در این مطلب به بررسی فیلم «کاموی طلایی» خواهیم پرداخت که اخیرا در نتفلیکس سر و صدای فراوانی به پا کرده و جز آثار شاخص مورد نظر مخاطبان شده است.

اکنون «کاموی طلایی» نیز دنبالهرو همان آثا موفق است؛ هرچند در نگاه اول این فیلم عنوانی به نظر نمیرسید که بتوانم آن را با خیال راحت به مخاطب توصیه کنم. در واقع من هنوز هم مردد هستم این اثر را به هر مخاطبی برای دیدن پیشنهاد کنم. اما همه چیز بستگی به این دارد که چقدر میتوانید به سمت داستان آن کشیده شوید. ولی اگر مانگا را دوست دارید و افکتهای CGI یا همان جلوههای بصری نه چندان عجیب بیش از حد شما را آزار نمیدهد، تماشای این فیلم مصداق یک زمان سرگرمکننده است.
این فیلم سینمایی بر اساس مانگای محبوب نوشته شده توسط ساتورو نودا، یک اکشن پویا را با پیچشهای هیجانانگیز به خوبی ترکیب میکند. به تعبیری در اینجا با تأملی در فطرت انسان سروکار داریم که تا حدودی همیشه حریص باقی خواهد ماند. و داستان در مورد شرورها و جویندگان طلایی است که در طول یک فرار زمستانی به شهر هوکایدو در اوایل قرن بیستم روایت میشود.
نگاهی به فیلم «پرستار خوب» به کارگردانی توبیاس لیندهولم / من نمیتوانم، نمیتوانم...
طمع انسان حد و مرزی نمیشناسد

در ادامه با کمی تلاش، او آن را روی خالکوبی بدن زندانیان فراری مییابد. با این حال، یک دختر جوان آینو به نام اسیرپا (با بازی آنا یامادا)، که دلایل خاص خود را برای پیوستن به این ماجراجویی مشترک دارد، سد راه اوست. آنها هر دو باید با خطرات مختلفی روبرو شوند، از جمله یک نظامی دیوانه به نام توکوشیرو سورومی (هیروشی تاماکی) با یک یک زخم مشخص بر روی پیشانی خود.

همچنین نمیتوان پیشینه فرهنگی بسیار غنی را که در کل داستان نفوذ کرده است نادیده گرفت. «کاموی طلایی» زندگی و سنتهای قوم آینو را به نمایش میگذارد، یک گروه اغلب فراموش شده در کشور ژاپن. کارگردان شیگاکی کوبو سعی کرده بتواند از صحت تصاویر آیینها و اعمال روزمره مردم آینو اطمینان درستی حاصل کند که به عمق و ارزش آموزشی فیلم میافزاید.
اضافه بار طرح داستانی و جلوههای ویژه!

سرعت روایت نیز چیزی است که میتوان به آن ایراد گرفت. برای مثال جهش بین صحنههای اکشن پویا و لحظات آرام که انعکاس شخصیتها را به ما میدهد، خیلی ناگهانی هستند و جریان داستان را مختل میکنند. در برخی نقاط ممکن است مخاطب به دلیل فراوانی اطلاعات و پیچشهای داستانی غیرمنتظره احساس گمراهی کند. البته خوشبختانه این وضعیت توسط بخش بصری نجات مییابد. کاموی طلایی از زیبایی طبیعت وحشی هوکایدو نهایت لذت را میبرد. این یعنی مناظر جلوی چشم من بیننده بسیار غنی و متنوع است، از جنگلهای انبوه گرفته تا کوههای پوشیده از برف، که زمینهای فوق العاده برای ماجراجویی قهرمانان داستان ایجاد میکند.
جلوههای ویژه نیز از استاندارد خوبی برخوردار است. صحنههای مبارزه پویا هستند، اما کمی اغراق آمیز به نظر میرسند که این برآمده از دل مانگا و انیمه آن است. با تمام این تقاسیر استفاده از فناوری مدرن CGI به تیم تولید این اثر سینمایی امکان داده است که سکانسهای بسیار خوبی ایجاد کنند، اما استفاده بیش از حد از آن نیز چیز خوبی نیست. هرچند بعضی از این سکانسها ارزش توجه بیشتری دارند، مانند لحظات پرتنش شکار و تعامل با حیات وحش.
نگاهی به فیلم اشعه سبز ساخته اریک رومر/ نوری که از اندوخته خورشید بر زمین میتابد
ثروت واقعی در طلا نیست، بلکه در درک متقابل است

همچنین باید اشاره کرد که «کاموی طلایی» نه تنها یک فیلم ماجراجویی است، بلکه داستانی پر از نمادگرایی و پیامهای عمیقتر است. در این ماجرا، داستان جستوجوی طلا به نوعی استعارهای برای جستجوی انسان در کشف خود و ریشههای خود میشود. روابط بین شخصیتها، به ویژه بین سوگیموتو و آسیرپا، نشان میدهد که چگونه فرهنگهای مختلف میتوانند دیدگاه فعلی جهان را غنیتر از حد معمول خود کنند. زیرا این دو شخصیت علیرغم اختلافاتشان، متوجه میشوند که ثروت واقعی در طلا نیست، بلکه در درک متقابل همدیگر است.
خلاصهای از یک سفر حماسی

قسمتهای دراماتیک میتوانست مانند فلاشبکها که دقیقاً در لحظههای ایدهآل قرار نمیگیرند، به شکل بهتری مدیریت شوند. با این حال، در کل، «کاموی طلایی» قطعاً فیلمی است که ارزش دیدن را دارد، هم برای اقتباس و هم از نظر عناصر منحصر به فرد درون خود داستان.
نکات مثبت: تیم بازیگری، نمایشی جالب از فرهنگ مردم آینو، فرم بصری، موسیقی متن.
نکات منفی: توطئهها و شخصیتهای زیادی که از باز زیاد داستان از بین میروند و مخاطب را نیز خسته میکنند، سرعت روایت نامنظم در قصهگویی، نیمه دوم به دلیل نمایش سنگین محتوای داستانی سرعت خود را از دست میدهد.
۶ از ۱۰
https://teater.ir/news/61602