چارسو پرس: درام حقوقی به خودی خود یک ژانر است که بهطور کل بر داستانهای مربوط به سیستمهای قضایی و حقوقی کشورها تمرکز و دلالت دارد. درام حقوقی، تصویرگر معضلات اخلاقی در زندگی واقعی و نمایانگر میزان آسیبپذیری انسانها در آنچه در جهان بیرونی در حال رخ دادن است، میباشد. فیلم «آرژانتین، 1985» به کارگردانی «سانتیاگو میتری» درامی حقوقی- تاریخی محسوب میشود که به جریان کودتای سال 1976 در کشور آرژانتین بر ضد دولت دموکراتیک وقت و محاکمه باعث بانیان آن در سال 1985 میپردازد. این فیلم که به نوعی برچسب سیاسی را نیز به خود دارد و از طرفی برنده جایزه گلدن گلوب نیز شده است، به شکلی بیپرده، جنایتها و سرکوب معترضان بیگناه را در دادگاه محاکمه شخصیتهای نظامی نشان میدهد و در تمام مدت 140 دقیقهایاش سعی بر این دارد که نه مانیفست گل درشت از دهان شخصیتهایش بگوید و نه اینکه با حضور شاهدان جنایتهای حاکمان وقت، جانبدارانه عمل کند و یک طرفه به قاضی برود.
در این فیلم، دادستان خولیو استراسا (با بازی ریکاردو دارین) که برای مخاطبان سینمای ایران با حضور در فیلم «همه میدانند» اصغر فرهادی نامی آشنا جلوه میکند، قصد دارد عدالت را در دادگاه بررسی جنایتهای دیکتاتوری که نسبت به مردمان سرزمینش از هر گونه درندهخویی اعم از شکنجه گروهی آدمها، تعرض و تجاوز، ربودن آدمها، گروگانگیری و قتل و ناپدید شدن چیزی حدود سی هزار آرژانتینی دریغ نکرده و در مجموع خشونتورزی سیستماتیک و تئوریزه شده بر جان و مال شهروندان داشته است، پیاده و جاری کند. فیلم به قدری بیطرفانه عمل میکند که حتی لحظاتی نشان میدهد که خولیو استراسا با آنکه دادستان این دادگاه است، خود دچار دیکتاتوری در منش رفتاری نسبت به معاونش (با بازی پیتر لانزانی) و تیمی از وکیلها که از چند جوان بیتجربه تشکیل داده است شده و حتی درخصوص دخترش نیز به تجسس و جاسوس بازی از طریق پسرش روی آورده است. فیلم نشان میدهد که ویروس دیکتاتوری چگونه بر تمامی ابعاد زندگی افراد یک جامعه رخنه و رسوب میکند، حتی تا آنجایی که خود افراد از این فاشیسم سایه انداخته بر زندگیشان پیشی میگیرند.
فیلم «آرژانتین، 1985»، از شخصیت «خولیو استراسا» در فرصت پنج ماههای که برای جمعآوری مدارک برای اثبات در دادگاه دارد، به تنهایی قهرمان نمیسازد، بلکه حضور تک تک شاهدان در دادگاه را که دیگر در برابر نظامی تمامیتخواه کرنش ندارند، قهرمانانه تلقی میکند. فیلم در لابهلای روایت تاریخیاش چند سوال مهم را از مخاطب معاصرش پرسشگری میکند؛ آیا حافظه جمعی و تاریخی یک ملت دوباره دچار فراموشی خواهد شد؟ به دست آوردن دوباره اعتماد مردم در دوران گذار و در مسیر رسیدن به دموکراسی واقعی چقدر زمان و حوصله میبرد و آیا اصلا امیدی به اصلاح و بازگشت به زندگی عادی هست؟ آیا پلیس همدست با مواضع فکری رژیم خودکامه به رهبری «خورخه رافائل ویدلا» (دیکتاتور سابق، با بازی مارسلو پوتزی) حاضر به همکاری در راستای برگزاری دادگاه علیه او میگردد یا مدام با طرح انواع دسیسهچینی، تهدید و ارعاب، در راه تحقق عدالت سنگاندازی میکند؟ تا چه زمان ماشینهای سرکوب و هولناک رژیم دیکتاتوری آرژانتین میتواند به ظن خود با براندازانش مصاف دهد؟
فیلم «آرژانتین، 1985» از برشی تاریخی در آرژانتین رونمایی میکند که در آن مفقودالاثر شدن شهروندان و شکنجه آنها توسط رژیم حاکم به مرور به امری بدیهی تبدیل میشود و دست دگرآزار حاکمیت نسبت به شهروندان بیگناه، مبدل به یک ایدئولوژی سیاسی توام با استراتژی جنگی شکستخورده از جنگ فالکند میشود که قصد عقدهگشایی بر سر مردمانش را دارد. هرچند نمیشود اینگونه متصور شد که تمامی مستندسازیها و واقعنماییهای تاریک در این فیلم از آن فیلمی جدی ساخته است. درست است که فیلمساز در صحنه اعتراف زن حامله دستگیر شده، با بهکارگیری دوربین هوشمندانهاش که مستندنمایی میکند، تصویر دردناک از رنج این زن را ارایه میدهد، اما مسیر فیلم را به سمت دراماتیزه کردن و احساسی شدن صرف نمیبرد و حتی لحظاتی لحن شوخی و کودکانه به خود میگیرد. شاید بتوان با قاطعیت گفت که نقطه عطف دراماتیک و اوجگاه سینمایی فیلم مربوط به لحظه قرائت کیفرخواست پایانی دادگاه است که توسط «خولیو استراسا» خوانده میشود که با عبارت «دوباره هرگز» پایان مییابد. در همین راستا دوربین «سانتیاگو میتری» به خوبی میداند که چه زمانی از کلوزآپهای ماهرانهاش از تمام رخ افراد، به لانگشاتهای فضای دادگاه و اتمسفر حاکم بر آن روی بیاورد و این پاسکاری قابهای دوربین را در راستای هدف خودآگاه از منظر قهرمان قصه فیلم به تعادل برساند.
فیلم «آرژانتین، 1985»، آرژانتین تازه متولد شده پس از دیکتاتوری را نشان میدهد که برای دستیابی به عدالت جسورانه و مصرانه تلاش میکند و به قول کارگردان فیلم «کشوری بدون عدالت، کشوری بدون آزادی است». هر چند که اگر رای انتهایی دادگاه نتواند همه احساسات جمعی درخصوص جنایتکاران را اقناع و راضی نگه دارد.
منبع: روزنامه اعتماد
نویسنده: آریو راقب کیانی