چارسو پرس:نمیتوان گفت که بازیگران مهمترین عناصر یک فیلم هستند، اما بیشک با شنیدن نام یک فیلم اولین چیزی که به ذهنتان خطور میکند، تصویر چهرهی بازیگرانی است که در آن ایفای نقش کردهاند. بازیگران خوب میتوانند فیلمها را ارتقا ببخشند و بازیگران بد میتوانند بهترین فیلمها را تبدیل به تجربهای ناخوشایند کنند. بازیگری یک هنر است و مانند سایر هنرها نظر همه دربارهی برترینهای آن یکسان نخواهد بود، با این حال در ادامه نگاهی میاندازیم به ۱۰۰ بازیگر مرد برتر تاریخ سینما به انتخاب مجلهی اینترنتی آرشیوهای سینما (the cinema archives).
۱۰۰. ویلم دفو
اگر بخواهیم ویژگیهای اصلی مسیر دفو را مشخص کنیم، نخستین آنها این خواهد بود که او همواره با مؤلفان بزرگ همکاری میکند؛ از اسکورسیزی گرفته تا وس اندرسن. ویژگی بعدی دفو ریسکپذیری بالای اوست؛ او با یک کارگردان نمیماند و مدام با کارگردانهای مختلف همکاری میکند. او تاکنون در بسیاری از فیلمهای پرحاشیه و در کنار بسیاری از کارگردانهای پرحاشیه کار کرده است؛ از فون تریه و استون تا شریدر و لینچ و همین ویژگی باعث شده است که او دارای یک کارنامهی پربار باشد.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: دو مرتبه اسکورسیزی، استون، شریدر، وس اندرسن، فون تریه، یک مرتبه لینچ و اسپایک لی.
- بهترین فیلم: هتل بزرگ بوداپست (The Grand Budapest Hotel) با اقتدارد فیلمهایی نظیر جوخه (Platoon)، بیمار انگلیسی (The English Patient) و روانی آمریکایی (American Psycho) را از کارنامهی حرفهای دفو کنار میزند. با اینکه بازی دفو در فیلم حتی در بین سه بازی برتر فیلم هم قرار نمیگیرد، اما این فیلم اندرسن یکی از بهترین فیلمهای قرن بیست و یک است.
- بهترین نقشآفرینی: با گذشت تمام این سالها و حضور دفو در فیلمهایی که او نقش اصلی آنها را برعهده داشتهاست ،مانند آخرین وسوسهی مسیح، با این حال او در جوخه بازی کاملی از خود ارائه میدهد و بهدرستی همان فرشتهی شانهی راست چارلی شین میشود. مگر میشود سینما را دنبال کنید و صحنهی مردن دفو در جوخه را با ان شمایل مسیحوار ندیده باشید؟
- پنج نقشآفرینی برتر:
- جوخه
- از ته دل وحشی (Wild at Heart)
- خواب زمستانی (Light Sleeper)
- آخرین وسوسهی مسیح (The Last Temptation of Christ)
- پروژهی فلوریدا (The Florida Project)
۹۹. آنتونی کوئین
کوئین مسیر بازیگری خود را با بازی در نقشهای منفی مکمل در فیلمهای وسترن و فیلمهای درجهی دو آغاز کرد و بعدها در دههی پنجاه و شصت میلادی بهطور جسته و گریخته به نقش اصلی بعضی از فیلمها تبدیل شد. شهرت او برای بازی در نقشهای پرخاشگر و بازی در نقش شخصیتهایی بود که غریزی و بدوی بهنظر میآمدند و براساس احساسات اولیهی خود عمل میکردند. او توانست دو مرتبه، برای فیلمهای زنده باد زاپاتا و شور زندگی، اسکار ببرد.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: او با هیچکس بیش از یک مرتبه همکاری نکرد؛ دیوید لین، فدریکو فلینی، اسپایک لی، وینسنت مینلی، الیا کازان و رائول والش.
- بهترین فیلم: شاید بشود به جاده اشاره کرد، اما بهنظر میآید لارنس عربستان بالاتر از جاده، بهترین فیلمی است که آنتونی کوئین در آن نقشآفرینی کرده است و در حقیقت لارنس عربستان برای چند بازیگر دیگر که در این لیست قرار دارند هم عنوان بهترین فیلم را بهدست آورده است.
- بهترین نقشآفرینی: بیشک بهترین نقشآفرینی کوئین در جاده است و هیچ کدام از سایر فیلمهای او رقیب نزدیکی برای این عنوان نیستند. زامپانویی که کوئین نقش آن را ایفا میکند، یک مرد وحشی تمام عیار است و با این حال لایههای بیشتری هم دارد و در لحظات زیادی از فیلم، با موفقیت همدلی مخاطب را برمیانگیزاند.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- جاده (La Strada)
- زوربای یونانی (Zorba the Greek)
- لارنس عربستان (Lawrence of Arabia)
- شور زندگی (Lust for Life)
- زندهباد زاپاتا! (Viva Zapata)
۹۸. توماس میچل
توماس میچل مرد ۱۹۳۹ است. او در این سال در پنج فیلم ماندگار نقشآفرینی کرد که چهارتای آنها به لیست ده فیلم برتر سال اکثر منتقدان راه پیدا کردند. این دیوانهکننده است و به این معناست که او در یک سال با فورد، کاپرا و هاکس همکاری کرده است. او یکی از آن بازیگران مکملی است که در تمام صحنههای حضورش، توجهها را به خود جلب میکند و بهعنوان یکی از نمادهای بازیگران نقش مکمل شناخته میشود.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: او با تمام کارگردانهای سرشناس همعصر خود همکاری کرده است؛ سه مرتبه فورد، دو مرتبه کاپرا و یک مرتبه هاکس، فلیمینگ و لانگ.
- بهترین فیلم: بر باد رفته (Gone With The Wind) با فاصلهی اندکی بالاتر از چه زندگی شگفتانگیزی و دلیجان عنوان بهترین فیلم در کارنامهی میچل را بهدست میآورد و از همین سه فیلم مشخص میشود که میچل در تعدادی از بهترین فیلمهای تاریخ سینما نقشآفرینی کرده است.
- بهترین نقشآفرینی: در این عنوان هم فیلمهای کارنامهی میچل با فاصلههای اندکی از هم، یکدیگر را تعقیب میکنند و دلیجان جلوتر از بقیه میتازد. میچل در فیلمهای زیادی نقش یک مست لایعقل را ایفا کرده است و در تمام آنها هم درخشیده است، اما او در دلیجان مستترین مست ممکن میشود.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- دلیجان (Stagecoach)
- فقط فرشتهها بال دارند (Only Angels Have Wings)
- چه زندگی شگفتانگیزی (It’s a Wonderful Life)
- آقای اسمیت به واشنگتن میرود (Mr. Smith Goes to Washington)
- توفند (The Hurricane)
۹۷. کوین اسپیسی
اسپیسی از آن دست بازیگرانی است که هم در نقشهای مکمل و هم در نقشهای اصلی میدرخشد و بهراحتی از پس بازآفرینی شخصیتهای حقیقی برمیآید. در دو فیلم برتر خود اسپیسی راوی داستان ماست؛ هم در مظنونین همیشگی و هم در زیبای آمریکایی و با اینحال او در دو نقش کاملا متفاوت ظاهر میشود و در هر دو هم میدرخشد و این همهاش نیست، هفت برای جان دو به اجرایی خیرهکننده نیاز داشت و اسپیسی بیشک در آن نقش هم موفق ظاهر شد.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: یکمرتبه فینچر، نیکولز و البته یک همکاری با مندس در اولین فیلماش بهعنوان کارگردان.
- بهترین فیلم: هفت، اما اگر دوباره این سوال پرسیده شود شاید جواب به محرمانه لسآنجلس یا زیبایی آمریکایی یا مظنونین همیشگی تغییر کند.
- بهترین نقشآفرینی: مظنونین همیشگی. زیبایی آمریکایی هم میتواند پاسخ درستی باشد و حتی میشود نیمنگاهی به نقش کوتاه اسپیسی به هفت هم داشت.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- مظنونین همیشگی (The Usual Suspects)
- زیبایی آمریکایی (American Beauty)
- هفت (seven)
- محرمانه لسآنجلس (L.A. Confidential)
- گلنگری گلن راس (Glengarry Glen Ross)
۹۶. ری لیوتا
چشمهای لیوتا نیروی مخفی او هستند. او در بعضی فیلمهای خود میتواند بدون استفاده از کلمات هم نقش را پیش ببرد. با این حال باید اشاره کرد که کارنامهی او پس از ۱۹۹۰ آنچنان که استعداد او طی سالهای ۱۹۸۶ تا ۱۹۹۰ به ما وعده داده بود، پیش نرفت. ۲۰۱۲ با دو فیلم محکم برای او سال خوبی بود ، اما بهجز آن، اگر فیلم نارک را کنار بگذاریم، کارنامهی لیوتا یک تلف شدن استعداد ناراحت کنده بود.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: با هیچکس بهجز اسکورسیزی و جاناتان دمی بیش از یکبار همکاری نکرد.
- بهترین فیلم: رفقای خوب. فیلمی که برای بسیاری از بازیگرانی که در آن نقشآفرینی کردهاند، بهترین فیلم کارنامهی کاری آنها محسوب میشود. فیلمی که سبک مخصوص اسکورسیزی در آن متبلور میشود و گروه بازیگرانی خیرهکننده در آن، در کنار هم، نقشآفرینی میکنند.
- بهترین نقشآفرینی: رفقای خوب. اگر نقش هنری هیل در رفقای خوب نبود، قطعا لیوتا در این لیست قرار نمیگرفت. او در رفقای خوب سیر کامل یک شخصیت را مقابل دوربین اسکورسیزی میآورد. از نوچه بودن در یک باند مافیایی تا تبدیل به یکی از افراد مهم شدن و درگیر شدن با اعتیاد.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- رفقای خوب (Goodfellas)
- چیزی وحشی (Something Wild)
- سرزمین رویاها (Field of Dreams)
- نارک (Narc)
- کشتار با لطافت (Killing Them Softly)
۹۵. موریس شوالیه
شوالیه در تمام فیلمهای خود، نقش خودش را بازی میکرد و آنچه ما روی پرده از او میبینیم، نسخهی سینمایی خود اوست، اما او این شخصیت را کمنظیر ایفا میکند و همین منجر میشود با این که کاملا تکراری است، جذاب و دوستداشتنی باشد.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: چهار مرتبه لوبیچ، یک مرتبه وایلدر و یک مرتبه مینهلی.
- بهترین فیلم: امشب عاشقم باش؛ یکی از قدرنادیدهترین فیلمهای موزیکال.
- بهترین نقشآفرینی: امشب عاشقم باش.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- امشب عاشقم باش (Love Me Tonight)
- جلوهی عشق (The Love Parade)
- یک ساعت با تو (One Hour with You)
- لبخند ستوان (The Smiling Lieutenant)
- ژیژی (Gigi)
۹۴. روی شایدر
شایدر درخششهای فراوانی ندارد، اما در آن فیلمهایی که درخشش دارد، تمام فیلم را به مرکزیت خود درمیآورد و همهی نگاهها را به خود خیره میکند.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: دو مرتبه فریدکین، یک مرتبه اسپیلبرگ، فاسی، پاکولا و کراننبرگ
- بهترین فیلم: آروارهها، اما نمیتوان این تصمیم سخت را بهراحتی گرفت، چرا که ارتباط فرانسوی و اینطور چیزها بهراحتی شکستپذیر نیستند. اگرچه شایدر در آروارهها بهترین خودش نیست، اما در مرکز فیلم قرار دارد و موفق میشود ما را با خود همراه کند.
- بهترین نقشآفرینی: اینطور چیزها. نقشآفرینی شایدر در سایر فیلمهای ارتباط فرانسوی، کلوت، آروارهها و .. باید دیده شود، اما او بهترین خود را در اینطور چیزها ارائه میدهد؛ شخصیتی پرسروصدا که محدودهی وسیعی از احساسات خود را بیان میکند.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- اینطور چیزها (All That Jazz)
- آروارهها (Jaws)
- ارتباط فرانسوی (The French Connection)
- جادوگر (Sorcerer)
- ناهار عریان (Naked Lunch)
۹۳. راسل کرو
از بیست سال پیش مشخص بود که کرو قرار است تبدیل به یکی از بهترین بازیگران تاریخ سینما شود. او از ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۳ در فیلمهایی نقشآفرینی کرد که مشخصا بهترین فیلمهای کارنامهی کاری او هستند و جشنواره جوایز اسکار هم با این حقیقت موافق است؛ چرا که او سه سال پیاپی از ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۱ نامزد دریافت اسکار شد و برای گلادیاتور توانست آن را بهدست آورد.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: دو مرتبه ریدلی اسکات و ران هاوارد، یک مرتبه مایکل مان و پیتر ویر
- بهترین فیلم: محرمانه لسآنجلس با فاصلهی اندکی از نفوذی میتواند بهترین فیلم کارنامهی کرو لقب بگیرد. محرمانه لسآنجلس صرفا یک فیلم جنایی رازآلود نیست، بلکه یکی از بهترین فیلمهای دههی نود میلادی است با تیم بازیگریای خیره کننده و فیلمنامهای پر از شگفتی.
- بهترین نقشآفرینی: در این زمینه هم محرمانه لسآنجلس میتواند صدرنشین باشد، اگرچه تمام پنج فیلم برتر کارنامهی کرو نقشآفرینیهای خیرهکننده از سوی او را در برمیگیرند، اما نقشآفرینی او بهعنوان پلیسی شکاک و بیاعصاب از سایر نقشآفرینیهایش جذابتر و قدرتمندتر است.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- محرمانه لسآنجلس
- نفوذی (The Insider)
- گلادیاتور (Gladiator)
- ناخدا و فرمانده: آخر دنیا (Master and Commander: The Far Side of the World)
- ذهن زیبا (A Beautiful Mind)
۹۲. دونالد ساترلند
ساترلند هرگز نامزد اسکار نشدهاست و با این حال کارنامهی خود را وقف بازی در نقشهای برجسته و چالشبرانگیز کردهاست. او در آمریکا کارنامهی موفقی داشت، اما تصمیم گرفت به ایتالیا برود و با فلینی و برتولوچی درکارهای هنری همکاری کند. ششمین، هفتمین و هشتمین نقشآفرینیهای برتر او در فیلمهای کلوت (Klute)، مردم معمولی (Ordinary People) و غرور و تعصب (Pride & Prejudice) است.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: یکمرتبه آلدریچ، پاکولا، روگ، برتولوچی، فللینی، استون و آلتمن.
- بهترین فیلم: جیافکی بهترین فیلم کارنامهی ساترلند است و پس از آن میتوان به حالا نگاه نکن و مش هم اشاره کرد. با اینکه کاستنر نقش اصلی فیلم جیافکی را ایفا میکند و گری اولدمن و تامی لی جونز در آن میدرخشند، اما وجود ساترلند در فیلم ضروری است و او نقشی حیاتی را در آن ایفا میکند.
- بهترین نقشآفرینی: حالا نگاه نکن. ساترلند در فیلم هم لحظات ناب احساسات درونی را به خوبی ایفا میکند و هم احساسات برونگرایانه را بهخوبی از خود بروز میدهد. البته در این زمینه به نقشآفرینی او در مش، جایی که موفق میشود مهارتهای بازیگری خود بهعنوان یک کمدین در نقش منفی را به نمایش بگذارد هم باید توجه شود.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- حالا نگاه نکن (Don’t Look Now)
- مش (MASH)
- ۱۹۰۰ (۱۹۰۰)
- کازانووای فلینی (Fellini’s Casanova)
- جیافکی (JFK)
۹۱. کیسی افلک
چهرهی افلک با این که او بیش از چهل سال دارد، پسرانه است و در همین حال او میتواند احساسات درونی و بیرونی را به بهترین شکل، باورپذیر سازد. قتل جسی جیمز بهدست رابرت فورد بزدل، او را بهعنوان یک بازیگر مستعد به دنیا معرفی کرد، اما پس از آن افلک برای مدتی فیلم خوبی نداشت و به نظر میآمد از آن دست بازیگرانی خواهد بود که تنها یک فیلم درخشان درکارنامهی خود دارند، اما اسکار ۲۰۱۷ دوباره او را احیا کرد.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: دو مرتبه ون سنت، دو مرتبه سودربرگ.
- بهترین فیلم: قتل جسی جیمز بهدست رابرت فورد بزدل. فیلم نه تنها شاهکار کارنامهی افلک است، بلکه یکی از بهترین های قرن بیست و یک است و بیشک این موفقیت خود را مدیون مدیرفیلمبرداری افسانهای خود، راجر دیکنز است.
- بهترین نقشآفرینی: با اینکه افلک برای منچستر کنار دریا توانست اسکار را به خانه ببرد، اما بهترین نقشآفرینی او در قتل جسی جیمز بهدست رابرت فورد بزدل رقم میخورد. جایی که او و برد پیت فوقالعاده عمل میکنند. فیلمی که به نظر میرسد افلک در آن سابقه سالها برادر کوچکتر و قدرنادیدهشدهی بن افلک بودن را به شخصیت خود وارد میکند.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- قتل جسی جیمز بهدست رابرت فورد بزدل (The Assassination of Jesse James by the Coward Robert Ford)
- منچستر کنار دریا (Manchester by the Sea)
- رفته عزیزم رفته (Gone Baby Gone)
- خارج از کوره (Out of the Furnace)
- ویل هانتینگ خوب (Good Will Hunting)
۹۰. جان گودمن
آل پاچینو پس از همبازی شدن با گودمن در دریای عشق او را بهترین بازیگری که تاکنون با او همکاری کرده است، نامید و این بیشک ستایش بزرگی است. گودمن یکی از نقشهای کلیدی را در موفقیت فیلمهای برادران کوئن بازی میکند و وقتی در حال همکاری کردن با آنها نیست، درحال ربودن نگاه تماشاگران از دنزل واشنگتن در پرواز (Flight)، نیکولاس کیج در احیای مردگان و آل پاچینو در دریای عشق است.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: پنج مرتبه برادران کوئن، یک مرتبه اسکورسیزی و رابرت زمکیس.
- بهترین فیلم: لبوفسکی بزرگ. اگرچه اگر چند بار دیگر درون لوئین دیویس (Inside Llewyn Davis) را ببینید شاید نظرتان تغییر کند و البته تمام همکاریهای گودمن با برادران کوئن این قابلیت را دارند که در این لیست صدرنشین باشند.
- بهترین نقشآفرینی: لبوفسکی بزرگ، اگرچه او در بارتون فینک به معنای کلمه صحنه را به آتش میکشد. برادران کوئن اکثرا صحنههای خارقالعاده و شخصیتهای جذاب را به گودمن دادهاند و او هم بهخوبی از عهدهی آنها برآمده است.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- لبوفسکی بزرگ (The Big Lebowski)
- بارتون فینک (Barton Fink)
- بزرگ کردن آریزونا (Raising Arizona)
- دریای عشق (Sea of Love)
- احیای مردگان (Bringing Out the Dead)
۸۹. ریچارد برتون
برتون برای عادت به مشروبخواری، ازدواج کردن با الیزابت تیلور و هفت نامزدی اسکار، بدون بردن، شناخته میشود. بهنظر میرسد او بهشدت تحت تأثیر سبک واقعگرایی و مردانهی براندو در فیلمهای اوایل دههی پنجاه قرار دارد، چرا که او اکثرا نقشهای خشن را ایفا کردهاست و همیشه هم با موفقیت توانسته آنها را خلق کند.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: یکمرتبه سیدنی لومیت، مایک نیکولز و تانی ریچاردسون.
- بهترین فیلم: چهکسی از ویرجینیا ولف میترسد با فاصلهی زیاد، بهترین فیلم کارنامهی برتون است. این بزرگترین مشکل برتون است؛ او در فیلمهای ماندگار زیادی نبوده است، اگرچه در بسیاری از فیلمهای خوب نقشآفرینی کرده است.
- بهترین نقشآفرینی: چه کسی از ویریجینا ولف میترسد. برتون و تایلور با هم میجنگند و نیکولز در اولین تجربهی خود بهعنوان کارگردان، بهخوبی آنها را به تصویر میکشد.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- چهکسی از ویرجینیا وولف میترسد (Who’s Afraid of Virginia Woolf)
- بکت (Becket)
- با خشم به گذشته بنگر (Look Back in Anger)
- شب ایگوانا (The Night of the Iguana)
- ردا (The Robe)
۸۸. رابرت شاو
با شنیدن نام شاو، فیلم آروارههای اسپیلبرگ در ذهنتان تداعی میشود و این درحالی است که شاو در آروارهها نقش اصلی هم نیست.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: یکمرتبه فریدکین، اسپیلبرگ و زینمان.
- بهترین فیلم: آروارهها.
- بهترین نقشآفرینی: آروارهها.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- آروارهها
- مردی برای تمام فصول (A Man for All Seasons)
- فاتح غرب (Custer of the West)
- چهرههایی در یک چشمانداز (Figures in a Landscape)
- نیش (The Sting)
۸۷. ژان-پیر لئو
لئو با گدار، برتولوچی و سایر کارگردانهای هنری اروپا همکاری کرده است. شش فیلمی که برای تروفو بازی کرده است، او را به این لیست کشاندهاند. او پس از فوت تروفو با کارگردانهای بزرگ دیگری هم همکاری کرد، اما اگر بهخاطر تروفو نبود، ناماش در این لیست به چشم نمیخورد.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: شش مرتبه تروفو، چهار مرتبه گدار، یک مرتبه برتولوچی و کاریزماکی.
- بهترین فیلم: چهارصد ضربه. لئو در بسیاری دیگر از فیلمهای هنری اروپا نقشآفرینی کرده است، اما هیچکدام آنها نمیتواند شاهکار تروفو را کنار بزند.
- بهترین نقشآفرینی: چهارصد ضربه. وقتی چهارصد ضربه به سینماها آمد، او ۱۵ سال داشت، اما بازی او در مقایسه با تمام سنین یک شاهکار است.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- چهارصد ضربه (The 400 Blows)
- مذکر، مونث (Masculin Féminin)
- بوسههای دزدکی (Stolen Kisses)
- عشق در گریز (Love on the Run)
- دو دختر انگلیسی (Two English Girls)
۸۶. جان هرت
هرت برای ایفای نقشهای مکمل بسیار مهم طی چهل سال اخیر اعتماد کارگردانهای بزرگی را جلب کرده است. هرت در شخصیتها غرق میشود و حتی صدای خود را بهگونهای تغییر میدهد که با ناتوانیهای شخصیت همخوانی داشته باشد.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: دو مرتبه جیم جارموش، یکمرتبه ریدلی اسکات، دیوید لینچ، مایکل چیمینو، رابرت زمکیس، دلتورو و فون تریه.
- بهترین فیلم: جان هرت از سالهای ۱۹۶۶ تا ۲۰۱۶ با بعضی از بهترین کارگردانهای تاریخ سینما همکاری کرده است، اما سه فیلم برتر کارنامهی او باید از بین بیگانه (Alien)، مرد مرده (Dead Man) یا مالیخولیا (Melancholia) باشد و به احتمال قوی مرد مردهی جیم جارموش باید انتخاب شود.
- بهترین نقشآفرینی: قطار سریعالسیر نیمهشب، هرت در این فیلم خیرهکننده است و دو سال بعد در مرد فیلمنما دوباره این خیرهکنندگی را تکرار میکند؛ جایی که او در آن نقش جان مریک، شخصیتی که نام فیلم از آن برداشت شده است را بازی میکند.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- قطار سریعالسیر نیمهشب (Midnight Express)
- مرد فیلنما (The Elephant Man)
- ۱۹۸۴ (۱۹۸۴)
- ضربه (The Hit)
- اونینگ ماهونی (Owning Mahowny)
۸۵. الک گینس
کارهای کمدی او در اوایل دههی پنجاه میلادی، بهخصوص همکاریهایش با دیوید لین، او را به همه شناساند. باید اشاره کنیم که او کمدین قابلی است و با این حال نقشآفرینیاش در پل رودخانهی کوای میخکوب کننده میباشد.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: شش مرتبه دیوید لین، یک مرتبه مکندریک و یک مرتبه الیور رید.
- بهترین فیلم: لارنس عربستان.
- بهترین نقشآفرینی: پل رودخانهی کوای انتخاب آسانی است. او در لارنس عربستان هم میدرخشد، اما نه برای مدت طولانی.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- پل رودخانهی کوای (The Bridge on the River Kwai)
- تبهکاران لاوندر هیل (The Lavender Hill Mob)
- جنگ ستارگان (Star Wars)
- الیور توئیست (Oliver Twist)
- قاتلین پیرزن (The Ladykillers)
۸۴. رابرت ردفورد
ردفورد همان نماد مرد امریکایی بود. بلوند، ورزشکار و در حال تلاش برای این که از کلیشهها و نقشهای تکراری دوری کند؛ همانطور که بعد از او برد پیت سعی دارد مسیر او را ادمه دهد. ردفورد باید بیش از هرچیز بهخاطر شجاعتش تحسین شود، چرا که مشکل کارنامهی او این است که همیشه به نقشآفرینی در کنار کسانی پرداخته است که به وضوح از او بازیگران برتری بودهاند؛ قطعا باید به بازیهای او در کنار نیومن اشاره کرد، اما نقطه اوج این نکته در بیرون از افریقا (Out of Africa) است؛ جایی که استریپ به کلی یر ردفورد سایه میاندازد.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: چهار مرتبه پولاک، دو مرتبه جورج روی هیل.
- بهترین فیلم: بوچ کسیدی و ساندنس کید. ردفورد در فیلمهای ماندگاری نقشآفرینی کرده است و این یکی از نقاط قوت او در مقابل سایر بازیگران این لیست است، اما هیچ کدام از سایر فیلمهای او نظیر بیرون از افریقا، تمام مردان رئیسجمهور، نیش و … در این لیست، بالاتر از بوچ کسیدی و ساندنس کید قرار نمیگیرند.
- بهترین نقشآفرینی: بوچ کسیدی و ساندنس کید. این انتخاب آسان نیست. او در اولین فیلم با حضور زوج نیومن-ردفورد، تقریبا نقش اصلی است و مردی است ساکت که نیرویی خاموش را در خود متبلور میکند.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- بوچ کسیدی و ساندنس کید (Butch Cassidy and the Sundance Kid)
- نیش (The Sting)
- استعداد ذاتی (The Natural)
- همهی مردان رئیسجمهور (All the President’s Men)
- جرمایا جانسون (Jeremiah Johnson)
۸۳. گونار بیورنستراند
او در بیشتر فیلمهای خود نقش مرد خودداری که اگر عصبانی میشد میتوانست دردسرساز شود را ایفا کرد. بیورنستراند به اندازهی آلمن و فون سیدو در فیلمهای برگمان نقشهای اصلی را به دست نیاورد، اما در نور زمستانی که او نقش اصلی آن را ایفا میکند، شاهد یکی از بهترین و قدرنادیدهترین نقشآفرینیهای کارنامهی هنری برگمان هستیم.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: یازده مرتبه برگمان.
- بهترین فیلم: پرسونا. قطعا این فیلم شامل بهترین نقشافرینی بیورنستراند نیست، اما بیشک بهترین فیلمی است که او در آن حضور یافته است.
- بهترین نقشآفرینی: نور زمستانی. بیورنستراند در هیچ یک از ده فیلم دیگری که در آنها با برگمان همکاری کرده است، نقش اصلی را برعهده نداشته، اما وقنی در یکی از آنها نقش اصلی به او سپرده شد، او آن را فوقالعاده ایفا کرد.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- نور زمستانی (Winter Light)
- همچون در یک آیینه (Through a Glass Darkly)
- مهر هفتم (The Seventh Seal)
- چهره (The Magician)
- توتفرنگیهای وحشی (Wild Strawberries)
۸۲. پتر سلرز
او بیش از این که نقش اصلی باشد، نقش مکمل بود و شهرت خاصی در زمینهی این که همکاری با او سخت است، داشت؛ شاید به همین خاطر است که با کوبریک زوج خوبی را تشکیل میداد.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: سه مرتبه بلک ادواردز، دو مرتبه کوبریک، یک مرتبه هال اشبی.
- بهترین فیلم: دکتر استرنجلاو؛ بافاصله از سایر کارهای کارنامهی سلرز و با قاطعیت.
- بهترین نقشآفرینی: دکتر استرنجلاو. سلرز در فیلم سه نقش متفاوت را بازی میکند و برای این که دریابید هر سه نفر آنها سلرز هستند باید چندین بار فیلم را ببینید.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- دکتر استرنجلاو (Dr. Strangelove)
- حضور (Being There)
- پلنگ صورتی (The Pink Panther)
- لولیتا (Lolita)
- پارتی (The Party)
۸۱.کریستوفر واکن
بیشک یکی از بزرگترین نشانههای بازیگری بزرگ بودن، این است که چگونه در صحنههایی که در کنار بازیگران بزرگ دیگر قرار گرفتهاید، عمل کردهاید و واکن در این زمینه فوقالعاده است. او در اگر میتونی منو بگیر در کنار دیکاپریو و در از فاصلهی نزدیک در کنار شان پن میدرخشد و هیچکس نمیتواند بگوید که در شکارچی گوزن تمیتواند پابهپای دنیرو پیش برود.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: دو مرتبه چیمینو و ابل فررا، یکمرتبه وودی آلن، تارانتینو، اسپیلبرگ، کراننبرگ و پائول شریدر.
- بهترین فیلم: داستان عامهپسند و بالافاصله باید گفت که این یکی از سختترین انتخابها است، چرا که واکن در بعضی از بهترین فیلمهای تاریخ سینما مانند آنیهال و شکارچی گوزن هم حضور داشته است.
- بهترین نقشآفرینی: شکارچی گوزن بهترین نقشآفرینی کارنامهی واکن است. واکن اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را به دست آورد، اما شکارچی گوزن فیلمی طولانی است و واکن در بخشهای زیادی از آن حضور دارد، بهگونهای که بهنظر میآید نقش اصلی آن است. این نقشآفرینیای است که همهچیز دارد.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- شکارچی گوزن (The Deer Hunter)
- منطقهی مرده (The Dead Zone)
- از فاصلهی نزدیک (At Close Range)
- اگه میتونی منو بگیر (Catch Me if You Can)
- پادشاه نیویورک (King of New York)
۸۰. جان کازال
کاری که کازال با فرودو کرد، چیزی از یک نابغه کم ندارد. کازال طی شش سال فعالیت خود در پنج فیلم بازی کرد. او اکثرا یک بازیگر نقش مکمل بود و اکثرا در کنار پاچینو که یکی از دوستان نزدیک او هم بود، اما در لحطههای حضورش توجه ها را به خود جلب میکرد. او طی فیلمبرداری شکارچی گوزن از سرطان رنج میبرد و بهطور غمانگیزی در سن ۴۲ سالگی درگذشت و با این حال یک بخش فراموشنشدنی از سینمای دههی هفتاد آمریکاست.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: سه مرتبه فرانسیس فورد کوپولا، یک مرتبه سیدنی لومیت و مایکل چیمینو.
- بهترین فیلم: پدرخوانده. این همان قسمتی است که کازال میتواند با هر بازیگری در آن رقابت کند. او در دو قسمت پدرخوانده، بعدظهر سگی، شکارچی گوزن و مکالمه حضور داشت که همهی آنها شاهکار هستند. در واقع تمام فیلمهایی که کازال در آنها حضور داشت، شاهکارند.
- بهترین نقشآفرینی: پدرخوانده: قسمت دوم. او در قسمت دوم پدرخوانده بیشتر از قسمت اول نقشآفرینی کرد و اگر مجموع حضور او در دو پدرخوانده را کنار هم بگذاریم تبدیل به نقش اصلی فیلمی کوچکتر میشود. میتوان نقشآفرینی او در پدرخواندهها را شبیه به نقشآفرینی کوتاه هاپکینز در سکوت برهها دانست؛ مختصر و مفید. از همه مهمتر او در صحنههای بزرگ و مهم فیلم حضور داشت از جمله بوسه مرگباری که بین او و پاچینو رد و بدل میشود و دیالوگ ماندگار او در صحنهای که میگوید: «من احمق نیستم، من باهوشم.» این نبوغ کازال است که فرودو را به یکی از تراژیکترین شخصیتهای تاریخ سینما بدل کرده است.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- پدرخوانده: قسمت دوم (The Godfather: Part II)
- بعدازظهر سگی (Dog Day Afternoon)
- پدرخوانده (The Godfather)
- شکارچی گوزن
- مکالمه (The Conversation)
۷۹. جرج کلونی
نخستین چیزی که با شنیدن نام کلونی به ذهن متبادر میشود، خوش چهره بودن و کاریزمای او است. اعتمادبهنفس او میتواند مانند فیلم یازده یار اوشن، او را تبدیل به رهبر گروهی کند که رهبر میخواهد. او برای سیریانا (Syriana) اسکار بازیگری را به دست اورده است که البته هیچکس آن را بهعنوان بهترین نقشآفرینی او قبول ندارد.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: چهار مرتبه برادران کوئن، سه مرتبه استیون سودربرگ، یک مرتبه ترنس مالیک، آلفونسو کوارون، دیوید او. راسل و الکساندر پاین.
- بهترین فیلم: خط سرخ باریک (The Thin Red Line). جاذبه (Gravity) کوارون هم یکی از شاهکارهایی است که کلونی در آن حضور یافته است و حضور او در آن از حضورش در خط قرمز باریک ملموستر است.
- بهترین نقشآفرینی: خارج از دید؛ نقشی که اگر در دههی شصت خلق میشد، پل نیومن ممکن بود آن را ایفا کند. یکی از بهترینهای سودربرگ و یکی از بهترینهای کلونی.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- خارج از دید (Out of Sight)
- مایکل کلیتون (Michael Clayton)
- ای برادر، کجایی؟ (O Brother, Where Art Thou?)
- یازده یار اوشن (Ocean’s Eleven)
- سه پادشاه (Three Kings)
۷۸. جرج سی. اسکات
اسکات کاملا لایق چهارنامزدی خود در اسکار برای فیلمهای پاتون، بیمارستان، تشریح یک قتل و بیلیاردباز است و حضور در دکتر استرنجلاو و پاتون کمبود کمی تعداد فیلمهای او که در مجموع یازده فیلم هستند را جبران میکند. او با جیمز استوارت در تشریح یک قتل و با پل نیومن در بیلیاردباز همبازی شد و بازگران زیادی نیستند که در کنار این بازیگران کوجک به نظر نرسند.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: یکمرتبه کوبریک، جان هیوستن، پل شریدر.
- بهترین فیلم: دکتر استرنجلاو. اگرچه تشریح یک قتل با فاصلهی اندک آن را دنبال میکند و پاتون یکی از بهترین فیلمهای بیوگرافی تاریخ سینماست. فیلم بعدی این لیست در سطح این سه فیلم نیست، اما هر بازیگری افتخار خواهد کرد اگر در بیلیاردباز رابرت رسن نقشی داشته باشد.
- بهترین نقشآفرینی: پاتون. از همان نمای اول نقشآفرینی اسکات مشخص بود که اسکار برای او است.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- پاتون (Patton)
- حضور (Being There)
- بیلیاردباز (The Hustler)
- تشریح یک قتل (Anatomy of a Murder)
- بیمارستان (The Hospital)
۷۷. مت دیمون
از همان نخستین نقشآفرینی خود در شجاعت در زیر آتش (Courage Under Fire)، دیمون اثبات کرد بازیگری است که خودش را وقف نقش میکند، چرا که باید برای کمکردن وزن و ورزش کردن با آن وضعیت مدام توسط پزشکان معاینه میشد. او بعدتر بهترین نقش ممکن برای خودش را در ویل هانتینگ خوب نوشت و تا به امروز که هنوز به پنجاه سالگی نرسیده است با بعصی از بهترین کارگردانها همکاری کرده است و در بعضی از بهترین فیلمهای معاصر به نقشآفرینی پرداخته است. همچنین میتوان در رابطه با استعداد بازیگری او به این نکته اشاره کرد که او هرگز درمقابل بازیگران بزرگ مانند دیکاپریو، تام هنکس یا ادوارد نورتون ضعیف عمل نکرده است.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: پنج مرتبه استیون سودربرگ، دو مرتبه گرین گراس، یک مرتبه ونسنت، اسپیلبرگ، نولان، اسکورسیزی، ریدلی اسکات و برادران کوئن.
- بهترین فیلم: در انتخاب بهترین فیلم دیمون دو فیلم نجات سرباز رایان و رفتگان با هم به رقابت میپردازند. شاید بهدنبال خلاقیت بصری و خلق یک شاهکار تصویری باید نجات سرباز رایان را بالاتر از روایتگری حرفهای اسکورسیزی قرار دهیم. باید اشاره کنیم دیمون در هر دوی این فیلمها دو نقش قدرنادیده را ایفا میکند که وجودشان برای هر دو فیلم حیاتی است.
- بهترین نقشآفرینی: در این زمینه رقابت بین ویل هانتینگ خوب و آقای ریپلی بااستعداد است و از همین چهار فیلم که تاکنون نام برده شد کارنامهی پربار دیمون مشخص است.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- ویل هانتینگ خوب (Good Will Hunting)
- آقای ریپلی بااستعداد (The Talented Mr. Ripley)
- اولتیماتوم بورن (The Bourne Ultimatum)
- رفتگان (The Departed)
- نجات سرباز رایان (Saving Private Ryan)
۷۶. راد استایگر
استایگر بهخوبی میتوانست نقش یک آدم خشن را ایفا کند، اما در عین حال میتوانست باهوش، با اعتمادبهنفس و شخصیتی باتجربه هم باشد. او در یکی از ماندگارترین صحنههای تاریخ سینما با براندو دیالوگ رد و بدل میکند و برای جنگیدن با سیدنی پوآتیه در فیلم در گرمای شب یک اسکار میبرد، اما بیش از اینها نقشافرینی او در فیلم پاونبریکر و شاهکار لین، دکتر ژیواگو، او را در این لیست قرار میدهد.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: یکمرتبه کازان، آلدریچ، فیولر، لومیت، لین و لئون.
- بهترین فیلم: یا باید دربارانداز الیا کازان را برگزینیم یا دکتر ژیواگو دیوید لین را. انتخاب اما فیلم کلاسیک کازان خواهد بود. استایگر براندو نیست اما برای بعضی از صحنههای فیلم حیاتی است.
- بهترین نقشآفرینی: گروبردار. اگرچه استایگر اسکار را سال ۱۹۶۷ به خانه برد، اما آن سال باید کس دیگری اسکار را میگرفت و او باید سه سال زودتر برای گروبردار این موفقیت را کسب میکرد.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- گروبردار (The Pawnbroker)
- دکتر ژیواگو (Doctor Zhivago)
- در بارانداز (On the Waterfront)
- در گرمای شب (In the Heat of the Night)
- سرت را بدزد، احمق! (Duck, You Sucker!)
۷۵. ساموئل ال. جکسون
ال. جکسون بازیگری پرکار است و این درحالی است که به آگهیهای تبلیعاتیای که او بازی کرده است، اشاره نکنیم. با این حال او بازیگری بااستعداد است که میتواند در صحنههای نفسگیر بهخوبی ظاهر شود. یکی از بدشانسیهای ال. جکسون این بود که دیر کشف شد؛ وقتی کار درست را بکن (Do the Right Thing) منتشر شد، او در دههی پنجم زندگی خود بود.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: چهار مرتبه تارانتینو، سه مرتبه اسپایک لی و انگ لی، یک مرتبه با سودربرگ، پل توماس اندرسن، اسپیلبرگ و اسکورسیزی. البته در بیشتر این فیلمها اگر لحطهای چشمتان را ببندید احتمالا حضور او را از دست خواهید داد.
- بهترین فیلم: بستگی به این دارد که شما کدام یک از کارهای تارانتینو را بیشتر دوست دارید.
- بهترین نقشآفرینی: در این موضوع داستان عامهپسند با فاصله نسبت به رتبهی دوم تا پنج، صدرنشین است. او بهترین بازیگری است که میتواند دیالوگهای تارانتینو را بگوید و میتوان به جرئت گفت که او بهترین بازی در کارنامهی کاری تارانتینو را در داستان عامهپسند از خود به نمایش میگذارد و همچنین به یاد ماندنیترین مونولوگ تاریخ فیلمهای تارانتینو را اجرا میکند.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- داستان عامهپسند (Pulp Fiction)
- جنگوی زنجیرگسسته (Django Unchained)
- تب جنگل (Jungle Fever)
- جکی براون (Jackie Brown)
- هشت نفرتانگیز (The Hateful Eight)
۷۴. بروس ویلیس
ویلیس جز تعداد انگشتشمار فیلمهای خوبی که طی دههی نود در آنها بازی کرد، بیشتر در فیلمهای تجاری به نقشآفرینی پرداخت، اما هنوز هم هر چندوقت یکبار در فیلمهایی مانند قلمرو طلوع ماه بازی میکند تا به ما یادآوری کند که وقتی بخواهد میتواند بازیگر خوبی باشد.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: دو مرتبه شیامالان، یک مرتبه تارانتینو، گیلیام و وس اندرسن.
- بهترین فیلم: داستان عامهپسند بهترین فیلم ویلیس است، اگرچه جانسخت، یک اکشن نفسگیر است و قلمرو طلوع ماه هم با فاصلهی اندک این دو فیلم را دنبال میکند. فیلم چهارم هم ۱۲ میمون خواهد بود؛ آنطور که مشخص است کارنامهی هنری ویلیس پربار و با کیفیت است.
- بهترین نقشآفرینی:جان سخت به ما تجربهای استثنایی از ژانر اکشن ارائه میدهد و با وجود احترام به مل گیبسون، استالونه و آرنولد، هیچکدامشان در این ژانر، نقشآفرینی با قدرتی همچون ویلیس در جان سخت، ارائه نکردهاند.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- جان سخت (Die Hard)
- داستان عامهپسند
- ۱۲ میمون (۱۲ Monkeys)
- قلمرو طلوع ماه (Moonrise Kingdom)
- لوپر (Looper)
۷۳. ادوارد جی. رابینسون
رابینسون بازیگری قدرتمند است که اگر بخواهد میتواند در نقشهای کمدی، گنگستری و جنایی بدرخشد و در دنیای امروز شاید بهخاطر نقشآفرینیهایش در فیلمهای ده فرمان (The Ten Commandments) یا سزار کوچک شناخته شود، اما در واقع بازیهای او در دههی چهل میلادی مانند فیلمهای غرامت مضاعف، کی لارگو و دو همکاری با فریتز لانگ، او را به این لیست کشاند.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: دو مرتبه فریتز لانگ، یک مرتبه وایلدر، کورتیز، ولز و هیوستن.
- بهترین فیلم: غرامت مضاعف.
- بهترین نقشآفرینی: خیابان اسکارلت. شخصیت تراژیک رابینسون در این فیلم مخاطب را با خود درگیر میکند و نشان میدهد که او میتواند در نقشهایی بیش از یک اغواگر و شیطانصفت ظاهر شود.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- خیابان اسکارلت (Scarlet Street)
- سزار کوچک (Little Caesar)
- کی لارگو (Key Largo)
- زنی در پنجره (The Woman in the Window)
- غرامت مضاعف (Double Indemnity)
۷۲. پیتر لوره
نقشهای مکمل لوره برای این که او به این لیست راه پیدا کند، کافی است؛ بهطور مثال به کازابلانکا بنگرید، همه از خود میپرسیدند این مرد کیست که میتواند در مقابل هامفری بوگارت بازی کند و توجهها را معطوف خود کند؟ از سوی دیگر هم ام در کارنامهی لوره به چشم می خورد. نقشی که هم او را خوشبخت کرد، هم بدبخت؛ چرا که او به سختی میتوانست نقشی را به دست بیاورد که یک روانی تمامعیار نباشد.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: دو مرتبه جان هیوستن و کورتیز، یک مرتبه لانگ، فون اشترنبرگ و کاپرا.
- بهترین فیلم: احتمالا با فاصلهی اندک از ام، کازابلانکا در این لیست صدرنشین خواهد بود و تنها نامزد بعدی شاهین مالت خواهد بود.
- بهترین نقشآفرینی: نقشآفرینی لوره در ام از آن دست بازیهایی است که حتی اگر تنها فیلم خوب لوره در تمام کانامهی کاری او باشد هم، باعث میشود او به این لیست راه پیدا کند.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- ام (M)
- شاهین مالت (The Maltese Falcon)
- جنایت و مکافات (Crime and Punishment)
- شیطان را بران (Beat the Devil)
- آرسنیک و تور کهنه (Arsenic and Old Lace)
۷۱. گری کوپر
شاید اگر به کارنامهی کاری کوپر و لیست جوایز او که در بینشان دو اسکار و پنج نامزدی دیده میشود، نگاه کنید، متعجب باشید که او چرا در بین پنجاه بازیگر برتر نیست، اما کوپر بیش از این که بازیگر خوبی باشد، بازیگری بود که نقشهایی خاص را در همکاری با کارگردانهای بزرگ به خوبی ایفا میکرد؛ میتوانید نقش او بهعنوان آقای دیدز و جان دو را با نقش آقای اسمیت استوارت در اقای اسمیت به واشنگتن میرود، مقایسه کنید و شباهتهای بین شخصیتهایی که کاپرا میآفریند را ببینید.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: دومرتبه کاپرا، هاکس و سم وود، یکمرتبه لوبیتج، فون اشترنبرگ، وایلر، آلدریچ، وایلدر و آنتونی مان.
- بهترین فیلم: برای کوپر در این زمینه دو فیلم های نیمروز و مراکش (Morocco) با هم رقابت تنگاتنگی دارند. دو شاهکار که با فاصلهی زمانی ۲۲ سال ساخته شدهاند و بسیار باهم متفاوتند؛ یکی وسترنی است از فرد زینهمان و دیگری عاششقانهای از فون اشترنبرگ. انتخاب نهایی اما عاشقانهی اشترنبرگ است.
- بهترین نقشآفرینی: نیمروز. کوپر در نیمروز نقشی متفاوت از آنچه در تمام طول کارنامهاش بود به نمایش میگذارد و از آنجایی که مراکش را بهعنوان بهترین فیلم انتخاب کردیم، حالا میتوانیم با خیال راحتتر نیمروز را برگزینیم.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- نیمروز (High Noon)
- آقای دیدز به شهر میرود (Mr. Deeds Goes to Town)
- گروهبان یورک (Sergeant York)
- زنگها برای که به صدا در میآیند (For Whom the Bell Tolls)
- ملاقات با جان دو (Meet John Doe)
۷۰. جک لمون
جک لمون میتوانست کمدی، درام و فیلمهایی که هردوی اینها را درخود گنجاندهاند، با موفقیت به انجام برساند. او طی چهار دهه فعالیت خود، هشت مرتبه نامزد اسکار شد و برای تشکیل دادن زوج سینمایی با والتر متیو (۱۰ فیلم) و بیلی وایلدر (۶ فیلم) شهرت دارد.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: شش مرتبه بیلی وایلدر، دو مرتبه بلک ادواردز، یک مرتبه جان فورد، اولیور استون و آلتمن.
پنج: امارتمان، بعضیها داغشو دوست دارن، سندرم چینی، اوانتی، گلنگری گلن راس - بهترین فیلم: جیافکی بهترین فیلمی است که جک لمون در آن حصور یافته است، البته اگر بخواهیم بین فیلمهایی که او در آنها نقش اصلی بود، انتخاب کنیم باید بگوییم بعضیها داغشو دوست دارن، با کمی فاصله بالاتر از آپارتمان، بهترین فیلم او است.
- بهترین نقشآفرینی: آپارتمان. لمون کارنامهی فوقالعادهای دارد و دومین نقشآفرینی برترش از نظر کیفی شاید بسیار شبیه به دهمین نقشآفرینی برتراش باشد، اما هیچ شکی نیست که آپارتمان با فاصلهی خیلی زیاد بهترین نقشآفرینی او است. لمون از آن دست بازیگرانی است که میتوانست همه کار بکند و آپارتمان همهکاری را میطلبید.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- آپارتمان (The Apartment)
- بعضیها داغشو دوست دارن (Some Like It Hot)
- سندرم چین (The China Syndrome)
- آوانتی! (Avanti!)
- گلنگری گلن راس
۶۹. فرانک سیناترا
سیناترا در تمام طول فیلم از اینجا تا ابدیت نقش یک مست را بازی میکند و یکی از بااستعدادترین بازیگرها در چنین نقشهایی است؛ اعتیاد به هروئین در مرد بازوطلایی، اعتیاد به الکل در بعضی دوان دوان آمدند، استرس پس از جنگ در کاندیدای منچوری. این چهار فیلم کمبود فیلمهای بزرگ در کارنامهی سیناترا را جبران میکنند. سیناترا بازیگری بزرگ است، اگرچه باتوجه به صدا و کارنامهی موسیقیاییاش، نباید با عنوان یک بازیگر بزرگ به یاد آورده شود، بلکه باید بهعنوان خوانندهای ماندگار در تاریخ ثبت شود.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: یک مرتبه پریمینگر و مینهلی
- بهترین فیلم: کاندیدای منچوری.
- بهترین نقشآفرینی: مرد بازوطلایی. اگر این فیلم و نقشآفرینی سیناترا در آن را ندیدهاید، پس تعجبی ندارد اگر با حضور او در این لیست مخالف باشید. فیلم تا حدی که میتواند تجربی است و سیناترا تا آنجایی که میتواند متفاوت. نقشآفرینی او شجاعانه است و متأسفانه فیلم در میان صفحات تاریخ گمشده است. مهمترین دستاورد فیلم این است که فرانک سیناترا را بهعنوان یکی از بزرگترین بازیگران تاریخ سینما به اثبات میرساند.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- مرد بازوطلایی (The Man with the Golden Arm)
- کاندیدای منچوری (The Manchurian Candidate)
- از اینجا تا ابدیت (From Here to Eternity)
- بعضی دواندوان آمدند (Some Came Running)
- پال جوی (Pal Joey)
۶۸. جانی دپ
دپ پیش از این که توسط دزدان دریایی کارائب تبدیل به بازیگری بینالمللی شود، در ادوارد دستقیچی و دانی براسکو میدرخشد. کارنامهی او سرشار از نقشهای متفاوت است، اما نقشآفرینیهای او در سه فیلم گانگستری دانی براسکو (Donnie Brasco)، عشاء ربانی سیاه (Black Mass) و دشمنان ملت به شدت برای کارنامهاش حیاتی و مهم هستند.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: پنجمرتبه تیم برتون، دومرتبه لز هالاسترون، یکمرتبه استون، جارموش، گیلیام و مایکل مان.
- بهترین فیلم: مرد مرده اینجا راحتترین انتخاب است. اگرچه نباید ستایش کردن دستآوردهای هنری دشمنان ملت و اد وود را هم فراموش کنیم.
- بهترین نقشآفرینی: مرد مرده. نقشآفرینی کامیک دپ در این فیلم ماندگاری جاودان دارد و فیلم بدون حضور او پیش نمیرود.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- مرد مرده (Dead Man)
- اد وود (Ed Wood)
- ترس و نفرت در لاس وگاس (Fear and Loathing in Las Vegas)
- دشمنان ملت (Public Enemies)
- ادوارد دستقیچی (Edward Scissorhands)
۶۷. رابرت دووال
دووال در دههی شصت بهتدریج راه خود را به نقشهای مکمل سینمایی باز کرد و بعدها در دههی هفتاد با شش شاهکار ماندگار که چهارتای آنها برای کوپولا بود، جا پای خود را همیشگی کرد. بعدتر با سانتینی کبیر (The Great Santini) ۱۹۷۹ او تبدیل به نقش اصلی میشود. دووال برای لهجه و جذابیت جنوبی خود شناخته میشود، اما او قدرت زیادی در بازیگری دارد؛ صحنهای را که او میخواهد در پدرخوانده خبر مردن جیمز کان را به براندو بدهد به یاد بیاورید.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: چهارمرتبه کوپولا، یکمرتبه آلتمن، پن، جورج لوکاس، لومیت و جیمز گری.
- بهترین فیلم: اینک آخرالزمان یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینما است و اگر فقط در گوشهای از آن حضور داشته باشید، تبدیل به بهترین فیلم کارنامهی شما میشود. دووال اما فقط در آن حضور نداشت، او اینک آخرالزمان را ارتقا میدهد و در مدت زمان اندکش بر روی پرده، مخاطبان را دیوانه میکند.
- بهترین نقشآفرینی: اینک اخرالزمان. اما اگر بخواهید انتخابتان را به لونسام داو هم تغییر دهید، قابل درک است. لونسام داو فیلمی شش ساعت و نیمه است و دووال تقریبا سه ساعت بر پرده حضور دارد، اما در اینک اخرالزمان حضور او به ده دقیقه هم نمیرسد و در هر دو فیلم او شخصیتهایی فراموشنشدنی خلق میکند.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- اینک آخرالزمان (Apocalypse Now)
- لونسام داو (Lonesome Dove)
- حواری (The Apostle)
- پدرخوانده
- بخششهای محبتآمیز (Tender Mercies)
۶۶. آنتونی هاپکینز
هاپکینز کارنامهی فوقالعادهای دارد. او در ۱۹۶۸ با بازیگران بزرگی مانندکاترین هپبرن و پیتر اوتول در شیر در زمستان همکاری کرد و سپس تا ۱۹۸۰ و مرد فیلنمای لینچ تقریبا غیب شد. او در این فیلم هم میدرخشد، اما دوباره غیب میشود و تا ۱۹۹۱ و سکوت برهها، بیشتر وقت خود را بر تیاتر متمرکز میکند. سکوت برهها اما مسیر او را تغییر میدهد و او تبدیل به بازیگری سینمایی میشود.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: دومرتبه لوری، اتنبورو، یکمرتبه لینچ، دم، کوپولا، استون و اسپیلبرگ.
- بهترین فیلم: سکوت برهها تنها شاهکار کارنامهی هاپکینز است. هواردز اند، مرد فیلنما و نیکسون هم فیلمهای ماندگاری هستند، اما اینجا انتخاب ساده است.
- بهترین نقشآفرینی: هیچ نیازی به تفکر دوباره نیست. سکوت برهها.وقتی که نقش هانیبال لکتر را در شاهکاری سینمایی بازی میکنی و اسکار را هم میبری باید مطمئن باشی که حتی اگر به اندازهی هاپکینز در سایر نقشهایت هم بدرخشی، باز آن نقش بهترین نقشآفرینی تو در نقش یک آدمخوار باقی بماند.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- سکوت برهها (The Silence of the Lambs)
- پدر (The Father)
- بازماندهی روز (The Remains of the Day)
- نیکسون (Nixon)
- شیر در زمستان (The Lion in Winter)
۶۵. وارن بیتی
بازیگران اندکی هستند که به اندازهی بیتی علاقه داشته باشند که نقش آدمهای احمق را ایفا کنند. احمقهایی که باعث میشوند شما برایشان دل بسوزانید و برایشان نگران شوید. وقتی که او اوایل دههی شصت از راه رسید، بعنوان برادر کوچکتر شرلی مکلین شناخته میشد. او با به عهده گرفتن تهیهکنندگی بانی و کلاید، شرط بزرگی روی خودش بست و بعدتر به سراغ کارگردانی رفت و چهارتا از ماندگارترین فیلمهای خود بهعنوان بازیگر را خودش کارگردانی کرد.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: چهار مرتبه خودش، دو مرتبه پن، یک مرتبه کازان، آلتمن، پاکولا، مایک نیکولز و هال اشبی.
- بهترین فیلم: بانی و کلاید.
- بهترین نقشآفرینی: بانی و کلاید.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- بانی و کلاید (Bonnie and Clyde)
- مککیب و خانوم میلر (McCabe & Mrs. Miller)
- پارالکس ویو (The Parallax View )
- سرخها (Reds)
- باگزی (Bugsy)
۶۴. مارتین شین
سنگینی بار کارنامهی شین به اندازهی سایر بازیگران اینک آخرالزمان نیست، اما هیچ کس در اینک آخرالزمان به اندازهی شین خوب نیست. با این حال شاید اگر شاهکار دیگر کارنامهی شین، زمینهای لمیزرع، نبود، شین از این لیست خط میخورد.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: یکمرتبه کوپولا، اسکورسیزی، اسپیلبرگ، مالیک، کراننبرگ، مایک نیکولز و الیور استون.
پنج: اینک اخرالزمان، بدلندز، وال استریت، دد زون، دپارتد - بهترین فیلم: اینک آخرالزمان.
- بهترین نقشآفرینی: اینک آخرالزمان. کوپولا بخش زیادی از اینک آخرالزمان را با هاروی کایتل فیلمبرداری کرد، اما دوباره بازگشت و این بار با شین کار را از سر گرفت. کایتل بازیگر خارقالعادهای است، اما نمیتوان تصور کرد که او میتواند در اینک آخرالزمان بهتر از شین باشد؛ صدای روی فیلم کمنظیر است، نگاه خیرهی شین که کایتل از آن بیبهره است و فروپاشی عاطفی اوایل فیلم که شین آن را بازی نمیکرد، چرا که خودش در آن دوران با اعتیاد به الکل دست و پنجه نرم میکرد.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- اینک آخرالزمان
- زمینهای لمیزرع (Badlands)
- وال استریت (Wall Street)
- منطقهی مرده
- رفتگان
۶۳. استیو مککوئین
مککوئین برای دور ریختن دیالوگها و گفتن این جملهی مشهور که من آنها را با صورتم میگویم شهرت دارد. او گوناگونی شخصیت زیادی ندارد و با این حال یکی از خبرهترین بازیگران در ارائهی زبان بدن است و تأثیرات زیادی بر بازیگران پس از خود گذاشته است که مشهودترین آنها تأثیرش بر رایان گاسلینگ است. آن چه علیه مککوئین گفته میشود این است که او در هیچ شاهکار سینماییای حضور نداشته است و به اندازهی کافی با کارگردانهای مؤلف همکاری نکرده است. متأسفانه او خیلی زود و در سن پنجاه سالگی از دنیا رفت.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: دو مرتبه پکینپا، رابرت وایز، جان استراجس.
- بهترین فیلم: بولیت، اگرچه فرار بزرگ یکی از شاهکارهای تاریخ سینما است.
- بهترین نقشآفرینی: بولیت. در این انتخاب هم نمیشود خیلی مطمئن بود. مککوئین در هفت دلاور، فرار بزرگ و پاپیون هم خیرهکننده است و با این حال سکوت برخواسته از اعتمادبهنفس او در هیچکدام این فیلمها بیشتر از بولیت نیست.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- بولیت (Bullitt)
- فرار بزرگ (The Great Escape)
- هفت دلاور (The Magnificent Seven)
- پاپیون (Papillon)
- گریز (The Getaway)
۶۲. آلن دلون
بازیگر فوق خوشچهرهی فرانسوی که توسط کارگردانهای موج نوی فرانسه طرد شد، بعدها که زیبایی چهرهاش کمتر شد بین سالهای ۱۹۶۰ تا ۱۹۷۲ در فیلمهای فوقالعادهای به نقشآفرینی پرداخت.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: سه مرتبه ملویل، دو مرتبه ویسکونتی، یک مرتبه آنتونیونی.
- بهترین فیلم: روکو و برادرانش. انتخاب سختی است بین سامورایی، یوزپلنگ، ظهر بنفش و بسیاری دیگر از فیلمهای شاهکاری که دلون در آنها حضور یافته است.
- بهترین نقشآفرینی: ظهر بنفش. دلون نقش تام ریپلی را ایفا میکند و در آن خیرهکننده است. او برونگرا است، برخلاف سامورایی که دومین انتخاب این لیست خواهد بود. نقشآفرینی مت دیمون در آقای ریپلی بااستعداد ۱۹۹۹ واقعا خوب است، اما دلون در ماه بنفش با اندکی فاصله بهتر از دیمون نقشآفرینی میکند.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- ظهر بنفش (Purple Noon)
- سامورایی (Le Samouraï)
- روکو و برادرانش (Rocco and His Brothers)
- یوزپلنگ (The Leopard)
- کسوف (L’eclisse)
۶۱. جیمز دین
دو فیلم از سه فیلمی که دین در آنها نقشآفرینی کرد نامزد دریافت اسکار بهترین بازیگری مرد شدند و فوت او در بیست و پنج سالگی تبدیل به یکی از بزرگترین افسوسهای تاریخ سینما شد. دین به شدت تحت تأثیر مونتگمری کلیفت، براندو و جنبش متد اکتینگ بود.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: نیکولاس ری، الیا کازان و جورج استیونس.
- بهترین فیلم و بهترین نقشآفرینی: شورش بیدلیل. جیمز دین در مجموع در سه فیلم بازی کرد و میشود هر سه فیلم را بهعنوان بهترین فیلم و بهترین نقشآفرینی او پذیرفت.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- شورش بیدلیل (Rebel Without a Cause)
- غول (Giant)
- شرق بهشت (East of Eden)
۶۰. مایکل کین
کین شش نامزدی اسکار در کارنامهی خود دارد و در دو نامزدی، ناماش بهعنوان برنده خوانده شده است. زولو سال ۱۹۶۴ اکران شد، یعنی پنجاه سال پیش از میانستارهای، اما نخستین باری که او با کارگردانی بزرگ کار کرد، سال ۱۹۷۵ بود که او در فیلمی از جان هیوستن نقشآفرینی کرد. البته که نباید بازیهای او در فیلمهای نولان را قدرنادیده گذاشت.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: ششمرتبه نولان، یکمرتبه هیوستن، دی پالما، لومیت و وودی آلن.
- بهترین فیلم: هانا و خواهرانش. البته فیلمهایی که کین در آنها با نولان همکاری کرده است و به احتمال زیاد خواهد کرد شاید این شاهکار وودی آلن را کنار بزنند، اما به نظر میرسد تا به امروز هانا و خواهرانش بهترین فیلمی است که کین در آن حضور یافته است.
- بهترین نقشآفرینی: انتخاب کین برای بازی کردن در فیلمی از آلن عجیب است، چرا که بازیگر مرد فیلمهای آلن یا خودش است یا بازیگرانی شبیه به خودش؛ از اوون ویلسون گرفته تا جسی آیزنبرگ. آلن بهندرت بازیگری که نماد مردانگی کلاسیک است را انتخاب میکند، اما وقتی چنین میکند، بازیگران درست را انتخاب میکند.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- هانا و خواهرانش (Hannah and Her Sisters)
- مردی که میخواست سلطان باشد (The Man Who Would Be King)
- در لباسی خیرهکننده (Dressed to Kill)
- شوالیهی تاریکی (The Dark Knight)
- کارتر را بگیرید (Get Carter)
۵۹. جف بریجز
بریجز تاکنون هفت مرتبه نامزد اسکار شده است. او بیشتر برای بازی در نقش شخصیتهای وسترن جنوبی شناخته میشود و در اکثر فیلمهایی که در آنها حضور یافته است، عهدهدار نقش اصلی بوده.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: دومرتبه چیمینو و برادران کوئن، یکمرتبه باگدانوویچ، هیوستون، لومیت، کوپولا و گیلیام.
- بهترین فیلم: لبوفسکی بزرگ. وقتی که بهترین فیلم و بهترین نقشآفرینی یک بازیگر با هم یکی میشوند، نشانهی خوبی برایاش است. لبوفسکی بزرگ نه تنها بین بهترین فیلمهای کمدی تاریخ سینما قرار میگیرد، بلکه همزمان نامش در بین بهترین نوآرها هم به چشم میخورد؛ فیلمی از برادران کوئن.
- بهترین نقشآفرینی: لبوفسکی بزرگ. جف بریجز همان دود است که در ادامهی مسیر بازیگری خود در قرن بیست و یکم هم در فیلمهای خوبی میدرخشد. او در لبوفسکی بزرگ در مرکز فیلم قرار دارد و بازیگری با استعداد نیاز است که بتواند در بین آن همه بازیگر با استعداد مانند جان گودمن و داستان پرهیاهوی برادران کوئن حضور پیدا کند، اما در بین آنها گم نشود.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- لبوفسکی بزرگ
- شاه ماهیگیر (The Fisher King)
- دل دیوانه (Crazy Heart)
- بیباک (Fearless)
- اگر سنگ از آسمان ببارد (Hell or High Water)
۵۸. اورسن ولز
ولز در سه نمونه از بهترین فیلمهای تاریخ سینما میدرخشد؛ همشهری کین، مرد سوم و نشانی از شر. اگر ناقوسهای نیمهشب هم به این لیست اضافه کنیم، یک بازیگر با کارنامهای خارقالعاده داریم. پس از اینها اما کارنامهی ولز بهعنوان بازیگر درخشش زیادی از خود نشان نمیدهد، اگرچه او همچنان یکی از بهترین کارگردانهای تاریخ سینما است.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: هشت مرتبه خودش، یکمرتبه مایک نیکولز و کارول رید.
- بهترین فیلم: همشهری کین.
- بهترین نقشآفرینی: همشهری کین.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- همشهری کین (Citizen Kane)
- نشانی از شر (Touch of Evil)
- ناقوسهای نیمهشب (Chimes at Midnight)
- مرد سوم (The Third Man)
- بانویی از شانگهای (The Lady from Shanghai)
۵۷. مورگان فریمن
فریمن هم از آن بازیگرانی است که کشفاش دیرهنگام صورت گرفت. وقتی که او سال ۱۹۸۷ در مهارت شهرنشینی (Street Smart) دیده شد، پنجاه سال داشت، اما وقتی دیده شد بهخوبی و درستی نقشهای بعدی خود را انتخاب کرد. او توانست طی هفت سال، سه نامزدی اسکار به دست آورد و در دو فیلم برندهی اسکار بهترین فیلم، نقشآفرینی کند.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: سهمرتبه نولان، دومرتبه ایستوود، یکمرتبه فینچر و اسپیلبرگ.
- بهترین فیلم: نابخشوده احتملا با وجود رستگاری در شاوشنگ و شوالیهی تاریکی، بهترین فیلم کارنامهی فریمن است.
- بهترین نقشآفرینی: رستگاری در شاوشنگ. صدای او روی فیلم همهچیز را تغییر میدهد؛ کاری که او بعدها برای ایستوود در محبوب میلیون دلاری هم تکرار کرد. او در یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینما نقشی کلیدی را با موفقیت جان میبخشد. پس از رستگاری در شاوشنگ، هفت قرار دارد که فریمن در آن از تیپ خارج میشود و نقشی متقاوت و شخصیتی جدید را خلق میکند.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- رستگاری در شاوشنگ (The Shawshank Redemption)
- هفت (seven)
- محبوب میلیون دلاری (Million Dollar Baby)
- رانندگی برای خانم دیزی (Driving Miss Daisy)
- افتخار (Glory)
۵۶. هیث لجر
لجر بهطور غمانگیزی در ۲۸ سالگی درگذشت. شاید اگر او تنها یک فیلم خوب در کارنامهی خود داشت خیلی زود از یادها میرفت، اما کارنامهی او به جوکر شوالیهی تاریکی ختم نمیشود. وقتی بخواهید لیست بازیگرانی را که دو مرتبه در دو سال متفاوت بهترین نقشآفرینیهای سینمایی را انجام دادهاند، به دست بیاورید، اسمهای زیادی را نمیبینید، اما لجر دو مرتبه طی سالهای ۲۰۰۵ و ۲۰۰۸ به این لیست راه پیدا میکند.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: یکمرتبه نولان، آنگ لی و تاد هاینس.
- بهترین فیلم: انتخاب شوالیهی تاریکی انتخابی سخت است چرا که کوهستان بروکبک واقعا فیلم خوبی است. شوالیهی تاریکی اما یکی از نقاط عطف بزرگ ژانر خودش است و باید بهعنوان بهترین فیلم لجر انتخاب شود.
- بهترین نقشآفرینی: شوالیه تاریکی. نولان یکی از بهترین کارگردانهای قرن بیس و یکم است و با این حال شاید شوالیهی تاریکی او بدون هیث لجر به این خوبی که حالا هست، نمیشد.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- شوالیهی تاریکی (The Dark Knight)
- کوهستان بروکبک (Brokeback Mountain)
- مهمانی هیولا (Monster’s Ball)
- من آنجا نیستم (I’m Not There)
- میهنپرست (The Patriot)
۵۵. پیتر اوتول
اوتول هشت نامزدی اسکار در کارنامهی خود دارد، اما هرگز در هیچکدام آنها موفق نشد اسکار را بهدست آورد. اگر نگاهی به کارنامهی اوتول بیاندازیم بهنظر میرسد او همیشه کارهایی را انتخاب میکند که حالت نمایشی داشته باشند و نقشهای اصلی آنها به چشم بیایند، تا این که فیلمهای خوبی باشند. به همین دلیل است که اوتول در فیلمهای بزرگ زیادی ظاهر نشده است و با کارگردانهای بزرگ زیادی همکاری نکرده است.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: یکمرتبه لین، برتولوچی، جان هیوستن، وایلر.
- بهترین فیلم: لارنس عربستان.
- بهترین نقشآفرینی: لارنس عربستان. اوتول نقش اصلی یکی از شاهکارهای تاریخ سینما را به بهترین نحو ممکن بازی میکند.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- لارنس عربستان
- شیر در زمستان
- طبقهی حاکم (The Ruling Class)
- سال محبوب من (My Favorite Year)
- بکت
۵۴. چیشو ریو
چیشو ریو بازیگر ژاپنی بود که طی سالهای ۱۹۲۸ تا ۱۹۹۲ فعالیت میکرد. او بهدنبال فعالیتها و همکاریهای خود با یاسوجیرو ازو شناخته میشود.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: هجدهمرتبه ازو، دومرتبه کوروساوا.
- بهترین فیلم: داستان توکیو.
- بهترین نقشآفرینی: اواخر بهار.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- اواخر بهار (Late Spring)
- پدری بود (There Was a Father)
- داستان توکیو (Tokyo Story)
- اوایل تابستان (Early Summer)
- مرغی در باد (A Hen in the Wind)
۵۳. ریف فاینز
فاینز بازیگری است که هیچوقت خودش را تکرار نمیکند. او میتواند در فیلمی بازیگری باشد که هرگز ساکت نمیشود و در فیلمی دیگر بازیگری باشد که بهندرت کلمهای حرف میزند. تسلط او هم بر صدا و هم بر زبان بدن کمنظیر است و باعث میشود از این که او را در بین پنجاه بازیگر برتر قرار ندادهام متأسف باشم. او در دههی نود در دو فیلم فیلم برندهی اسکار بهترین فیلم در بین شخصیتهای اصلی حضور داشت و بعدها همچنان به حضور در فیلمهای هنری ادامه داد. باید ببینیم او در ادامه چه میکند.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: یکمرتبه وس اندرسن، برادران کوئن، اسپیلبرگ، مینگلا، کراننبرگ، سم مندز.
- بهترین فیلم: فهرست شیندلر، اما با فاصلهی کمی شاهکار وس اندرسن، هتل بزرگ بوداپست، آن را دنبال میکند.
- بهترین نقشآفرینی: هتل بزرگ بوداپست در این لیست با فاصلهی اندکی بالاتر از فهرست شیندلر قرار میگیرد.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- هتل بزرگ بوداپست (The Grand Budapest Hotel)
- فهرست شیندلر (Schindler’s List)
- بیمار انگلیسی (The English Patient)
- عنکبوت (Spider)
- شیرجه (A Bigger Splash)
۵۲. رایان گاسلینگ
میتوان گفت گاسلینگ یکی از بهترین بازیگران نسل خودش است، البته بستگی دارد که نسل را چگونه تعریف کنید. او نخستین بازیگری است که پس از سال ۱۹۸۰ به دنیا آمده است و نامزد اسکار شده است. او شمایلی مانند مککوئین دارد، اما برخلاف او در بعضی از بهترین فیلمهای عصر خود حضور یافته است.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: دومرتبه رفن و شزل و یکمرتبه ویلنوو.
- بهترین فیلم: لالالند. لالالند نهتنها یکی از بهترین فیلمهای سالی است که در آن منتشر شد، بلکه یکی از بهترین فیلمهای موزیکال تاریخ سینما هم هست، پس شکی نیست که در این لیست، در جای درستی قرار گرفته است.
- بهترین نقشآفرینی: لالالند. اینکه در فیلمی به این خوبی، انقدر خوب نقشآفرینی کنی، برای هر بازیگری پیش نمیآید و وقتی که پیش بیاید آن بازیگر به موفقیتی کمیاب دست یافته است.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- لالالند (La La Land)
- رانندگی (Drive)
- بلید رانر ۲۰۴۹ (Blade Runner 2049)
- ولنتاین غمگین (Blue Valentine)
- مکانی آنسوی کاجها (The Place Beyond the Pines)
۵۱. پل مونی
مونی به ماسک نیاز نداشت، او با اندکی گریم میتوانست محدودهی وسیعی از احساسات را در لباس ملیتهای مختلف زنده کند. او یک گانگستر، یک مخترع، یک مرد معمولی و یک رهبر بینالمللی است. او میتواند بیرحمی را به اندازهی دلسوزی تأثیرگذار بیافریند. درخششهای او از ۱۹۳۲ تا ۱۹۳۹ ادامه داشت و سپس پایان یافت. بهنظر میآمد از آنجایی که او تبدیل به یک شخصیت کلیشه در سینما نشد و مدام چهرههای متفاوتی در فیلمها به خود میگرفت، استودیوها نمیتوانستند موفقیت مالی فیلمهایی را که او در آنها حضور مییافت تضمین کنند. مونی پنج مرتبه نامزد اسکار شده است.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: سهمرتبه ویلیام دیترله، یکمرتبه لروی و هاکس.
- بهترین فیلم: صورت زخمی ساخته شده توسط هاکس. صحنهی آغازین صورت زخمی به یادماندنی و خیره کننده است و اگرچه هاکس نمیتواند این تأثیرگذاری را در تمام طول فیلم حفظ کند، با این حال صحنهی آغازین به اندازهی کافی قوی است.
- بهترین نقشآفرینی: فراری از گروه مجرمان در این زمینه صورت زخمی را کنار میزند، اما هردوی این فیلمها با درخشش مونی همراه است و او در هردوی آنها نقش یک فراری را بهخوبی ایفا میکند.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- فراری از گروه مجرمان (I Am a Fugitive from a Chain Gang)
- صورت زخمی (Scarface)
- داستان لوئی پاستور (The Story of Louis Pasteur)
- خاک خوب (The Good Earth)
- زندگی امیل زولا (The Life of Emile Zola)
۵۰. کریستین بیل
بیل هنوز در دههی پنجم زندگی خود به سر میبرد و از همان ابتدای کودکی در فیلمهای قدرتمندی نقشافرینی کرده است. بازی او در امپراتوری خورشید اسپیلبرگ یکی از بهترین نقشآفرینیهای کودکان در سینما است. او در ادامه با روانی آمریکایی خودش را بهعنوان یکی از بهترین بازیگران حال حاضر دنیا به اثبات رساند و سپس وارد مسیر افزایش و کاهش وزن مداوم برای نقشهایش شد.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: چهارمرتبه نولان، دومرتبه دیوید او. راسل، تاد هاینس و یکمرتبه اسپیلبرگ و مایکل مان.
- بهترین فیلم: سه گزینه پیشروی ما است: شوالیهی تاریکی، روانی آمریکایی و بر جدید. بیل ستارهی فیلم ترنس مالیک نیست، اما حضور او برای فیلم حیاتی است و باید همین فیلم را انتخاب کنیم.
- بهترین نقشآفرینی: روانی آمریکایی توسط بیل ساخته شده است. داستان فیلم درخشان است، اما بدون بیل کار نخواهد کرد.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- روانی آمریکایی (American Psycho)
- مشتزن (The Fighter)
- حقهبازی آمریکایی (American Hustle)
- رکود بزرگ (The Big Short)
- شوالیهی تاریکی برمیخیزد (The Dark Knight Rises)
۴۹. واکین فینیکس
با آن که از فینیکس دیدهایم بهنظر میرسد او قرار است همچنان به نقشآفرینیهای درخشان خود ادامه بدهد و از آن دست بازیگرانی نیست که به تعدادی فیلم خوب در کارنامهاش راضی شود. فینیکس از آن دست بازیگرانی است که بسیاری از فیلمهایی که در آنها حضور یافته است درخشاناند و بهحق دیده شدهاند و در همان حال در بسیاری از فیلمها هم حضور یافتهاست که قدرنادیدهاند و او در آنها هم میدرخشد.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: چهار مرتبه گری، دو مرتبه پل توماس اندرسن و یکمرتبه ریدلی اسکات.
- بهترین فیلم: استاد. اندرسن استاد را بهترین فیلم خود میداند. گلادیاتور هم البته با فاصلهی اندکی بعد از استاد قرار دارد و پس از آن، او.
- بهترین نقشآفرینی: شاید بخواهید جوکر را انتخاب کنید، اما فینیکس اوج درخشش خود را در استاد نشان میدهد و فردی کوئل یکی از بهترین شخصیتهای تاریخ سینما است.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- استاد (The Master)
- جوکر (Joker)
- دو عاشق (Two Lovers)
- شب مال ماست (We Own the Night)
- او (Her)
۴۸. هاروی کایتل
کایتل از چالش نمیترسد. در رابطه با آلیس دیگر اینجا زندگی نمیکند، این چالشپذیری کار نمیکند و چهکسی میداند در رابطه با اینک آخرالزمان چه اتفاقی افتاد و لهجهی او در دوئلبازها و آخرین وسوسهی مسیح خیلی خوب از آب درنمیآید، اما دفعات زیادی هم وجود دارد که چالشپذیری او بهدرستی نتیجه میدهد. او با کارگردانهایی که اولین فیلمهای خود را میساختند مانند تارانتینو، شریدر و ریدلی اسکات همکاری کرد و بعدها هم همکاری خود با بعضی از آنها و بعضی دیگر از کارگردانهای بزرگ را ادامه داد.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: چهارمرتبه اسکورسیزی، دومرتبه ریدلی اسکات، تارانتینو، وس اندرسن، یکمرتبه آلتمن، روگ و اسپایک لی.
- بهترین فیلم: داستان عامهپسند با اندکی فاصله در این لیست بالاتر از رانندهی تاکسی اسکورسیزی قرار میگیرد.
- بهترین نقشآفرینی: خیابانهای پایین شهر؛ اگرچه در خیابانهای پایین شهر این نقشآفرینی دنیرو بود که توجهها را به خود جلب کرد، اما بازی کایتل بیشک یکی از بهترینهای آن سال بود.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- خیابانهای پایین شهر (Mean Streets)
- ستوان بد (Bad Lieutenant)
- سگهای انباری (Reservoir Dogs)
- پیانو (The Piano)
- بلو کولار (Blue Collar)
۴۷. امیل یانینگز
این بازیگر متولد سوئیس حالا یکی از معروفترین چهرههای سینمایی است که نقش نازیها را ایفا کرده است. او مردی خیرهکننده با استعدادی سرشار است. یانینگز نخستین بازیگری است که اسکار بهترین بازیگری را به دست آورده است. تعداد انگشتشماری از فیلمهای او باقی ماندهاند و بقیه نابود شدهاند، اما او در همان تعداد انگشتشمار، نقشآفرینیای خیرهکننده از خود به نمایش گذاشته است.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: دومرتبه فون اشترنبرگ و دومرتبه مورنائو.
- بهترین فیلم: فرشتهی آبی؛ جاهطلبانهترین فیلم بصری اشترنبرگ، بهترین فیلم کارنامهی امیل یانینگز است و در این زمینه نمیشود شک زیادی به دل راه داد.
- بهترین نقشآفرینی: فرشتهی آبی. این ها اما کمی سخت است چرا که بازیگری به خوبی یانینگز در تمام فیلمهایش درخشیده است.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- فرشتهی آبی (The Blue Angel)
- تحقیرشدهترین مرد (The Last Laugh)
- ورایتی (Variety)
- فاوست (Faust)
- آخرین فرمان (The Last Command)
۴۶. لارنس الیویه
الیویه نه مرتبه نامزدی اسکار به دست اورده است، طی چهل سال در دهههای مختلف سینما درخشیده است و از نظر بسیاری یکی از بزرگترین بازیگران تاریخ سینما است. او بهعنوان یک بازیگر بسیار با مهارت، بیشتر برای فیلمهای شکسپیری خود شناخته میشود. بیشتر اما متأسفانه این بازی اولیویه بوده که به چشم امده، نه خود فیلمهایی که او در آنها حضور داشته است. او با کارگردانهای بزرگی همکاری کرده است، اما نه در فیلمهای خوبشان.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: چهارمرتبه خودش، یکمرتبه وایلر، هیچکاک، کوبریک و پاول.
- بهترین فیلم: یا ربکا یا اسپارتاکوس و مشکل الیویه همین است. این دو فیلم ساختهی دو کارگردان بزرگ سینما، هیچکاک و کوبریک، هستند، اما از ضعیفترین کارهایشان.
- بهترین نقشآفرینی: هملت. در اینباره الیویه از آنجایی که به خودش متکی است و نه به فیلم، درخشانتر است و انتخاب سختتر.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- هملت (Hamlet)
- هنرمند (The Entertainer)
- هنری پنجم (Henry V)
- اسپارتاکوس (Spartacus)
- بلندیهای بادگیر (Wuthering Heights)
۴۵. جو پشی
پشی در فیلمهای ماندگاری بازی کرده است، اما در کارنامهی او همچنان کمبود همکاری با کارگردانهای بزرگ، بهجز اسکورسیزی، احساس میشود.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: سهمرتبه اسکورسیزی، یکمرتبه لئون و الیور استون.
- بهترین فیلم: گاو خشمگین. پشی اما در سه فیلم بینطیر دیگر حضور داشته است؛ رفقای خوب، روزی روزگاری در آمریکا و جیافکی. گاو خشمگین اما نقطه عطف کارنامه پشی بود و اثبات کرد که همکاری دنیرو و پشی، زیر نظر اسکورسیزی، میتواند باعث ساخته شدن یکی از بهترین زوجهای تاریخ سینما شود.
- بهترین نقشآفرینی: رفقای خوب. انتخاب آسانی است. پشی برای این فیلم اسکار بازیگری مکمل را بهدرستی به دست آورده است و شخصیتی روانی را بهخوبی بهتصویر کشیده است. صحنهی ماندگار او در فیلم که از لیوتا میپرسد: «منظورت از بامزه چیه؟» یکی از بهترین صحنههای تاریخ سینما است و این ماندگاری نه بخاطر کارگردانی اسکورسیزی است و نه به خاطر بازی لیوتا.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- رفقای خوب
- کازینو (Casino)
- گاو خشمگین (Raging bull)
- جیافکی
- پسرعمویم وینی (My Cousin Vinny)
۴۴. تاکاشی شیمورا
شیمورا در فیلمهای زیادی بازی کرد، اما کارهای او با کوروساوا است که باعث میشود نام او را در این لیست ببینیم. شیمورا بازیگری درونگرا است که بیشتر از این که حرف بزند، درونیات خود را از طریق چهرهاش بروز میدهد و او آنقدر خوب است که در بعضی از صحنههایی که همبازی میفونه شده است حتی توانسته است توجهها را به خود جلب کند.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: دهمرتبه کوروساوا، یک مرتبه میزوگوچی.
- بهترین فیلم: هفت سامورایی. با اینحال وقتی که در ده فیلم از کوروساوا حضور داشته باشید، در مقابل این پرسش به مشکل برمیخورید. کدام را انتخاب کنیم؟ راشومون (Rashōmon)، یوجیمبو (Yojimbo)، سریر خون.
- بهترین نقشآفرینی: هفت سامورایی. در این زمینه اما شبهات زیادی وجود ندارد. با اینکه او در زیستن هم میدرخشد، اما مرکز قدرتمندی برای هفت سامورایی است. شاید میفونه هر صحنهای از فیلم را که در آن حضور دارد مال خود کند، اما اگر کسی بگوید در هفت سامورایی، شیمورا بازی بهتری از خود ارائه میدهد، میشود آن را قبول کرد.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- هفت سامورایی (Seven Samurai)
- زیستن (Ikiru)
- سگ ولگرد (Stray Dog)
- سریر خون (Throne of Blood)
- دژ پنهان (The Hidden Fortress)
۴۳. هریسون فورد
شاید از آنجایی که فورد در فیلمهای ماندگار فراوانی حضور یافته است، خیلی ها جایگاه او را بالاتر از آنچه در این لیست قرار گرفتهاست بدانند و با اینحال خیلی ها هم مخالف همین جایگاه او هستند، چرا که به نظرشان فورد گوناگونی کافی را در نقشآفرینی ندارد و خیلی اوقات خودش را تکرار میکند.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: سهمرتبه اسپیلبرگ، دومرتبه لوکاس و کوپولا، یک مرتبه ریدلی اسکات، پولانسکی، مایک نیکولز و ویلنوو.
- بهترین فیلم: بلید رانر؛ درست است که فورد در اینک آخرالزمان حضور دارد، اما حضورش از پنج دقیقه تجاوز نمیکند و در آن پنج دقیقه هم در اوج خودش نیست.
- بهترین نقشآفرینی: مهاجمین صندوق گمشده. هریسون فورد بارها و بارها اثبات کرده است که یکی از بهترین قهرمانهایی است که تاریخ سینمای آمریکا به خود دیده است و در کنار بوگارت، وین، گری کوپر، کلینت ایستوود و استیو مککوئین در لیست بااعتمادبهنفسترین بازیگران سینما جا میگیرد.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- مهاجمان صندوق گمشده (Raiders of the Lost Ark)
- جنگ ستارگان (Star Wars)
- امپراتوری ضربه میزند (The Empire Strikes Back)
- بلید رانر ۲۰۴۹
- فراری (The Fugitive)
۴۲. ادوارد نورتون
او در سه دههی اخیر سینما، در سه شاهکار سینمایی نقشآفرینی کرده است و در هرکدام آنها نقشی متفاوت را برعهده گرفته است. نورتون اما تا به امروز موفق به بردن اسکار نشده است و هنوز فیلمهای زیادی وجود دارند که او قرار است در آنها نقشآفرینی کند.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: دو مرتبه وس اندرسون، یکمرتبه وودی آلن، دیوید فینچر، اسپایک لی، ریدلی اسکات و ایناریتو.
- بهترین فیلم: نورتون هم از آن دست بازیگرانی است که در فیلمهای شاهکار زیادی به نقشآفرینی پرداخته است. حتی اگر فیلمهای او با وس اندرسن را به دنبال مدت حضور کوتاهش کنار بگذاریم، هنوز هم بردمن، باشگاه مشتزنی و ساعت بیستوپنجم را در اختیار داریم و شاید بهتر است در نهایت بردمن را انتخاب کنیم.
- بهترین نقشآفرینی: چهار فیلم برتر نورتون بهشدت در نقشآفرینیهای خوب به هم نزدیکاند؛ تاریخ مجهول آمریکا، ساعت بیستوپنجم، باشگاه مشتزنی و بردمن.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- تاریخ مجهول آمریکا (American History X)
- ساعت بیستوپنجم (۲۵th Hour)
- باشگاه مشتزنی (Fight Club)
- بردمن (Birdman)
- ترس کهن (Primal Fear)
۴۱. ژان-لویی ترنتینیان
ترنتینیان با بزرگترین کارگردانهای دوران خودش همکاری کرده است و در تمام فیلمها درخشیده است. از فیلمهایی که شخصیتهایش باید مدام حرف میزدند، تا آنهایی که سکوت یکی از اصلیترین مشخصههایشان بود. او هم مانند دلون بازیگری فرانسوی است که طی دههی شصت در اوج بود، اما هرگز با گدار و تروفو همکاری نکرد.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: دومرتبه هانکه، یکمرتبه کیشلوفسکی، رومر، برتولوچی.
- بهترین فیلم: دنبالهرو یک قلهی بصری برای کارنامهی برتولوچی است و یکی از بهترین فیلمهای او، اما بدون ترنتینیان آنگونه که حالا تأثیرگذار است، مؤبثر نخواهد بود.
- بهترین نقشآفرینی: دنبالهرو. ترنتینیان حالا کارنامهای با عمر بیش از پنجاه سال را به دوش میکشد، اما دنبالهرو، ترنتینیان است در اوج کارنامهاش. این همان نقشآفرینیای است که هریسون فورد در بلید رانر نتوانست بهخوبی ترنتینیان از عهدهاش برآید.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- دنبالهرو (The Conformist)
- شب من نزد مود (My Night at Maud’s)
- عشق (Amour)
- سه رنگ: قرمز (Three Colours: Red)
- زد (Z)
۴۰. جوزف کاتن
کاتن هرگز نامزد دریافت اسکار نشد، اما او در چهار فیلم از بهترینهای دههی چهل میلادی حضور داشت. کاتن در جایی میگوید: «اورسن ولز همشهری کین را بهترین فیلم خود میداند، آلفرد هیچکاک سایهی یک شک را دوست دارد و کارول رید مرد سوم را بهعنوان بهترین فیلم خود انتخاب میکند و من در تمام آنها حضور دارم.» این گوشهای از کارنامهی کاتن است و او هنوز اشارهای به آمبرسونهای با شکوه نکرده است.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: چهارمرتبه ولز، دومرتبه هیچکاک، یکمرتبه آلدریچ، کیوکر و چیمینو.
- بهترین فیلم: همشهری کین.
- بهترین نقشآفرینی: سایهی یک شک دلیلی است که حالا کاتن در این لیست در بین پنجاه بازیگر برتر دیده میشود. اگرچه او یکی از دوستان نزدیک و بازیگران همیشگی ولز بود، اما سایهی یک شک نشان میدهد که او نیازی به ولز ندارد و به تنهایی هم میتواند بدرخشد.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- سایهی یک شک (Shadow of a Doubt)
- مرد سوم (The Third Man)
- آمبرسونهای باشکوه (The Magnificent Ambersons)
- همشهری کین
- پرترهی جنی (Portrait of Jennie)
۳۹. شان پن
پن پنج مرتبه نامزد اسکار شده است و دو مرتبه برای فیلمهای میلک و رودخانهی مرموز آن را به دست آورده است. اگرچه تنها حضور او در فیلمهای خوب و بازی خوب او در این فیلمها نیست که او را در این لیست تا این اندازه بالا اورده است، بلکه گوناگونی و تفاوت نقشهایی که او ایفا کرده است، او را به این رتبه میرساند.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: دومرتبه مالیک و دیپالما، یکمرتبه وودی آلن، ایستوود، فینچر، استون، فون سنت و ایناریتو.
- بهترین فیلم: حیف است که وقتی نام درخت زندگی را میشنویم با اینکه پن در آن نقشآفرینی میکند نام جسیکا چستین و برد پیت را بهیاد میآوریم، با این حال پن در درخت زندگی حضور دارد و این بهترین فیلم کارنامهی کاری او است. پس از درخت زندگی با فاصلهای اندک خط سرخ باریک دومین فیلم برتر کارنامهی پن است.
- بهترین نقشآفرینی: رودخانهی مرموز. پن باید احساسی و برونگرا باشد و این گونه هم هست. او شمایل یک خلافکار قدیمی را دارد و به بهترین صورت بهعنوان یک پدر به دنبال انتقام است.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- رودخانهی مرموز (Mystic River)
- خط سرخ باریک
- راه رفتن مرد مرده (Dead Man Walking)
- میلک (Milk)
- از فاصلهی نزدیک
۳۸. کلارک گیبل
آنهایی که شناخت کافی از تاریخچهی سینما ندارند شاید با شنیدن نام دو فیلم برباد رفته و در یک شب اتفاق افتاد و به یاد آوردن گیبل در این فیلمها، از اینکه گیبل در بین بیست و پنج بازیگر برتر یا حتی ده بازیگر برتر نیست، گلهمند باشند، اما اگر دقیقتر نگاه کنیم، جز این دو فیلم، گیبل در فیلم بزرگ دیگری حضور نداشته است. عجیب است که چگونه پادشاه هالیوود پس از برباد رفته تنها در یک شاهکار هنری دیگر نقشافرینی کرد؛ ناجورها. با اینحال بهراستی او در دههی سی میلادی پادشاه بیرقیب هالیوود بود.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: سهمرتبه ویکتور فلمینگ، دومرتبه کلارنس براون، یکمرتبه رابرت وایز، جان هیوستن، جان فورد و فرانک کاپرا.
- بهترین فیلم: بربادرفته یک شاهکار در تاریخ فیلمسازی است. چه بخواهیم از منظر تصویربرداری به آن بنگریم و چه از نطر کارگردانی، نویسندگی یا بازیگری. شاهکار دیگر گیبل در یک شب اتفاق افتاد است، اما فیلم کاپرا، با فاصله از فیلم فلمینگ، در این رتبهبندی جایگاه دوم را دارد.
- بهترین نقشآفرینی: بربادرفته.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- بربادرفته (Gone With The Wind)
- در یک شب اتفاق افتاد (It Happened One Night)
- ناجورها (The Misfits)
- غبار سرخ (Red Dust)
- شورش در بونتی (Mutiny on the Bounty)
۳۷. دنزل واشنگتن
دنزل واشنگتن نه مرتبه نامزد اسکار شده است و دو مرتبه آن را بهدست آورده است و در این که بازیگری بااستعداد است شکی نیست. با این حال مشکل کارنامهی حرفهای او مانند پیتر اوتول کمبود فیلمهای باکیفیت است. بهجز همکاری های او با اسپایک لی و فیلادلفیا که البته تام هنکس در آن میدرخشد، سایر فیلمهای کارنامهی واشنگتن آنقدر مطلوب و باکیفیت نیستند.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: سهمرتبه اسپایک لی، دومرتبه دمی، یک مرتبه ریدلی اسکات و رابرت زمکیس.
- بهترین فیلم: مالکوم ایکس.
- بهترین نقشآفرینی: مالکوم ایکس. در این زمینه هیچ بحثی وجود ندارد. از آنجایی که فیلم سالهای زیادی از زندگی مالکوم را در برمیگیرد، واشنگتن وجههای مختلفی از زندگی او را برپرده میآورد؛ از زمان جرم و جنایت تا تبدیل شدن به یک رهبر بینالمللی.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- مالکوم ایکس (Malcolm X)
- او بازی را برد (He Got Game)
- افتخار (Glory)
- روز تعلیم (Training Day)
- گانگستر آمریکایی (American Gangster)
۳۶. تام هنکس
شش نامزدی اسکار و دو پیروزی. هنکس استعداد خیرهکنندهای برای دوستداشتهشدن دارد و همواره خود را به چالش میکشد. او را میتوان جیمز استوارت مدرن نامید.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: چهار مرتبه اسپیلبرگ، دو مرتبه زمکیس، یک مرتبه دمی، مندز، مایک نیکولز و ایستوود.
- بهترین فیلم: نجات سرباز رایان.
- بهترین نقشآفرینی: فیلادلفیا، اما انتخاب قطعی نیست و شاید بتوان نجات سرباز رایان یا فارست گامپ را جایگزین کرد.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- فیلادلفیا (Philadelphia)
- فارست گامپ (Forrest Gump)
- نجات سرباز رایان
- دورافتاده (Cast Away)
- بزرگ (Big)
۳۵. شان کانری
کانری طی چهل سال، کارنامهای بسیار پربار دارد و بیشک باید به دستاورد او بهعنوان جیمز باند اشاره کنیم. کانری بیشک یکی از بهترین بازیگران سالهای۱۹۶۴، ۱۹۶۵، ۱۹۷۵ و ۱۹۸۷ است.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: سهمرتبه ترنس یانگ، دومرتبه لومیت، یکمرتبه هیچکاک، جان هیوستن، گیلیام، دیپالما و اسپیلبرگ.
- بهترین فیلم: تپه؛ یکی از قدرنادیدهترین فیلمهای تاریخ سینما.
- بهترین نقشآفرینی: تپه. اگر تمام آنچه از شان کانری میدانید فیلمهای جیمز باند است، این فیلم را ببینید تا دریابید که او چه بازیگر بااستعدادی است.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- تپه (The Hill)
- گلدفینگر (Goldfinger)
- مردی که میخواست سلطان باشد
- تسخیرناپذیران (The Untouchables)
- مارنی (Marnie)
۳۴. بیل مری
چهار فیلم برتری که مری در آنها حضور دارد، شاهکار هستند، اما پس از آن سایر فیلمهایش چندان جذاب نیستند. او در توتسی (Tootsie) در چند صحنه بهتر از داستین هافمن ظاهر میشود که چیز کمی نیست و در سرزمین زامبیها لبخند بر لب میآورد، اما ما در حال نزدیک شدن به سی بازیگر برتر هستیم و این چیزها کافی نیست.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: ششمرتبه وس اندرسن، دومرتبه جارموش، یکمرتبه سوفیا کوپولا.
- بهترین فیلم: گمشده در ترجمه با فاصلهی اندکی از شاهکار وس اندرسن، خانوادهی اشرافی تننبام، در مقام اول میایستد.
- بهترین نقشآفرینی: گمشده در ترجمه. گرچه فیلم دیگری از اندرسن، راشمور، در این زمینه هم در رقابتی تنگاتنگ با فیلم کوپولا است، اما هر وقت شک کردید، به نگاه خیرهی مری از پنجره رو به بیرون، چهرهی ناامید او پس از صحبت کردن با همسرش پای تلفن و صحنهی پایانی تعقیب و گریز شاهکارش در گمشده در ترجمه فکر کنید.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- گمشده در ترجمه (Lost in Translation)
- راشمور (Rushmore)
- روز گراندهاگ (Groundhog Day)
- گلهای پرپر (Broken Flowers)
- خانوادهی اشرافی تننبام (The Royal Tenenbaums)
۳۳. کرک داگلاس
از روی شانس بد، داگلاس همواره با همبازی خود برت لنکستر مقایسه میشد و البته در مواقعی با براندو. او از ۱۹۵۱ تا ۱۹۶۰ در اوج کارنامهی هنری خود به سر میبرد و با کارگردانهای بزرگ همعصر خود همکاری میکرد. داگلاس طی سالهای ۴۹ تا ۶۴ ، دورهای پانزده ساله، یکی از بزرگترین ستارههای هالیوود بود.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: دومرتبه کوبریک، مینهلی و جان استراجس، یک مرتبه وایلدر، وایلر، هاکس، پریمینگر.
- بهترین فیلم: شاید در نگاه اول باید راههای افتخار کوبریک را انتخاب کنیم اما اگر دقیقتر نگاه کنیم در کارنامهی داگلاس به یکی از بهترین فیلمهای نوار تاریخ سینما برمیخوریم؛ از درون گذشته (Out of the Past).
- بهترین نقشآفرینی: راههای افتخار همهچیز دارد. داگلاس از نقشهای همیشگی منفی خود بیرون میآید و در فیلمی متفاوت ظاهر میشود.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- راههای افتخار (Paths of Glory)
- داستان کارآگاه (Detective Story)
- تکخال در حفره (Ace in the Hole)
- شور زندگی (Lust for Life)
- بد و زیبا (The Bad and the Beautiful)
۳۲. جیمز کاگنی
کاگنی کار خود را از ۱۹۳۰ آعاز کرد و با حضور در دشمن مردم، یکی از سه فیلم گانگستری نخست تاریخ، مشهور شد؛ دو فیلم دیگر صورت زخمی و سزار کوچک بودند. در سالهای بعد، کاگنی بههمراه گیبل و چند تن دیگر بر هالیوود حکمرانی کردند. کاگنی سال ۱۹۳۹ در دو فیلم با بوگارت همکاری کرد و از آنجایی که بوگارت هنوز سبک مخصوص خود را نیافته بود، کاگنی در این فیلمها بهتر از او ظاهر میشود.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: دومرتبه والش، بیکن، کورتیز، یکمرتبه هاکس، وایلدر، نیکلاس ری و مایلوش فورمن.
- بهترین فیلم: اوج التهاب.
- بهترین نقشآفرینی: اوج التهاب. کاگنی با ایفای نقش گانگسترها به شهرت رسید و شکی نیست که اوج التهاب قلهی کارنامهی کاری او است.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- اوج التهاب (White Heat)
- احمق آمریکایی خوشتیپ (Yankee Doodle Dandy)
- دههی پرشور بیست (The Roaring Twenties)
- دشمن مردم (Public Enemy)
- فرشتگانی به چهرههای کثیف (Angels with Dirty Faces)
۳۱. ژان گابن
گابن یک بازیگر نقش اصلی به دنیا آمده است. تصور کردن او در یک نقش کمرنگ، غیرممکن است. او تنها در دو شاهکار سینمایی حضور دارد و با این حال آنقدر در فیلمهای خود محکم و با اقتدار ایفای نقش میکند که نمیشود او را در جایگاهی پایینتر، در این لیست، تصور کرد.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: چهارمرتبه رنوار، دومرتبه کارنه، یکمرتبه اوفلیس.
- بهترین فیلم: توهم بزرگ.
- بهترین نقشآفرینی: توهم بزرگ؛ با اینکه باتوجه به سبک بصری خاص رنوار، گابن مجبور است صحنهها را با سایر بازیگران تقسیم کند، چیزی مانع درخشندگی کاملاش نمیشود.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- توهم بزرگ (La Grande Illusion)
- هیولای انسانی (The Human Beast)
- بندر مهآلود (Port of Shadows)
- پیپی لو موکو (Pépé le Moko)
- به غرامت دست نزن (Don’t touch the loot)
۳۰. تام کروز
کروز یکی از پادشاهان گیشه است و در همه نوع فیلمی از هنری تا اکشن و علمی-تخیلی بازی کرده است. شاید کروز گوناگونی فراوانی نداشته باشد، اما افراد کمی هستند که میتوانند به اندازهی او همزمان بااعتمادبهنفس و شکننده بهنظر برسند.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: یکمرتبه الیور استون، دیپالما، کوبریک، اسپیلبرگ، مایکل مان، پل توماس اندرسن.
- بهترین فیلم: ماگنولیا. شاید بشود چشمان کاملا بسته از کوبریک هم نام برد، اما بهنظر میآید نوبت به شاهکار پل توماس اندرسن رسیده باشد.
- بهترین نقشآفرینی: ماگنولیا بافاصله صدرنشین است و سپس هفت فیلم قرار دارند که نزدیک به یکدیگر هستند.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- ماگنولیا (Magnolia)
- جری مگوایر (Jerry Maguire)
- مرد بارانی (Rain Man)
- چشمان کاملا بسته (Eyes Wide Shut)
- وثیقه (Collateral)
۲۹. تونی لیانگ
اسم مستعار او در آمریکا، کلارک گیبل آسیا است و بعضی او را بوگارت شرق صدا میکنند. او همیشه آرام است، اما وقتی که نیاز باشد، آنطور که در امور دوزخی نیاز است، هیاهو به پا میکند. او بازیگری است که بخش زیادی از دیده شدن خود را مدیون وونگ کار وای است، با این حال او در فیلمهایی که به تنهایی و بدون وونگ کار حضور یافته هم درخشیده است.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: هفت مرتبه وونگ کار وای، سهمرتبه وو، دومرتبه هوهاشیو، یکمرتبه زیمو ژانگ.
- بهترین فیلم: در حالوهوای عشق.
- بهترین نقشآفرینی: در حالوهوای عشق. لیانگ استاد نقشهای آرام است. نقشهایی که بهآرامی نابود میشوند.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- در حالوهوای عشق (In the Mood for Love)
- شاد در کنار هم (Happy Together)
- امور دوزخی (Infernal Affairs)
- سرسخت (Hard Boiled)
- چانگکینگ اکسپرس (Chungking Express)
۲۸. مونتگومری کلیفت
کلیفت از ۱۹۴۸ تا ۱۹۵۶ میدرخشید. در ۱۹۵۶ یک تصادف رانندگی همهچیز را برای کلیفت تغییر داد؛ او مجبور شد صورت خود را، بهدنبال جراحات شدید، عمل کند و بعضیها زندگی او که ده سال پس از آن واقعه به طول انجامید را تلاش ناموفقی مداوم برای خودکشی دانستهاند. اگرچه کلیفت طی آن ده سال هم در چند فیلم حاضر شد، اما هرگز نتوانست به اوج بازگردد. نقشآفرینی طبیعی او یکی از چیزهایی بود که بر براندو تأثیر گذاشت و جیمز دین بارها بهطور رسمی نقشآفرینیهای کلیفت را ستایش کرد.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: دومرتبه فرد زینهمان، یکمرتبه هاکس، ویلر، جرج استیونس، هیچکاک، جان هیوستن و الیا کازان.
- بهترین فیلم: رودخانهی سرخ.
- بهترین نقشآفرینی: رودخانهی سرخ. شخصیت کلیفت در فیلم حساس است و از جهات زیادی که لازمهی فیلم است با شخصیت وین متفاوت؛ او آرامتر و ظریفتر از وین است و همین که طی فیلم توسط او کنار زده نمیشود، شهادتی است بر این که او یک بازیگر فوقالعاده است.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- رودخانهی سرخ (Red River)
- مکانی در آفتاب (A Place in the Sun)
- اعتراف میکنم (I Confess)
- از اینجا تا ابدیت
- رود وحشی (Wild River)
۲۷. باستر کیتون
از ۱۹۲۳ تا ۱۹۲۸ کیتون بهترین بازیگر روی کرهی زمین بود. چاپلین در این دوره سیرک و جستجوگران طلا را ساخت، اما این دو فیلم با فاصلهی زیادی از هم ساخته شدند، درحالیکه کیتون به سرعت در حال کار کردن بود. این دو چهره برای همیشه به هم گره خوردهاند. کیتون در جلوههای بصری، طراحی صحنه و کارگردانی بهتر است و چاپلین در برانگیختن احساس و بازیگری.
دو نوع بازیگر وجود دارد، یکی شبیه به چاپلین، همیشه سرزنده و پرسروصدا مانند پاچینو در صورت زخمی، کاگنی، بیل موری، شان پن و نوع دیگر با بازیهای درونی مانند کیتون، مونتگومری کلیفت، دنیرو در مخمصه، استیو مککویین یا رایان گاسلینگ.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: نهمرتبه با خودش، یکمرتبه با وایلدر و چاپلین.
- بهترین فیلم: جنرال.
- بهترین نقشآفرینی: جنرال.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- جنرال (The General)
- مهماننوازی ما (Our Hospitality)
- استیمبوت بیل جونیور (Steamboat Bill Jr)
- شرلوک جونیور (Sherlock, Jr)
- نویگیتر (The Navigator)
۲۶. ژان-پل بلموندو
سبک بازی بلموندو به همهچیز شبیه است جز یک سبک تعلیم دیده و کلاسیک. سبک او ویژه و مخصوص خود اوست و شخصیتهای او معمولا بازیگوش هستند تا باهوش. بلموندو یکی از چهرههای کلیدی سینمای موج نوی فرانسه است. سینمای اروپای دههی شصت میلادی با بلموندو معنا مییابد و اگر او میتوانست طی دههی هفتاد هم به کارهای درخشان خود ادامه دهد، حالا باید ناماش را در بین پانزده یا ده بازیگر برتر میدیدیم.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: سهمرتبه گدار، یکمرتبه دسیکا، تروفو و ملویل.
- بهترین فیلم: ازنفسافتاده.
- بهترین نقشآفرینی: ازنفسافتاده. در از نفس افتاده بلموندو جوک میگوید، دروغ میگوید، با بینندهها صحبت میکند، آدم میکشد و با این وجود بازیاش تیاتری نمیشود. جذابیت او غیرقابلانکار است و باوجود بامزه بودن، یک انسان کاملا غیرقابل پیشبینی است.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- ازنفسافتاده (Breathless)
- پییرو خله (Pierrot le Fou)
- لیون مورن، کشیش (Léon Morin, prêtre)
- پری دریایی میسیسیپی (La sirène du Mississipi)
- آن مرد از ریو (L’Homme de Rio)
۲۵. برت لنکستر
نخستین فیلم لنکستر آدمکشها است؛ یک نوآر بینظیر که لنکستر در آن میدرخشد و آخرین فیلم او سرزمین رویاها است که لنکستر صحنههایی که در آن حضور دارد را، بیشک، مال خود میکند. او برای بیست سال یکی از بزرگترین بازیگران هالیوود بود و آنقدر چالشطلب بود که پای خود را فراتر از مرزهای آمریکا هم گذاشت.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: سهمرتبه آلدریچ، دومرتبه ویسکونتی، یکمرتبه برتولوچی، مال، آلتمن، پریمینگر.
- بهترین فیلم: یوزپلنگ.
- بهترین نقشآفرینی: بوی خوش موفقیت. شخصیت لنکستر در این فیلم یکی از بهترین شخصیتهای دههی پنجاه میلادی آمریکا است.
- ده نقشآفرینی برتر:
- بوی خوش موفقیت (Sweet Smell of Success)
- یوزپلنگ
- خوی حیوانی (Brute Force)
- از اینجا تا ابدیت
- المر گنتری (Elmer Gantry)
- ۱۹۰۰ (۱۹۰۰)
- آدمکشها (The Killers)
- آتلانتیک سیتی (Atlantic City)
- ترن (The Train)
- پرندهباز آلکاتراز (The Birdman of Alckatraz)
۲۴. فیلیپ سیمور هافمن
هافمن یکی از ده بازیگر بااستعداد تاریخ سینما است. او کسی است که میتواند هر شخصیتی، لهجهای، چهرهای و حالت بدنیای به خود بگیرد. او بهطور غمانگیزی در ۴۶ سالگی درگذشت و طی دوران بازیگری خود چهار مرتبه نامزد اسکار شد و طی سالهای ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۲ در شش شاهکار سینمایی حضور یافت، این به آن معنا است که اگر شما طی این شش سال قصد ساختن یک شاهکار سینمایی داشتید به احتمال ۲۵ درصد، هافمن در آن حضور میداشت.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: پنجمرتبه پل توماس اندرسن، دومرتبه بنت میلر، مینگلا، یکمرتبه اسپایک لی، برادران کوئن، لومیت و مایک نیکولز.
- بهترین فیلم: ماگنولیا.
- بهترین نقشآفرینی: استاد؛ آنچه هافمن در استاد به آن دست مییابد در بین بزرگترین دستآوردهای بازیگران طی دههی دوم قرن بیست و یک است.
- ده نقشآفرینی برتر:
- استاد
- کاپوتی (Capote)
- ماگنولیا
- نیویورک، جزء به کل (Synecdoche, New York)
- مالک ماهونی (Owning Mahowny)
- پیش از آنکه شیطان بفهمد مردهای (Before the Devil Knows You’re Dead)
- ساعت بیستوپنجم
- عشق پریشان (Punch-Drunk Love)
- شادی (Happiness)
- شبهای عیاشی (Boogie Nights)
۲۳. برد پیت
پیت ۲۵ سال است که بهعنوان خوشچهرهترین بازیگر کرهی زمین شناخته میشود و با این حال بازیهای او گوناگونی فراوانی دارند و بدون شک دیده شدن او در سینما صرفا به خاطر چهرهی زیبایش نیست. او مدام تلاش کرده است تا از کلیشهها دوری کند و حتی برای بعصی فیلمها خودش را کثیف و زشت کردهاست. او استعداد خاصی برای حضور در فیلمهای بزرگ دارد و حتی برخی از آنها را تهیه هم میکند. اگرچه بین ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۶ بهنطر میآمد پیت دیگر در شاهکارهای سینمایی بازی نخواهد کرد، اما او توانست دوباره کارنامهی خود را احیا کند.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: سهمرتبه فینچر، دومرتبه اندرو دومینیک، سودربرگ، تارانتینو، یکمرتبه مالیک، برادران کوئن، ریدلی اسکات، استیو مککوئین و تری گیلیام.
- بهترین فیلم: درخت زندگی.
- بهترین نقشآفرینی: برای ایفای نقش جسی جیمز در ترور جسی جیمز بهدست رابرت فورد بزدل، نیاز به یک سلبریتی بود و در بین کسانی که لقب سلبریتی را کسب کردهاند، فقط برد پیت میتوانست به این خوبی از عهدهی این نقش برآید.
- ده نقشآفرینی برتر:
- ترور جسی جیمز بهدست رابرت فورد بزدل
- باشگاه مشتزنی
- درخت زندگی (The Tree of Life)
- هفت (seven)
- دوازده میمون (۱۲ Monkeys)
- مانیبال (Moneyball)
- حرامزادههای لعنتی (Inglourious Basterds)
- مورد عجیب بنجامین باتن (The Curious Case of Benjamin Button)
- رودخانهای از میان آن میگذرد (A River Runs Through It)
- یازده یار اوشن
۲۲. رابرت میچام
میچام طی سالهای خود کارگردان بزرگی را در کنار خود نداشت و از طرف آکادمی مدام مورد بیمهری قرار گرفت، با این وجود به دو دلیل در این لیست حضور دارد: ۱. نقشهای منفی ۲. نوآر. دو فیلم از ده فیلم برتر او نقشهای منفی هستند و یک فیلم نوآر؛ نواری که یکی از بهترینهای تاریخ سینما است. او بیشتر از این که بازی کند، خودش را روی پرده میآورد؛ غریبهای که قدرش را نمیدانند و او هم هرکاری دلش میخواهد میکند.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: دومرتبه پریمینگر، یکمرتبه نیکولاس ری، هاکس، لین، کازان و نقشهای کوچکی در فیلمهایی از اسکورسیزی و جارموش در دههی نود.
- بهترین فیلم: از درون گذشته.
- بهترین نقشآفرینی: شب شکارچی. بخشی از زمان فیلم بدون حضور میچام طی میشود و با وجود چند نقص کوچک، فیلم قابل قبول است، اما درخشان نیست. اما وقتی میچام مقابل دوربین میآید همهچیز تغییر میکند و شب شکار تبدیل به فیلمی استثنایی میشود.
- ده نقشآفرینی برتر:
- شب شکارچی (The Night of the Hunter)
- از درون گذشته
- تنگهی وحشت (Cape Fear)
- دوستان ادی کویل (The Friends of Eddie Coyle)
- لاستی من (The Lusty Men)
- سرقت بزرگ (The Big Steal)
- ال دورادو (El Dorado)
- آتش متقاطع (Crossfire)
- فرشته صورت (Angel Face)
- رود بیبازگشت (River of No Return)
۲۱. ماکس فون سیدو
برخلاف آنچه با شنیدن نام فون سیدو به خاطر میآید، او با فیلمهای برگمان به شهرت نیافت، بلکه بهعنوان بازیگری مشهور، شروع به همکاری با برگمان کرد. سیدو با کارگردانهای بزرگی همکاری کردهاست که همهی آنها به نوبه خود به عمق بخشیدن و غنا یافتن کارنامهی او کمک کردهاند. او در هالیوود معمولا نقشهای منفی، روشنفکر، دکتر یا دکتر خبیث را ایفا میکرد و نشانی که او را به همه میشناساند، صدای مخصوصش بود.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: نهمرتبه برگمان، یکمرتبه وودی آلن، اسپیلبرگ، فریدکین، پولاک، اسکورسیزی.
- بهترین فیلم: مهر هفتم.
- بهترین نقشآفرینی: مهر هفتم. سیدو کارنامهای پر از نقشآفرینیهای عمیق، متفاوت و ماندگار دارد، اما آنچه در مهر هفتم از خود به نمایش میگذارد، تمام موانع را از پیش رو برمیدارد و تا اعماق روح انسان پیش میرود.
- ده نقشآفرینی برتر:
- مهر هفتم (The Seventh Seal)
- ساعت گرگ و میش (Hour of the Wolf)
- پله فاتح (Pelle the Conqueror)
- چشمهی باکره (The Virgin Spring)
- جنگیر (The Exorcist)
- همچون در یک آیینه
- مهاجران (The Emigrants)
- شرم (Shame)
- نور زمستانی
- سه روز کرکس (Three Days of the Condor)
۲۰. لئوناردو دیکاپریو
دیکاپریو در فیلمهای درخشان فراوانی نقشآفرینی کرده است. او در الماس خونین یک ضدقهرمان شبه بوگارت، در دارودستههای نیویورکی محکم و استوار و در اگه میتونی منو بگیر دوست داشتنی است و هیچکدام از این سه فیلم ماندگار در لیست ده فیلم برتر او جای ندارند. طی ۱۵ سال اخیر، جز زمانهایی که دی لوئیس تصمیم میگیرد بازنشستگی را کنار بگذارد، دیکاپریو بهترین بازیگر کرهی زمین بوده است. در بین بیست بازیگر برتر این لیست، دیکاپریو از همه جوانتر است دی لوئیس، با ۱۷ سال فاصله، پس از او قرار دارد، پس اگر او به درخشیدن ادامه دهد به احتمال زیاد میتواند جایگاه خود را بهتر کند.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: پنجمرتبه اسکورسیزی، دومرتبه تارانتینو، یکمرتبه کامرون، اسپیلبرگ، نولان، مندز و ایناریتو.
- بهترین فیلم: در اینجا انتخاب واقعا سخت میشود. تلقین نولان، گرگ وال استریت اسکورسیزی، اگه میتونی منو بگیر اسپیلبرگ یا تایتانیک جیمز کامرون؟ شاید از آنجایی که تایتانیک نقطه عطف کارنامهی دیکاپریو بوده است، بهتر است آن را انتخاب کنیم.
- بهترین نقشآفرینی: بازگشته، اما بهنطر میآید که دیکاپریو در تمام نقشهایش خیرهکننده است.
- ده نقشآفرینی برتر:
- بازگشته (The Revenant)
- رفتگان
- هوانورد (The Aviator)
- تلقین (Inception)
- جزیرهی شاتر (Shutter Island)
- گرگ وال استریت (The Wolf of Wall Street)
- جادهی انقلابی (Revolutionary Road)
- جنگوی زنجیرگسسته
- چه چیزی گیلبرت گریپ را آزار میدهد؟ (What’s Eating Gilbert Grape)
- تایتانیک (Titanic)
۱۹. کلینت ایستوود
ایستوود با سه فیلم لئون و چهار فیلم دان سیگل به نخستین نقطهی عطف کارنامهی خود رسید؛ کارگردانهایی که بعدها مشخص شد تأثیر فراوانی بر نگاه ایستوود بهعنوان کارگردان هم گذاشتهاند. او بعدها در سری فیلمهای دنبالهدار، نقش هری کثیف را ایفا کرد که بعضی از آن فیلمها خوب بودند و بعضی نه. اگرچه ایستوود بازیگری نیست که با گوناگونی و گسترهی وسیع نقشها معروف باشد، اما او یکی از نمادینترین چهرههای تاریخ سینما است و چهرهاش برای پردهی بزرگ نقرهای خلق شده است.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: دهمرتبه خودش، چهارمرتبه سیگل، سهمرتبه لئون و یکمرتبه چیمینو.
- بهترین فیلم: خوب، بد، زشت.
- بهترین نقشآفرینی: در این قسمت انتخاب سخت میشود. از طرفی نابخشوده قرار دارد که با یک بازی پخته از ایستوود طرف هستیم و از طرف دیگر سه گانهی دلار قرار دارد که تصور آن بدون ایستوود سخت خواهد بود و از طرفی هم محبوب میلیون دلاری که ایستوود در آن گسترهی وسیعی از احساسات را بهتصویر میکشد. در نهایت اما انتخاب این لیست نابخشوده است.
- ده نقشآفرینی برتر:
- نابخشوده (Unforgiven)
- خوب، بد، زشت (The Good, the Bad, and the Ugly)
- به خاطر یک مشت دلار (A Fistful of Dollars)
- محبوب میلیون دلاری
- جوسی ولز یاغی (The Outlaw Josey Wales)
- هری کثیف (Dirty Harry)
- به خاطر چند دلار بیشتر (For a Few Dollars More)
- غریبهی دشتهای بالا (High Plains Drifter)
- پلهای مدیسون کانتی (The Bridges of Madison County)
- در خط آتش (In the Line of Fire)
۱۸. جین هکمن
هکمن میتواند در فیلمی مانند مکالمه از حرفزدن متنفر باشد و در فیلمی دیگر مانند نابخشوده مدام حرف بزند. او میتواند هرچه که میخواهد باشد؛ پلیسی پاکدل مانند ارتباط فرانسوی یا پلیسی کثیف مانند نابخشوده.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: یکمرتبه کوپولا، فریدکین، ایستوود، وس اندرسن.
- بهترین فیلم: نابخشوده.
- بهترین نقشآفرینی: ارتباط فرانسوی.
- ده نقشآفرینی برتر:
- ارتباط فرانسوی (The French Connection)
- نابخشوده
- مکالمه
- میسیسیپی میسوزد
- مترسک (Scarecrow)
- خانوادهی اشرافی تننبام
- هیچگاه برای پدرم آواز نخواندم (I Never Sang for My Father)
- زیر آتش (Under Fire)
- شجاعت غیرمعمول (Uncommon Valor)
- سوءتفاهم (Misunderstood)
۱۷. داستین هافمن
هافمن میتواند در شخصیتهایی که بازی میکند محو شود. نقشهایی وجود دارند که بدون فیزیک خاص هافمن و هنر بازیگری او هرگز بر پرده نمیآمدند، مانند بزرگ مرد کوچک و توتسی. مثل همیشه هافمن برای بهترین نقشآفرینیهای خود اسکار نبرده است، بلکه آنها را برای مرد بارانی و کرامر علیه کرامر به کارنامهی خود افزوده است. هافمن یکی از نمادهای متداکتینگ است و تقابل او با لارنس الیویه در ماراتن من خیرهکننده است. شخصیتهای او متفاوتاند، اما معمولا دربرگیرندهی تیکهای عصبی، وسواسهای ذهنی و جزییات خاصی هستند که هافمن آنها را به بهترین شکل ممکن منتقل میکند.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: دومرتبه لوینسون، یکمرتبه مایک نیکولز، پن، پکینپا، فاسی، پاکولا، پولاک، دیوید او. راسل.
- بهترین فیلم: فارغالتحصیل.
- بهترین نقشآفرینی: فارغالتحصیل. با این حال نمیشود کابوی نیمهشب را فراموش کرد که در این قسمت با فاصلهی خیلی کم از فارعالتحصیل قرار دارد.
- ده نقشآفرینی برتر:
- فارغالتحصیل (The Graduate)
- کابوی نیمهشب (Midnight Cowboy)
- مرد بارانی (Rain Man)
- لنی (Lenny)
- بزرگمرد کوچک (Little Big Man)
- کرامر علیه کرامر (Kramer vs. Kramer)
- همهی مردان رئیسجمهور (All the President’s Men)
- ساعات کار (Straight Time)
- سگ را بجنبان (Wag the Dog)
- توتسی (Tootsie)
۱۶. کلاوس کینسکی
چشمان برآمدهی کینسکی همان شخصیت عجیبی را میآفریند که هرتزوگ برای فیلمهای خود به آن نیاز دارد. کینسکی طی دههی شصت و هفتاد میلادی یکی از شخصیتهای مهم سینمای ایتالیا و هالیوود بود، اما همکاریهای او با هرتزوگ خواهد بود که سالهای بعد همچنان ماندگار میماند. کینسکی در واقع فقط میتوانست نقش یک آدم دیوانه را بازی کند، اما هیچکس بهتر از او نمیتوانست چنین کند.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: پنجمرتبه هرتزوگ، یکمرتبه لین، لئون، وایلدر.
- بهترین فیلم: آگیره، خشم پروردگار.
- بهترین نقشآفرینی: آگیره، خشم پروردگار.
- ده نقشآفرینی برتر:
- آگیره، خشم پروردگار (Aguirre, the Wrath of God)
- فیتزکارالدو (Fitzcarraldo)
- نوسقراتو، خونآشام (Nosferatu,The Vampyer)
- کبرا ورده (Cobra Verde)
- ویتسک (Woyzeck)
- سکوت بزرگ (Il grande silenzio)
- دکتر ژیواگو
- به خاطر چند دلار بیشتر
- بادی بادی (Buddy Buddy)
- زمانی برای عشق ورزیدن و زمانی برای مردن (A Time to Love and a Time to Die)
۱۵. ویلیام هولدن
هولدن همیشه وقتی نقش ضدقهرمان و منفی فیلم را بازی میکرد، در اوج بود. تنها اسکار کارنامهی او برای فیلم بازداشتگاه شماره ۱۷ وایلدر است، که او در آن نقشی تیره را به عهده دارد. اگر این نقش هولدن را با نقشهایی که او در فیلمها بهعنوان آدمی سادهلوح ایفا میکند، مقایسه کنید و البته در نهایت آنها را با نقش رهبر گروه فیلم این گروه خشن، در خواهید یافت که هولدن چه استعداد سرشاری دارد.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: چهارمرتبه وایلدر، یکمرتبه دیوید لین، فورد، پکینپا، لومیت و کیوکر.
- بهترین فیلم: این گروه خشن. ویلیام هولدن از آن بازیگرانی است که در فیلمهای شاهکار زیادی حضور داشته است، اما هیچکدام آنها بهیادماندنیتر از شاهکار ۱۹۶۹ پکینپا نبودهاند.
- بهترین نقشآفرینی: شبکه. این فیلم قرار بود آواز قوی هولدن باشد، اما فینچ و داناوی نقشهای نمایشیتری داشتند و با این حال پختگی و تجربهی فراوان هولدن آنها را کنار میزند. هولدن نقشآفرینیهای خوب زیادی دارد، اما این شخصیتی که او خلق کرده است اصیل است و برای خودش.
- ده نقشآفرینی برتر:
- شبکه (Network)
- این گروه خشن (The Wild Bunch)
- پل رودخانهی کوای
- سانست بلوار (Sunset Boulevard)
- بازداشتگاه شماره ۱۷ (Stalag 17)
- کلاه شاپو (Fedora)
- سوارهنظامان (The Horse Soldiers)
- گذشتهی تاریک (The Dark Past)
- یونیون استیشن (Union Station)
- شهر ما (Our Town)
۱۴. پل نیومن
او نسخهی دوستداشتنیتر از مارلون براندو، جیمز دین و مونتگومری کلیفت است. نیومن میتوانست بامزه باشد، درحالی که آن سه نفر دیگر نمیتوانستند و این استعداد او بود. سبک او بسیار ذاتی و تعلیم نیافته بهنطر میرسید. او در نهایت اسکار را برای خلق شخصیت ادی فلسون در رنگ پول اسکورسیزی بهدست آورد، اما هشت نامزدی دیگر در کارنامه دارد که برای هر کدام از آنها میتوان بهراحتی اسکار را به او تقدیم کرد. او اگر میخواست میتوانست شخصیتی تیره باشد، اما استعدادش در دوستداشتنی بودن است و او کسی است که شما دوست دارید دو ساعت از عمرتان را با او بگذرانید.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: سهمرتبه مارتین ریت، دومرتبه جورج روی هیل، یکمرتبه پرمینگر، پن، آلتمن، پولاک، اسکورسیزی، برادران کوئن، سم مندز و سیدنی لومیت.
- بهترین فیلم: لوک خوشدست. نیومن در فیلمهای شاهکار زیادی بازی نکرده است و اگر این فیلم را در کنار بوچ کسیدی و ساندنس کید بگداریم، لیست شاهکارهایی که او در آنها حضور یافته است تمام میشود.
- بهترین نقشآفرینی: لوک خوشدست.
- ده نقشآفرینی برتر:
- لوک خوشدست (Cool Hand Luke)
- بوچ کسیدی و ساندنس کید (Butch Cassidy and the Sundance Kid)
- بیلیاردباز (The Hustler)
- حکم (The Verdict)
- هاد (Hud)
- مرد (Hombre)
- رنگ پول (the color of money)
- جادهای به سوی تباهی (Road to Perdition)
- بدون سوءنیت (Absence of Malice)
- نیش
۱۳. هنری فوندا
فوندا در بازی کردن شخصیت مردهایی که استانداردهای اخلاقی بالایی دارند و به پای آنها میمانند خیرهکننده بود، مانند شخصیتهایش در خوشههای خشم، لینکلن جوان و دوازده مرد خشمگین، با این حال او تمام آن تجربه را معکوس میکند و در یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینما نقش منفی را ایفا میکند و در آن هم میدرخشد.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: هفتمرتبه فورد، سهمرتبه پریمنگر، دومرتبه لومیت، یکمرتبه هیچکاک، لین، وایلر، آنتونی مان، پرستون استراجس، لئون، وایلدر.
- بهترین فیلم: روزی روزگاری در غرب. درست است که در فیلم، لئون همهی تصمیمها را میگیرد و درستترین آنها را هم اتخاذ میکند، اما این فیلم بدون همکاری دو نفر دیگر ساخته نمیشد؛ انیو موریکونه و هنری فوندا.
- بهترین نقشآفرینی: نقشآفرینی فوندا در نقش تام جید در خوشههای خشم جان فورد بهترین نقشافرینی ۱۹۴۰ است و حتی میتواند بهترین نقشآفرینی آن دهه لقب بگیرد. بصیرت اخلاقی فوندا در هیچ فیلمی بهتر از این فیلم به تصویر کشیده نشده است و در تمام طول فیلم هرگز به نطر نمیرسد که او یک بازیگر ثروتمند هالیوودی است که در حال به تصویر کشیدن یک کشاورز فقیر میباشد.
- ده نقشآفرینی برتر:
- خوشههای خشم (The Grapes of Wrath)
- روزی روزگاری در غرب (Once Upon a Time in the West)
- کلمنتاین عزیزم (My Darling Clementine)
- ۱۲ مرد خشمگین (۱۲ Angry Men)
- بانو ایو (۱۲ Angry Men)
- آقای لینکلن جوان (Young Mr. Lincoln)
- دژ آپاچی (Fort Apache)
- حادثهی آکسبو (The Ox-Bow Incident)
- ستارهی حلبی (The Tin Star)
- مرد عوضی (The Wrong Man)
۱۲. جان وین
جان وین از یک جای به بعد دیگر یک انسان معمولی و یک بازیگر نبود، بلکه خودش بهتنهایی یه ژانر بود و خودش بهتنهایی یک دنیایی ناشناختهی سینمایی برای مخاطبان. وین آنقدر در آن چه میکند خوب است که هیچکس هرگز در رابطه با عدم گوناگونی شخصیتهای کارنامهاش به او خورده نگرفته است.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: بیستوسه مرتبه جان فورد، پنج مرتبه هاکس، یکمرتبه مایکل کورتیز، جان هیوستن، فون اشترنبرگ، دن سیگل، جان استرجس، جرج استیونس، زینهمان
- بهترین فیلم: جویندگان.
- بهترین نقشآفرینی: جویندگان.
- ده نقشآفرینی برتر:
- جویندگان (The Searchers)
- مردی که لیبرتی والانس را کشت (The Man Who Shot Liberty Valance)
- ال دورادو
- ریو براوو (Rio Bravo)
- مرد آرام (The Quiet Man)
- شجاعت واقعی (True Grit)
- تیرانداز (The Shootist)
- جیک بزرگ (Big Jake)
- ریو لوبو (Rio Lobo)
- سفر دریایی طولانی به خانه (The Long Voyage Home)
۱۱. مارچلو ماسترویانی
در کارنامهی ماسترویانی چیزی بیش از تنها دو شاهکار با فلینی وجود دارد که او را تا این رتبه بالا آورده است. سه نامزدی اسکار در کارنامهی ماسترویانی دیده میشود که هیچکدامشان برای شاهکارهای فلینی نیستند؛ چشمان سیاه، طلاق به سبک ایتالیایی و یک روز مخصوص و او در شب انتونیونی تمام این بازیهای نامزد اسکار خود را شکست میدهد و بهتر از همهی اینها ظاهر میشود.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: دو مرتبه فلینی و دسیکا، یک مرتبه آنتونیونی.
- بهترین فیلم: هشتونیم.
- بهترین نقشآفرینی: هشتونیم.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- هشتونیم (½۸)
- زندگی شیرین (La Dolce Vita)
- شب (La Notte)
- طلاق به سبک ایتالیایی (Divorce Italian Style)
- یک روز بهخصوص (A Special Day)
- ازدواج به سبک ایتالیایی (Marriage Italian Style)
- چشمان سیاه (Dark Eyes)
- اورگنایزر (The Organizer)
- دیروز، امروز، فردا (Yesterday, Today and Tomorrow)
- آدمهای ناشناس (Big Deal on Madonna Street)
۱۰. کری گرانت
پیش از هرچیز باید گفت که سه کری گرانت وجود دارد. یکی کری گرانتی که شیک پوش است و مردی خوشتیپتر از او وجود ندارد. یکی کری گرانتی که شوخ است و کمدینی بااستعداد و پرحرف و دیگری کری گرانتی که کاملا جدی است و زیاد حرف نمیزند. گرانت از آن دست شخصیتهای دوستداشتنی است که یکی از چهرههای شاخص عصر طلایی هالیوود کلاسیک است و بسیاری از شاهکارهای عصر او بدون حضور او قابل تصور نیستند.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: چهارمرتبه هیچکاک، سهمرتبه هاکس، کیوکر، استیونز، دو مرتبه مککری، دانن، یک مرتبه کاپرا و فون اشترنبرگ.
- بهترین فیلم: پرورش بیبی.
- بهترین نقشآفرینی: شمال از شمال غربی. در شمال از شمال غربی کری گرانت ترکیبی است از یک مرد محکم و کمدی شیرین مخصوص به خودش.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- شمال از شمال غربی (North by Northwest)
- پرورش بیبی (Bringing Up Baby)
- بدنام (Notorious)
- فقط فرشتگان بال دارند (Only Angels Have Wings)
- منشی همهکارهی او (His Girl Friday)
- داستان فیلادلفیا (The Philadelphia Story)
- حقیقت تلخ (The Awful Truth)
- سوءظن (Suspicion)
- آرسنیک و تور کهنه (Arsenic and Old Lace)
- تعطیلات (The Holiday)
۹. چارلی چاپلین
شاید بهجرئت بشود گفت که چاپلین مشهورترین چهرهی سینمایی است. همه او را میشناسند و هرکه او را میشناسد، او را دوست دارد. چاپلین ماندگارترین فیلمهای تاریخ سینما را ساخته است و خودش هم در آنها هنر بازیگری خود را به رخ کشیده است.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: خودش.
- بهترین فیلم: جویندگان طلا.
- بهترین نقشآفرینی: دیکتاتور بزرگ.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- دیکتاتور بزرگ (The Great Dictator)
- عصر جدید (Modern Times)
- روشناییهای شهر (City Lights)
- پسربچه (The Kid)
- سیرک (The Circus)
- روشناییهای صحنه (Limelight)
- موسیو وردو (Monsieur Verdoux)
- دوشفنگ (Shoulder Arms)
- مهاجر (The Immigrant)
- زندگی سگی (A Dog’s Life)
۸. توشیرو میفونه
همکاری میفونه-کوروساوا اگر نگوییم بهترین، قطعا یکی از بهترین همکاریهای تاریخ سینما است و بیشک بهترین همکاری سینمایی آسیا. میفونه در جایی گفته است که من به هیچ چیز افتخار نمیکنم جز به کارهایم با کوروساوا. میفونه بر پردهی نقرهای حضوری شبیه به بوگارت دارد ، کمدیای شبیه به گرانت و بازی برونگرایی شبیه به براندو و همهی اینها مجموعا باعث میشود که او یکی از درخشان ترین بازیگران تاریخ سینما باشد.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: یازده مرتبه کوروساوا، دومرتبه ایناگاکی، یک مرتبه میزوگوچی و کوبایاشی.
- بهترین فیلم: هفت سامورایی.
- بهترین نقشآفرینی: حالا به یکی از سختترین انتخابهای تمام این لیست برمیخوریم. هفت سامورایی، سریر خون، فرشتهی مست، بهشت و دوزخ، راشومون، کدام را انتخاب کنیم؟ اما انتخاب نهایی ما هفت سامورایی است. با اینکه میفونه نقش اصلی فیلم نیست، اما در تمام لحظات حضورش، تمام توجهها را به خود جلب میکند. همزمان با هفت سامورایی، براندو در هالیوود درحال بازی در فیلم دربارانداز بود اما میفونه در هفت سامورایی کاملا خیرهکنندهتر، غیرقابلپیشبینیتر و وحشیتر از او ظاهر شد.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- هفت سامورایی
- سریر خون
- راشومون (Rashomon)
- یوجیمبو
- بهشت و دوزخ (High and Low)
- شورش سامورایی (Samurai Rebellion)
- ریشقرمز (Red Beard)
- سانجورو (Sanjuro)
- دژ پنهان
- ریکشا ران (Rickshaw Man)
۷. دنیل دی-لوئیس
دی لوئیس ششمرتبه نامزد اسکار شده است و سهمرتبه مراسم را با دست پر ترک کرده است. او برای وقف کردن خود به نقشهایش و ماندن در آنها وقتی که دوربین درحال فیلمبرداری نیست، مشهور است؛ او در آخرین موهیکان کانوی خودش را ساخت، در هنگام فیلمبرداری دارودستههای نیویورکی از پوشیدن کت گرمکننده امتناع ورزید و داستانهای زیاد دیگری شبیه به اینها. او بهگونهای درون شخصیتها نفوذ میکند که هیچکس دیگر نمیتواند. دی لوئیس میتواند در فیلمی مانند عصر معصومیت بسیار آرام باشد و در فیلمی مانند داردودستههای نیویورکی بسیار برونگرا. او همچنین برای فاصلهگذاری زیاد بین نقشهای خود هم شهرت دارد.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: سهمرتبه شریدان، دومرتبه پل توماس اندرسن و اسکورسیزی، یک مرتبه اسپیلبرگ و مایکل مان.
- بهترین فیلم: خون به پا خواهد شد.
- بهترین نقشآفرینی: خون به پا خواهد شد و این جایگاه محکم است و فیلمهای بعدی با فاصله از آن قرار دارند. برای فیلم دوم اما میشود انتخابهای متفاوتی داشت.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- خون به پا خواهد شد (There Will Be Blood)
- دارودستههای نیویورکی (Gangs of New York)
- رشتهی خیال (Phantom Thread)
- به نام پدر (In the Name of the Father)
- عصر معصومیت (The Age of Innocence)
- آخرین موهیکان (The Last of the Mohicans)
- لینکلن (Lincoln)
- پای چپ من (My Left Foot)
- بوکسور (The Boxer)
- رختشویخانهی زیبای من (My Beautiful Laundrette)
۶. آل پاچینو
پاچینو فعالیت خود را از سال ۱۹۷۱ آغاز کرد و تا سال ۱۹۷۵ در بسیاری از فیلمهای موج نوی آمریکا نقشآفرینی کرد و هیچ بازیگری بیش از آل پاچینو در این موج تأثیر نداشته است. او هرگز نتوانست در فیلمهای دیگر خود به خوبی آن فیلمها ظاهر شود و با این حال طی سالهای بعد وارد همکاریهای درخشانی با کارگردانهایی مانند مان و دیپالما شد. طی دههی هشتاد او تنها در پنج فیلم حضور یافت و بیشتر به تیاتر بازگشت. او هشت مرتبه نامزد اسکار شده است و یک بار برای بوی خوش زن به آن دست یافته است. کارنامهی پاچینو عمق فراوانی دارد و او گسترهی وسیعی از احساسات را نه توسط بدنش بلکه تنها توسط چشمهایش منتقل میکند.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: سهمرتبه کوپولا، دومرتبه لومیت، مایکل مان، برایان دیپالما، یک مرتبه بیتی، نولان، مایک نیکولز، سودربرگ و تارانتینو.
- بهترین فیلم: پدرخوانده.
- بهترین نقشآفرینی: پدرخوانده: قسمت دوم.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- پدرخوانده: قسمت دوم
- بعدازظهر سگی
- پدرخوانده
- سرپیکو (Serpico)
- مترسک (Scarecrow)
- نفوذی (The Insider)
- مخمصه (Heat)
- دنی براسکو (Donnie Brasco)
- صورتزخمی (Scarface)
- راه کارلیتو (Carlito’s way)
۵. جک نیکلسون
نیکلسون همزمان پسرطلایی عصر جدید هالیوود و پسر بد آن است. او سرشار از سرکشی، ضدقهرمانی و شر است و ازایننظر یادآور میفونهی دههی پنجاه. او یکی دیگر از بازیگرانی است که به نظر میآید در نیمی از فیلمهایش در حال بازی کردن خودش است. او تا کنون دوازده بار نامزد اسکار شده است و از این نظر رکورددار است و سه مرتبه آن را برده است. کارنامهی نیکلسون به قدری پربار است که شش نامزدی او و دو اسکارش به لیست ده فیلم برترش نرسیدند.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: سهمرتبه جیمز بروکز، دومرتبه باب رافلسون، مایک نیکولز، یکمرتبه کوبریک، پولانسکی، اسکورسیزی، آنتونیونی، مایلوش فورمن، هال اشبی، الیا کازان، آرتور پن، وارن بیتی، الکساندر پاین، جان هیوستن، تیم برتون.
- بهترین فیلم: درخشش.
- بهترین نقشآفرینی: دیوانه از قفس پرید.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- دیوانه از قفس پرید (One Flew Over the Cuckoo’s Nest)
- پنج قطعهی آسان (Five Easy Pieces)
- محلهی چینیها (Chinatown)
- درخشش (The Shining)
- آخرین ماموریت (The Last Detail)
- معرفت جسمانی (Carnal Knowledge)
- ایزی رایدر (Easy Rider)
- چند مرد خوب (A Few Good Men)
- حرفه: خبرنگار (Professione: reporter)
- بتمن (Batman)
۴. هامفری بوگارت
اگر نطریهی مؤلف کارگردانها را وارد بازیگری کنیم، بیشک بوگارت یکی از مؤلفترین بازیگران تاریخ سینما است. او هر نقشی که ایفا کرده است را مال خود کرده است و به زبان عامه امضای خود را پای آن حک کرده است. او از ۱۹۴۱ تا ۱۹۵۵ بدون توجه به کارگردان و محتوای فیلمهایی که در آنها ایفای نقش میکند، درخشان است. او فیلمها را تغییر میدهد؛ فیلمهای بد را قابل تحمل و فیلمهای معمولی را خوب میکند.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: پنجمرتبه جان هیوستن، چهارمرتبه کورتیز، سهمرتبه والش، دومرتبه وایلر، هاکس، یکمرتبه نیکولاس ری و بیلی وایلدر.
- بهترین فیلم: کازابلانکا.
- بهترین نقشآفرینی: کازابلانکا.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- کازابلانکا (Casablanca)
- گنجهای سیرا مادره (The Treasure of the Sierra Madre)
- گذرگاه تاریک (Dark Passage)
- خواب ابدی (The Big Sleep)
- شاهین مالت (The Maltese Falcon)
- داشتن و نداشتن (To Have and Have Not)
- شورش کین (The Caine Mutiny)
- کی لارگو (Key Largo)
- ملکهی آفریقایی (The African Queen)
- صحرا (Sahara)
۳. مارلون براندو
براندو بازیگری است که به راحتی میتوان او را نابغه و هنرمند نامید. او بااستعدادترین بازیگر تاریخ است و اگر این لیست قرار بود برطبق استعداد رتبهگذاری شود، براندو رتبهی نخست را به دست میآورد. کارنامهی براندو اما چیز دیگری میگوید. براندو تنها در تعداد اندکی از شاهکارهای تاریخ سینما حضور دارد؛ دو فیلم در دههی پنجاه و سه فیلم در دههی هفتاد. پس از اینها، کارنامهی براندو خالی از شاهکار است. براندو به دنبال حواشی دربارانداز دههی شصت را دور از سینما گذراند و بعدها در دههی هفتاد دوباره با کوپولا احیا شد.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: سهمرتبه کازان، دومرتبه کوپولا، منکوویتز، پن، یکمرتبه برتولوچی، لومیت.
- بهترین فیلم: اینک آخرالزمان.
- بهترین نقشآفرینی: دربارانداز. با در بارانداز و اتوبوسی به نام هوس بود که مارلون براندو تاریخ بازیگری را تغییر داد. او مسیر مونتگومری کلیفت را کامل کرد و هیچکس بهتر از او چنین نکرد و تأثیر او را نگذاشت.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- در بارانداز (On the Waterfront)
- پدرخوانده
- اتوبوسی به نام هوس (A Streetcar named Desire)
- آخرین تانگو در پاریس (Ultimo Tango a Parigi)
- اینک آخرالزمان
- وحشی (The Wild One)
- تعقیب (The Chase)
- ژولیوس سزار (Julius Caesar)
- شیرهای جوان (The Young Lions)
- دزیره ( Désirée)
۲. جیمز استوارت
کارنامهی استوارت و فیلمهایی که در آن حضور داشته، باعث شده است که به این رتبه راه پیدا کند، وگرنه استعداد او بیشک از براندو کمتر است. اما اگر قرار باشد کارنامهی یکی از آنها را برای تماشا انتخاب کنیم، بیشک کارنامهی استوارت را انتخاب خواهیم کرد.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: هفتمرتبه آنتونی مان، چهارمرتبه هیچکاک، سهمرتبه کاپرا، یکمرتبه پرمینگر، فورد، کیوکر، دمیل و آلدریچ.
- بهترین فیلم: سرگیجه.
- بهترین نقشآفرینی: سرگیجه.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- سرگیجه (Vertigo)
- چه زندگی شگفتانگیزی (It’s a Wonderful Life)
- پنجرهی عقبی (Rear Window)
- آقای اسمیت به واشنگتن میرود (Mr. Smith Goes to Washington)
- تشریح یک قتل
- فروشگاه کنار خیابان (The Shop Around the Corner)
- وینچستر ۷۳ (Winchester ’73)
- مهمیز برهنه (The Naked Spur)
- مردی که لیبرتی والانس را کشت
- داستان فیلادلفیا
۱. رابرت دنیرو
در این لیست دنیرو بالاتر از پاچینو، دی لوئیس، براندو، استوارت، بوگارت، نیکلسون و نود و دو بازیگر دیگر قرار گرفته است، چرا؟ فقط کافی است نگاهی به کارنامهی او بیاندازید. کارنامهی او شامل یکی از بهترین همکاریهای کارگردان-بازیگری تاریخ سینما است و مانند پاچینو و نیکلسون تنها به دههی هفتاد محدود نمیشود. او از خیابانهای پایین شهر ۱۹۷۳ میدرخشد تا جکی براون ۱۹۹۷ و حتی رونین ۱۹۹۸.
دنیرو به قدری در شاهکارهای تاریخ سینما حضور دارد که برای انتخاب ده بازی برتر او مجبور خواهید شد یکی از شاهکارهای تاریخ سینما را کنار بگذارید. دنیرو از همان دههی هفتاد و همکاری با برتولوچی نشان داد که صرفا به دنبال کسب ثروت و شهرت در هالیوود نیست. او بعدها در دههی هشتاد به ایتالیا رفت تا در شاهکار لئون نقشآفرینی کند. او برای هر نقش خود فرآیندی طولانی را طی میکند تا بتواند آن را به طبیعیترین حالت ممکن بر پرده بیاورد.
- کارگردانهای شاخصی که او با آنها همکاری کرده است: هشتمرتبه اسکورسیزی، دومرتبه دیوید او. راسل، یکمرتبه کوپولا، برتولوچی، لئون، کازان، چیمینو، گیلیام، دی پالما، مایکل مان، کوارون و تارانتینو.
- بهترین فیلم: گاو خشمگین.
- بهترین نقشآفرینی: گاو خشمگین یکی از بهترین تقشآفرینیهای تاریخ سینما است و از آنجایی دنیرو در این لیست صدرنشین است که هرکسی میتواند هرکدام از شاهکارهای کارنامهی او را برگزیند و به جای گاو خشمگین در صدر این لیست قرار دهد؛ راننده تاکسی، رفقای خوب، پدرخوانده دو و …، اما گاوخشمگین نمادی است از بازی سینمایی، متداکتینگ و وقف کردن خود به نقش.
- پنج نقشآفرینی برتر:
- گاو خشمگین (Raging bull)
- راننده تاکسی (Taxi Driver)
- پدرخوانده: قسمت دوم
- شکارچی گوزن
- مخمصه
- خیابانهای پایین شهر
- روزی روزگاری در آمریکا (Once Upon a Time in America)
- کازینو
- رفقای خوب
- سلطان کمدی (The King of Comedy)
///.
منبع: دیجیمگ