فرامرز اصلانی با شعر و ادبیات کاملا آشنا بود و درست آن را می‌فهمید. حتی در آثاری که از اشعار کلاسیک استفاده کرده بود، شعر را خیلی درست فهمیده و درک کرده بود و همین نقطه عطفی در کارهایی بود که من از ایشان شنیدم که در بازار موسیقی هم آثار آبرومند و پر ارزشی هستند.

چارسو پرس: فرامرز اصلانی اواخر سال 1402 از بیماری خود خبر داده و اعلام کرده بود که ارتباط و تماس‌هایش محدود خواهد بود و خطاب به طرفدارانش نوشته بود: «در اندیشه شما، ایران و ترانه و آواز هستم.» اندیشه‌ای که سال‌ها برای آن و با آن زندگی کرد. فرامرز اصلانی، نام آشنایی که با ترانه‌ها و آهنگ‌هایش در خاطرات ما زنده است؛ خاطراتی که هیچ ‌وقت رنگ کهنگی نگرفت، بلکه زمزمه نسل جدید هم شد؛ در رشته روزنامه‌نگاری در لندن تحصیل کرد. در روزنامه انگلیسی‌زبان «تهران ژورنال» هم به روزنامه‌نگاری مشغول شد، اما موسیقی مشغله‌اش بود که توانست با آلبوم «دلمشغولی‌ها» نظر مخاطبانش را جلب کند. در طول زندگی هنری‌اش آثاری را از خود برجای گذاشت که ماندگار شدند. اصلانی در اولین روز بهار 1403 چشم از جهان فروبست؛ شاید یکی از تاثیرگذارترین توصیف‌ها درباره شخصیت این هنرمند فقید، توصیف همسرش مرجان اصلانی باشد که نوشته بود: «بودن تو تنها برای من، خانواده‌ یا عزیزانت نبود، تو خویشاوند ملت ایران بودی، از میهنی که با تمام وجودت دوست داشتی، از فرهنگی که همیشه با افتخار از آن حرف می‌زدی و زبان فارسی که همواره با اشتیاق و با یکدندگی از آن حفاظت می‌کردی، تو همیشه وابسته به همه اینها بودی ....»

پس از درگذشت اصلانی با داریوش تقی‌پور، نوازنده و آهنگساز درباره جایگاه و ویژگی‌های هنری این هنرمند فقید گفت‌وگو کردیم.

 

ویژگی آثار آقای اصلانی چه بود که طیف‌های مختلفی از جامعه طرفدار او بودند و آهنگ‌ها و ترانه‌هایش را زمزمه می‌کردند؟ بسیاری از آثار پاپ که بین جوان‌ترها طرفدار دارد، مورد علاقه دیگر سنین نیستند.

در ابتدا توضیحی درباره آثار پاپ بدهم؛ موسیقی پاپ هم مثل بقیه ژانرهای موسیقی، گسترده است و می‌تواند بخش‌ها و شکل‌های مختلفی داشته باشد که متاسفانه در ذهن‌ها به خصوص در جامعه هنری و موزیسین‌ها، به عنوان یک موسیقی پیش پا افتاده و سخیف تصور می‌شود.


همین‌طور است؛ خیلی وقت‌ها کارهای پاپ را نازل می‌بینند، در صورتی که ما کارهای پاپ جدی و خوب هم داریم.

دلیلش این است که در این دایره گسترده، بخش تجاری این سبک موسیقی است که عمدتا در آنچه از قبل و بعد از انقلاب می‌شنویم، مورد توجه قرار گرفته و تریبون‌ها هم در اختیار این فرم از موسیقی پاپ است. بخش تجاری و صنعتی آن در همه جای دنیا وجود دارد و به آن اهمیت می‌دهند. به هر صورت درآمد بخش اصلی موسیقی و تجارت موسیقی مثل برگزاری کنسرت‌ها بر همین اساس است. طبیعتا مخاطب این نوع موسیقی، گروه سنی تین‌ایج و سنین پایین‌تر است که فروش و درآمد بالایی هم دارد و خیلی‌ها هم روی این سبک کار می‌کنند و همین مساله باعث شده که سوءتفاهمی هم برای مردم و هم جامعه موسیقی به وجود ‌آید که همه را با یک چوب برانند و فکر می‌کنند که وقتی از موسیقی پاپ صحبت می‌کنند، تنها به این موسیقی نظر دارند و غالبا صحبت از بخش تجاری آن است؛ در حالی که تمام موسیقی پاپ این نیست. این مقدمه را گفتم تا به ویژگی آثار آقای اصلانی اشاره کنم؛ اتفاقا فرامرز اصلانی یکی از هنرمندانی بود که این دو بخش را با هم داشت و در کارهایش آثاری به چشم می‌خورند که مخاطب به اصطلاح تین‌ایجر به ‌شدت پیگیرشان است و با آنها ارتباط برقرار می‌کند و مخاطب بزرگسال هم آنها را خیلی دوست دارد؛ آثار پاپ جان‌دار که به لحاظ ساختار و کلام خوب هستند و اتفاقا اجراها هم عالی است.


بله، به عبارتی آثار ایشان هم پرمخاطب بودند و با گروه‌های مختلف ارتباط برقرار می‌کردند و هم جدی و در سطح بالایی از کیفیت.

همین‌طور است؛ فرامرز اصلانی کسی بود که در هر دو بخش، موفق کار کرده و این خود، تکنیک و نوعی قابلیت است البته باید در نظر گرفت که فرامرز اصلانی میراثی از گذشته‌های موسیقی پاپ داشت که به لحاظ کلامی روان بود و به همین دلیل به سرعت می‌توانست ارتباط برقرار کند و طبیعتا راه نفوذش در بخش تجاری هم خیلی ساده و راحت به وجود می‌آمد‌.


ترانه برخی کارها را هم خودشان می‌نوشتند که اتفاقا کارهای مشهوری هم به شمار می‌آیند.

بله، فرامرز اصلانی با شعر و ادبیات کاملا آشنا بود و درست آن را می‌فهمید. حتی در آثاری که از اشعار کلاسیک استفاده کرده بود، شعر را خیلی درست فهمیده و درک کرده بود و همین نقطه عطفی در کارهایی بود که من از ایشان شنیدم که در بازار موسیقی هم آثار آبرومند و پرارزشی هستند.


اشاره داشتید به آثار ایشان که هم وجه تجاری موفقی داشت و هم در وجه ساختار و فرم موفق بود. لطفا در این باره بیشتر توضیح بدهید و مصداقی از کارهای ایشان که در هر دو وجه موفق بوده، بگویید.

یکی از کارهایی که خیلی سریع ارتباط برقرار کرد اثر «اگه یه روز بری سفر» است که از ترانه‌هایی بود که خیلی سریع ارتباط برقرار کرد و به سرعت توانست راه خود را پیدا کند. این اثر از مجموعه کارهایی بود که ترانه روان و راحتی داشت و خیلی راحت با مخاطب ارتباط برقرار می‌کرد و دغدغه‌های تین‌ایجر‌ها را هم بیان می‌کرد و برای بخش تجاری آن هم می‌توانست موفق باشد، چون در موسیقی پاپ و در بُعد تجاری کار، ترانه بسیار مهم است. شاید بتوان گفت که اولین چیزی که مخاطب می‌شنود، ترانه کار است و به همین دلیل چنانچه ترانه، قابلیت برقراری ارتباط با قشر تین‌ایج و مخاطب زیر بیست سال را داشته باشد، در بخش تجاری هم می‌تواند موفق باشد.


داریوش تقی پور


فرامرز اصلانی، هم در کسوت آهنگسازی، هم نوازندگی و هم ترانه‌سرایی و خوانندگی شهرت دارد؛ درباره کلام و ترانه‌ها صحبت کردیم؛ خواننده‌ای که همیشه گیتار به دست بود، از نگاه حرفه‌ای به این بخش هم نگاهی داشته باشیم.

فرامرز اصلانی به لحاظ تکنیکال، گیتاریست پرمهارتی نبود که ما او را به عنوان یک نوازنده گیتار خیلی حرفه‌ای معرفی کنیم، اما از دید یک آهنگساز می‌توانست نیاز نوازندگی خود را تامین کند و البته مدعی هم نبود که «من گیتاریست هستم» ولی چون عمده کارهای او روی آهنگسازی خودش بود و عمدتا ملودی‌ها، هارمونی‌ها، تکنیک‌ها و فرم‌های خود را با گیتار می‌ساخت طبیعتا برای این ساز بسیار جواب می‌داد، چون وقتی آهنگساز روی ساز خاصی به ویژه گیتار کار می‌کند که پرتابل است و در مهمانی‌ها و مسافرت‌ها به راحتی قابل حمل است، همین موضوع باعث می‌شود که این ملودی‌ها بیشتر اجرا و شنیده شوند. موسیقی آثار فرامرز اصلانی به لحاظ تکنیکال، به موسیقی‌های کولی‌های اسپانیا نزدیک بود که بسیار مورد علاقه او بود و فرم آن را هم دوست داشت. این رگه‌ها را تا حدود زیادی می‌توان در کارهای او دید هم در تنظیم و هم در اجراها؛ طبیعتا با این پاسکاری که به دلیل نزدیکی موسیقی ما و اسپانیایی‌ها در کارهایش داشت، ارتباط شکلی می‌گرفت و می‌توانست برای گیتار مناسب باشد و این اتفاق هم زیاد افتاد به همین دلیل در اکثر اجراهای خودش، ساز اصلی موسیقی‌ها و تنظیم‌هایی که داشت، گیتار بود.


و خوانندگی‌اش؟

ببینید، خوانندگی فرامرز اصلانی فرم و سبک ویژه خودش را داشت و به دلیل نوع ملودی‌هایی که انتخاب می‌کرد حال و فضایی داشت که نیاز به نرم خواندن و نوعی روشِ راحت خواندن بود که این را خودش پیدا کرده بود یعنی در اتودهایی که احتمالا قبل از ارایه کارش داشته به این نتیجه رسیده بوده که به این شکل خواندن و روان خواندن و کشش‌های طولانی با دیدگاه‌های خاص می‌تواند هم به رنگ صدا، هم به کاراکتر او، هم به جنس شعر و هم به ملودی‌هایی که انتخاب می‌کند، کمک کند و آن اثر را خواستنی‌تر. در نتیجه فکر می‌کنم فرم این انتخاب در خوانندگی، از انتخاب‌های خیلی خوب او بوده و فرمت خوانندگی او انتخاب درست و بجایی بوده است. فرامرز اصلانی توانایی داشت که در خوانندگی به شکل‌های دیگری هم بخواند یعنی صدای او به لحاظ تکنیکال به صورتی بود که پتانسیل فرمت‌های دیگر را هم در صدایش داشت و اگر می‌خواست بخواند، به شکل‌های دیگر هم می‌توانست ولی من فکر می‌کنم خیلی هوشمندانه این روش را انتخاب کرده بود که جنس خواندنش با ملودی‌ها و نحوه ارنجمنت و ترانه‌هایی که انتخاب می‌کند، یکی شود؛ به همین دلیل هم خیلی زود با هم هماهنگ شدند و خیلی مستقیم می‌توانیم به آنها شناسنامه دهیم و در همان آلبوم‌های اول، به عنوان خواننده‌ای بسیار متفاوت این کار را می‌کرد.


فرمودید خواننده متفاوت، چه چیز این تفاوت را می‌ساخت؟

خب ببینید هنرمندان دیگری هم بودند که با گیتار کار می‌کردند، مثلا صدای برخی خوانندگان ارکستراسیون و تنظیم محکم‌تری را می‌طلبید در واقع ارکستر کامل می‌خواست. ولی صدای فرامرز اصلانی با صدای گیتار کاملا هماهنگ بود به خصوص برای اجراهایی با گیتار تنها، مناسب بود و به همین دلیل راحت‌تر می‌توانست با شنونده و مخاطب ارتباط برقرار کند.


یعنی به نظر شما آقای اصلانی در این زمینه خاص کم‌نظیر بود؟

واقعیت این است که دیگرانی هم هستند و بوده‌اند که چنین ویژگی‌هایی را داشتند ولی شانس دیده شدن را پیدا نکردند. متاسفانه هنرمندان ما چه قبل و چه الان، خیلی وقت‌ها قربانی شرکت‌هایی شدند که افراد بد‌سلیقه‌ای صاحب شرکت‌های منتشرکننده آثار موسیقی بودند و آثار را درست انتشار نمی‌دادند مثل چیزی که الان هم وجود دارد حتی شاید بدتر. ما هنرمندان و آثار بسیار خوبی داریم ولی چون تریبونی ندارند و جایی برای انتشار آثارشان وجود ندارد، خیلی از استعدادها کور می‌شوند یا خیلی دیر دیده می‌شوند، چون اصولا تمایل همه تهیه‌کننده‌ها و شرکت‌های پخش به سمت موسیقی تجاری یا زودبازده است، هیچ‌ کدام از این کارها شنیده نمی‌شوند و درست به دست مردم نمی‌رسند. اگر دقت کنید الان هم هنرمندانی که در بازار موسیقی ایران و حتی هنرمندانی که خارج از ایران کار می‌کنند به‌ شدت با این بحران روبه‌رو شده‌اند که شنونده‌ها خواهان موسیقی هستند ولی ناشران و شرکت‌های پخش، به هیچ عنوان آثار قابل توجهی برای ارایه ندارند و فقط به آثار زودبازده فکر می‌کنند. در صورتی که باید توجه داشت که خیلی کارهای مهمی اجرا شده، آثار بسیار خوبی حتی در دهه ۷۰ یا اوایل دهه ۸۰ منتشر شد ولی پس از آن دیگر یک عده به اسم تهیه‌کننده موسیقی وارد شدند و بازار موسیقی را نابود کردند، بعضی چیزها درست پیش می‌رفت و تازه داشت پس از انقلاب شکل می‌گرفت و آدم‌هایی بودند که درست کار می‌کردند و اگر همین طور به راه خود ادامه می‌دادند احتمالا حالا جای بهتری بودیم ولی ناگهان گروهی آمد و کار را به دست گرفت و دیگر، اتفاقات مسیر درستی نرفتند. دهه هشتاد مشکلات شروع شد و مدیریتی که آن موقع آمد و تصمیماتی اتخاذ کرد، افرادی را همان زمان به کار گرفتند و در انتخاب این افراد از سلیقه‌هایی استفاده شد که بخش عمده‌ای از آن مربوط به مسائل سیاسی بود. از آن زمان تاکنون این اتفاقات ادامه دارد تا اینکه در دهه 90 شاهد کار خواننده‌های بسیار سطح پایین بودیم، آثار فاجعه و موسیقی‌های به‌ شدت نازل و شرایط هر لحظه بدتر و بدتر شد و در نهایت هم کار را به گروهی سپردند که باز بدتر از خودشان بودند. در دهه ۹۰ به بعد دیدیم که افرادی حتی بلد نبودند میکروفن به دست بگیرند چه برسد به اینکه روی استیج بروند و بخوانند ولی در ۱۰ شب، سالن کنسرت را پر می‌کردند و این یعنی فاجعه بزرگی که پس از یک دهه خود را نشان داد و الان هم شما می‌توانید آثارشان را به راحتی ببینید طوری که از صد آلبوم موسیقی تولید شده، حتی دو آلبوم هم قابل گوش کردن نیستند.


متشکرم. با توجه به کلیت صحبت‌های شما، زنده‌یاد اصلانی هنرمند کاربلدی بودند که توانستند با هوشمندی هم در بخش تجاری موفق عمل کنند و هم در ارایه فرم و ساختار موسیقی. بنابراین باید همین را راز ماندگاری آثار ایشان بدانیم. درست است؟

بله، برای مثال باید بگویم که نوازندگی درجه و سبک‌های مختلفی دارد، شما گاهی به عنوان نوازنده‌سازی می‌زنید و می‌خواهید اجرای قطعات مشکل آن ساز را هم داشته باشید، گاهی اوقات ممکن است برای ساخت کارهای خودتان کار کنید و بتوانید انرژی‌ای را‌ که خودتان دارید، روی آن کنترل کنید و تکنیک‌هایی لازم آن را هم یاد بگیرید. اینکه کسی نوازنده یا آهنگسازی باشد که بتواند ‌سازی را بزند در همین حد و نه در حد تکنیکال، به ‌شدت روی اینکه موسیقی او درست صدا دهد، تاثیر می‌گذارد که بافت خوبی داشته باشد. دقت کنید به اینکه چرا آهنگ‌های فرامرز اصلانی در مهمانی‌ها زیاد زده می‌شوند. به خاطر اینکه برای هر نوازنده گیتاری، سیکل آکوردها جذاب است و برایش خوش صداست؛ این پارامتر بسیار مهمی است و یکی از دلایلی که بخشی از موسیقی‌های دهه ۵۰ ماندگار شدند و بخش دیگری نه، دقیقا همین موضوع بود که افرادی مثل واروژان، منوچهر چشم‌آذر، آندرانیک و محمد اوشال، طوری تنظیم می‌کردند که هر نوازنده‌ای بعد از آنها در نسل‌های بعد در محافل و اجراها دوست داشتند که آهنگ‌های آنها را بزنند؛ تاکید می‌کنم کارهای ساخته شده مورد توجه نوازندگان در محافل قرار می‌گرفت؛ به دلیل اینکه آکوردها به ‌شدت خوش صدا بودند و همین باعث می‌شد این قطعات بیشتر از بقیه بمانند، چون اگر شما بخواهید کارتان ماندگار شود یکی از کارهایی که باید بکنید، این است که موزیسین‌های دیگر از آن کار خوش‌شان بیاید و زمانی که ساز را به دست می‌گیرند، مایل باشند که آن قطعه را بنوازند، مثلا وقتی من را در محفلی دعوت می‌کنید و می‌گویید ساز بزن گرایش من ابتدا به قطعات خوش صداست، بنابراین اگر آن قطعه خوش ساخت باشد، طبیعتا در هر میهمانی اولین انتخاب من خواهد بود. فرامرز اصلانی هم طبیعتا این کار را انجام داده بود و همین اتفاق هم می‌افتاد و اکثرا در جاهای مختلف آثارش توسط نوازندگان دیگر زیاد اجرا می‌شدند، چون جذاب بودند و ارتباط برقرار می‌کردند و این خود به خود باعث می‌شد که این قطعات بیشتر و بیشتر شنیده شوند، به نسل‌های جدید و نسل بعد هم کشیده شوند و هنوز هم طرفدار داشته باشند.


منبع: روزنامه اعتماد
نویسنده: سیمین سلیمانی