پانصد و شصتمین برنامه سینماتک خانه هنرمندان ایران، دوشنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۲ ساعت ۱۷ به نمایش فیلم «آناتومی سقوط» به کارگردانی جاستین تریه محصول ۲۰۲۳ اختصاص داشت. پس از نمایش این فیلم که جایزه نخل طلای جشنواره کن را نیز در کارنامه دارد، نشست نقد و بررسی آن با حضور مازیار فکری ارشاد (منتقد سینما) برگزار شد. اجرای این برنامه برعهده سامان بیات بود.

چارسو پرس: به نقل از روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، مازیار فکری ارشاد در ابتدای این نشست گفت: فیلمی را شاهد بودیم که در عین سادگی روایت، پیچیدگی‌های خاص خود را داشت. اما اگر بخواهیم در یک جمله بگوییم، فیلم درباره چیست؟ باید بگویم «آناتومی سقوط» درباره این است که هر انسانی چگونه می‌تواند افکار خودش را به انسان‌های دیگر منتقل کند و آنها را اغنا کند. در اینجا یک درام دادگاهی را شاهدیم و فیلم با یک قتل مشکوک شروع می‌شود. در ظاهر اینطور به نظر می‌رسد که شخصیتی که همسر خود را از دست داده، اولین متهم ماجراست. شواهد نیز حکایت از همین موضوع دارد. اما در واقع بزرگترین مشکل، مسئله نارسایی‌های زبانی است که ما آن را در این فیلم می‌بینیم.

او افزود: طبق آنچه می‌بینیم، شخصیت اصلی، آلمانی بوده اما مهاجرت کرده است. او به خاطر شرایطی در فرانسه زندگی می‌کند و به عنوان یک نویسنده به زبان انگلیسی مسلط است. در عین حال با زبان فرانسه نیز آشنایی دارد اما آنقدر مسلط نیست که بتواند در موقعیت بغرنجی چون دادگاه، همه آنچه در ذهنش دارد را به زبان فرانسه مطرح کند.

این منتقد سینما در ادامه بیان کرد: بنابراین نارسایی‌های زبانی نکته اولیه این فیلم بوده که آن را می‌بینیم. شاید بسیاری از ما زبان خارجه را بلد باشیم ولی شاید درصد کمی از ما اینقدر به یک زبان خارجه تسلط نداشته باشیم که بتوانیم از خودمان در دادگاه دفاع کنیم. این موتور محرکه فیلم است. زیرا قطعا آنچه در درون ما رخ می‌دهد را می‌توانیم با زبان مادری راحت‌تر و صریح‌تر منتقل و مطرح کنیم.

فکری ارشاد در بخش دیگری از صحبت‌هایش درباره قالب این فیلم توضیح داد: فیلم در نگاه اول یک درام دادگاهی ارزیابی می‌شود اما باید در نظر داشت که فیلمسازها در سینمای اروپا، همواره از این ژانرها گریز داشته‌اند. اصولا فیلم‌های اروپایی مقداری ژانر گریز هستند. باتوجه به سلطه پست‌مدرنیسم در سینما، به خصوص در دو دهه اخیر، این قضیه شاید پررنگ‌تر هم شده باشد. همانطور که گفتم این فیلم در نگاه اول یک درام دادگاهی است اما در لایه دوم طبیعتا با پیچیدگی‌هایی مواجهیم که آن را از درام‌های دادگاهی کلاسیک که محصول هالیوود است و از آنجا به سینمای دیگر کشورها هم تسری پیدا کرده، جدا می‌کند.

او ادامه داد: این فیلم می‌تواند در کنار یک درام دادگاهی بودن، یک تریلر جنایی و فیلم معمایی نیز محسوب شود. در واقع در دوران مطالعات میان‌رشته‌ای، مطالعات میان ژانری نیز به وجود آمده است. شاید این فیلم در قالب هیچ‌کدام از آن قواعد کلاسیکی که در مورد ژانرها در سینما می‌شناسیم، قرار نگیرد؛ در عین حال نیز می‌توان با چند جمله توضیح داد که چطور با ژانرهای مختلف ارتباط دارد.

این منتقد سینما همچنین درباره صحنه‌های دادگاه و نزدیکی این پلان‌ها به سینمای مستند گفت: فاصله‌گذاری که در فیلم می‌بینیم، عامدانه انتخاب شده است. یکی از ویژگی‌های درام دادگاهی این است که ریتم پایینی دارد و به همین جهت ممکن است برقراری ارتباط با این مدل از فیلم‌ها، برای تماشاگر کم‌حوصله‌تر سخت باشد. از سوی دیگر جهانی را می‌سازد که خیلی جهان استیلیزه‌ای بوده و تمرکز ما را به سمت دیالوگ‌ها خواهد برد؛ بنابراین در فیلم‌های درام دادگاهی کم‌تر اکت خواهیم داشت. به همین جهت فکر می‌کنم کارگردان، این فاصله‌گذاری که در فیلم (و صحنه‌های دادگاه) شاهد آن هستیم را خیلی آگاهانه و هوشمندانه انجام داده است. به صورتی که از یک جایی به بعد، (برای مخاطب) خیلی هم غافلگیرکننده است. به‌گونه‌ای که ما دقایق طولانی را با همان روند، یک درام دادگاهی کلاسیک را شاهد می‌شویم؛ اما ناگهان فاصله‌گذاری‌هایی مانند حرکت‌های دوربین و یک‌سری از جابه‌جایی‌ها انجام می‌دهد. اتفاقاتی که این ساختار را غافلگیرکننده و جذاب می‌کند.

او با بیان اینکه از این اتفاقات به‌خوبی استفاده شده است، ادامه داد: فیلمساز هوشمندانه کاری کرده که آن ریتم کند سکانس‌های دادگاهی که می‌تواند کسالت‌بار هم باشد، برای مخاطب جذاب جلو برود. در واقع فیلمساز با این تمهیدات توانسته یک فیلم دو ساعت و نیمه را خوش‌ریتم کند. به این صورت اگر مخاطب تا ۱۵ دقیقه اول دل به قصه داده باشد، فکر می‌کنم این کشش در او ایجاد می‌شود که زمان ۱۵۰ دقیقه پای فیلم بنشیند.

فکری‌ارشاد همچنین در بخش دیگری از صحبت‌هایش درباره نگاه فمنیستی ‌و رویکرد زنانه فیلمساز این فیلم توضیح داد: این مبحث مفصلی بوده که اختلاف‌نظر درباره آن بسیار است. اتفاقا از ادبیات هم شروع می‌شود. به‌صورتی که وقتی کارشناسان ادبیات درباره فضای زنانه در ادبیات داستانی صحبت می‌کردند، طبیعتا بسیاری از فمنیست‌ها مخالف بودند و می‌گفتند در داستان‌نویسی و رمان تفاوتی بین نگاه زنان و مردان وجود ندارد. اما به هر حال تفاوت‌هایی از منظر زاویه دید و شیوه قضاوت وجود دارد که لزوما نه بدتر و نه بهتر از مردهاست؛ فقط تفاوت ساده‌ای از منظر دیدگاه و جهان‌بینی است.

این منتقد سینما در پایان گفت: این بحث در سینما هم وجود دارد ولی خیلی کمتر از ادبیات است. اما در دو دهه اخیر، ما جریان‌هایی را در سینمای جهان شاهدیم که به این ذهنیت دامن می‌زنند. به صورتی که بگوییم، بله؛ ذهنیت متفاوت آقایان و خانم‌ها می‌تواند شکل تازه‌ای از روایت را در سینما هم وارد کند. فکر می‌کنم نگاه این فیلم نیز از منظر زنانه است اما نه به این خاطر که شخصیت اصلی داستان، یک خانم است؛ اساسا شکل نگاه به موضوع و تردیدهایی که در طول روایت ایجاد می‌شود، ما را به این نتیجه می‌رساند.