The Peasants یک انیمیشن بزرگسالانه با مضامینی مثل خشونت، برهنگی و وحشی‌گری آمیخته با عشق است. در واقع این فیلم با تصاویری زیبا، شکنندگی فرد مظلوم و بدی‌های روح انسان را به تصویر می‌کشد. انسانی که از ازل تا ابد به پای باور‌های اشتباه خود می‌ماند و زندگی دیگری را نیز مخدوش می‌کند.
چارسو پرس: The Peasants یک انیمیشن درام و تاریخی، محصول سال ۲۰۲۳ لهستان می‌باشد که کارگردانی آن را یک زوج به نام‌های دوروتا کوبیلا (Dorota Kobiela) و هیو ولچمن (Hugh Welchman) بر عهده دارند. این زوج کارگردان The Peasants را با اقتباس از رمانی به همین نام به نویسندگی ولادیسلا ریمن (Władysław Reymont) که برنده جایزه نوبل نیز شده است، ساخته و پرداخته‌اند. این دو کارگردان با استفاده از تکنیک انیمیشن نقاشی شده فیلم مورد نظر را تصویر کردند. علاوه بر این این زوج کارگردان، اثر قبلی خود Loving Vincent را نیز با همین تکنیک تولید کردند.

کامیلا اورزاداسکا (Kamila Urzedowska) به عنوان کاراکتر اصلی، رابرت گولازک (Robert Gulaczyk) در نقش مکمل، سونیا میتیلیسا (Sonia Mietielica)، ماتئوش روشن (Mateusz Rusin)، جولیا وینیاوا (Julia Wieniawa)، میروسلاو باکا (Mirosław Baka) و چندی دیگر در این فیلم نقش آفرینی می‌کنند. The Peasants نخستین بار در جشنواره بین‌المللی فیلم تورنتو به اکران عمومی درآمد و نظرات مختلفی را از مردم و منتقدان دریافت کرد. عده‌ای آن را خلاقانه دانستند و عده‌ای دیگر آن را یک کلیشه عاشقانه با فرهنگ قدیمی خواندند.

گذر چهار فصل


فیلم The Peasants درست مثل رمان اصلی در چهار فصل سال روایت می‌شود. داستان در اواخر قرن نوزدهم و در طول یک سال و در روستای لیپچه اتفاق میافتد. در بخش اول یعنی پاییز به تماشای دختر زیبا و جوانی و فروتنی به نام جگنا می‌نشینیم که عاشق پسر (آنتک) یکی از ثروتمند‌ترین دهقانان روستا می‌باشد. آنتک زنی به نام هانکا دارد که سعی دارد رابطه این پدر و پسر را با وجود همه اختلافات سرپا نگه دارد. ماسیج پدر آنتک که چندی است همسرش را از دست داده به دنبال عروسی می‌گردد و جگنا را به همسری خود برمی‌گزیند.

ماسیج شش جریب زمین را به جگنا می‌دهد و با مخالفت پسر و عروسش روبه‌رو می‌شود. در نتیجه دعوا بالا می‌گیرد و پدر، پسر و خانواده‌اش را از مزرعه بیرون می‌کند. بخش بعدی به زمستان اختصاص دارد. جایی که جگنا به رابطه پنهانی خود با آنتک در حالی که او طرد شده است ادامه می‌دهد. ماسیج بار‌ها متوجه رابطه همسرش با پسرش می‌شود و در همین حین ماسیج وارد جنگی می‌شود بین مالکان حکومتی که قصد دارند درخت‌های جنگل‌ را قطع کنند. او افراد روستا را جمع می‌کند اما در این نبرد زخمی می‌شود و در بستر بیماری می‌ماند و آنتک نیز توسط نیرو‌ها دستگیر و زندانی می‌شود.



مردم روستا بر این باور می‌مانند که این بدبیاری به دلیل فحشای جگنا رخ داده است. بهار فرا می‌رسد و شهردار به جگنا پیشنهاد می‌دهد که برای آزادی آنتک لازم است که جگنا شبی را با او بگذراند. در نتیجه جگنا را مست می‌کند و درصدد تجاوز به او برمی‌آید با این وجود ناکام می‌ماند. در این میان ماسیج حین هذیان گفتن دار فانی را وداع می‌گوید و اندکی بعد که آنتک آزاد می‌شود اموال پدر به او می‌رسد. آنتک نیز در نهایت جگنا را فریب می‌دهد و به او تجاوز می‌کند.

بخش آخر تابستان است و جگنا در روستا و بین دهقانان به یک بدکاره شهرت یافته و تمام خشکسالی و اتفاقات بد را به پای اعمال جگنا می‌گذارند در نهایت در بین دهقانان رای گیری می‌شود که او را از روستا بیرون بیاندازند و آنتک که اکنون پر نفوذ‌ترین شخص روستا است و همچنین همه چیز به رای او بستگی دارد با طرد کرد جگنا موافقت می‌کند. مردم روستا وحشیانه به خانه جگنا حمله می‌برند او را برهنه می‌کنند و مورد خشم قرار می‌دهند و در نهایت بدن زخمی و کتک خورده‌ او را زیر باران رها می‌کنند.

یک عاشقانه تراژیک


تحلیل این علاقه‌مندی بین کاراکتر‌ها ساده است اما عمق احساسات قابل نقد نیستند. شما با یک دختر روستایی طرفید که حاضر است مدت‌ها بدون آن که کسی بویی ببرد در تخیلاتش عاشقی کند. با دیدن مزرعه، با دیدن درخت‌ها. همه چیز برای او با فکر عشق دیرینه‌اش خوشایند است. اما درست جایی که طرف مقابل نیز احساسات را بروز می‌دهد دیگر هیچ چیز قابل کنترل نیست. بنابر این جگنا محکوم است که با هر بادی که از طرف آنتک می‌وزد همراه شود، دقیقا مثل علف‌های روستا. او چیز بیشتری از علاقه بین خود و آنتک نمی‌خواهد. با این وجود زمانی که آنتک فروتنی او را پس می‌زند، جگنا نیز به علایق خود جامه عمل می‌پوشاند.

داستان هرگز بر سر انتخاب‌های غلط یا درست جگنا نیست. داستان تماما راجع به قضاوت‌گری بر انتخاب‌های او می‌باشد. زندگی فردی و انتخاب‌های شخصی در نقطه‌ای از دست می‌رود که دیگران یک جامعه خود را دخیل می‌دانند و در تغییر روند داستان زندگی یک شخص دست می‌برند. این فیلم و حتی رمان The Peasants بر حسب باور‌های یک قبیله چیده شده که بر آینده فرد اثر گذارند. همه چیز از آن‌جایی تیره و تار می‌شود که مفاهیمی مثل سنت و عرف و باور اکثریت بر جزئی‌ترین کنش‌های جگنا موثر می‌شود؛ در همچین موقعیتی اقلیت کم‌ترین توان را دارد. می‌شود گفت دستش از هر یاری و کمک کوتاه می‌شود.



این موقعیت ساده‌ترین زمان برای سواستفاده افراد است. چرا که فرد ناتوان چیزی برای ارائه نخواهد داشت، جز تفکرات خودش که در سکوت جای خوش می‌کنند. جگنا فقط عاشق می‌شود اما از اول مسیر مشخص است که طناب عاشقی او نه به دست خودش بلکه به دست مردم و حتی معشوقه‌اش بریده می‌شود. گناه او علاقه‌مندی است اما گناه دیگران پررنگ‌تر، ترسناک‌تر و حتی خطرناک‌تر است. با این وجود عامه به رفتار این چنینی چنان عادت کردند که رفتارشان دیگر از حول محور اشتباه خارج شده و می‌شود گفت که به کار پسندیده‌ای نیز تغییر حالت داده است.

بنابر این عشق جگنا به آنتک یه تراژدی غیر قابل انکار است. نمی‌شود به داستان خرده گرفت و آن را نقد کرد. درست است که این عاشقانه‌های محکوم به سقوط در سینما و داستان کم نیست اما آن‌چه که این روایت را قابل لمس می‌کند، روند خطی و توصیف تمام و کمال از یک زندگی است که به مرگ (به طور انتزاعی) بدل می‌شود. مرگ یک احساس، مرگ یک زندگی و مرگ یک عشق. این‌ها مواردی هستند که برای جگنا اتفاق میافتد. او در واقع تاوان اشتباهی که نیست را پس می‌دهد. تاوان یک عشق را که منجربه طرد او می‌شود.

رنگ‌ها بر بوم زندگی!


تولید این فیلم حدود پنج سال به طول انجامید. در ابتدا فیلم با حضور بازیگران فیلم‌برداری و تولید شده است سپس بیش از صد نقاش در چهار استودیو در لهستان، صربستان، لیتوانی و اوکراین با استفاده از رنگ روغن فضا‌ها و نماها را به تصویر کشیدند؛ در واقع هر قاب از این فیلم یک نقاشی می‌باشد. در نهایت انیماتور‌ها با یکپارچه کردن نقاشی‌ها توانستند یک فیلم ـ انیمیشن خلق کنند. در این فیلم از نقاشی‌های قدیمی و خلاقیت روی این نقاشی‌ها توسط هنرمندان جوان به چشم می‌خورد.

هجوم رنگ‌ها و شفافیت الوان مختلف به ویژه در تصویر سازی از طبیعت روستا بسیار کار منحصر به فردی می‌باشد. با این که فضای بصری، انیمیشن گونه رقم می‌خورد اما انگار همه چیز قابل لمس‌تر است. این رنگ‌های روغنی هم‌زمان که خوشی و طراوت دهکده را به راحتی تجسم و قابل باور می‌کنند، خشونت و زن ستیزی و وجود شیار و زخم‌های بدن جگنا را هم به خوبی آشکار می‌سازند. انگار که خون واقعی‌تر از هر زمان دیگر تجسم شده باشد. باید گفت که سازندگان از خلاقیت و ریزه کاری‌ها چشم پوشی نکردند.

درضمن این نقاشی‌ها در شرایط بحرانی و غم‌بار فضایی وهم‌انگیز را تداعی می‌کنند، پر از مه و تاریکی. علاوه بر این، کدورت زمین و آسمان در قاب‌های موجود باعث می‌شود تا این احساسات راحت‌تر به مخاطب منتقل شود. همچنین، انتخاب موسیقی مناسب یکی دیگر از جنبه‌های مثبت The Peasants به شمار می‌رود. موسیقی و رقص موجود در فیلم یک پل ارتباطی بین فرهنگ لهستان و مخاطبین ایجاد می‌کند.

کلام آخر


The Peasants یک انیمیشن بزرگسالانه با مضامینی مثل خشونت، برهنگی و وحشی‌گری آمیخته با عشق است. در واقع این فیلم با تصاویری زیبا، شکنندگی فرد مظلوم و بدی‌های روح انسان را به تصویر می‌کشد. انسانی که از ازل تا ابد به پای باور‌های اشتباه خود می‌ماند و زندگی دیگری را نیز مخدوش می‌کند. The Peasants داستان آدم‌های دهکده‌ای می‌باشد که از قِشاء خود بیرون نمی‌روند و تا همیشه سنت‌های خود را هرچند نادرست ادامه می‌دهند.

کارگردانی اثر متفاوت است به طوری که انگار به تماشای گالری نقاشی‌های رنگ روغن نشسته باشید(درست مثل اثر قبلی این سازندگان). با این وجود قاب‌ها طبیعی و قابل باور هستند. در مجموع همه چیز دست به دست هم داده تا یک فیلم تراژیک از داستان عاشقانه دختری تنها و محکوم به رعایت خواست اجتماع روایت شود. The Peasants بیش از هر چیزی حس ترحم را در بیننده بر انگیخته می‌کند. باید گفت که کارگردانان توانستند با تولید این فیلم به یک فضای بصری جدید و خوشایند دست پیدا کنند که نقد‌های مثبتی را به خود جلب می‌کند.