چارسو پرس: این هنر است، فهمیدید؟ هنگامی که واژهی هنری به دنیای سینما و فیلمسازی مرتبط میشود، واژهای است که نمیتوان آن را خیلی دقیق تعریف کرد. البته اگر فیلم هنری را یک ژانر در نظر بگیریم، میتوان فیلمهای خاص فراوانی را در آن جای داد و همین نکته باعث میشود که به ژانری بیشک سرگرمکننده -اما سلیقهای- تبدیل گردد. تعریف فیلم هنری به صورت گسترده به این شکل است: «فیلمی که ترسی از استفاده کردن از عناصر تجربی ندارد، معمولا دیدگاه هنری یک کارگردان مولف است و همچنین به صورت گسترده در گیشه پخش نمیشود.»
تمام اینها فقط یک چیز را ثابت میکنند؛ فیلمهای هنری برای همه ساخته نمیشوند و ویژگی تفرقهاندازی در ذات این فیلمها وجود دارد. تمام فیلمهایی که در ادامه به آنها اشاره میکنیم، دارای عناصر قدرتمند فیلمهای هنری هستند، در حالی که تماشای بعضی از آنها از سایرین راحتتر است. هدف اصلی تمام این فیلمها خلق تجربیاتی قدرتمند یا سرگرمکننده برای مخاطبان است. در ادامه نگاهی میاندازیم به ۲۵ فیلم هنری برتر تاریخ سینما.
۲۵. از نفسافتاده (Breathless)
- سال تولید: ۱۹۶۰
- محصول: فرانسه
- کارگردان: ژان لوک گدار
- بازیگران: ژان پل بلموندو، جین سیبرگ
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۶ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۷ از ۱۰
فیلمهای هنری اغلب وارد حوزهی درام امپرسیونیستی میشوند اما گاهی، ژانر فیلم هنری با ژانرهای دیگری هم ترکیب میشود؛ مانند جنایی. نتیجهی این ترکیب، همواره تبدیل به فیلمی هیجانانگیز میشود که تماشای آن لذت بخش خواهد بود. یکی از فیلمهای هنری جنایی جریانساز تاریخ سینما، «از نفسافتاده» است. این فیلم داستان مرد جوانی را روایت میکند که سعی دارد بعد از انجام یک جرم، یک زن جوان را راضی کند که همراه او پا به فرار بگذارد.
«از نفسافتاده» یکی از اصلیترین فیلمهای جنیش موج نوی فرانسه بود و تا به امروز یکی از آثار مهم کارگردان صاحبنام فرانسوی، ژان لوک گدار محسوب میشود. این فیلم سبک مخصوص به خودش را دارد و بیش از هرچیز، به دنبال تدوین متفاوتش، ضربآهنگ هیجانانگیزی ایجاد میکند. این فیلم در هنگام اکرانش، فیلمی بیهمتا بود. جنیش موج نو فرانسه و فیلمهایی شبیه به «از نفسافتاده» بودند که راه را برای ساخته شدن فیلمهای کلاسیک هالیوود طی دههی شصت و هفتاد میلادی باز کردند.
۲۴. سه رنگ: آبی (Three Colours: Blue)
- سال تولید: ۱۹۹۳
- محصول: فرانسه
- کارگردان: کریشتوف کیشلوفسکی
- بازیگران: ژولیت بینوش، بنوآ رژان
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۸ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۸۷ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۹ از ۱۰
کارگردانهای کمی توانستند طی دههی نود میلادی، در سبک فیلم هنری، به اندازهی کریشتوف کیشلوفسکی، فیلمساز لهستانی، به موفقیت دست پیدا کنند. او با سریال «ده فرمان» (Dekalog) که سال ۱۹۸۸ آن را ساخت و بعدتر به دنبال موفقیت خیرهکنندهاش، دو قسمت آن را تبدیل به فیلمهای سینمایی کرد، در سطح بینالمللی شناخته شد. پس از آن، دههی ۹۰ میلادی شاهد انتشار یافتن آثاری درخشان مانند «زندگی دوگانهی ورونیکا» (La double vie de Véronique) و سهگانهی «سه رنگ» از سوی کیشلوفسکی بود. کیشلوفسکی وقتی که تنها ۵۴ سال داشت، سال ۱۹۹۶، درگذشت.
در بین فیلمهای او، نخستین قسمت از سهگانهی «سه رنگ» که به عنوان «سه رنگ: آبی» شناخته میشود، احتمالا بهترین فیلم کیشلوفسکی است. این فیلم به آرامی روایت میشود و از نظر احساسی درگیرکنندهاست. فیلم داستان زنی را روایت میکند که با غم و اندوه یک تراژدی بزرگ کلنجار میرود. «سهگانه رنگ: آبی» فیلمی است که تماشای آن آسان نیست، اما از طریق فضاسازی و استفادهی جسورانه از رنگ، میتواند مخاطب را به هیجان بیاورد.
۲۳. رقصنده در تاریکی (Dancer in the Dark)
- سال تولید: ۲۰۰۰
- محصول: دانمارک
- کارگردان: لارس فون تریه
- بازیگران: بیورک، دیوید مورس
- امتیاز راتن تومیتوز: ۷۰ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۹ از ۱۰
«رقصنده در تاریکی» عناصر فیلمهای موزیکال کلاسیک را برمیدارد، آنها را تبدیل به چیزی تاریک و تلخ میکند و در همان حال داستانی خشن و تراژیک روایت میکند که میتواند هر بینندهای را در اندوه فرو ببرد. فیلم، حول محور یک بیعدالتی میگردد که در آن یک زن متهم به به قتل رساندن صاحبخانهاش میشود، در حالی که او به تدریج بینایی خودش را هم از دست میدهد و سعی دارد مانع از گسترش این بیماری در زندگی تنها پسرش شود.
حتی با توجه به استانداردهای لارس فون تریهی جسور، «رقصنده در تاریکی» یک فیلم استثنائی است که هر مخاطبی را شگفتزده میکند؛ حتی مخاطبانی که فکر میکنند هر آنچه در سینما وجود دارد را دیدهاند. این فیلم، یک فیلم تلخ و جسورانه در ژانر موزیکال است که در آن، تمام نماها، از نماهای معمولی گرفته تا نماهای آوازخوانی، به سبکی خاص و منحصربهفرد فیلمبرداری شدهاند.
۲۲. ژان دیلمان، شماره ۲۳ کهدو کومرس، ۱۰۸۰ بروکسل (Jeanne Dielman, 23 quai du Commerce, 1080 Bruxelles)
- سال تولید: ۱۹۷۵
- محصول: فرانسه
- کارگردان: شانتال آکرمن
- بازیگران: دلفین سیریگ، شانتال آکرمن
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۵ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۹۴ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۵ از ۱۰
همانطور که از فیلمهای قبلی این لیست فهمیدهاید، فیلم هنری، فیلمی است که سعی میکند مخاطب را تحریک کند و او را به چالش بکشد و فیلمهای کمی هستند که میتوانند چالشبرانگیزتر از «ژان دیلمان، شماره ۲۳ کهدو کومرس، ۱۰۸۰ بروکسل» باشند. اگر فکر میکنید عنوان فیلم طولانی است، منتظر بمانید تا مدت زمان فیلم را بدانید؛ ۳ ساعت و ۲۲ دقیقه.
بعضی از فیلمها با وجود طول مدت بیش از ۳ ساعت، میتوانند جذاب باشند؛ به خصوص اگر داستانی هیجانانگیز یا حماسی را تعریف کنند، اما «ژان دیلمان، شماره ۲۳ کهدو کومرس، ۱۰۸۰ بروکسل»، کاری به این چیزها ندارد و در عوض میخواهد زندگی خستهکنندهی یک مادر تنها و موردستایش قرار نگرفته را روایت کند. او کارهای هر روزهاش را انجام میدهد و مخاطبان به آرامی، طی چند روز، زندگی او را رمزگشایی میکنند. گاهی مخاطبان احساس میکنند چندین روز است که در حال تماشای این فیلم هستند. این فیلم، در راستای هدفی که میخواسته به آن دست پیدا کند، بینهایت موثر است و فضای خستهکننده، ناراضیکننده و ناراحتکنندهی داستان، طبق برنامهی کارگردان، روی مخاطب تاثیر میگذارد.
۲۱. آبی (Blue)
- سال تولید: ۱۹۹۳
- محصول: ایالات متحده آمریکا
- کارگردان: درک جارمن
- بازیگران: درک جارمن
- امتیاز راتن تومیتوز: ۱۰۰ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۳ از ۱۰
«آبی» به اندازهای در سبک روایتیاش بیهمتا است که بدون تصویر هم میتوان آن را دنبال کرد. این فیلم، در همان سالی که نخستین قسمت از سهگانهی «سه رنگ» کیشلوفسکی اکران شد، به اکران درآمد، اما به کلی فیلمی متفاوت است. «آبی» یک فیلم تجربی است که طی مدت زمان بیش از ۷۹ دقیقهایاش، هیچچیز به جز یک پیش زمینهی آبی در آن دیده نمیشود. اگر کسی با اطلاعات کافی دربارهی چرایی وجود داشتن این فیلم به تماشای آن بنشیند، میتواند تجربهای متفاوت و احساسی داشته باشد.
صداهایی که طی فیلم استفاده میشوند، سعی دارند تجربهی زندگی کارگردان فیلم، درک جارمن، همراه با ایدز را به نمایش بگذارند؛ بیماریای که مدت کوتاهی پس از به اکران رسیدن فیلم، جان او را گرفت. این یک فیلم تجربی است که اگر بیماران به او فرصت دهند، میتواند آنها را وارد دنیای خودش کند. این فیلم حتی در مقایسه با سایر فیلمهای هنری هم، فیلمی خاص و متفاوت است.
۲۰. کوه مقدس (The Holy Mountain)
- سال تولید: ۱۹۷۳
- محصول: مکزیک
- کارگردان: آلخاندرو خودوروفسکی
- بازیگران: آلخاندرو خودوروفسکی، اوراثیو سالیناس
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۵ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۷۶ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۸ از ۱۰
یکی از فیلمهای سورئال کلاسیک دستهبندیشده به عنوان فیلم هنری که همزمان یکی از بهترین فیلمهای دههی هفتاد میلادی هم هست و آلخاندرو خودوروفسکی را در عجیبترین و در همان حال، غیرقابلمقایسهترین و هیجانانگیزترین حالتاش به تصویر میکشد، «کوه مقدس» است. به طور کلی، «کوه مقدس» داستان گروهی از مردم را روایت میکند که به دنبال پیدا کردن همهچیز و هیچچیز مسافرت میکنند؛ حتی اگر بخواهیم میتوانیم هدف آنها را پیدا کردن معنای زندگی، ذات مذهب یا مشخص کردن کسی یا چیزی که مسئول خلقت است بدانیم.
داستان این فیلم به گونهای است که به «کوه مقدس» اجازه میدهد، حداقل از نظر مضمونی، بتواند همهچیز را در خودش جا بدهد. بعضی از مخاطبان شاید نسبت به شلوغیها و بینظمیهای فیلم احساس خوبی نداشته باشند و اگر کسی لقب «خودنما» را به فیلم بدهد، شاید بتوان آن را پذیرفت. با این حال، در هر صورت، جاهطلبانهبودن «کوه مقدس»، به دنبال جلوههای بصری خلاقانهای که طی روایتهای دیوانهکنندهاش به مخاطب ارائه میدهد، غیرقابل انکار است.
۱۹. تشییع جنازهی گلهای رز (Funeral Parade of Roses)
- سال تولید: ۱۹۶۹
- محصول: ژاپن
- کارگردان: توشیو ماتسوموتو
- بازیگران: پیتر، یوشیئو تسوچییا
- امتیاز راتن تومیتوز: ۱۰۰ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۷ از ۱۰
«تشییع جنازهی گلهای رز» یک عنوان رازآلود و چشمنواز دارد، اما این عجیببودن عنوان، در مقابل شوکی که تماشای فیلم به مخاطب وارد خواهد کرد، هیچ است. وقایع این فیلم در نسخهای عجیب از توکیو دههی شصت میلادی رخ میدهند. این فیلم، واقعیت را در خودش تجزیه مینماید یا شاید فقط یکی از روشهای زندگی در آن روزها را از نقطهنظری کاملا خاص و سردرگمکننده از نظر بصری و انرژی روایت میکند.
حتی تماشای این فیلم به بیننده کمکی نخواهد کرد تا بتواند آن را در قالب کلمات بازگو کند، اما تجربهی تماشای «تشییع جنازهی گلهای رز» شبیه به هیچ چیز دیگری نیست و حتی با سایر فیلمهای موج نوی ژاپن هم متفاوت است. صنعت فیلمسازی ژاپن هنوز هم با قدرت به پیشرفت خودش ادامه میدهد، اما با گذشت دههها، هنوز نتوانستهاست فیلمی شبیه به «تشییع جنازهی گلهای رز» تولید کند.
۱۸. پاریس، تگزاس (Paris, Texas)
- سال تولید: ۱۹۸۴
- محصول: آلمان غربی، فرانسه
- کارگردان: ویم وندرس
- بازیگران: هری دین استنتون، دین استاکول
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۴ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۸۱ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۱ از ۱۰
«پاریس، تگزاس» یک فیلم هنری درخشان در کارنامهی خیرهکنندهی فیلمساز آلمانی، ویم وندرس است. این فیلم یک مطالعهی شخصیتی است که پر شده است با احساس، جلوههای زیبا و داستانگویی صبورانه. «پاریس، تگزاس» داستان مردی را روایت میکند که بعد از از دست دادن بخشی از حافظهاش، گم میشود و برادر او سعی میکند او را پیدا کند و به زندگیاش سر و سامان بدهد.
به سختی میتوان گفت که «پاریس، تگزاس» احساسات را درگیر نمیکند، اما میتوان گفت که روند پیشروی آن کند است. این فیلم تا لحظات پایانی، رمز و رازها را برای مخاطب بازگشایی نمیکند و او را در برزخ نگه میدارد. نقشآفرینیها و فیلمبرداری زیبایی که طی فیلم شاهدشان هستیم، به ما کمک میکنند تا با وجود کندبودن سرعت روایت، از آن خسته نشویم. در نهایت به نظر میرسد «پاریس، تگزاس» اگرچه ماجراهای یک مرد را روایت میکند، اما بازتابدهندهی شرایط زندگی همهی انسانها است.
۱۷. مهر هفتم (The Seventh Seal)
- سال تولید: ۱۹۵۷
- محصول: سوئد
- کارگردان: اینگمار برگمان
- بازیگران: ماکس فون سیدو، نیلز پاپه
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۳ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۸۸ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۱ از ۱۰
تهیهی لیستی از فیلمهای هنری تاریخ سینما، بدون حداقل اشارهای به کارنامهی درخشان فیلمساز سوئدی، اینگمار برگمان، غیرممکن است. در بین فیلمهای فراوان بهیادماندنیای که او ساختهاست، «مهر هفتم» ستایششدهترین آنها میباشد؛ یک فیلم جریانساز مربوط به دههی پنجاه میلادی. این فیلم داستان شوالیهای را روایت میکند که به دنبال رستاگاری است و در عوض با خود مرگ روبهرو میگردد و او را به یک بازی شطرنج مرگبار دعوت میکند.
«مهر هفتم» یک فیلم هنری دیگر است که داستانی مربوط با ذات انسان و معنای زندگی را روایت میکند، اما از نظر مضمونی این فیلم به اندازهای غنی است که از نظر مخاطبان میتواند ارزش تماشاکردن داشته باشد. یکی دیگر از نقاط قوت فیلم، آن است که «مهر هفتم» توانسته مضامین عمیق و سنگین خود را در روایتی ۹۰ دقیقهای جایگذاری کند و در همین زمان اندک، مخاطب را تحت تاثیر قرار دهد. «مهر هفتم» بیشک میتواند برای کسانی که قصد دارند با دنیای فیلمهای هنری آشنا شوند یا کارنامهی هنری برگمان را مرور کنند، یک نقطهی آغاز مناسب باشد.
۱۶. بیآفتاب (Sans Soleil)
- سال تولید: ۱۹۸۳
- محصول: فرانسه
- کارگردان: کریس مارکر
- بازیگران: فلورنس دیلی، آریل دومبال
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۸ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۸ از ۱۰
«بیآفتاب» نشان میدهد که یک فیلم در حالی که یک فیلم هنری نامیده میشود، میتواند متعلق به ژانر مستند هم باشد. در هر صورت، در هر دستهای که «بیآفتاب» را قرار دهید، با یک فیلم خاص و عمیق مواجه هستید. کسانی که انتظار یک فیلم مستند سنتی را دارند اما با توجه به روایت متفاوت و عجیب فیلم، شگفتزده خواهند شد. این فیلم تجربیات و بینشهای مختلفی را از سرتاسر جهان به هم متصل میکند و خیلی دقیق توضیح نمیدهد که چه اتفاقی در حال رخ دادن است؛ بیشتر ترکیبی است از تصاویری دربارهی زندگی و دنیا.
«بیآفتاب» فیلمی است زیبا و در حالی که به نظر میآید چیزی به جز تصاویر درهم نیست، آن چه مستندساز، کریس مارکر، روایت میکند همیشه جالب است. این فیلم یکی از شناخته شدهترین آثار او است و نشان میدهد که چگونه ژانر مستند میتواند غیرطبیعی باشد و به شیوههای چشمنواز و قانعکننده، به جستجوی سرزمینهای ناشناخته بپردازد.
۱۵. هارمونیهای ورکمایستر (Werckmeister harmóniák)
- سال تولید: ۲۰۰۰
- محصول: مجارستان
- کارگردان: بلا تار
- بازیگران: لارس رودولف، پیتر فیتز
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۸ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۹۲ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰
بلا تار که بیش از هرچیز برای ساختن فیلم خستهکننده و ۷ ساعتهی «تانگوی شیطان» (Satantango) شناخته شدهاست، فیلم خستهکنندهی دیگری که البته به آن اندازه طولانی نیست، ساختهاست به نام «هارمونیهای ورکمایستر». طول مدت زیاد «تانگوی شیطان» به فیلم، بدنامی خاصی میبخشد و باعث میشود که دیدن آن برای سینمادوستان تبدیل به یک چالش شود، اما «هامونیهای ورکمایستر» بیشک فیلمی قویتر و تاثیرگذارتر است.
این فیلم دربارهی شهری کوچک در مجارستان است که بعد از برپایی یک چادر سیرک در مرکز آن، برای همیشه تغییر میکند. این فیلم موفق میشود با تغییرات ناگهانی خود توجه مردم را برانگیزاند و در نهایت اتفاقهای بد زیادی در این فیلم رخ میدهند. «هامونیهای ورکمایستر» یک فیلم عجیب و به طرز متفاوتی تراژیک است. این فیلم تاثیر فراوانی بر مخاطب میگذارد و صبورانه اما بدون این که مدت زمان آن طولانی شود، داستان را برای او روایت میکند.
۱۴. درخت زندگی (The Tree of Life)
- سال تولید: ۲۰۱۱
- محصول: ایالات متحده آمریکا
- کارگردان: ترنس مالیک
- بازیگران: برد پیت، جسیکا چستین
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۵ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۸۵ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۸ از ۱۰
ترنس مالیک احتمالا شناختهشدهترین کارگردان آمریکایی در ژانر فیلم هنری است. او طی بیش از نیم قرن فعالیت هنری خود، توانستهاست فیلمهای رازآلود، عجیب و اغلب بسیار الهامبخشی خلق کند. «درخت زندگی» یکی از شناختهشدهترین آثار او است که نقش آفرینی برد پیت در این فیلم هم در شهرت بینالمللیاش بیتاثیر نبوده. این فیلم یک درام خانوادگی و جستوجویی در چگونگی تولد جهان هستی است.
بخشهای زیادی از این فیلم متشکل از تصاویری رویاگونه دربارهی بزرگشدن طی اواسط قرن بیستم است، در حالی که سایر صحنهها به چگونگی آغاز خلقت میپردازد. «درخت زندگی» موفق میشود همزمان دربارهی چیزی در مقیاس کوچک و چیزی در مقیاس عظیم باشد. اگرچه ممکن است بخشهایی از آن برای بسیاری از بینندگان عجیب باشد، با این حال، این فیلم بیشک احساسی و از نظر بصری تاثیرگذار است و لحظات خیرهکنندهی فراوانی دارد.
۱۳. هیروشیما عشق من (Hiroshima mon amour)
- سال تولید: ۱۹۵۹
- محصول: فرانسه و ژاپن
- کارگردان: آلن رنه
- بازیگران: امانوئل ریوا، ایجی اوکادا
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۵ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۸ از ۱۰
در ابتدا به نظر میرسد «هیروشیما عشق من» فیلمی دربارهی جنگ جهانی دوم است، اما خیلی زود مشخص میشود که این فیلم قرار است داستانی عاشقانه دربارهی عشق یک زن فرانسوی به یک مرد ژاپنی، پس از پایان جنگ جهانی دوم را روایت کند. فیلم به بررسی آثار مخرب حملهی اتمی آمریکا به ژاپن میپردازد، در حالی که دو شخصیت عاشق فیلم سعی میکنند با تعریف کردن گذشتهی پر از درد و رنج خویش به شناخت بیشتر از یکدیگر دست پیدا کنند.
«هیروشیما عشق من» یکی از فیلمهای زیادی است که در جریان جنبش موج نو فرانسه در اواسط قرن بیستم منتشر شدند و توانستند جریانساز شوند. اگرچه فیلمهایی مثل «از نفسافتاده» ممکن است با گذشت زمان تازگی خود را از دست داده باشند، «هیروشیما عشق من» هنوز هم فیلمی بیپرده و شوکهکننده است. این فیلم گاهی ناراحتکننده میشود و گاهی مخاطب را درگیر عواطف میکند. این فیلم به بررسی آسیبهای ناشی از جنگ میپردازد و سعی میکند برای سوالات مشکلی که در رابطه با ایمان به انسانیت وجود دارند، پاسخ پیدا کند.
۱۲. در حالوهوای عشق (In the Mood for Love)
- سال تولید: ۲۰۰۰
- محصول: هنگ کنگ و فرانسه
- کارگردان: وونگ کار وای
- بازیگران: مگی چانگ، تونی لیانگ
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۲ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۸۷ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۱ از ۱۰
یک فیلم هنری که به خوبی نشاندهندهی سبک خاص و متفاوت وونگ کار وای است. این فیلم داستانی عاشقانه را روایت میکند و به نیاز انسانها به برقراری ارتباط با یکدیگر میپردازد. «در حالوهوای عشق» به خوبی شهرتاش است. فیلم دربارهی دو انسان است که در مییابند شریکهای زندگیشان در حال خیانت کردن به آنها هستند، فهمیدن این حقیقت و ارتباط خوبی که این دو نفر با یکدیگر برقرار میکنند، آنها را به این سوال میرساند که آیا آنها هم باید خیانت کنند یه نه.
«در حالوهوای عشق» به طور کلی روی این دو شخصیت تمرکز میکند و اجازه میدهد، تصاویر، حرکتهای دوربین و موسیقی داستان را تعریف کنند. از آنجایی که گفتوگوها و شخصیتهای مکمل در این فیلم، در کمترین حد ممکن نگه داشته شدهاند، تمام تمرکز روی روایت عاشقانه است. این فیلم درگیرکننده و محکم است و با این که روایت خود را با سرعتی آرام بازگو میکند، شامل حجم زیادی از تنشهای احساسی و تکنیکهای مربوط به ژانر فیلم هنری است.
۱۱. آشوب (Ran)
- سال تولید: ۱۹۸۵
- محصول: ژاپن
- کارگردان: آکیرا کوروساوا
- بازیگران: تاتسویا ناکادای، آکیرا تروئو
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۶ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۹۷ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۲ از ۱۰
«آشوب»، آخرین فیلمی که آکیرا کوروساوا کارگردانی کردهاست، نبود، اما به عقیدهی بسیاری، حماسیترین و از نظر بصری، تاثیرگذارترین اثر او است. این فیلم اقتباسی است از نمایشنامهی «شاه لیر» ویلیام شکسپیر در فضای تاریخی ژاپن. داستان فیلم دربارهی پادشاهی قدرتمند است که تصمیم میگیرد بازنشسته شود و قلمروی خودش را بین فرزندانش تقسیم کند. همهی آنها منافع برابری دارند، اما سرانجام داستان به خیانت، دلشکستگی و مرگ میرسد.
اگرچه صحنههای نبرد زیادی در این فیلم دیده میشوند و تنش زیادی در آن جریان دارد، «آشوب» تا جایی که به فیلمهای درام تاریخی-جتگی مربوط میشود، روند آرامی دارد. فیلم آرامش خودش را حفظ میکند و تمام صحنهها را به شکلی خاص روایت مینماید و نشان میدهد که اگرچه کوروساوا بیش از هفتاد سال دارد، هنوز بیشک بااستعداد است و میتواند مرزهای فیلمسازی را جابهجا کند. «آشوب» همچنین به خوبی از رنگ استفاده میکند و موسیقی متن خیرهکنندهای دارد. نگاه کردن و حتی گوش دادن به این فیلم میتواند برای تمام فیلمسازان سراسر دنیا الهامبخش باشد.
۱۰. آگیره، خشم پروردگار (Aguirre, the Wrath of God)
- سال تولید: ۱۹۷۲
- محصول: فرانسه و ایتالیا
- کارگردان: ورنر هرتسوک
- بازیگران: کلاوس کینسکی، النا روخو
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۶ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۸ از ۱۰
یک فیلم بدبین ماجراجویانه که احتمالا ترسناکترین آنها است. «آگیره، خشم پروردگار» فیلمی است که در آن، ورنر هرتسوک از تمام توان خود استفاده میکند و در ابتدای مسیر فیلمسازیاش اثری خارقالعاده خلق میکند. داستان فیلم دربارهی گروهی است که میخواهند یک شهر طلایی در دل جنگلهای آمازون را پیدا کنند. رهبر این گروه تمایلات خود تخریبگرانه دارد و به نظر میرسد هر لحظه، بیش از پیش، خودش و گروهش را به نابودی میکشاند.
در تمام طول داستان مشخص است تمام کسانی که در این فیلم حضور دارند، محکوم به نابودی هستند و با این حال وقتی که فیلم به انتها میرسد، مخاطبان از شدت تلخبودن سرنوشت شخصیتها شگفتزده میشوند. البته همین ویژگیها هستند که «آگیره، خشم پروردگار» را به فیلمی ماندگار تبدیل میکنند. این فیلم نگاهی میاندازد به نیمهی تاریک ذات انسان و با روایت خود باعث میشود مخاطب احساس کند بیمار است.
۹. روزهای بهشت (Days of Heaven)
- سال تولید: ۱۹۷۸
- محصول: ایالات متحده آمریکا
- کارگردان: ترنس مالیک
- بازیگران: ریچارد گییر، بروک آدامز
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۳ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۹۴ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۸ از ۱۰
بیش از سه دهه قبل از اکران «درخت زندگی»، ترنس مالیک با فیلم «روزهای بهشت» به اوج کارنامهی هنری خودش رسید. این فیلم بیشک یکی از بهترین فیلمهای دههی هفتاد میلادی است؛ چه بخواهید بهترینها در ژانر فیلم هنری را انتخاب کنید و چه بخواهید بهترین فیلمها در مجموع را برگزینید. مانند بسیاری دیگر از فیلمهای هنری، خط داستانی این فیلم هم ساده است؛ داستان مرد و زن جوانی که میخواهند از یک کشاورز ثروتمند و مریض کلاهبرداری کنند.
«روزهای بهشت» فیلمی است که به طور کامل در نماهای خارجی، صبحهای زود یا شبها، دیروقت، فیلمبرداری شد و همین نکات باعث شدند که فیلم متشکل از مجموعهای از تصاویر زیبا با نورپردازیهای خیرهکننده باشد. موسیقی انیو موریکونه که یکی از بهترین آثار او، بدون در نظر گرفتن همکاریهایش با سرجیو لئونه است، زیبایی این فیلم را دو چندان میکند. تمام مواد لازم فراهم است تا «روزهای بهشت» تبدیل به فیلمی تکرارنشدنی شود.
۸. هولی موتورز (Holy Motors)
- سال تولید: ۲۰۱۲
- محصول: فرانسه
- کارگردان: لئوس کاراکس
- بازیگران: دونی لوآن، ادیت اسکوب
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۲ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۸۵ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷ از ۱۰
میتوانید «هولی موتورز» را یک فیلم فانتزی بدانید، اما به همان اندازه میتوان هر نام دیگری هم بر این فیلم گذاشت و یا بهتر است به کلی تلاش برای متصل کردن این فیلم به یک ژانر را رها کنید؛ چرا که این فیلم کاملا متفاوت، دیوانهکننده و عجیب است. فیلم دربارهی مردی است که توسط زنی پیر، با یک ماشین، به جاهای مختلف برده میشود و ماموریتهای مختلفی را به انجام میرساند؛ ماموریتهایی که او برای به انجام رساندن هر کدام آنها نیاز به تغییر چهره دارد.
این فیلم شاید یک سفر اودیسهوار در پاریس امروز باشد. چه این فیلم فانتزی باشد، چه علمی-تخیلی باشد، چه تمام فیلم در ذهن یک نفر در حال رخ دادن باشد و چه تمام فیلم یک استعارهی عجیب باشد، همهچیز به مخاطبان و برداشتهای آنها باز میگردد. همین نکته شاید خیلیها را ناامید کند، اما بسیاری دیگر شاید این سفر خاص را دوست داشتهباشند؛ سفری مسخکننده که شاید هیچ معنی پنهانی هم در آن نهفته نباشد.
۷. استاکر (Stalker)
- سال تولید: ۱۹۷۹
- محصول: روسیه
- کارگردان: آندری تارکوفسکی
- بازیگران: الکساندر کایدانوفسکی، آناتولی سولونیسین
- امتیاز راتن تومیتوز: ۱۰۰ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۸۵ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۱ از ۱۰
یک فیلم علمی-تخیلی خاص و یگانه. «استاکر» یک فیلم خیرهکننده و جذاب از آندری تارکوفسکی است و احتمالا بهترین فیلمی است که او طی سالهای فعالیتاش به عنوان کارگردان، ساخته. فیلم داستان سه مرد را روایت میکند که وارد منطقهای به نام «زون» میشوند. این افراد برای ورود به این منطقه همهچیز را به خطر میاندازند، چرا که معتقدند این منطقه قدرتی ماورایی دارد که باعث میشود عمیقترین امیال یک انسان برآورده شود.
طی این سفر، مشخص میشود که مسیر، از مقصد مهمتر است؛ اگرچه تمام فیلم دربارهی مقصد است. تارکوفسکی با این فیلم خود به مطالعهی روانشناختی مردم میپردازد و سعی میکند آنچه باعث به هیجان آمدن آنها و آنچه باعث انگیزه بخشیدن به آنها میشود را پیدا کند. این فیلم داستان انسانهایی است که سعی میکنند، حتی در جهانی بیگانه، برای همهچیز معنا پیدا کنند.
۶. کار نیکو (Beau Travail)
- سال تولید: ۱۹۹۹
- محصول: فرانسه
- کارگردان: کلر دنی
- بازیگران: دونی لوآن، برناردو مونتنت
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۶ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۳ از ۱۰
«کار نیکو» فیلمی است که دوست ندارد چیزهای زیادی به مخاطب نشان دهد، در عوض سعی دارد احساسات مخاطب را درگیر کند و همزمان فضایی رازآلود را به تصویر بکشد و با اینحال چیزهای زیادی به مخاطب میدهد که آنها بتوانند طی فیلم و پس از اتمام آن، به آنها فکر کنند. فیلم دربارهی سربازهای ارتش فرانسه است و پیچیدگیهایی که وقتی یکی از افسرها با حسودی کردن به یکی از سربازهای جدید پیش میآورد.
این فیلم یک درام شخصیتی است که به همهچیز میپردازد، اما یکی از دلایل جذابیت فیلم هم همین شیوهی کلینگریاش است. این فیلم تمام قواعد سینما را به هم میریزد و قوانین مخصوص خودش را وضع میکند. بعضی از مخاطبان شاید مجبور باشند چندین مرتبه این فیلم را ببینند تا بتوانند در ذهن خود به داستانهای فیلم نظم بدهند، اما بیشک این فیلم ارزش چندبار دیدن و آنالیزکردن را دارد.
۵. اوت وان (Out 1)
- سال تولید: ۱۹۷۱
- محصول: فرانسه
- کارگردان: جیکوب ریوت و سوزان شیفمن
- بازیگران: ژان-پیر لود، جولیت برتو
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۶ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۸۷ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۵ از ۱۰
هنگامی که یک فیلم دیوانهکننده و غیرقابل درک باشد، معمولا پیشنهاد دادن آن به سایرین کاری دشوار است. تماشای این فیلم یک نوع احساس بدبینی و در مجموع احساس نوعی غرقشدگی در بیننده ایجاد میکند. این فیلم فرانسوی که به طرز احمقانهای طولانی است، به هشت قسمت تقسیم میشود که بیشتر آنها هر کدامشان، به تنهایی، به اندازهی یک فیلم سینمایی هستند؛ این فیلم در مجموع ۱۲ ساعت است.
داستان فیلم حول محور دو گروه تئاتر مختلف میگردد که هر کدام آنها نمایشهای خودشان را تمرین میکنند و بعضی از آنها وارد ماجراهایی توطئهمانند میشوند. گاهی اوقات، مخاطبان میتوانند داستان شخصیتهایی را دنبال کنند که سعی دارند رازها را برملا نمایند و ممکن است در این مسیر بر سر راه شخصیتهای دیگر قرار بگیرند و با نگیرند. چه کسی میداند؟ «اوت وان» به دنبال فرستادن شما، به عنوان مخاطب، به دنیای شخصیتها است. فیلمهای کمی هستند که در خلق فضاهای احساسی خاص تا این اندازه موفق شدهباشند و به راستی فیلمهای کمی هستند که در هر زمینهای بتوان آنها را با «اوت وان» مقایسه کرد.
۴. هشتونیم (½۸)
- سال تولید: ۱۹۶۳
- محصول: ایتالیا
- کارگردان: فدریکو فلینی
- بازیگران: مارچلو ماسترویانی، کلودیا کاردیناله
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۷ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰
با «هشتونیم»، فدریکو فلینی دوربین را به سمت خودش برمیگرداند و یک فیلم روانشناختی خیرهکننده و سردرگم دربارهی پروسهی خلاقیت میسازد. شخصیت اصلی فیلم چیزی است که میتوان آن را برداشتی از خود فلینی دانست؛ قهرمان فیلم، فیلمسازی است که کارهای زیادی برای انجام دادن دارد و همیشه تحت استرس است و برای فرار از این فشارها، همواره به رویاهای خود پناه میبرد. این رویاها گاهی او را با خودش روبهرو میکنند و گاهی به منبع الهام او تبدیل میشوند.
خاطرات، تخیلات و زندگی واقعی در این فیلم با هم ترکیب میشوند و آنهایی که دوست دارند تمام این موارد را جداگانه تماشا کنند، احتمالا از این فیلم فلینی خوششان نخواهد آمد و آن را خستهکنند خواهند خواند. ارزش حقیقی این فیلم به توانایی آن در نشان دادن درون یک ذهن خلاق بازمیگردد و با توجه به خاصبودن این فیلم، میتوان آن را بهترین فیلم فلینی دانست. «هشتونیم» فیلمی است که ارزش دیدن دارد و میشود تا مدتها به آن فکر کرد.
۳. سامورایی (Le Samouraï)
- سال تولید: ۱۹۶۷
- محصول: فرانسه
- کارگردان: ژان-پیر ملویل
- بازیگران: آلن دلون، ناتالی دلون
- امتیاز راتن تومیتوز: ۱۰۰ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰
«سامورایی» آنچه از فیلمهای اکشن، جنایی و دلهرهآور در ذهن دارید را برمیدارد و آن را تبدیل به یک فیلم هنری میکند، اما نه به روشی که تنش و هیجان را از آن بگیرد. فیلم، داستان قاتلی را روایت میکند که درمییابد در دردسر افتادهاست و خودش توسط افراد قدرتمند مورد هدف قرار گرفته. این اتفاق او را وارد ماموریتی ناامیدکننده میکند که در آن، او سعی دارد خودش را از مرگ نجات دهد و اشتباهات گذشتهی خود را جبران کند.
این فیلم یکی از آثار فیلمساز جنایی-دلهرهآور زبردست فرانسوی ژان-پیر ملویل است. ملویل همواره در ساخت چنین فیلمهایی توانا ود و «سامورایی» یکی از بهترین آثار او است. این فیلم، زیباییهای بصری فراوانی دارد و بازی درخشان آلن دلون در آن خیرهکننده است. تمام این نقاط قوت و علاوه بر آنها موسیقی درخشان فیلم، «سامورایی» را به یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینما تبدیل میکند.
۲. یی یی (Yi Yi)
- سال تولید: ۲۰۰۰
- محصول: ژاپن
- کارگردان: ادوارد یانگ
- بازیگران: وو نین-جن، الین جین
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۷ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۹۴ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۱ از ۱۰
یک فیلم جریان ساز که باعث شد سینما در قرن بیستویکم آغازی طوفانی داشته باشد. «یی یی» یکی از درگیرکنندهترین درامهای خانوادگی است که به زندگی و پیچیدگیهای آن میپردازد. شخصیتهای اصلی فیلم، اعضای خانوادهای هستند که در تایپه زندگی می کنند و در حالی که فیلم رویکردی کاملا طبیعتگرایانه دارد، داستان همهی آنها و درگیریهایشان با مسائلی مانند عشق، کار، شکست عشقی و مرگ روایت میشود.
«یی یی» ممکن است به نظر فیلم خاصی نیاید و در نگاه اول حتی فیلم جذابی به نظر نرسد، اما این فیلم به راحتی میتواند بسیاری از مخاطبان را در دنیای خودش غرق کند. داستانهایی که این فیلم بین آنها جابهجا میشود، شاید به نظر کوچک برسند، اما همراه یکدیگر تبدیل به چیزی حماسی میشوند که «یی یی» را تبدیل به یکی از منسجمترین فیلمهای تاریخ سینما میکند. «یی یی» فیلمی درناک، الهامبخش، ناراحتکننده، گیرا و احساسی است که با تصاویر زیبا به تصویر کشیده شدهاست و بازیگران آن درخشاناند.
۱. بیا و بنگر (Come and See)
- سال تولید: ۱۹۸۵
- محصول: روسیه
- کارگردان: الم کلیموف
- بازیگران: الکس کراوچنکو، لیویومیراس لوکویکیوس
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۰ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۴ از ۱۰
جنگ در این فیلم، در بهترین حالت، تبدیل به رویایی تبآلود و در بدترین حالت، تبدیل به کابوسی دردناک میشود. «بیا و بنگر» در حالی که یکی از دردناکترین فیلمهای تاریخ سینما است، یکی از بهترین فیلمهایی است که تاکنون دربارهی جنگ جهانی دوم ساخته شده. قهرمان اصلی فیلم، یک پسر جوان است که تفنگی پیدا میکند و تصمیم میگیرد به گروههای مقاومت که علیه نیروهای نازی میجنگند، بپیوندد و این تصمیم او را وارد تجربهای مرگبار و تلخ میکند؛ تجربهای که او هرگز تصورش را هم نمیکرد.
در حالی که «بیا و بنگر» به عنوان یکی از بهترین فیلمهای دههی هشتاد میلادی توصیف میشود، بیشک مورد استقبال همه قرار نخواهد گرفت. شاید کندبودن فیلم و وقایع دردناک زیادی که در آن رخ میدهند، برای هرکسی مناسب نباشد. «بیا و بنگر» گاهی به فیلمهای ژانر وحشت نزدیک میشود و بیننده را در ذهن پسر جوانی قرار میدهد که سعی دارد بدبختی، خشونت و نابودی اطرافش را درک کند. این فیلم از تکنیکهای سینمایی غیرسنتی و چالش برانگیز استفاده میکند تا در حد ممکن تجربیات وحشتناک و وحشیانهی جنگ را به تصویر بکشد و در این زمینه یکی از موفقترینها است.
///.
منبع: دیجیمگ