باید اذعان داشت فیلم با اینکه خوش ساخت محسوب می شود و سوژه حیف نشد اما گاهی انسجام خود را از دست می دهد. در بی بدن گذر زمان برای مخاطب حس نمی‌شود و ما شاهد بازه زمانی از قتل تا قصاص نمی‌شویم.
چارسو پرس: فیلم بی بدن یکی از آثار ملتهب سینمایی سال‌های اخیر است.از آنجا که صحنه ی اول نمایش ، نشان دادن اعدام در ملاعام و در نهایت بخشش اولیای دم را به همراه دارد،مشخص می کند که مخاطب با چه فیلمی روبه روست.

بی بدن به کارگردانی مرتضی علیزاده و نویسندگی کاظم دانشی است که پیش از این دانشی،کارگردان فیلم جنجالی علف زار بود که در بی بدن در مقام فیلمنامه نویس قدمی جدیدتر برداشته است.این فیلم بر اساس یک پرونده واقعی بین سال‌های ۱۳۹۲-۱۴۰۰ ( داستان غزاله و آرمان ) ساخته شده است.دقیقا دو سال بعد از پایان تلخ این واقعه،بی بدن در جشنواره اکران شد.

داستان فیلم، قتل یک دختر توسط دوست پسرش و از بین بردن جسد اوست.جسدی که هرگز پیدا نشد و پسر به قتل محکوم شد.نقطه عطف داستان از این زمان آغاز می شود که ما شاهد تقلای خانواده قاتل برای گرفتن رضایت هستیم.

در بی بدن ،بازیگرانی چون الناز شاکردوست،نوید پورفرج،سروش صحت،گلاره عباسی و پژمان جمشیدی به ایفای نقش می پردازند.ازنکات قوی فیلم،بازی های درخشان بازیگران به غیر از سروش صحت در نقش پدر ارغوان (مقتول)است.صحت هر چقدر در مقام نویسندگی ‌‌و کارگردانی کاربلد است در بازیگری نابلد.تنها سکانسی که از او‌می توان پذیرفت،سکانس رقص و حسرت از اینکه عروسی دخترش را نمی بیند.به قولی او خارج از اتمسفر فیلم است.در صورتی که نقش مقابل او الناز شاکردوست به عنوان مادر ارغوان ،به حدی زیرپوستی و حسی است که در کارنامه بازیگریش نقطه ی عطف به حساب می آید.گلاره عباسی در نقش مادر قاتل،به خوبی از پس شخصیتی عاجز و درمانده بر آمده است.نوید پور فرج در نقش بازپرس از برجسته ترین بازی های فیلم است و اما پژمان‌جمشیدی در کاراکتر پدر قاتل همانطور که در فیلم های کمدی یکه تاز است در این اثر به عنوان یک پدری که پسرش را فدای منفعت خودش می کند،به خوبی توانمندی خود را ثابت کرده است و‌چون‌نقشش در علف زار،می درخشد.
در برخی از نقدها به نکات منفی اشاره شده بود که چندان حائز اهمیت نیست از جمله عقبه و شغل شخصیت ها که مطمئنا به پیام و‌پیشبرد فیلم کمک چندانی نمی کرد یا صحنه ی ابتدایی فیلم.

باید اذعان داشت فیلم با اینکه خوش ساخت محسوب می شود و سوژه حیف نشد اما گاهی انسجام خود را از دست می دهد. در بی بدن گذر زمان برای مخاطب حس نمی‌شود و ما شاهد بازه زمانی از قتل تا قصاص نمی شویم.


صحنه های دراماتیک در فیلم کمی اغراق شده مانند گشتن جسد در زباله ها توسط مادر مقتول.
قضیه حساس قصاص در خیلی از آثار سینمایی و سریال ها تکراری است اما علیزاده و دانشی سعی کرده اند که این بار مخاطب به قصاص از نگاه خانواده مقتول بنگرد نه خانواده قاتل.فیلم تلنگری به پدر و مادر ها هم می زند و‌که یک جای تربیت تان می لنگد.

بارها اسم از فضای مجازی برده می شود اما اثرش چندان معنایی در داستان ندارد.
بی بدن از لحاظ تکنیکی ،قابل قبول است،موزیک در خدمت فیلم است و در بیان دغدغه دچار کج فهمی نمی شود .مخاطب را تا انتها درگیر می کندو به طوری که‌ نسبت به سرنوشت شخصیت ها کنجکاو است.

موضع فیلم نسبت به قصاص
بی بدن حامی قصاص نیست فقط از مخاطب می خواهد با هر دو طرف همسو شودهم با مادر داغدیده ارغوان و هم‌تلاش خانواده سروش .فیلم ،از مخاطب می خواهد به وجدانش رجوع کند قصاص یا بخشش؟فیلم موضوع متفاوتی نسبت به قصاص دارد که از این‌منظر کمتر دوربینی به آن پرداخته است.همیشه به گونه ایی بوده که تماشاگر را وادار به همذات پنداری با خانواده قاتل کند از این لحاظ ساخت این اثر خود به نوعی شجاعت محسوب می شود.
در قرآن در سوره مائده آمده است:«هرکس بتواند این کار را نکند باعث پاک شدن بدی هایش می شود »و یا در سوره ی شورا آمده«هر کس عفو‌کند ،اجر او با خداست.»

اما در نهایت زمختی قصاص بر تن مخاطب می نشیند و حق را به خانواده مقتول می دهد.قاتل بی رحم و سنگدل که جسد دختر را تکه پاره می کند و در چمدان بی بدنش می کند.

آسیب های والدین
آسیب های اجتماعی ناشی از تربیت های غلط والدین به خوبی در فیلم دیده و بر آن تاکید می شود.دختری که نمی تواند رابطه امنی با پدرش برقرار کند از این رو سعی می کند از زیر سایه او‌در آید و پنهانی دست به کارهایی زند با عواقبی سنگین تر (فقدان پدرانگی)و برعکس در خانواده قاتل می بینیم پسر زیر سایه پدرش است و پدر در حال سرپوش گذاشتن روی اشتباه فرزندش که منجر به فرجام بدی می شود.(فقدان مردانگی)

شلیک توخالی به فضای مجازی
در بی بدن ،کارگردان درصدد است که نه زیرپوستی بلکه به صورت مستقیم تاثیر فضای مجازی بر ماجرای تراژیک ارغوان و سروش را نشان دهد.در صحنه هایی می بینیم که خانواده مقتول با فشار رسانه ای و مجازی ممکن است تصمیم آن ها در مورد عفو یا قصاص تغییر کند اما این اصل ماجرا نیست، مادر مقتول یک تقاضا دارد که اگر برآورده شود تن به رضایت می دهد.

در فیلم بارها اسم شبکه مجازی به میان می آید اما دریغ از نمایش یک‌عکس یا فیلم یا هشتگ.
ما در دهه های پیشین که خبری از فضای مجازی نبود شاهد قتل های این چنینی بودیم که عفو‌یا قصاص ربطی به رسانه نداشته است البته شاید فشار بیاورد اما نتیجه ایی در بر نخواهد داشت و شاید حتی عکس آن عمل کند.


منبع: سینما سینما
نویسنده: فرزانه متین