چارسو پرس: برخی فیلمهای ترسناک به حدی تأثیرگذار و تکاندهنده هستند که درون عمیقترین لایههای مغز و ذهنمان نفوذ میکنند و تا مدتها بعد از تماشایشان هم ترس و وحشتش را حس میکنیم.
۱۵ فیلم ترسناکی که در ادامه میبینید از اتمسفر هراس آفرینشان بهترین بهرهی ممکن را بردهاند و با خلق فضایی پرتعلیق و پر تنش که روی تمام مخاطبان تأثیری عمیق میگذارد، کاری کردهاند تا مردم بعد از دیدنشان مدام از گوشه و کنارهای تاریک خانهشان بترسند و شبها چراغها را روشن بگذارند تا مگر خواب آرامی داشته باشند و تصاویر هولناک فیلم رهایشان کند. بعضی از این آثار در میان فیلمهای ترسناک جدید دستهبندی میشوند و برخی دیگر فیلمهای ترسناک قدیمی و کلاسیکاند.
این ۱۵ فیلم را نباید تنهایی و ساعت ۳ نیمه شب ببینید، مگر اینکه دلتان بخواهد با اختلال عصبی و اضطراب مواجه شوید و شب سختی را صبح کنید!
هر کدام از این فیلمها دست روی پایهای ترین و اساسیترین ترسهای بشری گذاشتهاند. آثاری درخشان و حقیقتا ترسناک که با دیدنش فکر و خیال به سرتان میزند و به تاریکترین تصورات مغزتان دسترسی پیدا میکنید، و به همین خاطر فراموش کردنشان سخت است. ترسهای ناگهانی و جامپ اسکرهای فیلمهای ترسناک کلیشهای را فراموش کنید، اینجا با وحشت و ترسی ماندگار طرف هستید که تا ماهها بعد هم مزهاش زیر زبانتان میماند.
۱۵. کشتار با اره برقی در تگزاس (The Texas Chainsaw Massacre)؛ کلاسیک دهه هفتادی
- محصول: ۱۹۷۴
- کارگردان: توب هوپر
این فیلم ترسناک قدیمی دهه هفتادی توب هوپر دربارهی موقعیتی است که احتمالا هرگز در آن قرار نخواهیم گرفت، ولی همه چیزش به قدری باورپذیر اجرا شده که خودمان را در کنار شخصیتها حس میکنیم. بودجهی فیلم ۱۴۰ هزار دلار بوده و شرایط تولیدی محدودی داشته، و همین بافت و کیفیتی استثنایی به آن بخشیده و موقعیتهایش را هیجانانگیزتر و ترسناکتر کرده است. در کل نمیشود فهرستی از ترسناکترین فیلمهای جهان تهیه کرد و به کشتار با اره برقی در تگزاس اشاره نکرد.
ولی مهمترین و جالبترین نکتهی فیلم، رویکردش به خشونت و روش به تصویر کشیدن آن است. هوپر تعمدا از نمایش خون و خونریزی زیاد و آزاردهنده اجتناب کرده. صحنههای مرگ شخصیتها به شدت مینیمال برگزار میشود و حس و حالی به ماجرا میدهد که اتفاقا تکاندهندهتر و تأثیرگذارتر به نظر برسد.
اگر احیانا در تاریکی شب گذرتان به جادهای خارج شهر و روستایی بخورد، شاید یاد این فیلم بیفتید و ترسی ناگهانی سراغتان بیاید.
۱۴. آخرین پخش (The Last Broadcast)؛ درباره قتلهای مرموز
- محصول: ۱۹۹۸
- کارگردان: لنس ویلر، استفان آوالوس
با اینکه آخرین پخش را در کنار بیشمار ماکیومنتری دیگر که در آن سالها آمد، کپی دسته چندم جادوگر بلر میدانستند، ولی در واقع این فیلم زودتر از بلر ساخته شد. اما به دلایلی – از جمله کیفی – موفق نشد به محبوبیت و موفقیت آن برسد.
داستان فیلم دربارهی قتل مرموز دو مجری تلویزیونی است و به صورت یک مستند ساخته شده. البته اصلا در حد و اندازههای جادوگر بلر و نمونههای موفق دیگر نیست، ولی دست روی چیزهایی گذاشته که تأثیر زیادی روی مخاطب میگذارد.
در طول مستند میخواهند بررسی کنند آیا مردی که به اتهام قتل این دو مجری دستگیر کردهاند واقعا مقصر است، یا هیولایی رازآلود به نام شیطان جرزی قتل را مرتکب شده. معمایی درگیرکننده و جذاب که در نهایت به نتیجهای غیرمتعارف میرسد، نتیجهای که شاید به مذاق همه خوش نیاید ولی تصاویری پیش چشم مخاطبان میآورد که تا مدتها فراموش نمیشود.
۱۳. سکوت (Hush)؛ یک فیلم ترسناک جدید و متفاوت
- محصول: ۲۰۱۶
- کارگردان: مایک فلنگان
مایک فلنگان از کارگردانهای مطرح و موفق ژانر ترسناک است. هم فیلمهای خیلی خوبی ساخته هم تا الان دو فصل سریال «عمارت تسخیرشدهی بلای» و «عمارت تسخیر شدهی هیل» را روانهی نتفلیکس کرده. در این فیلم وحشت و تعلیق را با مهارت تمام به تماشاگران منتقل میکند. داستان این فیلم ترسناک جدید دربارهی زنی ناشنوا (کیت سیگل، همسر فلنگان) است که باید با قاتلی که نقاب به صورتش زده رو در رو شود.
فلنگان از بستری که به خاطر ناشنوا بودن قهرمان قصه فراهم شده، بهترین بهره را برده و فیلم ترسناکی ساخته که شبیه بقیهی آثار این ژانر محبوب نیست.
کارگردانی شسته رفتهی فلنگان به همراه نقشآفرینی بینقص سیگل خیلی زود مخاطب را با قهرمان داستان همراه میکند و بدون اضافهگویی و کش آمدن الکی، کاری میکند تا به شدت پیگیر ماجرا شویم و نگران سرنوشت این زن باشیم.
با دیدن این فیلم نگران چفت و بستهای در خانهتان میشوید، و از اینکه شنواییتان به خوبی کار میکند خوشحال خواهید بود. مهمتر از همه، باعث میشود بیشتر احتیاط کنید و با گذاشتن هدفون از دور و برتان فارغ نشوید.
۱۲. تعقیب میکند (It Follows)؛ یک فیلم ترسناک جدید پرتعلیق
- محصول: ۲۰۱۴
- کارگردان: دیوید رابرت میچل
۱۰۰ دقیقهی تمام اضطراب و تعلیق. این فیلم از روش خیلی هوشمندانهای برای ترساندن مخاطبش استفاده میکند و هراس و وحشتی را به کار میگیرد که در بین فیلمهای ترسناک جدید کمتر دیدهایم.
دختری جوان (مایکا مونرو) گرفتار ویروس عجیبی شده است که مثل بیماریهای مقاربتی منتقل میشود. موجودی ماورایی و مرگبار مبتلایان به این ویروس را تا پای مرگ تعقیب میکند، موجودی آرام و به شدت ترسناک که سرعت کمش مانع از ارادهی پولادینش نیست. تنها راه خلاصی از این وضعیت، انتقال آن ویروس به فرد دیگری است. ولی حتی پس از انتقال به نفر بعدی، اگر آن شخص کشته شود، نفرین به فرد قبلی باز میگردد.
کارگردانی بیتکلف دیوید رابرت میچل با موسیقی روی اعصاب و استرسزای فیلم کاری با روان مخاطب میکند که حتی در لحظات آرام و بیاتفاق هم آسایش نداشته باشد و بازی خیلی خوب مایکا مونرو هم جذابیت بیشتری به این فیلم ترسناک بخشیده. فیلمی که با حوصله و سر فرصت، تماشاگرانش را میترساند.
«تعقیب میکند» حس ناخوشایندی را به تصویر کشیده است که همهمان تجربه کردهایم ولی سینمایی کردنش به شدت سخت به نظر میرسد؛ اینکه مدام حس کنید تحت نظرید و کسی دنبالتان میکند، هرجا که بروید. رابرت میچل از خیر جامپ اسکرهای یکبار مصرف گذشته تا با اتمسفر و ایجاد انتظار، ترسی عمیق را در ذهن مخاطبش نهادینه کند.
۱۱. غریبهها (The Strangers)؛ فضایی خفقانآور
- محصول: ۲۰۰۸
- کارگردان: برایان برتینو
غریبهها شاید از نظر فیلمنامه و شخصیتپردازی فیلم خیلی قدرتمندی نباشد، ولی فضای تکاندهنده و اتمسفری خفقانآور خلق کرده است که تماشایش را تبدیل به تجربهای آزاردهنده کرده.
چیزی که تأثیرگذاری این فیلم پر از تعلیق را بیشتر کرده، نزدیک بودنش به واقعیت است. عملا هرکدام از ما ممکن است در چنین موقعیتی قرار بگیریم، که عدهای روانپریش خطرناک به خانهمان حمله کنند و قصد جانمان را داشته باشند، و کاری از ما بر نیاید.
درست است که «غریبه»های داستان گاهی اوقات کاریکاتوری میشوند و کارهای غیرمنطقی میکنند، ولی لیو تایلر بازی درخشانی ارائه کرده است که باعث شده همهی تهدیدها را باور کنیم و نگرانش شویم.
اگر در خانه تنها هستید، تماشای غریبهها ممکن است نگذارد خواب راحتی داشته باشید. چون ذهنتان مدام هشدار میدهد که نکند افرادی بخواهند به حریم منزلتان تجاوز کنند و آرامشی که تمدن به ارمغان آورده را به هم بزنند.
۱۰. فعالیت فراطبیعی (Paranormal Activity)؛ ترس در حد مرگ
- محصول: ۲۰۰۷
- کارگردان: اُرن پلی
مجموعه فیلمهای فعالیت فراطبیعی با دنبالههای کمرمق و بیاثری که ساخت، در نهایت به گل نشست. ولی اولین فیلم این مجموعه هنوز هم اثر قابل توجهی است که با ساخته شدنش در سال ۲۰۰۷ جان تازهای به فیلمهای شبه مستند بخشید.
راز موفقیت فیلم در سادگیاش بود. همه چیز مینیمال و بدون هیچگونه صحنهپردازی دراماتیک برگزار میشود و همین باعث شده که فکر کنیم داریم تصاویر ضبط شدهی یک خانواده را میبینیم و همهی اتفاقها در واقعیت رخ داده است.
ویدیوهایی که از تصاویر دوربینهای مداربستهی خانه میبینیم، وحشت را در ذهن مخاطب میکارد. بدون اینکه کارگردان نیازی به اجرای کار خاصی داشته باشد، این خود مخاطب است که با گمانهزنیها و تصوراتش، برای خودش ترس ایجاد میکند. هرچه کمتر بدانیم، هرچه کمتر ببینیم، مغزمان فرصت خیالپردازی بیشتری پیدا میکند و همین ندانستن است که ترس و وحشت بیشتری میآفریند.
تنش و تعلیق موجود در این فیلم را بگذارید کنار قسمت آخر این مجموعه که با نشان دادن روح شیطانی همهی حس و حال و وحشت و جذابیتش را از بین برد.
۹. هالووین (Halloween)؛ یک فیلم ترسناک قدیمی و شاهکاری کلاسیک
- محصول: ۱۹۷۸
- کارگردان: جان کارپنتر
تماشای هالووین جان کارپنتر از واجبات علاقهمندان به ژانر ترسناک است، و قسمت اول آن بین بقیهی دنبالهها و بازسازیها یک سر و گردن بالاتر قرار میگیرد.
جان کارپنتر در این فیلم ترسناک قدیمی و کلاسیک که به باور برخی یکی از ترسناکترین فیلمهای جهان است، به جای اینکه روی مؤلفههای اسلشر و خون و خونریزیهای آزاردهنده تمرکز کند، بیشتر به تعلیق بها داده است و در کنار کارگردانی با حوصله و فضاسازی و موسیقی درگیرکننده، فیلمی خلق کرده که از نمونههای موفق فیلمهای ترسناک به حساب میآید.
تماشای قاتل بیکلام و مرگبار و شکستناپذیر هالووین که سراغ قربانیهای بختبرگشتهاش میرود واقعا اعصابی پولادین میخواهد. با اینکه چهار دهه از زمان ساخت و اکرانش میگذرد، هنوز هم تأثیرگذار است و تماشاگرانش را حسابی میترساند، و اگر تنهایی به تماشایش بنشینید در تاریکی و سکوت آسایش نخواهید داشت.
۸. پروژه جادوگر بلر (The Blair Witch Project)؛ ماجرای رعبآور سهجوان فیلمساز
- محصول: ۱۹۹۹
- کارگردان: ادواردو سانچز، دنیل میریک
پروژه جادوگر بلر هم طرفداران زیادی برای خودش دست و پا کرده، هم منتقدانی جدی. ولی هرجوری حساب کنیم فیلم مهمی در ژانر ترسناک و همان found footage است. ماجرای سه جوان فیلمساز که به جنگل برکیتسویل قدم میگذرانند تا افسانهی جادوگر بلر را بررسی کنند.
اگر آن زمانها را یادتان باشد، پروژه جادوگر بلر خیلی سر زبانها افتاد و محبوبیت زیادی بین مردم پیدا کرد. این اقبال عمومی مرهون تبلیغات گستردهای بود که میلیونها نفر را متقاعد میکرد این فیلم تصاویر واقعی را نشان میدهد و یکجورهایی مستند است، و خیل عظیمی با این باور که تصاویر کمتر دیده شده از یک ماجرای فراطبیعی را خواهند دید سراغش رفتند. حتی میگفتند سه بازیگری که در فیلم هستند واقعا مفقود شدهاند و هنوز خبری ازشان نیست.
الان که همه به اینترنت دسترسی داریم شاید به مردم آن زمان بخندید، ولی همین اخبار جعلی کاری کرد تا تماشای پروژه جادوگر بلر برای همه تجربهای به غایت ترسناک و تکرار نشدنی باشد. تجربهای که با گذر سالیان هم عوض نشده و برای مخاطبین امروزی هم تأثیرگذار است.
۷. دریاچه مونگو (Lake Mungo)؛ کمترشناختهشده اما هیجانانگیز
- محصول: ۲۰۰۸
- کارگردان: جول اندرسون
این یکی به نسبت باقی فیلمهای وحشتناک فهرست کمتر شناخته شده، ولی ماکیومنتری آزاردهنده و تأثیرگذاری است که صد در صد ارزش وقت گذاشتن دارد.
در این فیلم ترسناک استرالیایی و کمخرج، زنی جوان غرق میشود و خانوادهاش باید با این مصیبت و ماجراهایی فراطبیعی کنار بیاید که بعدش اتفاق میافتد.
دریاچه مونگو اولین فیلم کارگردانش جول اندرسون است – که متأسفانه فعلا فیلم دیگری نساخته – و همه چیزش را سر حوصله و با کمترین جلوهگری و خرج اضافه جلو برده است. فیلم انقدر طبیعی و واقعی جلوه میکند که شبیهش را در کمتر ماکیومنتری دیدهاید. جول اندرسون با مهارت تمام با مؤلفههای معمول مستندها بازی کرده و لحظات را به حدی ملموس به تصویر کشیده است که موقع تماشایش یادتان میرود تمام اینها ساختگی است. بازیگران هم درخشان ظاهر شدهاند و همه را به عنوان آدمهای واقعی باور میکنید.
در واقع بودجهی کم و امکانات محدود، به نفع فیلم تمام شده و کاری کرده تا اتفاقات داستان را کاملا باور کنیم. چون به شدت ملموس و شبیه واقعیت در آمده و موقعیتهایی تکاندهنده خلق شده که تا مدتها ذهن بینندهاش را درگیر میکند.
برای مثلا یکی از لحظات فیلم به قدری ترسناک و آزاردهنده است که شاید فیلم را متوقف کنید و بیخیال دیدن ادامهاش شوید.
این فیلم را تنهایی و در نیمههای شب نبینید، مگر اینکه دلتان بخواهد از ترس تا صبح زیر پتو بلرزید.
۶. خانهی جهنمی (Hell House LLC)؛ کمیاب میان فیلمهای وحشتناک
- محصول: ۲۰۱۵
- استیفن کاگنتی
در زمانهای که عمده تمرکز فیلمهای ترسناک جدید معطوف جامپ اسکرها و وحشتهای یکبار مصرف شده، فیلمهایی مثل خانهی جهنمی غنیمت است.
فرم این فیلم وحشتناک مثل بقیهی ماکیومنتریها و found footage ها است، گروهی دختر و پسر جوان قصد دارند یک خانهی متروک پیدا و آن را با دکور ترسناک و آدمکهای ترسناکتر پر کنند، تا مردم بیایند و بترسند. یک چیزی مثل تونل وحشت. وقایع را از زاویه دید یک دوربین هندیکم میبینیم، یکی از جوانها از سیر ماجراها فیلم میگیرد. در بین این تصاویر به ظاهر آرشیوی، مصاحبههایی میبینیم از ناظران فاجعهای هولناک که قرار است اتفاق بیفتد. از این میگویند که وحشتی که در آن خانه رخ داد طبیعی نبود و ماهیتی ماورایی داشت. همزمان با تصاویر آرشیوی آن دوربین همراه میشویم و میبینیم این چند جوان بخت برگشته چطور قدم به قدم سمت کابوسی تمام نشدنی میروند.
به خانهی متروک که میرسند، شروع میکنند کار کردن روی آن تا ترسناک و ترسناکتر به نظر برسد. یکی از مواردی که استفاده میکنند، آدمکهایی با سر و شکل ترسناک و دفرمه است که در گوشه و کنارهای تاریک خانه جایگذاری میکنند. آدمکهایی که در ابتدا بیجان و بیحرکت و بیخطر به نظر میرسند، ولی رفته رفته میفهمیم جان دارند. اتفاقهای وحشتناک و توضیحناپذیر زیادی رخ میدهد ولی اکثرشان آن را جدی نمیگیرند. تا اینکه شب افتتاح خانهی جهنمی میرسد و مردم مشتاق تجربهی ترس و آدرنالین، بلیت میخرند و وارد هزارتوی خفقانآور آن میشوند. و فاجعه شروع میشود.
لحظات و موقعیتهایی در این فیلم وجود دارد که با دیدنش خواب از چشمانتان میپرد. در کمتر فیلمی ترس از تاریکی را انقدر تأثیرگذار به تصویر کشیدهاند. ترس از تصورات و چیزهایی که در سایهها میبینیم و با خودمان میگوییم «واقعا دیدمش؟ یا توهم زدم؟»
فیلم از نظر زمانی به دو بخش تقسیم شده است. بخش اول همین تصاویر آرشیوی این جوانها است که خودشان گرفتهاند و وقایع شب شومی را روایت میکند که این خانهی جهنمی افتتاح شد، بخش دوم مصاحبههایی است که از بازماندهها ترتیب دادهاند و در زمان حال جریان دارد.
تماشای این فیلم در تنهایی و تاریکی اصلا توصیه نمیشود، ولی احتمالا همه این توصیه را نادیده میگیرند.
۵. شوم (Sinister)؛ بکر و به شدت ترسناک
- محصول: ۲۰۱۲
- کارگردان: اسکات دریکسون
احتمالا بین فیلمهای این فهرست، فیلم وحشتناک شوم یکی از متعارفترین نمونهها است. کاملا بر اساس قواعد ژانر جلو رفته، بازیگر چهره دارد و کیفیت ساختش هم استاندارد است. ولی موقعیت و داستانش بکر و به شدت ترسناک است.
نویسندهای که کارش نوشتن دربارهی جرایم واقعی است (ایتان هاوک) به همراه خانوادهاش به خانهای جدید نقل مکان میکند. در اتاق زیرشیروانی جعبهای مرموز پیدا میکند. درون جعبه چند فیلم نگاتیو سوپر ۸ قرار دارد، فیلمهایی که با دیدنشان همه چیز زندگی او به هم میریزد، و مخاطب با ترس و وحشتی عمیق و غریب رو به رو میشود.
فیلمها در ابتدا گردهماییهای خانوادگی را نشان میدهد و به نظر میرسد فردی از جایی مشغول دید زدن است و فیلم میگیرد. بعد از دیدن چند ثانیه از خوش و بش و شادی، فیلمها کات میخورند به تصاویری به غایت تکاندهنده. اعضای همان خانوادههایی که میدیدیم، با دست و پای بسته، به روشهای فجیع به دست فردی نامشخص کشته میشوند.
یکی از جذابترین مؤلفههای فیلمهای ترسناک، معما است. پیدا کردن دلیل اتفاقات، ماجراها و زوایای تاریک مسائل جذابیتی منحصر به فرد دارد و مخاطب را دنبال خودش میکشد. شوم بهترین بهره را از این مؤلفهها برده. مثل یک فیلم معمایی پلیسی نفسگیر، پیگیر ماجرا میشویم و وقتی میبینیم خود این نویسنده و خانوادهاش هم در خطر قرار میگیرند، هم میترسیم هم نگران میشویم. گرههای معما یکی یکی باز میشوند و پرده از رازی تکاندهنده برمیدارند و پایانی تأثیرگذار برای یکی از بهترین فیلمهای ترسناک این سالها رقم میزنند.
اگر این فیلم را تنهایی و در تاریکی شب ببینید خیلی چیزها به نظرتان تهدیدآمیز به نظر میرسد، چون تا آخرین دقایق تیتراژ پایانی هم دست از ترساندن شما بر نمیدارد.
۴. آدم عجیب (Creep)؛ کمخرج ولی جاهطلب
- محصول: ۲۰۱۴
- کارگردان: پاتریک برایس
یک ماکیومنتری به شدت کمخرج ولی جاهطلب. داستان دربارهی پسر جوانی به نام آرون (با بازی خود کارگردان پاتریک برایس) است که به درخواست یک آگهی اینترنتی پاسخ میدهد. در آگهی، مردی به نام جوزف (مارک دوپلاس) خواسته که از زندگیاش فیلم بگیرند. آرون هم دوربینش را برمیدارد و به آدرسی که جوزف گفته میرود.
مشخص است که همه چیز خیلی زود عجیب و عجیبتر میشود. رفتارهای غیرقابل پیشبینی و عجیب و ترسناکی از جوزف سر میزند که آرون را به وحشت میاندازد. هرچه نباشد او را به کلبهای دور افتاده دعوت کرده که دور و برش کس دیگری زندگی نمیکند.
فیلم عملا با کمترین امکانات ساخته شده، و همانطور که انتظار دارید همین به باورپذیرتر شدنش کمک کرده است. در هیچ لحظهای از فیلم مطمئن نیستید که داستان به چه مسیری خواهد رفت و انگیزههای جوزف واقع چیست. تعلیقی نفسگیر و تنشی آزاردهنده در تمام موقعیتهای داستان جاری است.
بازی مارک دوپلاس در نقش جوزف فوقالعاده است و اصلا نمیگذارد مخاطب به راحتی مقاصدش را حدس بزند. هر فکری کنید و هر احتمالی را بدهید، باز هم غافلگیر میشوید. مجموعهای شگفتانگیز از احساسات انسانی را در چهره و اعمالش جمع کرده است و هضم این حجم از پیچیدگی برای مغز ما آسان نخواهد بود.
۳. رِک (REC)؛ شبه مستندی تاثیرگذار یا یک فیلم وحشتناک؟
- محصول: ۲۰۰۷
- کارگردان: ژاوما بالاگارو، پاکو پلاسا
به جرئت یکی از بهترین و تماشاییترین فیلمهای ترسناک، شاید هم یکی از ترسناکترین فیلمهای جهان، شبه مستندی است که ساخته شده. به این مدل فیلمها اصطلاحا found footage میگویند، یا ماکیومنتری. یعنی مثلا فیلمی واقعی از یک حادثه پیدا شده و ما داریم میبینیم.
فیلم داستان یک خبرنگار (مانوئلا ولاسکو) را روایت میکند که به همراه گروهی از آتش نشانها به ساختمانی میرود تا پیرزنی را که در خانهاش حبس شده نجات دهند.
خیلی زود همه چیز به هم میریزد و این خبرنگار و فیلمبردار بختبرگشتهاش با جهنمی تمامعیار و وحشتناک رو به رو میشوند که انگار فراری از آن نیست. اهالی این آپارتمان تبدیل به زامبیهای وحشی و تشنهی خون شدهاند و ریشهی تمام این فجایع در یکی از واحدهای طبقههای بالای نهفته است. رازی ترسناک و موجودی ترسناکتر که با دیدنش مو بر تنتان سیخ میشود. شاید اغراق نباشد که بگوییم دقایق پایانی این فیلم از ترسناکترین لحظاتی است که در زندگیتان تجربه خواهید کرد.
با اینکه فیلم بودجهی خیلی کمی داشته، همه چیزش در بهترین حالت ممکن قرار گرفته است. از اجرا و بازی و واکنشهای به شدت طبیعی بازیگرها، تا اتمسفر واقعگرا و مستندگونه.
۲. حلقه (Ring)؛ از ترسناکترین فیلمهای جهان
- محصول: ۱۹۹۸
- کارگردان: هیدئو ناکاتا
مگر میشود بحث فیلمهای ترسناک به میان بیاید و اشارهای به این فیلم درخشان و تکاندهندهی ژاپنی و یکی از ترسناکترین فیلمهای جهان نشود؟
بار دیگر، موفقیت این فیلم در نشان ندادن است. ندیدن، کمتر دانستن و بیشتر ترسیدن. هرچه فیلم جلوتر میرود، اطلاعات بیشتری از ماجرا به ما میرسد و ذره ذره به تخیل و وحشتمان پر و بال میدهیم. ژاپنیها استاد خلق هراس ماندگار و عمیق هستند. سرگذشت تکاندهندهای که از دخترکی با قابلیتهای ماورایی میشنویم هنوز هم مو به تن همه سیخ میکند. فکر کردن به اینکه چطور مدتها در آن چاه تاریک و عمیق و نمور جان کند و تقلا کرد و ضجه زد بلکه نجات پیدا کند، و انرژی منفی و انتقام و نفرتی که از قواعد این جهان فراتر رفت و در طول سالیان گسترده شد و به صورت فیلمی عجیب و ترسناک و آزاردهنده، از فردی به فرد دیگر رسید.
حلقه از آن دست فیلمهای ترسناکی است که اثربخشیاش محدود به زمان تماشایش نیست. شاید سالها قبل دیده باشیدش، ولی هنوز ترسی که موقع تماشای آن فیلم سیاه و سفید روی نوار وی اچ اس حس کردید را به خاطر میآورید. یا نمای آن چاه و دختری که آرام آرام بیرون میآید و از قاب تلویزیون هم خارج میشود.
۱. موروثی (Hereditary)؛ لمس درونی وحشت
- محصول: ۲۰۱۸
- کارگردان: آری آستر
موروثی یک نمونهی به شدت موفق از فیلم ترسناکی است که نمیخواهد به ترفندهای دم دستی متوصل شود. سر فرصت و حوصله و وسواس، از همان ابتدا بذر وحشتی درونی و عمیق را درون مخاطب میکارد و عقب میایستد تا رشد و نمو آن را ببیند. در نتیجه در فهرست ترسناکترین فیلمهای جهان همیشه موروثی جای خاص خود را دارد.
یک تلخی گزنده و ویرانگر در موروثی جریان دارد که نمیتوان توضیحش داد. انگار از همان صحنههای اولیه مصیبت و رنجی ناتمام بر سر خانوادهی داستان هوار شده که تا ابد راه فرار از آن ندارند، چون هیچ چیز زندگیشان دست خودشان نیست. دیدن این فیلم واقعا تجربهی منحصر به فردی است، جوری میترساندتان که لحظهای نمیتوانید آسایش داشته باشید. و به جای اینکه موقعیتهای هراسانگیزش را در بوق و کرنا کند، خیلی با دقت و مرحله به مرحله جلو چشم مخاطب میآوردشان. میگذارد در نمایی نسبتا طولانی، چشمانتان به تاریکی عادت کند تا به ناگاه ببینید هیبتی ترسناک روی سقف آویزان مانده و کمین کرده. و اینگونه است که فیلم ترسناکی خلق میشود بیشباهت به هر فیلم دیگری.
اگر در خانه تنها ماندهاید و میخواهید شب و در تاریکی فیلمی ترسناک ببینید، موروثی واقعا گزینهی خطرناکی است. تصاویری در این فیلم هست که با دیدنش نمیتوانید سر بر بالین بگذارید.
منبع: What Culture
///.
منبع: دیجیمگ