۱. فیلم فاجعه (جیسون فریدبرگ و آرون سلتزر، ۲۰۰۸)
فیلمی که انواع اقسام کلیشههای سینمایی و جوکهای نامربوط در آن وجود دارد و تماشای آن تا آخر واقعا کار مشکلی است. داستان درباره به آخر رسیدن جهان است به دلیل مشکلاتی که انسان با کارهایش در طبیعت به وجود آورده و چند جوان که این وسط میخواهند جلوی فاجعه را بگیرند. این جوانا به هر کاری که دست میزنند، فقط باعث میشوند فیلم بدتر و البته بامزهتر شود.
۲. مانُس: دستهای تقدیر (هارولد پی وارن، ۱۹۶۶)فیلمهای وحشت بد برای خودشان ژانری محسوب میشوند. بعضی از فیلمهای وحشت از فرط بدی و بدساختی خوباند. توضیح اینکه چطور چیزی از فرط بدی خوب است کمی زمان میخواهد که اینجا جایش نیست. اما حتما تجربه لذت بردن از چیزی بد را داشتهاید. این فیلم هم از همان جنس است. مواجهه خانوادهای با فرقهای که افراد را قربانی میکنند، به پدید آمدن یکی از بدهای سینما منجر شده.
۳. بردمیک: شوک و وحشت (جیمز انگوین، ۲۰۱۰)این فیلم به جای اینکه ادای دینی به «پرندگان» هیچکاک باشد، تن استاد تعلیق را در گور میلرزاند، از بس که بد و غیرقابلتحمل و ندیدنی است. فیلمی که نه جلوههای ویژهاش بهدردخور است، نه داستان درست و درمانی دارد و نه آخرسر پیامی برای عرضه. همین فیلم بد تا به حال دو دنباله داشته و قسمت چهارمش هم شاید ساخته شود. به هر حال اگر کسی این فیلم را نمیدید، دنبالهای هم ساخته نمیشد.
۴. سوپربچهها: بچهنابغهها ۲ (باب کلارک، ۲۰۰۴)دیوانهای با بازی جان ویت که زمانی در شاهکارهایی مثل «کابوی نیمهشب»، «رهایی» و «مخمصه» بازی کرده، به دنبال کنترل ذهن آدمهاست و تعدادی بچه میخواهند جلوی او را بگیرند. کمتر فیلمی در عالم سینما تا به این حد نازل و بیارزش بوده و تماشا کردنش تا انتها آنقدر خفقانآور و ناممکن است. این فیلم بهتنهایی میتواند در لیگ مستقلی از تمام فیلمهای بد قرار بگیرد و هر لحظهاش از نظر میزان چرند و پرندی قابل رقابت با لحظه قبل و بعدش است.
۵. کرک کامرون کریسمس را نجات میدهد (دارن دوآن، ۲۰۱۴)این فیلم داستانی پیچیده درباره کریسمس، مشاجرههای خانوادگی و توجه به معنویت به جای مادیات دارد، اما منتقدان تندوتیزترین نقدها را درباره آن نوشتند. فیلمی که میخواهد با روحیهای سرد و افسردهکننده ارزش کریسمس را بار دیگر به همه گوشزد کند، اما تنها کاری که میتواند بکند این است که همه دعا کنند دیگر شاهد فیلمی به این بدی نباشند.
بدترین کارگردان تاریخIMDb به رأیهای کاربرانش که عموما جواناند و خیلی از آثار تاریخ سینما را ندیدهاند متکی است. ولی کدام اهل سینمایی است که نداند بدترین فیلم تمام تاریخ سینما «نقشه ۹ از فضای بیرونی» ساخته اد وود است که شهرتی جهانی برای کارگردانش، البته بعد از مرگش، به ارمغان آورد. تیم برتون در فیلمی به نام «اد وود» با بازی جانی دپ به سرگذشت این کارگردان پرداخت که عاشق ارسن ولز بود، ولی فیلمهایی میساخت که ملغمه ژانر وحشت و علمی تخیلی بودند. اد وود توسط عدهای از منتقدان به عنوان «بدترین کارگردان تاریخ» شناخته شده است. به همین مناسبت جایزه بوقلمون طلایی توسط دو تن از منتقدان دو سال پس از مرگ وی به وی تعلق گرفت که در شهرت او نقش بسزایی داشت.