چارسو پرس: وقتی درباره پرکارترین کارگردانان ژانر وحشت صحبت میکنیم، لزوما فیلمهای ترسناک استیون اسپیلبرگ آثاری نیستند که به سرعت به ذهن خطور کنند. با این حال، کارگردان فیلم محبوب «ای تی» (E.T.) در کارنامه گسترده خود به ژانرهای مختلفی سرک کشیده که وحشت هم یکی از آنها است. فقط کافی است تنشی را که او با فیلمهای «آروارهها» (Jaws) و «پارک ژوراسیک» (Jurassic Park) به مخاطبان سینما وارد کرد به خاطر بیاورید. اسپیلبرگ به جای تمرکز بر عناصر فراطبیعی، بیشتر به ترسهای دنیای واقعی مثل حمله یک کوسه به شناگران یا یک پروژه مهندسی ژنتیک با عواقب فاجعهآمیز پرداخته است. در حالی که «آروارهها» او را به یک نام برجسته تبدیل کرد، اما کارهای قبلی او مثل فیلمهای ترسناک «موجود ترسناک» (Something Evil) و «دوئل» (Duel) را نمیتوان نادیده گرفت.
ارتباط اسپیلبرگ با ژانر وحشت به اولین کار حرفهای او بازمیگردد که شامل فیلمبرداری بخشهایی از قسمت آزمایشی مجموعه آنتولوژی ترسناک «نایت گالری» ( Night Gallery) بود. قسمت اول ثابت کرد که چگونه اسپیلبرگ در به تصویر کشیدن وحشت فراطبیعی تبحر دارد. این شاید بیشتر در مشارکت بعدی او در فیلم ترسناک کلاسیک «روح خبیث» (Poltergeist) در سال ۱۹۸۲ مشهود باشد. اسپیلبرگ یکی از نویسندگان این فیلم بود، اما مخاطبان معتقد بودند که او باید بهعنوان کارگردان بهجای توبی هوپر شناخته شود، چون خلاقیت زیادی در فیلمنامه به خرج داد. در حالی که جنجال کارگردانی «روح خبیث» ادامه دارد، این فیلم ثابت کرد که چگونه اسپیلبرگ میتواند به طور موثر با عناصر فانتزی یک اثر دلهرهآور خلق کند.
۶. موجود شیطانی (Something Evil)
- بازیگران: سندی دنیس، دارن مکگاوین، رالف بلامی
- محصول: ۱۹۷۲
- امتیاز متاکریتیک: –
- امتیاز IMDb به فیلم: ۵.۳ از ۱۰
«موجود شیطانی» اولین عنوان در فهرست فیلمهای ترسناک استیون اسپیلبرگ، یک فیلم تلویزیونی است که شاید برای مخاطبان امروزی بیش از حد کلیشهای به نظر برسد. با این حال مثل یک ماشین زمان است که ما را به گذشته میبرد و با دیدگاه اسپیلبرگ جوان آشنا میکند. فیلم با مهاجرت یک خانواده بیگناه به خانهای با گذشته شوم شروع میشود. بعد از آن همانطور که میشود از بیشتر فیلمهای خانه جنزده انتظار داشت، حوادث فراطبیعی یکی پس از دیگری اتفاق میافتند. بازیگر برنده اسکار سندی دنیس در این فیلم نقش مادری مجرد را برعهده دارد که باید با مرگ ناگهانی شوهرش و یک پسر جنزده کنار بیاید. ترسهای این فیلم ممکن است چندان موثر نباشند، اما اسپیلبرگ تمام تلاش خود را برای خلق فضایی دلهرهآور میکند.
گریه بیوقفه یک نوزاد و شک و تردید مادر در مورد تواناییهای نگهداری از او در نهایت یک داستان خانوادگی غمانگیز را رقم میزند. در بیشتر فیلم، شخصیت دنیس احساس میکند که تهدیدی برای فرزندش است، نگرانیای که در بسیاری از فیلمهای ترسناک دیگر مثل «درخشش» (The Shining) هم به کار گرفته شد. اسپیلبرگ به جای تکیه بر افشای گذشته خانه، از برداشتهای طولانی هیچکاکی استفاده کرد تا مخاطبان در ساختار جنزده فیلم غوطهور شوند. در نهایت، این طرح ساده و محدودیتهای بودجه است که باعث میشود «موجود شیطانی» به اندازه «دوئل»، فیلم تلویزیونی که اسپیلبرگ یک سال قبل از آن ساخته بود، موثر نباشد.
۵. دوئل (Duel)
- بازیگران: دنیس ویور، کری لافتین، ژاکلین اسکات
- محصول: ۱۹۷۱
- امتیاز متاکریتیک: ۸۱ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۶ از ۱۰
«دوئل» در میان طرفداران استیون اسپیلبرگ به عنوان یکی از اولین نمایشهای تواناییهای کارگردانی او مورد توجه قرار گرفته است. «دوئل» یکی از فیلمهای ترسناک استیون اسپیلبرگ است که رویکردی ساده برای ایجاد ترس دارد. در «دوئل» میبینیم که قهرمان فیلم توسط راننده کامیونی که هرگز دیده نمیشود تحت تعقیب قرار میگیرد. سپس کل فیلم به یک تعقیب و گریز جذاب توسط دو وسیله نقلیه ختم میشود. این واقعیت که انگیزههای راننده کامیون متخاصم از تفسیر باز مانده است، «دوئل» را به عنوان یک فیلم ترسناک موثرتر میکند. با «دوئل»، اسپیلبرگ موفق میشود به دنیای ترس از ناشناختهها وارد شود. در زمان خود، «دوئل» بسیاری از مخاطبان تلویزیون را حیرتزده کرد و توزیعکنندگان حتی مشتاق بودند آن را در سطح بینالمللی منتشر کنند.
امتیازات خوب بینندگان و موفقیت انتقادی «دوئل» برای تلاشهای آینده اسپیلبرگ و انتقال نهایی او به فیلمسازی بسیار مهم بود. اما حتی به عنوان اعتباری مستقل برای فیلمشناسی او، «دوئل» دستخوش گذر زمان نشده است. اسپیلبرگ با تکیه بر دیالوگهای حداقلی به وسایل نقلیه اجازه میدهد هرآنچه لازم است بگویند. صداهای پرتلاطم جاده جای موسیقیهای دلهرهآور را پر میکند. بودجه کم ممکن است باعث شود که این فیلم محصول سال ۱۹۷۱ در مقایسه با پروژههای جاهطلبانهتر اسپیلبرگ در رتبه پایینتری قرار بگیرد. با این حال، «دوئل» به عنوان یک فیلم کلاسیک تلویزیونی کالت دوام میآورد. تاثیر آن را میتوان در فیلمهای دیگر این کارگردان مثل «آروارهها» و دیگر فیلمهای ترسناک مثل «مترسکهای ترسناک» (Jeepers Creepers) مشاهده کرد. حتی فیلمهای هیجانانگیز جادهای مثل «نامتعادل» (Unhinged) و «لذتسوار» (Joy Ride) پا در مسیر «دوئل» گذاشتند.
۴. جهان گمشده: پارک ژوراسیک (The Lost World: Jurassic Park)
- بازیگران: جف گلدبلوم، جولیان مور، وینس وان
- محصول: ۱۹۹۷
- امتیاز متاکریتیک: ۵۹ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۵ از ۱۰
«جهان گمشده: پارک ژوراسیک» دنباله بسیار مورد انتظار فیلم کلاسیک اسپیلبرگ در سال ۱۹۹۳ بود. این فیلم در نهایت نتوانست استانداردهای نسخه قبلی خود را برآورده کند و تا به امروز بین مخاطبانش بحث و دعواست. با این حال، عاقبت سزاوار آن است که به عنوان یک ترسناک علمی-تخیلی به خصوص هولناک مورد تحلیل قرار بگیرد. در حالی که اولین فیلم به دانشمندانی میپردازد که در ابتدا عظمت خزندگان غولپیکر را تحسین میکردند، «جهان گمشده» با حمله وحشتناک یک دایناسور به یک دختر بچه و خانوادهاش آغاز میشود. این لحن تیره در طول فیلم باقی میماند، چون در بخش دوم «پارک ژوراسیک» هرج و مرج زیادی به چشم میخورد. حتی اگر فیلم همچنان رتبه PG-13 داشته باشد، خشونت و خشم به وضوح در آن افزایش یافته است.
همانطور که این فرنچایز همیشه ثابت کرده است، دایناسورهایی که از لحاظ ژنتیکی دستکاری شدهاند ذاتا شرور نیستند. اما برتری آنها برای بقا در زنجیره غذایی مستلزم روشهای گوشتخواری است. «جهان گمشده» بیشتر به سراغ دایناسورهایی میرود که مشتاق محافظت از فرزندان خود هستند. پرخاشگری آنها فقط در این مورد نسبت به انسانها افزایش مییابد. «جهان گمشده» با به ارث بردن ترکیب انقلابی انیمیشن کامپیوتری و انیماترونیک، به عنوان یک فیلم ترسناک و اکشن بیش از پیش موثر واقع میشود. اگرچه خود اسپیلبرگ از محصول نهایی ناامید شده بود، «جهان گمشده» همچنان میتواند ترسی در مقیاس کلان را به گونهای ارائه کند که دنبالهها و اسپینآفهای آینده هرگز نتوانند به آن دست پیدا کنند.
۳. جنگ دنیاها (War of the Worlds)
- بازیگران: تام کروز، داکوتا فانینگ، میراندا اتو
- محصول: ۲۰۰۵
- امتیاز متاکریتیک: ۷۳ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۵ از ۱۰
اچ جی ولز، نویسنده داستانهای علمی-تخیلی، با اثر قرن نوزدهمی خود «جنگ دنیاها» ذهن خوانندگانش را با ترس از مریخیهای مهاجم سیاره زمین آشنا کرد. این رمان از آن زمان برای اقتباسهای متعددی مثل یک فیلم کلاسیک محصول سال ۱۹۵۳ و اکشن ترسناک علمی-تخیلی اسپیلبرگ در سال ۲۰۰۵ با همین نام تفسیر و بازتفسیر شده است. اسپیلبرگ زمان داستان را به امروز تغییر داد و در دنیای واقعی وحشت ایجاد کرد. دنیایی که بیگانگان با ماشینهای سهپایه غولپیکر خود به سیاره حمله میکنند. به جای مبارزه با بیگانگان، اولویت همه غیرنظامیان وحشتزده این است که فقط زنده بمانند و از عزیزان خود محافظت کنند. این احساس نگرانی بشری، «جنگ دنیاها» را بیش از پیش واقعی میکند.
همانطور که دیوید کپ فیلمنامهنویس در مصاحبهای فاش کرد، مبارزات بازماندگان در مواجهه با یک فاجعه بیسابقه ناخواسته شبیه برخی از مسائل سیاسی و اجتماعی بود که در آن زمان رخ میداد. کپ حتی اضافه کرد که چگونه ناامیدی یک شخصیت نوجوان برای برداشتن گامی علیه مریخیها یادآور نوجوانان در نوار غزه است. تام کروز در نقش پدری که به هر قیمتی از فرزندانش محافظت میکند نقش اصلی را برعهده دارد و قدرت عاطفی زیادی را در اجرای خود به نمایش میگذارد. «جنگ دنیاها» یکی از معروفترین فیلمهای ترسناک استیون اسپیلبرگ به طور مشخص حیرتانگیز به پایان میرسد. مثل بهترین فیلمهای علمی-تخیلی اسپیلبرگ، پرده سوم فیلم ثابت میکند که طبیعت همیشه برتر است.
۲. پارک ژوراسیک (Jurassic Park)
- بازیگران: سم نیل، لورا درن، جف گلدبلوم
- محصول: ۱۹۹۳
- امتیاز متاکریتیک: ۶۸ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۲ از ۱۰
«پارک ژوراسیک» که یک فیلم پرفروش بود، اولین مخاطبان خود را که هرگز شاهد دایناسورهایی در مقیاس بزرگ نبودند، وحشتزده کرد. اسپیلبرگ و تیم جلوههای ویژهاش به جای رویکردی شبیه به فیلم «گودزیلا» (Godzilla)، تلاش کردند تا دایناسورها را به واقعیترین شکل ممکن بازآفرینی کنند. «پارک ژوراسیک» بسیار رویایی آغاز میشود، با گروهی از دیرینهشناسان و کارشناسان که با کنجکاوی موجودات پارک تفریحی را بررسی میکنند. اما انسانها نمیتوانند کنترل مطلق بر طبیعت داشته باشند، و وقتی پارک شروع به از هم پاشیدن میکند، آن موقع است که وحشت ناشی از دایناسورها همه جا را فرا میگیرد.
در حالی که «پارک ژوراسیک» ممکن است به اندازه دنبالهاش تاریک نباشد، این فیلم محصول سال ۱۹۹۳ به خاطر بینقص بودنش در کل فرانچایز جایگاه ویژه و برتری دارد. «پارک ژوراسیک» با موسیقی نمادین جان ویلیامز و روایت دروننگرش در طول زمان محبوبتر شده است. حمله دایناسور و تعقیب آن در تضاد با دستاوردهای علمی بشری است که فیلم با آن آغاز میشود. با پیشرفت تمدن بشری به سمت پیشرفت در مهندسی ژنتیک و حفظ مصنوعی زندگی، «پارک ژوراسیک» تنها به عنوان یادآوری عوارض جانبی چنین تحقیقات و آزمایشهایی ممکن است عمل کند. از این رو، این نه تنها یکی از خانوادهپسندترین، بلکه یکی از ماندگارترین فیلمهای ترسناک استیون اسپیلبرگ است.
۱. آروارهها (Jaws)
- بازیگران: روی شایدر، رابرت شاو، ریچارد درایفس
- محصول: ۱۹۷۵
- امتیاز متاکریتیک: ۸۷ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۱ از ۱۰
«آروارهها» نیازی به معرفی ندارد. تنها دو نت از موسیقی متن جان ویلیامز برای ایجاد تنش در بین مخاطبان در طول دههها کافی است. حتی بسیاری پس از تماشای فیلمی که اسپیلبرگ را در مرکز توجه هالیوود قرار داد، قسم میخورند که از آب و کوسه ترسیدهاند. «آروارهها»، اولین فیلم پرفروش تابستانی صنعت سینما، درباره وحشت از یک کوسه سفید بزرگ در شهر توریستی است و اینکه چگونه سه نفر از مردان بیباک برای شکار آن خود را به خطر میاندازند. «آروارهها» الهامبخش بسیاری از فیلمهای دیگر اسپیلبرگ است که به بررسی رابطه بین انسان و طبیعت میپردازند. اما مهمتر از همه، توانایی اسپیلبرگ در ارائه وحشت واقعی را به نمایش میگذارد.
حتی قبل از اینکه کوسه واقعا در فیلم ظاهر شود، حرکات متزلزل دوربین و موسیقی رعبآور باعث ایجاد ترس از ناشناختهها میشود. برخلاف بسیاری از فیلمهای هیجانانگیز دریایی بعدی که بر حمله موجودات زیر آب تکیه داشتند، «آروارهها» با خونریزی نسبتا کمتری به یک کابوس بدل شد. خود کوسه هم یک مدل مکانیکی بود. علیرغم محدودیتهای بودجه و برنامه فشرده، اسپیلبرگ جوان از ترس وحشتناکی که یک کوسه مخفیانه به یک شناگر بیگناه حمله میکند، توانست ترس و وحشت زیادی ایجاد کند. دههها از آن زمان میگذرد و «آروارهها» هنوز هم موفق میشود بینندگان را بترساند و جایگاه اسپیلبرگ را به عنوان یک رویاپرداز ترسناک تثبیت کند.
///.