خواندن کتاب منبع فیلم‌هایی که اقتباس سینمایی نامیده می‌شوند، پیش از تماشای آن‌ها، می‌تواند تجربه‌ی تماشای مخاطب را بهبود ببخشد و درک او از روایت داستانی را غنی‌تر کند. در حالی که خواندن کتابی که فیلم از روی آن اقتباس‌شده است ضروری نیست، انجام این کار می‌تواند تجربه‌ی ما به عنوان یک بیننده را هنگام تماشای فیلم لذت‌بخش‌تر کند و به درک بهتری از قصه برسیم.

چارسو پرس: خواندن کتاب منبع فیلم‌هایی که اقتباس سینمایی نامیده می‌شوند، پیش از تماشای آن‌ها، می‌تواند تجربه‌ی تماشای مخاطب را بهبود ببخشد و درک او از روایت داستانی را غنی‌تر کند. در حالی که خواندن کتابی که فیلم از روی آن اقتباس‌شده است ضروری نیست، انجام این کار می‌تواند تجربه‌ی ما به عنوان یک بیننده را هنگام تماشای فیلم لذت‌بخش‌تر کند و به درک بهتری از قصه برسیم. وقتی که یک کتاب به فیلم تبدیل می‌شود، همیشه جزئیات کوچکی را که تنها از طریق خواندن کتاب می‌توان به آن‌ها دست یافت، از دست می‌دهد.

اگرچه فیلم‌ها می‌توانند با تکنیک‌های بصری و نقش‌آفرینی‌های بازیگران، کتاب را زنده کنند، کتاب‌ها به خوانندگان اجازه می‌دهند که از طریق کلمات، بیش‌تر و بیش‌تر در دل داستان فرو بروند و مضامین، شخصیت‌ها، انگیزه‌ها، درگیری‌های درونی و داستان‌های پیش‌زمینه‌ای را بیش‌تر از فیلم‌ها مطالعه کنند. علاوه بر تمام این‌ها، کتاب‌ها همه‌چیز را به تصورات خواننده می‌سپارند و به هر خواننده اجازه می‌دهند برداشت مخصوص خودش را از شخصیت‌ها و محیط کتاب داشته باشد.

وقتی که پیش از تماشای فیلم کتاب را می‌خوانیم، می‌توانیم بیش از پیش داستان اصلی را تحسین کنیم و بیش‌تر برای انتخاب‌های خلاقانه‌ی کارگردان، هنگام تبدیل کردن داستان به فیلم، احترام قائل شویم؛ شاید آن‌ها حتی برای حذف هر صحنه از کتاب‌ها در مسیر تبدیل به فیلم شدن، دلیلی مستحکم و خلاقانه دارند. از همه مهم‌تر، خواندن کتاب، پیش از تماشای فیلم باعث می‌شود مخاطبان از پیش با مضامین اصلی محتوایی آشنا باشند. اگرچه اقتباس‌های سینمایی باید بتوانند به تنهایی روی پای خودشان بایستند، اما خواندن کتاب‌های منبع اقتباس می‌تواند تجربه‌ی تماشای بسیاری از فیلم‌ها را جذاب‌تر کند.

۱۰. گتسبی بزرگ (The Great Gatsby)

  • سال تولید: ۲۰۱۳
  • کارگردان: باز لورمن
  • بازیگران: لئوناردو دی‌کاپریو، کری مولیگان، توبی مگوایر، جوئل اجرتون
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۴۸ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۵۵ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۲ از ۱۰

اقتباس سینمایی از کتابی به همین نام، نوشته‌ی اسکات فیتزجرالد. در مجموع، سه اقتباس سینمایی از «گتسبی بزرگ» ساخته شده است و یکی از این اقتباس‌ها ساخته‌ی باز لورمن است. «گتسبی بزرگ» به بررسی مضامین پیچیده‌ی جایگاه اجتماعی، ثروث و رویای آمریکایی از دیدگاه خاص راوی داستان، نیک کاراوی، با بازی توبی مگوایر می‌پردازد. در حالی که فیلم سعی می‌کند درخشش و فضای پر زرق و برق آن دوره را به تصویر بکشد، نگاه فیتزجرالد بافت فرهنگی حیاتی و لازم و مضامین اخلاقی موردنیاز برای شخصیت‌ها و داستان را به خوبی فراهم می‌کند.

اگر کتاب را پیش از دیدن فیلم بخوانید، قادر خواهید بود به درک درستی از تفکرات، عقاید، درگیری‌ها و مشاهدات نیک برسید؛ تفکرات، عقاید، درگیری‌ها و مشاهداتی که به ارزش‌های اجتماعی شکل و شمایل می‌دهند. اگرچه ممکن است فیلم توانسته باشد از نظر هنری ویژگی‌های ارزشمندی به داستان اضافه کند، اما عمق و ارزش محتوایی، از دل کلمات اسکات فیتزجرالد سر بر آورده‌اند. «گتسبی بزرگ» ضعف‌های خاص خود را دارد اما همچنان یکی از بهترین اقتباس‌های سینمایی از آثار ادبی کلاسیک است.

۹. استخوان‌های دوست‌داشتنی (The Lovely Bones)

  • سال تولید: ۲۰۰۹
  • کارگردان: پیتر جکسون
  • بازیگران: سیرشا رونان، ریچل وایز، مارک والبرگ، سوزان ساراندون
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۳۱ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۴۲ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۶ از ۱۰

اقتباس سینمایی از رمانی به همین نام، نوشته‌ی آلیس سبولد. «استخوان‌های دوست‌داشتنی» داستان عمیقا دردناک یک دختر به قتل رسیده و خانواده‌اش را از نقطه‌نظر دقیق سبولد روایت می‌کند. در حالی که فیلم وقایع تراژیک داستان را نمایش می‌دهد، تنها کتاب موفق می‌شود لایه‌های تو در توی اندوه شخصی، غم فقدان و بخشش و رشد تدریجی دیوانگی پس از حادثه را به خوبی به تصویر بکشد.

خوانندگان با سوزی به عنوان راوی داستان رابطه‌ای صمیمانه شکل می‌دهند و بینش عمیق‌تری نسبیت به مشاهدات و تفکرات او پیدا می‌کنند. مخاطب کتاب هم‌چنین شاهد رشد شخصیت‌ها است، رشد و گسترشی که نسخه‌ی تصویری فاقد آن می‌باشد. داستان‌های فرعی و پیش‌زمینه‌ای در نسخه‌ی متنی موفق می‌شوند به خوبی به استحکام داستان اصلی کمک کنند و برداشت تصویری جکسون از زندگی پس از مرگ، به خوبی نمی‌تواند نشان‌دهنده‌ی آن چیزی باشد که کتاب به خواننده اجازه می‌دهد آن را حس کند.

۸. رگ‌یابی (Trainspotting)

  • سال تولید: ۱۹۹۶
  • کارگردان: دنی بویل
  • بازیگران: ایوان مک‌گرگور، جانی لی میلر، اون بریمنر، کوین مک‌کید
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۹۰ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۸۳ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۱ از ۱۰

یک اقتباس سینمایی از رمانی به همین نام، اثر ایروین ولش. «رگ‌یابی» نگاهی بی‌پرده و بدون تعارف دارد به چرخه‌ی اعتیاد به هروئین در دهه‌ی ۱۹۸۰ میلادی، در ادینبورگ از دریچه‌ی نگاه متفاوت و به سبک خودآگاهانه‌ی شخصیت اصلی داستان، رنتون. رمان به طور عمیقی به کاوش در دنیای فیزیکی و روانشناختی مشکلات اجتماعی اعتیاد و ترک اعتیاد می‌پردازد.

در حالی که بازیگران درخشان «رگ‌یابی» به خوبی موفق می‌شوند در به تصویر کشیدن تلاش‌های ناامیدانه‌ی شخصیت‌های رمان موفق باشند، تنها کتاب ولش و کلمات او می‌توانند به درستی نمایان‌گر دردهای درونی شخصیت‌ها، امید آن‌ها برای فرار و نگاه تحقیرآمیزشان به خودشان باشد. خواندن کتاب، پیش از تماشای فیلم، به مخاطبان اجازه می‌دهد که خودشان را در ذهن شخصیت‌های درگیر با اعتیاد تصور کنند و به درکی عمیق از روابط آن‌ها و جامعه‌ای که آن‌ها را محصور کرده است و مدام حالت معلم-دانش‌آموز را نسبت به آن‌ها اتخاذ می‌کند، برسد.

۷. دختری در قطار (The Girl on the Train)

  • سال تولید: ۲۰۱۶
  • کارگردان: تیت تیلور
  • بازیگران: امیلی بلانت، ربکا فرگوسن، هیلی بنت، جاستین ثرو
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۴۴ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۴۸ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۵ از ۱۰

اقتباس سینمایی از کتابی به همین نام از پائولا هاوکینز. «دختری در قطار» با استفاده از سبک دلهره‌آور و روانشناختی ناراحت‌کننده‌ی هاوکینز، موفق می‌شود به طور کامل مخاطبان را وارد ذهن آسیب‌پذیر و دنیای رازآلود یک دختر شهرستانی کند. در حالی که فیلم به خوبی مشکل اعتیاد به الکل او را نمایش می‌دهد و راز اصلی و مرکزی داستان را روایت می‌کند، تنها رمان است که موفق می‌شود به خوبی از طریق خاطرات تکه‌تکه‌شده‌ی ریچل، احساس گناه پیش‌رونده‌ی او و ادراکات زیرسوال‌رفته‌اش، تمام شخصیت‌ها را به خوبی به مخاطب معرفی کند.

کتاب، پیش‌زمینه‌ی مناسب را برای تحت تاثیر پیچش داستانی نهایی قصه قرار گرفتن مهیا می‌کند و از طریق نقطه نظر خودآگاهانه و بهم‌ریخته‌ی دقیق و جزئی‌نگر ریچل همه‌چیز را برای مخاطب به نمایش می‌گذارد. فیلم هم تلاش می‌کند با صرف زمان کافی، مخاطب را به تجربه‌ای شبیه به تجربه‌ی خواندن کتاب دعوت کند، اما فقط کتاب موفق می‌شود جنبه‌های رواشناختی داستان را به درستی برای خوانندگان ترسیم نماید

۶. بازمانده‌ی روز (The Remains of the Day)

  • سال تولید: ۱۹۹۳
  • کارگردان: جیمز آیوری
  • بازیگران: اما تامسون، آنتونی هاپکینز، جیمز فاکس، کریستوفر ریو
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۹۶ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۸۶ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۸ از ۱۰

اقتباس سینمایی از رمانی به همین نام، نوشته‌ی کازو ایشیگورا. «بازمانده‌ی روز» به سبک نویسندگی با صلابت و پیش‌روی ایشیگورا متکی است تا بتواند به ضدقهرمان خودش حیات ببخشد و آسیب‌های درونی و مشکلات محیطی او را برای مخاطب به تصویر بکشاند. فیلم به خوبی فضای کلی کتاب و عصاره‌ی اصلی آن را به تصویر می‌کشد، اما متن ایشیگورا به خوبی صدای روایتگر استیون را در حالی که او شرایط و ارتباط‌های سیاسی پرتنش را توضیح می‌دهد در ذهن مخاطب ماندگار می‌کند. برای این که کسی بتواند جزئیات نمادگرایانه‌ی داستان و دلایل عمیق‌تر وفاداری استیون، ارتباطات او و خودشناسی تدریجی‌اش را از طریق نقطه‌نظر خاص و منحصربه‌فرد نویسنده درک کند، باید پیش از تماشای فیلم، حتما کتاب را بخواند.

۵. آرواره‌ها (Jaws)

  • سال تولید: ۱۹۷۵
  • کارگردان: استیون اسپیلبرگ
  • بازیگران: روی شایدر، رابرت شاو، ریچارد درایفس، لورین گری
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۹۷ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۸۷ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۱ از ۱۰

اقتباس سینمایی از رمانی به همین نام، نوشته‌ی پیتر بنچلی. رمان «آرواره‌ها» پیش‌رو ژانر دلهره‌آور است که از دریچه‌ی نگاه شاهکارانه‌ی بنچلی به آرامی تعلیق را از طریق جزئیات علمی و تصاویر گرافیکی حمله‌ی کوسه خلق می‌کند. در حالی که اقتباس سینمایی اسپیلبرگ تعریف جدیدی از بلاک‌باسترهای تابستانی ارائه داد، کتاب به بررسی ترس ذاتی از موجودات ناشناخته‌ی اقیانوس می‌پردازد و از زاویه‌ای آن‌ها را معرفی می‌کند که هرگز در فیلم نشان داده نمی شود.

خواندن کتاب به شما کمک می‌کند در حالی که بدبینی و ترس در جامعه رخنه می‌کند و یکی پس از دیگری افراد را می‌بلعد، وارد ذهن شخصیت‌ها شوید. داستان نوشته شده، لحن و تنش را پیش از این که فیلم آن‌ها را به تصویر بکشد، به زندگی آورده است. اسپیلبرگ به خوبی داستان را روایت کرده است، اما سبک نوشتاری بنچلی باعث می‌شود تا مدت‌ها بعد از خواندن کتاب، داستان آن شما را رها نکند.

۴. پدرخوانده (The Godfather)

  • سال تولید: ۱۹۷۲
  • کارگردان: فرانسیس فورد کوپولا
  • بازیگران: مارلون براندو، آل پاچینو، جیمز کان، رابرت دووال
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۹۷ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۱۰۰ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۹.۲ از ۱۰

اقتباس سینمایی از کتابی به همین نام، نوشته‌ی ماریو پوزو. سه‌گانه‌ی «پدرخوانده» به خوبی داستان جذاب خانواده‌ی کورلئونه را روایت می‌کند، اما نوشته‌ی پوزو به خوبی جزئیات درونی و ذهنی افراد و پیچیدگی‌های اخلاقی دنیای زیرزمینی مافیا را هم به تصویر می‌کشد. از طریق روایت کتاب و سبک بیانی‌اش یک نگاه نزدیک به شبکه‌ی جنایی کورلئونه، وفاداری خانوادگی و بازی قدرت به تصویر کشیده می‌شود که فیلم هرگز نمی‌تواند با آن جزئیات به روایت آن دست بزند. با تجربه‌ی مضامین اخلاقی هسته‌ای داستان از طریق زاویه‌ی پوزو، فیلم توانست ماندگار شود و بازیگران آن توانستند نقش‌آفرینی درخشانی از خودشان به نمایش بگذارند. اقتباس‌های سینمایی به تنهایی هم شاهکارند، اما اگر می‌خواهید همه‌چیز را بدانید، باید کتاب را بخوانید.

۳. لولیتا (Lolita)

  • سال تولید: ۱۹۹۷
  • کارگردان: آدرین لین
  • بازیگران: جرمی آیرونز، ملانی گریفیث، دامینیک سوین، فرانک لانگلا
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۶۹ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۴۶ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۸ از ۱۰

اقتباس سینمایی از کتابی به همین نام، نوشته‌ی ولادیمیر نابوکوف. دو اقتباس سینمایی از کتاب «لولیتا» ساخته شده‌اند. جست‌وجوی تعجب برانگیز این کتاب در سرزمین خواسته‌های ممنوعه تماما متکی به نگاه رازآلود و پررمز و راز نویسنده‌ی آن است. فیلم سعی می‌کند تمام این پیچیدگی‌های اخلاقی را به تصویر بکشد، اما کتاب به خوبی مخاطب را وارد دنیای انگیزه‌ها و احساسات پیچیده‌ی هامبرت می‌کند و سوالاتی عمیق‌تر را درباره‌ی عشق به دلوریس مطرح می‌نماید. از طریق نگاه شاعرانه و سبک پرتنش نابوکوف، به راحتی می‌توان لایه‌های مختلف داستان را که زمینه‌های اخلاقی و بحث برانگیز قصه به آن‌ها متکی است درک کرد. تنها از طریق نوشته‌ی پرمعنا و ماندگار نابوکوف است که می‌توان به معنای حقیقی «لولیتا» پی برد.

۲. ۲۰۰۱: ادیسه‌ی فضایی (۲۰۰۱: A Space Odyssey)

  • سال تولید: ۱۹۶۸
  • کارگردان: استنلی کوبریک
  • بازیگران: گری لاکوود، کی‌یر دولی، ویلیام سیلوستر، داگلاس رین
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۹۲ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۸۴ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۳ از ۱۰

یک اقتباس سینمایی از کتابی به همین نام از آرتور سی. کلارک. در رمان «۲۰۰۱:ادیسه‌ی فضایی» زمینه‌ی محتوایی مناسب برای درک صحنه‌ی جادویی فیلم فراهم می‌شود. در حالی که استنلی کوبریک با دقت فراوان این داستان را تبدیل به فیلم کرده است، با این حال جست‌وجوی کتاب در مسیر تکامل بشریت، هوش مصنوعی و برخورد با بیگانگان، به نمادگرایی و فضاسازی فیلم سر و شکل می‌دهد. خواندن کلمات کلارک به مخاطب اجازه می‌دهد به طور کامل مضامین، ایده‌ها و دنیایی که از طریق همکاری او با کوبریک خلق شده است را درک کند. این فیلم یک دست‌آورد هنری خاق‌العاده است، اما بررسی بی‌نقص کتاب از انسانیت است که مخاطب را قادر می‌سازد به مظامین عظیم علمی و ماوراالطبیعه‌ی فیلم احاطه پیدا کند.

۱. غرور و تعصب (Pride & Prejudice)

  • سال تولید: ۲۰۰۵
  • کارگردان: جو رایت
  • بازیگران: کیرا نایتلی، متیو مک‌فایدن، برندا بلتین، دونالد ساترلند
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۸۷ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۸۲ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۸ از ۱۰

اقتباس سینمایی از کتابی به همین نام، نوشته‌ی جین آستین. تا به امروز ۱۷ اقتباس سینمایی از کتاب «غرور و تعصب» ساخته شده‌اند. اگرچه «غرور و تعصب» باعث ساخته شدن بسیاری از فیلم‌های درام تاریخی دوست‌داشتنی شده است، شناخت دیوانه‌کننده و بدون وابستگی به زمان آستین از شخصیت‌های عمیق و روابط اجتماعی، همیشه تنها در خود کتاب باقی می‌ماند. در حالی که فیلم نواحی روستایی انگلستان قرن نوزدهم را به خوبی به تصویر می کشاند، تنها کلمات آستین می‌توانند مخاطبان را به اعماق قوانین اجتماعی و مشکلاتی که بر سر راه زنان و ازدواج آن‌ها قرار دارد ببرد.

کتاب به الیزابت و دارسی عمق می‌بخشد و غرور پرتنش آن‌ها را با نگاهی گذرا به طبقات اجتماعی، شهرت و مراودات اجتماعی که در فیلم به تصویر کشیده نشده‌ است، شکل می‌دهد. اگرچه فیلم موفق می‌شود دنیای آستین را به خوبی زنده کند، آن‌چه کتاب سعی دارد به مخاطب نشان دهد را تنها از طریق کتاب می‌توان به دست آورد.

///


منبع: دیجی‌مگ