اگر از طرفداران مجموعه هستید، به یاد آوردن اعضای خانوادهی آبوت و اینکه چه کسانی در دو فیلم اول زنده ماندند، چندان سخت نیست. با این حال، قبل از تماشای فیلم «یک مکان ساکت: روز اول»، نکات دیگری را هم باید به یاد بیاورید؛ در این مقاله، این جزئیات را مرور میکنیم تا با این جهان و این موجودات فضایی که آن را به تسخیر خود درآوردهاند، آشنایی بیشتری پیدا کنید.
چارسو پرس: کسی انتظار نداشت که «یک مکان ساکت» (۲۰۱۸) به یکی از بهترین فیلمهای ترسناک قرن ۲۱ تبدیل شود. اما این فیلم به کارگردانی جان کرازینسکی نه تنها نقدهای مثبتی دریافت کرد بلکه با بودجهی ناچیز ۱۷ میلیون دلاری، به فروش خیرهکنندهی ۳۴۰ میلیون دلاری دست یافت. تماشاگران به سرعت عاشق داستان هوشمندانهی موجودات فضاییای شدند که بر اساس صدا شکار میکنند و در عین حال با برداشت واقعگرایانهی کرازینسکی از خانوادهی آبوت ارتباط برقرار کردند. این موفقیت بدین معنا بود که فیلم بیتردید یک دنباله هم خواهد داشت. کرازینسکی سال ۲۰۲۰ با «یک مکان ساکت: بخش ۲» بار دیگر پشت دوربین قرار گرفت و داستان خانوادهی آبوت را ادامه داد. این دنباله شاید به خوبیِ قسمت اول نباشد، اما به اندازهی کافی راضیکننده بود تا بتواند به فروش ۲۹۷ میلیون دلاری برسد، آنهم در دوران همهگیری کووید-۱۹، که دستاورد بزرگی است. حالا پیش از آنکه فیلم «یک مکان ساکت: بخش ۳» اکران شود، یک نسخهی فرعی از این مجموعه با نام «یک مکان ساکت: روز اول» (A Quiet Place: Day One) روی پرده رفته است که این جهان را گسترش میدهد.
اگر از طرفداران مجموعه هستید، به یاد آوردن اعضای خانوادهی آبوت و اینکه چه کسانی در دو فیلم اول زنده ماندند، چندان سخت نیست. با این حال، قبل از تماشای فیلم «یک مکان ساکت: روز اول»، نکات دیگری را هم باید به یاد بیاورید؛ در این مقاله، این جزئیات را مرور میکنیم تا با این جهان و این موجودات فضایی که آن را به تسخیر خود درآوردهاند، آشنایی بیشتری پیدا کنید.
دو فیلم پیشین این فرنچایز در حقیقت ارتباط خاصی با «روز اول» ندارند؛ اما در باب یادآوری، قصهی آنها در جهانی اتفاق میافتد که موجودات فضایی به کرهی زمین حمله کردهاند و از طریق صدا شکار میکنند. ما رویدادها را از زاویه دید اعضای خانوادهی آبوت مشاهده میکنیم. قسمت اول، با مرگ ناگهانی بو، کوچکترین فرزند خانوادهی آبوت آغاز میشود. مدتی بعد، مادر خانواده، اِوِلین (امیلی بلانت) باردار میشود و پدر خانواده، لی (جان کرازینسکی)، برای نجات دو فرزند دیگر خود، مارکوس (نوآ جوپ) و ریگن (میلیسنت سیموندز)، جانش را فدا میکند تا خانواده با مرگ پدر، با بحران جدی روبهرو شود.
اِوِلین بچهاش را در شرایط سخت به دنیا میآورد و ریگن که از کمشنوایی رنج میبرد، کشف مهمی انجام میدهد. او متوجه میشود که با قرار دادن کاشت حلزونی خود (وسیلهای الکترونیکی که در گوش داخلی افراد کمشنوا یا ناشنوا قرار میگیرد و حس شنوایی را به آنها میدهد) در کنار یک میکروفون، صدایی آزاردهنده ایجاد میشود که میتواند این هیولاهای فضایی را به طور موقت از کار بیندازد. با اتکا به این دانش جدید، خانواده آبوت راهی سفری پرمخاطره میشوند تا بازماندگان دیگر و یک مکان امن تازه پیدا کنند.
در قسمت دوم، ما دوباره خانواده ابوت را در شرایطی پیچیده ملاقات میکنیم. در این میان، شخصیت جدیدی به داستان اضافه میشود: امِت (کیلین مورفی)، دوست قدیمی خانواده که زیر زمین یک پناهگاه امن ساخته است. ریگن با کشف یک سیگنال رادیویی که از جزیرهای نزدیک مخابره میشود، ایدهای جسورانه را مطرح میکند: او معتقد است که با استفاده از کاشت حلزونی خود و فرستادن امواج صوتی از طریق برج رادیویی آن جزیره، میتواند موجودات فضایی را در ابعاد گستردهتری تحتتاثیر قرار دهد و به بازماندگان کمک کند.
امت و ریگن با قایقی کهنه راهی جزیره و آنجا با گروهی از بازماندگان روبهرو میشوند که پناهگاه امنی ساخته و زندگی آرامی را در پیش گرفتهاند. اما این آرامش ماندگار نیست، زیرا موجودی فضایی خود را به جزیره رسانده و به آنها حمله میکند. ریگن در نهایت، در اقدامی شجاعانه، فرکانس مورد نظر را از ایستگاه رادیویی پخش میکند تا جان خود و امت را نجات دهد. این سیگنال که از جزیره خارج میشود، توسط اِوِلین و مارکوس که در پناهگاه محبوس شدهاند نیز دریافت میشود.
«یک مکان ساکت» نزدیک به سه ماه پس از حملهی موجودات فضایی آغاز میشود. ما چگونگی شروع ماجرا را نمیبینیم، اما عواقب آن را با تصاویری آخرالزمانی مشاهده میکنیم. بازماندگان آموختهاند که بیگانگان با صدا شکار میکنند، گوشهایشان باز میشود و آنها را قادر میسازد تا حتی ضعیفترین صداها را تشخیص دهند. اگر پانصد متر دورتر از یک بیگانه روی یک برگ خشک پا بگذارید، باید با زندگی خداحافظی کنید. این بیگانگان با چهار دست و پا مانند سگها به سرعت حرکت میکنند، اما همچنین میتوانند بایستند. و در حالی که کور هستند، گوشهایی شبیه به صدف ناتیلوس دارند.
با اینکه در فیلم به ما گفته نمیشود که این بیگانگان چه هستند یا از کجا آمدهاند اما خوشبختانه، جان کرازینسکی در مصاحبهای در سال ۲۰۱۸، جزئیات بیشتری از آنها ارائه داد: «آنها موجودات فضایی متفکری هستند و برای من ایدهی یک شکارچی، ایدهی یک انگل، ایدهی چیزی که وارد یک اکوسیستم [دیگر] میشود جالب بود.»
او سپس اضافه میکند: «آنها روی سیارهای بزرگ شدهاند که در آن نه انسانی وجود داشته و نه نوری؛ بنابراین به چشم نیازی ندارند و تنها میتوانند با صدا شکار کنند. همچنین آنها روشی برای محافظت از خود در برابر خطرات توسعه دادهاند، به همین دلیل ضد گلوله هستند. همین زره [احتمالا] دلیلی است که آنها توانستهاند از انفجار سیارهشان جان سالم به در ببرند و سپس روی شهابسنگها زنده بمانند، زیرا تکامل یافتهاند تا ضد گلوله باشند. اگر خودشان را باز نکنند، آنها آسیبناپذیر خواهند بود.»
فیلم «یک مکان ساکت: روز اول» همانطور که از نامش هم مشخص است، نخستین روز حملهی این موجودات به کرهی زمین را از طریق شخصیتهایی -در شهر نیویورک- به تصویر میکشد. با این حال، ما قبلا در دقایق ابتدایی «یک مکان ساکت: بخش ۲» هم روز اول را دیدهایم. در قسمت دوم، این اتفاق نه در یک کلانشهر، بلکه در منطقهی مسکونی میلبروک (نیویورک) رخ میدهد. زمانی که خانوادهی آبوت سرگرم تماشای مسابقهی ورزشی فرزند کوچکشان هستند، شهابسنگها از افق نزدیک عبور میکنند. والدین که نگران شدهاند، بازی را لغو میکنند و تصمیم میگیرند به خانه بروند، اما چند دقیقه بعد، بیگانگان ظاهر شده و کشتار خود را آغاز میکنند.
قسمت اول از روز ۸۹ آغاز میشود و در دقایق ابتدایی بر مرگ بو آبوت، فرزند کوچک خانواده متمرکز است. ادامهی فیلم اما در طول سه ۷۲ ساعت، بین روزهای ۴۷۲ تا ۴۷۴ اتفاق میافتد. ما هرگز نمیبینیم که این موجودات طعمهشان را بخورند. به نظر میرسد تنها هدفشان کشتار است و در حالی که خانوادههایی مانند آبوت راهی برای ساکت ماندن پیدا کردهاند، این فقط به تعویق انداختنِ یک مرگ اجتنابناپذیر است.
فیلم یک صحنهی سوالبرانگیز هم دارد، جایی که آبوتها پشت آبشار میروند و با صدای معمولی صحبت میکنند؛ این باعث میشود از خودتان بپرسید که چرا آنجا زندگی نمیکنند؟ چون اینطور برداشت میشود که بیگانگان، با وجود شنوایی فوقالعاده، قادر به تشخیص صداهای ترکیبی نیستند. بنابراین اگر خودتان را در کنار یک صدای طبیعی بلند، مانند صدای یک آبشار قرار دهید، به احتمال زیاد ایمنتر خواهید بود. پس چرا آنها آنجا مستقر نشدند؟!
رویدادهای «یک مکان ساکت: بخش ۲» -پس از سکانس آغازین- از جایی که قسمت اول تمام شد، ادامه مییابد و در روزهای ۴۷۴ تا ۴۷۷، باز هم در یک بازهی زمانی سه روزه اتفاق میافتد. این بار البته قصه اندکی بزرگتر است و بازماندگان دیگری را هم ملاقات میکنیم و در پایان، شخصیتها نه تنها نحوهی زنده ماندن، بلکه نحوهی نابودی بیگانگان را هم کشف کردهاند.
جان کرازینسکی به این موضوع اشاره کرد که بیگانگان در «یک مکان ساکت» آسیبناپذیر هستند و به گونهای تکامل یافتهاند که نفوذناپذیر باشند. فرستادن ارتش برای سرنگون کردن آنها کافی نیست، زیرا آنها در برابر روشهای معمول مبارزهی انسانها مقاومت بالایی دارند. با این حال، همانطور که در خلاصه داستان دو فیلم اول اشاره کردیم، نقطه ضعف آنها در نهایت آشکار میشود: برجستهترین ویژگی آنها، یعنی گوش قویشان، بزرگترین ضعف آنها هم هست. با چنین قدرت شنوایی فوقالعادهای که بیگانگان دارند، اگر صدایی برایشان آنقدر شدید شود که غیرقابل تحمل باشد، چه اتفاقی میافتد؟
ریگن آبوت در قسمت اول، با تشکر از فرکانس بالای ایمپلنت کاشت حلزونی خود این کار را انجام میدهد؛ یک بیگانه در مفابل چشمان او از پا درمیآید، با عذاب به خود میپیچد، فلج میشود و نمیتواند به کسی آسیب برساند. بنابراین با یک فرکانس درست، آنها در ضعیفترین حالت خود هستند و میتوان نابودشان کرد. این موضوع دوباره در «یک مکان ساکت: بخش ۲» زمانی که ریگان ایمپلنت خود را روی یک میکروفون قرار میدهد و صدا را در سراسر جزیره پخش میکند، نمایش داده میشود. حالا نه تنها خانوادهی آبوت ضعف بیگانگان را کشف کردهاند، بلکه بقیهی بازماندگان نیز بهزودی از آن مطلع خواهند شد.
البته صداهای با فرکانس بالا، تنها نقطه ضعف هیولاها نیست. در قسمت دوم مشخص میشود که آنها نمیتوانند شنا کنند. همچنین فاش میشود که دولت ایالات متحده هم کشف کرده است که بیگانگان شنا بلد نیستند و در صورت ورود به آب غرق خواهند شد. با این دانش، گارد ملی، مردم را به جزایر کوچک منتقل کرده است. این روش تا زمانی که قایقی در نزدیکی فضاییها نباشد تا به آن بچسبند، کارساز است. فیلم «یک مکان ساکت: بخش ۳» که سال ۲۰۱۵ روی پرده میرود، احتمالا این دو نقطه ضعف را در کانون توجه قرار خواهد داد. البته با این جزئیات تازه، ساخت یک فیلم ترسناک برای جان کرازینسکی سختتر خواهد بود زیرا این موجودات دیگر آنقدرها ناشناخته و شکستناپذیر نیستند و شخصیتها هم روشهای مبارزه با آنها را آموختهاند.
فیلم «یک مکان ساکت: روز اول» که هماکنون روی پرده است، تا اینجا نقدهای مثبتی دریافت کرده و به فروش خوبی هم رسیده است. کارگردانی فیلم را مایکل سارنوسکی برعهده دارد و در آن بازیگرانی همچون لوپیتا نیونگو، جوزف کوئین، الکس وولف و جایمن هانسو به ایفای نقش میپردازند.
اگر از طرفداران مجموعه هستید، به یاد آوردن اعضای خانوادهی آبوت و اینکه چه کسانی در دو فیلم اول زنده ماندند، چندان سخت نیست. با این حال، قبل از تماشای فیلم «یک مکان ساکت: روز اول»، نکات دیگری را هم باید به یاد بیاورید؛ در این مقاله، این جزئیات را مرور میکنیم تا با این جهان و این موجودات فضایی که آن را به تسخیر خود درآوردهاند، آشنایی بیشتری پیدا کنید.
جزئیات داستانی قسمت اول و دوم فیلم «یک مکان ساکت»
دو فیلم پیشین این فرنچایز در حقیقت ارتباط خاصی با «روز اول» ندارند؛ اما در باب یادآوری، قصهی آنها در جهانی اتفاق میافتد که موجودات فضایی به کرهی زمین حمله کردهاند و از طریق صدا شکار میکنند. ما رویدادها را از زاویه دید اعضای خانوادهی آبوت مشاهده میکنیم. قسمت اول، با مرگ ناگهانی بو، کوچکترین فرزند خانوادهی آبوت آغاز میشود. مدتی بعد، مادر خانواده، اِوِلین (امیلی بلانت) باردار میشود و پدر خانواده، لی (جان کرازینسکی)، برای نجات دو فرزند دیگر خود، مارکوس (نوآ جوپ) و ریگن (میلیسنت سیموندز)، جانش را فدا میکند تا خانواده با مرگ پدر، با بحران جدی روبهرو شود.
اِوِلین بچهاش را در شرایط سخت به دنیا میآورد و ریگن که از کمشنوایی رنج میبرد، کشف مهمی انجام میدهد. او متوجه میشود که با قرار دادن کاشت حلزونی خود (وسیلهای الکترونیکی که در گوش داخلی افراد کمشنوا یا ناشنوا قرار میگیرد و حس شنوایی را به آنها میدهد) در کنار یک میکروفون، صدایی آزاردهنده ایجاد میشود که میتواند این هیولاهای فضایی را به طور موقت از کار بیندازد. با اتکا به این دانش جدید، خانواده آبوت راهی سفری پرمخاطره میشوند تا بازماندگان دیگر و یک مکان امن تازه پیدا کنند.
در قسمت دوم، ما دوباره خانواده ابوت را در شرایطی پیچیده ملاقات میکنیم. در این میان، شخصیت جدیدی به داستان اضافه میشود: امِت (کیلین مورفی)، دوست قدیمی خانواده که زیر زمین یک پناهگاه امن ساخته است. ریگن با کشف یک سیگنال رادیویی که از جزیرهای نزدیک مخابره میشود، ایدهای جسورانه را مطرح میکند: او معتقد است که با استفاده از کاشت حلزونی خود و فرستادن امواج صوتی از طریق برج رادیویی آن جزیره، میتواند موجودات فضایی را در ابعاد گستردهتری تحتتاثیر قرار دهد و به بازماندگان کمک کند.
امت و ریگن با قایقی کهنه راهی جزیره و آنجا با گروهی از بازماندگان روبهرو میشوند که پناهگاه امنی ساخته و زندگی آرامی را در پیش گرفتهاند. اما این آرامش ماندگار نیست، زیرا موجودی فضایی خود را به جزیره رسانده و به آنها حمله میکند. ریگن در نهایت، در اقدامی شجاعانه، فرکانس مورد نظر را از ایستگاه رادیویی پخش میکند تا جان خود و امت را نجات دهد. این سیگنال که از جزیره خارج میشود، توسط اِوِلین و مارکوس که در پناهگاه محبوس شدهاند نیز دریافت میشود.
بیشتر بخوانید: فیلم «یک مکان ساکت: روز اول» یک مشکل بزرگ حلنشدنی دارد
موجودات فضایی فیلم «یک مکان ساکت: روز اول» از کجا آمدهاند؟
«یک مکان ساکت» نزدیک به سه ماه پس از حملهی موجودات فضایی آغاز میشود. ما چگونگی شروع ماجرا را نمیبینیم، اما عواقب آن را با تصاویری آخرالزمانی مشاهده میکنیم. بازماندگان آموختهاند که بیگانگان با صدا شکار میکنند، گوشهایشان باز میشود و آنها را قادر میسازد تا حتی ضعیفترین صداها را تشخیص دهند. اگر پانصد متر دورتر از یک بیگانه روی یک برگ خشک پا بگذارید، باید با زندگی خداحافظی کنید. این بیگانگان با چهار دست و پا مانند سگها به سرعت حرکت میکنند، اما همچنین میتوانند بایستند. و در حالی که کور هستند، گوشهایی شبیه به صدف ناتیلوس دارند.
با اینکه در فیلم به ما گفته نمیشود که این بیگانگان چه هستند یا از کجا آمدهاند اما خوشبختانه، جان کرازینسکی در مصاحبهای در سال ۲۰۱۸، جزئیات بیشتری از آنها ارائه داد: «آنها موجودات فضایی متفکری هستند و برای من ایدهی یک شکارچی، ایدهی یک انگل، ایدهی چیزی که وارد یک اکوسیستم [دیگر] میشود جالب بود.»
او سپس اضافه میکند: «آنها روی سیارهای بزرگ شدهاند که در آن نه انسانی وجود داشته و نه نوری؛ بنابراین به چشم نیازی ندارند و تنها میتوانند با صدا شکار کنند. همچنین آنها روشی برای محافظت از خود در برابر خطرات توسعه دادهاند، به همین دلیل ضد گلوله هستند. همین زره [احتمالا] دلیلی است که آنها توانستهاند از انفجار سیارهشان جان سالم به در ببرند و سپس روی شهابسنگها زنده بمانند، زیرا تکامل یافتهاند تا ضد گلوله باشند. اگر خودشان را باز نکنند، آنها آسیبناپذیر خواهند بود.»
قصهی سه فیلم اول مجموعه در یک بازه زمانی ۴۷۷ روزه اتفاق میافتد
فیلم «یک مکان ساکت: روز اول» همانطور که از نامش هم مشخص است، نخستین روز حملهی این موجودات به کرهی زمین را از طریق شخصیتهایی -در شهر نیویورک- به تصویر میکشد. با این حال، ما قبلا در دقایق ابتدایی «یک مکان ساکت: بخش ۲» هم روز اول را دیدهایم. در قسمت دوم، این اتفاق نه در یک کلانشهر، بلکه در منطقهی مسکونی میلبروک (نیویورک) رخ میدهد. زمانی که خانوادهی آبوت سرگرم تماشای مسابقهی ورزشی فرزند کوچکشان هستند، شهابسنگها از افق نزدیک عبور میکنند. والدین که نگران شدهاند، بازی را لغو میکنند و تصمیم میگیرند به خانه بروند، اما چند دقیقه بعد، بیگانگان ظاهر شده و کشتار خود را آغاز میکنند.
قسمت اول از روز ۸۹ آغاز میشود و در دقایق ابتدایی بر مرگ بو آبوت، فرزند کوچک خانواده متمرکز است. ادامهی فیلم اما در طول سه ۷۲ ساعت، بین روزهای ۴۷۲ تا ۴۷۴ اتفاق میافتد. ما هرگز نمیبینیم که این موجودات طعمهشان را بخورند. به نظر میرسد تنها هدفشان کشتار است و در حالی که خانوادههایی مانند آبوت راهی برای ساکت ماندن پیدا کردهاند، این فقط به تعویق انداختنِ یک مرگ اجتنابناپذیر است.
فیلم یک صحنهی سوالبرانگیز هم دارد، جایی که آبوتها پشت آبشار میروند و با صدای معمولی صحبت میکنند؛ این باعث میشود از خودتان بپرسید که چرا آنجا زندگی نمیکنند؟ چون اینطور برداشت میشود که بیگانگان، با وجود شنوایی فوقالعاده، قادر به تشخیص صداهای ترکیبی نیستند. بنابراین اگر خودتان را در کنار یک صدای طبیعی بلند، مانند صدای یک آبشار قرار دهید، به احتمال زیاد ایمنتر خواهید بود. پس چرا آنها آنجا مستقر نشدند؟!
رویدادهای «یک مکان ساکت: بخش ۲» -پس از سکانس آغازین- از جایی که قسمت اول تمام شد، ادامه مییابد و در روزهای ۴۷۴ تا ۴۷۷، باز هم در یک بازهی زمانی سه روزه اتفاق میافتد. این بار البته قصه اندکی بزرگتر است و بازماندگان دیگری را هم ملاقات میکنیم و در پایان، شخصیتها نه تنها نحوهی زنده ماندن، بلکه نحوهی نابودی بیگانگان را هم کشف کردهاند.
انسانها در دو فیلم اول، نقطه ضعف موجودات فضایی را کشف کردهاند
جان کرازینسکی به این موضوع اشاره کرد که بیگانگان در «یک مکان ساکت» آسیبناپذیر هستند و به گونهای تکامل یافتهاند که نفوذناپذیر باشند. فرستادن ارتش برای سرنگون کردن آنها کافی نیست، زیرا آنها در برابر روشهای معمول مبارزهی انسانها مقاومت بالایی دارند. با این حال، همانطور که در خلاصه داستان دو فیلم اول اشاره کردیم، نقطه ضعف آنها در نهایت آشکار میشود: برجستهترین ویژگی آنها، یعنی گوش قویشان، بزرگترین ضعف آنها هم هست. با چنین قدرت شنوایی فوقالعادهای که بیگانگان دارند، اگر صدایی برایشان آنقدر شدید شود که غیرقابل تحمل باشد، چه اتفاقی میافتد؟
بیشتر بخوانید: اخبار و مطالب سینمای جهان
ریگن آبوت در قسمت اول، با تشکر از فرکانس بالای ایمپلنت کاشت حلزونی خود این کار را انجام میدهد؛ یک بیگانه در مفابل چشمان او از پا درمیآید، با عذاب به خود میپیچد، فلج میشود و نمیتواند به کسی آسیب برساند. بنابراین با یک فرکانس درست، آنها در ضعیفترین حالت خود هستند و میتوان نابودشان کرد. این موضوع دوباره در «یک مکان ساکت: بخش ۲» زمانی که ریگان ایمپلنت خود را روی یک میکروفون قرار میدهد و صدا را در سراسر جزیره پخش میکند، نمایش داده میشود. حالا نه تنها خانوادهی آبوت ضعف بیگانگان را کشف کردهاند، بلکه بقیهی بازماندگان نیز بهزودی از آن مطلع خواهند شد.
البته صداهای با فرکانس بالا، تنها نقطه ضعف هیولاها نیست. در قسمت دوم مشخص میشود که آنها نمیتوانند شنا کنند. همچنین فاش میشود که دولت ایالات متحده هم کشف کرده است که بیگانگان شنا بلد نیستند و در صورت ورود به آب غرق خواهند شد. با این دانش، گارد ملی، مردم را به جزایر کوچک منتقل کرده است. این روش تا زمانی که قایقی در نزدیکی فضاییها نباشد تا به آن بچسبند، کارساز است. فیلم «یک مکان ساکت: بخش ۳» که سال ۲۰۱۵ روی پرده میرود، احتمالا این دو نقطه ضعف را در کانون توجه قرار خواهد داد. البته با این جزئیات تازه، ساخت یک فیلم ترسناک برای جان کرازینسکی سختتر خواهد بود زیرا این موجودات دیگر آنقدرها ناشناخته و شکستناپذیر نیستند و شخصیتها هم روشهای مبارزه با آنها را آموختهاند.
فیلم «یک مکان ساکت: روز اول» که هماکنون روی پرده است، تا اینجا نقدهای مثبتی دریافت کرده و به فروش خوبی هم رسیده است. کارگردانی فیلم را مایکل سارنوسکی برعهده دارد و در آن بازیگرانی همچون لوپیتا نیونگو، جوزف کوئین، الکس وولف و جایمن هانسو به ایفای نقش میپردازند.
https://teater.ir/news/62871