سجاد نوروزی؛ هرگونه قیمت‌گذاری باید معطوف به برنامه توسعه و مخاطب‌شناسی باشد. سئوال این است که این برنامه توسعه و مخاطب‌شناسی برای این طرح موجود است یا نه؟ اگر چنین برنامه‌ای وجود داشت ما و رسانه‌ها باید از مطلع می‌بودیم که نیستیم.

چارسو پرس: روز گذشته سازمان سینمایی اعلام کرد با هدف حمایت از رونق سینما و تقویت استقبال مخاطب، با شناور شدن دائمی‌ و هدفمند قیمت بلیت سینما در سال ۱۴۰۲ موافقت کرده است.

به این ترتیب و بر اساس آنچه گفته شده، قیمت بلیت سینما در سال جدید بر اساس درجه کیفی، موقعیت جغرافیایی سالن سینما و سئانس‌های مختلف تعیین خواهد شد. طبق این طرح سقف مبلغ بلیت ۶۰ هزار تومان برای سینماهای مدرن مثل کوروش، ایران مال، فرهنگ، چارسو و صبامال در نظر گرفته شده و در سالن‌های دیگر این مبلغ ۲۰ هزار تومان خواهد بود. صحبت از این طرح البته از ابتدای سال شروع شده بود، اما روز گذشته به تأیید رسید و طبیعتا حرف‌ها و صحبت‌های زیادی هم از نکات مثبت و منفی آن به میان آمد. از جمله بالا بودن قیمت بلیت و این که امکانات سالن‌های سینما در ایران در حد این قیمت بلیت نیست. با سجاد نوروزی، مدیر سینما آزادی در باره این طرح صحبت کردیم. او معتقد است قبل از هر چیز مهم‌ترین اصل داشتن برنامه و نقشه راه است که در این طرح وجود ندارد:

نظرتان در باره این طرح چیست؟ موافقید یا مخالف؟

موافق یا مخالف بودن اصلا موضوعیت ندارد. حرف من این است که هرگونه قیمت‌گذاری باید معطوف به برنامه توسعه و مخاطب‌شناسی باشد. سئوال این است که این برنامه توسعه و مخاطب‌شناسی برای این طرح موجود است یا نه؟ اگر چنین برنامه‌ای وجود داشت ما و رسانه‌ها باید از مطلع می‌بودیم که نیستیم.

گفته می‌شود این طرح با هدف حمایت از تولید و رونق اکران و ملاحظه وضع معیشت مردم تعیین شده است. نظر شما چیست؟

این حرف‌ها مثل برنامه‌های توسعه چند ساله است که سرخط‌های کلی مثل رونق تولید و حمایت از اقشار کم درآمد و رونق بخشیدن به تجارت خارجی در آن وجود دارد. اما در عمل هیچکدام اجرا نمی‌شود. الان اگر برنامه‌های توسعه را در سال‌های گذشته بررسی کنیم، متوجه می‌شویم بخش زیادی از آنها اصلا اجرا نشده اند. قرار نیست فقط انشا بنویسیم.

مسئله دیگری که مطرح شده این است که ۴ فاکتور فیلم، زمان، سالن و سئانس برای تعیین قیمت بلیت در نظر گرفته می‌شود. شما فکر می‌کنید این ۴ عامل کافی است؟

من باز هم تکرار می‌کنم ما نیاز به برنامه توسعه، آمایش محیط و مخاطب‌شناسی داریم. باید تیپولوژی مخاطب سینمای ایران با طرح‌های پیمایشی کلان احصا شود. بنا بر این آمایش مشخص می‌شود مخاطب سینمای ایران از چه تیپ‌های اجتماعی هستند و چه ژانرهایی را دوست دارند. بعد هم مهم‌تر از هرچیز باید به این فکر کرد که چرا در یک کشور ۸۰ میلیونی تعداد مخاطبان ثابت دو و نیم میلیون نفر است و برای آن قشری که هیچوقت پایشان را در سینما نمی‌گذارند، باید چه کار کرد و چطور می‌شود پایش را به سینما باز کرد؟ طبق آخرین پیمایش فرهنگی که من دیدم، بالای ۶۰ درصد مردم ایران هیچوقت سینما نمی‌روند. شما این را با کشورهای پیرامون خودمان مثل ترکیه مقایسه کنید. به نظرم باید به مرحله ای برسیم که یک نقشه راه داشته باشیم.

این طرح، طرح درستی است. ولی باید درست اجرا شود. وقتی دچار بیماری ویروسی می‌شوید، نباید آنتی بیوتیک بخورید یا وقتی بیماری باکتریایی دارید، داروی ضد ویروسی نمی‌خورید، باید آنتی بیوتیک بخورید. اول باید مشخص شود، بیماری چیست، بعد متناسب با آن نسخه پیچید. این خیلی بدیهی است. من تأکید می‌کنم در این گفت وگو از نظرات شخصی خودم صحبت نمی‌کنم. این‌ها بدیهیات عینی و راهبردی است. مثلا یک شرکت بزرگ صنعتی وقتی قصد دارد محصول جدیدی تولید کند، اول ذائقه‌شناسی می‌کند. ولی سینمای ایران این کار را نمی‌کند و چون نمی‌کند، محکوم به شکست است. ما می‌خواهیم این فیلم‌ها را در نهایت به مخاطب عرضه کنیم. مخاطب هم مردم هستند. ولی این مخاطب‌شناسی انجام نشده است

فکر می‌کنید اگر این طرح به همین شکل اجرا شود، روی فروش فیلم‌ها چه تأثیری خواهد داشت؟

به نظر من فروش مقطعی مثبت خواهد بود. اما دردها و زخم‌های کهنه‌ای که داریم باز سر باز می‌کند. ما انتخابی جز این که حرفه‌ای باشیم و عقلانیت توسعه ای داشته باشیم، نداریم. اگر بخواهیم در باره همه چیز محفلی و گعده‌ای تصمیم بگیریم و منافع چند نفر در چند صنف به خیر جمعی و منافع کلی سینما ارجحیت داشته باشد، وضعیت همین خواهد بود. سال ۶۶ زیر بمب و موشک صدام و در کشوری که ۳۵ میلیون نفر جمعیت داشت، ۸۰ میلیون قطعه بلیت فروخته شده است. آمار دهه هفتاد و حتی اوایل دهه هشتاد هم خیلی خوب است. الان چرا از ۸۰ میلیون قطعه بلیت به به ۱۳ میلیون قطعه آن هم با جمعیت ۸۰ میلیون نفر رسیده‌ایم؟ اگر فکری برای محتوای فیلم‌ها و سیاست‌گذاری تولید مبتنی بر مخاطب‌شناسی نداشته باشیم، هر قیمت بلیتی که بگذاریم فرقی نمی‌کند. چون قیمت بلیت دلیل اصلی این که سینما مخاطبش را از دست داده، نیست. مثل این است که در محله‌ای که همه دیابت دارند،    شیرینی‌فروشی بزنید یا در محله فقیرنشین رستوران لوکس راه بیندازید. بدیهی است که شکست می‌خورید. من قصد این را ندارم که فقط انتقاد کنم یا برنامه‌ای ندارم که حتما کار را نقد کنم. فقط بدیهیاتی وجود دارد که باید به آن توجه کرد. در کل دنیا چرخ مربع نداریم، حالا اگر فکر می‌کنید می‌توانید چرخ مربع داشته باشید، تلاش کنید بسازید، امیدوارم کار کند و فصل جدیدی در علم باز شود!

در باره قیمت بلیت ۶۰ هزار تومانی چه نظری دارید؟

اصلا قیمت موضوعیت ندارد. اگر قیمت ۱۰۰ هزار تومان بگذارید، من می‌پرسم منطقش چیست، اگر ۱۰ هزار تومان هم قیمت بگذارید باز می‌پرسم دلیلش چیست. عدد اصلا مهم نیست، دلیل و منطق و راهبرد کلان موضوعیت دارد و نه قیمت. مثل این که بگوییم یک سلبریتی انقدر دستمزد گرفته است، این رقم اصلا مهم نیست، عقلی که چنین دستمزدی داده مهم است. باید به این عقل شک کرد. مسئله را نباید فقط به قیمت تقلیل بدهیم، مسئله خیلی فراتر از قیمت است.

از اول گفت‌وگو از راهکار و مشکلات کلان گفتید، از نظر شما این مشکلات و راهکار کلان چیست؟

این نقشه راه چند تا جزئیات دارد. اول از همه بازاندیشی در نحوه اکران. دیگر نمی‌توانیم با سیستم دهه هفتاد اکران داشته باشیم. دوم بازاندیشی در تبلیغات، باید شیوه‌های نوین تبلیغاتی برای جذب مخاطب جدید داشت. سوم مخاطب‌شناسی، به این معنا که با یک پیمایش سراسری و ملی علایق و سلایق مخاطبان سینمای ایران را بررسی کرد. چهارم باید برنامه‌های رشد و توسعه و ارتقای مخاطب داشته باشیم. پنجم باید در نحوه تولید بازاندیشی کنیم. هیچ جای دنیا این مضحکه که روزی دو دقیقه فیلمبرداری مفید داشته باشند، وجود ندارد. با این کار هزینه‌های تولید را بالا می‌برید و بعد فکر می‌کنید چرا فیلم‌ها سودده نیستند. نظام پرداخت دستمزد هم بخشی از همین است. هیچ عدد و رقمی‌ مهم نیست. در سینمایی که امسال تا الان ۴۰۰ میلیارد تومان فروش داشته که پول یک آپارتمان در یک منطقه تهران است، چطور به یک بازیگر ۵ میلیارد تومان دستمزد می‌دهید. از این ۴۰۰ میلیارد ده درصد هم ارزش افزوده کم می‌شود، ۳۶۰ میلیارد باقی می‌ماند. از این مقدار ۱۳۰ میلیارد تومان سهم سینمادار است. می‌ماند ۲۳۰ میلیارد تومان. با چنین رقمی ‌دستمزد ۵ میلیاردی منطقی است؟ باز هم می‌گویم بحث من سر رقم نیست. سر عقلانیت است.

جدا از همه این مسائل این کار به طبقاتی شدن هنر نمی‌انجامد؟

از نگاه فلاسفه نابرابری در بعضی وجوه ذاتی جامعه است. ولی دولت‌ها نباید این نابرابری را تشدید کنند. کسی که با مشکل جسمی‌ به دنیا می‌آید نسبت به بقیه نابرابری احساس می‌کند. دولت باید شرایط زیست او را بهینه کند تا کمتر احساس نابرابری کند. شناور شدن قیمت بلیت را هم من طبقاتی شدن هنر نمی‌دانم. اگر با برنامه‌ریزی برای توسعه همراه باشد حتی یک نوع سرویس دادن به همه اقشار جامعه است. سینمای ما از جایی طبقاتی شده که سه شنبه‌های نیم بها داریم و پنجشنبه و جمعه های پروفروش. همین الان سینمای ما طبقاتی است. این فروش طبقاتی باید شکسته شود. چه کسی گفته اوج فروش باید در روزهای سه شنبه و پنجشنبه و جمعه باشد. چرا ما برنامه برای روزها و ساعت‌های دیگر نداریم؟ با یک فرمول ثابت می‌دانید سه شنبه‌ها و پنجشنبه‌ها و جمعه‌ها شلوغ است و روزهای دیگر خلوت. با کدام منطق اجازه می‌دهید این ظرفیت در ۴ روز هفته بی استفاده بماند؟

در خود سینما آزادی وضعیت مخاطب این روزها چطور است؟

درسینما آزادی با وجود این که یک سوم پردیس‌های دیگر سالن داریم، همچنان با پنج سالن سومین پرمخاطب کشور هستیم. در صورتی که پردیس‌های دیگر ۱۲ سالن دارند. این نکته مهم است و نشان می‌دهد گسترش تعداد سالن‌ها ربطی به افزایش مخاطب ندارد. سینما آزادی ماهیت نوستالژیک دارد و اقشار زیادی از مردم با آن خاطره دارند. به همین دلیل حتی در شرایطی که از تعداد مخاطبان به دلیل تکانه‌های سیاسی کم شده است، تا حدی مخاطب خود را دارد. ولی به عنوان یک فعال فرهنگی و هنری که ۲۰ سال سابقه کار دارم، اصلا شرایط را مطلوب نمی‌دانم. تعداد مخاطب ما نسبت به سال ۹۸ و پیش از کرونا به شدت افت کرده است.

قیمت بلیت سینما آزادی در این قیمت شناور چطور خواهد بود؟

وقتی دستورالعملای صادر می‌شود، تبعیت می‌کنیم. ولی ما خودمان در سینما آزادی یک طرح توسعه ای انجام داده ایم که تبدیل به کتاب شده و ذائقه شناسی مخاطب را داریم. بر اساس همین تحقیقی که انجام داده ایم، قیمت را هم مشخص می‌کنیم. چون در این طرح سینماها آزادند، محدوده قیمت را خودشان را تعیین کنند.


منبع: همشهری آنلاین