چارسو پرس: «پسر و مرغ ماهیخوار» (The Boy and the Heron) جدیدترین شاهکار استودیوی جیبلی است که جایزه بفتا برای بهترین انیمیشن سال ۲۰۲۳ را به خانه برد و بعضی از منتقدان بر این باورند که جایزه اسکار بهترین انیمیشن را هم بهدست میآورد. ماجراها در مورد نوجوان درونگرایی به نام ماهیتو است که در دوران جنگ جهانی دوم زندگی میکند. ماهیتو پس از اینکه مادرش را از دست داد، دچار بحران روحی شده است. مدتی بعد، او از توکیو به حومهی شهر قدم میگذارد تا در خانهی نامادریاش زندگی کند. او آنجا با یک برج متروکه روبهرو میشود و از طریق آن -و در کنار یک مرغ ماهیخوار سخنگو- به یک جهان فانتزی شگفتانگیز قدم میگذارد. استودیو جیبلی چند انیمه دیگر هم شبیه «پسر و مرغ ماهیخوار» ساخته است که تماشای آنها خالی از لطف نیست.
«پسر و مرغ ماهیخوار» با همهی ویژگیهای مثبتی که دارد، اثر ساختارشکنی به حساب نمیآید و ادامهدهندهی همان مسیری است که هایائو میازاکی دههها قبل آغاز کرد. این فیلمساز نابغه مانند گذشته، مضامینی مثل جنگ و انسانیت را بررسی میکند. میازاکی البته تلاش کرده است تا یک انیمهی کاملا سیاه نسازد و طنز را به کار میگیرد تا تعادل ایجاد کند. با این حال، بعضی از طرفداران نقدهایی هم نسبت به آن داشتهاند، برای نمونه پرداخت ضعیف شخصیتهای مکمل یا ریتم سریع نیمهی دوم فیلم که باعث شده برخی از رویدادهای فرعی رها شوند.
دلیل ویژه بودن «پسر و مرغ ماهیخوار» اما درونمایهی آن است که اگر با میازاکی آشنایی دارید، حتما با آنها نیز برخورد داشتهاید: تکاپو برای درک بهتر زندگی و یادگیری درست زندگی کردن در این جهان پرفرازونشیب. ماهیتو برای مرگ مادرش سوگوار است و نمیداند چگونه به زندگی عادی بازگردد اما این بدین معنا نیست که او باید تسلیم شود؛ پسرک به جستجوی خود برای یافتن معنا ادامه میدهد. آخرین ساختهی میازاکی شاید عناصر فانتزی متعددی داشته باشد اما دغدغههایش از جهان واقعی آمدهاند و برای مخاطب قابلدرک هستند.
اگر این نوع نگاهها برای شما جذاب است، ما چند انیمه دیگر هم شبیه «پسر و مرغ ماهیخوار» داریم که حتی اگر آنها را دیدهاید، تماشای دوبارهشان میتواند جذاب باشد. انیمههای هایائو میازاکی همواره از قهرمانان جوان قدرتمندی بهره بردهاند، کسانی که تجربههای تازهای به دست میآورند و در این مسیر رشد میکنند و با عبور از چالشها بزرگ میشوند؛ «پسر و مرغ ماهیخوار» هم از این قاعده مستثنی نیست. ماهیتو ماکی نسخهی مدرن قهرمانان پیشین آثار میازاکی است که میخواهد میان استقلال، رشد فردی و رابطهاش با خانواده تعادل برقرار کند.
- سال اکران: ۲۰۱۴
- کارگردان: هیروماسا یونهبایاشی
- صداپیشگان: سارا تاکاتسوکی، کاسومی آریمورا، ریوکو موریاما، هیتومی کوروکی، ناناکو ماتسوشیما
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۷ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۲ از ۱۰۰
یکی از انیمههای قدرنادیده و کمتردیدهی استودیوی جیبلی، «وقتی مارنی آنجا بود» درامی احساسی و مهجور است که اگر سختگیر نباشید، میتواند تجربهی سینمایی فوقالعاده باشد. ما با انیمهای روبهرو هستیم که دربارهی دوران کودکی و دوستیهای کودکانه مرثیهسرایی میکند و این کار را به شکلی درست انجام میدهد. داستان پیرامون دخترکی ۱۲ ساله به نام آنا اتفاق میافتد که در تابستان به یک شهر تازه سفر میکند تا مدتی را در کنار فامیلهایش سپری کند. او آنجا با دخترکی مرموز به نام مارنی آشنا میشود که در یک خانهی قدیمی زندگی میکند و از آنا میخواهد تا رازهایش را به کسی نگوید.
شبیه انیمه «پسر و مرغ ماهیخوار»، اینجا هم با چشماندازهای خیرهکنندهای مواجه میشوید. فیلم لحن محزون و صادقانهای دارد که چندان بد نیست اما باعث میشود تا در بخشهای پایانی احساس کنید فیلم دارد به خودش خیانت میکند. به جای تمرکز بر روی دوستی این دو دختر، یک چرخش داستانی غیرضروری در یکسوم پایانی رخ میدهد تا ارتباط میان این دو را توجیه کند. اما فارغ از این پایانبندی ناامیدکننده، «وقتی مارنی آنجا بود» برداشتی احساسی از تجربیات و جهانبینی یک دختر جوان ارائه میدهد، دختری که با تنهایی و غم فقدان در محیطی غریبه دستوپنجه نرم میکند.
۹- «همین دیروز» (Only Yesterday)؛ سفری برای پذیرشِ خود
- سال اکران: ۱۹۹۱
- کارگردان: ایسائو تاکاهاتا
- صداپیشگان: میکی ایمای، توشیرو یاناگیبا، یوکو هونا، مایومی ایزوکا،
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۶ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۱۰۰ از ۱۰۰
در حالی که انیمه «پسر و مرغ ماهیخوار» شبیه دیگر آثار شاخص استودیو جیبلی به دوران کودکی و بلوغ میپردازد، «همین دیروز» از زاویهی تازهای به آن نزدیک میشود و همزمان برداشتی تاثیرگذار از بزرگسالی ارائه میدهد، خصوصا از ۲۵ الی ۳۰ سالگی که بسیاری از آدمها در این دوره احساسات و انگیزههای خود را واکاوی میکنند. تائکو زن ۲۷ سالهای است که میخواهد برای مدتی کوتاه از فضای شهری فاصله بگیرد، به همین دلیل به حومهی شهر سفر میکند. او در این مسیر، خاطرات و دوران کودکیاش را به یاد میآورد و همزمان در تلاش است تا هویت خود در زمان حال را کشف کند، اینکه چه کسی است و میخواهد در زندگیاش چه کارهایی انجام دهد.
تلفیق زمان حال با خاطرات گذشته را به فور در آثار سینمایی مشاهده کردهایم اما در انیمه و انیمیشن، کمتر از این تکنیک استفاده میشود؛ «همین دیروز» بر مبنای چنین ساختاری استوار است و این تکنیک را به بهترین شکل ممکن استفاده کرده است. ماجراجویی تائکو برای رسیدن به خودشناسی، مخاطب بزرگسال را وادار به تفکر میکند. ایسائو تاکاهاتا به عشق در دوران نوجوانی و سن بلوغ هم اندکی میپردازد، «همین دیروز» انیمهای تفکربرانگیز است و یک یادآوری تلخ برای بزرگسالانی که درگیر روزمرگی و یکنواختی شدهاند و خود را فراموش کردهاند.پ
۸- «پورکو روسو» (Porco Rosso)؛ تبدیل خلبانِ نفرینشده به یک شکارچی جایزهبگیر
- سال اکران: ۱۹۹۲
- کارگردان: هایائو میازاکی
- صداپیشگان: شوئیچیرو مورییاما، توکیکو کاتو، آکیدو اوتسوکا
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۷ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۵ از ۱۰۰
همانطور که بالاتر هم اشاره شد، ساختههای میازاکی اغلب مضامین مشترکی دارند، از پیامهایی دربارهی محیط زیست تا نکوهش جنگ. در میان آثار کارنامهی هنری هایائو میازاکی، به «پورکو روسو» کمتر توجه شده است، شاید به دلیل ایدهی داستانی عجیبی که دارد اما یکی از صلحجویانهترین فیلمهای هم هست. ایدهی کلی بیتردید عجیب است: مردی با سر خوک که با هواپیما پرواز میکند، اما «پورکو روسو» یک انیمهی اصیل هم به حساب میآید که همهی امضاهای استودیو جیبلی را دارد، از شخصیتهای دوست داشتنی و یک انیمیشن زیبا تا سکانسهای حیرت انگیز، احساسی و بامزه.
در ظاهر، «پورکو روسو» شبیه انیمه «پسر و مرغ ماهیخوار» نیست اما هر دو اهداف مشترکی را دنبال میکنند، از جمله اینکه واقعیت جنگ و تاثیرگذاری آن بر انسانها را بررسی کنند. داستان سال ۱۹۲۹ و در کشور ایتالیا اتفاق میافتد، در یک دنیای متفاوت که در آن دزدان با هواپیماهای دریایی در اقیانوس پرسه میزنند تا گنج پیدا کنند و گاهی هم آدمهای مختلف را گروگان میگیرند. در این میان، شکارچیهای جایزهبگیری همچون قهرمان قصه، پورکو وجود دارند که با این دزدان مبارزه میکنند. یک داستان فرعی پیرامون یک دولت فاشیست هم داریم که قدرت را در اختیار گرفته است و میخواهد آدمهایی همچون پورکو را بازنشسته کند. البته میازاکی این عناصر سیاسی را در پسزمینه قرار داده است و چندان به آنها نمیپردازد. فیلم به فرهنگ عامهی دههی ۹۰ میلادی و آثار کلاسیک هالیوودی نیز ادای دین میکند.
۷- «زمزمهی قلب» (Whisper of the Heart)؛ دختری در مسیر خودشناسی
- سال اکران: ۱۹۹۵
- کارگردان: یوشیفومی کوندو
- صداپیشگان: یوکو هونا، ایسی تاکاهاشی، شیگرو موروئی، شیگرو تسویوگوچی، کیجو کوبایاشی
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۹ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۴ از ۱۰۰
این انیمهی استودیو جیبلی از دههی ۹۰ میلادی، قصهی دختر جوانی به نام شیزوکو را روایت میکند که سفری جادویی را پشت سر میگذارد که در واقع نمادی برای دوران بلوغ او است. پس از ملاقات با یک گربهی عجیب، شیزوکو یک فروشگاه اجناس عتیقه را کشف میکند و این فروشگاه یکی از دلایل تغییر زندگی دخترک است، زیرا آنجا با پسری ملاقات میکند که میتواند مسیر آیندهاش را تغییر دهد.
شبیه انیمه «پسر و مرغ ماهیخوار»، شیزوکو هم احساس گمشدگی و تردید دارد. هر دو قهرمان قصه در حقیقت نوع نگاه درستی به زندگی ندارند و هنوز خودشان را نمیشناسند اما رفتهرفته رشد میکنند و متوجه میشوند چه چیزی در زندگی آنها کم است. «زمزمهی قلب» انیمه عاشقانه آرامی است و سکانسهایی هم در آن وجود دارد که جادوی همیشگی ساختههای استودیو جیبلی را احساس میکنید. بعضی از منتقدان از پایانبندی فیلم انتقاد داشتهاند اما هدف این نیست، چیزی که اهمیت دارد، مسیری است که شیزوکو طی میکند تا استعدادهای خود را بشناسند و بفهمد چگونه میتواند به رویاهایش رنگ واقعیت ببخشد.
۶- «همسایهی من توتورو» (My Neighbor Totoro)؛ دو خواهر و یک موجود جادویی
- سال اکران: ۱۹۸۸
- کارگردان: هایائو میازاکی
- صداپیشگان: چیکا ساکاموتو، هیتوشی تاکاگی، نوریکو هیداکا، سومی شیماموتو، تانیه کیتابایاشی
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸.۱ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۵ از ۱۰۰
حتی اگر انیمه تماشا نمیکنید، احتمالا با توتورو آشنایی دارید؛ یکی از محبوبترین شخصیتها و یکی از نمادهای استودیو جیبلی که نمیتوان به راحتی آن را از یاد برد. «همسایهی من توتورو» داستان ساده و کوچکی را روایت میکند و ادعایی هم ندارد، ماجراها پیرامون یک خانواده اتفاق میافتد که به حومهی شهر نقل مکان کرده است و فرزندان خانواده آنجا با ارواح مرموز جنگل ملاقات میکنند. مانند اکثر ساختههای استودیو جیبلی، جادوی این اثر در مینیمال بودن آن نهفته است و با یک انیمه مثبت و حتی آرامشبخش روبهرو هستیم.
توتورو موجودی است که دوست دارید آن را در آغوش بگیرید و تعامل اعضای خانواده نیز به همین منوال، دوست داشتنی از آب درآمده است. بعضی از نماهای فیلم هم که تا مرز سورئال پیش میروند، مخاطب را تحت تاثیر قرار میدهند. در طول این سالها، بعضی از طرفداران، تئوریهای سیاهی را پیرامون این فیلم مطرح کردهاند اما در «همسایهی من توتورو» چیزی بیشتر از معصومیت و شگفتیهای کودکانه پیدا نمیکنید. شاید اینگونه به نظر برسد که پیامی تاریک در بطن رویدادها وجود دارد اما فیلم همان چیزی است که میبینید. انیمه شاید شبیه «پسر و مرغ ماهیخوار» تلخ نباشد اما آسیبپذیری انسان را یادآور میشود.
۵- «نائوشیکا از دره باد» (Nausicaä of the Valley of the Wind)؛ یک قصهی حماسی درجهیک
- سال اکران: ۱۹۸۴
- کارگردان: هایائو میازاکی
- صداپیشگان: سومی شیماموتو، گورو نایا، یوجی ماتسودا، یوشیکو ساکاکیبارا، لماسا کایومی
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۹ از ۱۰۰
از «نائوشیکا از دره باد» این روزها کمتر صحبت میشود اما یکی از بهترین انیمههای استودیو جیبلی است که فضای متفاوتی را به نمایش میگذارد: یک دنیای آخرالزمانی که در آن کرهی زمین به بیابان تبدیل شده، جنگلها به مرز نابودی کشیده شدهاند و حشرات عظیمالجثه در طبیعت پرسه میزنند. نکتهی جالب دربارهی «نائوشیکا» است که در واقع پیش از تأسیس رسمی استودیو جیبلی ساخته شد، اما یکی از آثار رسمی این استودیو در نظر گرفته میشود میشود و در گذر دههها، جایگاه خود را به عنوان یکی از مهمترین انیمههای تاریخ حفظ کرده است.
«نائوشیکا از دره باد» دنیای پیچیدهای دارد که در آن گروههای مختلفی زندگی میکنند و با یکدیگر در جنگ هستند، هر کدام با فناوریهای خاص و یک سبک زندگی متفاوت. همهی جزئیات این جهان متفاوت به مخاطب عرضه نمیشود اما داستانگویی میازاکی را باید کمنظیر بدانیم و البته اگر از کسانی هستید که میخواهید اطلاعات بیشتری بهدست بیاورید، میتوانید به مانگای اصلی مراجعه کنید که آن را هم خود میازاکی خلق کرده است. خود نائوشیکا هم یکی از برترین قهرمانان زن جیبلی است، دختر نوجوانی که میخواهد صلح را میان گروهها برقرار کند و رهبری لایق برای مردمش باشد. شبیه شخصیت اصلی انیمه «پسر و مرغ ماهیخوار» میازاکی در نائوشیکا، شکنندگی انسان را هم دخیل کرده است و او یک قهرمان بینقص و آرمانی نیست.
۴- «قلعهی متحرک هاول» (Howl’s Moving Castle)؛ ماجراجوییهای جادویی زن جوان طلسمشده
- سال اکران: ۲۰۰۴
- کارگردان: هایائو میازاکی
- صداپیشگان: چیکو بایشو، تاکویا کیمورا، آکیهیرو میوا، ریونوسوکه کامیکی، هاروکو کاتو
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸.۲ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۷ از ۱۰۰
همه عاشق «قلعهی متحرک هاول» هستند، اصلا چگونه میتوان این انیمهی بینظیر را دوست نداشت؟ فیلمی خیالپردازانه، عاشقانه، در نکوهش جنگ و از نظر بصری کمنظیر. این انیمهی جادویی داستان سوفی هتر را راویت میکند، زن جوان خویشتندار و باعاطفهای که یک جادوگر بیرحم او را طلسم میکند و ناگهان زندگی دخترک بهم میریزد و او به یک پیرزن تبدیل میشود. او برای رهایی از این نفرین، راهی سفر میشود و سرانجام به جادوگر دیگری به نام هاول میرسد، کسی که احتمالا میتواند دخترک را به دوران جوانیاش بازگرداند.
شبیه انیمه «پسر و مرغ ماهیخوار» و دیگر آثار بزرگ استودیو جیبلی، «قلعهی متحرک هاول» هم قصهای چندلایه دارد و به مضامین قابلتأملی میپردازد. این فیلم برای قصه یا ایدههایش محبوب نیست بلکه برای شخصیتها، انیمیشن، اصالت و فضاسازی محبوب است. همچنین از جنبهی بصری، این انیمه را باید درخشان توصیف کنیم. «قلعهی متحرک هاول» به ما یادآور میشود که حتی در سختترین روزها و شرایط، عشق میتواند یک عنصر نجاتبخش باشد.
۳- «شهر اشباح» (Spirited Away)؛ سفری برای نجات خانواده
- سال اکران: ۲۰۰۱
- کارگردان: هایائو میازاکی
- صداپیشگان: رومی هیراگی، ماری ناتسوکی، میو ایرینو، بونتا سوگاوارا
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸.۶ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۷ از ۱۰۰
انیمهای که همه آن را میشناسند و به آن احترام میگذارند. هنگامی که «شهر اشباح» روی پرده رفت، به یک پدیدهی جهانی تبدیل شد و با گذشت دو دهه، هنوز هم باید آن را تحسین کرد. ساختهی هایائو میازاکی در همهی بخشها بالاترین کیفیت ممکن را دارد، از بهترین جلوههای بصری تا زیباترین موسیقی متن و یک داستان پرکشش که از یادها نمیرود. اما فراتر از اینها، فیلم حاصل خیالپردازیهای یک ذهن خلاق است، هنرمندی که نمونهی مشابه ندارد. «پسر و مرغ ماهیخوار» شاید فوقالعاده باشد اما «شهر اشباح» یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینما است.
دلیل اصلی انسجام این انیمه، فضاسازی آن است و اوج هنر جمله میازاکی را میتوانید در این اثر مشاهده کنید. «شهر اشباح» به راستی قدرت سینما را به ما یادآوری میکند و دنیای رویایی آن را باید هر طرفدار سینما و انیمیشن حداقل یک بار تماشا کند. ما این جهان را از چشمان دخترکی ده ساله به نام چیهیرو دنبال میکنیم، سفر او به دنیای ارواح، قصهای است کهن که شاید برای همهی مخاطبان آشنا باشد: قدم گذاشتن به جهان زیرین و بازگشت از آن، دنیایی که به سایهها آغشته است و ارواح در آن پرسه میزنند. اگر با اساطیر ژاپن آشنایی داشته باشید، لذت بیشتری از فیلم خواهید برد اما هرکسی از هر فرهنگی، میتواند مضامین و تصویرسازیهای فیلم را درک کند. «شهر اشباح» را البته نمیتوان به خوبی توضیح داد، فیلمی است که باید آن را تجربه کنید.
۲- «شاهزاده مونونوکه» (Princess Mononoke)؛ جنگ میان انسان و طبیعت
- سال اکران: ۱۹۹۷
- کارگردان: هایائو میازاکی
- صداپیشگان: یوجی ماتسودا، یوریکو ایشیدا، یوکو تاناکا، کائورو کوبایاشی، ماساهیکو نیشیمورا
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸.۴ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۳ از ۱۰۰
یکی از سیاهترین قصههایی که استودیو جیبلی تاکنون روایت کرده، «شاهزاده مونونوکه» از آن انیمههایی است که حتی با یک نگاه سطحی هم متوجه میشوید تا چه اندازه متفاوت و اصیل است؛ اثری خلاقانه و ساختارشکن که شاید از خود میپرسید چرا انیمههای بیشتری مانند آن نداریم. فیلم یکی از تلاشهای ماندگار جیبلی در مسیر خلق هنر فاخر و انیمیشنسازی سنتی است، یک ماجراجویی فانتزی-حماسی پیرامون خدایان، شیاطین و ارواح. نسخهی انگلیسی این انیمه، بسیاری از مخاطبان غربی را برای نخستین بار با آثار استودیو جیبلی آشنا کرد و همچنین نامهای سرگشاده به همهی کسانی بود که تصور میکردند انیمیشنها تنها برای کودکان هستند و نمیتوان آنها را جدی گرفت.
«شاهزاده مونونوکه» رابطهی میان انسان و طبیعت را در کانون توجه قرار میدهد. در جهان فیلم، انسانها با ارواح و حیوانات در کشمکش هستند اما هیچکدام از این گروهها شیطانی ترسیم نشدهاند. همهی آنها در تلاش هستند تا به بقا ادامه دهند: انسانها با گسترش صنعت و تمدن و حیوانات با ایستادگی در مقابل آنهایی که از منابع طبیعی سوءاستفاده میکنند. بانو ابوشی شاید پیچیدهترین شخصیت قصه باشد؛ او یک زن مهربان است که از بیماران و انسانهای آسیبدیده مراقبت میکند اما در عین حال، میخواهد روح جنگل را نابود کند (قدرتمندترین روح طبیعت) زیرا آن را تهدیدی بزرگ برای مردمش میداند. سان، دختری که توسط گرگها بزرگ شده و یکی دیگر از چهرههای ماندگار انیمههای میازاکی است. اگر «شاهزاده مونونوکه» را پس از انیمه «پسر و مرغ ماهیخوار» تماشا کنید، کاملا مشخص است که لحن تاریک آنها مشابه است.
۱- «باد برمیخیزد» (The Wind Rises)؛ قصهای تفکربرانگیز از جنگ جهانی دوم
- سال اکران: ۲۰۱۳
- کارگردان: هایائو میازاکی
- صداپیشگان: هیدئاکی آنو، میوری تاکیموتو، هیدهتوشی نیشیجیما، ماساهیکو نیشیمورا
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۷ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۸ از ۱۰۰
«باد برمیخیزد» قرار بود آخرین اثر سینمایی هایائو میازاکی باشد، تا اینکه تصمیم گرفت از بازنشستگی خارج شود و «پسر و مرغ ماهیخوار» را بسازد. با وجود این، حسِ اختتام و خداحافظی را بیگمان در «باد برمیخیزد» احساس میکنید. فیلم قصهای خیالی از یک انسان واقعی را روایت میکند: جیرو هوریکوشی، مهندسی که در دوران جنگ جهانی دوم برای کشور ژاپن هواپیماهای جنگنده طراحی میکرد. هوریکوشی عاشق هواپیماها بود، بنابراین بدیهی است میازاکی که خود عشق زیادی به هواپیماها دارد، به سراغ چنین شخصیتی برود و داستان زندگی او را به فیلم تبدیل کند.
این انیمه شما را احساسی و وادار به تفکر میکند. فیلم سکانسهای ماندگار متعددی دارد و براشتی تراژیک از زلزلهی سال ۱۹۲۳ و اتفاقات پس از آن ارائه میدهد. فیلم همچنین کشمکشهای روانی و تردیدهای اخلاقی جیرو را به تصویر میکشد که هواپیماهای ساختهی وی در کشتار آدمهای بیگناه مورداستفاده قرار گرفت. او خود را مسئول این اتفاقات میداند، مردی که رویای ساخت فناوریهای مدرن و نوآورانه را داشت اما حالا در قتلهای جنگ جهانی سهیم است. میازاکی اینجا هم دیدگاههای خود در نکوهش جنگ را به شکلی تاثیرگذار عرضه میکند و اگرچه کلیت اثر در مقایسه با «پسر و مرغ ماهیخوار» متفاوت است اما از نظر درونمایه، این دو انیمه را باید شبیه یکدیگر بدانیم.
///.
منبع: دیجیمگ