چارسو پرس: هادی مرزبان کارگردان شناخته نام آشنا و صاحب سبک تئاتر کشور این روزها نمایشی متفاوت از آنچه از او سراغ داریم در سالن شماره یک پردیس تئاتر شهرزاد روی صحنه برده است. نمایشی تخت حوضی با رنگ و بوی کاملا ایرانی. اثری شاد، موزیکال و مفرح برای خانوادهها.
این کارگردان کهنه کار تئاتر تمام سال های فعالیت حرفه ای خود را وقف یک باور کرده است: نمایش ناب ایرانی نمایشی که با رنگ و بوی نای کاهگل.
این هنرمند پیشکسوت تئاتر در تازهترین اثر خود بار دیگر نمایش بنگاه تئاترال به قلم استاد علی نصیریان را به روی صحنه برده است. درباره این نمایش گفت: «این اثر، تئاتری کمدی است. درباره محتوای نمایش بنگاه تئاترال برای کسانی که این اثر را در سنگلج ندیدند باید بگویم که این اثر ماجراهای یک گروه تخت حوضی را نشان میدهد. البته تخت حوضی مقوله جدایی است که به بازیگران و هنرمندان دیگری احتیاج دارد. از سوی دیگر خودتان هم میدانید اگر قرار بود گروهی بیایند و یک نمایشِ تخت حوضی ببینند، رکورد فروش سنگلج چه قبل و چه بعد از انقلاب جابه جا نمیشد و استقبال عمومی از این اثر تا این اندازه نبود. مجید مظفری، علی فتحعلی، رسول نجفیان، داود فتحعلیبیگی، محمود بصیری، هادی عطایی، سامان تیرانداز، آیه قبادیان، هادی عطایی، کوروش رخشنده، محمدرضا میرحسینی، حاتم میرزایی، علی یارلو،مهراد ابریشمکار، نگار مقدسی، آرزو صراف، لیدا معتمد، زهره رستگار مقدم و جمعی دیگر از بازیگران در این نمایش به ایفای نقش میپردازند.»
وی درباره اجرای مجدد بنگاه تئاترال توضیح داد:« این اجرا در مقایسه با اجرای سنگلج دچار تغییراتی شده اما به هر حال شیوه این اثر تختحوضی است. ما در گروه بازیگران و دیگر عوامل تغییراتی داریم. همچنین در فرم و اجرا تغییرات و نوآوری هایی داشتیم.»
مرزبان درباره روایت جدید از نمایشنامه علی نصیریان گفت: «به یقین نیم قرن پیش که علی نصیریان نمایشنامه بنگاه تئاترال را نوشت، زیست مردم جامعه، سبک دیگری داشت. پس لازم بود به نسبت جامعه امروز تغییراتی اعمال میشد. در دور پیشین اجرای این نمایشنامه خود نصیریان پس از تماشای نمایش گفت، البته که این بنگاه تئاترال مرزبان است.»
وی ادامه داد: «از جمله تفاوتهای بارز این اجرا فاصلهگذاری است. شما در دل یک نمایش روحوضی مشاهده میکنید که سیاه نمایش را قطع کرده و بیپرده با مخاطب سخن میگوید یا در تابلوی پایانی شاهد عذرخواهی راوی از تماشاچیان هستیم که میگوید؛ ببخشید که فرهاد قصه ما کوهکن نیست و به انحطاط رفته ببخشید که شهرزاد قصه ما و… همچنین کارناوال اول نمایش که شور و شوق عجیبی ایجاد می کند از مهمترین و بنیادین ترین تغییرات متن است. اینها همه مواردیاست که به اقتضای امروز بدعتگذاری شده است.»
وی در بخش دیگری از سخنان خود درباره قصه نمایش بنگاه تئاترال گفت: «بنگاه تئاترال روایت، پهلوان جوانی است که به سحر و دام افسون جادوگری بنام «وروره جادو» اسیر شده. دختر قصه که بسیار به او علاقهمند است سعی در نجات و رهایی وی دارد و همچنین یک مرد جوان که خواهر وی بنام نوش آفرین به دام وروره جادو اسیر است برای نجات خواهرش از طلسم او دست به دامن یک پهلوان کهنه کار بنام «پهلوان کچل» میشود که در این مسیر پهلوان و همراه وی سیاه در جنگ با وروره جادو با مسائلی روبرو میشوند.»
این کارگردان تئاتر در ادامه افزود:« هیچوقت غریزی و بیجهت کاری انجام ندادهام. حال جامعه، درام من را شکل میدهد. هنر انتقال احساس زمانه است و هنرمند باید فرزند زمانه خود باشد پس همواره وامدار شرایط و نیاز روحی مردم کشورم هستم. اینکه آثار بسیاری از اکبر رادی اجرا کرده ام نیز از این قاعده مستثنی نیست.»
وی اضافه کرد: «وقتی از آن استایل و سبک و امضا شخصی خودم در تئاتر فاصله میگیرم، کمی سخت و گاهی نامتجانس است اما حال ملت، جامعه و ذائقه و کام آنها مهمترین اصل و پایه و بنمایه کار من است. من ناگزیرم از مخاطب. مگر نه اینکه رسالت هنر نمایش، روایت حکایات و قصههایی است تا به اصلاح معایب و ارتقا محاسن جامعه منتج شود؟ لذا احساس کردم که این روزها جامعه دچار نوعی استحاله روحی است. مردم نیاز به شادی دارند و چه جایی بهتر و اثر گذار تر از تئاتر؟»
مرزبان در بخش دیگری از سخنان خود به ساختار نمایش هایش اشاره کرد و گفت: «نمایش من باید بوی نم کاهگل بدهد. این بوی ایرانی در هیچ کجای جهان یافت نخواهد شد. پیشتر هم تاکید کردم وامدار مردم هستم. احساسم میگوید اکنون زمان اجرای نمایش بنگاه تئاترال است. مردم نیاز به خندیدن و شادی دارند. پس چه بهتر با نمایشی که پنجه در ریشههای ایران دارد و از رگ و پی و فرهنگ خودمان است شادیآفرینی کنیم .»
مرزبان با ابراز تاسف از مهجور ماندن گونههای مختلف نمایش ایرانی چون؛ نقالی، پردهخوانی، شبیهخوانی تعزیه و… اظهار کرد: «نباید از اصل خودمان دور شویم. ما فرهنگ غنی ای داریم و سراسر فرهنگ چند هزار ساله ما مملو از گونههای مختلف نمایشی است نمایش ناب ایرانی که همه رگ و ریشه ماست.»
وی ادامه داد: شاید باورتان نشود من در تاریخ بیهقی بیش از ۴۳ خرده درام و نمایشنامه یافتهام. سطر سطر آثار و متون کهنه نظم و نثر ادبیات فارسی جنبههای دراماتیک و نمایشی دارند. این در حالی است که امروز تعزیه، نقالی، پردهخوانی حتی ترنابازی و… که از جمله گونههای مختلف نمایش ایرانی هستند به باد نسیان و فراموشی سپرده شدهاند.»
این هنرمند شناخته شده تئاتر ایران تصریح کرد:« این درست که اساسا هنر تئاتر از غرب وارد شده و بزرگترین درامنویسان جهان خارجی هستند، اما نباید از هنر ناب ایرانی غافل ماند. اعتقاد و باور من این است که قبل از هر چیزی ابتدا باید به فرهنگ ایرانی پرداخت. باید نمایش های ایرانی کار کرد. این بدان معنا نیست که نمایش های خارجی مشکلی دارند، نه؛ بنده به شخصه شیفته آثار سارتر هستم، شاید آخرین کار «من مردههای بیکفن و دفن» ژانپلسارتر باشد. اما اکنون دغدغه من حال مردم جامعه من است.»
وی در پایان سخنان خود یادآور شد: «به واقع همه بزرگان تاریخ کشورمان زندگینامه و زیستشان دراماتیک است این در حالی است که توسط هنرمندان ما آنچنانکه لازم است بدانها پرداخت نشده است و شوربختانه مهجور ماندهاند. شاید از مهمترین علل این مسئله، نگرش برخی از اساتید دانشگاهی است. برخی از آقایان کافیست هواپیمای آنها از فرودگاه امام به پرواز درآید، تمام هویت، ملیت و فرهنگ ایرانی خود را فراموش میکنند.»
یادآور میشود، مسعود والا تهیه کنندگی این اثر نمایشی را به عهده دارد و برخی از دیگر عوامل این نمایش عبارتند از شهرزاد پورفرد به عنوان دستیار کارگردان و برنامهریز و آزیتا خرمی و مهری آسایش به عنوان دیگر دستیاران کارگردان، سرپرستی گروه موسیقی علی المعی و فرانک ورکیانی طراح چهرهپردازی، طراح لباس، صدف شجاعی، مرضیه نیادی، طراح گریم:فرانک ورکیانی، طراح پوستر: مهدی رایگانی، مدیر تولید: رضا آرامش، مدیر روابط عمومی: سید صادق سیادت و مدیر رسانهای: محمد دانشور.
منبع: پانا