«بیبدن» فیلمی متوسط است که میتوانست از پتانسیل درونی موضوع پرچالش و منحصر به فرد خود چه در اجرا و چه در روایتپردازی بهرهی بهتری بگیرد. با این حال همچنان فیلم بهتری نسبت به بسیاری از فیلمهای ضعیف فجر سال گذشته است و عدم حضورش در بخش رقابتی جشنواره جای سوال دارد!
باید اذعان داشت فیلم با اینکه خوش ساخت محسوب می شود و سوژه حیف نشد اما گاهی انسجام خود را از دست می دهد. در بی بدن گذر زمان برای مخاطب حس نمیشود و ما شاهد بازه زمانی از قتل تا قصاص نمیشویم.
فیلم «بی بدن» یکی از فیلمهای خوب جشنواره فجر است. شاید این فیلم از معدود آثار سینمایی باشد که نقش نویسنده پررنگ ترین است.
پروندههای جنایی جذابیت فوق العادهای برای سینماگران داشته و در قالب ژانر پلیسی-جنایی به تولید آثار گوناگون منتهی میشود. در بسیاری مواقع تنها به برداشتی آزاد از یک پرونده واقعی میپردازند که (بیبدن) ساخته را در این دسته قرار داد.
«بیبدن» فارغ از مسائل فیلمنامه در کارگردانی هم نکتهای را به جذابیت اثر اضافه نکرد و همین موضوع منجر شد تا آن سوژه ملتهب آشنا همه چیز را ببلعد و سازندگان را به این دلخوش کند که ماجرای پرونده غزاله و آرمان به تنهایی کنجکاویبرانگیز خواهد بود و البته که تشخیص درستی بوده، اما در این مسیر سینما فراموش شده است.
اولین ساخته مرتضی علیزاده اگرچه با ضعفهایی روبروست اما فیلمی نیست که بتوان از کار تیمی خوب آن گذشت و باید در نظر داشت که اساسا تولید اینگونه آثار در سینمای ایران علاوه بر دشواری های فیلمسازی با محدودیت های بسیار دیگری نیز روبروست که هر کدام خود می تواند چالشی جدی بر سر راه اثر باشد.
نقدی درباره فیلم های تمساح خونی ،تابستان همان سال ، بی بدن و پرواز 175 را بخوانید.
«بیبدن» فیلمنامه جدی و جسورانهای در پرداختن به یک سوژه ملتهب اجتماعی دارد، به لحاظ مضمون و ساختار توانمند است و قصهاش را بدون لکنت روایت میکند.
«بیبدن» فیلم موقعیت نیست. تلاش میکند تا چالشهایی غیرموجه را در یک درام صریح به تصویر کشیده و در این مسیر، نمیتواند به دلیل ناخوانایی آن چالشها با روند درام و البته اجتماع امروز، آن تاثیر لازم را بر روی مخاطب داشته باشد.