مراسم تشییع حمید منوچهری در میدان رادیو ارگ تهران برگزار و پیکر این پیشکسوت عرصه رادیو و دوبله بر دوش دوستدارانش به خانه ابدی بدرقه شد.

چارسو پرس: مراسم تشییع پیکر حمید منوچهری پیشکسوت رادیو و عرصه دوبله با حضور خانواده و اهالی رادیو از جمله وحید و امیر منوچهری، محمود قنبری- پیشکسوت دوبله، علی بخشی زاده- معاون صدا، محسن سوهانی- مدیر هنرهای نمایشی رادیو صبح امروز جمعه ۱۳ مردادماه در حیاط میدان ارگ رادیو برگزار شد.

اجرای این مراسم را فرزاد حسنی بر عهده داشت.

از کسی صحبت نمی‌کنم که نقطه پنهانی داشته باشد

فرزاد حسنی در ابتدای مراسم، سخنانش را ضمن تسلیت به منظور درگذشت مرحوم حمید منوچهری اینگونه آغاز کرد: مراسم را در قدیمی‌ترین میعادگاه اهل صدا و رادیو ارگ آغاز می‌کنیم و آنچنان که شایسته مراسم بدرقه استاد حمید منوچهری است. من از کسی حرف می‌زنم که لفظ و کلام و نگاهش برای همه ما آشکار است. از کسی صحبت نمی‌کنم که نقطه پنهانی داشته باشد و در زندگی‌اش محجوب بود. چگونه می‌توانم از کسی که نه فقط در بستر بیماری، بلکه هر زمان که می‌خواست قد برافرازد  و قیام کند؛ نه فقط وقتی در مزیقی قرار می‌گرفت، بلکه در هر لحظه نام علی(ع) را می‌گفت سخن بگویم؟ کسی که در ایام عزای فرزند علی (ع) ما را ترک کرد.

حسنی گفت: حمید منوچهری در هنگام نصیحت، در هنگام مشکل، در هنگام کارگردانی، نام مولا را می گفت.

در ادامه پیام تسلیت پیمان جبلی- رئیس سازمان صدا و سیما به در پی درگذشت حمید منوچهری قرائت  شد.

حمید منوچهری خستگی را خسته کرد

علی بخشی زاده- معاون صدا نیز در سخنانی بیان کرد: چند صباحی در این دنیاییم و در میان بندگان خدا تنفس می کنیم و بعد به خدا وارد می‌شویم. خوش به حال حمید منوچهری که در این دنیا با بندگان خدا طوری رفتار کرد که بندگان خدا هنگام رفتن او گریستند و کمبود محبت و مهر او را حس کردند. 

وی ادامه داد: دو سالی با استاد عزیزم بیشتر دم خور بودم. خدا شاهد است بیان کردن کلمه «استاد عزیزم» لقلقه زبان نیست  و از عمق جانم است. هر کسی در زندگی‌اش تجربیاتی دارد و با انسان‌های مختلفی روبرو شده است. من اگر می‌دیدم استاد همیشه می‌گوید مولا یارتان، یا  در پناه مولا باشید، خودشان از مولا علی (ع) خوب رنگ و بو گرفته بودند. به عنوان نمونه امیرالمومنین(ع) در کتاب نهج البلاغه که استاد عزیز با آن صدای بسیار زیبایشان توفیق داشتند و عرض ادب‌شان را نسبت به ساحت مولا کامل کردند، یک عبارتی در این کتاب دارند که به نظر حقیر یکی از رموز انسانیت را بیان کردند.

معاون صدا افزود: یک انسان چه وقت می‌تواند بگوید من انسانم، شاید شاه بیت این حرف این باشد که وقتی که منافع دیگران را به منافع خودش ترجیح دهد. «دوست بدار برای دیگری آنچه را که برای خودت» این یعنی چه؟ یعنی نفی خودخواهی، ترویج روحیه دیگر خواهی، دیگری را بر خودت مقدم بداری. من شهادت می دهم در این مدت ۸۰۰ روزی که محضر استاد را نزدیک‌تر درک کردم، ندیدم ارتباطی داشته باشم چه حضوری و چه تلفنی حرفی را برای خودشان بزنند. دائما دغدغه همکاران و دوستان را داشت. ایشان حقیقتا خستگی را خسته کردند، باها به ایشان گفتم شما بفرمایید من خدمت شما می آیم ایشان می فرمودند  لذتش این است که خودم بیایم و پیگیر کارها شوم.

وی در پایان گفت: آیا دیده اید استاد منوچهری نکته‌ای را بگویند که دال مرکزی صحبت‌شان خودشان باشد؟ اصلا و ابدا. خوش به حال این مرد که در تربیت خودش کوشید و این خیلی سخت است. ریشه تمام اشتباهاتی که ما آدم‌ها مرتکب می‌شویم در خودخواهی است. ایشان اصل ماجرا را کنار گذاشت. آن ریشه‌ای که آدم‌ها به گناه می‌افتند و انسانیت را کنار می‌گذارند، کنار گذاشت. این چیزی بود که مشاهده کردم. خوش به سعادت این مرد.

به گزارش ایسنا، در ادامه وحید منوچهری- فرزند حمید منوچهری در سخنانی ضمن تشکر از معاون صدا بیان کرد: دو طول دو سه ماهی که پدر در بیمارستان بودند و شما همواره لطفتان شامل حال ایشان بود. او همواره دنبال کار بچه‌ها بود، دنبال ساماندهی بچه‌های رادیو و بچه‌های دوبله بود و اینها بود که امید زندگی به او می‌داد. او از مدیرکل هنرهای نماشی رادیو نیز به پاس همراهی‌اش تشکر کرد.

وی در پایان سخنانش گفن: پدرم به غیر از کار، دغدغه اصلی‌اش این بود که نوع دوست و انسان باشیم و به قول خودش الباقی مهم نبود.

64 سال در رادیو عاشقانه و پرتلاش کار کرد

محمود قنبری از پیشکسوتان عرصه دوبله در این مراسم در سخنانی ضمن تسلیت به خانواده و اهالی رادیو گفت: «از صدای سخن عشق ندیدم خوش تر یادگاری که در این گنبد دوار بماند».حمید، سرشار از عشق بود و وفا و صفا. ابتدا ذوق وافری به رادیو داشت به طوری که 64 سال در رادیو عاشقانه و پرتلاش کار کرد و با گویندگی در نمایش های رادیویی دیری نپایید که خود به کارگردانی نمایشنامه‌ها پرداخت و کم کم با جذب جوانان علاقه‌مند هر چه را تجربه کرده بود به آنها استادانه آموخت. نتیجه آن، ده‌ها و بلکه بیشتر بازیگر صدا و نمایش‌های رادیویی بود. در میانه کار با رادیو به توصیه بزرگان وقت به دوبله هم پای گذاشت و با صدای خاص خودش گوینده‌ای موفق شد و بعد از مدتی به مدیر دوبلاژی هم روی آورد. در خلال کار در رادیو و دوبله پای در صحنه تئاتر هم گذاشت و از آنجا به سینما هم روی آورد و در چند فیلم بازی کرد و اینها همه ثمره عشقش به هنر هفتم یا صدا و تصویر بود و لحظه‌ای را به بطالت نگذراند و وفایش را ثابت کرد.

این پیشکسوت دوبله بیان کرد: حمید منوچهری ایمان قوی به خداوند داشت و نام مولا علی(ع) همانگونه که سایر دوستان گفتند وِرد زبانش بود. همواره خدا را شاکر بود و مدد می‌جست از مولا علی(ع). نمازش ترک نمی شد و در مراسمات خاص و ویژه شرکت می‌کرد و همین صفای باطنش را تشکیل می داد. او مردی بود شکرگذار الهی و متواضع. در سکوت و آرامش بدون هیچ حاشیه‌ای 64 سال تمام در این میدان هنری با اشتیاق و ذوق فراوان خود را بارورتر و شایسته تر ساخت. همه این ویژگی‌ها را گفتم تا شمه‌ای از تلاش او را در وَرطه ی هنر به کسانی که او را از نزدیک نمی‌شناختند، گفته باشم. ولی آثار و کارهایش در رادیو چون گنجینه‌ای باقی است. تنها صداست که می‌ماند و در آرشیو واحد دوبلاژ و استودیوهای مختلف فیلم‌هایش ماندگار است.

قنبری در پایان گفت: حمید منوچهری زندگی سالمی داشت و ثمره آن همسری گرامی و دو پسر هنرمندش، وحید و امیر بودند. دو فرزندی که در رکاب پدر گرامی‌شان بودند و تا آخرین لحظه زندگی او خدمت‌گذاری کردند و چه نیکو اقبالی در این رهگذر داشتند. خداومند می‌فرمایند بعد از پرستش من به پدر و مادر خود احسان کنید و وحید و امیر به حق درباره پدرسان احسان کردند و من به عنوان دوست خانوادگی و همکار این لحظات را دیده‌ام. رفتن حق است و سرنوشت هر چچه در عالم هستی است، همین است ولی خوب بودن و با کوله باری از نیکوها رفتن است که انسان را ابدی می‌کند که همه هنرمندان دوبلاژ رادیو و سیما و مردمی که از آثار حمید منوچهری بهره برده‌اند او را ماندگار و ابدی می‌دانند، روحش شاد و یادش جاویدان.

برای بار دوم پدرم را از دست دادم / دیگر فانوس راه نداریم

ایوب آقاخانی از هنرمندان رادیو نیز در سخنانی بیان کرد: کسی نیست اینجا که استاد حمید منوچهری را نشناسد و اینجا باشد، میدان ارگ جای نشان گم کرده‌ها نیست، پس همه می‌دانند. فکر می‌کنم شاید به این دلیل پشت میکروفن هستم که موقعیت من تراژیک‌تر از برخی از شماست. من اواخر اردیبهشت پدر خودم را از دست دادم و هنوز این زخم ترمیم نشده و بهبود نیافته، این زخم دوباره سر باز کرد و برای بار دوم بدون هرگونه تعارف و تشریفاتی، احساس می‌کنم پدرم را از دست دادم. این تقدیر پیچیده است که یک نفر با فاصله دو ماه پدر از دست بدهد.

این کارگردان سپس گفت: من اینجا نیامدم که از حمید منوچهری بگویم؛ ما اینجا جمع شده‌ایم تا با هم به سوگ خودمان بنشینیم. با تمام ایمانم می‌گویم جای حمید منوچهری الان از تک‌تک ما بهتر است. ما شایسته سوگواری هستیم که دیگر برای رفع تشنگی سرچشمه‌ای نداریم. آخرین فردی از نسل فعالی که می‌توانست تشنگی ما را رفع کند، رفت!

وی ادامه داد: حمید منوچهری سنگر را با همه دلایلی که وجود داشت ترک نکرد. هر بار در بیمارستان به ملاقات او رفتم درباره کاری که می‌خواست بعد از ترخیص در رادیو انجام دهد، حرف زد. این حد از عشق به حرفه فکر نمی‌کنم برای هیچ کدام از ما پیدا شود. ما شایسته سوگواری هستیم که دیگر فانوس راه نداریم؛ آن‌هم در دورانی که مفاهیم جا به جا و گمراه شدند و خودمان باعث شدیم که گم شوند. در دورانی که خوبی و بدی معلوم نیست، سره و ناسره مشخص نیست. مرزهای زشت کاری و کندرفتاری گم است. زمانی که در این جاده تاریک قدم می‌زدیم هر جا احساس میکردیم پایمان به سنگی خورد، گافی بود برگردیم و لبخند پایدار و مانای حمید منوچهری را بینیم که بفهمیم راه هموارتر کدام طرف است، با چند درجه پیچیدن می‌توانیم این مانع را پشت سر بگذاریم. الان گم شده‌ایم و تاریکی و ظلمات بیشتر شده است. این درایت را از که بیاموزیم از هم قد و قواره‌های خودمان؟ خیلی به آن خوشبین نیستم.

آقاخانی در پایان سخنانش گفت: آرزوی قلبی‌ام این است که او آنجا که دست راستین بر آتش راستین دارد، با رحمت واسعه خودش که حمید منوچهری را در آغوش گرفته، شفاعت ما را بکند،  او که بارها اینجا شفاعت ما را نزد کسانی کرد که دستی بر آتش دارند و من با تک تک سلول‌هایم برای خودم ناراحتم، برای احتمال گمراهی ناراحتم. با شرف زیستن را از حمید منوچهری یاد بگیریم.

 پس از اقامه نماز بر پیکر زنده‌یاد حمید منوچهری، پیکر او به سمت قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) و به خانه ابدی بدرقه شد.

///.