در ادامه بهترین زنان قهرمان فیلم‌های وسترن را نام بردیم.
چارسو پرس: یکی از مشکلات ژانر وسترن تصویری است که از زنان ارائه می‌کند، اما با این حال فیلم‌های زیادی هم می‌توان مثال زد که نه تنها شخصیت‌های زن در آن‌ها نقش پررنگی دارند، بلکه به عنوان قهرمان معرفی می‌شوند. همیشه می‌شود فیلم‌های وسترن‌ها را اینطور تصور کرد که یک مرد هفت‌تیرکش خشن در شهر قدم می‌زند و بدون اینکه به جان و مال ساکنان آنجا اهمیتی بدهد، یا به دنبال خوش‌گذرانی‌های زودگذر خود است یا برای انتقام به هر سویی شلیک می‌کند و عده‌ی زیادی را هم در این راه از بین می‌برد. با این حال، سهم مضامین پرتکرار فرار، آزادی و خودخواهی که در سراسر این ژانر به چشم می‌خورد، برای زنان و مردان به یک اندازه است.

تقریبا همیشه آن دسته از فیلم‌های وسترن که از عناصر ژانر پیروی و از کلیشه‌های رایج و آشنا استفاده می‌کنند از آزمون زمان سربلند بیرون می‌آیند. وقتی زنان به‌عنوان قهرمان در فیلم‌های وسترن مورد توجه قرار می‌گیرند، از آن‌ها استقبال می‌شود، چون آن‌ها اغلب افراد پیچیده با روحیات ملون هستند. غرب تقریبا همیشه نسبت به همه بی‌رحم است، بنابراین در فیلم‌های وسترن، زنان از آنچه تصور می‌شود قدرتمندتر ظاهر می‌شوند. در ادامه بهترین زنان قهرمان فیلم‌های وسترن را نام بردیم.

۱۰. آنی اوکلی در فیلم «آنی تفنگت را می‌گیرد» (Annie Get Your Gun)



«آنی تفنگت را می‌گیرد» یکی از بهترین فیلم‌های موزیکال وسترن است، چرا که قهرمان زن خود را بر اساس یک شخصیت واقعی انتخاب کرده است. این فیلم بعد حقیقی داستان آنی را رها می‌کند و با کمک تعداد زیادی آهنگ و رقص شخصیت اصلی را به جایگاه افسانه‌ای که شایسته آن است ارتقا می‌دهد. به عنوان یک موزیکال، این فیلم نسبت به سایر وسترن‌ها شادتر است، اما با وجود اینکه آنی (بتی هاتن) در این فیلم عاشق می‌شود، اما همچنان به اجرا ادامه می‌دهد و یک تیرانداز ماهر باقی می‌ماند.

آنی یک نمونه نادر از زنان قهرمان فیلم‌های وسترن است که می‌تواند هم شغل و هم زندگی شخصی خود را بدون دردسر داشته باشد. اگرچه آنی به این خاطر که غرور معشوقش فرانک (هاوارد کیل) خدشه‌دار نشود باید تظاهر کند که تیرانداز ماهری نیست، اما این مساله برای فیلمی که در سال ۱۹۵۰ اکران شد غیرمنتظره نیست. شکی وجود ندارد که آنی بهترین تیرانداز بود و به عنوان یک بازیگر تئاتر هم در زندگی‌اش به هرآنچه می‌خواست رسید.

۹. جین در فیلم «جین بیچاره» (Calamity Jane)



فیلم «جین بیچاره» می‌توانست یک موزیکال باشد، اما جین واقعا با کسی شوخی نداشت و شخصیتی جدی بود. این فیلم با بازی خنده‌دار دوریس دی، داستان‌های واقعی جین و وایلد بیل هیکاک (هاوارد کیل) را به شکل کمدی دنبال می‌کند. جین زنی نبود که تسلیم نقش‌های سنتی جنسیتی شود، و اینکه یک زن چگونه باید رفتار کند موضوعی است که در تمام فیلم به آن پرداخته می‌شود. در حالی که «جین بیچاره» کلیشه‌های جنسیتی را تغییر نمی‌دهد، اما آن‌ها را به سخره می‌گیرد و شوخی می‌کند.

۸. متی راس در فیلم «شهامت واقعی» (True Grit)



با وجود اینکه هیلی استاینفلد در زمان ایفای نقش متی راس بسیار جوان بود، بازی برجسته او در نسخه بازسازی فیلم «شهامت واقعی» به کارگردانی برادران کوئن شگفت‌انگیز بود. بازی متی طرح فیلم را به زیبایی به پیش می‌برد و او نمونه‌ای عالی از زن جوانی است که به خاطر فساد اطرافیانش حاضر به کنار گذاشتن اعتقادات و ارزش‌های خود نیست. داستان حول متی می‌چرخد، اما اجرای او در کنار جف بریجز و مت دیمون تکمیل می‌شود که مثل قطعات پازل کنار هم قرار می‌گیرند. با این حال، برخی از بهترین قهرمانان وسترن به خاطر رفتاری که با دوستان خود دارند، ماندگار می‌شوند.

۷. الن معروف به بانو در فیلم «سریع و مرده» (The Quick and the Dead)



فیلم پرستاره «سریع و مرده» بازیگرانی همچون شارون استون در نقش یک قانون‌شکن به نام الن و معروف به بانو، جین هکمن، راسل کرو و لئوناردو دی‌کاپریو را در خود دارد. بانو با وارد شدن به مسابقه هفت‌تیرکشی در شهر، مدت زیادی قانون‌شکن باقی نمی‌ماند، زیرا مشخص می‌شود که پدرش زمانی کلانتر بوده و توسط شخصیت هکمن، جان هرود کشته شده است. مانند سایر قهرمانان، او کار خود را تنها با هدف انتقام آغاز می‌کند، اما وقتی می‌بیند که زندگی در شهر تحت حکومت هرود چقدر وحشتناک است مسیر خود را تغییر می‌دهد.

این فیلم در اصل بازسازی تمام وسترن‌های کلاسیک است اما یک شخصیت زن را به عنوان نقش اصلی انتخاب می‌کند. استون در نقش بانو بازی فوق‌العاده‌ای ارائه می‌کند. لحظاتی در فیلم وجود دارد که او با وضعیت اسفناک زنان دیگری که مهارت‌های او را ندارند ابراز همدردی می‌کند. با این حال نقش او بسیار مهم است چرا که نشان می‌دهد زنان چقدر راحت می‌توانند در نقش‌هایی قرار بگیرند که به‌طور سنتی برای مردان تعریف شده است.

۶. امیلی تثرو در فیلم «میان‌بر میک» (Meek’s Cutoff)



«میان‌بر میک» فیلم چندان سرشناسی نیست اما یکی از بهترین آثاری است که میشل ویلیامز در آن نقش‌آفرینی کرده. فیلم «میان‌بر میک» به جای روایت داستانی عاشقانه، واقعیت‌های خشن آنچه را که برای مهاجران رخ داد به تصویر می‌کشد و مواجهه آن‌ها را با سرزمین‌های غرب و چالش‌های غیرمنتظره نشان می‌دهد. امیلی (ویلیامز) یکی از زنانی است که در مقابل میک (بروس گرینوود) می‌ایستد، مردی که آن‌ها را در سفر به اورگان از مسیرشان خارج می‌کند. از چشم امیلی، حقیقت ساده‌تر از چیزی است که تصور می‌کرد و او برای زنده ماندن هر کاری که لازم است انجام می‌دهد.

۵. وینا در فیلم «جانی گیتار» (Johnny Guitar)



«جانی گیتار» علی‌رغم عنوانش فیلمی موزیکال و سرخوشانه نیست. این فیلم به این موضوع می‌پردازد که چگونه در غرب قدیم با زنانی که صاحب کسب‌وکار بودند و طبق قوانین خودشان بازی می‌کردند رفتار می‌شد. وینا (جوآن کرافورد) یکی از زنان قهرمان فیلم‌های وسترن است که سالنی را اداره می‌کند و معشوقه‌های زیادی دارد و همین باعث می‌شود او در چشم مردم شهر بدنام شود. جدا از این او از صنعتی شدن شهر و ساخت یک راه آهن حمایت می‌کند.

به خاطر کارهای او مردم شهر سعی می‌کنند وینا را از شهر خارج کنند و سالنش را از بین ببرند. وینا به عنوان یک چهره، نمایانگر ترقی‌گرایی و پایان شیوه زندگی ایده‌آل غرب قدیم است. این فیلم به خوبی نشان می‌دهد که چگونه شهر نگاه عقب‌مانده‌ای به مسائل دارد. این تعهد آن‌ها به آزادی و فرار از قانون است که آن‌ها را به اعمال محدودیت‌هایی برای کسانی که نامطلوب می‌دانند سوق می‌دهد. در مواجهه با این شرایط، وینا هرگز تسلیم نمی‌شود و به عنوان یک نماینده‌ی محکم برای آرمان‌های مدرن عمل می‌کند.

۴. لزلی بندیکت در فیلم «غول» (Giant)



راک هادسون و جیمز دین ممکن است بازیگران شاخصی باشند، اما مغلوب بازی الیزابت تیلور در نقش لزلی در فیلم «غول» می‌شوند. این فیلم کاوشی حماسی در میراث دامداری ایالات متحده و چگونگی مقاومت مردم در قرن بیستم است. علاوه بر این، مستقیما با تعصبی که آمریکایی‌های مکزیکی که در تگزاس زندگی و کار می‌کردند با آن مواجه می‌شوند در تعامل است. اگرچه «غول» فیلم بی‌نقصی نیست، اما مسائلی را بازنمایی می‌کند که کم‌تر به آن‌ها پرداخته شده است.

وقتی لزلی با بیک (هادسون) ازدواج می‌کند، به یک قهرمان باورنکردنی تبدیل می‌شود که باید خود را با سبک زندگی جدید در تگزاس وفق بدهد. با این حال، او به زودی چیزهایی را پیدا می‌کند که برایش مهم است و در نقش یک مادرسالار قدرتمند ظاهر می‌شود. لزلی به خاطر محدودیت‌هایی که جامعه بر او به عنوان همسر بایک اعمال می‌کند و همسرش به او اجازه نمی‌دهد طبق اعتقاداتش رفتار کند تحت فشار قرار می‌گیرد. بیک در فیلم زندگی خود را صرف میراث خانوادگی و اینکه چه کسی مزرعه‌اش را به ارث خواهد برد می‌کند، اما این لزلی است که فرزندانی را با میراث واقعی و افتخارآمیز بزرگ می‌کند.

۳. کاترین در فیلم «کت بالو» (Cat Ballou)



کمدی سیاه «کت بالو» بهترین عناصر وسترن را در داستانی هیجان‌انگیز درباره زنی به نام کاترین (جین فوندا) می‌گنجاند. کت که ابتدا به عنوان یک معلم با اخلاق مدرسه ظاهر شده بود، پس از کشته شدن پدرش یه زنی خشمگین تبدیل می‌شود و بعد از استخدام مردی بی‌مصرف به نام کید شلین (لی ماروین) کنترل اوضاع را خود به دست می‌گیرد. استفاده از تکنیک‌های مختلف سینمایی، کت را به یک شخصیت افسانه‌ای تبدیل می‌کند که الهام‌بخش اطرافیانش می‌شود تا به آرمان او بپیوندند و وفاداری خود را به کت بالو بزرگ نشان بدهند.

۲. فرنچی در فیلم «دستری دوباره می‌راند» (Destry Rides Again)



جیمی استوارت در فیلم «دستری دوباره می‌راند» در نقش یک هفت‌تیرکش ماهر چندان باورپذیر نیست، اما مارلن دیتریش بی‌نظیر در نقش فرنچی جانی تازه به فیلم می‌بخشد. دستری (استوارت) ممکن است شخصیتی باشد که باید قانون را اجرا کند، اما این اقدامات فرنچی است که منجر به خلاص شدن شهر از خشونت می‌شود و حتی برای نجات دستری خود را قربانی می‌کند. داستان او درباره رستگاری و افتخار است و در پایان با انجام فداکاری نهایی به قهرمانی غیرقابل بحث تبدیل می‌شود. دستری او را به عنوان یک عاشق جدی نمی‌گیرد، اما مهم نیست چون هدف واقعی او در داستان بسیار بزرگ‌تر است.

۱. جوزفین در فیلم «افسانه جو کوچولو» (The Ballad of Little Jo)



«افسانه جو کوچولو» نه تنها یکی از نمادین‌ترین زنان قهرمان در فیلم‌های وسترن را به تصویر می‌کشد، بلکه توسط یک زن به نام مگی گرینوالد نوشته و کارگردانی شده است. تاثیر این که یک زن این داستان را نوشته است و کارگردانی می‌کند و همچنین این که چقدر شخصیتی قوی برای جو (سوزی آمیس) می‌سازد قابل ستایش است. جو پس از رانده شدن از سوی جامعه‌اش، برای محافظت و ادامه زندگی خود را به عنوان یک مرد جا می‌زند.

جو متوجه می‌شود که رهایی از نقش‌های جنسیتی محدودکننده یک راه حل است، حتی اگر انتظارات از مردان هم بیش از حد باشد و در پایان فیلم احساس می‌کند ارتباطی بین مردانگی و زنانگی پیدا کرده است. چیزی که او را به عنوان یک قهرمان متمایز می‌کند، تعهدش به انجام آنچه درست است و داشتن چهارچوب‌های سخت در مورد خشونت حین درگیری است.
منبع: دیجی‌مگ