خنده بگیرد و اوقات خوشی را برای او بسازد کاری بسیار سخت و دشوار است اما این مهم بارها و بارها، با ارادهای حیرت انگیز و طنزی بیهمتا انجام شده است. بنابراین بدون طولانیتر کردن مقدمه، برخی از خندهدارترین کمدیهای جنگی تاریخ سینما را برایتان معرفی میکنیم.
۱۰. مردانی که به بزها خیره می شوند (The Men Who Stare At Goats)
- کارگردان: گرانت هسلو
- بازیگران: جورج کلونی، یوان مگ گرگور، جف بریجز، کوین اسپیسی
- تاریخ انتشار: ۲۰۰۹
- امتیاز راتن تومیتوز: ۵۱ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۲ از ۱۰۰
و مخاطبانی که به نام بازیگران خیره میشوند! یک گروه حرفهای و فوقالعاده از ستارههای شاخص سینما شامل جورج کلونی، یوان مک گرگور، جف بریجز و کوین اسپیسی که حضورشان کنار یکدیگر نوید مواجهه با اثری درخشان را به مخاطب میدهد. «مردانی که به بزها خیره میشوند»، یک کمدی سیاه جنگی محسوب میشود که در سال ۲۰۰۹ و براساس کتابی پژوهشی و غیرداستانی نوشتهی جان رونسون ساخته شد و موضوع آن در مورد تلاشهای محرمانهی ارتش ایالات متحدهی آمریکا در استفاده از قدرت های روانی به عنوان یک سلاح کاربردی است. تلاش بیهودهای که رقابت نظامی و علمی دیوانهوار آمریکا با شوروی سابق باعث شکلگیری هستهی اولیهآن شده بود.
داستان فیلمنامهی اقتباس شده از کتاب رونسون، در مورد خبرنگاری به اسم باب ویلتون است که در عراق با سربازی آمریکایی به نام لیم آشنا میشود که ادعا میکند عضو یک لشکر جدید در ارتش ایالات متحده است که ماموریتهایش را با استفاده از قدرت های ماوراءالطبیعه انجام میدهد!
فیلم نگاهی هزلآمیز و کاریکاتوری به مسیرهایی است که دولتها برای اطمینان از حفظ قدرت و کنترل داشتن روی دیگران قدم در آنها میگذارند. تکنیکهای کنترل ذهن و عملیاتهای روانی و نیروهای ماورایی برای دستیابی به اهداف نظامی که «مردانی که بزها خیره میشوند» به این ایده و امکان وقوعش از دریچهی کمدی و طنز نگاه میکند و آن را به سخره میگیرد. یک کمدی پرملاط و عجیب و غریب که بازی درخشان بازیگرانش به ویژه جورج کلونی ستودنیست.
۹. راه راه (Stripes)
- کارگردان: ایوان رایتمن
- بازیگران: بیل مورای، هارولد رایمیس، پاملا جین سولز
- تاریخ انتشار: ۱۹۸۱
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۸ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۸ از ۱۰
«راه راه» فیلمی به کارگردانی ایوان رایتمن و محصول ۱۹۸۱ آمریکاست. داستان این کمدی جنگی دربارهی دو دوست با نامهای جان وینگر و راسل زیسکی است که شغل خود را از دست داده اند و تصمیم میگیرند برای تفریح و فرار از زندگی واقعی به ارتش بپیوندند. این دو نفر که حالا چیزی برای از دست دادن ندارند و افراد شکست خوردهای به حساب میآیند، برای ایجاد تغییری اساسی در زندگیشان وارد ارتش شدهاند اما آنجا چزی جز پوچی و پوچی بیشتر نصیبشان نمیشود. فیلمی دربارهی اینکه چگونه جنگ میتواند افرادی که را که به انتهای خط رسیدهاند به اندکی آنطرفتر گسیل دهد و آنها را به نابودی مطلق برساند.
«راه راه» تلاش میکند که از چسبیدن به نکات مرتبط با سایر فیلمهای جنگی و اهداف و مفاهیم عمیقشان دوری کند و با فرصت درجه یکی که به بازیگر نقش اولش مورای برای نمایش استعدادهای کمدی خود داده، بستر مناسبی برای شکلگیری داستان پیرامون شخصیت سردرگم و بیقرار او ایجاد کرده است. ویگنر (نام شخصیت اصلی) در میان دیگر همرزمانش یک وصلهی ناجور به حساب میآید که تفکراتی فلسفی دارد. در عین حال جذابیت فیلم تا حد زیادی مدیون بده بستانهای او با نقش مقابلش رایمیس است. او دقیقا نقطهی مقابل مورای است و رفتار کنترل شده و عقلانیاش تاثیر دلقکبازیهای مورای را بر مخاطب تشدید میکند.
«راه راه» یا به عبارت دیگر «درجهدار ارتش»، یک بیاحترامی مستقیم و کاملاً خندهدار به جنگ و قوانین سختگیرانهی ارتش است و این دهنکجی و مدلی که جان و راسل سختیهای سرباز بودن را پشت سر میگذارند – به طنز آمیزترین وجه ممکن – حسابی مخاطب را به وجد میآورد و میخنداند.
در نهایت هرچند که فیلم در دقایق اولیهی خود از قابلیتهای آموزش نظامی برای خلق موقعیتهای خندهدار و شوخیسازی نهایت بهره را میبرد اما از جایی که ماجراهای شخصیتها از پشت خطوط دشمن آغاز میشود کمی افت میکند.
۸. تیم آمریکا: پلیس جهانی (Team America: World Police)
- کارگردان: تری پارکر
- بازیگران: تری پارکر، مت استون، کریستن میلر
- تاریخ انتشار: ۲۰۰۴
- امتیاز راتن تومیتوز: ۷۷ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۳ از ۱۰
احتمالاً یکی از خشنترین و توهینآمیزترین فیلمهای ژانر کمدی جنگی که تاکنون ساخته شده است، «تیم آمریکا: پلیس جهانی» باشد که خالقان سریال «ساوث پارک» مت استون و تری پارکر آن را کارگردانی کردهاند و یکی از درخشانترین آثار آنهاست. این فیلم که شخصیتهایی عروسکی دارد و به روش انیمیشن پاپتون (یکی از انواع استاپ موشن) فیلمبرداری شده، حول محور یکی از بازیگران برادوی به نام گری جانستون میچرخد که توسط یک تیم نخبه مبارزه با تروریسم استخدام میشود.
یک کمدی اکشن روپا، پر از شخصیت و ماجرا و حادثه و آواز که بخش اصلی داستانش در بستر وقایع سیاسی روز و حضور آمریکا در خاورمیانه اتفاق میافتد. یکی از نقاط قوت جالب فیلم که بخش مهمی از زمان اثر را به خود اختصاص داده ارجاعات متعددی است که به ژانرها و نشانههای سینمایی مختلف میدهد. با این حال، «تیم آمریکا: پلیس جهانی» یک کمدی بسیار سرگرم کننده است زیرا تیم آمریکا تلاش میکند تا دنیا را نجات دهد اما هنگامی که جهان شروع به از هم پاشیدگی می کند، آرزوهای شخصی گری و همرزمانش، از جمله عاشق شدن، در حالی که او و تیمش با تروریستها مبارزه میکنند، مورد آزمایش قرار میگیرند.
همچنین شبیهسازی صحنههای عاشقانه و اکشن فیلمهای واقعی با استفاده از عروسکهای بیجان فوقالعاده جذاب و تماشایی از کار درآمده و میتواند بهانهی اصلی برای تماشای این فیلم باشد. این انیمیشن پیشرو چه از لحاظ سیاسی و چه اخلاقی بسیار تند و جسورانه است و همین ویژگیها در کنار کمدی خوبش میتواند مخاطب را تا انتها با خود همراه سازد. از دیگر نقاط قوت فیلم نیز میتوان به ترانههای شنیدنی و بامزهی آن اشاره کرد که یکی از آنها ترجیعبند جالب و صادقانهای دارد: «آنقدر به تو نیاز دارم که بن افلک به مدرسهی بازیگری!».
۷. حرامزاده های لعنتی (Inglourious Basterds)
- کارگردان: کوئنتین تارانتینو
- بازیگران: برد پیت، کریستوفر والتز، دایان کروگر
- تاریخ انتشار: ۲۰۰۹
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۰ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۴ از ۱۰
«حرامزادههای لعنتی» یا «پست فطرتهای لعنتی» فیلمی تاریخی محصول سال ۲۰۰۹ به کارگردانی کوئنتین تارانتینو است. این فیلم یکی از تماشاییترین آثار تارانتینو است که بازیگران ستاره و کارکشتهای شامل برد پیت، دایان کروگر، الی راث و کریستوف والتز در آن ایفای نقش میکنند.
فیلم داستانی کاملا تخیلی دارد که ماجراهای آن در طول جنگ جهانی دوم اتفاق میافتند. داستان غیرواقعی «پست فطرتهای لعنتی» دربارهی یک گروه سرباز یهودی – آمریکایی است که در جریان جنگ جهانی دوم، در فرانسهی تحت اشغال نازیها گروهی به نام «حرامزادگان» را تشکیل میدهند که برای انتقام و ایجاد رعب و وحشت در بین سربازان ارتش هیتلر به قلع و قمع و شکار بیرحمانهی آنها میپردازند. سبک خاص این گروه در برخورد با نازیها از جذابترین لحظات فیلم است.
فیلم در ۵ فصل مرتبط به هم روایت میشود و داستان نهایی آن درباره ترور برنامهریزی شدهی گروهی از رهبران نازی توسط سربازان یهودی – آمریکایی و صاحب یک سینماست که طی آن تارانتیتو در داستانی خیالی تمام آنها را به آتش میکشد و پایان کار رایش سوم و مرگ هیتلر را رقم میزند.
این کمدی جنگی با استقبال خوبی از سوی منتقدان مواجه شد و در باکس آفیس نیز عملکرد خوبی داشت و پرفروشترین فیلم تارانتینو تا به امروز است. البته که مانند دیگر فیلمهای او، خشونت بیش از حدی در تمام لحظات فیلم جریان دارد و پاشیدن خون به اطراف و کشتار وحشیانه امری کاملا عادیست. در میان تمام این خشونتها و تاریکیها اما تارانتینو بازهم عشقش به سینما را نشان میدهد. اگر در «روزی روزگاری در هالیوود» بازیگرهای سینما شارون تیت زیبا را نجات دادند، در «حرامزادههای لعنتی» سینما کل دنیا را نجات میدهد.
۶. تندر گرمسیری (Tropic Thunder)
- کارگردان: بن استیلر
- بازیگران: بن استیلر، رابرت داونی جونیور، جک بلک
- تاریخ انتشار: ۲۰۰۸
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۲ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۱ از ۱۰
یک کمدی سرگرم کننده و کاردرست با انبوهی از شوخیهای خندهدار که تماشاچی را پس ار خروج از سالن راضی به خانه میفرستد. بن استیلر در این فیلم خوشساخت، دیوانهوار و واقعا تماشایی به سراغ هجو ژانر جنگی رفته است و ماجرای گروهی از بازیگران را روایت میکند که قرار است در فیلمی جنگی بازی کنند. آنها برای درک درست نقش و آشنایی بیشتر با لوکیشن توسط کارگردان به قلب جنگلهای جنوب شرق آسیا میروند اما در آنجا ناخواسته وارد جنگی واقعی با قاچاقچیان مواد مخدر میشوند.
«تندر استوایی» یکی از بهترین آثار بن استیلر است که به شکل بسیار خلاقانه وخندهداری به هجو آن دسته از رفتارهای افراطی و جدی بازیگران در حین بازی، و ادا و اطوارهای بیش از حد آنها و عطش سیری ناپذیرشان در کسب مجسمهی طلایی اسکار میپردازد و به شکل اغراقآمیزی بازیگرانی را که فقط به خاطر چهرهشان برای نقشهای بیربط پذیرفته میشوند را مسخره میکند.
این اثر باطراوت به عنوان تقلیدی از فیلم «اینک آخرالزمان» فورد کاپولا در نظر گرفته میشود و حتی سعی میکند برخی از شرایط و اتفاقات ادعا شده در ساخت فیلم را به طنز تقلید کند که نتیجهی این ماجراجویی فوقالعاده است!
فیلم با داشتن یک گروه بازیگری پرستاره شامل بن استیلر، جک بلک، رابرت داونی جونیور و حضوری کوتاه از تام کروز، یک کمدی جنگی مضحک، مفرح و فوقالعاده است که ساخت فیلمهای جنگی را جعل میکند. واقعا به شما توصیه میکنیم که این فیلم را ببینید و لذت ببرید.
۵. تبصرهی ۲۲ (Catch 22)
- کارگردان: مایک نیکولز
- بازیگران: آلن آرکین، اورسن ولز، ریچارد بنجامین
- تاریخ انتشار: ۱۹۷۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۱ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۱ از ۱۰
«تبصرهی ۲۲» فیلمی کمدی – درام محصول سال ۱۹۷۰ و به کارگردانی مایک نیکولز است که بر اساس کتابی به همین نام اثر جوزف هلر، نویسنده و طنزپرداز آمریکایی ساخته شده است. این فیلم کلاسیک و تماشایی به مشکلات سربازان جنگ و مسائل روحی و روانی که آنها پس از مرگ همرزمان خود تجربه میکنند میپردازد. در این فیلم آلن آرکین نقش یک خلبان نیروی هوایی به نام کاپیتان جان یوساریان را بازی میکند که مسئولیت رها کردن بمب بر روی مواضع دشمن را برعهده دارد.اما پس از دیدن مرگ دوستانش در طول یک ماموریت تصمیم میگیرد که از ارتش خارج شود. تلاشهای او برای خروج از ارتش اما به در بسته میخورند و او در نهایت تصمیم میگیرد تا با تظاهر به دیوانگی گواهی معافیت از رزم دریافت کند.
«تبصرهی ۲۲» یک فیلم هوشمند با شخصیتهایی وحشی و دیوانه است که در یک پایگاه نظامی و در طول جنگ جهانی دوم اتفاق میافتد که به عنوان یک کمدی سیاه، وضعیت بیحوصلگی و افسردگی سربازان را در یک جنگ خشونتبار فزاینده و اینکه آنها هیچ راهی برای خلاصی از این وضعیت ندارند بررسی میکند. کارگردان اثر تلاش کرده است تا با خلق موقعیتهای طنز از تلخی گزندهی فیلم کاسته و آن را به اثری همهپسند تبدیل کند که نتیجهی تلاشش اثری قابل قبول و سطح بالاست که یکبار دیدنش خالی از لطف نیست.
۴. بیلاکسی بلوز (Biloxi Blues)
- کارگردان: مایک نیکولز
- بازیگران: متیو برودریک، کریستوفر واکن، مت مولهرن، پنهلوپه آن میلر
- تاریخ انتشار: ۱۹۸۸
- امتیاز راتن تومیتوز: ۷۵ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۶ از ۱۰
«بیلاکسی بلوز» یک کمدی – درام نظامی آمریکایی به کارگردانی مایک نیکولز است که نیل سایمون فیلمنامهی آن را براساس نمایشنامهای از خودش به رشتهی تحریر درآورده است. در این فیلم محصول سال ۱۹۸۸ متیو برودریک نقش سربازی به نام یوجین جروم را بازی میکند که به شدت شوق زندگی دارد و میخواهد به هر طریقی که شده از از جنگ جان سالم به در برده و به آرزوی دوران کودکیاش یعنی نویسندگی بپردازد. داستان «بیلاکسی بلوز» حول محور سرباز جروم و جوخهی کوچکی از سربازان جوان و تازهواردی میچرخد که در حال گذراندن دورهی آموزشی خود در اردوگاه در بیلوکسی، واقع در ایالت میسیسیپی هستند.
در این فیلم کهنه سربازی مجروح که ترکشی آهنی را در سرش با خود حمل میکند وظیفهی آموزش دادن به سربازان را دارد و مجازاتهای سختی را برای شکستن قوانین در نظر گرفته است. یک آنتاگونیست به تمام معنا که تمام عقدههایش از زندگی را سر سربازان زیردستش خالی میکند.
به عنوان یک کمدی – درام، «بیلوکسی بلوز» وظیفهاش را در خنداندن مخاطب و انتقال همزمان پیامهایش به خوبی انجام میدهد و نگاهی متفاوت به سختگیریهای ارتش و دشواریهای آموزش و آماده شدن سربازان جوان برای جنگ دارد. در کنار تمام اینها نیم نگاهی نیز به وضعیت اسفبار آرزوهای جوانی دارد.
۳. صبح بخیر، ویتنام (Good Morning, Vietnam)
- کارگردان: بری لوینسون
- بازیگران: رابین ویلیامز، فارست ویتاکر، تونگ تان ترن
- تاریخ انتشار: ۱۹۸۷
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۹ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۳ از ۱۰
مگر میشود رابین ویلیامز در یک اثر کمدی حاضر باشد و فیلم کار بدی از آب دربیاید؟ «صبح بخیر، ویتنام» محصول سال ۱۹۸۷ به کارگردانی بری لوینسون و بهترین کمدی جنگی ساخته شده از زمان فیلم فوقالعادهی «M*A*S*H» است و بر اساس سرگذشت یک شخص واقعی شکل گرفته است. فیلم در زمان اکران بسیار پرطرفدار شد و با فروشی شگفتانگیز (۱۰ برابر بودجهی اولیه معادل ۱۲۵ میلیون دلار) تمام نگاهها را به خود خیره کرد.
فیلم داستان شخصی به نام ایدریان کرونوئر – با بازی فراموش نشدنی رابین ویلیامز – یک درجهدار نیروی هوایی ارتش آمریکا را به تصویر میکشد که به عنوان مجری برنامهی صبحگاهی در شبکهی محلی رادیویی نیروهای مسلح به ویتنام میرود. او خیلی زود تمام معادلات را بههم میزند و برنامه را به شیوهی خودش مدیریت و پخش میکند. کاری با دستورات مافوقانش ندارد و به جای اطلاعیههای ارتش و موسیقیهای مانتووانی، موسیقی راکاندرول و طنزهای قبیح پخش میکند و با تقلید صداهای مسخرهاش حسابی محبوب میشود. از سانسور خبر مرگ همرزمانش بیزار است و به همین خاطر مورد غضب و تنبیه مافوقانش قرار میگیرد. حالا سربازانی که جنگ ویتنام حسابی فرسوده و خستهشان کرده مشتاقانه منتظر برنامهی او مینشینند تا ساعتی را به شادی و پایکوبی بگذرانند.
«صبح بخیر ویتنام» استعارهای کمدی از جنگ است. سال ۱۹۶۵، زمانی که جنگ ویتنام آغاز شد، کسی در آمریکا اوضاع میدان جنگ را جدی نمیگرفت اما در پایان همین سال، آمریکاییها درگیر جنگی تمامعیار در این کشور کوچک جنوب شرق آسیا شده بودند. این سالی بود که به قول برزنر، یکی از تهیه کنندگان فیلم، «دکتر جکیل» تبدیل به «آقای هاید» شد. به این ترتیب سیر تحول شخصیت کرونوئر (برای اینکه متوجه بشود بیشتر به خودش بدهکار است یا به هموطنانش) نمونهای شاخص از سیر تحول شخصیت بسیاری از آمریکاییهاست که ناخواسته درگیر جنگی شده بودند که ربطی به آنها نداشت.
به عنوان نکتهی پایانی باید بگوییم که این فیلم از هر نظر فیلم ویلیامز فقید است و به عنوان سکوی پرتابی برای آیندهی حرفهای او عمل کرد. جالب است بدانید که بسیاری از برنامههایی که در رادیو پخش میشد بداهه و حاصل نبوغ سرشار ویلیامز در کمدی بود که استعداد ناب او را بیش از پیش نمایان کرد. خود ویلیامز در اینباره میگوید: «نقش کرونوئر نزدیکترین نقش تمام کارنامهام به شخصیت واقعی خودم بوده است».
۲. سه پادشاه (Three Kings)
- کارگردان: دیوید اُ راسل
- بازیگران: جورج کلونی، مارک والبرگ، آیس کیوب
- تاریخ انتشار: ۱۹۹۹
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۵ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۱ از ۱۰
مانند بیشتر فیلمهایی که در این لیست حضور دارند، درام «سه پادشاه» نیز فیلمی ضدجنگ در ژانر یک کمدی سیاه است که داستان آن پس از اتمام جنگ اول خلیج فارس در کویت اتفاق میافتد. ماجرای گروهی از سربازان ارتش ایالات متحده که تلاش میکنند یک انبار بزرگ طلا را که در نزدیکی پایگاه آنها قرار دارد سرقت کرده و زندگیشان را تغییر دهند. فیلمی بلندپروازانه و موفق که با اکشن هیجانانگیز و طنز تندی که دارد به موضوعاتی مانند نژادپرستی، سیاست، جنگ و دخالتهای آمریکا در خاورمیانه میپردازد. با این حال، هرچه جلوتر میروند بیشتر متوجه سیاستهای منافقانهی آمریکا در خاک عراق میشوند. آنها وقتی کودکان نشسته در میان کپر و وضعیت اسفناک مردم را میبینند که به شدت به کمک آنها نیاز دارند در دوراهی انتخاب قرار میگیرند. اینکه خودخواه باشند و به دنبال گنج بروند و یا به صدای وجدان خود گوش دهند و به کمک مردم بشتابند که این موضوع کاتالیزور سفرهای فردی و جمعی است که هر شخصیت انجام میدهد.
با وجود این درگیریهای عاطفی فیلم نمیگذارد فراموش کنیم که اثری کمدی است و موقعیتهای خندهداری که برای شخصیتها به وجود میآورد واقعا دیدنی از آب درآمده است. اثری کنایی و هجوآلود از عملیات صحرا که قطعا بهترین فیلم آمریکایی دربارهی این واقعه است و گروه بازیگرانش، جورج کلونی، مارک والبرگ و آیس کیوب و اسپایک جونز اجراهایی باورنکردنی را ارائه میکنند. البته که در بعضی دقایق از فرط افراط پهلو به پهلوی فیلمهای سورئال میزند که این اتفاق خود از دیگر مسائلی است که مخاطب را به خنده وا میدارد. کافیست صحنههایی مانند گلوله خوردن گاو بینوا در دل صحرا را به خاطر بیاورید.
«سه پادشاه» در باکسآفیس عملکرد موفقیتآمیزی داشت و تحسین منتقدان را نیز برانگیخت.
۱. مش (M*A*S*H)
- کارگردان: رابرت آلتمن
- بازیگران: رابرت آلتمن، دونالد ساترلند، الیوت گلد، تام اسکریت
- تاریخ انتشار: ۱۹۷۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۶ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۴ از ۱۰
«مش» فیلمی کمدی به کارگردانی رابرت آلتمن و محصول ۱۹۷۰ آمریکاست. فیلم براساس کتابی به نام «مش: رمانی دربارهی سه دکتر ارتش» ساخته شده و دونالد ساترلند، تام اسکریت، الیوت گلد و رابرت دووال تیم بازیگری آن را تشکیل میدهند. داستان فیلم «مش» در طول جنگ دو کره اتفاق میافتد، اما شباهتها و تأثیراتی که از جنگ ویتنام در آن وجود دارد غیرقابل انکار است. این فیلم دربارهی یک تیم پزشکی سه نفره متشکل از سه دوست صمیمی به نامهای هاکی، جان و دوک است که در میانهی جنگ کره در بیمارستان جراحی سیار ارتش مستقر هستند. در میان هیاهوی جنگ و تاثیراتش، این تیم سه نفره از تمام قابلیتهایشان در طنز و شوخی برای مبارزه با وحشت جنگ استفاده میکنند تا سلامت عقل خود را حفظ کنند. آنها در اوقات فراغت سرگرمیهای خاصی برای خودشان ابداع کردهاند که شامل ماموریت رسوا کردن یک پرستار سختگیر و یک سرگرد مذهبی و برپایی نوعی مراسم شام آخر برای دندانپزشکی که قصد خودکشی دارد میشوند!
جنس شوخیهای استفاده شده در فیلم برآیندی از سالها ساخت کمدی در سینماست. تمام انواع کمدی در این فیلم به زیبایی و هماهنگی هرچه تمامتر کنار هم قرار گرفتهاند تا فشار دیوانه کنندهی جنگ را به شکل مسخرهآمیزی کم کنند. از اسلپ استیک (کمدیهای سرخوش بزن وبکوب) تا کمدیهای بازیگر محور و دیالوگهای بینظیر. رفتارهایی که این سه پزشک ارتش برای فراموشی جنگ و ویرانیهایش انجام میدهند خندهی زیادی از مخاطب میگیرد. این فیلم به خاطربازی فوقالعادهی بازیگرانش و همچنین سوژهی بسیار بکری که داشت برندهی جایزهی نخل طلای کن در سال ۱۹۷۰ شد.
منبع: movieweb
منبع: دیجیمگ