در نگاه اول، به نظر می‌آید فیلم حماسی دقیقا نقطه‌ی مقابل فیلم تجربی یا به اصطلاح هنری باشد. با این حال هنوز هم فیلم‌هایی وجود دارند که معادلات را بر هم می‌زنند و عناصر فیلم‌های تجربی را با عناصر فیلم‌های حماسی ترکیب می‌کنند. تمام فیلم‌های این لیست مثال‌هایی از این قبیل هستند .
چارسو پرس: در نگاه اول، به نظر می‌آید فیلم حماسی دقیقا نقطه‌ی مقابل فیلم تجربی یا به اصطلاح هنری باشد. فیلم حماسی فیلمی است با طول زیاد، شخصیت‌های فراوان، بودجه‌ی چشمگیر و داستانی که معمولا چندین سال را در بر می‌گیرد. فیلم تجربی اما به فیلم‌هایی می‌گویند که در مقیاس‌های کوچکتر ساخته می‌شوند و در ذات خودشان آثاری شخصی هستند. این فیلم‌ها معمولا صدای هنری خود را مدیون کارگردانی هستند که آن‌ها را می‌سازد. هم‌چنین از آن جایی که فیلم‌های تجربی گرایش دارند تا فیلم‌هایی متفاوت باشند و به همین دلیل به احتمال خیلی زیاد انبوه مردم از آن‌ها خوششان نخواهد آمد، معمولا بودجه‌ی زیاد به آن‌ها نمی‌رسد.

با این حال هنوز هم فیلم‌هایی وجود دارند که معادلات را بر هم می‌زنند و عناصر فیلم‌های تجربی را با عناصر فیلم‌های حماسی ترکیب می‌کنند. تمام فیلم‌های این لیست مثال‌هایی از این قبیل هستند . اگرچه در بعضی از آن‌ها مولفه‌های مربوط به ژانر حماسی بیش‌تر است و در بعضی دیگر مولفه‌های ژانر تجربی، اما آن‌ها فیلم‌هایی هستند متعلق به هر دو ژانر. این‌ها فیلم‌هایی هستند خاص و بی پرده که گاهی عجیب هم می‌شوند. این فیلم‌ها طولانی هستند و غالبا داستان‌هایی را روایت می کنند که چندین سال را در برمی‌گیرد.

۱۰. زندگی شیرین (La Dolce Vita)



  • سال تولید: ۱۹۶۰
  • کارگردان: فدریکو فللینی
  • بازیگران: مارچلو ماسترویانی، آنیتا اکبرگ، آنوک آیمی، الین دیجون
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۹۵ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۹۵ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰
بزرگ‌ترین فیلم فدریکو فللینی که به عقیده‌ی بسیاری، بهترین فیلم او هم هست؛ «زندگی شیرین». این فیلم حماسی تجربی به اندازه‌ای بزرگ است که می‌توان آن را یکی از بهترین فیلم‌های دهه‌ی ۶۰ میلادی و یکی از نقاط عطف تاریخ سینما دانست. درک این فیلم از بسیاری دیگر از فیلم‌های تجربی هم‌دوره‌اش آسان‌تر است. با این حال، روایت آن به شکل یک پازل است و تقریبا سه ساعت به طول می‌انجامد. قصه‌های این فیلم به صورت چند قسمتی به مخاطب ارائه می‌شوند، در صورتی که یک شخصیت اصلی (مارچلو ماسترویانی) آن‌ها را به هم متصل می‌کند.

ماسترویانی در این فیلم پرتره‌ی روزنامه‌نگاری را ترسیم می‌کند که همواره به دنبال داستانی جذاب و مردمی با ذهن باز است. هر چه داستان پیش‌تر می‌رود، او کم‌تر از قبل از شغل خود لذت می‌برد و آن را بیش از پیش خسته‌کننده می‌یابد. هم‌چنان که با این شخصیت آشنا می‌شویم، در می‌یابیم که اخلاقیات او لحظه به لحظه کم‌رنگ‌تر می‌شوند. «زندگی شیرین» سبکی سرگیجه‌مانند دارد و فیلمی جاه‌طلبانه است که سعی دارد نگاهی بیاندازد به احساسات پیچیده‌ی انسانی و ذات غیرواقعی افراد مشهور. این فیلم به نقد کردن صنعت سرگرمی می‌پردازد، به گونه‌ای که همیشه درگیرکننده است و در عین حال سرگرم کننده. این فیلم در ۴ رشته نامزد اسکار شد و توانست اسکار بهترین طراحی لباس: سیاه-سفید را به دست آورد. «زندگی شیرین» هم‌چنین توانست نخل طلای جشنواره‌ی فیلم کن فرانسه را هم به دست اورد.

۹. کوایدان (Kwaidan)



  • سال تولید: ۱۹۶۴
  • کارگردان: ماساکی کوبایاشی
  • بازیگران: زنتارو میکونی، کیکو کیشی، میچیو آراتاما، میساکو واتانابه
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۹۱ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۹ از ۱۰
با وجود این که به دنبال وجود داشتن سه گانه‌ی «شرایط انسان» (The Human Condition) نمی‌توان «کوایدان» را بزرگ‌ترین دست آورد هنری کوبایاشی به عنوان یک فیلم‌ساز دانست، با این حال این فیلم چیزی از یک شاهکار سینمایی کم ندارد. در دفاع از این فیلم باید گفت، بر خلاف «شرایط انسان»، «کوایدان» تنها یک فیلم است، اگرچه تقریبا ۳ ساعت طول دارد. این در حالی است که «شرایط انسان» متشکل از ۳ فیلم است که هر کدام آن‌ها بیش از ۳ ساعت طول دارند. «کوایدان» فیلمی چند قسمتی است.

«کوایدان» یک فیلم آنتولوژی است که به چهار بخش تقسیم شده و هر قسمت آن بر اساس یک داستان قدیمی ژاپنی متفاوت ساخته شده است. آن چه این چهار داستان را به یک‌دیگر متصل می‌کند، ذات ماوراالطبیعه‌ی آن‌ها است. این فیلم به عنوان یک فیلم در ژانر وحشت عملکرد خیره‌کننده‌ای دارد و در همان حال یک فیلم سوررئال فانتزی و درام هم هست. هر یک از این چهار قسمت به زیبایی هر چه تمام‌تر ساخته شده‌اند و فضای کلی فیلم و استفاده‌ی درخشان آن از رنگ، تاثیرگذاری آن را چندین برابر می‌کند. نام قسمت اول این آنتولوژی، داستان سیه موی، نام قسمت دوم، زن برفی، نام قسمت سوم، هوییچی بدون گوش و نام قسمت چهارم، در یک فنجان چای می‌باشد. این فیلم که نخستین فیلم رنگی کوبایاشی بود، توانست جایزه‌ی ویژه‌ی هیأت داوران را از جشنواره‌ی فلم کن دریافت نماید. این فیلم هم‌چنین توانست نامزد دریافت اسکار بهترین فیلم خارجی زبان شود.

۸. یک روز تابستانی‌ درخشان‌تر (A Brighter Summer Day)



  • سال تولید: ۱۹۹۱
  • کارگردان: ادوارد یانگ
  • بازیگران: چانگ چن، الین جین، چانگ کو چو، چانگ هان
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۱۰۰ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۹۱ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۲ از ۱۰
از نظر تئوری، به نظر نمی آید که «یک روز تابستانی درخشان‌تر» فیلمی باشد که برای تعریف کردن خط داستانی خود به چهار ساعت زمان نیاز داشته باشد، اما وقتی که این فیلم را تماشا کنید، در خواهید یافت که تمام تصمیم‌های خلاقانه‌ای که برای ساخت آن گرفته شده است، ضروری بوده‌اند. «یک روز تابستانی درخشان‌تر» یکی از آن فیلم‌های حماسی نفس‌گیر احساسی است که با گذشت زمان، بیش‌تر درک می‌گردد. داستان این فیلم حول محور یک پسر و سختی‌های زندگی او در مسیر بزرگ شدن در دهه‌ی ۱۹۶۰ تایوان می‌چرخد.

تماشای «یک روز تابستانی درخشان‌تر» از آن‌جایی که چهار ساعت طول دارد و به بررسی بعضی از مهم‌ترین مسائل رشد می‌پردازد، می‌تواند بسیار درگیرکننده باشد و البته کمی خسته‌کننده، اما کسانی که صبر داشته باشند و این فیلم را تا آخر تماشا کنند، از آن لذت خواهند برد. این فیلم ادوارد یانگ یکی از بهترین فیلم‌های حماسی تجربی تاریخ و یکی از بهترین فیلم‌های دهه‌ی ۱۹۹۰ میلادی می‌باشد. این فیلم و «یی یی» (Yi Yi)، فیلم‌هایی هستند که ادوارد یانگ را در اوج کارنامه‌ی هنری خودش به نمایش می‌گذارند.

۷. فیتزکارالدو (Fitzcarraldo)



  • سال تولید: ۱۹۸۲
  • کارگردان: ورنر هرتسوگ
  • بازیگران: کلاوس کینسکی، کلودیا کاردیناله، گرانده اتللو، ژان کلود دریفوس
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۷۵ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰
ورنر هرتسوگ هرگز طبق مقررات عمل نکرده است و فیلمی سنتی یا استاندارد نساخته؛ حتی در بین کارگردان‌های تجربی، هرتسوگ از سایرین متفاوت‌تر است. او از طریق داستان‌های شخصی و فیلم‌هایی در مقیاس کوچک، به بررسی مضامین گسترده‌ای در رابطه با انسانیت و تمایل انسان‌ها برای تسلط داشتن به محیط می‌پردازد. زمان‌هایی هم بوده‌اند که او از محدودیت‌ها رها شده است و توانسته فیلم‌هایی بزرگ تولید کند و وقتی که صحبت از کارهای بزرگ باشد، کمتر فیلمی از هرتسوگ می‌تواند با «فینزکرالدو» که یکی از بهترین فیلم‌های حماسی تاریخ است رقابت کند.

این فیلم مانند فیلم‌های دیگری که هرتسوگ آن‌ها را ساخته، داستان مردی مصمم با جاه‌طلبی‌های باورنکردنی را روایت می‌کند. در این فیلم، شخصیت اصلی سعی می‌کند یک کشتی بخار را از درون یک جنگل رد کند و بالای یک تپه ببرد تا بتواند مقادیر زیادی از منابع ارزشمند را در آن ذخیره کند. «فیتزکرالدو» درباره‌ی همین است و بیش از دو ساعت و نیم طول دارد. هرتسوگ در تمام طول فیلم، قهرمانی را نشان می‌دهد که سعی دارد به هدفی طلایی دست پیدا کند و دست یافتن به این هدف طلایی او را تا مرز دیوانگی می‌کشاند. این فیلم در مقیاس بزرگی ساخته شده است و شبیه سایر فیلم‌های هرتسوگ نیست. تماشای این فیلم باعث شگفتی شما خواهد شد.

۶. جنگ و صلح (War and Peace)



  • سال تولید: ۱۹۶۶
  • کارگردان: سرگئی بوندارچاک
  • بازیگران: سرگئی بوندارچاک، لودمیلا ساویلیا، ویاچسلاو تیخونوف، نیکیتا میخالکوف
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۷۱ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۲ از ۱۰
اگر چه این فیلم به اندازه‌ی سایر فیلم‌های حماسی شناخته شده و معروف نیست، اما این نسخه‌ی چهار قسمتی از رمان «جنگ و صلح» لئو تولستوی طی سال‌های ۱۹۶۶ و ۱۹۶۷ منتشر شد و لایق حضور داشتن در بین بهترین‌ها است. از آن جایی که این فیلم هفت ساعت طول دارد، هنگام تماشای آن در خواهید یافت که از نظر مقیاس، چیزی بزرگ‌تر از آن وجود ندارد. رمان تولستوی به اندازه‌ای مواد اولیه دارد که به خوبی می‌تواند یک فیلم هفت ساعته را تغذیه کند. همه‌چیز در این فیلم در مقیاسی عظیم صورت گرفته است و هیچ چیز در آن نمایشی و غیرواقعی به نظر نمی‌رسد.

صحنه‌های جنگی که در این فیلم به تصویر کشانده می‌شوند، به خصوص در قسمت سوم، صحنه‌هایی خاص هستند که هرگز پیش از آن چیزی شبیهش دیده نشده بود و پس از آن هم چیزی شبیه به آن ساخته نشده است. این فیلم بیش از این که شبیه به فیلم‌های تجربی باشد، شبیه به فیلم‌های حماسی است، اما به دنبال ویژگی‌های خاص آن مانند طولانی بودنش و عظمتی که در تولید آن به چشم می‌خورد، نمی‌توان آن را فیلمی متفاوت و تجربی محسوب نکرد. سبک کارگردانی خاص سرگئی بوندارچاک به فیلم جان می‌بخشد و آن را تبدیل به یک فیلم حماسی با نگاهی مولفانه می‌کند؛ نمونه‌ای نادر از یک فیلم سینمایی حماسی و تجربی که این روزها خیلی کم می توان شبیهش را دید.

۵. اروس + قتل‌عام (Eros + Massacre)



  • سال تولید: ۱۹۶۹
  • کارگردان: یوشیشیگه یوشیدا
  • بازیگران: ماریکو اوکادا، توشیوکی هوزوکاوا، یوکو کوسونوکی، کازوکو ایننو
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۸۰ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۴ از ۱۰
در حالی که «جنگ و صلح» بیش از این که یک فیلم تجربی باشد، یک فیلم حماسی است، «اروس+ قتل‌عام» کمی بعد از فیلم نام برده به اکران درآمد و درباره‌ی آن باید گفت، بیش از این که یکی از فیلم‌های حماسی باشد، یک فیلم تجربی است. این فیلم در بیشتر موارد فضایی عجیب دارد و تماشا کردن آن به طور کامل می‌تواند ناراحت‌کننده باشد. ساختار تجربی این فیلم، دو داستان را به صورت همزمان دنبال می‌کند و مدام بین این دو داستان جابه‌جا می‌شود.

بخشی از «اروس + قتل‌عام» به بررسی زندگی یک آنارشیست طی دهه‌ی ۱۹۲۰ میلادی می‌پردازد و بخش دیگر، داستان گروهی از دانش‌آموزان طی دهه‌ی ۱۹۶۰ میلادی را روایت می‌کند که کارها و نقطه نظر او را بررسی می‌کنند.
در تمام طول این فیلم، زمان گذشته با آن چه زمان حال نامیده می‌شود ترکیب گردیده است و اگرچه همیشه روایت کردن داستانی به این مشکلی آسان نیست، تماشای این فیلم بی‌شک سرگرم‌کننده است و باعث می‌شود به فکر فرو روید. تا جایی که بخواهیم درباره‌ی فیلم‌های حماسی بحث کنیم، «اروس + قتل‌عام» از نظر داستانی به روایت قصه‌ای می‌پردازد که سال‌های زیادی را در برمی‌گیرد و طول این فیلم هم بی‌شک شبیه به یک فیلم حماسی است؛ تماشای این فیلم ۲۱۶ دقیقه به طول می‌انجامد.

۴. اوت ۱ (Out 1)



  • سال تولید: ۱۹۷۱
  • کارگردان: ژاکوب ریوت
  • بازیگران: ژان-پیر لود، ژولیت برتو، میشل مورتی، میشل لانزدیل
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۹۶ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۸۷ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۵ از ۱۰
یکی دیگر از فیلم‌هایی که بیش از حماسی بودن، تجربی است، «اوت ۱» است. این فیلم برای بینندگان خود تجربه‌ی سینمایی‌ای فراهم می‌کند که با هیچ فیلم دیگری نمی‌توان به آن دست یافت. «اوت ۱» یکی از فیلم‌های حماسی درباره‌ی بازیگری، توطئه‌چینی، وابستگی و پارانویا است و تقریبا مخاطبان خود را دعوت می‌کند که اگر می‌توانند تا آخر فیلم آن را تماشا کنند؛ این فیلم در مجموع بیش از ۱۲ ساعت طول دارد و به هیچ وجه به دنبال آن نیست که پاسخی درباره‌ی احساسات ایجاد شده یا مضمون‌های مطرح شده در فیلم به مخاطبان ارائه کند.

«اوت ۱» به دنبال مخاطبانی است که بتوانند طی مدت زمان طولانی‌اش با احوالات عجیب و غریب آن پیش بروند. تماشا کردن این فیلم در مدت زمان یک روز، به شدت خسته‌کننده و دیوانه‌کننده خواهد بود و حتی در بهترین حالت ممکن، می‌تواند وحشت‌آور باشد. این فیلم شخصیت‌های زیادی دارد و خط داستانی‌ای پیچیده و گاهی بی‌معنی. مدت زمان این فیلم تقریبا بی‌رقیب است و این فیلم را می‌توان نماد سینمای تجربی در نظر گرفت که در پیش‌روترین و خلاقانه‌ترین حالت خود قرار گرفته است و سعی دارد مخاطبان سینمایی را به چالشی کم نظیر دعوت نماید.

۳. نشانی از ذن (A Touch of Zen)



  • سال تولید: ۱۹۷۱
  • کارگردان: کینگ هو
  • بازیگران: هسو فنگ، شیه چان، پای ینگ، روی چائو
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۹۷ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۵ از ۱۰
«نشانی از ذن» به اندازه‌ای صحنه‌های خیره‌کننده‌ی زد و خورد هنرهای رزمی را در خود جای داده است که به راحتی می‌توان آن را یکی از بهترین فیلم‌های اکشن تاریخ دانست، اما اگر بخواهیم او را صرفا یک فیلم اکشن هنرهای رزمی بدانیم، کار درستی نخواهد بود. علاوه بر نادرست بودن، غیردقیق است و مخاطبان را به اشتباه خواهد انداخت. نیمه‌ی نخست این فیلم سه ساعته که یکی از بهترین فیلم‌های حماسی تجربی است، صحنه‌های اکشن زیادی ندارد و پیش از این که طی نیمه‌ی دوم، صحنه‌های اکشن یکی پس از دیگری از راه برسند، به آرامی داستان یک زن در حال گریختن را روایت می‌کند.

با وجود این، هنگامی که صحنه‌های زد و خورد «نشانی از ذن» از راه می‌رسند می‌توان به آسانی تشخیص داد که صحنه‌های اکشن این فیلم از بیشتر فیلم‌هایی که حتی امروزه هم منتشر می‌شوند بهتر است. این که این فیلم چگونه می‌تواند گاهی حس آرامش به مخاطب بدهد، گاهی حس هیجان و گاهی ترکیبی از هردو را، شگفت‌انگیز است. این فیلم گواهی است بر نادیده گرفته شدن کینگ هو به عنوان یک فیلم‌ساز؛ «نشانی از ذن» شاهکار سینمایی او است. این فیلم در جشنواره‌ی فیلم کن فرانسه نامزد نخل طلا شد و با بردن جایزه‌ی بزرگ تکنیک، توانست تبدیل به دومین فیلم به زبان چینی شود که از جشنواره‌ی کن جایزه می‌گیرد.

۲. کاگه‌موشا (Kagemusha)



  • سال تولید: ۱۹۸۰
  • کارگردان: آکیرا کوروساوا
  • بازیگران: تاتسویا ناکادای، تسوتومو کامازاکی، کنیچی هاگیوارا، جینپاچی نزو
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۸۹ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۸۴ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۹ از ۱۰
آکیرا کوروساوا طی سال‌های فعالیت هنری‌اش فیلم‌های حماسی زیادی ساخت و شناخته شده‌ترین آن‌ها شاید «هفت سامورایی» (Seven Samurai) باشد. علاوه بر فیلم‌های حماسی، کوروساوا فیلم‌های تجربی درخشان و خاصی هم ساخته است؛ از جمله فیلم قدرنادیده‌ی «رویاها» (Dreams). «کاگه‌موشا» فیلمی است که به نظر می‌آید در آن، کوروساوا سبک فیلم‌های تجربی خود را با فیلم‌های حماسی شناخته شده‌اش ترکیب کرده است و از طریق آن به روایت داستانی بزرگ درباره‌ی جنگ و هویت می‌پردازد، با این حال وقتی که زمان به تصویر کشاندن وقایع می‌رسد، کوروساوا ترسی ندارد که گاهی عجیب و غریب رفتار کند.

«کاگه‌موشا» داستان دزدی را روایت می‌کند که دقیقا شبیه یک جنگجوی بزرگ است و مجبور می‌شود پس از مرگ این فرمانده، جای او را بگیرد؛ چرا که افراد بالارتبه نمی‌خواهند سربازان این فرمانده از مردن او باخبر شوند. «کاگه‌موشا» به اندازه‌ای بزرگ است که می توان آن را با آخرین فیلم حماسی کوروساوا، «آشوب» (Ran) مقایسه کرد. این فیلم به شیوه‌ای از رنگ و سکانس‌های رویا استفاده می‌کند که وزن روانشناختی این درام را افزایش دهد و آن را تبدیل به یک فیلم تجربی ذاتی نماید. «کاگه‌موشا» در دو رشته‌ی بهترین فیلم خارجی زبان و بهترین طراحی صحنه نامزد اسکار شد. این فیلم علاوه بر این که نخل طلا را از جشنواره‌ی فیلم کن دریافت کرد، توانست آکیرا کوروساوا را به بفتای بهترین کارگردانی هم برساند.

۱. تا پایان جهان (Until the End of the World)



  • سال تولید: ۱۹۹۱
  • کارگردان: ویم وندرس
  • بازیگران: سولوی دومارتان، چیک اورتگا، ویلیام هرت، ادی میچل
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۸۹ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک: ۶۳ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۸ از ۱۰
اگرچه ضمن خوشحالی باید بگوییم که این فیلم تبدیل به آخرین ساخته‌ی ویم وندرس نشد و او توانست از سال ۱۹۹۱ تا به امروز فیلم‌های خارق العاده‌ی دیگری هم بسازد، به نظر می‌آید «تا پایان جهان» ترکیبی از تمام چیزهایی است که ویم وندرس تا سال ۱۹۹۱ ساخته بود. این فیلم حس و حال یک فیلم جاده‌ای شبیه به فیلم‌های قبلی وندرس را به مخاطب القا می‌کند، در حالی که در نسخه‌ی کارگردان این فیلم که نزدیک به پنج ساعت طول دارد، به طور عجیبی شاهد سفر کردن شخصیت‌های این فیلم به دور دنیا هستیم.

«تا پایان جهان» یک اثر ماندگار در ژانر علمی-تخیلی است که داستانی عاشقانه را در هسته‌ی اصلی خود جای داده است و گاهی حس و حال یک فیلم اکشن و ماجراجویانه‌ی غیرمعمولی را دارد. این فیلم عجیب است و در مقیاس عظیمی ساخته شده. «تا پایان جهان» جرأت می‌کند که به هر ژانری سرک بکشد و در نهایت تبدیل به فیلمی می‌شود که فقط ویم وندرس می‌توانست آن را بسازد. فیلم‌های اندکی هستند که به اندازه‌ی این فیلم حماسی و تجربی باشند. تا به امروز، «تا پایان جهان» تنها فیلمی است که توانسته در هر دو زمینه‌ی حماسی‌بودن و تجربی‌بودن بدرخشد و تبدیل به یک شاهکار سینمایی شود.
منبع: دیجی‌مگ