در سبک نولان همه فیلم‌ها توسط بزرگترین بازیگران صنعت سرگرمی، مانند کریستین بیل، هیث لجر، کیلیان مورفی، تام هاردی و لئوناردو دی کاپریو هدایت می‌شوند؛ اما این تنها فرمول سینمای او نیست! در حالی که هیچ کدام از فیلم‌های نولان شبیه به هم نیستند، اما تشابه‌هایی مانند موسیقی به یاد ماندنی یا داستان گویی فریبنده، در آثار نولان وجود دارد، که آن آثار را نولانی‌تر می‌کند.
چارسو پرس: کریستوفر نولان، خود را به عنوان یکی از منحصر به فردترین و مشهورترین کارگردانان هالیوود معرفی کرده است و در دو دهه گذشته شاهکارهای خود را یکی پس از دیگری ارائه داده. در هر یک از فیلم‌های او داستانی پیچیده و مجموعه‌ای از عناصر تکراری وجود دارد، که طرفداران از نولان انتظار دارند. از داستان ابرقهرمانانه «شوالیه تاریکی» (Dark Night)، جهان‌های رویایی «تلقین» (Inception) و روایت ذهنی «یادگاری» (Memento) گرفته، تا برداشتی آزاد از یک داستان واقعی، در «اوپنهایمر» (Oppenheimer). فیلم‌های نولان همیشه داستان‌سرایی سنتی را به چالش کشیده و در عوض، به ساخت قطعات پازل از لحاظ بصری، تمرکز کرده‌اند، که نه تنها شگفت‌انگیز هستند، بلکه مخاطبان را نیز به سوی خود می‌کشند. در این مقاله به شرح ۱۷ اتفاقی که در تمام فیلم‌ های کریستوفر نولان رخ می‌دهد، می‌پردازیم. با ما همراه باشید!

در سبک نولان همه فیلم‌ها توسط بزرگترین بازیگران صنعت سرگرمی، مانند کریستین بیل، هیث لجر، کیلیان مورفی، تام هاردی و لئوناردو دی کاپریو هدایت می‌شوند؛ اما این تنها فرمول سینمای او نیست! در حالی که هیچ کدام از فیلم‌های نولان شبیه به هم نیستند، اما تشابه‌هایی مانند موسیقی به یاد ماندنی یا داستان گویی فریبنده، در آثار نولان وجود دارد، که آن آثار را نولانی‌تر می‌کند.

17. شات نمادین ساعت مچی



  • فراتر از وسیله‌ای ساده
ویژگی جالبی که در فیلم‌ های کریستوفر نولان دیده می‌شود، قرار دادن نماهای نزدیک از یک ساعت مچی در لحظات کلیدی است که تنش را در اطراف زمان ایجاد می‌کند یا نقاط اصلی داستان را پیش‌بینی می‌کند. در این صحنه‌ها، ساعت چیزی فراتر از لوازم جانبی صرف است. آن‌ها یک نشانه ظریف هستند و به بینندگان یادآوری می کنند که چگونه یک موقعیت، ممکن است کاملا آن‌طور که به نظر می‌رسد نباشد.
در یادگاری، ساعت مچی لئونارد به ‌عنوان یک اصل تکرار شونده ظاهر می‌شود، که نشان‌دهنده حافظه شکسته و درک نامشخص او از ترتیب رویدادها است. در «تنت» ( Tenet) ، فیلم هیجان‌انگیز و جاسوسی نولان، قهرمان داستان، ساعتی با طراحی منحصربه‌فرد و  نمایشگری دیجیتال می‌پوشد. ساعت به ابزاری ضروری برای درک سکانس‌های اکشن فیلم و همچنین مسیر سفر در زمان تبدیل می‌شود.

16. لحظه شدید سکوت



  • وقتی سکوت بلندتر از هر فریادی است!
کمتر فیلمی موفق می شود از لحظات طولانی سکوت به نفع خود استفاده کند. نولان توانایی ترسیم تعلیق را، از مکث ها دارد و به افراد ساکت اجازه می دهد، بلندتر از کلمات صحبت کنند. در این لحظات سکون مطلق، صحنه ای روی صفحه نمایش داده می شود یا قهرمان چیزی را مشاهده می کند و بیننده چرخشی از احساسات را، در خود تجربه می کند.
در «میان ستاره‌ای» (Interstellar)، کوپر با دخترش مورفی، از دریچه قفسه کتاب، خداحافظی عمیق و در عین حال بدون کلام را به اشتراک می‌گذارد. سکوت در صحنه تکرار می شود و ما را تا جایی در بر می گیرد که معنای آن را درک کنیم.

15. داستانی فریبنده



  • همه چیز آن‌طور که به نظر می رسد، نیست!
کریستوفر نولان، اغلب یک راوی غیرقابل اعتماد را در فیلم خود معرفی می کند، تا مطمئن شود که مخاطبان در داستان غرق می‌شوند. وی صرفا می‌خواهد با کاشتن سرنخ‌هایی در سرمان با ما بازی کند، که نشان می‌دهد شخصیت یا سناریوی خاص او دارای بعد دیگری نیز هست. او در واقع، در حال ایجاد شکافی بین ادراک و حقیقت است و آن را بر روی داستانی گیج‌کننده و  پیچیده، رها می‌کند، تا این شکاف را پر کند.
تلقین و «پرستیژ» (The Prestige)، دو نمونه ایده‌آل‌اند. در هر دو فیلم، قهرمانان داستان دروغگوهای حرفه ای هستند که کارشان فریب اطرافیان است. اولی قبل از این‌که در نهایت حقیقت را در مورد نحوه انجام آن فاش کند، از ترفندهای جادویی استفاده می‌کند و دومی ما را به این باور می‌رساند که ممکن است چیزی که تماشا می‌کنیم حقیقت نباشد. حتی بن در شوالیه تاریکی بر «تئاتر و فریب» تکیه می‌کند.

14. هجوم اطلاعات، بدون توقف!



  • هر چه بیشتر بدانید، بهتر است!
فیلم‌های علمی تخیلی، تجارت پیچیده‌ای هستند، زیرا مفاهیمی را که مخاطبان کمی با آن‌ها آشنا نیستند، در بر می‌گیرند. در حال حاضر، طرفداران نولان از قبل انتظار دارند که گلوله‌های متراکم اطلاعات، در فیلم‌ها به سمت آن‌ها پرتاب شود. چه سکانس یک جلسه توجیهی توهم‌آمیز باشد، یا یک جلسه استراتژی، نولان موفق می‌شود، چند کار را انجام دهد و دنیای پیچیده‌ای را ایجاد کند، که در آن توضیحات معقول و هیجان‌انگیز، وجود دارد.
در حالی که هجوم اطلاعات، معمولا مخاطب را خسته می‌کنند، فیلم‌های نولان ذره‌ای از حقیقت کیهانی را در خود دارند، که این تکه‌های دانش را به بهترین وجه ارائه می‌دهند. به همین دلیل است، با وجود این‌که شخصیت‌ها، در نیمه اول فیلم تلقین، فقط در حال صحبت کردن هستند، فیلم با این هجوم اطلاعات، به خوبی عمل کرده و مونولوگ‌ها با یک یا دو بازگشت شوخی‌آمیز و پس زمینه‌های جذاب، ترکیب شدند.

13. اشاراتی به جیمز باند



  • ردپای مامور 007
جیمز باند یک جاسوس پیچیده است و هیچ کس از اشاره به او خسته نمی شود. نولان از قهرمان تقلید نمی کند، اما برخی از لحظات باند را در صحنه های محوری ریمیکس کرده و آن‌ها را فراموش نشدنی می‌کند. کاب را با لباس تاکسیدو تصور کنید، یا رویای مایکل کین در حالی که، در حال گفتگو با بروس در غار خفاش زیرزمینی است، با کنایه می گوید: “بعضی از مردان فقط می خواهند سوختن جهان را تماشا کنند.”
نولان که خود عاشق این سری از فیلم‌های جاسوسی انگلیسی است، در سرتاسر کارهایش، اشارات ظریفی به این مجموعه می‌کند. جدا از ویژگی‌های فیزیکی مانند مردان ماهر با کت و شلوارهای خوش دوخت، استفاده از ماشین‌های شیک و اسلحه‌ها، همان‌طور که در تنت دیده می‌شود، فیلم‌های نولان لحظات ظریفی را نیز در خود جای می‌دهند، که باند آن را تأیید می‌کرد.

12. غیرمنتظره‌ترین پیچش‌های داستانی



  • بیشتر از یک پیچش داستانی ساده
پیچش‌های داستانی نولان صرفا انحراف در جاده نیستند، آن‌ها جهش‌های کوانتومی‌اند. او استاد متعجب کردن تماشاچیان، از تمام اتفاقات داستان است. به عنوان مثال، در یادگاری، زمانی که مشخص شد قاتل اصلی داستان چه کسی است، مخاطبان به شدت متعجب شدند، یا در پرستیژ، اتفاقات پایانی فیلم، مخاطبان را شوکه کرد.
حتی برخی از فیلم‌های به ظاهر ساده، مانند اوپنهایمر، دارای پیچش‌های داستانی عمیقا غیرمنتظره و چند لایه هستند. با نولان، مفهوم حقیقت یک سراب است! به همین دلیل، او موفق می شود، همیشه یک قدم جلوتر بماند.


11. داستان‌های مبتنی بر واقع‌گرایی



  • علم واقعی حتی در فیلم های تخیلی
بوم نقاشی نولان در طول زندگی حرفه‌ای‌اش، دارای فانتزی‌های تخیلی و علمی تخیلی بوده است. با این حال، آثار کارگردان، با وفاداری به علم، پیش می‌رود. او با ضربات قلم مو، بینندگان را در دنیایی غوطه‌ور می‌کند، که واقعی‌تر از رویا به نظر می‌رسند. از نظر او، گاتهام یک کتاب کمیک نیست، شیکاگویی با ساختمان‌های بسیار بلند است. همین باعث شد که برداشت او از بتمن، نیز نسبتا منطقی باشد.
«دانکرک» (Dunkirk) بسیار واقع‌گرایانه است. او این رویداد دل‌خراش را با عناصر تولیدی معتبر، حفظ می‌کند. جزئیات کوچکی مانند نفس نفس زدن سربازان و لحظات بزرگ‌تری مانند تیک تاک ساعت، در حالی که منتظر نجات هستند، داستانی را درباره مردان عادی، که به زندگی چسبیده اند، روایت می‌کند.
آخرین فیلم او، اوپنهایمر، همچنین رئالیسم و هیجانات روانی را به طور مساوی متعادل می کند. نولان به دلیل تمایل خود به واقعی‌تر ساختن داستان، تا حد امکان، از دانشمندان واقعی نیز به عنوان عوامل اضافی در فیلم استفاده کرد.

10. جلوه‌های بصری حماسی



  • نمایشی چشم‌نواز از جلوه‌های بصری
ناگفته نماند که فیلم‌ های کریستوفر نولان، از نظر جلوه‌های بصری، تماشایی هستند. آن‌ها نه تنها برای داستان‌سرایی، بلکه برای دستاوردهای فنی نیز، مورد تحسین قرار می‌گیرند. از به تصویر کشیدن امتداد خلیج‌های بین‌ستاره‌ای تا قرار دادن تصاویر غیرواقعی در محیط‌های آشنا، او از تصاویر برای تقویت خطرات عاطفی و روانی استفاده می‌کند. به کشتی‌های در حال سقوط و بیمارستان‌های در حال فروپاشی، در شوالیه تاریکی، فکر کنید. جلوه‌های بصری آن‌ها به قدری درخشان بود، که باعث می‌شد، احساس کنید، در آن‌جا، با آوارها هستید.
در حالی که در فیلم تلقین، به مجموعه‌های معماری تکیه شده، فیلم در میان ستارگان، شما را به قلمرو بیگانه و کیهانی، منتقل می‌کند. کارهای تکنیکی که در فیلم‌های نولان وجود دارد، دلیلی است که او امروزه بسیار مورد تحسین قرار می‌گیرد.

9. زنان اسرارآمیز، که رویاها را شکار می‌کنند!

 

  • شکل دادن به سرنوشت قهرمان داستان
اتفاق دیگری که در فیلم‌ های کریستوفر نولان رخ می‌دهد، وجود زنی است که در حافظه ناخودآگاه قهرمان داستان ما باقی مانده. فیلم‌های نولان، در آزمون بچدل، آزمایشی که در یک فیلم، باید دو شخصیت زن نام‌گذاری شده داشته باشد و صحنه‌ای که در آن، درباره هر چیزی غیر از مردان صحبت کنند، وجود داشته باشد، مردود شناخته می‌شوند. در عوض، کارگردان از چهره‌های زن، به ‌عنوان افرادی استفاده می‌کند، که سرنوشت شخصیت‌های اصلی را با تسخیر رویاهایشان شکل می‌دهند.
در یادگاری، لئونارد توسط خاطرات همسر مرده‌اش دستکاری عاطفی می‌شود و در تلقین، همسر کاب، با ظاهر شدن در ضمیر ناخودآگاه او، او را تعقیب می‌کند. نولان همچنین با گنجاندن ۲ همسر مرده، در فیلم پرستیژ، این راهبرد را دنبال کرد. زنان مرموز فیلم‌های نولان، بدخواه و غیر قابل پیش‌بینی هستند.

8. استفاده از رمزهای هوشمند



  • نگاهی همه جانبه
بسیاری از فیلم‌ های کریستوفر نولان، پازل‌هایی منتظر، برای کنار هم قرار گرفتن هستند. اساسا او یک ایده واحد را می‌گیرد، سپس از هر زاویه ممکن به آن نزدیک می‌شود و نتیجه نهایی به خودی خود یک معما تحویل می‌دهد. او داستان را چنان در سرنخ‌ها می‌سازد، که شخصیت‌هایش در معماها صحبت می‌کنند و مخاطب مجبور به یافتن پاسخ می‌شود. رمزهای هوشمندانه‌ای که در لایه‌های رویاها و نقشه‌ها پنهان شده است.
نولان با استفاده از عناصری مانند دفتر خاطرات، خالکوبی‌ها، جعبه‌های ایمنی و پازل‌ها، عمدا روایتی مبهم می‌سازد و تفسیر آن را به مخاطب واگذار می‌کند.

7. وسواس همراه وسواس



  • چرا انقدر درگیر منی؟
تقریبا همه شخصیت‌های نولان با درگیری‌های ذهنی همراه‌اند. از یک شعبده‌باز که عقل خود را برای تشویق فدا می‌کند، تا دانشمندی که توسط تحقیقات خود تسخیر می شود. قهرمانان فیلم‌ های کریستوفر نولان، نشان می‌دهند که چگونه احساسات خاص، انسانیت ما را شکل می‌دهند. این شخصیت‌ها نه تنها به هزینه‌ها و عواقب وسواس دارند، بلکه نیاز به حفظ آرامش در زندگی خود را نیز دارا هستند.
کاب در فیلم تلقین، آنقدر از نجات خود ناامید است، که برای نزدیک شدن به همسر متوفی خود، حاضر است به خطر بیفتد. جنگ بروس وین برای عدالت در سه‌گانه شوالیه تاریکی، او و گاتهام را می‌بلعد. در هر یک از فیلم‌ های کریستوفر نولان، قهرمان داستان در نهایت با توهمی مواجه می‌شود، که به همان اندازه که او را آزاد می‌کند، او را زندانی نیز می‌کند.

6. بازیگران برجسته در نقش‌های مکمل زن

 

  • امیلی بلانت، فلورانس پوگ، آن هاتاوی و دیگران
برای کریستوفر نولان غیر عادی نیست که بازیگرهای برجسته‌ای را به عنوان نقش اول مرد فیلم‌هایش، انتخاب کند، اما چیزی که ارزش فیلم‌ های کریستوفر نولان را بالا می‌برد، نقش‌های مکمل زن مورد احترام است. الن پیچ و ماریون کوتیار در فیلم تلقین می‌درخشند، ان هاتاوی، شوالیه تاریکی برمی‌خیزد، را تسخیر می‌کند و جسیکا چستن درخشش را به در میان ستارگان، باز می‌گرداند.
در اوپنهایمر، امیلی بلانت و فلورانس پیو به اندازه بقیه بازیگران فیلم جذاب هستند. کریستوفر نولان به این واقعیت واقف است، که می‌توان فیلم‌ها را با استفاده از بازیگران برجسته به موفقیت رساند. هرچند فیلم‌های او، بیشتر خاطر شخصیت‌های به یاد ماندنی که می‌سازد، در ذهن نقش بسته‌اند.

5. استفاده عالی از جلوه‌های ویژه بصری



  • واقع گرایی باعث اقدام بهتر می‌شود!
نولان در حالی‌که از CGI نمی‌ترسد، استفاده از جلوه های ویژه بصری را در فیلم‌هایش ترجیح می‌دهد، زیرا مخاطب را در اکشن‌های پیچیده‌ای که روی صفحه نمایش غرق می‌کند. او آرزو دارد که مخاطبانش، تاثیر فیلم را به خوبی تجربه کنند، در غیر این صورت، او می گوید: “این کار شبیه انیمیشن خواهد بود.” به همین دلیل است که او به جای فیلمبرداری دیجیتال، از روش‌های قدیمی استفاده می‌کند، تا مجموعه‌های پیچیده‌ای را خلق کرده و از آن‌ها تا حد امکان استفاده کند.
به عنوان مثال، مبارزه‌ای که در راهروی هتل در تقلین اتفاق می‌افتد، در صحنه فیلم‌برداری با قابلیت چرخش تا 360 درجه کامل، فیلم‌برداری شد. یکی از مشهورترین آثار او، تنت، از تکنیک ساده پخش فیلم به عقب برای به تصویر کشیدن زمان معکوس استفاده کرد. همچنین، هرج و مرجی  که جوکر در هنگام انفجار ساختمان به وجود می‌آورد نیز، CGI نیست.

4. پایان‌ باز



  • شما مدت‌ها بعد از تمام شدن فیلم، در فکر پایان آن هستید!
در حالی که بیشتر فیلم‌سازان تمایل دارند که یک دایره کامل با روایت خود ایجاد کنند و همه مسائل را تا پایان حل کنند، در مورد کریستوفر نولان چنین نیست. او، بسیار محترمانه تمایل تماشاگرانش به پایان بسته را، رد می کند. در عوض، فیلم‌ های کریستوفر نولان، با پایان باز است. انگار به شما یادآوری می‌کند، لذت بردن از مسیر، مهم‌تر از رسیدن به مقصد است.
مثال ایده آل، تلقین است، که پایان باز و مبهم آن، هنوز مشوق بحث در میان مردم است. همان‌طور که فرفره می‌چرخد و می‌چرخد، اما هرگز نمی‌افتد، صفحه نمایش بریده می‌شود، تا سفید شود و هرگز نشان نمی‌دهد که آیا کاب خواب می‌دیده یا نه؟ و هر صحنه‌ای را که شاهد بودیم به چالش می‌کشد.

3. فیلم‌نامه‌های عقلانی



  • مونولوگ های فراوان
از اولین فیلم‌های موفقیت‌آمیز نولان مشخص بود، که کارگردان علاقه زیادی به موضوعات علم، متافیزیک، نسبیت زمانی، اخلاق و طبیعت انسانی دارد. گنجاندن آن‌ها در فیلم، به معنای ساختن روایتی سنگین و قابل توجه است و نولان همین کار را می‌کند. نولان از یک داستان انتقام‌جویانه، تا یک حماسه تاریخی که با هرج و مرج  اخلاقی بازی می‌کند، از فیلم‌نامه، مانند نارنجک دستی فکری استفاده می‌کند.
گفتگوی واقعی در پرستیژ بین انسان و جادو نیست، بلکه بین علم و وسواس است. به طور مشابه، مونولوگ‌های جوکر در شوالیه تاریکی به مضامین عدم عدالت و تزریق ترس می‌پردازد. در میان ستاره‌ای، از طریق فیلم‌نامه‌ لایه‌ای و زمینه تجربی، به شما اجازه می‌دهد، گذر زمان را در نوری کاملا جدید ببینید.

2. شخصیت پیچیده و آسیب‌دیده



  • گذشته تسخیر شده
دلبستگی نولان، با شخصیت‌های اصلی صدمه‌ دیده، بسیاری از آثار او را به فیلم‌های پرفروش تبدیل کرده است. از آن‌جایی که او حاضر نمی‌شود، به قهرمانانش راحتی بدهد، آن‌ها را با آسیب‌های واقعی و روانی سنگین می‌کند و این، به یک علامت تجاری در فیلم‌شناسی او تبدیل شده است. این قهرمانان دارای ویژگی‌های فرعی نیز هستند. آن‌ها از نظر اعمال و خواسته‌ها با آنتاگونیست تفاوت ندارند و اغلب حاضرند خود را برای خیر بزرگتر قربانی کنند.
لئونارد در یادگاری، در هزارتوی ذهن خود گیر افتاده است و بتمن از گذشته‌اش زخمی است. وقتی قطب نمای اخلاقی آن‌ها به حرکت می‌افتد، دقیق می‌دانیم، علتش چیست. به طور مشابه، شخصیت کیلیان مورفی، جی رابرت اوپنهایمر، توسط خاطرات گذشته و احساس گناه به خاطر زندگی‌های از دست رفته، شکنجه می‌شود. نولان از طریق شخصیت‌های عمیقا معیوب و متفکر، به بررسی چگونگی شکل‌گیری تروما قهرمانان می‌پردازد.

1. داستان‌سرایی غیرخطی



  • توجه کنید!
داستان‌سرایی غیرخطی رویکردی است، که کارگردانان برای پیشبرد مرزهای خلاقانه اتخاذ می‌کنند. این تکنیک، یک عنصر مشخص در فیلم‌ های کریستوفر نولان است. او با کنار گذاشتن ساختارهای روایی سنتی و قلع و قمع زمان‌شناسی، مخاطب را یک قدم عقب نگه می‌دارد. در فیلم‌ های کریستوفر نولان زمان یک پازل است، که در ابعاد پراکنده شده.
یادگاری، در زمان به عقب برمی‌گردد تا با شرایط قهرمان داستان مطابقت داشته باشد، در حالی که دانکرک، همان داستان را، از طریق سه منظر مختلف از زمین، دریا و هوا بیان می‌کند. در تلقین، نولان با نشان دادن وقایع خاصی که در واقعیت‌های چندگانه رخ می‌دهند، مسیر اشتباه را حفظ می‌کند و قهرمان داستان میان ستاره‌ای، متوجه می‌شود که در تمام مدت خارج از زمان و مکان عادی، زندگی می‌کرده است. در اوپنهایمر، استفاده از رنگ سیاه و سفید، به معنای دو خط زمانی متفاوت است

سخن پایانی
کریستوفر نولان یکی از کارگردانان مطرح دو دهه اخیر سینما است، که به داشتن سبک خاص و منحصر به فرد خود مشهور شده. غیرقابل پیش بینی بودن فیلم‌های نولان چیزی است، که آن‌ها را متمایز می‌کند. فیلم‌ های کریستوفر نولان، با آن‌که هیچ کدام شبیه یک‌دیگر نیستند اما سبک و استایل خاص و امضای نولان را همراه خود دارند. در این مقاله به ۱۷ موردی که نولان در تمام فیلم‌هایش رعایت می‌کند، اشاره کردیم.



منبع: مایکت