چارسو پرس: جنگ هرگز تغییر نمیکند، همانطور که رای دهندگان اسکار هرگز رای دادن به فیلمهای جنگی را متوقف نمیکنند. سال ۱۹۷۰، ادویت استار در یک شعر ضدجنگ پرسید: «جنگ، به چه دردی میخورد؟» و جواب این پرسش خیلی سخت نیست. تخریبکننده، خشن و به طور ذاتی مرگبار، جنگ اتفاقی است که طی آن دو یا چند ایالت یا کشور به دلایل مختلف، یکدیگر را نابود میکنند. تاریخ نشان دادهاست که این اتفاق تنها برای بعضی سودآور است. از طرف دیگر اما رای دهندگان اسکار همیشه عاشق فیلم جنگی بودهاند و فیلمهایی که جنگ یا به بعضی جنبههای آن میپردازند، در فصل جوایز، همواره درخشیدهاند.
اگر هنگام دستهبندی کردن فیلمها کمی دست و دلبازتر باشیم، تا به امروز، ۲۲ فیلم که بتوان آنها را فیلم جنگی نامید، توانستهاند اسکار بگیرند. بعضی از آنها تمام تمرکز خود را روی جنگ گذاشتهاند، در حالیکه بعضی دیگر به اثرات آن و نتایجاش پرداختهاند. بعضی دیگر از فیلمها هم اگرچه به عنوان فیلم جنگی دستهبندی میشوند، اما حاوی هیچ صحنهی نبردی نیستند و در عوض تمرکزشان بر شخصیتهایی است که سرباز نیستند. یک چهارم فیلمهایی که اسکار بردهاند، میتوانند در ژانر جنگی دستهبندی شوند و در ادامه ببینید.
۲۲. سواران (Cavalcade)
- کارگردان: فرانک لوید
- بازیگران: دیانا وینارد، کلیو بروک
- محصول: ۱۹۳۳
- امتیاز راتن تومیتوز: ۶۶ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۵.۸ از ۱۰
همهی فیلمهای جنگیای که توانستهاند اسکار بگیرند، ارزش تماشا کردن دارند، به جز «سواران». این فیلم که در سالهای ابتدایی اسکار توانست بهترین جایزهی این مراسم، یعنی اسکار بهترین فیلم را به خانه ببرد، کم طرفدارترین فیلم در بین برندگان این جایزه است. کسانی که فکر میکنند این فیلم یک جواهر مخفی است، خیلی زود ناامید خواهند شد.
در زمان خودش، «سواران» به نظر فیلم خوبی میآمد، یا حداقل در نگاه رای دهندگان اسکار چنین بود. فیلم داستان شخصیتهای مختلف را طی چند دههی ابتدایی قرن بیستم روایت میکند و تاثیر جنگ بوئر و جنگ جهانی اول بر زندگی آنها را پوشش میدهد. فیلم قرار بود چیزی فراتر از یک فیلم جنگی باشد، اما پیچیدگیهای داستانی بر روایت این فیلم تاثیر گذاشتها و باعث شدهاند که این فیلم بار دراماتیک خود را از دست بدهد.
۲۱. بیمار انگلیسی (The English Patient)
- کارگردان: آنتونی مینگلا
- بازیگران: رالف فاینس، ژولیت بینوش
- محصول: ۱۹۹۶
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۶ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۸۶ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۴ از ۱۰
یک فیلم عاشقانهی حماسی که سالهای منتهی به جنگ جهانی دوم و سالهای ابتدایی آغاز جنگ را برای مخاطبان به نمایش میگذارد. «بیمار انگلیسی» زیادی طولانی است و شاید کمی ملودراماتیک باشد، اما با همهی اینها، فیلمی است که به خوبی ساخته شده. بیشتر فیلم از بازگشت به گذشتههایی تشکیل شده است که در آنها یک نجات یافته از سقوط هواپیما، داستان زندگی گذشتهی خود را تعریف میکند. داستانی که تمرکزش بیش از همه بر جنگ و تلاشهای عاشقانهای است که این نجاتیافته با پرستار خودش داشته.
بدترین چیزی که میتوان دربارهی «بیمار انگلیسی» گفت، این است که این فیلم برای گرفتن اسکار ساخته شده؛ فیلم تلاش میکند که اشک مخاطب را دربیاورد و داستانهای عاشقانه را با وقایع تاریخی و جنگ ترکیب میکند، به گونهای که رای دهندگان اسکار از آن استقبال کنند. به هر حال، آنها به هدف خودشان رسیدند و فیلم توانست ۸ اسکار به دست آورد، از جمله اسکار بهترین فیلم.
۲۰. سخنرانی پادشاه (The King’s Speech)
- کارگردان: تام هوپر
- بازیگران: کالین فرث، جافری راش
- محصول: ۲۰۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۴ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۸۸ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰
بعضی از فیلمهای جنگی وجود دارند که صحنهی نبرد سربازان را به تصویر میکشند، اما «سخنرانی پادشاه» داستان آمادهسازی نقش اصلی فیلم، شاه، و روانه کردن او به سمت جنگ شخصیاش است. همین ویژگی است که باعث میشود این فیلم، بیش از این که یک فیلم جنگی باشد، به عنوان یک درام تاریخی شناخته شود. در هر صورت، فیلم داستان پادشاه جورج هفتم را روایت میکند که سعی دارد بر ناتوانیاش در سخنرانی کردن، طی سالهای منتهی به جنگ جهانی دوم، غلبه کند، چرا که یک حکمران باید قدرت و صلابت داشته باشد.
اگرچه بریتانیا نخست وزیر و صاحبمنصبان دیگری هم دارد که بتوانند نقش رهبری را برای کشور ایفا کنند، اما «سخنرانی پادشاه» ادعا میکند که داشتن پادشاه یا ملکهای که بتواند چنین کاری کند، مهم است. کسانی که با حکومتهای پادشاهی مشکل دارند، شاید چنین ادعایی برایشان قانعکننده نباشد، اما «سخنرانی پادشاه» داستان جذابی برای روایت کردن دارد. اگرچه این فیلم، با توجه به رقیبهایی که در اسکار داشت، خیلی لایق جایزهی بهترین فیلم نبود.
۱۹. بربادرفته (Gone With The Wind)
- کارگردان: ویکتور فلمینگ
- بازیگران: ویون لی، کلارک گیبل
- محصول: ۱۹۳۹
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۰ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۹۷ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۲ از ۱۰
«بربادررفته» از جهات مختلفی فیلم بزرگی است؛ برای مثال، مدت زمان آن چهار ساعت است، یکی از پرفروشترین فیلمهای تاریخ سینما است و میراثی دارد که بسیار پیچیده میباشد. فیلم داستان عاشقانهای بین دو نفر را در زمانهای پر هرج و مرج، در آمریکا، روایت میکند؛ دوران جنگ داخلی و سالهای ابتدایی پس از آن. نحوهی برخورد «بربادرفته» با مضامین مختلفی که آن را احاطه کردهاند، دیدنی است و این فیلم، حتی امروز، حرف زیادی برای گفتن دارد. بخشهایی از فیلم که به جنگ داخلی میپردازند اما، از نظر تاریخی، با مشکلاتی مواجه هستد. «بربادرفته» یک فیلم بزرگ است و تعجبی ندارد که هنگام اکران، تبدیل به یک بمب گیشه شد.
۱۸. آخرین امپراتور (The Last Emperor)
- کارگردان: برناردو برتولوچی
- بازیگران: رجان لون، ژوان چن
- محصول: ۱۹۸۷
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۶ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۷۶ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۷ از ۱۰
فیلمهای حماسی زیادی وجود ندارند که توانسته باشند، طی دههی ۸۰ میلادی، اسکار بهترین فیلم را به خانه ببرند و این یکی از ویژگیهای ویژهی «آخرین امپراتور» است. پیش از هر چیز، این فیلم یک فیلم زندگینامهای است، اما نمیتوان حماسیبودن آن را هم انکار کرد. چرا که فیلم مدت زمان پنجاه سال را در برمیگیرد و داستان زندگی آخرین امپراتور چین، پویی را روایت میکند.
فیلم از اوایل قرن بیستم آغاز میشود و تا دههی ۶۰ میلادی به طول میانجامد. علاوه بر آن، در انتها، یک قسمت پایانی هم دارد که وقایع آن در دههی ۸۰ میلادی به وقوع میپیوندند. طبیعی است که مسیر «آخرین امپراتور» با جنگ تلاقی کند، با توجه به این که قرن بیستم، سرشار از پیچیدگیها و درگیریهای بینالمللی بودهاست. در این فیلم تمرکز خاصی بر نحوهی تاثیرگذاری جنگ ژاپن (جنگ سینوی دوم) بر زندگی پویی شدهاست و همین نکته باعث میشود که این فیلم علاوه بر درام زندگینامهای و تاریخی بودن، فیلم جنگی هم باشد.
۱۷. رقصنده با گرگها (Dances with Wolves)
- کارگردان: کوین کاستنر
- بازیگران: کوین کاستنر، مری مکدانل
- محصول: ۱۹۹۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۷ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰
«رقصنده با گرگها»، نخستین تجربهی کارگردانی کوین کاستنر بود و با توجه به این که او توانست اسکار بهترین کارگردانی را هم، در کنار اسکار بهترین فیلم، به دست آورد، مشخص است که تجربهی موفقی هم بود. بیشک، «رقصنده با گرگها»، بیش از هر چیر، احساس فیلمهای وسترن را به مخاطب میدهد، اما شباهت فراوانی به فیلم جنگی هم دارد؛ چرا که قهرمان فیلم، یک کهنهسرباز جنگهای داخلی آمریکا است که مجبور میشود همزیستی با فبیلهی سیوکس را یاد بگیرد.
در بعضی جهات، این فیلم با گذشت زمان، ارزشمندتر شدهاست و در بعضی جهات دیگر، نه. بااینحال، این فیلم هنوز یک فیلم حماسی قانعکننده است که با موفقیت میتواند بر مخاطب تاثیر بگذارد. کسانی که از فیلمهای طولانی خوششان نمیآید، نباید به «رقصنده با گرگها» فکر کنند، اما کسانی که مدت زمان فیلم برایشان مهم نیست و اجازه میدهند تا فیلمها، به آرامی، داستان خودشان را، طی ۳ ساعت، تعریف کنند، احتمالا به این فیلم علاقمند خواهند شد.
۱۶. گاندی (Gandhi)
- کارگردان: ریچارد آتنبرو
- بازیگران: بن کینگزلی، مارتین شین
- محصول: ۱۹۸۲
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۹ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰
یک فیلم زندگینامهای دربارهی ماهاتما گاندی. «گاندی»، یک فیلم طولانی، گاهی آرام، اما در نهایت درخشان و خیرهکننده دربارهی یک چهرهی تاریخی و زندگی پر فراز و نشیب او است. فیلمی است که بیش از همه، متعلق به بن کینگزلی میباشد؛ کسی که یکی از بهترین نقشآفرینیهای زندگیاش را در این فیلم ارائه داد و توانست برای آن، اسکار را هم به لیست افتخارات خودش اضافه کند.
«گاندی»، از این نظر که یک فیلم زندگینامهای محصول دههی ۸۰ میلادی است و چندین دهه از زندگی یک شخصیت را روایت میکند، میتواند با «آخرین امپراتور» مقایسه شود و در نتیجه جنگ، همچون «آخرین امپراتور»، در «گاندی» هم خودی نشان میدهد. در این فیلم، بخشهایی به وقایع جنگ جهانی دوم و اتفاقاتی که طی آن برای گاندی رخ داد، اختصاص داده میشود.
۱۵. بالها (Wings)
- کارگردان: ویلیام ای. ولمن
- بازیگران: کلارا بو، بادی راجرز
- محصول: ۱۹۲۷
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۴ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۵ از ۱۰
با توجه به این که سال ۱۹۲۷ برای سینما سال بسیار خوبی بود، این که یک فیلم بتواند، بین آن رقیبها، ماندگار شود، چیز کوچکی نیست. دورهی سینمای صامت به سالهای پایانی خودش نزدیک شده بود و سال ۱۹۲۷، شاهد نخستین فیلم صدادار تاریخ سینما بود، البته این یک معنی دیگر هم دارد؛ فیلمهای صامت در اوج خود و در پیشرفتهترین حالت ممکن بودند. یکی از بهترین فیلمهای جنگی این دوره، «بالها» است. «بالها» نخستین فیلم تاریخ سینما است که اسکار بهترین فیلم را گرفته.
داستان فیلم سرراست است. تمرکز فیلم بر دو خلبان طی جنگ جهانی اول است، زمانی که در مییابند، هردو، عاشق یک زن شدهاند. فیلم به عنوان یک درام، کمی پیش پا افتاده است و با اینحال، سکانسهای نبرد بینظیرند. با توجه به سکانسهای اکشن و جذابیتهای بصری، «بالها» فیلمی است که همین امروز هم ارزش تماشا کردن دارد.
۱۴. از اینجا تا ابدیت (From Here to Eternity)
- کارگردان: فرد زینهمان
- بازیگران: مونتگامری کلیفت، برت لنکستر
- محصول: ۱۹۵۳
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۸ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۸۵ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۶ از ۱۰
«از اینجا تا ابدیت» در بین برندگان اسکار بهترین فیلم، به فراموشی سپرده شدهاست و بااینحال، در مجموع، فیلمی خوب است که ارزش تماشا کردن دارد. این فیلم در حالی به وقایع جنگ جهانی دوم میپردازد که در آن سالها، خاطرات مردم از جنگ، هنوز تازه و دست اول بودند. وقایع فیلم کمی پیش از حمله به پرل هاربر را در برمیگیرد؛ حملهای که باعث شد آمریکا وارد جنگ جهانی دوم شود. فیلم، داستان زندگی حرفهای و شخصی شخصیتهای نظامی را روایت میکند.
شاید بیش از جنگ، داستان های عاشقانهی جانبی این فیلم به یاد آورده شوند، اما در هر صورت، صحنههای اکشن این فیلم هم به اندازهی صحنههای عاشقانه کارایی دارند. بازیگران این فیلم هم یکی دیگر از نقاط قوت آن هستند. بازیگران این فیلم بهترینهای دوران طلایی هالیوود هستند؛ از برت لنکستر و مونتگامری کلیفت گرفته تا دانا رید و فرانک سیناترا.
۱۳. فارست گامپ (Forrest Gump)
- کارگردان: رابرت زمکیس
- بازیگران: تام هنکس، رابین رایت
- محصول: ۱۹۹۴
- امتیاز راتن تومیتوز: ۷۱ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۸۲ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۸ از ۱۰
شخصیت اصلی فیلم، فارست گامپ، به دنبال تصادفات، زندگیای پر ماجرا را از سر میگذراند و درگیر بسیاری از وقایع تاریخی مهم نیمهی دوم قرن بیستم آمریکا میگردد؛ از جمله حضوری کوتاه در جنگ ویتنام. اگرچه این جنگ و صحنههای اکشن آن، تنها بخشی کوتاه از فیلم را تشکیل میدهند، اما پدیدهی جنگ، در مجموع، روی مضمون فیلم تاثیرگذار است و به آن جهت میدهد.
بیشک، «فارست گامپ» چه پیش از رفتن فارست به جنگ ویتنام و چه پس از آن، یک فیلم جنگی نیست، اما این گره داستانی در پیشبردن قصه بسیار تاثیرگذار است؛ به خصوص وقتی که صحبت از شخصیتهای مکمل، مانند گروهبان دن تیلور و بنجامین بوفارد یا همان بابا باشد. بعضی شاید «فارست گامپ» را فیلمی لوس یا بچهگانه بدانند، اما «فارست گامپ» همچنان فیلمی قدرتمند و تاثیرگذار است و یکی از بهترین فیلمهایی است که رابرت زمکیس ساخته.
۱۲. خانم مینیور (Mrs. Miniver)
- کارگردان: ویلیام وایلر
- بازیگران: گریر گارسون، ترسا رایت
- محصول: ۱۹۴۲
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۴ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۶ از ۱۰
فیلمهای زیادی هستند که پس از اتمام جنگ جهانی دوم، بعد از سال ۱۹۴۵ تولید شدند، اما فیلمهایی کمی هستند که طی سالهای جنگ ساخته شده باشند و به جنگ بپردازند. به همین دلیل است که «خانم مینیور» از نظر تاریخی تا این اندازه حیرتانگیز و دقیق است. فیلم در رابطه با خانوادهای است که سعی دارد خودش را با دنیای جدیدی که جنگ بر آن حکومت میکند، انطباق دهد و از آن به سلامت گذر کند.
این فیلمی است که نشان میدهد چگونه یک فیلم جنگی، بدون این که سربازها را در صحنهی نبرد به تصویر بکشد، میتواند مخاطب را درگیر کند. «خانم مینیور» بهدرستی، محصول زمانهی خودش است، اما اگر از نظر تاریخی، تا این اندازه دقیق و از نظر داستانی، تا این اندازه جذاب نبود، هرگز به ماندگاری امروز دست نمییافت. هر کسی که خودش را طرفدار سینما میداند، باید این فیلم را ببیند.
۱۱. پاتن (Patton)
- کارگردان: فرانکلین جی. شافنر
- بازیگران: جرج سی. اسکات، کارل ملدن
- محصول: ۱۹۷۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۱ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۸۶ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۹ از ۱۰
ژنرال جرج اس. پاتن یکی از اعضای مهم ارتش آمریکا، طی جنگ جهانی دوم، بود و از هر نظر نیاز به یک بازیگر بزرگ بود تا بتوان چهرهی او را به تصویر کشید. خوشبختانه جرج سی. اسکات آمادهی انجام وظیفه بود. او توانست چهرهی پاتن را، به بهترین شکل ممکن، به تصویر بکشد و برای آن، اسکار بهترین بازیگر نقش اصلی مرد را به خانه ببرد. خود فیلم هم توانست اسکار بهترین فیلم را به دست آورد.
فیلم ۳ ساعت زمان میگذارد تا نشان دهد ژنرال پاتن طی جنگ جهانی دوم چه کرد و رفتار او و تصمیماتش چگونه همچنان که بحت برانگیز بودند، موثر هم واقع شدند. فیلم، به طور دقیق، خطوط کتاب را به تصویر نمیکشاند و همین باعث میشود که ارزش دیدن داشته باشد و علاوه بر این، درخشش بینظیر جرج سی. اسکات یکی دیگر از دلایلی است که این فیلم را لایق دیدن میکند.
۱۰. در جبههی غرب، خبری نیست (All Quiet on the Western Front)
- کارگردان: لوئیس مایلستون
- بازیگران: لیو آیریس، آرنولد لوسی
- محصول: ۱۹۳۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۸ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۱ از ۱۰
در کنار «بالها»، «در جبههی غرب، خبری نیست»، یکی دیگر از نخستین فیلمهایی بود که دربارهی جنگ جهانی اول بود و اسکار بهترین فیلم را به خانه برد. همچنین، مانند «بالها»، هنوز هم ارزش دیدن دارد. این فیلم، یکی از نمونههای موفق چگونه جای دادن یک داستان ضد جنگ، درون یک فیلم است که داستان چند سرباز جوان را روایت میکند که زندگیهایشان توسط حضور در میدان نبرد، رو به نابودی است.
به عقیدهی برخی، شاید اقتباسی که سال ۲۰۲۲ از کتابی با همین نام انجام گرفت، موثرتر است. اگرچه نسخهی ۲۰۲۲ خشنتر است و از بازیگران آلمانی و دیالوگهای آلمانی بهره میبرد، اما این فیلم که محصول ۱۹۳۰ است، هنوز یک کلاسیک محسوب میشود. این فیلم، راه را برای بسیاری از فیلمهای جنگیای که در سالهای بعد ساخته شدند، باز کرد و هنوز هم قادر است از نظر احساسی مخاطب را درگیر کند. این درحالی است که چیزی نمانده این فیلم ۱۰۰ ساله شود.
۹. شجاعدل (Braveheart)
- کارگردان: مل گیبسون
- بازیگران: مل گیبسون، پاتریک مکگوئن
- محصول: ۱۹۹۵
- امتیاز راتن تومیتوز: ۷۶ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۶۸ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۳ از ۱۰
فیلمی خشن، خونین و سرشار از صحنههای اکشن؛ «شجاعدل» یکی دیگر از فیلمهای حماسیای است که در کنار «تایتانیک» (Titanic)، «رقصنده با گرگها» و «بیمار انگلیسی» توانست، طی دههی ۹۰ میلادی، اسکار بهترین فیلم را به دست آورد. فیلم دربارهی جنگجویی اسکاتلندی است که به دنبال انتقام همسر کشته شدهاش است و چنین ماموریتی به تدریج باعث میشود او، تبدیل به رهبری شود که یک ارتش را علیه نیروهای اشغالگر انگلیسی رهبری میکند.
بعضی از اتفاقات این فیلم، واقعا به وقوع پیوستهاند، اما وقایع تاریخی «شجاعدل» خیلی دقیق نیستند و همین نکته باعث شده است که بسیاری از بینندگان، این فیلم را دوست نداشته باشند. بااینحال، داستان اصلی «شجاعدل»، همچنان قانعکننده است و در بیشتر مواقع، موفق میشود مخاطب را تحت تاثیر قرار دهد. صحنههای نبرد خونین و عظیم فیلم هم یکی دیگر از ویژگیهایی هستند که مخاطب را تحت تاثیر قرار میدهند.
۸. مهلکه (The Hurt Locker)
- کارگردان: کاترین بیگلو
- بازیگران: جرمی رنر، آنتونی مکی
- محصول: ۲۰۰۸
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۷ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۹۵ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۵ از ۱۰
یک فیلم جنگی که به عنوان یک فیلم ترسناک هم عملکرد مناسبی دارد؛ «مهلکه»، نقطهی عطف کارنامهی هنری کاترین بیگلو است و در مجموع فیلمی است تاثیرگذار. فیلم دربارهی جنگ عراق است و زمانی منتشر شد که گفته میشد جنگ هنوز به پایان نرسیدهاست. فیلم، داستان یک گروه خنثیکنندهی بمب را روایت میکند که مامور میشوند تا چندین بمب را خنثی کنند.
چنین مفهومی به طور طبیعی استرسزا است و در نتیجه «مهلکه» موفق میشود همواره فیلمی پرتنش باشد. فیلم دربارهی این است که چگونه جنگ و مشتقات آن، میتوانند ذهن یک انسان را به هم بریزند؛ حتی تا جایی که یک انسان جنگ را هیجانانگیز بپندارد. از این نظر، «مهلکه» فیلمی ترسناک است و بیشک از منظر روانشناختی، موفق ظاهر میشود. این فیلم در تمام لحظات ۱۳۱ دقیقه طول خود، جذاب و درگیرکنندهاست.
۷. بهترین سالهای زندگی ما (The Best Years of Our Lives)
- کارگردان: ویلیام وایلر
- بازیگران: فردریک مارچ، دانا اندروز
- محصول: ۱۹۴۶
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۷ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۹۳ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۱ از ۱۰
مانند «خانم مینیور»، «بهترین سالهای زندگی ما» هم فیلمی است دربارهی جنگ جهانی دوم، اما به جای میدان نبرد، از نظر مردم و زندگی اجتماعی به آن میپردازد. در رابطه با این فیلم، داستان مردانی روایت میشود که از میدانهای جنگ، هزاران کیلومتر دور از خانه، به کشور خود بازگشتهاند و سعی دارند خودشان را با شرایط تطبیق دهند و همزمان با مشکلات روحی و روانی حاصل از جنگ هم دست و پنجه نرم میکنند.
این فیلم، اگرچه گاهی ناراحتکننده میشود، اما در مجموع امیدبخش است و به مخاطب نشان میدهد که همیشه در هنگام سختیها و مشقات، راهی برای غلبه کردن بر آنها وجود دارد. زمانبندی «بهترین سالهای زندگی ما» هم بینظیر بود و درست یکسال پس از اتمام جنگ جهانی دوم، به اکران درآمد و هم رای دهنندگان اسکار و هم مخاطبان بینالمللی را تحت تاثیر قرار داد.
۶. جوخه (Platoon)
- کارگردان: الیور استون
- بازیگران: ویلم دفو، چارلی شین
- محصول: ۱۹۸۶
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۹ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۹۲ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۱ از ۱۰
«جوخه»، از بهترین فیلمهای دههی ۸۰ میلادی است و به عنوان یکی از شگفتانگیزترین فیلمهای جنگی تاریخ سینما شناخته شده میباشد. لحظات احساسی فیلم، اگرچه شاید به عقیده برخی بیش از حد دراماتیک باشد، به نظر صادقانه و درست میآید. فیلم دربارهی تجربهی پسر جوانی است که به جنگ ویتنام فرستاده میشود و با هر تجربهی وحشتناکی که در آن شرکت میکند یا میبیند، بیشتر و بیشتر، از یک انسان ایدهآلگرا، به یک مرد تنها و شکسته تبدیل میگردد.
این فیلم یکی از فیلمهای آمریکایی محبوب منتقدان، دربارهی جنگ ویتنام است و لیاقت تمام ستایشها را هم دارد. فیلم بسیار تاثیرگذار است و بازیگران آن کمنظیرند؛ چارلی شین به خوبی ثابت میکند که توانایی بازی در نقش اصلی یک فیلم جدی را دارد و در کنار او، بازیگران مکمل درخشانی، همچون ویلم دفو و تام برنگر هم ایفای نقش میکنند.
۵. پل رودخانهی کوای (The Bridge on the River Kwai)
- کارگردان: دیوید لین
- بازیگران: ویلیام هولدن، الک گینس
- محصول: ۱۹۵۷
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۶ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۸۷ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۱ از ۱۰
وقایع فیلم، در یک کمپ زندانیان، طی جنگ جهانی دوم، به وقوع میپیوندد. «پل رودخانهی کوای»، به عنوان یک مظالعهی شخصیتی، یک فیلم جنگی و یک فیلم ماجراجویی به درستی عمل میکند. فیلم، داستان گروهی از سربازهای بریتانیایی را روایت میکند که زندانبانشان به آنها دستور ساخت یک پل را میدهد. در نهایت فرماندهی سربازها درمییابد که نیروهای متحدین میخواهند پل را منفجر کنند.
«پل رودخانهی کوای»، با موفقیت، دیوانگی جنگ و تاثیری که میتواند بر افراد بگذارد را دنبال میکند و تبدیل به فیلمی ضدجنگ میشود که الزاما خشن و ناراحتکننده نیست و در همان حال تاثیرگذار است. این فیلم هنوز هم خاص است و در بین برندگان اسکار بهترین فیلم، یکی از بهترینها میباشد.
۴. شکارچی گوزن (The Deer Hunter)
- کارگردان: مایکل چیمینو
- بازیگران: رابرت د نیرو، کریستوفر واکن
- محصول: ۱۹۷۸
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۶ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۸۶ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۱ از ۱۰
اولین نکتهای که دربارهی «شکارچی گوزن» به ذهن میرسد، کمنظیربودن گروه بازیگری آن است؛ بازیگرانی که هر کدام آنها به تنهایی برای برجستهکردن یک فیلم کافی هستند. رابرت د نیرو، مانند همیشه بدون اشتباه، به عنوان بازیگر نقش اصلی مرد در این فیلم حضور دارد، مریل استریپ جوان، بسیار تاثیرگذار است، کریستوفر واکن تمام نماهایی که در آنها حضور دارد را مال خود میکند و جان کزل فقید برای آخرینبار، پیش از وفاتش، در این فیلم، بر پردهی نقرهای حاضر میشود.
«شکارچی گوزن»، فیلمی است دربارهی جنگ ویتنام که به سه پرده تقسیم شدهاست؛ نشان دادن زندگی گروهی از مردهای جوان، پیش از رفتن به جنگ ویتنام، طی نبرد و بعد از بازگشت آنها به خانه. فیلم میتواند مخاطب را در خودش غرق کند و بیشک تراژدی آن، مخاطب را به فکر فرو خواهد برد. «شکارچی گوزن»، به عنوان یک فیلم جنگی، بسیار قدرتمند است و میتواند مخاطب را تحت تاثیر قرار دهد.
۳. کازابلانکا (Casablanca)
- کارگردان: مایکل کورتیز
- بازیگران: هامفری بوگارت، اینگرید برگمن
- محصول: ۱۹۴۲
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۹ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۱۰۰ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۵ از ۱۰
مانند «خانم مینیور»، کازابلانکا هم برای نخستینبار، سال ۱۹۴۲ به اکران درآمد، اگرچه اکران سراسریاش تا سال ۱۹۴۳ به تعویق افتاد و همین تعویق باعث شد که هردوی این فیلمها بتوانند، طی دو سال پیاپی، اسکار بهترین فیلم را به خانه ببرند. «کازابلانکا» هم زمانی اکران شد که جنگ جهانی دوم هنوز به اتمام نرسیده بود. فیلم، داستان دو عاشقپیشهی قدیمی را روایت میکند که پس از سالها، دوباره در کازابلانکا، شهری در مراکش، یکدیگر را ملاقات میکنند.
فیلمهایی که داستانهای عاشقانه و جنگ را با هم ترکیب میکنند، هرگز نمیتوانند از «کازابلانکا» بهتر شوند؛ شوخطبعی، روایت هیجانانگیز، شخصیتهای به یادماندنی، مضمون مرتبط با عشقهای قدیمی و رویارویی با گذشته، همه و همه، «کازابلانکا» را تبدیل به فیلمی ماندگار میکند. «کازابلانکا» را میتوان احساسیترین فیلم برندهی اسکار دههی ۴۰ میلادی دانست.
۲. فهرست شیندلر (Schindler’s List)
- کارگردان: استیون اسپیلبرگ
- بازیگران: لیام نسون، بن کینگزلی
- محصول: ۱۹۹۳
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۸ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۹۵ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۹ از ۱۰
استیون اسپیلبرگ، بیش از هرکس دیگری، درامهای تاریخی ساختهاست، اما هیچکدام آنها نتوانستهاند به تاثیرگذاری «فهرست شیندلر» باشند. این فیلم جنگ جهانی دوم، از زاویهای متفاوت به هولوکاست نگاه میکند و نشان میدهد که چگونه حزب نازی سعی داشت، به صورت برنامهریزیشده، به نسلکشی یهودیان بپردازد و چگونه اسکار شیندلر، سعی کرد، تا جایی که میتواند، جان انسانها را، از این نسلکشی، نجات دهد.
«فهرست شیندلر»، فیلمی است که در دنیایی از غم و اندوه و تخریب، بارقههایی از امید پیدا میکند. از آنجایی که این فیلم میتواند برای مخاطبان یک تجربهی بسیار احساسی فراهم کند، به نظر میآید که هرگز تاثیر خود را از دست نخواهد داد. اگرچه با توجه به نگاه بیپردهی فیلم به وقایع فجیع جنگ جهانی دوم، تماشای آن کار آسانی نخواهد بود، اما این فیلم، در گروه بهترین فیلمهای جنگیای است که توانسته اسکار بهترین فیلم را به خانه ببرد و البته این فیلم یکی از بهترین آثار کارنامهی حرفهای استیون اسپیلبرگ هم هست.
۱. لورنس عربستان (Lawrence of Arabia)
- کارگردان: دیوید لین
- بازیگران: پیتر او. تول، آنتونی کوئین
- محصول: ۱۹۶۲
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۴ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۱۰۰ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۳ از ۱۰
اگر بخواهیم از نظر حماسیبودن بررسی کنیم، «لورنس عربستان» یکی از بهترین فیلمهای تاریخ است و حتی شاید بتوان آن را بهترین نامید. یکی از فیلمهای کلاسیک دههی ۶۰ میلادی که همزمان به عنوان یک فیلم زندگینامهای، یک فیلم ماجراجویانهی هیجانانگیز و یک فیلم جنگی پرتنش عملکرد بینظیری دارد. تمرکز فیلم بر زندگی تی. ایی. لورنس، یکی از شخصیتهای آمریکایی ماندگار تاریخ، طی جنگ جهانی اول و سالهای پس از آن است.
این فیلم یکی از زیباترین فیلمهای تاریخ سینما است و به همان اندازه که تماشای آن، از نظر بصری، برای بیننده لذتبخش است، از نظر احساسی هم تاثیرگذار است. پیتر او. تول در نقش اصلی، میدرخشد و یکی از قدرتمندترین نقشآفرینیهای تاریخ سینما را ارائه میدهد. حتی کسانی که علاقهای به تماشای فیلمهای قدیمی ندارند، یک تماشای «لورنس عربستان» به خودشان بدهکار هستند؛ چرا که این فیلم به طور شگفتانگیزی درخشان است و به طور غیرقابلانکاری یک فیلم حماسی ماندگار.
///.
منبع: دیجیمگ