همه چیز قبلاً در مورد جک نیکلسون گفته شده است؛ این بازیگر در طول سال‌های فعالیت حرفه‌ای خود به یک چهره تاریخی در هالیوود تبدیل شد و توانست برنده و نامزد جوایز بزرگ فیلم و یک بازیگر مورد علاقه میلیون‌ها بیننده در جهان باشد. در روز‌های اخیر این بازیگر ۸۷ ساله شد، به همین دلیل موضوع ۳ عملکرد تعیین کننده جک نیکلسون در جهان سینما را مرور خواهیم کرد.
چارسو پرس: جک نیکلسون یکی از بهترین بازیگران هالیوود است. هسته اصلی شهرت چندین دهه‌ای او توانایی این بازیگر در فراخوانی تمام احساسات و پر کردن صفحه نمایش با روح، اشتیاق و حسی از شدت اجرای جسورانه یک نقش است. نیکلسون هر یک از نقش‌های خود را با چنان قدرتی مجسم می‌کند که به سادگی بر هر فریم تسلط پیدا می‌کند و به جذابیت اصلی آن اثر سینمایی تبدیل می‌شود. مهم نیست که صحنه چه چیزی را در بر می‌گیرد، هر یک از ما به طور غیرقابل کنترلی به دنبال او هستیم، چه او نقش مرد خوب داستان باشد یا مرد بد قصه را بازی کند.

رندل مک مورفی در فیلم دیوانه از قفس پرید

نزدیک به آغاز دوران موفقیت جک نیکلسون، مایکل داگلاس بازیگر، حقوق داستان رمان «پرواز برفراز آشیانهٔ فاخته» اثر کن کیسی در سال 1962 را به دست آورد، داستانی غم انگیز از آنچه در پشت صحنه یک موسسه روانی سخت می‌گذرد. نیکلسون در این فیلم نقش رندل مک مورفی را بازی کرد، کارگری که از یک مزرعه کار سازمانی به بیمارستان روانی منتقل شده بود.
این فیلم مضامین سنگینی مانند دوستی، آزادی و انگ علیه معلولیت‌ها را به خود اختصاص می‌دهد؛ و نکته اینجاست که چنین مواردی را در برابر پس‌زمینه حکومت استبدادی به نمایش می‌گذارد تا ظلم ریشه‌ای را که جامعه نسبت به کسانی که مشکل‌ساز تلقی می‌شوند، نشان دهد. سفر رندل با بی‌رحمی او شروع می‌شود که بر محیط سازمانی سخت‌گیرانه می‌درخشد و با کارکنان درگیر می‌شود، زیرا او به آرامی درک می‌کند که چه وحشت‌های واقعی درون دیوارهای یک مکان امن نهفته است. تا پایان روایت فیلم، شخصیت او کسی است که غیرانسانی ترین شرایط را پشت سر گذاشته است.
نشان دادن چنین احساسات متناقضی، از عزم شجاعانه گرفته تا ابراز ضعیف و قدرت، کاری دلهره آور است که بسیاری از بازیگران نمی‌توانند با همان اصالتی که نیکلسون به کار می‌برد، با‌آن روبرو شوند. با وجود فیلمنامه باورنکردنی و بازی‌های مکمل ستودنی، دیوانه از قفس پرید بدون توانایی تحسین‌برانگیز نیکلسون در ارائه چنین نمایش جذابی، همان اثر کلاسیکی که امروز در سینما ماندگار شده است، نمی‌شد.

جک تورنس در فیلم درخشش

خیلی از بازیگران شاخص سینما بارها به شکل ویژه در نماهایی ماندگار مستقیماً به دوربین خیره شده‌اند، اما نگاه مرگبار جک نیکلسون در حالی که روان شخصیت او (جک تورنس) به طور کامل آشکار می‌شود، بدنام ترین و متقاعدکننده ترین نمونه از خیره شدن شخصیت‌های سینمای کوبریک به دوربین است.
درخشش اغلب به عنوان یکی از ترسناک ترین فیلم‌های تمام دوران در نظر گرفته می‌شود و بهترین سهم را در رسیدن به این عنوان شخص استنلی کوبریک فیلمساز دارد. اما مانند هر فیلمی که در دسته آثار ماندگار قرار می‌گیرد، جدا از کارگردانی عالی یک بازی قدرتمند نیز هسته اصلی موفقیت آن است. از آنجایی که قوس شخصیت جک تورنس دارای شدت سنگینی از گونه‌های مختلف احساسات بود، هیچ بازیگر دیگری به اندازه نیکلسون برای این کار مناسب نبود.
نیکلسون با همراهی کوبریک و آن نگاه ترسناکش، لبخند تهدیدآمیز و ابروهای شیاردار به‌موقع خود، به سرعت تمام توانایی خود در اجرای یک نقش را در این فیلم به نمایش می‌گذارد. استعداد اجرایی او مترادف با زیبایی شناسی شوم و نگران کننده The Shining شده است. تصویر دراماتیک او از یک مرد بدون بند در انتهای افسارش، عملکرد رسا او را تحسین می‌کند و تجربه‌ای عمیقا فراموش نشدنی را برای او و مخاطب رقم می‌زند.
کمک به این عملکرد تعیین کننده حرفه‌ای، استفاده نیکلسون از بازیگری صاحب متد است. این بازیگر ساعت‌های بی‌شماری را صرف شکل‌دادن به شخصیت خود با همبازی‌اش شلی دووال می‌کرد و این تلاش نتیجه‌اش در کار به چشم می‌آید. نیکلسون با گسترش بیشتر در عمق جک تورنس، دائماً شخصیت خود را حفظ می‌کرد و زمان استراحت خود را کاهش می‌داد تا آشفته و مضطرب به نظر برسد. بنابراین فیلم The Shining در شکل مناسبی برای توانایی نیکلسون، نگاه ما را مجذوب خود می‌کند و در نهایت این بازیگر است که بر صفحه تسلط می‌یابد.
بیشتر بخوانید

حقیقت تلخی که «جک نیکلسون» در ۴۰ سالگی فهمید

دلیل کناره‌گیری جک نیکلسون از سینما

تصاویری از جک نیکلسون پس از ۱۸ ماه خانه‌نشینی

چه کسی جک نیکلسون را به سینما برمی‌گرداند؟/ بروکس امیدوار است


جری بلک در فیلم قول
پس از بازی در فیلم درخشش، جک نیکلسون ازدحام نقش‌های برنده جوایز خود را ادامه داد، از جمله بازی برجسته‌اش در فیلم As Good as It Gets (1997)، یک «درامدی» عاشقانه گرم. با این حال، یکی از فیلم‌هایی که به‌طور مداوم در مراحل آخر زندگی حرفه‌ای او نادیده گرفته می‌شود، بازی در فیلم The Pledge به کارگردانی شان پن است، داستانی دلخراش، غم‌انگیز و تکان‌دهنده از جری بلک، یک کارآگاه کهنه کار که مصمم به حل پرونده قتل یک دختر جوان است.
فیلم قول یا همان The Pledge، نیکلسون را در یکی از نادرترین نقش‌های خود به نمایش می‌گذارد، با یک شخصیت ویژه با مشت کلاسیکی از قدرت وحشیانه که خوراکی عالی برای این بازیگر است، اما با حس ظرافت و لطافتی که توانایی او را در به تصویر کشیدن مالیخولیا خام نشان می‌دهد. نقش یک کارآگاه آشفته که روحش آنقدر در یک پرونده حل نشده گیر کرده است که نمی‌تواند به سادگی از آن جدا شود. چنین نقش برای مخاطبان ژانر هیجان‌انگیز جنایی ناآشنا نیست، چرا که فیلم‌هایی مانند هفت (1995) و زندانیان (2013) بلافاصله به ذهن خطور می‌کنند.
اما در حالی که این جایگزین‌ها هر کدام دارای اجراهای ستارگانی هستند که مردم آن‌ها را دوست دارند، ولی نیکلسون فراتر از آن می‌رود تا تصویری پیچیده و دقیق خلق کند که شخصیت او را از یک انسان بازیگر به سمت یک واقعیت ناپدید می‌کند. این یعنی شما نیکلسون را در قامت جری بلک به عنوان یک ایفای نقش ساده نمی‌بینید، بلکه شما یک آدم واقعی را می‌بینید که در زندگی عادی نیز وجود دارد. با چنین اجرایی موانع بین صفحه نمایش سینما و واقعیت شکسته می‌شوند، زیرا ما غرق در مطالعه دلخراش نیکلسون درباره مردی می‌شویم که توسط حقایق خشن اطرافش بلعیده شده است.

کلام پایانی درباره کارنامه هنری جک نیکلسون

در طول سال‌ها، جک نیکلسون توانایی‌های خود را در دنیای بازیگری ثابت کرده است، و با دقت اجراهای خود را به تصویر می‌کشد تا کاوش‌کننده‌ترین و گردآوری‌شده‌ترین مجموعه بازیگری را که تا به حال دیده‌ایم به تصویر بکشد. تعداد زیاد حضور در طول دوران حرفه‌ای او بدون شک نکته‌ای چشمگیر است. با این حال، بیش از هر چیز، این نیروی احساسی مطلق است که در هر نقشی که او بر عهده می‌گیرد، جک نیکلسون را به یکی از بزرگان واقعی دنیای بازیگری تبدیل می‌کند.