فیلم Arcadian مسیر پیموده شده فیلمهای ترسناک محبوب درباره بقا در دوران پسا آخرالزمان را دنبال میکند. مسیری آسان، کلیشهای و بدون تازگی که منجر به گفتن این واقعیت میشود که فقط هیولاهای درون این اثر از کل تصویر به یاد میآیند. شاید این نگته برای یک فیلم هیولایی، وقتی به آن فکر میکنید، آنقدرها هم بد نباشد. اما متأسفانه، بعید است که یک اثر سینمایی تنها بر اساس ظاهر به یاد ماندنی هیولاها ساخته شود.

اما پل درست زمانی که پسرش را پیدا میکند، یک نبرد کابوسوار در میگیرد و او به شدت زخمی میشود. حالا دوقلوها باید نقشهای ناامیدکننده برای زنده ماندن در شب آینده طراحی کنند و از همه چیزهایی که پدرشان به آنها یاد داده است برای زنده نگه داشتن او استفاده کنند.

با این حال، زمانی که کیج در حال انجام یک کار تماشایی در این فیلم است، او هنوز هم جذاب به نظر میرسد. برای مثال صحنه به یاد ماندنی کیج با یک تفنگ ساچمهای در پایان این فیلم گواه روشنی بر این موضوع است. اما داستان فیلم عمدتاً بر روی برادران متمرکز است. جوزف مسئول تعمیر چیزها و اختراع تله برای گرفتن موجودات کشنده و ترسناک است. و توماس نیز تنها علاقه مند به قرار ملاقات با دختر همسایه خود شارلوت است. با وجود تفاوت در شخصیتها و خلق و خوی آنها، این دو پسر در نهایت باید برای نجات پدرشان متحد شوند.

اما چیزی که در این میان تا اندازهای وحشت را منحصر به فرد میکند، طراحی غیرمعمول هیولاهای آن است. کارگردان فیلم بنجامین بروئر که برای فیلم تحسین شده همه چیز، همه جا به یکباره جلوههای بصری را تولید کرده بود.، حالا در پروژه خودش به بهترین شکل روی ساخت مدلی ترسناک از هیولاها کار کرده است. در عین حال به نظر میرسد کارگردان به دلیل کم بودن بودجه بیش از حد به تصمیمات هنری تکیه میکند و فراموش میکند که فیلم در وهله اول به مفهومی جذاب نیاز دارد. بنابراین تمام مشکلات فیلم از اینجا شروع میشود.

حتی پیشینه شخصیت اصلی نیز در پشت صحنه باقی میماند. این یعنی ما هرگز متوجه نمیشویم که شخص پل با بازی نیک کیج قبل از آخرالزمان چگونه زندگی میکرد یا همسرش کجاست. تنها ویژگی این شخصیت، نقش عملکردی یک پدر دلسوز است که برای نجات پسرانش دست به هر کاری میزند. به هر حال، وقتی هیچ چیز در مورد پیشینه شخصیتی مشخص نیست، همدردی با یک شخصیت سخت است.

در تئوری، این فیلم قرار بود به مجموعه پروژههای موفق نیکلاس کیج اضافه شود. با این حال، فیلم به سختی جایی در کنار «مندی» و «وزن تحمل ناپذیر استعداد عظیم» پیدا میکند. دلیل اصلی آن است که این ستاره سینما خیلی سریع به پسزمینه سقوط میکند. هرچند خوشبختانه، صحنه پایانی با تفنگ ساچمهای مواد مورد نیاز از نظر نشان دادن استعدادهای خارق العاده این بازیگر را جبران میکند.

در پایان باید گفت: فیلم Arcadian مسیر پیموده شده فیلمهای ترسناک محبوب درباره بقا در دوران پسا آخرالزمان را دنبال میکند. مسیری آسان، کلیشهای و بدون تازگی که منجر به گفتن این واقعیت میشود که فقط هیولاهای درون این اثر از کل تصویر به یاد میآیند. شاید این نگته برای یک فیلم هیولایی، وقتی به آن فکر میکنید، آنقدرها هم بد نباشد. اما متأسفانه، بعید است که یک اثر سینمایی تنها بر اساس ظاهر به یاد ماندنی هیولاها ساخته شود.

منبع: ویجیاتو
https://teater.ir/news/60627