چارسو پرس: طی سالها ژاپن همواره مهد تولیدات رسانهای محنصربهفرد بوده؛ از مانگا گرفته، تا انیمه، فیلم و سریال، به نظر میرسد که امروزه مخاطبان بیشتری حاضر به دیدن محتوایی هستند که زبان و فرهنگ آن با آن چه پیش از این به آن عادت داشتهاند فرق میکند. محبوبیت بیسابقهی مجموعههای انیمهای طی سالهای اخیر مهر تأییدی بر این است که این روزها بیشک ژاپن به یکی از غولهای تولید محتوا در سطح بینالمللی تبدیل شده است. اما حتی پیش از آن که انیمههای ژاپنی بخواهند صحنه را از دیگر انواع رسانه بربایند، بهترین و به یادماندنیترین خاطرات ما به تجربههایمان از دیدن فیلمها و سریالهای ژاپنی بازمیگردد.
شاید پیش از این سریالهای امریکایی و درامهای کرهای را امتحان کرده باشید؛ اما درامهای ژاپنی چیز دیگری دارند که میتوانند مخاطب را مجذوب خود بکنند؛ درامهای ژاپنی که به «دوراما» یا «جی. دراما» هم شناخته میشوند، از داستانهای کلیشهای عاشقانه، تا داستانهای ترسناک، سریالهای پزشکی، پلیسی همه را در خود دارند و گاهی اوقات آنقدر عجیب و غریب میشوند که در هیچ دستهای نمیگنجند و به شما قول میدهم نظیر این سریالهای ژاپنی را در هیج جای دیگر پیدا نخواهید کرد.
شاید یکی از بهترین ویژگیهای اکثر سریالهای ژاپنی مدت زمان آن باشد که دیدن آن را برای مخاطب آسانتر میکند. بیشتر این سریالها تنها یک فصل دارند و دیگر نگران این نخواهید بود که فصل بعدی آن کی میآید (یا آیا اصلا میآید؟) و هر اپیزود نیز از ۴۰ تا ۶۰ دقیقه فراتر نمیرود. پس اگر دنبال سریالی هستید که آخر شبها یا شاید هم یک پنجشنبه جمعهی خودتان را با آن پر بکنید، فهرستی از بهترین سریالهای ژاپنی تمام ادوار را در این لیست گرد آوردهام تا سال ۲۰۲۳ میلادی را با آنها به پایان ببرید.
۲۱. رفت و روب زندگی (ブラッシュアップライフ)
- سال پخش: ۲۰۲۳
- کارگردان: ایتارو میزونو
- بازیگران: ساکورا آندو، آسامی میزوکاوا، هارو کوروکی، هاروکا کینامی
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۸.۵ از ۱۰
آسامی کندو یک زن مجرد ۳۳ ساله است که زندگی معمول خود را میگذارند؛ تا اینکه یک روز میبیند به زمانی برگشته که تازه به دنیا آمده بود و حالا باید زندگی را دوباره از اول آغاز کند. این ایدهی ساده اما ناب زمینهی ساخت موقعیتهایی طنز را ایجاد کرده که از هوشمندی بالایی برخوردارند و علاوه بر خنداندن شما را به تأمل وامیدارند. همین نبوغ باعث شده که سریال «رفت و روب زندگی» را به عنوان یکی از بهترین سریالهای ژاپنی ۲۰۲۳ میلادی در نظر بگیریم.
«رفت و روب زندگی» یک داستان ساده و راحت دارد که هستهی اصلی ماجرای آن هر قسمت با اضافه شدن جزئیات کوچک جذاب و گاه عجیب و خندهدار پربار و پربارتر میشود. داستان مشخصا بر ایدهی شروع زندگی دوباره تمرکز میکند، اما خانواده، دوستیها و انسان بودن از مهمترین موضوعاتی هستند که در این سریال برجسته میشوند.
این یک سریال ژاپنی است با بازیگران عالی، داستان و دیالوگهای قوی. گاهی وقتی فیلمنامه بیش از حد بر دیالوگهای بین کاراکترها تمرکز میکند داستان بین این رفت و برگشتهای بین شخصیتها گم میشود؛ اما «رفت و روب زندگی» این گونه نیست و اجرای محشر بازیگران از این مشکل جلوگیری کرده است. البته قسمت اول آن میتواند کمی خستهکننده باشد، اما اگر نیم ساعت به آن فرصت دهید جان میگیرد و قول میدهم حسابی درگیرتان میکند.
۲۰. کد آبی (コード・ブルー)
- سال پخش: ۲۰۰۸
- کارگردان: نیشیورا ماساکی
- بازیگران: توموهیسا یاماشیتا، یویی آراگاکی، اریکا تودا، یوسوکه آساری
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۷.۵ از ۱۰
سیستم «دکتر هلیکوپتر» از ژوئن سال ۲۰۰۷ میلادی بود که در ژاپن قانونی اعلام شد. این سیستم تیم مراقبتهای پزشکی را از طریق هلیکوپتر به بالین بیماران اعزام میکند. با این مقدمه میتوانم شما را به دنیای سریال «کد آبی» معرفی کنم.
«کد آبی» ماجراهای چهار انترن نوپا را دنبال میکند که باید تحت این سیستم پزشکی جدید یعنی «دکتر هلیکوپتر» کار کنند. در این مسیر، چهار قهرمان داستان ما از نظر فیزیکی و عاطفی به چالش کشیده میشوند. در این میان، پزشکان شرایط دشواری را تجربه میکنند، باید با جاهطلبیهای شخصی کنار بیایند و همزمان شخصیتها شکست میخورند و دوباره دست به زانو میگیرند و بلند میشوند و خلاصه هر قسمت چیزی برای ارائه دارد.
هر یک از این شخصیتها یک ویژگی منحصربهفرد دارد که ارتباط گرفتن مخاطب با او را آسان و لذتبخش میکند؛ یکی از این چهار نفر، یعنی توموهیسا یاماشیتا خوانندهی پاپ، هم طرفداران مخصوص خودش را دارد که بر محبوبیت این سریال افزوده است. این محبوبیت تا جایی بوده که تاکنون سه فصل، یک قسمت ویژه و یک فیلم در دنیای «کد آبی» منتشر شده و از این نظر لایق آن است که آن را به عنوان یکی از بهترین سریالهای ژاپنی تمام دوران در نظر بگیریم.
مثل بسیاری از فیلمها و سریالهای ژاپنی «کد آبی» ایدهی بسیار نابی را به بهترین نحو به تصویر میکشد. حداقل من یکی که پیش از این سریال پزشکی ندیده بودم که داستاناش مبتنی بر این باشد که دکترها در آن پرواز میکنند! با این حال، اجرای این ایده به گونهای بوده که نمایش را بسیار باورپذیر میکند. با اطمینان میگویم که اگر طرفدار سریال «آناتومی گری» هستید نباید «کد آبی» را از دست بدهید. این سریال نمایش جذابی از داستان، شخصیتهای چندلایه و عاشقانههای احساسی است که در یک درام پزشکی درهمآمیخته شدهاند. اگر از سریالهای پزشکی خوشتان میآید «کد آبی» میتواند بهترین نقطهی شروع برای سفر شما به دنیای درامهای ژاپنی باشد.
۱۹. کامن رایدر دابلیو (仮面ライダーW)
- سال پخش: از ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۰
- کارگردان: تاکایوکی شیباساکی، هیدنوری ایشیدا
- بازیگران: رن کیریاما، ماساکی سودا، هیکارو یاماموتو، مینهیرو کینوموتو
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۸.۳ از ۱۰
این سریال در ژانر «توکوساتسو» میگنجد که اصطلاحی ژاپنی برای فیلمهای اکشن با تصاویر پر از جلوههای ویژه است. از محبوبترین فیلمها و سریالهای توکوساتسو آنهایی هستند که یک کایجو یا هیولا مثل گودزیلا و گامرا در آن حضور دارند. از معروفترین و پرسابقهترین سریالهای این سبک نیز سریال «کامن رایدر» است که تلویزیون ژاپن را از ۱۹۷۱ میلادی تاکنون تحت نامهای مختلف به تسخیر خود درآورده است. «کامن رایدر دابلیو» هم در این دسته میگنجد.
داستان این سریال از آن جا شروع میشود که شوتارو هیداری یک کارآگاه است که در شهر دوستداشتنی خود فوئوتو کار میکند؛ اما چیزی آرامش این شهر را به خطر میاندازد؛ خاطرات گایا که مردم را به هیولاها تبدیل میکند! شوتارو یک همکار عجیب به نام فیلیپ دارد که به او در محافظت از فوئوتو یاری میرساند. دوگانهی شوتارو و فیلیپ یک ترکیب طلایی ساخته است؛ شوتارو کاراکتری با ویژگیهای کلیشهای ایدهآل مردانگی سمی است اما هر بار به خاطر دلرحمیاش کوتاه میآید؛ در مقابل فیلیپ دل نازک است و حتی موقع تبدیل شدنهای کامن رایدر غش میکند، اما نمیتوانید این کاراکتر را دوست نداشته باشید! فعل و انفعالات همین شخصیتهاست که «کامن رایدر دابلیو» را به سریالی مفرح تبدیل میکند.
- سال پخش: ۲۰۱۴
- کارگردان: هیروکی هایاما، هیدنوری جوهو، میاکو یاسوشیما یاسوشیما
- بازیگران: هاروما میورا، تابه میکاکو، سایتوه تاکومی، شونسوکه کازاما
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۸.۱ از ۱۰
تاکوتو ساوادا یک دانشجوی معمولی دانشگاه است که یک روز متوجه میشود به بیماری A.L.S دچار شده و زمان زیادی برای زنده ماندن ندارد. تاکوتو که در ناامیدی غوطهور شده سعی میکند بهترین استفاده را از زمان باقیماندهاش ببرد.
بیماری ALS (اسکلروز جانبی آمیتروفیک) که به عنوان بیماری لو گهریگ نیز شناخته میشود، به تدریج به دستگاه عصبی مرکزی حمله میکند و باعث تخریب غیرقابل درمان دستگاه عصبی میشود که بر توانایی حرکت ارادی ماهیچهها تأثیر میگذارد. علائم اولیه شامل ضعف، گرفتگی عضلات دست و پا و لغزش غیرارادی است اما در نهایت فرد توانایی راه رفتن، جویدن، بلعیدن و حتی نفس کشیدن را از دست میدهد.
«ساعتهای زندگی من» بینندگان را با این بیماری نادر و لاعلاج آشنا میکند و در عین حال، داستان یک جوان آسیبدیده را روایت میکند که هر یک از ما میتوانستیم جای او باشیم. این سریال در سبک روایت خود رویکردی واقعبینانه و ساده پیشه کرده که علت اصلی زیبایی «ساعتهای زندگی من» است. به گونهای که بیننده آخر کار از خودش میپرسد «تا به حال چطور زندگی کردهام؟» یا «آیا زندگی خودم را هدر دادهام؟»
این درام همزمان که میتواند الهامبخش باشد و به بیننده انگیزه بدهد، تراژیک است. لحظات شادی که در سریال هستند توانایی آن را دارند که به سرعت به صحنههایی تبدیل شوند که میتوانند اشکتان را دربیاورند. برای کسانی که طرفدار سریالهای رمانتیک هستند، در این سریال عاشقانههای خوبی هم پیدا میشود که البته شاید برای بینندگان همیشگی سریال ژاپنی عاشقانه کمی کلیشهای و تکراری به نظر برسد.
بازی میورا در نقش تاکوتو توانایی چشمگیر او در بازیگری را نشان میدهد. او توانسته در نقش کسی که با یک بیماری لاعلاج سروکله میزند احساساتی را نشان دهد که در عین به تصویر کشیدن درد و شکست، احساس قدرت را به مخاطب منتقل میکند. بر اساس خلاصهای که از داستان تعریف کردم شاید فکر کنید «ساعتهای زندگی من» داستانی غمانگیز از بیماری، مرگ و اندوه تعریف میکند اما کاملا برعکس؛ این سریال در واقع روایتی است دربارهی زندگی و زنده بودن، شادی و عشق. این سریال از بهترین سریالهای ژاپنی است که حتی اگر یکبار تماشایش کنید تا همیشه در ذهنتان میماند.
۱۷. سکوت (サイレント)
- سال پخش: ۲۰۲۲
- کارگردان: هیروکی کازاما
- بازیگران: رن مگورو، هارونا کاواگوچی، سوزوکا اوجی، ریهیتو ایتاگاکی
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۷.۹ از ۱۰
سوگومی آئوبا و سوئو ساکورا دو دوست دبیرستانی هستند که علاقهی مشترکشان به موسیقی آنها را به هم نزدیک کرده است. رابطهی آنها هر روز بهتر و بهتر میشود؛ اما با رسیدن زمان فارغالتحصیلی، رابطهی آنها نیز به طور ناگهانی به هم میخورد. سوگومی از اینکه سوئو یکباره و بیدلیل گذاشته و رفته است به شدت پریشان میشود. هشت سال از این ماجرا میگذرد و سوگومی که حالش دیگر خوب است و در یک مغازهی موسیقی کار میکند به طور کاملا اتفاقی به سوئو برمیخورد؛ اما وقتی میخواهد سر صحبت را با او باز کند متوجه میشود که سوئو توانایی شنیدن را از دست داده است.
«سکوت» یا «بیصدا» یک درام تأثیرگذار دربارهی تلاش سوگومی و سوئو برای غلبه بر ناشنوایی اوست که حالا به عنوان مانعی برای ارتباط آسان آنها با هم عمل میکند. این سریال به ما خاطرنشان میکند که چه نعماتی داریم و از آنها بیخبریم و تنها وقتی آنها را از دست میدهیم غصهی نبودشان را میخوریم. این سریال در به تصویر کشیدن فرایندی که طی آن فرد یکی از مهمترین تواناییهای خود را از دست میدهد عالی عمل کرده و میتواند بیننده را با خود در این تجربه همراه کند.
این سریال آن قدر خوب است که نه تنها لبخند به روی لبهایتان میآورد، بلکه شما را به گریه میاندازد؛ اما نه از غم، بلکه به خاطر شاعرانگی و زیبایی این درام که یک خط داستانی خوب و جاافتاده را با شخصیتهای واقعی و دوستداشتنی میآمیزد که با سریالهای عاشقانهی ژاپنی معمولتان تفاوت دارد. «سکوت» هیچ صحنهی اکشن یا پرزرق و برقی ندارد؛ اما دیالوگها و داستانسرایی آن به گونهای است که هیچ وقت شما را خسته نمیکند و هر قطعه به زیبایی در کنار یکدیگر قرار گرفته تا یک سریال احساسی و در عین حال سرگرمکننده تحویلتان دهد.
نقطهی قوت این سریال که آن را از سایر سریالهای ژاپنی متمایز میکند اجراهای فوفالعاده قوی بازیگران آن است. رن مگورو به گونهای بیآلایش احساس ناتوانی سوئو در ارتباط برقرار کردن را به تصویر میکشد که برای بیننده بسیار ناراحت کننده است. صحنههایی در سریال وجود دارند که ناگهان سکوت همه جا را فرامیگیرد. وقتی هم که موسیقی به تصویر وارد میشود اثر آن بیشتر میشود. صحنههای این چنینی به زیبایی با داستان گره میخورند و بر تأثیرگذاری احساسات آن میافزایند. «سکوت» به آرامی وقایع زندگی این دو نفر را نشان میدهد و در نحوهی روایت خود رویکرد واقعگرایانهای دارد؛ از این رو شاید برای بعضی از بینندگان خستهکننده و حوصلهسربر باشد؛ اما اگر به این فکر کنید که جریان زندگی ما خیلی اوقات همینطور میگذرد و هر لحظهاش مملو از اتفاقات پرهیاهو نیست شاید زیبایی این سریال بیشتر به چشمتان بیاید.
۱۶. آشپز امپراتور (天皇の料理番)
- سال پخش: ۲۰۱۵
- کارگردان: دایسوکه یامامورو، یوییچیرو هیراکاوا، یوجی ناکامائه
- بازیگران: تاکرو ساتو، هارو کوروکی، ریوهی سوزوکی، جون میهو
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۷.۸ از ۱۰
برای رسیدن به آرزوهایتان حاضرید تا کجا پیش بروید؟ برای توزوکو آکیاما که یعنی تا آخر خط! «آشپز امپراتور» یک سریال تاریخی است که در اوایل قرن بیستم میلادی در دورهی میجی، تایشو و شوا اتفاق میافتد. ما سفر آکیاما را از زمانی که خانوادهاش را ترک میکند تا زمانی که به عنوان سرآشپز در هتل معروفی در پاریس انتخاب میشود دنبال میکنیم. این سفر به هیچ وجه آسان نخواهد بود اما هیچ چیز جلودار توزوکو نیست. با حمایتهای مربی و خانوادهاش، سختکوشی توزوکو بالاخره جواب داده و او به عنوان آشپز مخصوص امپراتور ژاپن انتخاب میشود.
«آشپز امپراتور» بر اساس داستانی واقعی است که یک داستان الهامبخش تعریف میکند و ایدهی آن به خوبی نوشته و اجرا شده است. تاکرو ساتو به خوبی در نقش توکوزو ظاهر شده به طوری که به سختی میتوان باور کرد این همان کسی است که در فیلم «شمشیرزدن دورهگرد» نقش یک قاتل حرفهای را بازی میکرد. اجرای ساتو رشد شخصیتی توکوزو را از جوانی کلهشق به یک مرد بالغ با مسئولیتهای بزرگ به خوبی نشان میدهد. یک داستان عاشقانهی کوچک هم در خطوط فرعی داستان اتفاق میافتد که البته تمرکز درام بر آن نیست اما نکتهی دیگری است که بر جذابیت این سریال افزوده است. همچنین لحظههای طنز ماجرا گاه داستان را از خط اصلی آن خارج میکنند که باعث میشود «آشپز امپراتور» هیچگاه خستهکننده و حوصلهسربر نشود.
این تنها یک سریال زندگینامهای نیست که میخواهد به حقایق تاریخی وفادار بماند؛ بلکه داستانی میگوید که هر کسی میتواند با آن احساس همزادپنداری کند. «آشپز امپراتور» دربارهی پیدا کردن رویاهایتان است که به شما انگیزهی تلاش برای رسیدن به آن را میدهد. این سریال ژاپنی به شما یادآوری میکند که اگر تمام وجودتان را وقف رسیدن به آرزوهای خود بکنید حتما به آن خواهید رسید.
۱۵. بازی خانوادگی (家族ゲーム)
- سال پخش: ۲۰۱۳
- کارگردان: کازویوکی ایواتا، ساتو یوئیچی
- بازیگران: شو ساکورای، ریونوسوکه کامیکی، یوراگامی سیشو، ایتائو ایسوجی
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۷.۶ از ۱۰
«بازی خانوادگی» یا «بازی کازوکو» یک درام روانشناختی تاریک و پر از تعلیق است که بر داستان یک معلم سرخانه تمرکز دارد و نشان میدهد حضور او چگونه بر این خانوادهی ازهمپاشیده تأثیر میگذارد. داستان با کویا یوشیموتو شروع میشود که معلم خصوصی شیکیوگی است. کویا فرد عجیب و غریبی است که گاهی برای ادای حق مطلب به خشونت متوسل میشود!
آنچه این سریال را به یکی از بهترین سریالهای ژاپنی تبدیل میکند پیچ و تابهای بیپایان داستان آن است که موجب میشود هیچ گاه نتوانید ادامهی ماجرا را حدس بزنید. همچنین نویسندگی آن محشر است و به وضوح میتوانید رشد شخصیت هر یک از اعضای خانواده، از والدین گرفته تا دو برادر، را ببینید که همه در یک پیشزمینهی تاریک و ترسناک ارائه شده است. البته جای نگرانی ندارد و «بازی خانوادگی» قرار نیست به یک سریال ترسناک تمام و عیار تبدیل شود؛ بلکه جنبههای کمدی هم در داستان وجود دارند که مانع از خسته شدن بیننده میشوند.
شاید با دیدن اولین قسمتهای این سریال فکر کنید که با یک درام خانودگی معمولی طرف هستید؛ اما اشتباه نکنید. انگار که «بازی کازوکو» یک جادوی ویژه دارد که باعث میشود همیشه بتواند تماشاگر را غافلگیر کند. شخصیتهای داستان که شاید در آغاز کاراکترهایی عادی به نظر برسند، در واقع گذشتهای پنهان دارند که رازهای خود را به تدریج در طول داستان برملا میکنند؛ از این رو هیچ وقت نمیدانید نیت یک کاراکتر خیر است یا نه.
اما خیر یا شر، خانوادهی نوماتا به تدریج تسلیم بازی کویا میشود و بیننده هم درست مثل اعضای این خانواده پس از دیدن این سریال دیگر به خود سابقاش برنمیگردد. پایان شوکهکنندهی این درام باعث میشود مخاطب احساس همزادپنداری شدیدی با کاراکترها داشته باشد و درسهای زیادی از این سریال بگیرد که برای مدتهای طولانی در ذهن او خواهند ماند. همچنین باید گفت که «بازی خانوادگی» با اختلاف یکی از بهترین سریالهای این لیست از نظر بازیگری و اجرا به حساب میآید و از این نظر در میان دیگر سریالهای ژاپنی ماندگار میشود.
این یکی از آن درامهایی است که شما را واقعا با خود به قلمروی احساسات مختلف میکشاند و شما را به این وادار میکند که همزمان با این خانوادهی آشفته درد و شادی را تجربه کنید. اگر هنوز در حال خواندن این مطلب هستید و مطمئن نیستید که میخواهید «بازی خانوادگی» را تماشا کنید یا نه فقط به من اعتماد کنید!
۱۴. مادر (マザー)
- سال پخش: ۲۰۱۰
- کارگردان: نوبوئو میزوتا، ناگانوما ماکوتو
- بازیگران: یاسوکو ماتسویوکی، مانا آشیدا، ماچیکو اونو، گو آیانو
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۸.۳ از ۱۰
پیش از شروع دیدن این سریال خوب است که حتما یک جعبه دستمال کاغذی بغل دستتان داشته باشید! از خوب بودن این سریال همین را بگویم که بیش از شش کشور دست به بازسازی این سریال یازده قسمتی زدهاند. هر قسمت از این سریال، اقیانوسی از اشک با صحنههای متلاطمی از احساسات و عواطف به تصویر میکشد که قرار است تا مدتها شما را به تأمل وادارد.
نائو سوزوهارا معلم مدرسهی ابتدایی متوجه میشود که یکی از دانشآموزانش به نام رنا میچیکی توسط مادرش مورد آزار و اذیت قرار میگیرد و از این رو تصمیم میگیرد این دختربچه را دزدیده و با هم فرار کنند. در مسیر فرار از هوکایدو به سمت توکیو این دو اتفاقات مختلفی را تجربه میکنند؛ نائو حالا نقش یک مادر را بازی میکند و رن برای اولین بار میتواند عشق مادری را از سمت یک مادر جایگزین تجربه کند.
بازیگری فوق العاده، فیلمبرداری و کارگردانی چشمگیر، داستان دلنشین همه در این سریال پیدا میشود. «مادر» داستان سختیهایی را میگوید که بسیاری از مادران هرروزه برای فرزندان خود متحمل میشوند؛ سختیهایی که به راحتی از آنها غفلت شده است. این درام نشان میدهد که عشق مادری نیرویی است که هیچ چیز توان رقابت با آن را ندارد و نباید هیچ وقت آن را دست کم بگیرید. سریال «مادر» تصویری سیاه از زخمهایی ترسیم میکند که بر روح یک کودک آزاردیده باقی میماند و شاید هرگز از بین نرود.
شخصیتهای اصلی و مکمل همگی به بهترین نحو به تصویر کشیده شدهاند. متن نویسندگی خوبی دارد و در عین حال، رئالیسم را فراموش نمیکند. البته جریان آن ممکن است برای برخی کند باشد اما با توجه به ذات این دسته فیلمها که میکوشند طبیعت واقعی زندگی را نشان دهند این مسئله کاملا قابل درک است.
خلاصه بگویم سریال «مادر» از بهترین درامهای احساسی و رئال است که آن را به هر کسی که از سریالهای ژاپنی سبک «برشی از زندگی» خوشش میآید توصیه میکنم. حتی به کسانی که از این ژانر خوششان نمیآید هم پیشنهاد میکنم فرصتی به این سریال بدهند که بیشک از دیدن آن پشیمان نخواهند شد.
۱۳. نائوکی هانزاوا (半沢直樹)
- سال پخش: ۲۰۱۳
- کارگردان: کاتسوئو فوکوزاوا، کنتا تاناکا، تاکایوشی تانازاوا
- بازیگران: ماساتو ساکای، آیا اوئتو، میتسوهیرو اویکاوا، کنیچی تاکیتو
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۸.۴ از ۱۰
سریال «نائوکی هانزاوا» آن قدر خوب بود که توانست رکورد بالاترین میزان بیننده در تاریخ ژاپن را بشکند. ممکن است داستانی دربارهی وام بانکی به نظر موضوع سرگرمکنندهای نباشد، اما این رکورد ثابت میکند که برای مخاطبان ژاپنی، که خود تجربهی شکست حباب اقتصادی کشورشان را از سر گذرانده بودند، این سریال خیلی هم جذاب بوده است. نائوکی هانزاوا یک بانکدار است که به خاطر یک وام بدون ضامن به مبلغ پانصد میلیون ین به تلهی فساد مالی میافتد. در ادامهی داستان او برای پاک کردن این خرابکاری تلاش میکند فسادهای بیشتری را کشف کند و در این راه با روحیهی قوی و کنجکاو خود نشان میدهد که هیچکس نمیتواند جلوی او را بگیرد.
«نائوکی هانزاوا» بر اساس رمانهای محبوب از نویسندهی پرافتخار جون ایکیدو ساخته شده که خودش قبلا سابقهی کارمندی در بانک را داشته است. محبوبیت این کتابها و این سریالها به حدی است که دیگر «نائوکی هانزاوا» به فرهنگ عامهی ژاپن وارد شده و حتی یک نان خاص را به اسم آن نامگذاری کردهاند.
داستان این سریال اساسا به دو بخش اصلی تقسیم میشود که هر بخش پنج اپیزود را به خود اختصاص میدهند. در این سریال تواناییهای هانزاوا به خاطر دو وام به خصوص به چالش کشیده میشوند که ماجرای وام اول در اوساکا و دومی در توکیو اتفاق میافتد. در حالی که اولین بحران داستان واقعا عالی است، اما سریال در بخش دوم خود اوج میگیرد و همه چیز منسجمتر میشود و داستان و توسعهی شخصیتها بیشتر به چشم میآیند. اگر نگران این هستید که قرار است یک سریال تخصصی با اصطلاحات پیچیدهی مالی ببینید که سرتان را درد میآورد باید بگویم هیچ جای نگرانی نیست؛ چون «نائوکی هانزاوا» از یک سبک روایتی دقیق، روشن و ساده برای توضیح همه چیز بهره میبرد که درک داستان سریال را برای همه آسان میکند.
ماساتو ساکای یکی از بهترین بازیگران این روزهای ژاپن است که توانسته همزمان خوی درنده و بیرحم هانزاوا و شفقت او را به تصویر بکشد که بانکدار داستان ما را شبیه یک سامورایی باشرافت جلوه میدهد. دیگر بازیگران سریال نیز همه جای تحسین دارند و توانستهاند دست تنها تعامل این شخصیتها با یکدیگر را به یکی از بهترین جنبههای «نائوکی هانزاوا» تبدیل کنند. به جز شخص هانزاوا، حواستان به توماری و هانا هم باشد که از بهترین شخصیتهای این سریال هستند و نمیخواهید هیچ صحنهای با آنها را از دست بدهید.
۱۲. کلاس درس آقای هیراگی (今から皆さんは、人質です)
- سال پخش: ۲۰۱۹
- کارگردان: نائوکو کومورو، یوما سوزوکی
- بازیگران: ماساکی سودا، می ناگانو، ریکو هاگیوارا، موکا کامیشیراییشی
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۷.۴ از ۱۰
هر روز اتفاق نمیافتد که یک سریال مدرسهای ببینید که در آن معلم دانش آموزان خود را در کلاس به گروگان میگیرد؛ البته با نیت خیر! در آغاز شاید این به ذهنتان خطور کند که این سریال هم یک سریال ژاپنی مدرسهای دیگر است. اما «کلاس درس آقای هیراگی» به شدت از کلیشههای سریالهای نوجوانان فاصله دارد. این یک درام هیجانی و معمایی پر از پیچ و خمهای غیرمنتظره و مملو از تعلیق است که داستان آن بر معلم هنری به نام ایبوکی هیراگی تمرکز دارد. این معلم درست ده روز قبل از فارغالتحصیلی دانش آموزانش همهی ۲۹ نفر آنها را به گروگان میگیرد. علت آن چیست؟ برای اینکه ته و توی قضیهی خودکشی یکی از دانش آموزان را دربیاورد.
شخصیت هیراگی با بازی ماساکی سودا به کمال رسیده و میتوان گفت کل سریال بر دوش او بوده است. فداکاری و اخلاص این معلم در آموزش درس زندگی به دانش آموزان تأثیر زیادی بر بیننده میگذارد؛ هر چقدر هم که روشهای تدریساش بحث برانگیز باشند. بعد از دیدن این سریال بیشک رویکرد جدیدی به موضوعاتی مثل آزار و اذیت اینترنتی، انتقام، ناامیدی و قلدری خواهید داشت. هیراگی مدام در طول سریال از این عبارت استفاده میکند که «بیاید تأمل کنیم!» و این به تنهایی پیام درخشان سریال را نشان میدهد.
«کلاس درس آقای هیراگی» به نامهای دیگری هم شناخته میشود از جمله «کلاس سوم ای» یا «همهی شما از این بعد دیگر گروگان گرفته شدهاید». پس اگر جایی به این اسمها هم برخوردید شک نکنید که اینها همان سریال درخشان دربارهی آقای معلم هیراگی هستند.
۱۱. اسمش راز نیست (ミステリと言う勿れ)
- سال پخش: ۲۰۲۲
- کارگردان: هیدیوکی آیزاوا، هیروآکی ماتسویاما
- بازیگران: ماساکی سودا، سیری ایتو، ناگایاما ایتا، موگی کادوواکی
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۷.۷ از ۱۰
این سریال ژاپنی با داستانی شروع میشود که تا به حال هزاران بار و احتمالا به بهترین شکل در سریالهایی مثل «شرلوک» بیبیسی دیدهاید؛ نابغهای که حوصله ندارد از هوش سرشارش استفاده کند، اما به دلایلی مجبور میشود پا به میدان بگذارد. در این سریال ما داستان توتونو کونو، یک دانشجوی موفرفری را دنبال میکنیم که به طور اتفاقی به یکی از مظنونهای اصلی قتل همکلاسیاش تبدیل میشود. از اینجا به بعد توتونو با پلیس همکاری میکند و نشان میدهد در مواجهه با جزئیات این پروندهی مشکوک چقدر تیزبین است.
در حالی که بسیاری از شخصیتهایی که در سریالهای جنایی مسئولیت کشف جرم را بر عهده دارند، بیشتر مثل یک ابرقهرمان عمل میکنند و تواناییهایی دارند که در دنیای واقعی عملا ممکن نیست، توتونو سرعت استنتاج بالایی دارد. یعنی اگر زمان و اطلاعات کافی در اختیار تماشاگر گذاشته شود، بیننده هم میتواند مثل توتونو به راز ماجرا پی ببرد. این همان جنبهای است که به سریال روحی واقعگرایانه میبخشد و دیگر احساس نمیکنید قهرمان داستان ما یک ابرانسان است و همین «اسمش راز نیست» را برای بیننده جذاب میکند.
مهمترین چالش این سریال معرفی معماهاست؛ مخصوصا وقتی شخصیت اصلی داستان تمام تلاشاش را میکند که پایش به این سمت ماجرا باز نشود. اما «اسمش راز نیست» با نویسندگی عالی خود به خوبی از پس این چالش برآمده و هرگز حس نخواهید کرد که داستان به زور جلو میرود یا به آن آب بستهاند. علاوه بر این، فیلمبرداری و تصاویر بسیار زیبا هستند که برای سریالی که محوریت آن بر داستان و دیالوگ است نشان از خوشسلیقگی کارگردان و تیم او دارد. «اسمش راز نیست» با عناصر تاریک و داستانی پر از تعلیق شروع میشود، اما صحنههای خندهدار و سبک آن به بهترین شکل با داستان سنگیناش تضاد برقرار می کنند که موجب شده دیدن این سریال برای طرفداران سریالهای ژاپنی به یک ضرورت تبدیل شود.
۱۰. عشق اول (初恋)
- سال پخش: ۲۰۲۲
- کارگردان: یوری کانچیکو
- بازیگران: هیکاری میتسوشیما، تاکرو ساتو، ریکاکو یاگی، کیدو تایسی
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۸.۴ از ۱۰
یائه و هارومیچی اولین بار در دبیرستان بود که عاشق یکدیگر شدند. آنها جوان و بیقید و بند بودند و میتوانستند هر کاری که میخواهند انجام دهند. اما وقتی هارومیچی وارد نیروی هوایی شد و یائه نیز دانشجوی کالج و حادثهی بدی برای او افتاد، دیگر این زوج عاشق از هم جدا شدند؛ تا اینکه بیست سال بعد دوباره یکدیگر را پیدا میکنند. این بار اما مسئولیتها و چالشهای زندگی بزرگسالی حال یائه و هارومیچی را بدجور گرفته است و احساس این روزهایشان با عشق سالهای نوجوانی تفاوتهای زیادی دارد.
«عشق اول» یا «عشق اول: هاتسوکوی» از فرصتهای از دست رفته و شانس دوم حرف میزند. این سریال نه تنها یکی از بهترین سریالهای ژاپنی عاشقانه، که یکی از بهترین سریالهای عاشقانهی تمام ادوار است و هرچه از داستانهای رمانتیک میخواهید در خودش دارد.
داستان «عشق اول» جریان خوبی دارد، شخصیتهای اصلی آن به خوبی نوشته شدهاند و شخصیتهای فرعی لایههای متفاوتی به داستان اضافه میکنند، فیلمبرداری و قاببندیها به گونهای رویایی اما طبیعی است که به بهترین شکل رابطه و تعاملات بین یائه و هارومیچی را به نمایش میگذارد. بازیگران قهار این سریال، گاه با دیالوگهای به یادماندنی خود، و گاه بدون آنکه کلمهای به زبان بیاورند احساساتی به بیننده منتقل میکنند که شما را به یاد هیجانها و ذوق و شوقهای دوران نوجوانی خودتان و خاطرات عشقهای اول میاندازد.
این سریال از آهنگهای اوتادا هیکارو، خوانندهی محبوب ژاپنی الهام گرفته شده و همین یکی از دلایل اصلی موفقیت «عشق اول» در ژاپن و دیگر کشورها بوده است؛ به طوری که این سریال ژاپنی در زمان پخش خود پربینندهترین سریال آن زمان بود و در بسیاری کشورهای دیگر هم توانست در لیست بهترین سریالهای آن زمان قرار بگیرد. همین نشان میدهد که حتی اگر در حالت عادی به سراغ سریالهای رمانتیک نمیروید و کلا از ژانر برشی از زندگی هم خوشتان نمیآید، باز هم «عشق اول» ناامیدتان نخواهد کرد. شاید حتی پس از دیدن آن را به یکی دو تا از دوستانتان پیشنهاد بدهید.
۹. گوکوسن (ごくせん)
- سال پخش: از ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۸
- کارگردان: ساتو تویا، تارو اوتانی
- بازیگران: یوکیه ناکاما، جون ماتسوموتو، شون اوگوری، توموهیرو واکی
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۷.۳ از ۱۰
«گوکوسن» امروزه دیگر به عنوان یک سریال ژاپنی کلاسیک محسوب میشود که داستاناش اصلا قدیمی نشده و حتی تا به امروز هم دوام آورده و هنوز هم از سریالهای محبوب بسیاری از طرفداران سریالهای ژاپنی است. این سریال اقتباسی از مجموعه مانگای کوزوئکو موریموتو، داستان کومیکو یاماگوچی را روایت میکند که معلم کلاس سوم دی در دبیرستان شیروکین شده است؛ یک کلاس پسرانهی شر و شور که میخواهند هرطور که شده کومیکو را عاصی کنند تا بالاخره قهرمان داستان ما مجبور شود استعفا دهد. کومیکو اما تمام تلاشش را میکند تا به این دانش آموزان شکست خورده انگیزهی درس خواندن بدهد و آنها بالاخره فارغالتحصیل شوند؛ اما سابقهی خانوادگی خود کومیکو چیزی است که او از آن شرمسار است و نمیتواند رازش را برملا کند. میپرسید این راز چیست؟ کومیکو قرار است رئیس یک گروه یاکوزایی بدنام شود!
روشی که کومیکو به کار میگیرد تا اعتماد دانش آموزانش را به دست بیاورد، به علاوهی طنز یاکوزایی داستان چیزی است که این سریال را شایستهی تحسین میکند. «گوکوسن» خوب نوشته شده و پر از شخصیتهایی است که تا مدتها فراموش نخواهید کرد؛ برای نمونه شین ساوادا که مبصر کلاس است و با اینکه از راز کومیکو باخبر میشود آن را به دیگران نمیگوید و به معلماش کمک میکند تا این راز مخفی بماند. حتی به نظر میرسد داستان به رابطهای دوستانهتر بین معلم و شاگرد اشاره میکند.
این درام شاید شبیه درامهای عادی تلویزیونی مدرسهای به نظر برسد، اما با پیچشها و ایدههای متفاوت خود به راحتی یکی از بهترین سریالهای ژاپنی مدرسهای به حساب میآید. «گوکوسن» یک سریال تازه و پر از کمدی است که آن قدر محبوبیت پیدا کرد که تا سه فصل ادامه یافت و حتی یک فیلم بر اساس آن ساختند. راستی، گوکوسن مخفف «گوکودو نو سنسی» است که به زبان ساده به «معلم گنگستر» ترجمه میشود.
۸. بوسهی شیطنتآمیز: عشق در توکیو (イタズラなKiss〜Love in TOKYO)
- سال پخش: ۲۰۱۳
- کارگردان: کوتو ناگاتا، کوجی کاوانو، ماساکازو آبه
- بازیگران: هونوکا یاهاگی، یوکی فوروکاوا، یوکی یامادا، یوجی تاناکا
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۷.۵ از ۱۰
«بوسهی شیطنت آمیز: عشق در توکیو» بازسازی از یک مانگای محبوب به همین نام نوشتهی تادا کائورو است. مثل «پسران فراتر از گلها»، که در ادامه سراغش خواهیم رفت، «بوسهی شیطنتآمیز» هم دستخوش اقتباسها و بازسازیهای بسیاری بوده؛ مثلا علاوه بر نسخهی ژاپنی ۱۹۹۶ میلادی، یک اقتباس تایوانی مربوط به سال ۲۰۰۵ میلادی و یک بازسازی کرهای در سال ۲۰۱۰ میلادی هم از این داستان ساخته شدهاند. از همین جا میتوان حدس زد که این مانگا حتما داستان خوبی دارد که چندین کشور مختلف دست به اقتباس از آن زدهاند.
«بوسهی شیطنتآمیز» همهی آن چیزهایی که از یک سریال خوب در ژانر برشی از زندگی میخواهید به شما میدهد. این سریال پنجمین اقتباس از سری مانگای کائورو به حساب میآید و این بار به خاطر طنزهای جذاب خود توانست در دل مخاطبان جا باز کند. درست است که طرحها و ایدههای آن را بارها پیش از این دیدهاید (مثل سریال «زنگ صبحگاهی» و «پسر مربایی»)، اما این سریال در نحوهی روایت خود صادق است و توانایی آن را دارد که مخاطب را به خیالپردازی بکشاند؛ آیا آروزی غیرممکن قهرمان داستان ما محقق خواهد شد؟ اما این آرزو چیست؟
کوتوکو آیهارا یک دختر جوان پرشور اما خنگ و دستوپاچلفتی است که ظاهری بسیار معمولی دارد و نمرههایش هم چنگی به دل نمیزنند؛ اما همین کوتوکو یک روز عاشق بهترین و محبوبترین پسر مدرسهاش، یعنی ایریه نائوکی میشود که از همه نظر نقطهی مقابل کوتوکو است؛ او زیبا و خوشتیپ است و همیشه نمرههای عالی میگیرد و همه عاشقاش هستند. با وجود این تفاوت سطح، کوتوکو حتی تا آنجا پیش رفت که توانست عزم خود را جزم کرده و برای پسر نامهی عاشقانه بنویسد؛ که البته ایریه به سرعت و بدون معطلی دست رد به نامهاش زد.
پس از یک سری اتفاقات ناگوار، خانوادهی کوتوکو مجبور میشوند خانهی خود را ترک کنند و مدتی جای دیگری اقامت داشته باشند. اینجاست که پدر کوتوکو ایدهی سکونت موقت در خانهی دوست قدیمیاش را مطرح میکند که همانطور که حدس میزنید، بله، پدر ایریه است! حالا کوتوکو فرصت این را دارد که با شخصیت سادهلوح اما عشق پاکاش دل ایریه را به دست بیاورد و این تازه شروع ماجرای کوتوکو و ایریه است.
داستانی عاشقانه و ساده پر از احساسات و سوءتفاهمهای بامزه و گاه پیش پا افتاده که بالاخره با رسیدن دو کفتر عاشق به هم تمام میشود. دیگر بیشتر از این چه میخواهید؟
۷. آلیس در سرزمین مرزی (今際の国のアリス)
- سال پخش: ۲۰۲۰
- کارگردان: شینسوکه ساتو
- بازیگران: کنتو یامازاکی، تائو تسوچیا، نیجیرو موراکامی، یوکی موریناگا
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۷.۷ از ۱۰
تصور کنید در یک جهان موازی زندگی میکنید که در آن روزهای زیادی تا مرگتان باقی نمانده و شهروندان باید در یک سری بازیهای مرگبار شرکت کنند تا حق زنده ماندن داشته باشند. این بلایی است که سر آلیس (آریسو) ریوهی، یک گیمر بیکار و بیانگیزه میآید. آلیس ناگهان از یک توکیوی آخرالازمانی سر در میآورد که توسط اربابان بازی مدیریت میشود و حالا باید برای بقا از تجربههایش در بازیهای ویدیویی استفاده کند تا زنده بماند.
ماجراهای آلیس در سرزمین مرزی مملو از خیانت، مرگ و پر از سوالهای بیپاسخ است؛ مثل اینکه چه کسی این بازیها را تنظیم میکند؟ چطور میتوانیم به خانه برگردیم؟ آیا هرگز میتوانیم برگردیم؟ آیا اصلا همه چیز یک رویاست؟ آلیس در این مسیر دوستانی پیدا میکند که با هم برای زنده ماندن مبارزه میکنند. یکی از اینها اوساگو است که به تنهایی بازی میکند، اما پس از یک سری اتفاقات بسیار خطرناک این دو تصمیم میگیرند که برای بالا بردن شانس زنده ماندنشان با یکدیگر همکاری کنند. این دو به تدریج به اسرار پشت پردهی این بازیها پی میبرند و با هم به این مسابقات مرگ و زندگی پا میگذارند.
این سریال مهیج علمی-تخیلی ژاپنی پر از اکشن از بهترین سریالهای ژاپنی نتفلکیس است که با وجود اینکه فصل اول آن تنها هشت قسمت دارد، اما در همان هشت قسمت داستان زیادی تعریف میکند و پایان آن هم به نحوی نوشته شده که جا برای فصل دوم داشته باشد؛ فصلی که در سال ۲۰۲۲ میلادی منتشر شد. اگر سریال کرهای «بازی مرکب» را تماشا کردهاید یا طرفدار «بازیهای گرسنگی» باشید، احتمالا از «آلیس در سرزمین مرزی» هم خوشتان خواهد آمد.
۶. پسران فراتر از گلها (花より男子)
- سال پخش: ۲۰۰۵
- کارگردان: اوسامو کاتایاما، یاسوهارو ایشی، دایسوکه یامامورو
- بازیگران: مائو اینوئوئه، جون ماتسوموتو، شون اوگوری، تسویوشی آبه
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۸ از ۱۰
تسوکوشی ماکینو قهرمان سریال «پسران فراتر از گلها»، زنی مقاوم، شجاع و دانش آموزی سختکوش از طبقهی متوسط است که در مدرسهی درجه بالای آیتوکو تحصیل میکند؛ مدرسهای که در آن سطح درآمدی خانواده جایگاه اجتماعی فرد را تعیین میکند. تسوکوشی تنها میخواهد مثل همه یک زندگی معمولی داشته باشد و به مدرسه برود و دغدغهی این را نداشته باشد که بقیهی همکلاسیهای پولدارش دربارهی او چه فکری میکنند. با این حال، توجه گروه قلدرهای بدنام مدرسه به سمت تسوکوشی جلب میشود؛ قلدرهایی که البته خیلی هم خوشتیپ هستند و اسم خودشان را F4 یا چهارگل (Flower4) گذاشتهاند و عملا مدرسه را در مشت خود گرفتهاند. این چهار نفر که همه از خانوادههای بااصل و نسب و ثروتمند میآیند اینها هستند: تسوکاسا دومویوجی (جون ماتسوموتو)، روئی هانازاوا (اوگوری شون)، سوجیرو نیشیکادو (شوتا ماتسودا) و آکیرا میماساکا (تسویوشی آبه) هستند. رئیس F4 تسوکاسا دومویوجی است که یک دل نه صد دل عاشق تسوکوشی میشود و به شدت برای به دست آوردن علاقهی متقابل تقلا میکند.
با توجه به شخصیتهای کاملا متضاد تسوکوشی و تسوکاسا، و تفاوتهای آنها از نظر سطح اجتماعی خانوادههایشان، این دو نفر باید سختیهای زیادی را پشت سر بگذارند اما بالاخره ثابت میکنند که عشق همیشه برنده است. «پسران فراتر از گلها» از بهترین سریالهای ژاپنی است که تمهای عاشقانه و سبک درام مدرسهای را به هم میآمیزد.
شما نمیتوانید اسم خودتان را طرفدار جیدراما بگذارید، مگر اینکه «پسران فراتر از گلها» را دیده باشید. این سریال بر اساس یک مانگای پرطرفدار نوشتهی یوکو کامیو ساخته شده است که از سالهای ۱۹۹۲ تا ۲۰۰۸ میلادی منتشر میشود و به طور کلی ۳۷ جلد میشود. بعد از آن «پسران فراتر از گلها» در قالب انیمه اقتباس شد و فیلمی نیز مبتنی بر آن ساختند. متأسفانه باور غلطی میان بسیاری از کسانی که این سریال را دیدهاند افتاده که فکر میکنند «پسران فراتر از گلها» محصول ۲۰۰۵ میلادی بازسازی یک سریال تایوانی به نام «باغ شهابسنگ» (۲۰۰۱ میلادی) است که چین و کره هم بازسازیهایی از آن منتشر کردهاند. با اطمینان میتوان گفت که این سریال ژاپنی بهترین اقتباس از مانگای کامیو و بهترین بازسازی در میان سایر سریالهای برگرفته از این مانگا است.
«پسران فراتر از گلها» همان داستان کلاسیک «پسر ثروتمند عاشق دختر بیچاره میشود» را تعریف میکند اما خودتان را آماده کنید که درامها و پیچشهای غیرمنتظره در راه است و اوضاع قرار است حسابی پیچیده شود.
۵. غیرطبیعی (アンナチュラル)
- سال پخش: ۲۰۱۸
- کارگردان: آیوکو تسوکاهارا، کنتارو تاکمورا، یوشیاکی مورائو
- بازیگران: ساتومی ایشیهارا، آراتا ایورا، ماساتاکا کوبوتا، هیروکو یاکوشیمارو
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۸.۱ از ۱۰
«غیرطبیعی» داستان یک پاتوژولیست به نام میکوتو میسومی را روایت میکند که مصمم شده به علت تمام مرگهای غیرطبیعی پی ببرد. هر بار پروندههای پیچیده و باز هم پیچیدهتری سر راه قهرمان داستان ما سبز میشوند که همه مرموز و گیجکنندهاند؛ از یک بازماندهی خودکشی دستهجمعی، تا یک مأمور مخفی و همکاری قدیمی که حالا به قتل دوستش متهم شده. همهی اینها ارتباطی عجیب با گذشتهای مسکوت پیدا میکنند که حالا مسئولیت کشف حقیقت آن بر عهدهی میکوتو است.
«غیرطبیعی» یک سریال معمایی با عناصر پزشکی است که در هر قسمت بر مرگ جدیدی متمرکز میشود و میکوتو باید با همراهی دستیارانش، یوکو شوجی (میکاکو ایچیکاوا) و روکورو (ماساتاکا کوبوتا) به علت اصلی این مرگها پی ببرد. این مجموعهی ده قسمتی توانست در رقابت با بهترین سریالهای ژاپنی سال ۲۰۱۸ میلادی جایزهی بهترین سریال سال را در نود و ششمین مراسم جوایز آکادمی درام به دست بیاورد که هر ساله توسط مجلهی «تلویزیون» در ژاپن برگزار میشود. (برندگان از طریق مجموع آرای مخاطبان، هیئت داوران و ژورنالیستهای خبری مشخص میشوند.)
بازیگران این مجموعه شگفتانگیزند و تعامل آنها با هم اینطور القا میکند که انگار در حال تماشای یک مستند واقعی هستید که در آن از پزشکی قانونی حرف میزنند. حتی با تمام اصطلاحات و گفتگوهای تخصصی که بین شخصیتها اتفاق میافتد، سریال هیچ وقت از نظر احساسی و داستانی کم نمیگذارد و جریان بسیار تندی دارد. شاید حتی بهتر میشد اگر پنج قسمت دیگر به «غیرطبیعی» اضافه میکردند، یا پایان آن را به گونهای باز میگذاشتند که امکان ساخت یک فصل دیگر وجود میداشت.
با تمام اینها، «غیرطبیعی» یکی از بهترین سریالهای ژاپنی برای کسانی است که به مجموعههای معمایی یا پزشکی علاقه دارند که این سریال تا دلتان بخواهد مملو از عناصر پلیسی، کمدی، پزشکی، تعلیق و حتی ژانر برشی از زندگی است و مطمئنم بعد از دیدن آن یکی دو تا نکتهی پزشکی هم میآموزید.
۴. زندگی (ライフ)
- سال پخش: ۲۰۰۷
- کارگردان: میتسوتاکا اندو، ماساکی تانیمورا، کاتو یوسوکه
- بازیگران: کیه کیتانو، ساکی فوکودا، مگومی سکی، یوشیهیکو هوسودا
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۸.۱ از ۱۰
آیومو با کمک بهترین دوستش، یوکو، موفق میشود که از امتحان ورودی یک دبیرستان سطح بالا بگذرد اما در مقابل یوکو امتحان را خراب میکند و همهی تقصیرها را گردن آیومو میاندازد. آیومو که از این رفتار دوست صمیمیاش آزرده شده است، تصمیم میگیرد که دیگر هرگز دوست جدیدی پیدا نکند. اما از شانس او (شاید هم بدشانسی او) مانامی، محبوبترین دختر کلاس، پا پیش میگذارد تا با آیومو دوست شود. بعد از این ماجرا آیومو دوباره سرزندگی قبل را پیدا میکند؛ اما ناگهان اوضاع عوض میشود و مانامی آیومو را به این متهم میکند که میخواهد دوستپسرش را اغفال کند. آیومو که دیگر دوستی ندارد نه میتواند به معلمانش پناه ببرد و نه میتواند از مادرش که حسابی سرش شلوغ است درخواست کمک کند. آخرسر تنها آیومو میماند و خودش.
این سریال مشخصا دربارهی معضل قلدری و زورگویی به ویژه در مدارس حرف میزند. «زندگی» تمام مواد لازم برای تهیهی یک سریال مملو از احساسات غلیظ و ضد و نقیض را در خودش دارد؛ از یک دانش آموز از خودمتشکر که فکر میکند مدرسه را به نامش زدهاند، تا یک کاراکتر مرد عملا دیوانه که با هر رفتار مسخرهاش میخواهید سر به تناش نباشد. این سریال محتوای بسیار درگیرکنندهای دارد که باعث میشود بخواهید آن را تا آخر تماشا کنید. هرچند که پایانبندی داستان کمی سریع و ناگهانی است اما چیزی از نویسندگی خوب آن کم نمیکند که یک درام فوق العاده تاریک و افسرده تحویلتان میدهد.
این سریال با دست گذاشتن روی موضوعاتی حساس مثل بیرحمی، آزار و اذیت، سوءاستفاده، خشونت و خودکشی یکی از تاریکترین و ناراحتکنندهترین سریالهای این لیست برشمرده میشود. با این وجود، داستان حرفهای زیادی برای گفتن دارد و پای اخلاقیات را وسط میکشد؛ چیزی که امروزه خیلی به آن در جامعه احتیاج داریم. اگر هنوز متقاعد نشدهاید که این سریال را ببیند باید بگویم که هر قسمت «زندگی» تقریبا سی دقیقه است پس دیگر بهانهای ندارید که دیدن آن را بیش از این به تعویق بیندازید.
۳. معلم بزرگ انیزوکا (ジーティーオー)
- سال پخش: ۱۹۹۸
- کارگردان: ساتورو ناکاجیما، ماسایوکی سوزوکی
- بازیگران: تاکاشی سوریماچی، ناناکو ماتسوشیما، نائوهیتو فوکیجی، یومی شیراکاوا
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۸.۴ از ۱۰
«معلم بزرگ انیزوکا» یا «جی تی او» بر اساس مانگای تورو فوجیساوا به همین نام و انیمهی مبتنی بر آن ساخته شده است. ایکیچی انیزوکا (تاکاشی سوریماچی) که در یک دانشگاه رده پایین تحصیل کرده و عضو یک باند موتورسواری بوده حالا در کمال تعجب میخواهد معلم مدرسه شود. یک مدیر مدرسهی عجیب و غریب هم او را استخدام میکند تا معلم یک کلاس پر از اوباش و بچههای سرکش شود. به دلیل سابقهی کاری بد او، هم همکاران و هم دانشآموزان تلاش میکنند تا انیزوکا را از مدرسه بیرون بیندازند؛ اما به تدریج انیزوکا از متودهای تدریس غیرمتعارف استفاده میکند تا بچهها به او اعتماد کنند. در آخر دیگر کسی به تواناییهای خارقالعادهی انیزوکا در معلمی شکی ندارد.
اگر دنبال یک سریال مدرسهای ژاپنی با لحظات خندهدار هستید که در عین حال نخواهد چپ و راست به شما درس اخلاقی بدهد و موعظهتان کند، در اولین قدم سراغ «معلم بزرگ انیزوکا» بروید. این سریال در تاریخ تلویزیون این کشور دیگر به یکی از بهترین سریالهای کلاسیک ژاپنی تبدیل شده و الگویی است برای بسیاری سریالهای مدرسهای بعد از خود که از «جی تو او» برای داستاننویسی سرمشق گرفتند.
تاکاشی سوریماچی کاملا در نقش خودش فرو رفته و پیوندی که او با دانشآموزانش، و رابطهی عاشقانهای که با یکی از همکارانش یعنی آزوسا فویوتسوکی (که همسر واقعی تاکاشی یعنی ناناکو ماتسوشیما نقش آن را بازی میکند) برقرار میکند دوستداشتنی و باورپذیر است و مخاطب مدام از دیدن تعاملات آنها سیر نمیشود. همچنین اکثر شخصیتهای فرعی داستانهای پسزمینهی عمیقی دارند که باعث میشود راحتتر بتوانید با آنها ارتباط برقرار کنید. جریان «معلم بزرگ انیزوکا» تند و داستانپردازی آن بیعیب و نقص است از این رو با اینکه این سریال اولین بار در سال ۱۹۹۸ میلادی پخش شده، هرگز قدیمی بودن آن را احساس نخواهید کرد و حسابی خنده روی لبانتان میآورد.
۲. غذاخوری شبانه: داستانهای توکیو (深夜食堂)
- سال پخش: ۲۰۱۶
- کارگردان: جوجی ماتسوکا
- بازیگران: کاورو کوبایاشی، مانساکو فووا، شوهی اونو، ریسا سودو
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۸.۴ از ۱۰
سرآشپز میشیا در غذاخوری خود از تمام مشتریان پذیرایی میکند و کاری ندارد آنها از چه قشریاند؛ مشاور املاک یا کمدین، روانپزشک یا وکیل فرقی نمیکند؛ در غذاخوری میشیا رو به همه باز است. هر قسمت این سریال بر یک غذای خاص ژاپنی تمرکز میکند که معمولا با مشتری آن روز غذاخوری ارتباط ویژهای دارد و باعث میشود فرد مذکور سفرهی دلش را باز بکند. ساعات کاری این غذاخوری از نیمه شب تا هفت صبح است و میتوانید تصور کنید چه گفتگوهای جذابی بین افراد در این ساعات رد و بدل میشوند.
کاورو کوبایاشی که نقش سرآشپز را بازی میکند همیشه به نام «استاد» صدا میشود. او در اجرای این کاراکتر فوقالعاده عمل کرده، به صورتی که بازی او و دیگر کاراکترهای فرعی شما را در جایگاهی میگذارد که دیگر انگار نه انگار که از پشت یک مانیتور این داستانها را میشنوید، بلکه خودتان به یکی از مشتریهای غذاخوری تبدیل شده و به احساسات و ناکامیهای مشتری بغل دستتان گوش میدهید. این شخصیتها، خلاف بازیگران سریالهای کرهای که ظاهری معرکه و بینقص دارند، شبیه انسانهای واقعیاند با دغدغههای واقعی و این یکی دیگر از دلایلی است که بیننده با این سریال احساس راحتی میکند.
«غذاخوری شبانه» یکی از بهترین سریالهای طنز ژاپنی است که اغلب از دید بینندگان بینالمللی پنهان مانده است؛ هرچند در ژاپن آنقدر محبوب بوده که آن را تا پنج فصل تمدید کردند. اگر میخواهید برای مدتی از درامهایی با داستانهای سنگین و پیچیده فاصله بگیرید و یک سریال ببینید که بیشتر قالب انیمه دارد (هر قسمت «غذاخوری شبانه» بیست و پنج دقیقه است) بیشک این سریال را توصیه میکنم که بیشتر از پیچشهای داستانی بر شخصیتهای جذاب خود متمرکز میشود.
۱. یک لیتر اشک (۱リットルの涙)
- سال پخش: ۲۰۰۵
- کارگردان: ساتوکو کاشیکاوا
- بازیگران: اریکا ساواجیری، ریو نیشی کیدو، هیروکو یاکوشیمارو، تاکانوری جینای
- امتیاز کاربران IMDb به سریال: ۸.۷ از ۱۰
اگر به شما خبر بدهند که وقت زیادی تا مرگتان نمانده، آن وقت چه کاری انجام میدهید؟ آیا ایکئوچی (Aya Ikeuchi) یک دختر ۱۵ سالهی معمولی است که در یک مغازهی توفوفروشی کار می کند و قرار است به زودی وارد دبیرستان شود. اما جدیدا اتفاقات عجیبی برای آیا میافتد؛ او زیاد زمین میخورد و به طرز متفاوتی راه میرود. مادرش، شیوکا، بالاخره آیا را برای معاینه میبرد و آنها خبردار میشوند که آیا یک بیماری وحشتناک به نام دژنراسیون مخچه نخاعی دارد که باعث تحلیل تدریجی مخچه میشود؛ تا جایی که بیمار دیگر نمیتواند راه برود، غذا بخورد، صحبت کند، بنویسد. بله همانطور که احتمالا انتظارش را دارید قرار است اشکهای زیادی به پای این سریال دلخراش بریزید. این سریال بر اساس داستان واقعی آیا کیتو، دختری پانزده ساله با بیماری آتاکسی مخچه نخاعی ساخته شده است؛ بیماری که با حمله به سیستم عصبی و تحلیل عضلات به تدریج فرد را از بین میبرد. آیا با آگاهی از عاقبت دردناک خود تصمیم گرفت که تجریبات خودش از دست و پنجه نرم کردن با این بیماری را در قالب خاطرات ثبت کند و تاکنون میلیونها نسخه از کتاب خاطرات آیا به فروش رسیده است که در آن آیا از تجربیات دشوار خود در این زمان میگوید. جذابترین ویژگی این روایت، نگرش مثبت و پرانرژی آیا در مقابله با بیماری بیرحمی است که میداند او را از پا درخواهد آورد.
این سریال یک رابطهی عاشقانه هم تعریف میکند اما بر رابطهی عاشقانهی آیا و هاروتو، نقش اصلی مرد داستان، متمرکز نمیشود؛ بلکه روایت آن جنبههای مختلف زندگی کسی را نشان میدهد که محکوم به مبارزه با یک بیماری عجیب و غریب است. این درام به زیبایی احساساتی چون درد، پذیرش و امید را به تصویر میکشد و نشان میدهد زندگی نعمتی است که همه به طور کامل از آن بهرهمند نمیشوند. در «یک لیتر اشک» میبینیم که چگونه آیا این قضیه را میپذیرد و چگونه پدر و مادرش با این مسئله کنار میآیند که همین روزهاست که دخترشان آخرین نفسهایش را بکشد.
یکی از جزئیات خوب این سریال این است که هر قسمت با عکسها و نقل قولهایی از خود کیتو و دفتر خاطرات او پایان مییابد که به شما یادآوری میکنند زندگی چقدر زیبا و ارزشمند است. این سریال چیزهای زیادی به شما میآموزد و به شما انگیزه میدهد تا بخواهید از لحظه لحظهی زندگیتان کمال استفاده را ببرید. اریکا ساواجیری هم موفق شده به بهترین شکل شخصیت آیا را به تصویر بکشد و بازی درخشان و اصیلی ارائه دهد. نمیخواهیم چیز زیادی از داستان را افشا کنیم، اما لازم به ذکر است که شخصیت هاروتو آسوئو به درخواست مادر واقعی آیا به داستان اضافه شده زیرا آیا نتوانست در زمان زنده بودن خود یک رابطهی عاشقانه را تجربه کند. دربارهی موسیقی «یک لیتر اشک» نیز باید اضافه کنم که تم اصلی سریال، «کونا یوکی» که توسط گروه ژاپنی «رمیورومن» زده شده و آهنگ «تنها انسان» از «کی» با داستان سریال هماهنگی کامل دارند و تکمیلکنندهی احساساتی هستند که شخصیتها در این مدت از سر میگذرانند.
از بازیگری فوقالعاده گرفته تا موسیقی به یادماندنی و داستانی تأثیرگذار که اشکتان را درمیآورد، «یک لیتر اشک» تا به امروز یکی از تأثیرگذارترین و بهترین سریالهای ژاپنی است که تاکنون از این کشور بیرون آمده و هر کس که میخواهد به عالم سریالهای ژاپنی پا بگذارد نمیتواند از دیدن آن چشمپوشی کند.
///.
منبع: دیجیمگ