«امپراتوری یخ‌زده» از طریق برخی شخصیت‌های جدید و سرگرم‌کننده خود، لحن کارگردان و صحنه‌های رضایت‌بخشی که گاه بین شخصیت‌ها به وجود می‌آید، نشان می‌دهد که هنوز کمی زندگی در این دنیا (فرنچایز) وجود دارد، اما تنها زمانی این زندگی رشد می‌کند که گذشته رها شود.
چارسو پرس: از زمانی که اولین فیلم «شکارچیان روح» (Ghostbusters) در سال ۱۹۸۴ تا همین امروز که «شکارچیان روح: امپراتوری یخ‌زده» (Ghostbusters: Frozen Empire) از این فرنچایز منتشر شده، هر تلاشی برای بازگشت به دنیای مجموعه، به شدت به نوستالژی و بازگشت چهره‌های محبوب متکی بود و در نهایت نتیجه به سایه‌ای از آنچه در گذشته بود و نقد منفی منتقدان و مخاطبان منجر شد.
در سال ۱۹۸۹ حتی با وجود همان گروهی که پشت فیلم اصلی قرار داشت، «شکارچیان روح ۲» نتوانست با نسخه اصلی مطابقت پیدا کند. فیلم «شکارچیان روح: زندگی پس از مرگ» (Ghostbusters: Afterlife) در سال ۲۰۲۱ به طور مداوم از مخاطبان می‌خواست به جای اهمیت دادن به فیلمی که در حال تماشای آن هستند، به یاد داشته باشند که از اولین فیلم مجموعه چقدر لذت برده‌اند. حداقل فیلم «شکارچیان روح» که سال ۲۰۱۶ منتشر شد چیز جدیدی را امتحان کرد و بیشتر به کهن‌الگوها ناخنک زد تا اینکه به طور مستقیم قصد بازسازی نسخه اصلی را داشته باشد.

فیلم «شکارچیان روح: امپراتوری یخ‌زده»  با وجود اینکه به اندازه فیلم «شکارچیان روح: زندگی پس از مرگ» انگشت‌نما نیست، اما به این روند طاقت‌فرسا ادامه می‌دهد و به مخاطب یادآوری می‌کند که چهل سال قبل، فیلمی به نام «شکارچیان روح» وجود داشته که از آن لذت برده‌اند؛ فیلمی که اکنون در حال تماشایش نیستند. با وجود تعداد ارجاعات و حضورهای افتخاری کوتاه که در «امپراتوری یخ‌زده» وجود دارد، یک فیلم جدید است که تمام زورش را زده با نوستالژی برای خود محبوبیت بخرد. «امپراتوری یخ‌زده» تلاش می‌کند به طور مداوم گذشته را به بیننده یادآوری کند و همزمان می‌خواهد مخاطبان را با داستانی مدرن‌تر و نسل جدیدی از شخصیت‌ها آشنا کند. درنهایت فیلم در هر دو مسیر شکست می‌خورد. نه نوستالژی فیلم اصلی به دردش می‌خورد و نه بینندگان به شخصیت‌ها و داستان جدید اهمیت می‌دهند.

نقد فیلم «شکارچیان روح: امپراتوری یخ‌زده»؛ ایده‌هایی که چندان جواب نمی‌دهند


«امپراتوری یخ‌زده» خانواده اشپنگلر را به ما نشان می‌دهد؛ کالی (با بازی کری کون)، پسرش تروور (با بازی فین ولفهارد)، دخترش فیبی (با بازی مک‌کنا گریس) و دوست‌پسر کالی یا همان معلم سابق درس علوم، گری گروبرسون (با بازی پل راد). آن‌ها از اوکلاهاما به نیویورک نقل مکان کرده‌اند و اکنون در ایستگاه آتش‌نشانی شکارچیان روح زندگی می‌کنند. خانواده اشپنگلر به عنوان شکارچیان روح جدید فعال‌اند اما پس از آنکه طی تعقیب یک روح شهر نیویورک به آشوب کشیده می‌شود، فیبی ۱۵ ساله از گروه کنار گذاشته می‌شود.
کنار گذاشتن فیبی از گروه در بدترین زمان ممکن اتفاق می‌افتد، چرا که چند اتفاق بد همزمان با هم به وقوع می‌پیوندند: فیبی شروع به معاشرت با یک روح (با بازی امیلی آلین لیند) می‌کند، مرکز مهار ارواح و ایستگاه آتش‌نشانی در آستانه انفجار با ارواحی است که ۴۰ سال در آنجا محبوس شده‌اند و حالا در شرف بیرون آمدن هستند و درنهایت تازه‌واردی به نام ندیم (با بازی کمیل نانجیانی) یک شئ باستانی را به ری استانتز (با بازی دن آیکروید) می‌فروشد که می‌تواند کلید احیای یک شیطان باستانی باشد. در میان همه این‌ها، وینستون (با بازی ارنی هادسون) یک آزمایشگاه تحقیقاتی جدید در زمینه ارواح ایجاد کرده است که با ارواح و ابزارهای جدیدی تکمیل شده. گری با موقعیت تازه‌اش به عنوان سرپرست بچه‌های کالی راحت نیست. با وجود همه این اتفاقات، «شکارچیان روح: امپراتوری یخ‌زده» تعداد بیشتری شخصیت قدیمی و جدید را به مخاطب نشان می‌دهد که هر از چند گاهی وارد قاب دوربین می‌شوند تا به ما یادآوری کنند هنوز وجود دارند. یک فیلم شلخته به تمام معنا.

علی‌رغم کارنامه کارگردانی ضعیفی که گیل کنان دارد، انتخاب اشتباهی برای «شکارچیان روح: امپراتوری یخ‌زده» نیست (و مطمئناً منطقی‌تر است که او کارگردان فیلم باشد، تا جیسون ریتمنِ نویسنده). اولین فیلم گیل کنان فیلم «خانه هیولا» (Monster House) بود که سال ۲۰۰۶ منتشر شد و نزد مخاطبان ایرانی، به خصوص دهه هشتادی‌ها، انیمیشن سینمایی بسیار خاطره‌انگیزی است. «خانه هیولا» لحنی شبیه به «شکارچیان ارواح» داشت و ترکیبی عالی از کمدی و وحشت را به ارمغان می‌آورد که به عنوان یک فیلم مناسب کودکان، در زمان خود پیشگامانه عمل می‌کرد. گیل کنان کار تحسین‌برانگیزی در به ارمغان آوردن این ترکیب خوب به «امپراتوری یخ‌زده» انجام داد، به ویژه با طراحی هیولاهایی که برای مخاطبان جوان‌تر جذابیت بسیار بیشتری دارند. ممکن است فیلم «شکارچیان روح: امپراتوری یخ‌زده» پویاترین نگاه را نداشته باشد، اما گیل کنان به خوبی تشخیص داده داستان را با چه رنگ و لعابی تعریف کند.
با این وجود نقد اصلی که به فیلم «شکارچیان روح: امپراتوری یخ‌زده» وارد است این است که فیلم‌نامه‌ای که با همکاری گیل کنان و جیسون رایتمن نوشته شده، شبیه ترکیب ناشیانه دو داستان متفاوت است. با وجود متحد شدن شکارچیان روح قدیمی و شکارچیان روح جدید، تعامل آن‌ها با یکدیگر غیرضروری است. حین تماشای فیلم به نظر می‌رسد هیچ‌کدام از این دو گروه واقعاً به حضور گروه دیگر احتیاج ندارند و داستان‌شان بدون آن‌ها بدون هیچ کم و کاستی روایت می‌شود. در حقیقت این اقدامات همین شکارچیان روح (چه جدید و چه قدیم) است که از همان اول جهان را در بحران‌های روح‌محور قرار می‌دهد. پس اگر دست روی دست می‌گذاشتند و از همان ابتدا چیزی را دستکاری نمی‌کردند، به احتمال زیاد مجبور نمی‌شدند برای نجات نیویورک با هم متحد شوند. فیلم «امپراتوری یخ‌زده» به قدری به حضورهای افتخاری و جوک‌های ارجاعی متکی است که اگر مخاطب فیلم اصلی را بارها و بارها ندیده باشد، متوجه هیچ کدام آن‌ها نخواهد شد.

با وجود اینکه کری کون و پل راد در کنار یکدیگر جذاب و بامزه هستند، اما به ندرت در مرکز توجه قرار می‌گیرند و شلوغی فیلم بهشان اجازه درخشیدن نمی‌دهد. از سوی دیگر هر زمان که شخصیت‌های قدیمی «شکارچیان روح» در فیلم ظاهر می‌شوند، فیلم طوری رفتار می‌کند انگار تک تک مخاطبان باید آن صحنه و حضور را ستایش کنند. بدون استثنا هر بار که بیل موری در نقش پیتر ونکمن جلوی دوربین می‌ایستد، انگار یک حضور غافلگیرکننده در یک برنامه تلویزیونی باشد، فیلم توقع دارد همه ایستاده دست بزنند و هورا بکشند. این در حالی است که بازیگران فیلم اصلی صرفاً در «امپراتوری یخ‌زده» حضور دارند تا به محبوبیت آن کمک کنند، وگرنه کار خاصی انجام نمی‌دهند.

همه این نقد و اشکالات ذکر شده به معنای این نیست که فیلم «شکارچیان روح: امپراتوری یخ‌زده» یک فاجعه است. این‌طور نیست. مطمئناً فیلم جدید یک پله از «زندگی پس از مرگ» فیلم بهتری شده و مثل قسمت قبلی خود، در تک تک لحظات یاد و خاطره فیلم اصلی را به زور جلوی چشم بینندگان نمی‌گیرد. اما درست مثل «زندگی پس از مرگ»، «امپراتوری یخ‌زده» نیز به جای تمرکز بیشتر بر روایت یک داستان جدید، روی گذشته فرنچایز تمرکز کرده است؛ امری که به هر دو فیلم آسیب جدی وارد کرده. مالکان معنوی فرنچایز «شکارچیان روح» باید بدانند صرفاً نشان دادن یک شخصیت قدیمی، ساختن یک شوخی مشابه با شوخی‌های فیلم اصلی یا حتی بازسازی صحنه‌ای از فیلم اول قرار نیست به فیلم‌های جدیدشان کمک کند. فیلم «امپراتوری یخ‌زده» یک فیلم تنبلانه است که به مخاطبان خود می‌گوید می‌توانستید به جای تماشای من، همان فیلم اصلی را برای چندمین بار تماشا کنید و لذت بیشتری ببرید.

نکات مثبت
  • گیل کنان گزینه مناسبی برای کارگردانی این نسخه بود
  • بازیگران جدید فیلم مانند کمیل نانجیانی و پتن اسوالت راضی‌کننده ظاهر شده‌اند
نکات منفی
  • توجه بیش از حد سازندگان به عنصر نوستالژی جواب نمی‌دهد
  • تعداد شخصیت‌ها باعث آشفتگی قصه شده است
«امپراتوری یخ‌زده» از طریق برخی شخصیت‌های جدید و سرگرم‌کننده خود، لحن کارگردان و صحنه‌های رضایت‌بخشی که گاه بین شخصیت‌ها به وجود می‌آید، نشان می‌دهد که هنوز کمی زندگی در این دنیا (فرنچایز) وجود دارد، اما تنها زمانی این زندگی رشد می‌کند که گذشته رها شود. نوستالژی از همان ابتدا نفرین بزرگ فرنچایز «شکارچیان روح» بوده است، امری که در آخرین فیلم مجموعه بیش از پیش آشکار است. دنیایی پر از امکانات در این فرنچایز وجود دارد، فقط باید دست افراد مناسبی بیفتد و تصمیم‌های درستی گرفته شود تا رو به جلو حرکت کرده و از سایه فیلم اصلی خارج شود.

شناسنامه فیلم «شکارچیان روح: امپراتوری یخ‌زده» (Ghostbusters: Frozen Empire)

محصول:‌ ۲۰۲۴، آمریکا
کارگردان: گیل کنان
نویسنده: گیل کنان، جیسون رایتمن
بازیگران: پل راد، کری کون،فین ولفهارد، مکینا گرس، کمیل نانجیانی، پتن اسوالت
امنیاز IMDB به فیلم: ۶.۳ از ۱۰
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۳ از ۱۰۰



منبع: دیجی‌مگ