فیلم‌های اکشن ماجراجویی معمولا تحت سلطه قهرمانان مرد قرار دارند با این وجود برخی از نمادین‌ترین شخصیت‌های زنی که تا به حال روی پرده سینما ظاهر شدند، به همین ژانر اکشن و ماجراجویی تعلق دارند.
چارسو پرس:فیلم‌های اکشن ماجراجویی معمولا تحت سلطه قهرمانان مرد قرار دارند. برای مثال اگر آثار کلاسیک این ژانر را در نظر بگیریم، نقش اول و قهرمان داستان‌هایشان یک مرد باستان‌شناس جسور مانند ایندیانا جونز یا جیک سالی است. با این وجود برخی از نمادین‌ترین شخصیت‌های زنی که تا به حال روی پرده سینما ظاهر شدند، به همین ژانر اکشن و ماجراجویی تعلق دارند. نقش‌های آن‌ها در داستان طیف وسیعی از الگوها را پوشش می‌دهد؛ عاشقانی که خود را از قالب قراردادی رها می‌کنند، باستان‌شناسان یا متخصصانی که وارد یک پروژه مهم می‌شوند یا در برخی موارد مثل خاری در چشم قهرمان داستان ظاهر شده و مدام با او بحث و جدل می‌کنند. صرف نظر از تاثیری که این شخصیت‌ها دارند، دهه‌ها فیلم اکشن ماجراجویی می‌توان مثال زد که یک زن نقش قهرمان را در آن‌ها ایفا می‌کند.

۱۰. هلنا شاو در فیلم «ایندیانا جونز و گردانه‌ی سرنوشت» (Indiana Jones and the Dial of Destiny)



هلنا شاو، دخترخوانده ایندیانا جونز که در فیلم اکشن ماجراجویی «ایندیانا جونز و گردانه‌ی سرنوشت» معرفی شد، یک چرخش جدید و جذاب را در کهن الگوی شخصیت زن قهرمان مجموعه به ارمغان آورد. اگرچه او عشق پدرش به باستان‌شناسی را به ارث برده، اما اولویت‌هایش متفاوت است. پس از مرگ پدر، او به یک دلال در بازار سیاه تبدیل می‌شد و عتیقه‌ها را به بالاترین قیمت پیشنهادی می‌فروخت. بدیهی است هنگام فروش اجناس خطرناکی مانند آنتیکیترا با مشکلاتی مواجه می‌شد. هلنا ثابت می‌کند که در طول مدتی که با ایندی بود کمی باعث دردسرش شد، به خصوص که اهدافشان هم برای این عتیقه متفاوت بود.

با این حال، هلنا زیر آن ظاهر خشن قلبی از طلا دارد، که همین ویژگی او را به شخصیتی حتی جذاب‌تر تبدیل می‌کند. او اجازه نمی‌دهد که ایندی به تنهایی جانش را به خطر بیندازد و او را از ماندن در گذشته برای همیشه نجات می‌دهد، زیرا می‌داند که ایندی یک زندگی دارد که باید به آن بازگردد. رفتار تند و تیز هلنا کاملا با دستیاران قبلی ایندیانا جونز متفاوت است، اما او یک تغییر خوشایند و یکی از جالب‌ترین شخصیت‌های این فرنچایز است.

۹. نیتیری در فیلم «آواتار» (Avatar)



دنیای آواتار پر از قهرمانان زن جذاب است، اما شاید جالب‌ترین آن‌ها نیتیری، جنگجوی ناوی باشد که در فیلم «آواتار»، جیک سالی را از مرگ نجات می‌دهد. اگرچه او در ابتدا به جیک یا هیچ‌کدام از انسان‌ها اعتماد ندارد، اما نشانه‌هایی را می‌بیند که به او ثابت می‌کند جیک به یک دلیل مهم زنده مانده است و به او ایمان پیدا می‌کند. نیتیری حاضر است برای عقایدش مبارزه کند، حتی اگر به این معنا باشد که با بقیه‌ی اعضای قبیله‌اش مخالفت کند یا علیه خواسته‌های کسانی که به شدت به آن‌ها اهمیت می‌دهد پیش برود. او الهام‌بخش اطرافیانش و همچنین تماشاگران است تا بهترین نسخه‌ی خودشان باشند.

علاوه بر تمام اینها، او یک مبارز قدرتمند است. او به جیک نحوه استفاده از تیر و کمان ناوی را آموزش داد و در چندین مورد ثابت کرد که مهارت بالایی در استفاده از این سلاح دارد. او بدون کمک کسی گروهی از گرگ‌ها را که سعی در کشتن جیک داشتند را از پا درآورد، که مهارت او را با چاقو در درگیری‌های نزدیک نیز نشان داد. او در هر سناریوی نبردی قدرتمند و ارزشمند است.

۸. لارا کرافت در فیلم «لارا کرافت: مهاجم مقبره» (Lara Croft: Tomb Raider)



با وجود اینکه لارا کرافت هنوز اقتباس سینمایی درخوری از شخصیتش دریافت نکرده، او همچنان در این ژانر یک شخصیت نمادین به شمار می‌رود. او تجسم کامل قهرمان زن در یک فیلم اکشن و ماجراجویی است. پیشینه او به لطف باستان‌شناس بودن پدرش، به فردی کاملا مناسب کاوش در آرامگاه‌های افسانه‌ای تبدیل شده است. لارا از مجموعه‌ای منحصربه‌فرد از مهارت‌ها برخوردار است و می‌تواند با انواع سلاح‌ها کار کند، هرچند سلاح‌های تخصصی او دو تپانچه هستند که گاهی اوقات شاید بیش از حد به آن‌ها اعتماد می‌کند.

علاوه بر توانایی‌های فیزیکی، لارا فوق‌العاده باهوش است (ویژگی‌ مهمی که در حل معما برای دسترسی به آثار باستانی به کارش می‌آید). لارا سرسخت‌تر از آن چیزی است که از پیشینه مرفه او انتظار می‌رود، که به او حس فوق‌العاده‌ای از انعطاف‌پذیری و غریزه بقا می‌بخشد که به خوبی با ماهیت خطرناک اکتشافاتش همخوانی دارد. قدرت بدنی لارا به او اجازه می‌دهد تا کارهای به نظر غیرممکن را انجام دهد و صرف نظر از اینکه چه هزینه‌ای می‌تواند برایش داشته باشد به او کمک می‌کند تا به هدف خود برسد.

۷. هولگا کیلگور در فیلم «اژدهایان و سیاه‌چاله‌ها: شرافت دزدها» (Dungeons & Dragons: Honour Among Thieves)



«سیاه‌چاله‌ها و اژدهایان: شرافت دزدها» فیلمی است که به شکل غیرمنتظره‌ای موفق از آب درآمد. تلاش‌های قبلی برای اقتباس از بازی رومیزی محبوب برای سینما همگی با شکست مواجه شده بودند، بنابراین موفقیت نسبی «شرافت دزدها» در گیشه، در کنار محبوبیت فوقالعاده آن نزد تماشاگران و منتقدان، یک غافلگیری خوشایند بود. این فیلم روح کمدی یک بازی دورهمی خوب با دوستان صمیمی را به تصویر می‌کشد، در عین حال برای کسانی که آشنایی چندانی با بازی ندارند نیز سرگرم‌کننده است. این فیلم دنیای فانتزی زیبا و سرگرم‌کننده‌ای را در عصری به ارمغان می‌آورد که اکثر آثار این ژانر کمی تاریک و غم‌انگیز هستند و به همین دلیل به کورسوی امیدی برای آینده این ژانر تبدیل شده است.

قدرت شخصیت‌ها بخشی از این موفقیت بود و شاید هیچ‌کدام از آن‌ها به اندازه هولگا کیلگور، بربر گروه، به خوبی پرداخته نشده و تماشایی نبودند. او تعادلی عالی بین یک جنگجوی سرسخت و زنی که به شدت به دوستان و خانواده‌اش اهمیت می‌دهد، برقرار می‌کند و همین باعث می‌شود که تماشاگران به راحتی در هر قدم او را تشویق کنند. اگرچه او هرگز فرزندی از خود نداشت، اما به نوعی مادرخوانده‌ی کایرا، دختر دوست صمیمی‌اش ادگین شد. این موضوع به تماشاگران اجازه می‌دهد تا جنبه‌ی لطیف او را ببینند آن هم قبل از اینکه به جنگ برود و هر کسی را که جرات ایستادگی در برابر او را دارد نابود کند.

۶. دکتر ابیگیل چیس در فیلم «گنجینه ملی» (National Treasure)



«گنجینه ملی» از ابتدا تا انتها یک ماجراجویی هیجان‌انگیز است. این فیلم به لطف موضوعش درباره سرقت گنجینه‌ی مهم و تاریخی آمریکایی به جای یک داستان ساختگی، به یکی از نمادین‌ترین فیلم‌های اکشن ماجراجویی تبدیل شده است. این فیلم به طور ماهرانه‌ای بین کمدی و جنبه‌های ترسناک ماجراجویی تعادل برقرار می‌کند. بن گیتس یکی از نمادین‌ترین نقش‌های نیکلاس کیج است و ایان هاو با بازی شان بین کاملا تهدیدآمیز به نظر می‌رسد. شخصیت ریلی بدون اینکه اغراق‌آمیز شود با لحن کنایه‌آمیز دوست‌داشتنی‌اش به فیلم طعمی دلنشین می‌بخشد.

با این حال، بن و دوستش رایلی بدون کمک دکتر ابیگیل چیس که برای ماجرای سرقت اعلامیه استقلال به آن‌ها می‌پیوندد، راه به جایی نمی‌بردند. او دانش بیشتری نسبت به بن یا رایلی در مورد اسناد تاریخی دارد و اطلاعاتی را در اختیار آن‌ها قرار می‌دهد که در صورت نداشتنش قادر به کشف این گنجینه نبودند. ارتباطاتی که او از طریق کار خود به عنوان بایگان برقرار کرده است به آن‌ها در تلاش برای پیمایش عرصه‌های پیچیده سیاسی واشینگتن دی سی کمک می‌کند. ابیگیل نقش اساسی در موفقیت گروه دارد و به همین دلیل باید او را یکی از بهترین شخصیت‌های فیلم دانست.

۵. رابی راندهاوس در فیلم «جومانجی: به جنگل خوش آمدید» (Jumanji: Welcome to the Jungle)



بخشی از موفقیت فیلم «جومانجی: به جنگل خوش آمدید» به خاطر کنایه‌های هوشمندانه به کلیشه‌های ژانر است. رابی راندهاوس یکی از بهترین نمونه‌های این طنز کنایه‌آمیز است. از همان لحظه‌ای که او در جنگل جومانجی فرود می‌آید، در مورد این که لباسش برای زنده ماندن در چنین محیط خطرناکی مناسب نیست، اظهار نظر می‌کند (اشاره ای به این که شخصیت‌های زن در فیلم‌های اکشن و ماجراجویی اغلب با لباس‌های باز و تحریک‌کننده ظاهر می‌شوند تا برای مخاطب جذاب باشند، به جای اینکه واقعا شانس زنده ماندنشان را در مواجهه با خطرات بالا ببرند).

البته با وجود تمام این شوخی‌ها، او نقش مهمی در فرار گروه از جومانجی ایفا می‌کند. مهارت‌های رزمی‌اش (هر چقدر هم احمقانه به نظر برسند) به او اجازه می‌دهند تا از دوستان تازه خود در برابر برخی از بزرگ‌ترین خطرات محافظت کند. رابی یک آکروبات‌باز ماهر است که به او امکان می‌دهد به چیزهایی دست یابد که برای گروه غیرقابل دسترس است. در فیلم دوم اکشن ماجراجویی «جومانجی: مرحله بعد» (Jumanji: The Next Level) او همچنین یاد می‌گیرد که چگونه از نانچیکو استفاده کند، که این مهارت او را به یک زن قهرمان حتی تواناتر تبدیل می‌کند. او نمونه اولیه یک قهرمان زن اکشن است، و نیشخندی صمیمانه به الگوهای تکراری و کلیشه‌ای همتایانش می‌زند.

۴. الی ستلر در فیلم «پارک ژوراسیک» (Jurassic Park)



«پارک ژوراسیک» از بسیاری جهات یکی از شاهکارهای کلاسیک به شمار می‌رود و تاثیر آن هنوز هم در صنعت فیلمسازی احساس می‌شود. یکی از بزرگ‌ترین دستاوردهای آن برای کل صنعت سینما، دکتر الی ستلر، دیرین‌گیاه‌شناس پرشور با بازی لورا درن است. بخشی از این موفقیت به خاطر همکاری لورا درن در کنار فیلمسازان است تا اطمینان حاصل کنند که ستلر هرگز به دام قهرمانان اکشن بیش‌ از حد جنسی‌شده‌ای نمی‌افتد که جز ایستادن و زیبا به نظر رسیدن هیچ کمکی به داستان نمی‌کنند. او نقش مهمی در تعیین نحوه نمایش شخصیت خود داشت، به خصوص در لباس‌های معروفش.

دکتر الی ستلر در فیلم اکشن ماجراجویی «پارک ژوراسیک» هرگز به خاطر زن بودنش مورد بی‌احترامی یا سرزنش قرار نمی‌گیرد و به معنای واقعی یک قهرمان است. این موضوع، تمایزی آشکار با نحوه‌ی به تصویر کشیدن برخی شخصیت‌های زن در فیلم‌های اکشن آن زمان دارد. ستلر شخصیتی مهربان و دلسوز است و هم در مواقعی که به چیزی اعتقاد دارد، قاطعانه از آن دفاع می‌کند. او از به چالش کشیدن هنجارها و انجام کارهایی که مطمئن است واهمه‌ایی ندارد. نمایش آسیب‌پذیری ستلر، که در شخصیت‌های محوری فیلم‌های اکشن نادر است، یکی از نقاط قوت او به شمار می‌رود. فروپاشی روحی او در پایان فیلم «پارک ژوراسیک»، یکی از به‌یادماندنی‌ترین صحنه‌های این فیلم است که حتی پس از گذشت سال‌ها، همچنان تماشاگران را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

۳. ماریون ریونوود در فیلم «مهاجمان صندوق گمشده» (Raiders of the Lost Ark)



شبیه بسیاری از دستیاران زن دیگر ایندیانا جونز، ارتباط ماریون با باستان‌شناس مشهور به دوستی او با کل خانواده‌اش برمی‌گردد. دکتر ریونوود استاد ایندی بود و در طول زمانی که با هم گذراندند، ایندی عاشق ماریون شد. با این حال در مقطعی او خانواده‌ی ماریون را بدون هیچ توضیحی ترک کرد، زخمی که حتی در زمان «در جستجوی صندوقچه گمشده» هنوز التیام نیافته بود. آن‌ها دوباره به هم پیوستند آن هم زمانی که ایندی به دنبال به دست آوردن عصا برای کمک به جستجوی خود برای صندوقچه عهد بود. ایندی نزد ماریون رفت و او هم اصرار کرد که تا زمانی که ایندی بتواند قیمت کامل قول داده شده برای اثر را به او بپردازد، در کنارش سفر کند.

تاثیر ماریون ریونوود را به راحتی می‌توان در شخصیت‌های زن دیگر دنیای اکشن و ماجراجویی مشاهده کرد. مهارت او در مدیریت منابع ثابت کرد که زنان می‌توانند در کنار همتایان مرد خود بایستند، زیرا او به اندازه‌ی ایندی از جریان اتفاقات باخبر است. او پرشور و از ارزش خود آگاه است، همانطور که زمانی که جونز را به خاطر نحوه‌ی پایان رابطه‌شان در جوانی سرزنش می‌کند، دیده می‌شود. او می‌داند که لیاقت چنین رفتاری را نداشته و باعث می‌شود ایندی هم از این بابت احساس بدی داشته باشد. او شاید یک مبارز سرسخت نباشد، اما به حق عضو ارزشمندی از گروه است و باید مورد توجه واقع شود.

۲. الیزابت سوان در فیلم «دزدان دریایی کاراییب» (Pirates of the Caribbean)



در ابتدای مجموعه «دزدان دریایی کارائیب»، الیزابت سوان به عنوان یک دختر نجیب‌زاده‌ی نازپرورده قابل نادیده گرفته شدن و تنها انگیزه سفر ویل ترنر به دریای پر‌تلاطم برای نجات اوست. با این حال سازندگان فیلم از همان ابتدا به خوبی نشان می‌دهند که الیزابت سوان فردی نیست که به راحتی بتوان او را نادیده گرفت. او روحیه‌ای استوار دارد و هر تلاشی برای سرکوب اراده‌اش – به ویژه ازدواج احتمالی با ناخدای نفرت‌انگیز نوریگتون – را رد می‌کند. او باهوش است و به خوبی می‌داند چگونه اطرافیانش، از جمله جک اسپارو را که به حرف هیچ‌کس گوش نمی‌دهد متقاعد کند تا خواسته‌های او را انجام دهند.

با پیشرفت مجموعه، الیزابت بیشتر شبیه دزدان دریایی می‌شود و تمام وقت خود را در کنارشان می‌گذراند. تحول سوان در «پایان جهان» که آخرین حضور پررنگ او هم هست، کاملا مشهود است. جایی که خدمه الیزابت را به عنوان پادشاه دزدان‌ها انتخاب می‌کنند و رهبری آن‌ها را برای نبرد با کتلر بکت قاتل و خدمه‌اش به او می‌سپارند. سوان درست مانند هر رهبر بزرگی، سخنرانی قدرتمندی ارائه می‌دهد. بخشی از تبدیل شدن الیزابت به این نسخه از خودش ناشی از واکنش‌های مخاطبان به فیلم اول است. دختران جوان با دیدن سوان در حال شمشیرزنی و ایستادگی در برابر کسانی که می‌خواستند به او آسیب برسانند، ارتباط برقرار کردند و به همین ترتیب، این جنبه از شخصیت در قسمت‌های بعدی مجموعه برجسته‌تر شد. الیزابت یکی از نمادین‌ترین شخصیت‌های زن در فیلم اکشن ماجراجویی «دزدان کارائیب» است و نقشی محوری در خط داستانی دارد.


بیشتر بخوانید: اخبار و مطالب سینمای جهان


۱. اولین کارناهان در فیلم «مومیای» (The Mummy)


اولین کارناهان تجسم غیرمنتظره قهرمان اکشن است. او هرچند به اندازه برخی از زنان دیگر در این ژانر مهارت مبارزه ندارد، اما با هوش خارق‌العاده خود این کمبود را جبران می‌کند. پیشینه او به عنوان کتابدار و تمایلش برای پیوستن به محققان بمبریج، انبوهی از دانش در اختیارش قرار می‌دهد که هیچ یک از شخصیت‌های دیگر (به جز شاید رییس و اردث بی) از آن برخوردار نیستند. پیدا کردن کتاب آمون-را آرزوی دوران کودکی اوست که همین امر باعث ایجاد ارتباطی عمیق و شخصی او با وقایعی می‌شود که در طول فیلم رخ می‌دهد.

ممکن است که اولین کارناهان در واقع شخصیت اصلی اکشن ماجراجویی «مومیایی» باشد تا ریک اوکانل و به عنوان زن قهرمان و شخصیت اصلی فیلم شناخته شود. از این گذشته، او کسی است که با خواندن کتاب مردگان و بیدار کردن ایمهوتپ، داستان را پیش می‌برد. مهم‌تر از آن او کسی است که ایمهوتپ را در نبرد اوج فیلم متوقف می‌کند. اگرچه ممکن است اوکانل کسی باشد که ضربه نهایی را وارد می‌کند، اما اولین است که هیروگلیف‌ها را ترجمه می‌کند و دوباره ایمهوتپ را فانی می‌سازد و در وهله اول به اوکانل اجازه می‌دهد او را به قتل برساند. او باهوش، مبتکر و نمونه کامل زنی است که باید در این ژانر وجود داشته باشد.
منبع: دیجی‌مگ