هر کسی که طرفدار سینما باشد و آن را تا حدی دنبال کند، می‌بایست با رایان گاسلینگ آشنا باشد؛ ستاره‌ی بسیار محبوب آمریکایی که در اوج زندگی حرفه‌ای خود قرار داد. در ادامه همراه باشید تا نگاهی به جزئیاتی جالب از زندگی او بیاندازیم.
چارسو پرس: رایان گاسلینگ، نسبت به همکارانش در سریال Mickey Mouse Club یعنی جاستین تیمبرلیک، بریتنی اسپیرز و کریستینا آگیلرا، زمان بیشتری منتظر ماند تا تبدیل به یک سوپراستار شود. همکارانش به عنوان ستاره‌ها‌ی پاپ دهه‌ی ۹۰ حرفه‌ی خود را پی گرفتند. در دهه‌ی ۲۰۰۰ گاسلینگ به هنرمند قابل احترامی در سینما تبدیل شد، به خاطر فیلم‌های مستقلی که همچنان جزو بهترین نمایش‌های تاریخچه‌ی حرفه‌ای او محسوب می‌شوند.

گاسلینگ امروزه بیشتر در فیلم‌های جریان اصلی سینما حضور می‌یابد، اما همواره با نمایش‌های زیبا و شوخی‌های مخصوصی که در آن‌ها به دست انداختن خود می‌پردازد، بینندگان را حیرت‌زده می‌کند. با این‌ که او به نحوی عالی نقش یک عاشق رمانتیک را در فیلم The Notebook بازی کرد، سعی نکرد همواره در این مدل نقش‌ها بماند و با ریسک‌پذیری در نقش‌آفرینی، حرفه‌ی خود را به سمت بالاتر و بهتری سوق داد. او مشکلی ندارد که در فیلم‌های اکشن، کمدی یا موزیکال شبیه به La La Land بازی کند، که از قضا این آخری برای بار دوم او را نامزد اسکار کرد.

گاسلینگ زیاد در مورد مسائل خصوصی و زندگی مشترکش با اوا مندز در مصاحبه‌ها یا دیگر مکان‌ها صحبت نمی‌کند، برای همین در این مقاله سعی کردیم چیزهای بیشتری از رایان گاسلینگ برای مخاطبانی که عاشقش هستند، ارائه کنیم. به نظر می‌رسد در بزرگسالی، او از رویاهایش در کودکی هم پیشی گرفته است. در ادامه‌ی مقاله با خصوصیات و اطلاعاتی از زندگی گاسلینگ آشنا می‌شویم.

تدریس گاسلینگ، در منزل صورت پذیرفت


رایان گاسلینگ اوقات خوبی در دوران مدرسه نداشت و نمی‌توانست به خوبی از پس درس‌هایش برآید. او در این مورد در مصاحبه با Entertainment Weekly گفت: «حس نمی‌کردم که باهوشم. اون‌ها هی من رو بین این مدرسه و اون مدرسه جابجا می‌کردن و نمی‌تونستم کارهایی که به راحتی هر دانش‌آموزی از پسش برمیاد رو انجام بدم. مثلا نمی‌تونستم چیزی رو بخونم. وقتی تو کلاسی هستی که همه می‌تونن بخونن و تو نمی‌تونی، خیلی ناامیدکننده است. هیچی رو نمی‌تونستم حفظ کنم برای همین ایجاد دردسر می‌کردم».

بعد از دیدن رمبو در فیلم First Blood، او یک چاقو از خانه به مدرسه برد و به سمت هم‌کلاسی‌هایش پرت کرد. او در این مورد گفت: «به خاطر این کار تعلیق شدم. خانوده‌ام ترسیده بودند. با خودشون گفتند که ما نمی‌تونیم بذاریم فیلم‌های خیلی خشن رو ببینه».

چه خوب چه بد، فیلم‌ها نقشی اساسی در زندگی گاسلینگ بازی کردند؛ حتی خیلی قبل‌تر از این که او به یک هنرپیشه‌ی توانا تبدیل بشود.

در نهایت تشخصیص داده شد که گاسلینگ ADHD (اختلال کم‌توجهی بیش‌فعالی) دارد، اما هیچ‌وقت برای این کار تحت نظر پزشک قرار نگرفت. مادرش، دونا گاسلینگ، از تحت درمان قرار دادن او اجتتناب می‌ورزید. در عوض در سال‌های متمادی شروع به درس دادن فرزندش در خانه کرد. گاسلینگ همواره از این دوران به عنوان نقطه‌ی عطف زندگی‌اش یاد می‌کند. او در این باره می‌گوید: «یک معلم عالی داشتم. انقدر مادرم خوب بود که بعدش خودش معلم شد».

در طی مراسم جایزه‌ی کرک داگلاس در جشنواره‌ی بین‌المللی سانتا باربارا، گاسلینگ توضیح داد چگونه مادرش از عشق او به فیلم‌ها به عنوان جایزه‌ای برای خواندن درس‌هایش و مجازاتی برای استفاده از الفاظ زشتش، بهره می‌برد.

فیلم Dick Tracy گاسلینگ را علاقه‌مند به بازیگری کرد


با این‌که گاسلینگ تمام عمرش عاشق فیلم‌ها و سینما بود و دوران بچگی‌اش با دیدن فیلم به همراه مادرش گذشت، اما این فقط فیلم Dick Tracy از وارن بیتی بود که جرقه‌ی بازیگر شدن را در ذهنش زد. او در این باره گفت: «وقتی بچه بودم دیوونه‌ی کارآگاه Dick Tracy بودم. اون موقع یکی از بهترین فیلم‌هام بود و واقعاً برام نقشی الهام‌بخش داشت. عاشق این بودم که جزوی از دوران طلایی دهه‌ی 40 هالیوود باشم. همین موضوع باعث شد تا دلم بخواد بازیگر بشم».


قبل از این که تبدیل به یک بازیگر شود، گاسلینگ خردسال به شیوه‌های مختلف اهالی شهر کوچکش را سرگرم می‌کرد. وقتی که 8 ساله و خواهرش مندی 12 ساله بود، نمایش‌هایی را ترتیب می‌دادند. گاسلینگ در مصاحبه‌ای گفت: «من و خواهرم عادت داشتیم تو عروسی‌ها بخونیم».

بعداً هم نمایش‌هایی با عمویش انجام داد. عمویش در نمایش‌ها از خواننده‌ی معروف یعنی الویس پریسلی تقلید می‌کرد.

با این که گاسلینگ در ابتدای حرفه‌ی هنری خود در فیلم‌های کوچک مستقل بازی می‌کرد، اما این فیلم‌های بلاک‌باستر عظیم بودند که در او شوق بازیگر شدن را به وجود آوردند. او در مصاحبه‌ای من باب این مورد اذعان داشت:
«این همون دلیلی بود که عاشق فیلم‌ها شدم. این گونه فیلم‌ها بود که باعث شد دلم بخواد بازیگر شم. خیلی خوش‌شانسم که فیلم‌هایی بازی کردم که تو بچگی برام الهام‌بخش بودند تا بخوام بازیگر بشم.»

گاسلینک در نوجوانی به کلاس باله می‌رفت


رایان گاسلینگ در سنین نوجوانی، شروع به رفتن به کلاس‌های باله کرد و در نهایت به هنرمند سه‌کاره‌ای تبدیل شد که هم می‌تواند آهنگ بخواند، هم برقصد و هم نمایش اجرا کند. او این اجرای نمایش‌ها را راهی می‌دید تا توسط آن بتواند از شهر کوچکش و حرفه‌ی پدر و عمویش در کارخانه کاغذسازی دوری کند. او در این مورد گفت: «من موضوع و فشارهای شخصی خودم رو داشتم و اونم هر کاری بود که من رو از تبدیل شدن به یک کارگر کارخانه‌ی کاغذسازی دور کنه. اگه قرار بود نمایشی به شکل یک دختر رقاص بازی کنم، قطعاً این کار رو می‌کردم».

بیشتر بخوانید: رایان گاسلینگ با معلق خوردن ماشین رکورد گینس را شکست


عشق گاسلینگ به رقص فقط محدود به کلاس باله یا بازی در Mickey Mouse Club به عنوان Mouseketeer نمی‌شد. او در مصاحبه‌ای با The Independent در سال 2011 گفت: «هر وقت که بتونم، باله تمرین می‌کنم».

هر چند که آواز خواندن، باله و نمایش اجرا کردن باعث مورد قلدری قرار گرفتن و تمسخرش در مدرسه می‌شد، اما حرفه‌ی باله به خوبی در آینده او را برای نقش لالالند آماده کرد. جنا جانسون، از برنامه رقص با ستارگان، در مصاحبه‌ای با People گفت: «اون وقتی خیلی جوون بود تمریناتی تو باله داشت، با این حال وقتی دیدم چقدر خوب میتونه همه چی رو اجرا کنه و چه پارتنری می‌تونه باشه واقعاً شگفت‌زده شدم».

گاسلینگ در پارک خانه‌های سیار زندگی می‌کرد


رایان گاسلینگ در زمان فیلمبرداری  The Mickey Mouse Club، با خانواده‌اش در پارک خانه‌های سیار زندگی می‌کرد. مابقی بازیگران در خانه‌های بهتری زندگی می‌کردند که خانواده‌ی او از عهده‌ی هزینه‌های آن بر نمی‌آمدند. خانه‌ای که گاسلینگ و خانواده‌اش در آن زندگی می‌کردند نشتی گاز داشت. در مصاحبه‌ای با Variety گاسلینگ در این باره گفت: «من و مادرم همیشه داخل خونه خسته و ناتوان بودیم، تا این که فهمیدیم داخل خونه نشتی گاز داریم».

وقتی که مادر گاسلینگ برای کار به کانادا برگشت، او به خانه‌ی جاستین تیمبرلیک و مادرش نقل مکان کرد و از آن به بعد مادر تیمبرلیک مسئول قانونی گاسلینگ تا ادامه‌ و اتمام فیلمبرداری سریال شد.

مقایسه‌ی خود با دیگر بازیگران سریال، شک و تردیدهایی را برای گاسلینگ جهت ادامه‌ دادن مسیر حرفه‌ای او به وجود آورد. در این مورد در مصاحبه‌ای با  GQ گفت: «اصلاً نمی‌دونستم چرا اونجام. به نظرم بقیه هم همچین فکری می‌کردن. اما در نهایت تجربه‌ای عالی بود چون حداقل بهم نشون داد تو چه چیزهایی خوب نیستم.»

علی‌رغم شک و تردیدهایش، پس از اتمام سریال The Mickey Mouse Club و بازگشت به کانادا، باز هم حرفه‌ی بازیگری را ادامه داد. وقتی به هالیوود نقل مکان کرد، در محله‌ای ارزان سکونت گزید. حتی پس از اولین نامزدی اسکار، باز هم در منطقه‌ای متوسط از نظر هزینه، زندگی می‌کرد تا این که بعداً رو به محله‌های گران قیمت بیاورد. در مصاحبه‌ای با The Guardian در سال ۲۰۰۷ گفت: «من در منطقه Skid Row (پایین‌شهر لوس آنجلس) زندگی می‌کردم.»

رایان گاسلینگ فرصت ایفای نقش در سریال Gilmore Girls را از دست داد


خیلی سخت است که سریال Gilmore Girls را بدون دوست‌پسرهای روری (با بازی الکسیس بلدل) تصور کنیم، یعنی: دین (با بازی جرد پادالکی)، جس (با بازی میلو ونتیمیگلیا) و لوگان (با بازی مت زوکری). در یک جهان موازی اما، گاسلینگ می‌توانست نقشی در سریال Gilmore Girls داشته باشد و برای بردن قلب روری رقابت کند. در فستیوالی با حضور هوادارن سریال، مسئول انتخاب بازیگران، یعنی جیمی رودوفسکی، اذعان داشت که گاسلینگ در فیلم مستقلی که او مسئول انتخاب بازیگران آن بود، برای آزمون حضور پیدا کرده بود: «اما من بیخیالش شدم، چون هم دیر کرده بود و هم بلوند بود.»

با وجود دیر کردن و تنبل بودن، گاسلینگ آنقدر رودوفسکی را تحت تاثیر قرار داد که برای امتحان نقشی در Gilmore Girls او را فراخواند. با این حال داستان به گونه‌ای پیش رفت که او از پس آزمون نقش به خوبی بر نیامد و تمام شانس خود را برای حضور در این سریال محبوب از دست داد. هرچند ایمی شرمن-پالادینو و دیگر تهیه‌کنندگان سریال Gilmore Girls آن چیزی که رودوفسکی در گاسلینگ می‌دید را نمی‌دیدند، رودوفسکی به هواداران در فستیوال گفت کسی که در واقع صحنه را ترک کرد، خود گاسلینگ بود.

گاسلینگ کودکی خود را به عنوان عضوی از مذهب مورمون، گذراند


گاسلینگ دوران کودکی خود را در خانواده‌ای به شدت مذهبی (مخصوصاً مادرش) گذراند. او در مورد این موضوع در مصاحبه‌ای با The Guardian گفت: «البته که الان مادرم شخصیت بسیار متفاوتی داره، اما اون زمان، مذهب جزوی از همه چیز زندگیمون بود.»

وقتی که در حال کار روی  The Mickey Mouse Club بود، به مادرش گفت که همانند او اشتیاق و علاقه‌ای به دین و مذهب ندارد. رایان در این مورد به مجله‌ی Time گفت: «روحیات مذهبی زیاد بهم نمیومد. مادرم هم به این نظرم احترام گذاشت.»

با این که دونا گاسلینگ به شدت مذهبی بود، به فرزندانش احترام می‌گذاشت و اعتقادات خود را به آن‌ها تحمیل نمی‌کرد. گاسلینگ در این مورد به Beliefnet گفت: «من واقعاً یک مورمون نبودم، اما والدینم چرا. مادرم در این مورد به ما سخت نگرفت. بهمون گفت این یک انتخابه، اما تنها انتخاب ممکن نیست... شما باید مسیر و حقیقت خودتون رو پیدا کنید.»

این اختلاف عقاید هیچگاه مشکلی بین او و مادرش به وجود نیاورد.
رشد گاسلینگ در یک خانواده‌ی مذهبی، دلیل اصلی بازی‌اش در فیلم مستقل و بحث‌برانگیز The Believer بود. او در این فیلم نقش یک نئو-نازی یهودی را بازی می‌کند. نویسنده و کارگردان فیلم، هنری بین در این مورد پس از بردن جایزه منتقدین از فستیوال Sundance گفت: «رایان یک سری چیزها از مذهب رو خیلی خوب می‌فهمید. مذهب مورمون بسیار سخت‌گیر و پر توقع است و دقیقاً به شکل یهودیت، انسان را منزوی می‌کند. رایان همه‌ی این چیزها رو درک می‌کرد.»

بیشتر بخوانید: به خاطر خانواده در فیلم‌های تلخ بازی نمی‌کنم



نقش او در فیلم The Lovely Bones به فردی دیگر سپرده شد


این گاسلینگ بود که ابتدا برای بازی در نقش پدرِ دختر مقتول در The Lovely Bones انتخاب شده بود. او اعتقاد داشت که زیادی برای بازی در این نقش جوان است اما به هر حال ترغیبش کردند که قرارداد را امضا کند. فران والش، همسر و همکار پیتر جکسون، کارگردان فیلم، در این باره گفت: «رایان پیشمون دو سه بار اومد و گفت فرد مناسبی برای این نقش نیستم چون زیادی جوونم. ما هم گفتیم نه، می‌تونیم سنت رو بالا ببریم. می‌تونیم موهات رو کم کنیم.»

او اذعان داشت که سازندگان کاملاً مصمم بودند تا نقش به گاسلینگ برسد.
گاسلینگ برای بازی در این نقش وزن خود را بالا برد و ریش گذاشت. در این مورد به Hollywood Reporter گفت: «ما در مراحل قبل از شروع فیلم‌برداری زیاد صحبت نمی‌کردیم، و مشکل اصلی هم همین بود. بعد من رو صحنه حاضر شدم و دیدم همه چی در وضعیت اشتباهی قرار داشت. حالا من هم چاق شده بودم و هم بیکار!»

والش توضیح داد تا قبل این که همه‌ی بازیگران روی صحنه جمع شوند، نمی‌دانستند که چقدر این کار بی سرانجام خواهد بود.
هر چیزی که گاسلینگ نداشت را، مارک والبرگ داشت و جایگزینش شد. گاسلینگ اذعان داشت تصمیم برای جایگزینی، تصمیمی دو طرفه بود. او به The Guardian در این مورد گفت: «زیاد موضوع دراماتیکی نبود، صرفاً معلوم بود که بهتره کس دیگه این نقش رو بازی کنه. خودم حس کردم این فیلم، با حضور مارک والبرگ در این نقش فیلم بهتری خواهد شد... این که برای نقشی زیاد جوون باشی، چیز خوبیه.»

رایان گاسلینگ به همراه دوستش، یک گروه موسیقی نامتعارف را شکل داد


پس از جایگزین شدن نقشش در The Lovely Bones، گاسلینگ سه سال از صحنه‌ی بازیگری دوری کرد. در طول این مدت، با زک شیلد که در هنگام رابطه با ریچل مک‌آدامز و خواهرش با او آشنا شده بود، گروه Dead Man's Bones را تشکیل دادند. هر چند همگی اجرای فی‌البداهه‌ی آن‌ها را طنز می‌پنداشتند، اما اجرای آن‌ها کم‌کم سر و شکلی منسجم به خود گرفت و آماده برای روی صحنه‌ آوردن شد. این جا بود که آن‌ها فهمیدند این گونه اجراها از نظر هزینه، بسیار گران از آب در می‌آیند.

گاسلینگ در این مورد به Postmedia News گفت: «نمی‌دونستیم چطور سازها رو بنوازیم. برای همین یک سال رو به یادگیری اختصاص دادیم و بعدش شروع به ضبط کردن کردیم. بنابراین ناگهان، ما یک گروه موسیقی شدیم.»

آن‌ها اولین آلبوم خود را با LA's Silverlake Conservatory Children's Choir ضبط کردند. زک شیلد در مصاحبه‌ای با Rolling Stone در این مورد گفت: «اصلاً قصد نداشتیم موقع ضبط آواز بخونیم. اما وقتی وسط کار بودیم، شروع به خوندن کردیم و تصمیم گرفتم با بچه‌ها یک گروه تشکیل بدیم.»

گروه نمی‌توانست از همسرایان کودک در تورها استفاده کند. برای همین در مکان‌های مختلف کنسرت، از بچه‌های محلی همان‌ جا استفاده کردند. آن‌ها همچنین در شهرهای کنسرت، برنامه‌ای برای جذب و کشف استعدادها انجام دادند. گاسلینگ گفت قصدشان این است روی یک آلبوم دیگر هم کار کنند اما زمان زیادی از گفته‌هایش می‌گذرد و چیزی دیگر از این مورد ندیدیم. با این‌ که گاسلینگ گروه موسیقی داشت و یک آلبوم هم ضبط کرد، اما هیچگاه در جدول فروش‌های برتر نبود تا اینکه با آهنگ I'm Just Ken از فیلم باربی، همگان را شیفته و مجذوب خودش کرد.

او یک رابطه تناقض‌آلود با دیزنی‌لند دارد


رایان گاسلینگ در برنامه‌ی کونان اوبرایان اعتراف کرد:
«من رابطه‌‌ای پیچیده با دیزنی دارد که شامل هم احساس عشق و هم نفرت می‌شود».
او در این برنامه، سپس درباره‌ی افسانه‌ای محلی در مورد ارتشی از گربه‌ها گفت که دیزنی‌لند را از شر موش‌ها، وقتی که هر شب پارک تعطیل می‌شود، نجات می‌دهند. گاسلینگ فکر کرد که این داستانی خشن و البته ریاکارانه است، چون این سرزمین جادویی روی پشت یک موش ساخته شده بود. یکی از دلایل نفرتش از کمپانی، «شیطان‌صفت بودن» دیزنی است. او دلایل دیگر خود را هم برای احساسات متناقضش نسبت به دیزنی را شرح داد.
در مصاحبه با The Independent گاسلینگ اضافه کرد: « توجه به جزئیات در دیزنی هیچ‌گاه از قلم نمیوفتد. همیشه چیز جدیدی اونجاست. انگار کسی رویایی دیده و طوری اون رو واقعی ساخته که شما میتونید داخلش قدم بزنید و گشت و گذار کنید.»

شاید گاسلینگ احساسات متناقضی نسبت به دیزنی داشته باشد، اما هیچوقت یادش نمی‌رود حرفه‌ی خود را از دیزنی شروع کرده و کودکی خود را در یک پارک تفریحی گذراند. او در این باره به Postmedia News گفت: «هنوز هم به دیزنی‌لند میرم. یکی از محبوب‌ترین مکان‌ها برام تو کل دنیاست.»

گاسلینگ کارهای خیریه و انسان‌دوستانه زیادی انجام می‌دهد


مشابه خیلی از سلبریتی‌های دیگر، گاسلینگ هم در امور خیریه و انسان‌دوستانه مشارکت دارد. وقتی که در مورد خلوص نیت بازیگران در انجام اعمال انسان‌دوستانه سوال شد، به The Guardian گفت: «با ایکه خیلی از کارهایی که می‌کنن شرم‌آوره، اما باز هم عالیه. نیات سلبریتی‌ها، عین خیلی از آدم‌ها دیگه، ناب و پاک نیست. اما با این حال دارن یه کاری انجام میدن.»

او از سمت PETA (بنیاد مردمی رعایت اصول اخلاقی در برابر جانوران) نامه‌ای به McDonald's در مورد کشتار غیرانسانی مرغ‌ها در ایالات متحده آمریکا نوشت.

گاسلینگ همچنین در همکاری نزدیک با ارگان Invisible Children است تا با جمع‌آوری میلیون‌ها دلار بتواند به فاجعه‌ی کودک‌سربازی در اوگاندا کمک کند. او حتی فیلم‌نامه‌ای در رابطه با کودکان سرباز نوشت اما هنوز سرمایه‌ی مورد نظر برای فیلم‌برداری را دریافت نکرده است. گاسلینگ در این مورد به Entertainment Weekly گفت: «خیلی سخته بتونی فیلمی با حضور کودکان و سرشار از خشونت، که اتفاقاً بر اساس حقیقت هم هست، بسازی.»

حالا که گاسلینگ کمپانی تهیه‌کنندگی خود را برپا ساخته و قرارداد خوبی هم امضا کرده، شاید بتواند بالاخره داستانش را روی پرده‌های سینما بیاورد.

وقتی که گاسلینگ از کنگو دیدن می‌کرد، ویدئویی با همکاری ارگان Enough Project با عنوان «بالا بردن امید برای کنگو» ساخت. پس از این سفر، مطلبی در The Huffington Post نوشت و آشکار کرد که چگونه درگیری بر سر معادن و کنترل منابع در کنگو، باعث خشونت‌های بی‌بند و بار و قتل هزاران نفر و بی‌خانمان شدن میلیون‌ها نفر می‌شود. کارهای گاسلینگ در آفریقا زاویه دیدش نسبت به زندگی را تغییر داد. در این باره در کنفرانس ملی Campus Progress  گفت: «اون‌ها طوری نگاهم می‌کردند که انگار واقعاً کسی هستم که از دستش می‌تونه کارهایی بربیاد.»

او خود را با بهترین روش‌های ممکن برای نقش‌هایش آماده می‌کند


رایان گاسلینگ در کنار درک سیانفرانس، میشل ویلیامز و فیلت ولادیکا (بازیگران و کارگردان فیلم Blue Valentine)
رایان گاسلینگ جهت آماده شدن برای نقش خود، عمیقاً به تحقیق و جستجو می‌پردازد. وقتی که برای فیلم The Notebook آماده می‌شد، رفت و شاگرد یک نجار در کارولاینای جنوبی شد و برخی از اثاثیه استفاده شده در فیلم را هم خودش ساخت. همچنین زندگی یک معلم تاریخ در بروکلین را زیر نظر گرفت تا برای نقشش در فیلم Half Nelson به آمادگی مد نظرش برسد که البته همین نقش هم باعث اولین نامزدی اسکارش شد.

گاسلینگ مدت کوتاهی را با میشل ویلیامز و کودکی که نقش دختر آن‌ها در Blue Valentine را بازی کرد، مشغول به زندگی شد تا برای نیمه‌ی دوم فیلم خود را آماده کند. گاسلینگ در تایلند زندگی و ورزش رزمی موای تای را تمرین کرد تا به آمادگی مد نظرش برای فیلم Only God Forgives برسد، هرچند در مصاحبه‌ای با GQ در این مورد گفت: «فکر نکنم حتی یک بار هم تو اون فیلم از موای تای استفاده کرده باشم.»

برای آماده شدن در فیلم Crazy Stupid Love، مهارت‌های بارتندری را آموخت. برای The Ides of March خود را غرق سیاست آمریکا کرد. گاسلینگ در این مورد به The Independent گفت: «تحقیقات واقعاً جذاب بود. خیلی چیزها یاد گرفتم.»

بیشتر بخوانید: بهترین فیلم‌های عاشقانه و کمدی پنج سال اخیر



به خاطر آماده‌سازی‌های این‌چنینی برای نقش‌هایش، گاسلینگ اعتراف کرد که نقش کِن در باربی سخت‌ترین نقشی بود که در دوران حرفه‌ای خود داشته است چون هیچ ایده‌ای نداشت که چطور باید خودش را برای آن آماده کند. او به مجله W در این مورد گفت: «چطور خودتون رو برای نقش یک عروسک بدون خشتک 70 ساله آماده می‌کنید؟ هیچ جوره نمی‌تونید در موردش تحقیق کنید. کسی نیست که بخواهید ازش تقلید کند، مستندی وجود نداره تا ببینید، کتابی هم در مورد کِن نوشته نشده. فقط خودتی و خودت.»

رایان گاسلینگ یک فمنیست تمام عیار است


همواره نشانه‌هایی مبنی بر این وجود داشت که گاسلینگ یک فمنیست است. نحوه‌ای که در مورد مادرش، خواهرش و زنش اوا مندز صحبت می‌کند، آشکارا نشان می‌دهد او چطور خالصانه زنان را دوست دارد و به آن‌ها احترام می‌گذارد. وقتی که بچه بود، گاسلینگ کاملاً متوجه نگاه سودجویانه مردان به سمت مادرش بود و این موضوع به او درک عمیقی از سختی زندگی یک زن زیر بار دنیای مردسالارانه ‌داد. در سال 2016 در مصابه‌ای با The Standard گفت: «من همیشه زن‌ها رو بیشتر دوست داشتم. من توسط مادرم و خواهر بزرگترم، بزرگ شدم. به کلاس‌های رقص رفتم. زندگی شخصی و خانه‌ی من بیشتر زنانه است. اون‌ها از ما مردها بهترن. اون‌ها از من شخصیت بهتری می‌سازن.»

گاسلینگ امیدوار بود تا یک زن بتواند ریاست جمهوری آمریکا را بر عهده گیرد، چون به نظرش این جایگاه نیاز به یک زن برای درست کردن و اداره‌ی امور داشت.

پس از نقش‌پردازی در فیلم باربیِ گرتا گرویگ به عنوان کِن، بیشتر از همیشه مشخص شد که گاسلینگ یک فمنیست تمام عیار است. این نقش پرشور را برای این پذیرفت چون می‌خواست با زنان با استعداد کار کند. گرتا وقتی که در حال نوشتن فیلمنامه بود همواره گاسلینگ را برای نقش کن تصور می‌کرد و مارگو رابی هیچکسی را جز گاسلینگ نمی‌شناخت که بتواند نقش کِن را بازی کند. رابی در این مورد در مصاحبه با Variety گفت: «فکر نکنم ستاره‌های مرد هالیوود راضی باشن تو فیلمی بازی کنند که کارگردانش زن باشه و نقش اصلی فیلم هم نباشند. هر دومون حس کردیم رایان از اون دسته از مردها نیست.»

گاسلینگ خوشحال و مغرور در حمایت از پیام و مفهوم فیلم و همچنین نقشی که می‌توانست به زنان در زندگی بدهد، در فیلم باربی حضور پیدا کرد.

جمع بندی

رایان گاسلینگ بدون شک یکی از برترین و محبوب‌ترین بازیگران حال حاضر سینمای آمریکا و هالیوود است. او به مرور توانست جایگاهی تثبیت شده در سینما برای خودش بسازد. با این حال، ما خیلی وقت‌ها تنها به آنچه که در صحنه اتفاق می‌افتد توجه می‌کنیم و از زندگی واقعی بازیگرانی چون گاسلینگ بی‌خبریم. در مقاله‌ای که خواندید سعی کردیم نگاهی داشته باشیم به نکاتی جالب از جنبه‌های کمتر دیده شده‌ی زندگی این بازیگر دوست‌داشتنی.


منبع: ویجیاتو