فیلم «او» به کارگردانی اسپایک جونز و «گمشده در ترجمه» ساخته‌ی سوفیا کاپولا، دو فیلم جنجال برانگیز و به‌‌یادماندنی در زمان اکران خود بوده‌اند. ولی موضوعی که بسیاری از مخاطبان نمی‌دانند این است که دو فیلم «او» و «گمشده در ترجمه» خیلی بیشتر از چیزی که فکر می‌کردیم به یکدیگر مرتبط هستند.
چارسو پرس: فیلم «او» به کارگردانی اسپایک جونز و «گمشده در ترجمه» ساخته‌ی سوفیا کاپولا، دو فیلم جنجال برانگیز و به‌‌یادماندنی در زمان اکران خود بوده‌اند. ولی موضوعی که بسیاری از مخاطبان نمی‌دانند این است که دو فیلم «او» و «گمشده در ترجمه» خیلی بیشتر از چیزی که فکر می‌کردیم به یکدیگر مرتبط هستند؛ آن‌هم نه فقط به این خاطر که هر دو از حضور اسکارت جوهانسون بهره می‌برند. اگر ما به خط داستانی دو فیلم «او» و «گمشده در ترجمه» نگاه کنیم و آن را زیر ذره‌بین تحلیل‌گر خود قرار بدهیم، متوجه می‌شویم که هر دو فیلم در واقع در حال روایت یک داستان هستند؛ با این تفاوت که بین این دو روایت حدود ده سال فاصله وجود دارد. فیلم «گمشده در ترجمه» که در تاریخ ۲۰۰۳ اکران شد و «او» که در سال ۲۰۱۳ اکران شده، هر دو نگاهی صادقانه به یک موضوع مشخص می‌اندازند و آن را بررسی می‌کنند؛ موضوعی به نام تنهایی و دلیل اینکه این دو کارگردان به سراغ این موضوع رفتند بسیار عمیق‌تر و شخصی‌تر از آن است که در برخورد اول با آن مواجه می‌شویم.

داستان «گمشده در ترجمه» و «او» در مورد چیست؟



برای فهمیدن ارتباط فیلم «او» و «گمشده در ترجمه» ابتدا باید به گذشته‌ی این دو فیلم مراجعه کنیم. «گمشده در ترجمه» در واقع اولین قسمت از سه‌گانه‌ی سوفیا کاپولا است که زندگی شخصی خود را برای مخاطب روایت می‌کند. ولی چیزی که این فیلم را درخشان کرده، سبک و تکنیک روایی آن است که داستان آن باعث شد اسکار بهترین فیلمنامه را نیز برنده بشود. داستان در مورد شارلوت با نقش آفرینی اسکارلت جوهانسون است. زنی جوان که در دنیایی مملو از احتمالات، احساس سرخوردگی می‌کند. انگار که آزادی او در حال سنگینی کردن بر وجودش است. منظره روشن و زیبای توکیو در واقع تشبیهی به وسعت دنیای اطراف او و احساس غریبگی به وجود آمده در شارلوت است. حتی شریک زندگی او، یک عکاس پرمشغله به نام جان است که شارلوت حتی نسبت به او نیز احساس غربت می‌کند. جان مدام با شغل خود درگیر است و نمی‌تواند به هیچ چیز فراتر از زندگی حرفه‌ای خود نگاه کند.

ده سال بعد، فیلم «او» ساخته‌ی اسپایک جونز اکران شد. داستان فیلم «او» در مورد مردی سی و خُرده‌ای ساله به نام تئودور است که هنوز نتوانسته از طلاق خود از کاترین که عشق زندگی او بوده است گذر کند. او غم خود را با نصب یک نرم افزار هوش مصنوعی با نام سامانتا با صداپیشگی اسکارلت جوهانسون پنهان می‌کند و حفره‌ی قلب خود را با این هوش مصنوعی پر می‌کند. وظیفه این هوش مصنوعی این است که تمام نیاز‌های صاحب خود را برطرف کند؛ حتی اگر این نیاز یک قلب شکسته باشد. تئودور در طول داستان متوجه می‌شود که جهان سامانتا بسیار بزرگتر از دنیای او است و انزواطلب بودن لزوما به معنی تنها بودن نیست. «او» به مانند «گمشده در ترجمه» توانست جایزه بهترین فیلمنامه را دریافت کند

این دو فیلم در مورد رابطه‌ی اسپایک جونز و سوفیا کاپولا است



دو فیلم «او» و «گمشده در ترجمه» بسیار مرتبط‌تر از چیزی هستند که به نظر می‌رسد. نکته‌ای مهمی که در این میان وجود دارد. این که سوفیا کاپولا و اسپایک جونز با یکدیگر ازدواج کرده بودند و بعد از مدتی مجبور به طلاق شده‌اند. رابطه این دو به گفته بسیاری رابطه‌ی بسیار نزدیکی بوده و جدایی آن‌ها برای اطرافیان شوک عجیبی داشته. با اینکه اسپایک جونز هیچوقت این تئوری که فیلم «او» در مورد سوفیا کاپولا است را تائید نکرده، کاملا مشخص است که شخصیت‌های کاترین و سامانتا در واقع نمادگذاری‌های مشخصی از همسر سابق خود هستند. اینکه هر دو نقشِ شارلوت در فیلم «گمشده در ترجمه» و سامانتا در «او» را جوهانسون بازی می‌کند (ضمن اینکه هر دو از بهترین نقش‌آفرینی‌های اسکارلت جوهانسون در نظر گرفته می‌شوند)، نشانه‌ای مهم در مورد این موضوع است و هر دو فیلم در واقع آخرین گفت و گوی این دو کارگردان مؤلف با یکدیگر است؛ اینکه در مورد اتمام رابطه خود چه حسی داشتند و پایان رابطه چه تأثیری بر زندگی آن‌ها گذاشته و چه احساساتی را در آن‌ها جریحه‌دار کرده است.

نکته جالب دو فیلم «او» و «گمشده در ترجمه» این است که احساس تنهایی به وجود آمده پس از پایان یک رابطه پر معنی را از دو نقطه دید کاملا متفاوت به تصویر می‌کشد. اینکه ما چگونه به دنبال کمبود‌های درونی خودمان در دیگران می‌گردیم و تلاش می‌کنیم که به هر قیمتی از تنهایی فرار کنیم. سوفیا کاپولا دو شخصیت اصلی خود، شارلوت و باب هریس (با نقش آفرینی بیل موری) را در جهانی متفاوت از دنیایی که به آن عادت کرده‌اند قرار می‌دهد و اینکه چگونه آن‌ها خود را با این جهان بیگانه تطبیق می‌دهند به تصویر می‌کشد؛ باب هریس که زندگی شخصی و کار خود را نمی‌تواند همزمان کنترل کند و شارلوت که مدام احساس تعلق نداشتن به جهان اطراف را با خود حمل می‌کند.

هر کارگردان در نهایت یک نتیجه متفاوت ولی امیدوارکننده می‌گیرد



اسپایک جونز در فیلم «او» نیز داستان را بر همین پایه روایت می‌کند و موقعیتی مشابه برای شخصیت اصلی به وجود می‌آورد ولی با یک تفاوت خیلی مهم؛ اسپایک جونز به جای اینکه به بررسی جهان اطراف شخصیت اصلی بپردازد، ارتباط شخصیت اصلی خود با جهان اطراف را بررسی می‌کند . نکاتی در دنیای تئودور در فیلم «او» وجود دارد که در زندگی باب و شارلوت در فیلم «گمشده در ترجمه» وجود ندارد و آن حضور هوش مصنوعی و فضای مجازی است که بسیار تأثیرگذار هستند. جدا افتادگی شخصیت‌های فیلم سوفیا کاپولا حس و حال جهانی عاری از فضای مجازی و سختی‌های ارتباط چهره به چهره انسانی دارند؛ در حالی که فیلم اسپایک جونز دغدغه خود را با استفاده از ارتباط انسان تنها با تکنولوژی‌هایی که با هدف برطرف کردن نیاز‌های بشر به وجود آمده‌اند بیان می‌کند. ما می‌توانیم تمام مدت از طریق فضای مجازی به یکدیگر متصل باشیم، ولی امری که این موضوع را دشوار می‌کند سهولت ارتباط نیست، بلکه مشکل ارتباط گرفتن انسان‌ها با یکدیگر است.

یک رابطه، یک داستان و دو نگاه



نتیجه‌ای که سوفیا کاپولا و اسپایک جونز از دورافتادگی رابطه حقیقی خود که به طلاق منجر شد می‌گیرند کاملا با یکدیگر متفاوت هستند ولی هر دو فیلم «او» و «گمشده در ترجمه» در نهایت حرفی امیدوار کننده می‌زنند. سوفیا کاپولا، رابطه دو انسان کاملا متفاوت که به صورت اتفاقی به یکدیگر برخورد می‌کنند را به تصویر می‌کشد که علی‌رغم تمام تفاوت‌ها، به یکدیگر از نظر احساسی متصل می‌شوند. همه انسان‌ها دوست دارند که دیده بشوند و گاهی، حتی بر حسب شانس، این اتفاق رقم می‌‌خورد. حتی مه غم‌انگیز توکیو نیز نمی‌تواند مانع این اتفاق بشود و عشق انسانی ممکن است در غیر قابل پیش‌بینی‌ترین مکان‌ها دوباره ظهور کند. اسپایک جونز نیز به مستقل بودن شخصیت‌های کاترین و سامانتای فیلم از خواسته‌های تئودور اعتراف می‌کند و این حس که ممکن است در میان شلوغ‌ترین نقطه‌ی زمین احساس تنهایی تمام وجود تو را فرا بگیرد به تصویر می‌کشد. تنهایی و انزواطلبی دو احساس کاملا متفاوت هستند و متاسفانه برای فهمیدن این موضوع و در نهایت کنار آمدن با آن، باید از درد‌ها و ضربه‌های احساسی زیادی گذر کنیم. ولی تمام این درد‌هایی که در زندگی خود تجربه می‌کنیم، همان‌طور که سوفیا کاپولا و اسپایک جونز در زندگی شخصی خود تجربه کرده‌اند، در نهایت می‌تواند به نتایج خوبی منجر بشود؛ مانند به وجود آمدن شاهکار‌های هنری زیبایی مانند دو فیلم «او» و «گمشده در ترجمه» و هزاران حرف نگفته که میان نوشته‌های متن این دو فیلم دیدنی جاری است.


منبع: دیجی‌مگ