چارسو پرس: فیلمهای علمی-تخیلی نیمهی دوم قرن بیستم همیشه مملو از اشارات و ارجاعات گوناگون به ناسا بودهاند. این جریان نه تنها در فیلمهای پرهزینهی آمریکایی، که در تولیدات سایر نقاط جهان نیز وجود دارد. این نهاد معروف ایالات متحده به بخش جدایی ناپذیری از فرهنگ عامه تبدیل شده که اخبار و گاه تئوریهایی منتسب به آن در بسیاری از اقتباسهای سینمایی دیده میشوند. اما آیا تا حالا به این فکر کردهاید که این فیلمها تا چه حد واقعیت دارند و کدام یک از این آثار میتواند یک فیلم علمی-تخیلی برتر از نظر ناسا به حساب بیاید؟
به دلیل ماهیت خلاق و رازآلود ژانر علمی-تخیلی، فیلمسازان این سبک دست خود را برای تغییر داستان و جزییات فیلم باز میبینند تا مطمئن شوند که محصول نهایی برای تماشاگران جذابیت دارد. با توجه به این نکته، اخیرا فهرستی توسط دانشمندان ناسا تهیه شده که در آن برترین فیلمهای سبک علمی-تخیلی را با توجه به معیارهای ویژهای برمیشمارند. معیار انتخاب این فیلمها، تعهد داستان به واقعیت و قابلیت علمی بودن تئوریهای مطرح شده در فیلم است.
مشهورترین اثری که در میان فهرست ناسا میبینیم، فیلم «پارک ژوراسیک» به کارگردانی استیون اسپیلبرگ است؛ فیلم پرفروشی که با انتشار در سال ۱۹۹۳ میلادی، ساخت مجموعهای از فیلمهای محبوب و پرفروش را در این دنیای جذاب کلید زد. موفقیت «پارک ژوراسیک» در گیشهها به کنار، دقت به عناصر علمی در این فیلم به خودی خود قابل ستایش است. پیش از این البته جک هورنر، مشاور علمی «پارک ژوراسیک» خود به اشتباهات علمی فیلم اذعان کرده و گفته بود: «کار من این بود که مطمئن شوم دایناسورها، تا جایی که ممکن است و با توجه به اطلاعاتی که آن زمان در دسترس ما بود، دقیق به نظر برسند. برای نمونه ما از قبل میدانستیم که ولوسیرپتورها (Velociraptor) و برخی از انواع دایناسورهای تروپودا (Theropoda) کوچک هستند و پر دارند. ما همچنین میدانستیم که این دایناسورها میتوانند بسیار رنگهای متفاوتی داشته باشند؛ اما استیون فکر نمیکرد دایناسورهای رنگارنگ خیلی موجودات ترسناکی برای این فیلم به نظر بیایند.»
دانشمندان ناسا همچنین به آثار فریتز لانگ، از جمله «متروپلیس» محصول ۱۹۲۷ میلادی اشاره کردند که امروزه به نوعی غیبگویی اجتماعی و سیاسی شوم و دیستوپیایی برای جامعهی معاصر ما تبدیل شده است. لانگ یک بار گفت: «من به انسان آلمانی علاقهمند شدم و میخواستم چند داستان دربارهی انسان رمانتیک آلمانی در فیلم «سرنوشت» (۱۹۲۱ میلادی) بگویم، یا انسان آلمانی پس از جنگ جهانی اول در فیلمهای «دکتر مابوزه: قمارباز» (۱۹۲۲ میلادی)، یا آلمان و افسانه در فیلمهای «نیبهلونگها» (Die Nibelungen)، یا آلمانیها در آینده با فیلم «متروپلیس» و «زن در ماه» (۱۹۲۹ میلادی).»
یکی دیگر از نامهای جذاب در لیست ناسا، فیلم ترسناک کریستین نایبی محصول ۱۹۵۱ میلادی به نام «چیزی از دنیای دیگر» است. این فیلم الهامبخش اثر بزرگ جان کارپنتر، شاهکار محصول سال ۱۹۸۲ میلادی یعنی «موجود» بوده است. «موجود» با روایت یک هیولای فرازمینی که قدرت جذب و تقلید از هر موجود زندهای را داشت شروع میشود، اما حس و حال پارانویا و فضای سیاسی جنگ سرد را منتقل میکند. کارپنتر دربارهی منشأ الهام داستان فیلم «موجود» گفته است: «این [فیلم] از یک داستان کوتاه به نام «چه کسی آنجا میرود» (Who Goes There) شروع میشود؛ یعنی در واقع یک رمان و ما به رمان رجوع کردیم. کل این قضیهی تقلید از موجودات دیگر در فیلم هاوکس (فیلم ۱۹۵۱) نبود. ما خودمان انجامش دادیم. [ساخت این فیلم] در اوایل دههی هشتاد، در سال ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۲ بود پس من [فضای] فیلم را خیلی تیره و تار کردم اما به هر حال، به نظرم در آن زمان، واقعگرایانه [بود]؛ خلاف فیلم هاوکس که بیشتر ایدهآلگرایانه بود.»
۱. گاتاکا (Gattaca)
- تاریخ اکران: ۱۹۹۷ میلادی
- کارگردان: اندرو نیکول
- بازیگران: جود لاو، اوما ترمن، ایتان هاوک
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۲ از ۱۰۰
در آیندهای نه چندان دور، مردی با جایگاه نه چندان عالی می خواهد به ستارهها سفر کند. جامعه، با توجه به ترکیب ژنتیکیاش، شخصیت اصلی یعنی وینسنت فریمن را، بهعنوان یکی از افراد «نامناسب» طبقهبندی کرده است و او حالا به یکی از انسانهای طبقه پایین تبدیل شده که فقط برای مشاغل پست مفید هستند. او برای پیشرفت و رسیدن به آرزویش، هویت ژروم مورو را جعل میکند؛ مردی که طبق آزمایشات ترکیب ژنتیکی عالی دارد؛ اما در نتیجه یک تصادف رانندگی فلج شده است. وینسنت با مشاوره گرفتن از افراد حرفهای یاد می گیرد که چگونه باید آزمایش DNA و نمونه ادرار را فریب دهد.
درست زمانی که بالاخره وینست به عنوان یکی از افراد برای فرستاده شدن به یک ماموریت فضایی انتخاب می شود، مدیر برنامه او کشته شده و پلیس تحقیقاتی را آغاز میکند که تمام برنامههای وینست را در معرض تهدید قرار میدهد. «گاتاکا» به عنوان یک فیلم علمی-تخیلی برتر از نظر ناسا برای مخاطب معمول فیلمهای فضایی نیز جذابیت دارد و به جای آنکه قربانی جلوههای ویژهی عجیب و غریب و فناوری از مد افتاده شده باشد زیبایی بصری خود را حفظ کرده و روایت زیبایی ارائه میدهد که بیربط به بافت اجتماعی جهان امروز نیست.
۲. تماس (Contact)
- تاریخ اکران: ۱۹۹۷ میلادی
- کارگردان: رابرت زمکیس
- بازیگران: جودی فاستر، متیو مککانهی، جیمز وود
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶۸ از ۱۰۰
الی آرووی (جودی فاستر) دانشمندی است که همراه با تیم خود دربارهی وجود حیات فرازمینی در پورتوریکو تحقیقاتی انجام میدهد. هنگامی که دیوید دراملین (تام اسکریت) پروژه را تعطیل و بودجهی آن را قطع میکند، الی مجبور میشود به یک میلیونر ناشناس برای تأمین بودجهی پروژهاش اعتماد کند. سالها بعد موجوداتی بیگانه از «وگا» با الی تماس برقرار کرده و پیامی رمزنگاری شده برایش میفرستند. از این زمان است که الی تلاشهای خود برای سفر به «وگا» را آغاز میکند.
«تماس» فیلمی با روند کند اما احساسی، ساده و زیبا است. با این فیلم دوباره یاد میگیریم که میتوانیم با اعتماد به نفس سراغ ناشناختهها برویم و با حسی مملو از شگفتی آنها را در آغوش بکشیم. «تماس» به ما یادآوری میکند که تنها نقطهای کوچک در این جهان بزرگ هستیم و دغدغههایمان آن قدرها هم که فکر میکنیم بزرگ نیستند.
۳. متروپلیس (Metropolis)
- تاریخ اکران: ۱۹۲۷ میلادی
- کارگردان: فریتز لانگ
- بازیگران: بریجیت هلم، فریتز راسپ، گوستاو فرولیش
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۷ از ۱۰۰
«متروپلیس» داستان انسان و ماشین است؛ انسان و ماشینی که به مرحلهای از همزیستی با یکدیگر رسیدهاند. هیچکس نمیتواند به قطعیت بگوید که آیا یکی بر دیگری حکومت میکند یا دیگری را به بردگی میگیرد؛ البته مگر اینکه در برج بابل زندگی کنید. سرنوشت شهر زمانی برای همیشه تغییر میکند که «ماشین-مرد» (Maschinenmensch) تحت پوشش زنی مقدس به نام ماریا آخر و عاقبت تمام متروپلیسها را تعیین کرده و میکوشد طبقهی حاکم و طبقهی کارگر را به جان هم بیندازد.
«متروپلیس» لانگ نقطه عطفی پیشگامانه در تاریخ سینما است؛ فیلمی که از نظر بصری مخاطب را به تحسین وامیدارد و در عین حال، به طرز دلهرهآوری پیشگویی میکند و تماشاگر را به تأمل وادار میکند. «متروپلیس» به عنوان یک فیلم صامت حرفهای زیادی برای گفتن دارد؛ فیلمی که بسیاری از آثار کلاسیک این ژانر، از «۲۰۰۱: ادیسه فضایی»، «جنگ ستارگان» تا «بلید رانر» همه مدیون آن هستند.
۴. روزی که دنیا از حرکت ایستاد (The Day the Earth Stood Still)
- تاریخ اکران: ۱۹۵۱ میلادی
- کارگردان: رابرت وایز
- بازیگران: مایکل رنی، پاتریشیا نیل، لاک مارتین
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۵ از ۱۰۰
موجودی بیگانه به همراه ربات خود فضاپیمای خود را درست پس از جنگ جهانی دوم در دوران جنگ سرد روی زمین فرود میآورند. آنها پیامی مهم با خود به سیارهی زمین آوردهاند که میخواهند به نمایندگان تمام ملتها برسانند. با این وجود ارتباط برقرار کردن میان بیگانگان و انسانها کار راحتی نیست؛ بنابراین، به تدریج و پس از آنکه بیگانهی فضایی دربارهی انسانهای روی زمین اطلاعات کسب کرد، تصمیم میگیرد روش دیگری برای رساندن پیام خود به انسانها اتخاذ کند.
«روزی که دنیا از حرکت ایستاد» ممکن است برای مخاطبان امروزی فیلمهای علمی-تخیلی کمی قدیمی و غیرقابل دیدن به نظر بیاید؛ اما اثر وایز به عنوان یک فیلم علمی-خیلی برتر از نظر ناسا بازتابی از دوران خودش (جنگ سرد پسا جنگ جهانی دوم) است و دغدغههایش به طرز جالبی به دغدغههای انسان امروزی شباهت دارد. فیلم وایز درام و تعلیق را به خوبی در داستان خود به هم میآمیزد و راستش را بخواهید جلوههای ویژهاش برای سال ۱۹۵۱ میلادی خیلی هم خوب است!
۵. زن در ماه (Woman in the Moon)
- تاریخ اکران: ۱۹۲۹ میلادی
- کارگردان: فریتز لانگ
- بازیگران: گردا ماوروس، فریتز راسپ، گوستاو وون وانگنهایم
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۸ از ۱۰۰
پروفسور مانفلد، که پیش از این تئوری وجود طلا روی ماه را ارائه داده بود، به همراه هر هلیوس و مهندس ارشدش فضاپیمایی میسازند تا به ماه بروند. سهامداران این پروژه اما به طور مخفیانه تصمیم گرفتهاند که تمام طلای جهانی را کنترل کنند.
«زن در ماه» آخرین فیلم صامت فریتز لانگ است و دومین فیلم علمی-تخیلی برتر از نظر ناسا است که البته به نظر بسیاری یکی از کارهای ضعیف در کارنامهی لانگ محسوب میشود. با این حال، فیلمنامهی آن توسط نویسندهی تحسین شده «تئا وون هاربو» از یکی از رمانهای خودش اقتباس شده؛ رمانی که اگرچه به حقایق علمی وفادار نیست اما به گونهای داستانش را روایت میکند که انگار در واقعی بودن آن شکی نیست. یک نکتهی جالب دربارهی این فیلم اینکه لانگ برای ساخت جلوههای ویژهی «زن در ماه» از مهندسان و طراحان راکت مشاوره گرفته بود. اما دقت و طراحی ماکتها و مدل راکتها در فیلم «زن در ماه» به قدری بود که گشتاپو آنها را به عنوان اموال مخفی دولتی ضبط کرد. علاوه بر این، در فیلم برای ایجاد تنش پیش از پرتاب موشک به ماه از کارتهایی استفاده میشود که از ده تا یک شمارش معکوس میکنند. این صحنه از «زن در ماه» آنقدر تأثیرگذار بود که ناسا ایدهی استفاده از شمارش معکوس برای پرتاب راکتهایش را از آن برداشته است.
۶. موجودی از جهان دیگر (The Thing from Another World)
- تاریخ اکران: ۱۹۵۱ میلادی
- کارگردان: کریستین نایبی
- بازیگران: مارگارت شریدان، کتث توبی، جیمز آرنس
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۷ از ۱۰۰
در یک مکان دورافتاده در قطب شمال، یک واحد نظامی تماسی از یک گروه تحقیقاتی میگیرد که خبر میدهد قرار است برای بررسی سقوط یک هواپیما به منطقه بیایند. با ورود به محل، اعضای تیم تحقیقاتی متوجه میشوند که نه یک هواپیما، بلکه در واقع یک بشقاب پرنده از جنس آهنی ناشناخته است که در منطقه سقوط کرده است. با وجود آن که اعضای تیم موفق به جدا کردن سفینه از یخ نمیشوند و سفینه از بین میرود، اما خلبان یخزدهی سفینه از نابودی حفظ شده و به پایگاه اصلی انتقال داده میشود. با ذوب کردن یخ «موجود» اتفاقات هراسانگیزی به وقوع میپیوندد که اعضای گروه را به دوراهی کشته شدن یا کشتن تنها راه تماس انسان با حیات بیگانه میکشاند.
این فیلم علمی-تخیلی برتر از نظر ناسا در میان طرفداران ژانر کمی ناشناختهتر است. با وجود اینکه احتمالا بسیاری نسخهی دهه هشتاد میلادی «موجود» را دیدهاند و «موجودی از جهان دیگر» به هیچ وجه از نظر اکشن و جلوههای ویژه توان رقابت با فیلم کارپنتر را ندارد، اما اجرای عالی بازیگران، قاببندیها و استفاده از سایه در ایجاد حس تهدید از سوی ناشناخته، دیالوگهای کمدی به سبک بی-موویهای سرگرمکننده و گاهی دیدگاههای سیاسی هاوکس (نویسندهی فیلم) که در داستان فیلم منعکس شده، توانستهاند «موجودی از جهان دیگر» را به فیلمی تبدیل کنند که هواداران این ژانر هرگز نباید از دست بدهند.
۷. پارک ژوراسیک (Jurassic Park)
- تاریخ اکران: ۱۹۹۳ میلادی
- کارگردان: استیون اسپیلبرگ
- بازیگران: سم نیل، جف گلدبلوم، لورا درن
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۷ از ۱۰۰
دو باستانشناس به نامهای آلن گرانت و الی ساتلر به همراه یک ریاضیدان به نام ایان ملکوم از جمله افرادی هستند که برای بازدید گروهی از پارک جزیرهای دایناسورها انتخاب شدهاند. از قرار معلوم، از دی ان ای این موجودات ماقبل تاریخی برای بازسازی دایناسورها استفاده شده است. با وجود اینکه مغز متفکر پشت این پارک، جان هاموند به همه اطمینان خاطر میدهد که هیچ چیز برای نگرانی وجود ندارد و جزیره کاملا امن است، دایناسورهای خونخوار به دنبال شکار آدمها در جزیره رها میشوند.
اگر این فیلم را در دههی نود دیده باشید خوب میدانید که هیچ فیلم علمی-تخیلی دیگری در آن سال به پای «پارک ژوراسیک» نمیرسید. جلوههای ویژهی دایناسورها به همراه جلوههای صوتی واقعگرایانهای که این حیوانات را از موجوداتی بیآزار به هیولاهایی درنده تبدیل میکند، بزرگترین نقطه قوت «پارک ژوراسیک» است. بازی درخشان سم نیل و جف گلدبلوم، شوخیهای مفرح، دایناسورهای دلهرهآور، فیلمنامهی ساده اما سرگرمکننده، همه و همه دست به دست هم دادهاند تا «پارک ژوراسیک» فیلمی دوست داشتنی برای همهی افراد از کوچک تا بزرگ باشد.
///.
منبع: دیجیمگ