فیلم روایت ناتمام سیما یکی از آثار جدید به نویسندگی و کارگردانی علیرضا صمدی است که متاسفانه از الگوی اصغر فرهادی پیروی کرده و در این زمینه هم موفق عمل نکرده است.
چارسو پرس: اصغر فرهادی سالها پیش، از زمان فیلم شهر زیبا و چهارشنبه سوری نوعی از فیلمها را روانه پرده نقرهای کرد که علاوه بر اینکه از سبک رئالیسم پیروی میکرد با توجه به ظرافتها و جزییات در وجوه مختلف فیلمسازی، داستانهای آثارش پایانی باز و دراماتیک داشت.او داستان را پلهپله میچید و سرانجام از مخاطب میخواست به کشف واقعیت روی آورد و مخمصههای مشترک انسانی را دریابد.از این رو بعد از موج نو سینمای ایران، فرهادی موج پایان باز و نسل سوم سینمای ایران را ابداع کرد و تبدیل به یکی از موفقترین کارگردانان با موضوع اجتماعی شد و آثارش به جشنواره خارجی راه یافت و جوایز معتبری را برای سینمای ایران به ارمغان آورد. به دلیل موفقیت وی، تلاش کارگردانانی که آثارشان را با کپیبرداری از ساختار کلی روایت فرهادی، جهانی از آن جنس خلق میکردند، کم نبوده و البته موفق هم نبودهاند و تا جایی پیش رفتهاند که مخاطب بعد از تمام شدن فیلم، بلافاصله با خود میگوید: خب، چی شد؟
فیلم روایت ناتمام سیما یکی از آثار جدید به نویسندگی و کارگردانی علیرضا صمدی است که متاسفانه از الگوی فرهادی پیروی کرده و در این زمینه هم موفق عمل نکرده است.
فیلم روایت ناتمام سیما با موضوع اجتماعی و خانوادگی است و بازیگرانی چون حامد کمیلی، آزاده صمدی، غزل شاکری، مهران احمدی و مسعود کرامتی به ایفای نقش پرداختهاند.
فیلم روایتگر بخشی از زندگی دکتر آرش سمین، روانشناس حوزه موفقیت و برندینگ است که به واسطه برگزاری همایشها به شهرت دست یافته و به نوعی اینفلوئنسر است که ناگهان در فضای مجازی، زنی او را متهم میکند که زندگیاش را نابود کرده و از اینجا زندگی دکتر و همسرش دچار بحران میشود. مضمون فیلم ملتهب است، اما ناتمام ماندن قصه، ضربه شدیدی به اثر وارد کرده است . در برخی سکانسها، فیلم کند و حوصله سر بر میشود.
زن اصلی فیلم که سیما نام دارد و نام فیلم هم به او اختصاص داده شده، نقش مکمل را بازی میکند و از آنجا که داستان حول گذشته آرش و سیما میگذرد، قصهاش ناقص است و به مخاطب هیچ اطلاعاتی حتی قطرهچکانی تزریق نمیشود.سیما در حاشیه قرار دارد.دلیل اینکه آرش در روز عروسیاش با سیما، غیبش میزند، چیست؟ از این رو رابطه سیما و آرش برای مخاطب نامعلوم است.در صورتی که باز کردن این گره برای تماشاگر لازم بود و شاید بخشی از نقص فیلم، پوشانده میشد.
در این میان کارگردان به مساله بلاگری در جریان فضای مجازی تشری هم میزند و شهرت و آفتهای آن را به ما نشان میدهد مثلا اگر آرش شهرت نداشت خبری هم که علیه وی در فضای مجازی منتشر شده بود بالطبع وسعت زیادی در بر نمیگرفت و چه بسا اصلا خبری از او منتشر نمیشد. در این یادداشت بحث بر سر موضوعات اصلی و فرعی پیش آمده نیست، بلکه در اینجا نقد ما به کارگردان است که چرا روایت را تمام نکرد و چیدمان فیلمنامه را به هم ریخت؟سرنوشت زندگی مشترک آرش و همسرش چه میشود؟ آیا آرش متوجه میشود این بلاها از سوی شریکش بوده؟ دلیل جدایی آرش از سیما چه بوده؟ آیا دوباره آرش به شغلش (استادی در دانشگاه) برمیگردد؟ و صدها سوال بیجواب دیگر.
ای کاش کارگردانان راه خود را طی کنند و از تقلید دست بردارند.
منبع: روزنامه اعتماد
نویسنده: فرزانه متین
بیشتر بخوانید: نگاهی به فیلم «روایت ناتمام سیما»؛ شوآفی برای یک درام خانوادگی
فیلم روایت ناتمام سیما یکی از آثار جدید به نویسندگی و کارگردانی علیرضا صمدی است که متاسفانه از الگوی فرهادی پیروی کرده و در این زمینه هم موفق عمل نکرده است.
فیلم روایت ناتمام سیما با موضوع اجتماعی و خانوادگی است و بازیگرانی چون حامد کمیلی، آزاده صمدی، غزل شاکری، مهران احمدی و مسعود کرامتی به ایفای نقش پرداختهاند.
فیلم روایتگر بخشی از زندگی دکتر آرش سمین، روانشناس حوزه موفقیت و برندینگ است که به واسطه برگزاری همایشها به شهرت دست یافته و به نوعی اینفلوئنسر است که ناگهان در فضای مجازی، زنی او را متهم میکند که زندگیاش را نابود کرده و از اینجا زندگی دکتر و همسرش دچار بحران میشود. مضمون فیلم ملتهب است، اما ناتمام ماندن قصه، ضربه شدیدی به اثر وارد کرده است . در برخی سکانسها، فیلم کند و حوصله سر بر میشود.
زن اصلی فیلم که سیما نام دارد و نام فیلم هم به او اختصاص داده شده، نقش مکمل را بازی میکند و از آنجا که داستان حول گذشته آرش و سیما میگذرد، قصهاش ناقص است و به مخاطب هیچ اطلاعاتی حتی قطرهچکانی تزریق نمیشود.سیما در حاشیه قرار دارد.دلیل اینکه آرش در روز عروسیاش با سیما، غیبش میزند، چیست؟ از این رو رابطه سیما و آرش برای مخاطب نامعلوم است.در صورتی که باز کردن این گره برای تماشاگر لازم بود و شاید بخشی از نقص فیلم، پوشانده میشد.
بیشتر بخوانید: نقد و یادداشت سینمای ایرانی
در این میان کارگردان به مساله بلاگری در جریان فضای مجازی تشری هم میزند و شهرت و آفتهای آن را به ما نشان میدهد مثلا اگر آرش شهرت نداشت خبری هم که علیه وی در فضای مجازی منتشر شده بود بالطبع وسعت زیادی در بر نمیگرفت و چه بسا اصلا خبری از او منتشر نمیشد. در این یادداشت بحث بر سر موضوعات اصلی و فرعی پیش آمده نیست، بلکه در اینجا نقد ما به کارگردان است که چرا روایت را تمام نکرد و چیدمان فیلمنامه را به هم ریخت؟سرنوشت زندگی مشترک آرش و همسرش چه میشود؟ آیا آرش متوجه میشود این بلاها از سوی شریکش بوده؟ دلیل جدایی آرش از سیما چه بوده؟ آیا دوباره آرش به شغلش (استادی در دانشگاه) برمیگردد؟ و صدها سوال بیجواب دیگر.
ای کاش کارگردانان راه خود را طی کنند و از تقلید دست بردارند.
منبع: روزنامه اعتماد
نویسنده: فرزانه متین
https://teater.ir/news/63502