پیش از اجرای نمایش "کمپلکس اودیسه" در جشنواره تئاتر فجر، در کافه تریای سالن ایرانشهر با کارگردان جوان آلمانی، به بهانه ی اجرای اش در جشنواره تئاتر فجر قرار ملاقات داشتیم. فلیکس ماتیاس ات، هنرمندی 31 ساله و دانش آموخته ی رشته ی "رقص" در دانشگاه برلین است. وی در خانواده ای تئاتری بزرگ شده و از 7 سالگی بازیگری بر روی صحنه را تجربه کرده است. او اولین بار است که به ایران آمده و پیش از این، "کمپلکس اودیسه" را به جز آلمان در کشورهای بنگلادش و هند نیز اجرا کرده.

چارسو پرس: : "اودیسه" بازسازی واقعی اسطوره هومر نیست، من سعی کردم شکلی امروزی به این اسطوره بدهم. قصدم ساختارشکنی در شیوه ی اجرا بود. در واقع «کمپلکس اودیسه»، روایت جدید یک شعر یونانی با زبان چند لایه امروزی است. من خودم سفر اودیسه را به نحوی پشت سر گذاشتم و می تونم بگم این اجرا به شکلی برای ام تجربه ای شخصی محسوب می شود.

من در سنی حس کردم اودیسه هستم و خواستم اون رو نشون بدم. به علاوه اینکه برام اهمیت داشت که در اجرای این کار از فرهنگ اروپایی استفاده کنم و اجرای نویی داشته باشم.

همان طور که شما گفتید آلمانی ها سعی می کنند در تئاتر اشان از تکنولوژی استفاده کنند، همین طور مالتی مدیا اما من وقتی کارگردانی می کردم به این چیزها فکر نمی کردم و می دیدم که ضرورت اجرا چیه و اون رو به کار می بردم. استفاده از ویدیو هم به همین دلیل بود. البته ما از عناصری مثل خاک استفاده کردیم که ظاهرا تماشاگران اذیت شدند و ما قصد داریم این کار را امشب به نحو دیگه ای انجام بدیم.

واکنش تماشاگران در ایران و سایر کشورها متفاوت بود. از نمایش ما در این جشنواره استقبال خوبی شد و این مساله ما رو خیلی خوشحال کرد. برام عجیب بود که اکثر تماشاگران ما جوان بودند و ما کمتر میان سال و کهن سال به عنوان تماشاگر در اجرا دیدیم و برای من جای سوال داشت. ما در ابتدای کار زیرنویس انگلیسی داشتیم و انتها نداشتیم و فکر کنم اینکه زیرنویس فارسی نداشتیم کمی تماشاگران رو سردرگم کرده بود. من پیش از آمدن به ایران گفتم که کار باید زیرنویس فارسی داشته باشد اما سفارت گفت نیازی نیست!

من به تئاتر شرق علاقه مندم. نمی گویم که از عناصر تاتر شرق در کارهام استفاده می کنم، نه. اما دوست دارم واکنش تماشاگران شرقی را راجع به کارم ببینم. علت حضورم در هند د بنگلادش و ایران نیز همین است. امیدوارم بتوانم باز هم در ایران اجرا داشته باشم و این آخرین حضورم در ایران نباشد.

تصورم راجع به ایران بسیار متفاوت با چیزی بود که دیدم. من فکر می کردم ایران کشور بسیار محدودی است، تئاتر پیشرفته ای ندارد و فرهنگ اش تکامل یافته نیست. راجع به اینکه ممکن است در ایران کشته شوم هم چیزهایی شنیدم اما چیزی که در واقعیت در ایران دیدم مرا غافلگیر کرد. ایران کشور با فرهنگ و پیشرفته ای است  در اینجا خانم ها با همان آزادی مردا تاتر کار می کنند و در جامعه حضور دارند و مطمئن باشید وقتی من به آلمان برگردم اینها را به همه می گویم. من نمی دانستم اما ظاهرا فرایبورگ یک خواهر در ایران دارد به نام شهر اصفهان.

تئاتر برای من همه چیز نیست. من در دانشگاه رقص خواندم. بازیگر و کارگردان تئاترهستم، شیفته  سیرک ام و نقاشی هم می کنم. من یک آرتیست ام. من باید از هنرم پول دربیاورم بنابراین گاهی اوقات کارهایی به غیر از تئاتر انجام می دهم که پول دربیاورم. این اصلا معنی منفی ندارد و زشت نیست.