به نظر میرسد که در سالهای اخیر فیلم و سریالهای زیادی سراغ اقتباس از رمان رفتهاند، مثل «دروغهای کوچک بزرگ» (Big Little Lies) و «تمام نورهایی که نمیتوانیم ببینیم» (All the Light We Cannot See) که تنها دو مورد از انبوه اقتباسهایی هستند که در سالهای اخیر ساخته شدهاند. تازهترین نمونهی این اقتباسها، سریال «ماده تاریک» (Dark Matter) است که بر اساس کتاب بلیک کراوچ به همین نام ساخته شده؛ کتابی تحسینشده که نامزدی جایزهی جهانی فناوری برای سال ۲۰۱۶ میلادی را دریافت کرد.
چارسو پرس: از همان زمان انتشار، کتاب «ماده تاریک» با ترکیب دو ژانر علمی-تخیلی و تریلر بسیاری از خوانندگان این سبک را به سمت خود جلب کرد و موفقیت آن، احتمال ساخت یک سریال تلویزیونی را به شدت بالا برده بود. تا اینکه بالاخره در دسامبر سال ۲۰۲۰ میلادی اعلام شد که اپلتیوی پلاس (Apple TV+) میخواهد مجموعهای بر اساس رمان «ماده تاریک» بسازد و حالا پس از چهار سال این سریال منتشر شده است.
با تمام شدن فصل اول سریال «صورت فلکی» (Constellation) در اپلتیوی پلاس، «ماده تاریک» با پیشفرضهای مشابه آمده تا جای خالی آن را پر کند. داستان این مجموعهی تازه نیز مبتنی بر جهانهای موازی است که مانند آن را در سریالی چون «همتا» (Counterpart) هم دیده بودیم. اما آنچه «ماده تاریک» را از سایر سریال یا فیلمهای علمی-تخیلی دربارهی چندجهانی متمایز میکند، تمرکز آن بر عنصر انسانی است. داستان سریال نیز تمام مدت حول کاراکترها میگردد و میتوان گفت تمام المانهای عجیب و غریب در حاشیهی آن قرار میگیرند.
اما با یک گروه بازیگری پر از نامهای آشنا و بودجهای که برای سریالی در این پلتفرم چشمگیر به نظر میرسد، کاملا طبیعی است که طرفداران بیصبرانه مشتاق دیدن «ماده تاریک» باشند. علاوه بر این، واکنشهای منتقدان نیز تا اینجای کار امیدواری ما را بیشتر کرده است.
«ماده تاریک» داستان جیسون دسن را دنبال میکند. او فیزیکدان و پروفسوری در دانشگاه شیکاگو است که روزی ربوده میشود، اما وقتی چشم باز میکند میفهمدد که در یک دنیای دیگر از خواب بیدار شده است. این دنیای تازه تقریبا از هر نظر شبیه دنیای واقعی است که جیسون میشناسد، اما یک تفاوت مهم بین آنها وجود دارد: زندگی او در این دنیای جدید یک مسیر کاملا متفاوت را طی کرده و خبری از همسرش دنیلا و فرزندش چارلی نیست.
جیسون اما مصمم است که به خانوادهی واقعی خود بازگردد و از آنها در برابر آسیبهایی که ممکن است این دنیاهای موازی بر سرشان بیاورد محافظت کند. او با تراپیست خود در این جهان جدید، که آماندا نام دارد، همراه میشود تا در جهانهای موازی دنبال واقعیت اصلیاش بگردند.
سازندگان «ماده تاریک» داستان سریال را اینگونه توصیف کردهاند: «ماده تاریک» یکی از بهترین رمانهای علمی-تخیلی دههی پیش است که مورد ستایش همگان قرار گرفته و داستان آن، ماجرای راههای نرفته را روایت میکند. جیسون دسن، فیزیکدان، پروفسور و مرد خانواده یک شب که در خیابانهای شیکاگو به سمت خانه میرود ربوده شده و در نسخهی متفاوتی از زندگی خودش بیدار میشود. شگفتی به سرعت جای خودش را به کابوس میدهد و جیسون بیهوده میکوشد در میانهی این زندگی عجیب، که تمام قوانین فیزیک را در هم میشکند، به واقعیت آشنای خود بازگردد. در این هزارتوی واقعیتها، جیسون پا به سفری دلخراش برای بازگشت به خانوادهی خود میگذارد تا آنها را از ترسناکترین و قدرتمندترین دشمن قابل تصورشان نجات دهد.»
با اینکه «ماده تاریک» از چندجهانی و دنیاهای موازی حرف میزند، اما مسیر خود را به سمت داستانهای دیگر این ژانر، مثل فیلمهای مارول نبرده است. درست است که «ماده تاریک» همچنان یک سریال علمی-تخیلی به حساب میآید، اما داستان آن پا در زمین دارد و در بطن خود دربارهی مردی است که سعی میکند با کیستی خود، انتخابهایی که انجام داده، اشتباهاتی که مرتکب شده و راههایی که در زندگی نرفته کنار بیاید.
بلیک کراوچ خود بر عنصر انسانی داستان «ماده تاریک» تأکید داشته است. با اینکه داستانهای تریلر و علمی-تخیلی به خودی خود طرفدار دارند، اما افزودن عنصری مثل هوش مصنوعی، مکانیک کوانتومی، دستکاری ژن و مانند اینها میتواند به روایت جنبهای واقعی و انسانی بدهد، انگار که داستان بازتابی از جهانی است که خودمان در حال حاضر در آن زندگی میکنیم و از همین روست که کراوچ برای نگارش «ماده تاریک» سراغ مکانیک کوانتومی رفته و داستان خود را حول جهانهای موازی متمرکز کرده است.
اولین تفاوت سریال «ماده تاریک» با کتاب در جریان داستان و سرعت آن است و از این رو، اگر پیش از این کتاب را خوانده باشید، احتمالش زیاد است که سریال «ماده تاریک» برایتان خستهکننده به نظر برسد؛ برای نمونه، سریال برخی از دادههای مهم داستانی را زودتر از کتاب نشان میدهد، به ویژه وجود جهانهای موازی و چندگانه؛ اما مدت زیادی طول میکشد تا آنها را تشریح کند. این تغییر به احتمال زیاد به خاطر ماهیت سریالهای تلویزیونی پیاده شده تا مخاطبان از همان ابتدا درگیر داستان شده و البته دربارهی المانهای چندجهانی آن گیج نشوند.
علاوه بر این، آنچه در قسمت اول سریال نشان داده میشود، داستان تنها دو فصل ابتدایی کتاب است و تازه در رمان کراوچ با لحن جذابتر و تأثیرگذارتری ارائه شده است. رفت و برگشتهای مداوم بین کاراکترها نیز جریان آن را از بین میبرد. اما اگر به سریال فرصت بدهید، از قسمت چهارم بالا میگیرد؛ هر چند «ماده تاریک» برای این کار مجبور شده تا حدود زیادی از منبع اصلی منحرف شود.؛ مثلا، برای آنکه از کاراکترهای لیتون و دنیلا هم غفلت نشده باشد، صحنههای آرامتری هم به سریال اضافه شده که برخی اوقات جریان داستانگویی را از کتاب اصلی متفاوت کرده است.
البته جایی که سریال از کتاب اصلی جلو میزند، صحنههای آرامتر بین اجرتون و براگا است که مثل سریال «قتلی در پایان دنیا» (A Murder at the End of the World)، یک احساس صمیمت با کاراکترها ایجاد میکنند. به طور کلی، توسعهی شخصیتی کاراکترها در سریال از کتاب اصلی الهام میگیرند و حتی بعضی مواقع از آنها بهترند.
برای مثال، جیسون در کتاب «ماده تاریک» یک استاد فیزیک در کالج ساختگی لیکمونت در شیکاگو است. با این حال، در هیچ جای کتاب علنا دربارهی کار کردن جیسون در این کالج نمیخوانیم. در مقابل، در سریال جیسون را به عنوان یک استاد فیزیک میبینیم که دارد تدریس میکند و این نکتهی مهمی برای توسعهی شخصیتی اوست. جیسون بیآنکه شکایت کند، در سکوت از شغل خود بیزار است و اساسا، بنبست حرفهای جیسون یکی از مهمترین دلایل ناامیدیاش از زندگی است. این لایهی دیگری به کاراکتر او در سریال اضافه کرده است که پیش از این کراوچ در کتاب رویش مانور نداده بود.
علاوه بر جیسون، شخصیت رایان هولدر نیز توسعهیافتهتر از کتاب است. در رمان «ماده تاریک» هولدر اساسا به عنوان رقیب جیسون معرفی میشود؛ اما در سریال صحنهای اضافه شده که در آن رایان به جیسون پیشنهاد یک موقعیت شغلی در آزمایشگاه ولاسیتی را میدهد. این صحنه میتواند به رابطهی پیچیدهتری بین رایان و جیسون اشاره داشته باشد که از سطح یک رقابت ساده فراتر میرود.
یکی از نقاط قوت کتاب که در سریال «ماده تاریک» هم به خوبی بر آن دست گذاشته شده، ماهیت تریلر و ترسناک داستان است که پتانسیل آن در کتاب وجود داشت و هر موقع سریال بر آن تمرکز کرده، هیجان داستان را بالاتر برده است.
در سریال «ماده تاریک» دنیاهای بیشتری نسبت به کتاب نشان داده میشوند. برای نمونه، اول اپیزود پنج دنیایی وجود دارد که در کتاب وجود ندارد، اما خود بلیک کراوچ آن را در ژورنالهایش یادداشت کرده بوده و تصمیم گرفته از موقعیت استفاده کند و آن را در سریال نشان بدهد. چندین دنیای دیگر نیز بودهاند که کراوچ فرصت نکرده در کتاب بیاورد و به جایش، در سریال به آنها اشاره کرده است؛ مشخصا یکی از دنیاهایی که آماندا در آخر سریال «ماده تاریک» به کاوش در آن میپردازد، در کتاب به صورت خلاصه ذکر شده و کراوچ تنها اشارهای گذرا به آن داشته است.
مهمترین کاراکترهای سریال جیسون و دنیلا دسن هستند که اجرای آنها بر دوش جوئل اجرتون و جنیفر کانلی گذاشته شده است. اجرتون بازیگر و فیلمساز استرالیایی است که احتمالا او را به خاطر بازی در فیلمهایی چون «شاه» (The King)، «هدیه» (The Gift) و «مبارز» (Warrior) میشناسید. از سوی دیگر، کانلی را داریم که یکی از آن چهرههای مورد احترام هالیوود است که بیشک بازی او را در فیلمهای «هالک» (۲۰۰۳)، «مرثیهای برای یک رویا» (Requiem for a Dream) یا «هزارتو» (Labyrinth) دیدهاید. کانلی برای بازی در نقش مکمل در فیلم «ذهن زیبا» (A Beautiful Mind) برندهی جایزهی اسکار شده است.
از دیگر بازیگران حاضر در سریال «ماده تاریک» میتوان به آلیس براگا اشاره کرد که در نقش آماندا لوکاس، تراپیست جیسون حاضر شده است و احتمالا او را از «من افسانه هستم» به خاطر دارید، جیمی سیمپسون به عنوان رایان هولدر که در «پاچینکو» (Pachinko) ایفای نقش کرده، دایو اوکنیی در نقش لیتون ونس، کاراکتر چارلی دسن را نیز اوکس فگلی به تصویر کشیده است که در فیلم «شگفتزده» (Wonderstruck) او را دیده بودیم و بالاخره، آماندا بروگل با کاراکتر بلیر در این سریال حضور دارد و شاید او را از سریال «داستان ندیمه» (The Handmaid’s Tale) به یاد داشته باشید.
همانطور که گفتیم، سریال مبتنی بر رمان بلیک کراوچ است و اپلتیوی در اقدامی هوشمندانه برای نویسندگی و اقتباس این سریال سراغ خود نویسندهی «ماده تاریک» رفته که در نهایت به عنوان یکی از سازندگان اصلی برای این مجموعه نقش ایفا کرده؛ کراوچ در تمام تصمیمگیریها، مثل نحوهی اقتباس داستان تا انتخاب بازیگران و فراتر از آن نقشی برجسته داشته است.
در کنار بلیک کراوچ، افرادی مثل مگان مک دانل، ژاکلین بن زکری و ایهوما اوفوردایر از نویسندگان اصلی مجموعه هستند. مت تالمچ در کنار خود کراوچ، جوئل اجرتون و دیوید منپرل تهیهکنندگی «ماده تاریک» را عهدهدار بودهاند. جیکوب وربروگن نیز کارگردان اپیزودهای نخست مجموعه است.
تالمچ سابقهی کار روی پروژههای مهمی چون «ونوم» (Venom)، «کریون شکارچی» (Kraven the Hunter)، «موربیوس» (Morbius) و «مرد عنبکوتی: راهی به خانه نیست» (Spider-Man: No Way Home) را در کارنامهی خود دارد که اتفاقا فیلم «مرد عنکبوتی» به موضوع چندجهانی و دنیاهای موازی میپردازد. تالمچ خود دربارهی تفاوت سریال «ماده تاریک» با دنیای مارول گفته است: «[ماده تاریک] دربارهی یک سری شخصیت معمولی است که با وجود تعدد دنیاها، همچنان در واقعیتی شبیه به ما زندگی میکنند. بخشی از جذابیت «ماده تاریک» در این است که خیلی راحت میتوان با شخصیتها همذاتپنداری کرد و داستان دربارهی یکسری ابرقهرمان نیست، بلکه دربارهی دنیای خودمان است.»
سریال «ماده تاریک» در اصل یک مجموعهی نه قسمتی است که اپیزودهای آن به طور هفتگی پخش میشوند. دو قسمت اول این مجموعه در تاریخ هشت می امسال (۱۹ اردیبهشت) منتشر شدند و آخرین اپیزود نیز در ۲۶ ژوئن (۶ تیر) از اپلتیوی پلاس پخش خواهد شد. عناوین اعلام شده برای هر اپیزود به این ترتیب هستند: آیا از زندگی خود راضی هستید؟ (Are You Happy in Your Life?)، شکاف (Split)، جعبه (The Box)، راهرو (The Corridor)، ولاسیتی تاریک (Dark Velocity)، متأهلهای لعنتی (Fucking Married People)، در آتش ستارگان مرده (In the Fires of Dead Stars)، سیارهی مشتری (Jupiter).
هنوز خبری مبنی بر تمدید سریال «ماده تاریک» برای فصل دوم منتشر نشده است. البته پایانبندی مجموعه به گونهای است که راه را برای فصلهای بعدی باز میگذارد و امید داریم سریال بتواند از نظرات بینندگان و منتقدان استفاده کرده و مسیری را پیش بگیرد که هم پویای و جریان کتاب اصلی را حفظ کند، هم دنیاسازی و توسعهی شخصیتها را در اولویت خود قرار دهد.
«ماده تاریک» توانسته یک تجربهی ترسناک و تریلر در چندجهانی با دنیاهای بینهایت بسازد که بیننده را در خود غرق میکند و با توجه به نقدها و امتیازاتی که تاکنون برای «ماده تاریک» آمده میتوان نتیجهگیری کرد که بینندگان و منتقدان هر دو با این گزاره اتفاق نظر دارند. میانگین امتیاز کاربران وبسایت IMDb برای «ماده تاریک» ۷.۴ از ۱۰ بوده و در راتن تومیتوز نیز این سریال به امتیاز ۸۰ درصد رسیده است. وبسایت IGN از اجرای بازیگران، به ویژه اجرتون و بریگا تعریف کرده که توانستهاند بار احساسی سریال را به خوبی به دوش بکشند. وبسایت کولایدر نیز صحنههای احساسی و آرامتر سریال را نقطهی قوت آن توصیف کرده است.
منتقدان همچنین به حضور بلیک کراوچ به عنوان نویسنده و سازندهی اصلی «ماده تاریک» اشاره کردهاند که توانسته به خوبی حس و حال کتاب اصلی را برای سریال اقتباس کند. کراوچ در این مجموعه بیننده را نه تنها با خود به درون چالشها و سفر پرمخاطرهی جیسون میبرد، بلکه کاری میکند تا مخاطب خودش را به جای دنیلا، همسر جیسون بگذارد و دشواریهای چندجهانی را از زاویه دید او نیز تجربه کند و کانلی هم، با وجود اینکه در صحنههای زیادی حضور ندارد، اما اجرای فوقالعادهای در نقش دنیلا ارائه داده است.
البته سریال خالی از ایراد نبوده و برخی از انسجام روایت آن شکایت داشته و گفتهاند داستان کمی طول میکشد تا واقعا جان بگیرد و از مقدمات عبور کند. نقد وبسایت راجر ابرت هم بر همین موضوع تأکید دارد و گفته شخصیتها تنها برای طولانیتر شدن زمان سریال مدام خودشان را تکرار میکنند و کل مجموعه فاقد انسجام لازم برای حفظ تنش ذاتی در داستان مردی است که زندگیاش از او دزدیده شده است. برخی از جلوههای ویژه و حتی انتخاب آهنگها هم حواس بیننده را از داستان اصلی پرت میکنند.
منبع: دیجیمگ
با تمام شدن فصل اول سریال «صورت فلکی» (Constellation) در اپلتیوی پلاس، «ماده تاریک» با پیشفرضهای مشابه آمده تا جای خالی آن را پر کند. داستان این مجموعهی تازه نیز مبتنی بر جهانهای موازی است که مانند آن را در سریالی چون «همتا» (Counterpart) هم دیده بودیم. اما آنچه «ماده تاریک» را از سایر سریال یا فیلمهای علمی-تخیلی دربارهی چندجهانی متمایز میکند، تمرکز آن بر عنصر انسانی است. داستان سریال نیز تمام مدت حول کاراکترها میگردد و میتوان گفت تمام المانهای عجیب و غریب در حاشیهی آن قرار میگیرند.
اما با یک گروه بازیگری پر از نامهای آشنا و بودجهای که برای سریالی در این پلتفرم چشمگیر به نظر میرسد، کاملا طبیعی است که طرفداران بیصبرانه مشتاق دیدن «ماده تاریک» باشند. علاوه بر این، واکنشهای منتقدان نیز تا اینجای کار امیدواری ما را بیشتر کرده است.
داستان سریال «ماده تاریک» چیست؟
«ماده تاریک» داستان جیسون دسن را دنبال میکند. او فیزیکدان و پروفسوری در دانشگاه شیکاگو است که روزی ربوده میشود، اما وقتی چشم باز میکند میفهمدد که در یک دنیای دیگر از خواب بیدار شده است. این دنیای تازه تقریبا از هر نظر شبیه دنیای واقعی است که جیسون میشناسد، اما یک تفاوت مهم بین آنها وجود دارد: زندگی او در این دنیای جدید یک مسیر کاملا متفاوت را طی کرده و خبری از همسرش دنیلا و فرزندش چارلی نیست.
جیسون اما مصمم است که به خانوادهی واقعی خود بازگردد و از آنها در برابر آسیبهایی که ممکن است این دنیاهای موازی بر سرشان بیاورد محافظت کند. او با تراپیست خود در این جهان جدید، که آماندا نام دارد، همراه میشود تا در جهانهای موازی دنبال واقعیت اصلیاش بگردند.
معرفی ۱۰ سریال با موضوع هوش مصنوعی
سازندگان «ماده تاریک» داستان سریال را اینگونه توصیف کردهاند: «ماده تاریک» یکی از بهترین رمانهای علمی-تخیلی دههی پیش است که مورد ستایش همگان قرار گرفته و داستان آن، ماجرای راههای نرفته را روایت میکند. جیسون دسن، فیزیکدان، پروفسور و مرد خانواده یک شب که در خیابانهای شیکاگو به سمت خانه میرود ربوده شده و در نسخهی متفاوتی از زندگی خودش بیدار میشود. شگفتی به سرعت جای خودش را به کابوس میدهد و جیسون بیهوده میکوشد در میانهی این زندگی عجیب، که تمام قوانین فیزیک را در هم میشکند، به واقعیت آشنای خود بازگردد. در این هزارتوی واقعیتها، جیسون پا به سفری دلخراش برای بازگشت به خانوادهی خود میگذارد تا آنها را از ترسناکترین و قدرتمندترین دشمن قابل تصورشان نجات دهد.»
با اینکه «ماده تاریک» از چندجهانی و دنیاهای موازی حرف میزند، اما مسیر خود را به سمت داستانهای دیگر این ژانر، مثل فیلمهای مارول نبرده است. درست است که «ماده تاریک» همچنان یک سریال علمی-تخیلی به حساب میآید، اما داستان آن پا در زمین دارد و در بطن خود دربارهی مردی است که سعی میکند با کیستی خود، انتخابهایی که انجام داده، اشتباهاتی که مرتکب شده و راههایی که در زندگی نرفته کنار بیاید.
بلیک کراوچ خود بر عنصر انسانی داستان «ماده تاریک» تأکید داشته است. با اینکه داستانهای تریلر و علمی-تخیلی به خودی خود طرفدار دارند، اما افزودن عنصری مثل هوش مصنوعی، مکانیک کوانتومی، دستکاری ژن و مانند اینها میتواند به روایت جنبهای واقعی و انسانی بدهد، انگار که داستان بازتابی از جهانی است که خودمان در حال حاضر در آن زندگی میکنیم و از همین روست که کراوچ برای نگارش «ماده تاریک» سراغ مکانیک کوانتومی رفته و داستان خود را حول جهانهای موازی متمرکز کرده است.
«ماده تاریک» چقدر با داستان منبع اصلی متفاوت دارد؟
اولین تفاوت سریال «ماده تاریک» با کتاب در جریان داستان و سرعت آن است و از این رو، اگر پیش از این کتاب را خوانده باشید، احتمالش زیاد است که سریال «ماده تاریک» برایتان خستهکننده به نظر برسد؛ برای نمونه، سریال برخی از دادههای مهم داستانی را زودتر از کتاب نشان میدهد، به ویژه وجود جهانهای موازی و چندگانه؛ اما مدت زیادی طول میکشد تا آنها را تشریح کند. این تغییر به احتمال زیاد به خاطر ماهیت سریالهای تلویزیونی پیاده شده تا مخاطبان از همان ابتدا درگیر داستان شده و البته دربارهی المانهای چندجهانی آن گیج نشوند.
علاوه بر این، آنچه در قسمت اول سریال نشان داده میشود، داستان تنها دو فصل ابتدایی کتاب است و تازه در رمان کراوچ با لحن جذابتر و تأثیرگذارتری ارائه شده است. رفت و برگشتهای مداوم بین کاراکترها نیز جریان آن را از بین میبرد. اما اگر به سریال فرصت بدهید، از قسمت چهارم بالا میگیرد؛ هر چند «ماده تاریک» برای این کار مجبور شده تا حدود زیادی از منبع اصلی منحرف شود.؛ مثلا، برای آنکه از کاراکترهای لیتون و دنیلا هم غفلت نشده باشد، صحنههای آرامتری هم به سریال اضافه شده که برخی اوقات جریان داستانگویی را از کتاب اصلی متفاوت کرده است.
گرانترین سریالهای تاریخ را بشناسید
البته جایی که سریال از کتاب اصلی جلو میزند، صحنههای آرامتر بین اجرتون و براگا است که مثل سریال «قتلی در پایان دنیا» (A Murder at the End of the World)، یک احساس صمیمت با کاراکترها ایجاد میکنند. به طور کلی، توسعهی شخصیتی کاراکترها در سریال از کتاب اصلی الهام میگیرند و حتی بعضی مواقع از آنها بهترند.
برای مثال، جیسون در کتاب «ماده تاریک» یک استاد فیزیک در کالج ساختگی لیکمونت در شیکاگو است. با این حال، در هیچ جای کتاب علنا دربارهی کار کردن جیسون در این کالج نمیخوانیم. در مقابل، در سریال جیسون را به عنوان یک استاد فیزیک میبینیم که دارد تدریس میکند و این نکتهی مهمی برای توسعهی شخصیتی اوست. جیسون بیآنکه شکایت کند، در سکوت از شغل خود بیزار است و اساسا، بنبست حرفهای جیسون یکی از مهمترین دلایل ناامیدیاش از زندگی است. این لایهی دیگری به کاراکتر او در سریال اضافه کرده است که پیش از این کراوچ در کتاب رویش مانور نداده بود.
علاوه بر جیسون، شخصیت رایان هولدر نیز توسعهیافتهتر از کتاب است. در رمان «ماده تاریک» هولدر اساسا به عنوان رقیب جیسون معرفی میشود؛ اما در سریال صحنهای اضافه شده که در آن رایان به جیسون پیشنهاد یک موقعیت شغلی در آزمایشگاه ولاسیتی را میدهد. این صحنه میتواند به رابطهی پیچیدهتری بین رایان و جیسون اشاره داشته باشد که از سطح یک رقابت ساده فراتر میرود.
یکی از نقاط قوت کتاب که در سریال «ماده تاریک» هم به خوبی بر آن دست گذاشته شده، ماهیت تریلر و ترسناک داستان است که پتانسیل آن در کتاب وجود داشت و هر موقع سریال بر آن تمرکز کرده، هیجان داستان را بالاتر برده است.
در سریال «ماده تاریک» دنیاهای بیشتری نسبت به کتاب نشان داده میشوند. برای نمونه، اول اپیزود پنج دنیایی وجود دارد که در کتاب وجود ندارد، اما خود بلیک کراوچ آن را در ژورنالهایش یادداشت کرده بوده و تصمیم گرفته از موقعیت استفاده کند و آن را در سریال نشان بدهد. چندین دنیای دیگر نیز بودهاند که کراوچ فرصت نکرده در کتاب بیاورد و به جایش، در سریال به آنها اشاره کرده است؛ مشخصا یکی از دنیاهایی که آماندا در آخر سریال «ماده تاریک» به کاوش در آن میپردازد، در کتاب به صورت خلاصه ذکر شده و کراوچ تنها اشارهای گذرا به آن داشته است.
کدام بازیگران در سریال «ماده تاریک» ایفای نقش میکنند؟
مهمترین کاراکترهای سریال جیسون و دنیلا دسن هستند که اجرای آنها بر دوش جوئل اجرتون و جنیفر کانلی گذاشته شده است. اجرتون بازیگر و فیلمساز استرالیایی است که احتمالا او را به خاطر بازی در فیلمهایی چون «شاه» (The King)، «هدیه» (The Gift) و «مبارز» (Warrior) میشناسید. از سوی دیگر، کانلی را داریم که یکی از آن چهرههای مورد احترام هالیوود است که بیشک بازی او را در فیلمهای «هالک» (۲۰۰۳)، «مرثیهای برای یک رویا» (Requiem for a Dream) یا «هزارتو» (Labyrinth) دیدهاید. کانلی برای بازی در نقش مکمل در فیلم «ذهن زیبا» (A Beautiful Mind) برندهی جایزهی اسکار شده است.
از دیگر بازیگران حاضر در سریال «ماده تاریک» میتوان به آلیس براگا اشاره کرد که در نقش آماندا لوکاس، تراپیست جیسون حاضر شده است و احتمالا او را از «من افسانه هستم» به خاطر دارید، جیمی سیمپسون به عنوان رایان هولدر که در «پاچینکو» (Pachinko) ایفای نقش کرده، دایو اوکنیی در نقش لیتون ونس، کاراکتر چارلی دسن را نیز اوکس فگلی به تصویر کشیده است که در فیلم «شگفتزده» (Wonderstruck) او را دیده بودیم و بالاخره، آماندا بروگل با کاراکتر بلیر در این سریال حضور دارد و شاید او را از سریال «داستان ندیمه» (The Handmaid’s Tale) به یاد داشته باشید.
سازندگان اصلی مجموعه چه کسانی هستند؟
همانطور که گفتیم، سریال مبتنی بر رمان بلیک کراوچ است و اپلتیوی در اقدامی هوشمندانه برای نویسندگی و اقتباس این سریال سراغ خود نویسندهی «ماده تاریک» رفته که در نهایت به عنوان یکی از سازندگان اصلی برای این مجموعه نقش ایفا کرده؛ کراوچ در تمام تصمیمگیریها، مثل نحوهی اقتباس داستان تا انتخاب بازیگران و فراتر از آن نقشی برجسته داشته است.
در کنار بلیک کراوچ، افرادی مثل مگان مک دانل، ژاکلین بن زکری و ایهوما اوفوردایر از نویسندگان اصلی مجموعه هستند. مت تالمچ در کنار خود کراوچ، جوئل اجرتون و دیوید منپرل تهیهکنندگی «ماده تاریک» را عهدهدار بودهاند. جیکوب وربروگن نیز کارگردان اپیزودهای نخست مجموعه است.
تالمچ سابقهی کار روی پروژههای مهمی چون «ونوم» (Venom)، «کریون شکارچی» (Kraven the Hunter)، «موربیوس» (Morbius) و «مرد عنبکوتی: راهی به خانه نیست» (Spider-Man: No Way Home) را در کارنامهی خود دارد که اتفاقا فیلم «مرد عنکبوتی» به موضوع چندجهانی و دنیاهای موازی میپردازد. تالمچ خود دربارهی تفاوت سریال «ماده تاریک» با دنیای مارول گفته است: «[ماده تاریک] دربارهی یک سری شخصیت معمولی است که با وجود تعدد دنیاها، همچنان در واقعیتی شبیه به ما زندگی میکنند. بخشی از جذابیت «ماده تاریک» در این است که خیلی راحت میتوان با شخصیتها همذاتپنداری کرد و داستان دربارهی یکسری ابرقهرمان نیست، بلکه دربارهی دنیای خودمان است.»
«ماده تاریک» چند قسمت دارد؟ آیا فصل دوم آن تأیید شده است؟
سریال «ماده تاریک» در اصل یک مجموعهی نه قسمتی است که اپیزودهای آن به طور هفتگی پخش میشوند. دو قسمت اول این مجموعه در تاریخ هشت می امسال (۱۹ اردیبهشت) منتشر شدند و آخرین اپیزود نیز در ۲۶ ژوئن (۶ تیر) از اپلتیوی پلاس پخش خواهد شد. عناوین اعلام شده برای هر اپیزود به این ترتیب هستند: آیا از زندگی خود راضی هستید؟ (Are You Happy in Your Life?)، شکاف (Split)، جعبه (The Box)، راهرو (The Corridor)، ولاسیتی تاریک (Dark Velocity)، متأهلهای لعنتی (Fucking Married People)، در آتش ستارگان مرده (In the Fires of Dead Stars)، سیارهی مشتری (Jupiter).
هنوز خبری مبنی بر تمدید سریال «ماده تاریک» برای فصل دوم منتشر نشده است. البته پایانبندی مجموعه به گونهای است که راه را برای فصلهای بعدی باز میگذارد و امید داریم سریال بتواند از نظرات بینندگان و منتقدان استفاده کرده و مسیری را پیش بگیرد که هم پویای و جریان کتاب اصلی را حفظ کند، هم دنیاسازی و توسعهی شخصیتها را در اولویت خود قرار دهد.
منتقدان و بینندگان دربارهی سریال چه نظری دارند؟
«ماده تاریک» توانسته یک تجربهی ترسناک و تریلر در چندجهانی با دنیاهای بینهایت بسازد که بیننده را در خود غرق میکند و با توجه به نقدها و امتیازاتی که تاکنون برای «ماده تاریک» آمده میتوان نتیجهگیری کرد که بینندگان و منتقدان هر دو با این گزاره اتفاق نظر دارند. میانگین امتیاز کاربران وبسایت IMDb برای «ماده تاریک» ۷.۴ از ۱۰ بوده و در راتن تومیتوز نیز این سریال به امتیاز ۸۰ درصد رسیده است. وبسایت IGN از اجرای بازیگران، به ویژه اجرتون و بریگا تعریف کرده که توانستهاند بار احساسی سریال را به خوبی به دوش بکشند. وبسایت کولایدر نیز صحنههای احساسی و آرامتر سریال را نقطهی قوت آن توصیف کرده است.
سریالهایی که شخصیت شرور پنهان داشتهاند و مخاطبان نفهمیدند! + تصاویر
منتقدان همچنین به حضور بلیک کراوچ به عنوان نویسنده و سازندهی اصلی «ماده تاریک» اشاره کردهاند که توانسته به خوبی حس و حال کتاب اصلی را برای سریال اقتباس کند. کراوچ در این مجموعه بیننده را نه تنها با خود به درون چالشها و سفر پرمخاطرهی جیسون میبرد، بلکه کاری میکند تا مخاطب خودش را به جای دنیلا، همسر جیسون بگذارد و دشواریهای چندجهانی را از زاویه دید او نیز تجربه کند و کانلی هم، با وجود اینکه در صحنههای زیادی حضور ندارد، اما اجرای فوقالعادهای در نقش دنیلا ارائه داده است.
البته سریال خالی از ایراد نبوده و برخی از انسجام روایت آن شکایت داشته و گفتهاند داستان کمی طول میکشد تا واقعا جان بگیرد و از مقدمات عبور کند. نقد وبسایت راجر ابرت هم بر همین موضوع تأکید دارد و گفته شخصیتها تنها برای طولانیتر شدن زمان سریال مدام خودشان را تکرار میکنند و کل مجموعه فاقد انسجام لازم برای حفظ تنش ذاتی در داستان مردی است که زندگیاش از او دزدیده شده است. برخی از جلوههای ویژه و حتی انتخاب آهنگها هم حواس بیننده را از داستان اصلی پرت میکنند.
منبع: دیجیمگ
https://teater.ir/news/61511