بهنام بهزادی با اشاره به اینکه تقلیل سینمای فرهنگی به کمدی، سخیف است گفت:‌ آن‌هایی که سینما را به یکسری "عدد" تقلیل داده‌اند حتما از وضعیت سینما خوشحالند در حالی که غفلت از سینمای فرهنگی می‌تواند به اندازه دیگر ابربحران‌ها همچون محیط زیست و آب خطرناک باشد.

چارسو پرس: در چند سال اخیر انتقادهای مختلفی درباره روندی که در تولید آثار سینمایی مشاهده می‌شود بویژه نسبت به افرایش بی‌رویه تقاضا و صدور مجوز برای فیلم‌های کمدی و از آن سو بیشتر شدن سختگیری در برخورد با فیلم‌هایی که اشاراتی به مسائل اجتماعی یا سیاسی داشتند، مطرح شده است. این موضوع برای دست‌اندرکاران سینما در بخش‌های گوناگون از تهیه و تولید گرفته تا پخش و عرضه به دغدغه‌ای جدی تبدیل شده است تا جایی که چند روز قبل مجید مجیدی هم گفت: «بالندگی سینمای ایران در سال‌های اخیر کم شده است و در خطر سقوط قرار داریم.»

برخی از سینماگران این مسئله را نه یک اتفاق بلکه پروژه‌ای برنامه‌ریزی شده از یک دهه قبل می‌دانند تا اثرگذاری سینمای فرهنگی و مستقل ایران کمرنگ شود. ضمن اینکه نتیجه تغییرهای مداوم در ریل‌گذاری سینما را جز آسیب به فعالان این عرصه که کسب روزی‌شان از این راه است، نمی‌دانند.

یکی از سینماگرانی که در این خصوص انتقادهایی دارد و نسبت به بی‌توجهی به نفوذ هوش مصنوعی در سینما نیز هشدار می‌دهد، بهنام بهزادی است.

او که فیلم «من می‌ترسم» را هنوز اکران عمومی نکرده است، در گفت‌وگویی با ایسنا درباره شرایط ساخت فیلم در سینمایی که تحت تاثیر موج کمدی‌سازی قرار گرفته، معتقد است که سینما صرفا با یک غفلت مدیریتی روبر نیست، بلکه یک برنامه‌ریزی برای کنار رفتن سینمای فرهنگی در کار است.

بهزادی می‌گوید: به نظرم برای از میان رفتن سینمای فرهنگی ایران غفلتی وجود ندارد بلکه گروهی کاملاً حساب شده و عامدانه تصمیم گرفته‌اند تا کار سینمای ایران به عنوان یک عنصر فرهنگی تمام شود. این پروژه از چند سال قبل با ورود سرمایه‌های کلان به سینما -که عمدتاً دولتی بود یا از طرف افراد متصل به دولت بود- کلید خورد که در گام اول هزینه تولید را بالا بردند و در گام دوم جا را برای اکران، نمایش و رقابت در سالن‌های سینما تنگ کردند.

او افزود: مسئولان سینمایی که امروز از بالا رفتن فروش سینما خرسند هستند، در واقع از یک نکته مهم چشم‌پوشی می‌کنند و آن هم این است که فقط فروش فیلم‌های کمدی و سخیف است که بالا می‌رود و به همان میزان فضای سینمای فرهنگی و دغدغه‌مند ایران تنگ‌تر شده است. آن‌هایی که از کمیت صحبت می‌کنند مطمئناً خوشحالند، چون بخشی از چرخه اقتصادی سینما در جریان است و کار می‌کند. در واقع موضوع را به یکسری "عدد" تقلیل داده‌اند و در درون خود خوشحال هستند که دیگر دغدغه‌ای بابت سینما به عنوان یک عنصر فرهنگی، پرسشگر و دغدغه‌مند ندارند. در حقیقت چرخه، جایی کامل شده است که از یک سو جلوی پروانه ساخت فیلم‌های فرهنگی گرفته می‌شود و از سوی دیگر عرصه برای ساخت فیلم‌های کمدی و سخیف بیشتر از هر زمان دیگری باز شده است.

وی با بیان اینکه «بسیاری از مسئولان دغدغه فرهنگ و سینما را به عنوان یک کالای فرهنگی ندارند و بیشترین جهت‌دهی آن‌ها این بوده تا کارکرد هویت‌بخش سینما که همان سینمای فرهنگی در ایران و جهان است، از عرصه خالی و به فراموشی سپرده شود» ادامه داد:‌ شرایط به گونه‌ای است که ناگزیر باید فکر کرد یک برنامه‌ریزی در این‌باره وجود داشته و دارد، تا روزی برسد که ما دیگر بجز آثار تبلیغاتی و پروپاگاندا و سینمای کمدی، اثر دیگری را در این سینما نداشته باشیم.

کارگردان فیلم «قاعده تصادف» و «تنها دو بار زندگی می‌کنیم» با اشاره به اینکه «دست‌اندرکاران و تصمیم‌گیران عرصه سینما و فرهنگ نباید فراموش کنند که در تاریخ چگونه از آن‌ها یاد خواهد شد»، گفت: این ماجرا غافل از این است که سینما فقط یک هنر و صنعت نیست بلکه بخشی از هویت فرهنگی ایرانی‌هاست و با قطعیت می‌توانم بگویم در سال‌های پس از انقلاب، سینما پرچمدار هویت فرهنگی ایران در دنیا بوده و در داخل کشور هم مهم‌ترین هنر همواره زنده و پویا بوده است که به عنوان یک کالای بومی جای خود را در سبد فرهنگی ایرانی‌ها بازتر کرد؛ در نتیجه غفلت از آن می‌تواند به اندازه دیگر ابربحران‌هایی که در مسائلی همچون منابع زیرزمینی، آب، محیط زیست و اقتصاد وجود دارد خطرناک باشد.

این فیلمساز در پاسخ به اینکه آیا تمام فیلم‌های کمدی‌ در حال ساخت و اکران را سخیف می‌داند؟ گفت:‌ بیش از هر چیز معتقدم اینکه فرهنگ سینمایی را صرفاً به فیلم کمدی تقلیل بدهیم، یک امر سخیف است.

بهزادی همچنین درباره محدودیت‌ها و سخت‌گیری‌هایی که بسیاری از فیلمسازان در تولید آثار غیرکمدی به آن اشاره می‌کنند و اینکه وظیفه آن‌ها در این شرایط چیست، توضیح داد: به نظرم باید یک جریان هدفمند تشکیل شود تا فیلم‌هایی با بودجه‌های کم ساخته شوند و امکان عرضه و نمایش‌های جدیدی هم برای این نوع سینما تعریف شود. به نظرم از اشتباهات استراتژیک تصمیم‌گیران فرهنگی است که به تغییرات به وجود آمده در زمینه تولید و عرضه فیلم بی‌توجه باشند. زمانی بود که فیلمسازی به یک لجستیک خیلی بزرگ احتیاج داشت و فقط هم ساخت فیلم مطرح نبود، بلکه امکان عرضه و نمایش فیلم‌های سینمایی هم یک مسئله مهم بود چون نمایش فیلم صرفاً در محدوده سالن‌های سینما و مجهز به آپارات و تجهیزات پخش امکان‌پذیر بود  اما الان جریانی شروع شده که هم ساخت فیلم را آسان و سبک‌تر کرده و هم امکان‌های متفاوتی را برای عرضه فیلم‌ها به وجود آورده است؛ درواقع انحصار از سالن‌های سینمایی گرفته شده و مطمئناً وقتی عرصه بر یک هنرمند تنگ شود، خواه ناخواه به سمت تولید زیرزمینی و عرضه آن روی پلتفرم‌های جدید می‌رود. 

وی اضافه کرد:اشتباه دوم همین‌جا اتفاق می‌افتد که دقت نکنیم ادامه چنین روندی باعث می‌شود سینما به عنوان مکانی برای دور هم جمع شدن و تماشای فیلم، خالی از فیلم شود ولی قطعا جلوی کار و خلاقیت کسانی که فیلمسازی تنها کاری است که بلدند را، نمی‌شود گرفت.

او همچنین با اشاره به تاثیراتی که ظهور و بروز هوش مصنوعی در صنعت سینما خواهد داشت، گفت: تفکر مدیران فرهنگی ما هنوز در حیطه سنتی است و تا به دوران مدرن و روزگار ما که پسامدرن است، برسند و به ماهیت و چگونگی کارکرد هوش مصنوعی واقف شوند، نسل جدیدی آمده که از همه این مسائل رد شده است. ما امروزه با کمک هوش مصنوعی این قابلیت را داریم که از "هیچی"، فیلم بسازیم؛ یعنی این امکان را داریم که در خانه خود بنشینیم، داستانی را طراحی کنیم، به کمک هوش مصنوعی آن را مصور کنیم، صدا و موسیقی روی آن بگذاریم و بعد یک پکیج کامل فیلم را ببندیم. ممکن است امروز که من با شما صحبت می‌کنم این کار را در یک شکل کِیفی با سطح بالا نتوانیم انجام دهیم ولی با سرعتی که هوش مصنوعی دارد، حتما در چند سال آینده به جایی می‌رسیم که برای ساخت بسیاری از فیلم‌ها، حتی نیاز نیست وارد لوکیشن‌های واقعی شویم و به شکل کلاسیک فیلمبرداری کنیم.

بهزادی در پایان گفت: این در حالی است که برخی معتقدند سیاستگذاری فرهنگی یعنی کنترل ذهن و اثر هنرمند؛ آن هم صرفا به این دلیل که امکان تولید یک فیلم را در یک فضای فیزیکی و لوکیشن‌های واقعی می‌دانند که کنترل آن صرفا در اختیار حاکمیت است.


منبع: خبرگزاری ایسنا