در عصر شبکه‌های اجتماعی و راتن تومیتوز که آبروی یک فیلم بد در یک ثانیه از بین می‌رود، هیچکس جز منتقدان مجبور به تماشای مادام وب نخواهد بود؛ این یعنی دوستان من، ما با یک فیلم از پایه و اساس افتضاح روبرو هستیم.
چارسو پرس: مادام وب یک فیلم کمیک بوکی است که داستان آن در سال 2003 روایت می‌شود، و البته به نظر می‌رسد خود فیلم نیز در سال 2003 فیلمبرداری شده است. مادام وب به دلیل رویکرد ساده لوحانه و سطحی‌اش به ژانری که در 20 سال اخیر به طور فزاینده‌ای تکامل یافته دچار مشکل شده است. یک داستان مبدأ ناشیانه و نامطلوب، که پیدایش چهار ابرقهرمان را بدون داشتن یا ایجاد مبنایی برای علاقه واقعی بیننده به آن‌ها می‌گوید. یک اکشن مهیج کسل‌کننده با شخصیت شرور دم دستی و مدیریت آماتوری دیوانه‌کننده ترین سکانس‌ها. همه اینها مادام وب است، فصل جدید دنیای مرد عنکبوتی سونی که به طور فزاینده متزلزل شده و یکی از بدترین بلاک‌باسترهای سال‌های اخیر است.

داستان فیلم بدین شرح است که: کاساندرا وب (داکوتا جانسون) به عنوان یک امدادگر در نیویورک کار می‌کند و به طور کلی از کار سخت خود لذت می‌برد زیرا از این طریق می‌تواند به مردم کمک کند. اما پس از یک تصادف، هنگامی که قلب این دختر برای چند دقیقه متوقف می‌شود، زندگی او شروع به خراب شدن می‌کند. ابتدا، کاساندرا موهبتی از آینده نگری را کشف می‌کند که نمی‌تواند آن را کنترل کند، و سپس معلوم می‌شود که تنها او می‌تواند سه دختر دانش آموز را از دست یک دشمن قدرتمند نجات دهد. و همه اینها ربطی به گذشته وب دارد.

شاید برخی از بینندگان، شخصیت مادام وب را به لطف مجموعه انیمیشن مرد عنکبوتی در سال 1994 بشناسند که هنوز از نظر بسیاری از طرفداران بی نظیر است. در آنجا این قهرمان یک پیرزن بود که در مورد آینده دانش فراوانی داشت که مرتباً برنامه‌های پیتر پارکر را برای یک زندگی معمولی خراب می‌کرد. اما نسخه سینمایی مادام وب در فیلم زن جوانی است که به تازگی قدرت‌های خود را دریافت کرده است و حتی در ذات آنها تفاوت‌های کافی بین اقتباس فیلم جدید و کارتون با کمیک وجود دارد. بنابراین باید این را قبلاً در نظر گرفت؛ «مادام وب» زیاد با منبع اصلی همراهی نمی‌کند.

این رویکرد دست فیلمسازان را آزاد کرد، زیرا آنها می‌توانستند یک داستان اصلی و جذاب را در چارچوب ایده‌های خود و بدون محدودیت اضافی بسازند. و می‌توانید ببینید که این دقیقاً همان کاری است که آنها سعی داشتند انجام دهند. اما مشکل اینجاست که خود تیم تولید هدف مشخصی از بیان این داستان نداشته‌اند. بنابراین مادام وب نمونه‌ای از اشتباهات مداوم سونی در تلاش برای گسترش Spider-Verse بدون هیچ گونه تلاشی برای درک موقعیت مرد عنکبوتی و آینده اوست.



راستش را بخواهید مشکل مادام وب این نیست که پیش پا افتاده است، بلکه مشکل اصلی این است که فیلم حتی سعی نمی‌کند با ایده‌های ابرقهرمانی اصلی خود کار جالبی انجام دهد. اگر بخواهیم دقیق قضاوت کنیم، مادام وب اصلا یک فیلم ابرقهرمانی نیست. اما چرا؟ چون تقریباً شبیه قسمت بعدی «نابودگر» است؛ البته در این فیلم یک تعقیب‌کننده خستگی‌ناپذیر سعی می‌کند سه «برگزیده» را بکشد، و شخصیتی که آینده را می‌داند با فریاد «اگر می‌خواهی زنده بمانی با من بیا» آنها را نجات می‌دهد.

فقط به جای آرنولد آهنین، شخصیت شروری وجود دارد که شبیه مرد عنکبوتی است و می‌تواند قربانیان را با استفاده از دوربین‌های نظارتی پیدا کند. و به جای کایل ریس، یک نسخه بزرگسال از شخصیت مکس بازی Life is Strange وجود دارد که «حس عنکبوتی» به او اجازه می‌دهد تا مشکلات را پیش بینی کند و از آن جلوگیری کند. خب اکنون شاید آن‌هایی که فیلم را ندیده‌اند بگویند این که به نظر خوب می‌رسد، درست است؟! شاید در ظاهر هر دو ایده خوب هستند، اما هر دو نیز کار نمی‌کنند.

بیایید با دومی شروع کنیم. منظور من شخصیت اصلی یعنی خود کاساندرا است؛ این شخصیت به اندازه کافی عجیب، یکی از مزیت‌های فیلم است. اما چرا کار نمی‌کند؟ مشکل بازیگر است یا پرداخت شلخته؟! خب واقعیت را بخواهید این فیلم نیم ساعت اول را کامل برای معرفی این شخصیت وقت می‌گذارد. اما این زمان چیز خاصی به من مخاطب نمی‌دهد. و اگرچه این فیلم مطمئناً تأثیر بدی بر زندگی حرفه‌ای داکوتا جانسون خواهد داشت، اما این تقصیر شخصی او به عنوان بازیگر نیست که فیلم شکست می‌خورد. اگر صادق باشیم باید بگوییم که در اینجا ما یک بازیگر بالغ داریم که می‌تواند یک شخصیت نه چندان جالب را زنده کند.

در نتیجه مشکل خود شخصیت و کاری است که با او می‌کنند. منظور من این است که با به دست آوردن قدرت، شخصیت کاساندرا که در ابتدا سرزنده و دارای زبان تندی است، ناگهان رنگ پریده و ساکت‌تر می‌شود. و این مدل پرداخت به سادگی یک ابرقهرمان نمی‌سازد. در واقع قدرت‌های او بیشتر شبیه به یک دژاوو آزاردهنده یا نوعی بیماری چون صرع است. بنابراین، اگر یکی از انبوه نویسندگان فیلم (پنج نفر هستند!) شجاع‌تر بود، مادام وب می‌توانست نسخه ابرقهرمانی بازی Life is Strange یا فیلم Run Lola Run باشد. اما نبود یک طرح درست فیلم را به سمت نابودی کشانده است. اینجاست که می‌گویم این فیلمی است که حتی سازندگانش احتمالاً به زودی آن را فراموش خواهند کرد.

با تمرکز بر قهرمانی که نقش او در کمیک‌ها را به سختی می‌توان اکشن نامید، و در زمانی که اقتباس از کمیک‌های ابرقهرمانی موظف هستند وقایع جالبی را که مربوط به ویژگی‌های ماوراء طبیعی شخصیت‌ها است به بیننده نشان دهند، پس نویسندگان اولین اشتباه خود را با انتخاب یک فیلم کامل پیرامون این شخصیت مرتکب شدند. در نتیجه برای همین است که می‌گویم خیلی سخت است که «مادام وب» را فیلمی بر اساس کمیک‌های ابرقهرمانی بنامیم.
حتی نماد سطحی نگری سازندگان در کل پروژه را می‌توان استفاده نابجا از شخصیت‌های آدام اسکات و اما رابرتز دانست؛ منصفانه است که بپرسیم آیا اکثر بینندگان مادام وب متوجه شده‌اند که آنها نقش بن و مری پارکر را در فیلم بازی می‌کنند؟ به ترتیب عمو و مادر پیتر پارکر معروف! به نظر من خیر. اما چرا؟ چون سازندگان بویی از پرداخت درست یک شخصیت نبرده‌اند. اینجاست که باید پرسید آیا مادام وب سنگ قبر دنیای مرد عنکبوتی سونی است؟!

اگر آخرین نسخه‌های دنیای سینمایی مارول کاهش محبوبیت فیزیولوژیکی در ژانر ابرقهرمانی را برجسته کرده است، به نظر می‌رسد که دنیای مرد عنکبوتی سونی به طور فزاینده‌ای قصد دارد قبر خودش را بکند. موربیوس از همه لحاظ پروژه متوسطی بود، اما مادام وب حتی بدتر از این هم عمل می‌کند و نه تنها به داستانی مبدأ عاری از هر نکته جالب، بلکه به داستانی که بدون حداقل احترام برای بیننده طراحی و اجرا شده است، جان می‌دهد. آن هم با این باور غلط که فیلم ابرقهرمانی با چند مشت عجولانه، چند ستاره اروتیک و چند چشمک به دنیای کمیک‌ها ساخته می‌شود.



بنابراین، مادام وب همه اهداف خود را از دست می‌دهد و به داستانی بی‌روح زندگی می‌بخشد که هم از نقطه نظر سرگرمی به عنوان یک هدف و هم از منظر ساخت دنیای مرد عنکبوتی سونی که به طور فزاینده‌ای متزلزل شده، شکست می‌خورد. از شواهد معلوم است که این یک فیلم ابرقهرمانی است که توسط افرادی ساخته شده که هرگز یک فیلم ابرقهرمانی مدرن را ندیده‌اند؛ اکنون شاید برای مخاطب سوال باشد که چه کسی فیلمنامه این فیلم را نوشته است؟ دو نفر شاخص در نگارش این فیلم مت سازما و برک شارپلس بوده‌اند.

جالب است بدانید سازما در بخش فیلم و سینما دانشگاه نیویورک تحصیل کرده و برک شارپلس مدرک فلسفه را از دانشگاه ویسکانسین آمریکا دریافت کرده است. این دو به نگارش فیلم‌های بد هالیوودی مشهور هستند. برای نمونه باید بدانید این تیم فیلمنامه‌نویس آثاری چون فیلم خدایان مصر و موربیوس را در کارنامه دارند. جالب است بدانید تیم دونفره سازما و شارپلس پس از نگارش فیلمنامه موربیوس برای دومین بار نامزد دریافت جایزه تمشک طلایی شدند.

پس به این فکر کنید که اگر روی پوستر مادام وب نوشته شده بود «از سازندگان موربیوس»، آیا به تماشای این فیلم می‌نشستید؟ جواب منفی است. اما با تمام این تفاسیر، مادام وب حول محور ایده غیر متعارف رویارویی بین یک فرد تقریباً معمولی و یک شرور با قدرت‌های فوق‌العاده فیزیکی می‌چرخد که باید با ترفندهای مختلف شکست بخورد. اما این ایده به دلیل اجرای بد آن به اثری پوچ تبدیل می‌شود.

از یک طرف، ما توانایی‌های روانی کاساندرا را داریم که ساز و کار عجیبی دارد. این یعنی آنها هیچ ساختار واضحی ندارند، که این خود باعث می‌شود مخاطب در بیشتر فیلم در شگفت باشد که چگونه یا چه اتفاقی می‌افتد. از طرف دیگر، شخصیت شرور اصلی ازیکیل سیمز را داریم که از قدرت‌های کامل مرد عنکبوتی برخوردار است. اما فیلم تمام تلاش خود را می‌کند تا او را مانند یک بازنده کامل جلوه دهد. زیرا او مدام شکست می‌خورد و تمام آسیب‌هایی که به او وارد می‌شود تقریباً برای من مخاطب خنده‌دار است. در نتیجه با این مدل پرداخت سطحی غیرممکن است مخاطب او را جدی بگیرد و این بیشتر کل تجربه فیلم را خراب می‌کند.



البته باید بگویم مادام وب در مقام مقایسه با موربیوس یک فیلم کاملا بد نیست. اما چرا؟ چون در همان موربیوس صحنه‌هایی وجود داشت که باعث می‌شد بخواهید این فیلم را به معنای واقعی کلمه برای همیشه از خاطرات خود پاک کنید. اما مادام وب از این نظر خنثی‌تر است. این فیلم اثر سینمایی خوبی نیست، اما اگر سازندگان می‌توانستند کمی ایده‌های خود را به روشی مناسب ارائه کنند، حداقل مخاطب با یک فیلم عامه‌پسند روبرو می‌شد. اما از آنجایی که فیلم در نهایت بی مزه است، به قلمرو آثار افتضاح سینمای هالیوود می‌رود.

اما وقتی صحبت از تحلیل مولفه فنی فیلم مادام وب به میان می‌آید، به دلایلی کمتر می‌خواهم به آن انتقاد کنم؛ اما شاید بگویید چرا؟ خب در «مادام وب» دوربین خوبی وجود دارد و صحنه‌سازی بسیار مناسبی از سال 2003 با چند میزانسن درست در فیلم به چشم می‌خورد. اما تعریف با همین نکات تمام می‌شود. به طور کلی در بخش فنی مشکل اول و آخر خود کارگردان زن فیلم یعنی اس جی کلارکسون است که به جز چند اپیزود در سریال‌هایی با محوریت شخصیت‌های ابرقهرمانی، چیز درخور دیگری در کارنامه خود ندارد. پس به نظر من انتخاب او از اساس نوعی ظلم به همین کارگردان است.

جدا از کارگردانی، فیلم مشکل بزرگی در تدوین دارد، که این برای یک فیلم ابرقهرمانی با بودجه 80 میلیون دلار نکته مناسبی نیست. به طور کلی ویرایش فیلم مادام وب شبیه یک فیلم کوتاه طرفدارن آماتور است که با عجله در یک برنامه رایگان روی صفحه نمایش کوچک گوشی هوشمند مونتاژ شده است. علت این مشکلات برای من مشخص نیست، اما وقتی یک فیلم چندبار بازنویسی می‌شود و دوره طولانی فیلمبرداری دوباره را پشت سر می‌گذارد، نتیجه نهایی نیز بهتر از این فیلم نمی‌شود.

در پایان باید گفت: سینما قبل از هر چیز سینماست و یک فیلم با هر کیفیتی که باشد باید آن را در محور سینما ارزیابی کرد. اما متأسفانه، ستایش مادام وب برای چیزی خاص‌تر از کار دوربین واقعاً دشوار است. هر عنصری در فیلم به طرز فاجعه‌باری بد است؛ از فیلمنامه و روایت گرفته تا بخش فنی و اجرای وحشتناک برخی بازیگران. پس اگر وقت خود را دوست دارید این فیلم را تماشا نکنید.
نکات مثبت: فیلمبرداری خوب، چند میزانسن قابل قبول.
نکات منفی: فیلمنامه افتضاح، ارائه تصویری وحشتناک از قهرمان، ضعف شدید شخصیت شرور (آیا او اصلا آنجا بود؟)، کارگردانی سطحی، تدوین بد، استفاده ابزاری از بازیگران زن جوان، نبود اکشن در فیلم.



منبع: ویجیاتو