طی سالهای اخیر، سینمای کمدی تحت سلطهی ستارههایی بوده است که بهترین فیلمهای کمدی قرن بیستویکم را به مخاطبان ارائه کردهاند. بعضی از این ستارهها فعالیت خود را از «برنامهی زندهی یکشنبه شب» (Saturday Night Live) آغاز کردهاند و بعضی دیگر با نقشآفرینیهای خود مرزهای بازیگری در ژانر کمدی را جابهجا کردهاند.
چارسو پرس: بهترین درمان، خنده است. این جمله حتی اگر دزست نباشد، رایجترین جملهی مورد استفادهی متخصصان غیرپزشکی است. احتمالا هیچ راهی بهتر از دیدن فیلم نمیتواند مخاطب را به خنده بیندازد؛ البته اگر فیلم، فیلم خوبی باشد. از کمدیهای کلاسیک هالیوود مانند «بعضیها داغشو دوست دارن» (Some Like It Hot) و «دختر همهکارهی او» (His Girl Friday) گرفته تا کمدیهای جوانپسند دههی ۸۰ میلادی مانند «مرخصی فریس بولر» (Ferris Bueller’s Day Off) و «باشگاه صبحانه» (The Breakfast Club)، هر مخاطبی فیلم کمدی محبوبش را دارد و بیشک بازیگر کمدی موردعلاقهاش را. اما بهترین بازیگران کمدیهای مدرن کدامند؟
قرن بیستویکم شاهد بعضی از قدرتمندترین فعالین در ژانر کمدی بوده است؛ افراد خلاق جدیدی که جان تازهای به این ژانر بخشیدند و سبک مخصوص شوخطبعی خود را وارد این دنیای سینمایی کردهاند. این هنرمندان توانستهاند با گذشتن سالها، طرفداران مخصوص خود را پیدا کنند. طی سالهای اخیر، سینمای کمدی تحت سلطهی ستارههایی بوده است که بهترین فیلمهای کمدی قرن بیستویکم را به مخاطبان ارائه کردهاند. بعضی از این ستارهها فعالیت خود را از «برنامهی زندهی یکشنبه شب» (Saturday Night Live) آغاز کردهاند و بعضی دیگر با نقشآفرینیهای خود مرزهای بازیگری در ژانر کمدی را جابهجا کردهاند. بعضی از این بازیگران را میتوان بهترین بازیگران کمدی تاریخ در نظر گرفت.
از «آدمبزرگها» (Grown Ups) گرفته تا «خواهران» (Sisters) و «زندگی جشن» (Life of The Party) رودولف همواره ثابت کرده است که تواناییاش در ترکیب کردن درام صادقانه با کمدی بیرحمانه بینظیر است و قطعا اتفاقی نیست. به عقیدهی بسیاری، بهترین نقشآفرینی رودولف در فیلم «ساقدوشها» بوده است. رودولف در این فیلم نقش لیلیان را ایفا میکند. او در این فیلم که منتقدان به آن لقب پوستری برای آیندهی روشن کمدی در آمریکا داده بودند، با بعضی از بهترین بازیگران زن کمدی قرن بیستویکم همبازی میشود و موفق میشود شانه به شانهی آنها بدرخشد. رودولف تا به امروز توانسته است ۵ مرتبه جایزهی تلویزیونی امی را به دست آورد.
با وجود این که پگ در فیلمهای بلاکباستری موفقی مانند «جنگ ستارگان» (Star Wars)، «ماموریت غیرممکن» (Mission Impossible) و «پیشتازان فضا» (Star Trek) حضور داشته است، اما آن چه باعث شد مورد توجه مخاطبان قرار بگیرد، سهگانهی ادگار رایت بود. در سه فیلم «شان میمیرد»، «پلیس خفن» و «پایان دنیا»، پگ در کنار همکار همیشگیاش نیک فراست و کارگردان سه فیلم، ادگار رایت، توانستند چیزی که شاید بتوان کمدی نیچهگونهی بریتانیایی نامید را به مخاطبان عام ارائه دهند. پگ برای فیلم «شان میمیرد» توانست جایزهی کمدی پتر سلرز را به دست آورد.
راد چه در فیلمی مانند «دوست دارم مرد» (I Love You Man) نقش پتر کلاون را ایفا کند، چه برایان فانتانا در «گوینده» (Anchorman) باشد یا مانند «این آخرالزمانه» (The is the End) ایفاگر نقش خودش باشد، همیشه موفق میشود سربلند بیرون بیاید. وقتی که راد تصمیم گرفت نقش مرد مورچهای را در دنیای سینمایی مارول ایفا کند، بسیاری شگفتزده شدند و تعجب کردند، اما هیچکدام آنها بعد از تماشای راد در نقش مرد مورچهای دیگر شکی نداشتند که او بهترین بازیگر ممکن باری ایفای نقش بوده است. به نظر میآید که راد میتواند به هر چه میخواهد برسد.
انتقال بارون کوهن به سینما با فیلم «بورات» انجام شد. این بازیگر که تحصیل خود را در دانشگاه کمبریج از سر گذرانده بود، در «بورات» نقش یک روزنامهنگار قزاقستانی را ایفا میکند که برای ساختن یک مستند، راهی آمریکا میشود. بیشتر اتفاقهایی که در این فیلم میافتند شامل روبهرو شدن بارون کوهن با مخاطبان ترسیده و احساس خطرکردهی جوامع مختلف در آمریکا است. در «بورات» کوهن به خوبی توانسته است مرز بین واقعیت و داستان را مبهم کند. کوهن برای بورات جوایز زیادی به ارمغان آورد؛ از جمله گلدن گلوب بهترین بازیگر کمدی و جایزهی انتخاب منتقدان برای بهترین فیلم کمدی. علاوه بر اینها برای اطمینان حاصل کردن از استعداد خارقالعادهی کوهن کافی است نگاهی بیاندازید به حضور او در جوایز بفتای چارلی چاپلین بریتانیا سال ۲۰۱۳. سال ۲۰۱۸، روزنامهی تایمز نام کوهن را در بین ۳۰ کمدین برتر زنده قرار داد.
از «مریخی» (The Martian) گرفته تا «شکستخورده» (Knocked Up) و حتی در همراهی با سایمون پگ و نیک فراست در فیلم بیگانهمحور قدرنادیدهی «پل» (Paul)، ویگ موفق میشود که به بهترین شکل ممکن تعادل بین بامزه بودن و تاثیرگذاربودن را رعایت کند. با این حال در تمام کارنامهی هنری ویگ، یک فیلم وجود دارد که بیش از سایرین شاهد درخشش این بازیگر کمدی بوده است؛ «ساقدوشها». ویگ به عنوان ستاره و یکی از نویسندگان این شاهکار مورد ستایش قرارگرفته، توانست نامزد دریافت جایزهی گلدن گلوب شود. او هم چنین توانست در دورانی که به نظر میآمد هالیوود به کلی توجهی به ژانر کمدی ندارد، نامزد دریافت اسکار بهترین فیلمنامهی غیراقتباسی شود.
روگن فعالیت خود را با حضور در سریالهای سیتکام تلویزیونی مانند «هیولاها و خرخونها» (Freaks and Geeks) و «شناخته نشده» (Undeclared) آغاز کرد، اما ورود به دنیای سینما همیشه رویای او بوده است. روگن در کنار همراه همیشگیاش، جود آپتاو همواره در تلاش بوده است تا به هالیوود راه پیدا کند. حالا با گذشت زمان میتوان نگاهی به کارنامهی هنری روگن انداخت و شاهد بعضی از بهترین کمدیهای مدرن در کارنامهی این بازیگر بود؛ «مصاحبه» (The Interview)، «همسایهها» (Neighbors)، «مجرد چهل ساله» و حتی نقشآفرینیای کوتاه در «دنی دارکو» (Donnie Darko). همهچیز به اینجا ختم نمیشود. روگن تهیهکنندهای موفق هم هست. او یک قهرمان اجتماعی است. روگن زمان زیادی از زندگی خود را صرف کرده است تا آگاهی موجود در جامعه در رابطه با بیماری آلزایمر را افزایش دهد؛ او نه تنها مردی بامزه است، بلکه انسانی مفید برای جامعهاش هم هست.
بهترین مثال برای این نکته، پرتره ای است که او از مگان در فیلم «ساقدوش ها» ترسیم میکند. این نقشآفرینی برای او یک نامزدی اسکار در رشتهی بهترین بازیگر نقش مکمل زن به دست اورد. بعد از موفقیتی به این بزرگی، مککارتی در چندین فیلم کمدی درخشان دیگر نقشآفرینی کرد؛ فیلمهایی مانند «دزد هویت» (Identity Thief)، «مخمصه» و «جاسوس» (Spy). مککارتی با این فیلمها توانست خودش را به عنوان یکی از تواناترین بازیگران زن نقش اصلی هالیوود به اثبات برساند؛ از نامزدی در جوایز تلویزیونی امی گرفته تا به دست آوردن یک ستاره در پیادهروی مشاهیر هالیوود. بزرگترین دستآورد مککارتی را باید در یک مقالهی نیویورک تایمز جست و جو کرد. این مقاله از مککارتی به عنوان بیستودومین بازیگر برتر قرن بیستویکم یاد میکند.
با وجود منتقدهای فراوانش، سندلر بارها و بارها با حضور به عنوان نقش اصلی فیلمهای قدرنادیدهای مانند «داستانهای میروویتز» (Meyerowitz Stories)، «راز قتل» (Murder Mystery) و «عشق پریشان» (Punch-Drunk Love) پل توماس اندرسن خودش را به عنوان یکی از بزرگترین نامهای هالیوود به اثبات رسانده است. او با صدای فراموشنشدنی و حس ظوخ طبعی خاص خودش تبدیل به یکی از نمادهای کمدی برای نسلی مشخص شده است. سندلر تا به امروز توانسته است جایزهی گلدن گلوب را به دست آورد، پنج مرتبه نامزد دریافت جایزهی تلویزیونی امی شود و یکبار جایزهی انجمن بازیگران را به دست آورد. سندلر بعد از این که سال ۲۰۲۰ قراردادی چهارساله به ارزش ۲۵۰ میلیون دلار با نتفلیکس بست، تبدیل به گرانترین بازیگر هالیوود شد. تنها یک افتخار دیگر در کارنامهی سندلر وجود دارد که شاید از این هم بهتر باشد؛ جایزهی کمدی آمریکایی مارک تواین سال ۲۰۲۳.
اگرچه امروزه بسیاری به دنبال نقش آفرینیهای دراماتیک کارل در فیلمهایی مانند «خانوم سانشاین کوچک» (Little Miss Sunshine) و «فاکسکچر» (Foxcatcher) طرفدار او هستند و او را ستایش میکنند، اما کارنامهی هنری کارل به اندازهای بزرگ است که نمیتوان او را فقط یک بازیگر کمدی یا یک بازیگر درام دانست. او در انواع نقشها و در انواع فیلمها درخشیده است؛ از «شهر آستروید» (Asteroid City) گرفته تا «رکود بزرگ» (The Big Short) و «دیوانهوار، احمقانه، عشق» (Crazy Stupid Love). قدرت نقشآفرینی کمیک کارل از آن جایی ناشی میشود که او همیشه میتواند بداههپردازی کند و یا به گونهای نقشآفرینی کند که بداهه به نظر برسد. کارل میتواند صحنههایی که پیش از آن بارها تمرین شدهاند را تبدیل به چیزی بدیع و ناب کند. او به خوبی از چهرهاش در مسیر کمدی بهره میبرد. صدای او در نقش به یاد ماندنی شخصیت گرو در مجموعه انیمیشن «من نفرتانگیز» (Despicable Me) در تمام خانهها شنیده میشود. کارل یکی از ستارههای هالیوود است که می تواند نقشآفرینیهای بامزه و به یادماندنی از خودش ارائه دهد.
فرل با کارنامهی هنریای غنی به عنوان بازیگر و تهیهکننده با فیلمهایی مانند «الف» (Elf)، «شبهای تالادگا» (Talladega Nights)، «برادران ناتنی» (Step Brothers)، «مردهای دیگر» (The Other Guys)، «فیلم لگو» (The Lego Movie) و بسیاری دیگر، تبدیل به یکی از نمادهای این ژانر شده است و با سبک مخصوص خود آن را دستخوش تغییر کرده. با وجود این فیلمها، فرل بیش از هرچیز برای بازی در سهگانهی به یادماندنی «گوینده» شناخته شده است. سهگانهای که بسیاری از نخستین قسمت آن به عنوان یکی از بهترین فیلمهای کمدی قرن بیستویکم یاد میکنند. وقتی که فرل در تصویر حضور دارد، واقعا به نظر میرسد که وقوع هرچیزی ممکن است. با حضور او در یکی از موفقترین فیلمهای گیشهای چندسال اخیر، «باربی» (Barbie)، به نظر میرسد که دیگر هیچ کاری وجود ندارد که فرل آن را انجام نداده باشد. آیا کسی مانده است که فرل با او همکاری نکرده باشد؟ با گذشت این همه سال به نظر میرسد که فرل همچنان با سرعت به بازی کردن و بهبود بخشیدن به کارنامهی هنریاش ادامه خواهد داد.
منبع: دیجیمگ
قرن بیستویکم شاهد بعضی از قدرتمندترین فعالین در ژانر کمدی بوده است؛ افراد خلاق جدیدی که جان تازهای به این ژانر بخشیدند و سبک مخصوص شوخطبعی خود را وارد این دنیای سینمایی کردهاند. این هنرمندان توانستهاند با گذشتن سالها، طرفداران مخصوص خود را پیدا کنند. طی سالهای اخیر، سینمای کمدی تحت سلطهی ستارههایی بوده است که بهترین فیلمهای کمدی قرن بیستویکم را به مخاطبان ارائه کردهاند. بعضی از این ستارهها فعالیت خود را از «برنامهی زندهی یکشنبه شب» (Saturday Night Live) آغاز کردهاند و بعضی دیگر با نقشآفرینیهای خود مرزهای بازیگری در ژانر کمدی را جابهجا کردهاند. بعضی از این بازیگران را میتوان بهترین بازیگران کمدی تاریخ در نظر گرفت.
۱۰. مایا رودولف در «ساقدوشها» (Bridesmaids)
- کارگردان: پال فیگ
- سال تولید: ۲۰۱۱
- بازیگران: کریستن ویگ، رز بیرن، ملیشا مککارتی، الی کمبر
- امتیاز راتن تومیتوز: ۷۶ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۷۵ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۸ از ۱۰
از «آدمبزرگها» (Grown Ups) گرفته تا «خواهران» (Sisters) و «زندگی جشن» (Life of The Party) رودولف همواره ثابت کرده است که تواناییاش در ترکیب کردن درام صادقانه با کمدی بیرحمانه بینظیر است و قطعا اتفاقی نیست. به عقیدهی بسیاری، بهترین نقشآفرینی رودولف در فیلم «ساقدوشها» بوده است. رودولف در این فیلم نقش لیلیان را ایفا میکند. او در این فیلم که منتقدان به آن لقب پوستری برای آیندهی روشن کمدی در آمریکا داده بودند، با بعضی از بهترین بازیگران زن کمدی قرن بیستویکم همبازی میشود و موفق میشود شانه به شانهی آنها بدرخشد. رودولف تا به امروز توانسته است ۵ مرتبه جایزهی تلویزیونی امی را به دست آورد.
۹. سایمون پگ در «شان مردگان» (Shaun of the Dead)
- کارگردان: ادگار رایت
- سال تولید: ۲۰۰۴
- بازیگران: نیک فراست، لوسی دیویس، کیت اشفیلد، دیلن مورن
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۳ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۷۶ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۹ از ۱۰
با وجود این که پگ در فیلمهای بلاکباستری موفقی مانند «جنگ ستارگان» (Star Wars)، «ماموریت غیرممکن» (Mission Impossible) و «پیشتازان فضا» (Star Trek) حضور داشته است، اما آن چه باعث شد مورد توجه مخاطبان قرار بگیرد، سهگانهی ادگار رایت بود. در سه فیلم «شان میمیرد»، «پلیس خفن» و «پایان دنیا»، پگ در کنار همکار همیشگیاش نیک فراست و کارگردان سه فیلم، ادگار رایت، توانستند چیزی که شاید بتوان کمدی نیچهگونهی بریتانیایی نامید را به مخاطبان عام ارائه دهند. پگ برای فیلم «شان میمیرد» توانست جایزهی کمدی پتر سلرز را به دست آورد.
۸. پل راد در «تابستان داغ و مرطوب آمریکایی» (Wet Hot American Summer)
- کارگردان: دیوید وین
- سال تولید: ۲۰۰۱
- بازیگران: جنین گرافلو، دیوید هاید پیرس،مالی شنون، کریستوفر ملونی
- امتیاز راتن تومیتوز: ۷۵ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۴۲ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۵ از ۱۰
راد چه در فیلمی مانند «دوست دارم مرد» (I Love You Man) نقش پتر کلاون را ایفا کند، چه برایان فانتانا در «گوینده» (Anchorman) باشد یا مانند «این آخرالزمانه» (The is the End) ایفاگر نقش خودش باشد، همیشه موفق میشود سربلند بیرون بیاید. وقتی که راد تصمیم گرفت نقش مرد مورچهای را در دنیای سینمایی مارول ایفا کند، بسیاری شگفتزده شدند و تعجب کردند، اما هیچکدام آنها بعد از تماشای راد در نقش مرد مورچهای دیگر شکی نداشتند که او بهترین بازیگر ممکن باری ایفای نقش بوده است. به نظر میآید که راد میتواند به هر چه میخواهد برسد.
۷. ساشا بارون کوهن در «بورات» (Borat)
- کارگردان: لری چارلز
- سال تولید: ۲۰۰۶
- بازیگران: کن داویتیان، پاملا اندرسون، لونل کمپبل، پیتر بینهام
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۱ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۸۹ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۴ از ۱۰
انتقال بارون کوهن به سینما با فیلم «بورات» انجام شد. این بازیگر که تحصیل خود را در دانشگاه کمبریج از سر گذرانده بود، در «بورات» نقش یک روزنامهنگار قزاقستانی را ایفا میکند که برای ساختن یک مستند، راهی آمریکا میشود. بیشتر اتفاقهایی که در این فیلم میافتند شامل روبهرو شدن بارون کوهن با مخاطبان ترسیده و احساس خطرکردهی جوامع مختلف در آمریکا است. در «بورات» کوهن به خوبی توانسته است مرز بین واقعیت و داستان را مبهم کند. کوهن برای بورات جوایز زیادی به ارمغان آورد؛ از جمله گلدن گلوب بهترین بازیگر کمدی و جایزهی انتخاب منتقدان برای بهترین فیلم کمدی. علاوه بر اینها برای اطمینان حاصل کردن از استعداد خارقالعادهی کوهن کافی است نگاهی بیاندازید به حضور او در جوایز بفتای چارلی چاپلین بریتانیا سال ۲۰۱۳. سال ۲۰۱۸، روزنامهی تایمز نام کوهن را در بین ۳۰ کمدین برتر زنده قرار داد.
۶. کریستن ویگ در «ساقدوشها» (Bridesmaids)
- کارگردان: پال فیگ
- سال تولید: ۲۰۱۱
- بازیگران: مایا رودولف، رز بیرن، ملیشا مککارتی، الی کمبر
- امتیاز راتن تومیتوز: ۷۶ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۷۵ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۸ از ۱۰
از «مریخی» (The Martian) گرفته تا «شکستخورده» (Knocked Up) و حتی در همراهی با سایمون پگ و نیک فراست در فیلم بیگانهمحور قدرنادیدهی «پل» (Paul)، ویگ موفق میشود که به بهترین شکل ممکن تعادل بین بامزه بودن و تاثیرگذاربودن را رعایت کند. با این حال در تمام کارنامهی هنری ویگ، یک فیلم وجود دارد که بیش از سایرین شاهد درخشش این بازیگر کمدی بوده است؛ «ساقدوشها». ویگ به عنوان ستاره و یکی از نویسندگان این شاهکار مورد ستایش قرارگرفته، توانست نامزد دریافت جایزهی گلدن گلوب شود. او هم چنین توانست در دورانی که به نظر میآمد هالیوود به کلی توجهی به ژانر کمدی ندارد، نامزد دریافت اسکار بهترین فیلمنامهی غیراقتباسی شود.
۵. ست روگن در «پایناپل اکسپرس» (Pineapple Express)
- کارگردان: دیوید گوردون گرین
- سال تولید: ۲۰۰۸
- بازیگران: جیمز فرانکو، دنی مکبراید، رزی پرز، گری کول
- امتیاز راتن تومیتوز: ۶۸ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۶۴ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۹ از ۱۰
روگن فعالیت خود را با حضور در سریالهای سیتکام تلویزیونی مانند «هیولاها و خرخونها» (Freaks and Geeks) و «شناخته نشده» (Undeclared) آغاز کرد، اما ورود به دنیای سینما همیشه رویای او بوده است. روگن در کنار همراه همیشگیاش، جود آپتاو همواره در تلاش بوده است تا به هالیوود راه پیدا کند. حالا با گذشت زمان میتوان نگاهی به کارنامهی هنری روگن انداخت و شاهد بعضی از بهترین کمدیهای مدرن در کارنامهی این بازیگر بود؛ «مصاحبه» (The Interview)، «همسایهها» (Neighbors)، «مجرد چهل ساله» و حتی نقشآفرینیای کوتاه در «دنی دارکو» (Donnie Darko). همهچیز به اینجا ختم نمیشود. روگن تهیهکنندهای موفق هم هست. او یک قهرمان اجتماعی است. روگن زمان زیادی از زندگی خود را صرف کرده است تا آگاهی موجود در جامعه در رابطه با بیماری آلزایمر را افزایش دهد؛ او نه تنها مردی بامزه است، بلکه انسانی مفید برای جامعهاش هم هست.
۴. ملیشا مککارتی در «مخمصه» (The Heat)
- کارگردان: پال فیگ
- سال تولید: ۲۰۱۳
- بازیگران: ساندرا بولاک، مایکل راپابورت، دمیان پیجیر، تونی هیل
- امتیاز راتن تومیتوز: ۶۶ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۶۰ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۶ از ۱۰
بهترین مثال برای این نکته، پرتره ای است که او از مگان در فیلم «ساقدوش ها» ترسیم میکند. این نقشآفرینی برای او یک نامزدی اسکار در رشتهی بهترین بازیگر نقش مکمل زن به دست اورد. بعد از موفقیتی به این بزرگی، مککارتی در چندین فیلم کمدی درخشان دیگر نقشآفرینی کرد؛ فیلمهایی مانند «دزد هویت» (Identity Thief)، «مخمصه» و «جاسوس» (Spy). مککارتی با این فیلمها توانست خودش را به عنوان یکی از تواناترین بازیگران زن نقش اصلی هالیوود به اثبات برساند؛ از نامزدی در جوایز تلویزیونی امی گرفته تا به دست آوردن یک ستاره در پیادهروی مشاهیر هالیوود. بزرگترین دستآورد مککارتی را باید در یک مقالهی نیویورک تایمز جست و جو کرد. این مقاله از مککارتی به عنوان بیستودومین بازیگر برتر قرن بیستویکم یاد میکند.
۳. آدام سندلر در «هپی گیلمور» (Happy Gilmore)
- کارگردان: دنیس داگن
- سال تولید: ۱۹۹۶
- بازیگران: جولی بوون، کریستوفر مکدونالد، کارل ویترز، آلن کاورت
- امتیاز راتن تومیتوز: ۶۲ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۳۱ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷ از ۱۰
با وجود منتقدهای فراوانش، سندلر بارها و بارها با حضور به عنوان نقش اصلی فیلمهای قدرنادیدهای مانند «داستانهای میروویتز» (Meyerowitz Stories)، «راز قتل» (Murder Mystery) و «عشق پریشان» (Punch-Drunk Love) پل توماس اندرسن خودش را به عنوان یکی از بزرگترین نامهای هالیوود به اثبات رسانده است. او با صدای فراموشنشدنی و حس ظوخ طبعی خاص خودش تبدیل به یکی از نمادهای کمدی برای نسلی مشخص شده است. سندلر تا به امروز توانسته است جایزهی گلدن گلوب را به دست آورد، پنج مرتبه نامزد دریافت جایزهی تلویزیونی امی شود و یکبار جایزهی انجمن بازیگران را به دست آورد. سندلر بعد از این که سال ۲۰۲۰ قراردادی چهارساله به ارزش ۲۵۰ میلیون دلار با نتفلیکس بست، تبدیل به گرانترین بازیگر هالیوود شد. تنها یک افتخار دیگر در کارنامهی سندلر وجود دارد که شاید از این هم بهتر باشد؛ جایزهی کمدی آمریکایی مارک تواین سال ۲۰۲۳.
۲. استیو کارل در «مجرد چهلساله»
- کارگردان: جاد ایتاو
- سال تولید: ۲۰۰۵
- بازیگران: کاترین کینر، پل راد، ست روگن، رومانی مالکو
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۵ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۷۳ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۱ از ۱۰
اگرچه امروزه بسیاری به دنبال نقش آفرینیهای دراماتیک کارل در فیلمهایی مانند «خانوم سانشاین کوچک» (Little Miss Sunshine) و «فاکسکچر» (Foxcatcher) طرفدار او هستند و او را ستایش میکنند، اما کارنامهی هنری کارل به اندازهای بزرگ است که نمیتوان او را فقط یک بازیگر کمدی یا یک بازیگر درام دانست. او در انواع نقشها و در انواع فیلمها درخشیده است؛ از «شهر آستروید» (Asteroid City) گرفته تا «رکود بزرگ» (The Big Short) و «دیوانهوار، احمقانه، عشق» (Crazy Stupid Love). قدرت نقشآفرینی کمیک کارل از آن جایی ناشی میشود که او همیشه میتواند بداههپردازی کند و یا به گونهای نقشآفرینی کند که بداهه به نظر برسد. کارل میتواند صحنههایی که پیش از آن بارها تمرین شدهاند را تبدیل به چیزی بدیع و ناب کند. او به خوبی از چهرهاش در مسیر کمدی بهره میبرد. صدای او در نقش به یاد ماندنی شخصیت گرو در مجموعه انیمیشن «من نفرتانگیز» (Despicable Me) در تمام خانهها شنیده میشود. کارل یکی از ستارههای هالیوود است که می تواند نقشآفرینیهای بامزه و به یادماندنی از خودش ارائه دهد.
۱. ویل فرل در «گوینده: افسانهی ران برگندی» (Anchorman: The Legend of Ron Burgundy)
- کارگردان: آدام مککی
- سال تولید: ۲۰۰۴
- بازیگران: کریستینا اپلگیت، استیو کارل، پل راد، دیوید کوچنر
- امتیاز راتن تومیتوز: ۶۶ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۶۳ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۱ از ۱۰
فرل با کارنامهی هنریای غنی به عنوان بازیگر و تهیهکننده با فیلمهایی مانند «الف» (Elf)، «شبهای تالادگا» (Talladega Nights)، «برادران ناتنی» (Step Brothers)، «مردهای دیگر» (The Other Guys)، «فیلم لگو» (The Lego Movie) و بسیاری دیگر، تبدیل به یکی از نمادهای این ژانر شده است و با سبک مخصوص خود آن را دستخوش تغییر کرده. با وجود این فیلمها، فرل بیش از هرچیز برای بازی در سهگانهی به یادماندنی «گوینده» شناخته شده است. سهگانهای که بسیاری از نخستین قسمت آن به عنوان یکی از بهترین فیلمهای کمدی قرن بیستویکم یاد میکنند. وقتی که فرل در تصویر حضور دارد، واقعا به نظر میرسد که وقوع هرچیزی ممکن است. با حضور او در یکی از موفقترین فیلمهای گیشهای چندسال اخیر، «باربی» (Barbie)، به نظر میرسد که دیگر هیچ کاری وجود ندارد که فرل آن را انجام نداده باشد. آیا کسی مانده است که فرل با او همکاری نکرده باشد؟ با گذشت این همه سال به نظر میرسد که فرل همچنان با سرعت به بازی کردن و بهبود بخشیدن به کارنامهی هنریاش ادامه خواهد داد.
منبع: دیجیمگ
https://teater.ir/news/60447