در سالهای اخیر شاهد توجه استودیوهای ساخت انیمه به شکل کرهای مانگا یعنی مانهوا هستیم که خالق آثاری جذاب در این عرصه شدند. در این مطلب با تعدادی از انیمههای محبوب اقتباس شده از مانهوا آشنا شوید.
چارسو پرس: دنیای انیمه وامدار بسیاری از آثار مانگا جذاب، سرگرمکننده و پرمخاطب است که توجه خوانندگان را به خود جلب کردند. درواقع درسالهای اخیر شاهد محبوبیت بینالمللی مانگا بودیم که در ادامه افزایش محبوبیت آثار کمیک کره و چین که به ترتیب «manhwa» و «manhua» نامیده میشوند را هم بهدنبال داشت. اگرچه بهنظر میرسد هر دو کلمه بهصورت مانهوا تلفظ میشوند، اما نوع تلفظ کلمه کرهای بیشتر بهصورت منهوا یا منووا است که البته باتوجه به جا افتادن کلمه مانهوا درمیان مخاطبان ما هم از همین تلفظ استفاده میکنیم.
از نظر محتوایی این سه شکل از آثار کمیک چه از بعد جلوه هنری و چه از نظر چیدمان داستانی شباهت بسیاری به هم دارند، امری که باعث شده است در مواردی این کمیکها هم بهعنوان مانگا ژاپنی در نظر گرفته شوند. اما دراصل چندین تفاوت ظریف میان این سه نوع کامیک وجود دارد که میتوان آنها را در سبک هنری نویسنده و خالق این آثار جستوجو کرد. هرچند از آنجایی که دنیای انیمه هم این روزها توجه بیشتری به این آثار نشان داده است و استودیوهای ژاپنی براساس شماری از مانهوا محبوب کرهای، مجموعههایی جذاب و پرمخاطب را تولید و منتشر کردند، درک این تفاوت و متمایز کردن آنها از یکدیگر سختتر هم شده است. ما دراین مرور خاص قصد داریم بیشتر به مفهوم مانهوا کره و انیمههایی بپردازیم که براساس این آثار ساخته شدهاند.
در گذشته مانهوا در کره چیزی بیش از یک نوع سرگرمی ساده نبود. اگرچه تعداد زیادی داستان جذاب در این حوزه ارائه میشد که هرکدام در نوع خود بسیار شگفتانگیز و گیرا بودند، اما متأسفانه بسیاری از این آثار درخشان هیچ وقت فرصت معرفی در رسانههای مطرح روز را پیدا نکردند. اما خوشبختانه بهتدریج شاهد تغییر این فضا و درخشش بیشتر آثار مانهوا بوده و هستیم.
دراین بین ابتکار شرکتهایی همچون کرانچیرول و ایجاد فرصت برای تبدیل شدن آثار مانهوا کرهای به انیمههای جذاب و دلپذیر باعث شد این آثار بیش از گذشته مورد توجه قرار گرفته و دیده شوند. اکنون طرفداران مشتاقی در گوشه و کنار جهان زندگی میکنند که بهتر با مانهوا آشنا شده و انیمههای اقتباسی آن را هم مشتاقانه دنبال میکنند. البته در دنیای مانهوا این تنها شروع راه است و هنوز مسیر زیادی باقی مانده است تا ایدههای جذاب وبتون در قالب اقتباسهای انیمهای، خالق نمایشهایی خیالانگیز و فراموش نشدنی شوند.
دراین مرور بهسراغ تعدادی از این آثار مانهوا رفته و بررسی میکنیم که انیمه های اقتباس شده آنها تاچه حد موفق عمل کرده و محبوبیت پیدا کردند. پیش از شروع همچون همیشه یادآوری میکنیم هنگام معرفی آثار انیمه به بخشی از خط داستانی آنها اشاره میشود، پس این هشدار اسپویل را در نظر داشته باشید.
اقتباس هشت قسمتی این مانهوا، نمایشی کوتاه و سریع است، چراکه هر قسمت از آن کمی بیش از ده دقیقه است. درنتیجه شاید بتوان تمام هشت قسمت آن را در یک قسمت بلند خلاصه و کامل کرد. بااینحال انیمه دختر طبقه پایین همچنان نمایش خوبی است که به بینندگان انگیزه میدهد بیش از قبل به شکوفایی روابط عاطفی خود اهمیت بدهند. از طرف دیگر این انیمه چشماندازی از صنعت سرگرمی و بایدها و نبایدهای زندگی ستارگان این دنیای پرزرق و برق را به نمایش میگذارد.
این انیمه داستان نجیبزادهای به نام «کادیس دی رایزل» است که ۸۲۰ سال در خواب بوده و از بسیاری از پیشرفتهای بشر در زمینه فناوری بیاطلاع مانده است. او پس از بیدار شدن در ساختمانی متروکه در مسیری متفاوت قرار گرفته و حتی در یک دبیرستان ثبتنام میکند. بهعلاوه او همزمان با تحصیل، مشغول مبارزه با شرکتی قدرتمند است. درونمایهای که هم مضحک بهنظر میرسد و هم سرگرمکننده است.
انیمه نجیبزاده مطمئنا در نوع خود اثری جالب توجه است، هرچند وجود پارهای مسائل اجازه شکوفایی کامل را به آن نمیدهد. بهعنوان نمونه شخصیتهای انیمه با شخصیتهای معرفی شده در مانهوا تفاوت دارند، امری که باعث شدن علاقمندان وبتون چندان جذب این انیمه نشوند. درواقع نمایش و معرفی برخی شخصیتها چندان دلپذیر از کار درنیامده است، هرچند با وجود این مسائل، نجیبزاده نقاط قوتی هم داشت که متأسفانه چندان چشمگیر نبوده و درنهایت موفقیت کاملی را برای آن به ارمغان نیاوردند.
اگرچه داستان این مانهوا کمی پیچیده به نظر میرسد، اما این اثر بیشتر داستانی شرورانه با چند مرحل اضافی است. انیمه این مانهوا هم بهشدت روی تاریخچه پزشک بودن شخصیت اصلی یعنی دکتر الیز تمرکز کرده و سعی میکند جزئیات داستان را تاحدامکان دقیق به تصویر بکشد. همچنین سازندگان روی انگیزه اصلی قهرمان داستان برای اثبات خود مانور زیادی دادند. انیمه دکتر الیس بانوی سلطنتی با چراغ از بسیاری جهات اثری خوب و قابل قبول است، هرچند از میانه داستان کمی افت پیدا کرده و بهواسطه ضعف در خط داستانی و حضور شخصیتهای جانبی ضعیف، آنگونه که باید موفق به جلب نظر مخاطبان نمیشود. درمجموع این اثر ارزش یک بار تماشا کردن را دارد، اما انتظار بالایی از آن نداشته باشید.
باید بپذیریم که چیز شگفتانگیزی در مورد این انیمه وجود ندارد، بااینحال چند نکته مثبت دارد که توجه به آنها خالی از لطف نیست. این انیمه از همان قست اول شروعی متقاعدکننده داشت که خط داستانی آن را بهخوبی برجسته میکرد. هرچند همانقدر که قسمت اول آن سعی در فاصله گرفتن از کلیشهها و نمایش دادن فضایی متفاوت را داشت، درادامه دوباره شاهد روالی قدیمی و آشنا بودیم. وضعیت آموزش قهرمان داستان در آکادمی آموزشی مثل بسیاری دیگر از آثار مشابه خسته کننده است و سازندگان برای متمایز کردن اثر خود تلاش چندانی نمیکنند. از طرف دیگر شخصیت دزیر شخصیتی دلپذیر و دلسوز است که درکنار دوستان صمیمی خود در مسیر رسیدن به موفقیت تلاش میکند. اما با وجود کاستیها، همچنان باید اشاره کنیم که این مجموعه پتانسیل بالایی برای تبدیل شدن به اثری موفق در فصول احتمالی آینده را دارد، هرچند فصل اول آن هم باوجود همه این مسائل همچنان اثری ساده اما دیدنی است.
البته این استودیو در این اقتباس، بسیاری از داستانهای پس زمینه را کنار گذشته و توجه خود را به مجموعهای از صحنههای اکشن مبارزه داده و درواقع تصویرگر این نبردهای شگفتانگیز شد، بدون آنکه به پس زمینه احساسی این برخوردها توجه کند. امری که از دید طرفداران مانهوا خدای دبیرستان بهنوعی نادیده گرفتن جهان سازی این اثر بوده و باعث خلق منظرهای مبهم شد که انیمه دوستان را هم سردرگم میکند.
قهرمان اصلی داستان «هابین یو» (Hobin Yoo) نام دارد که قهرمان عجیبی است. او از یک طرف بهدلیل موقعیتی که در آن قرار دارد شخصیتی دلسوز به نظر میرسد و از طرف دیگر مشغول قلدری کردن در مدرسه است. خوشبختانه درادامهی داستان او دوستانی خوب پیدا میکند که به تغییر خلقوخو و شخصیت او کمک کرده و جلوهی بهتری از او را به نمایش میگذارند. صحنههای مبارزه در انیمه ضربه ویروسی هم باوجود جذاب بودن، نوعی سادگی را در دل خود پنهان کردهاند. چراکه معمولا شاهد چند ضربه و حرکت محدود هستیم که هابین آنها را در طول ماه گذشته تمرین کرده است تا در زمان نیاز از آنها استفاده کند. مسئله دیگر در مورد شخصیتهای شرور داستان است که بیشتر از همان کهن الگوهای شخصیتهای قلدر داستانی پیروی میکنند، هرچند که بهمراتب نفرتانگیزتر هستند.
این مانهوا یکی از آثار سبک ایسکای است که در مورد شخصیت «پارک یونها» (Park Eunha) است که در انیمه با عنوان «هاناساکی رینکو» شناخته میشود. او در دانشگاه مورد علاقه خود پذیرفته میشود، هرچند پایان خوشی در انتظار او نیست. او فکر میکند بهزودی خواهد مرد، اما بهجای تجربه مرگ در بدن دختری به نام «رئلیانا مکمیلان» (Raeliana McMillan) متولد میشود، نجیبزادهای که شخصیت رمانی است که او در حال خواندن آن بود. اما ظاهرا سرنوشت تلخ قرار نیست اینجا هم دست از سر او بردارد، چراکه یونها میداند رئلیانا هم قرار است بهزودی مسموم شده و جان خود را از دست بدهد. از اینجا است که او تلاش میکند داستان را تغییر داده و برای فرار از سرنوشت، وارد خط داستانی متفاوتی شود و برای این کار عشق خود را به دوکی به نام «نوآ وینکایت» (Noah Wynknight) ابراز میکند که قهرمان اصلی این داستان است. این تغییر رویه باعث شکلگیری یک سری رویدادهای خندهدار میشود، بهخصوص وقتی رئلیانا از اطلاعات خود از فضای اصلی داستان استفاده میکند تا دوک را در موقعیتی قرار دهد که واقعا عاشق این شخصیت شود.
انیمه اقتباس شده از این مانهوا هم اثری شیرین و جذاب است که داستان را بهشیوهای بسیار ظریف بیان میکند. امری که باعث شد طرفداران این اثر بهسرعت اشتیاق خود را برای ساخت فصل دوم آن به نمایش بگذارند. رئلیانا بهواقع ستاره اصلی نمایش است، بهخصوص در نیمه اول داستان که بهعنوان شخصیتی شاد و باطراوت به بیننده معرفی میشود. هرچند درادامه همانطور که داستان پیش میرود، او رفته رفته در دام عشق دوک گرفتار شده و تاحدی اعتماد بهنفس و اختیار خود را از دست میدهد. هرچند که او تابهانتها همچنان دوست داشتنی باقی میماند.
همانطور که مشخص است، ایده اصلی این اثر چندان بکر و دست اول نیست، اما لوکیسم در زمینه ایجاد حس طراوات و تازگی موفق عمل کرده و سوژهای تکراری را با جنبههای احساسی جدید به نمایش گذاشته است. بهخصوص اگر به این نکته توجه کنیم که شخصیت پارک بیشتر شخصیتی پیچیده است تا نمایشی از یک شخصیت اصلی تأثیرگذار باشد. مسلم است که مانهوا این اثر به مراتب از انیمه اقتباس شده بهتر است، اما استودیو سازنده انیمه هم کار خود را خوبی به انجام رسانده و مخاطبان، بهخصوص آن گروهی که مانهوا را مطالعه نکردند را هم مجذوب خود کرده است.
انیمه این اثر که بهوسیله استودیو «Telecom Animation Film» ارائه شده است، یکی از اولین اقتباسهایی بود که براساس یک مانهوا تولید شدند. اثری که اگر منبع اصلی آن را در نظر نگیریم، اثری جذاب است که با واکنشهای مثبتی هم روبهرو شد. بااینحال کسانی که مانهوا این اثر را خواندند، آن را مجموعهای ناامیدکننده میدانند یا دست کم این همان چیزی است که در تالارهای گفتگوی آنلاین قابل مشاهده است. اما داستان برج خدا در مورد چیست؟
عنوان این مانهوا اشاره به برجی خاص است که جنگجویان منتخب میتوانند شانس خود را برای بالا رفتن از آن امتحان کنند. آنها در هر مرحله درگیر آزمونهایی سخت میشوند تا رفته رفته تکامل پیدا کرده و اعضای نخبه و برتر شناسایی شوند. درنهایت کسی که بتواند همه آزمونها را با موفقیت پشت سرگذاشته و به نوک برج برسد، میتواند آرزویی داشته باشد که برآورده میشود. دراین بین ما با شخصیت «بام» آشنا میشویم که ظاهرا پس از آنکه تنها دوستش «ریچل» او را ترک کرده، دچار مشکل فراموشی شده است. او قدم به برج خدا میگذارد به این امید که راهی برای پیدا کردن ریچل پیدا کند.
مانهوا برج خدا داستان پیچیده و ماجراهای فرعی جالب توجهی دارد که نباید با سادهانگاری در بهتصویر کشیده شدن، خراب شوند. شاید همین مسئله باعث ناامیدی علاقمندان مانهوا شده است، چراکه به نظر میرسد پیچیدگی دو شخصیت بم و ریچل آنطور که باید و شاید در انیمه به تصویر کشیده نشده است. از طرف دیگر بهنظر میرسد جهان سازی انیمه هم آنطور که انتظار میرفت از کار درنیامده است، گویی این اقتباس با جهان سازی خودش مشکل دارد و بدون آنکه بهاندازه کافی گسترش پیدا کند، بهدنبال ارائه تصویری جامع است که بیشتر مخاطب را سردرگم میکند.
البته فصل اول این انیمه دارای نکات مثبتی هم بود که نمیتوان از کنارشان بیتفاوت عبور کرد. فضای حماسی انیمه گاهی بسیار تأثیرگذار است. دو شخصیت «اگنس» و «راک» که هر دو از قهرمانان جانبی هستند، بسیار فوقالعاده از کار درآمدهاند. دو شخصیتی که یکی با پیچیدگیهای عاطفی و دیگری با حالوهوای کمدی خود بیننده را مجذوب میکنند. از طرف دیگر قسمت آخر فصل اول این انیمه هم بسیار خوب از کار درآمده بود و بهبهترین شکل بیننده را برای دنبال کردن این انیمه و تماشای فصل بعدی آن آماده میکرد.
داستان این مانهوا در مورد شخصیتی بهنام «سونگ جین-وو» (Sung Jin-woo) است که خود را درگیر سفری پرمخاطره میبیند که زندگیش را در معرض خطر قرار داده است. او ساکن دنیایی است که تعدادی از ساکنان آن قدرتهای ویژهای پیدا کردند، درحالی که او حتی توانایی چندانی برای محافظت از زندگی خود ندارد. بااینحال او در اتفاقی غیرمنتظره فرصتی برای رشد و پیشرفت پیدا میکند و پذیرش این موقعیت تازه، به سونگ کمک میکند تا تواناییهایش را بهتدریج ارتقا داده و در سطوح بالاتری قرار بگیرد.
سولو لولینگ دنیایی جالب توجه را به تصویر میکشد که از عناصر مرموز و فضای تعلیق آمیز بهره گرفته است تا داستانش را بهزیبایی هرچه تمام به تصویر بکشد. اما اینکه بتوان فضای مانهوا را به دنیای انیمه منتقل کرد، بحث دیگری است که خوشبختانه در این مورد با موفقیت به انجام رسیده است. عمده سکانسهای انیمه درخشان هستند و بیننده را با داستان سونگ جینوو همراه میکنند. مرد جوانی که بهصورت مرتب بهوسیله هیولاها و دیگر شکارچیان مورد آزمایش قرار گرفته و مبارزاتی هیجانانگیز را به نمایش میگذارد که هم راضیکننده و هم عمیقا تأثیرگذار هستند.
از نظر محتوایی این سه شکل از آثار کمیک چه از بعد جلوه هنری و چه از نظر چیدمان داستانی شباهت بسیاری به هم دارند، امری که باعث شده است در مواردی این کمیکها هم بهعنوان مانگا ژاپنی در نظر گرفته شوند. اما دراصل چندین تفاوت ظریف میان این سه نوع کامیک وجود دارد که میتوان آنها را در سبک هنری نویسنده و خالق این آثار جستوجو کرد. هرچند از آنجایی که دنیای انیمه هم این روزها توجه بیشتری به این آثار نشان داده است و استودیوهای ژاپنی براساس شماری از مانهوا محبوب کرهای، مجموعههایی جذاب و پرمخاطب را تولید و منتشر کردند، درک این تفاوت و متمایز کردن آنها از یکدیگر سختتر هم شده است. ما دراین مرور خاص قصد داریم بیشتر به مفهوم مانهوا کره و انیمههایی بپردازیم که براساس این آثار ساخته شدهاند.
در گذشته مانهوا در کره چیزی بیش از یک نوع سرگرمی ساده نبود. اگرچه تعداد زیادی داستان جذاب در این حوزه ارائه میشد که هرکدام در نوع خود بسیار شگفتانگیز و گیرا بودند، اما متأسفانه بسیاری از این آثار درخشان هیچ وقت فرصت معرفی در رسانههای مطرح روز را پیدا نکردند. اما خوشبختانه بهتدریج شاهد تغییر این فضا و درخشش بیشتر آثار مانهوا بوده و هستیم.
دراین بین ابتکار شرکتهایی همچون کرانچیرول و ایجاد فرصت برای تبدیل شدن آثار مانهوا کرهای به انیمههای جذاب و دلپذیر باعث شد این آثار بیش از گذشته مورد توجه قرار گرفته و دیده شوند. اکنون طرفداران مشتاقی در گوشه و کنار جهان زندگی میکنند که بهتر با مانهوا آشنا شده و انیمههای اقتباسی آن را هم مشتاقانه دنبال میکنند. البته در دنیای مانهوا این تنها شروع راه است و هنوز مسیر زیادی باقی مانده است تا ایدههای جذاب وبتون در قالب اقتباسهای انیمهای، خالق نمایشهایی خیالانگیز و فراموش نشدنی شوند.
دراین مرور بهسراغ تعدادی از این آثار مانهوا رفته و بررسی میکنیم که انیمه های اقتباس شده آنها تاچه حد موفق عمل کرده و محبوبیت پیدا کردند. پیش از شروع همچون همیشه یادآوری میکنیم هنگام معرفی آثار انیمه به بخشی از خط داستانی آنها اشاره میشود، پس این هشدار اسپویل را در نظر داشته باشید.
بهترین انیمه های ساخته شده بر اساس مانهوا
۱۰. انیمه دختر طبقه پایین
انیمه The Girl Downstairs- خالق مانهوا: Min Songa
- ژانر: کمدی، درام، عاشقانه
- میانگین امتیازات The Girl Downstairs در IMDB: ۷/۸
اقتباس هشت قسمتی این مانهوا، نمایشی کوتاه و سریع است، چراکه هر قسمت از آن کمی بیش از ده دقیقه است. درنتیجه شاید بتوان تمام هشت قسمت آن را در یک قسمت بلند خلاصه و کامل کرد. بااینحال انیمه دختر طبقه پایین همچنان نمایش خوبی است که به بینندگان انگیزه میدهد بیش از قبل به شکوفایی روابط عاطفی خود اهمیت بدهند. از طرف دیگر این انیمه چشماندازی از صنعت سرگرمی و بایدها و نبایدهای زندگی ستارگان این دنیای پرزرق و برق را به نمایش میگذارد.
۹. انیمه نجیبزاده
انیمه Noblesse- خالق مانهوا: Son Je-ho
- ژانر: ماجراجویی، کمدی، خیالانگیز
- میانگین امتیازات Noblesse در IMDB: ۷/۱
این انیمه داستان نجیبزادهای به نام «کادیس دی رایزل» است که ۸۲۰ سال در خواب بوده و از بسیاری از پیشرفتهای بشر در زمینه فناوری بیاطلاع مانده است. او پس از بیدار شدن در ساختمانی متروکه در مسیری متفاوت قرار گرفته و حتی در یک دبیرستان ثبتنام میکند. بهعلاوه او همزمان با تحصیل، مشغول مبارزه با شرکتی قدرتمند است. درونمایهای که هم مضحک بهنظر میرسد و هم سرگرمکننده است.
انیمه نجیبزاده مطمئنا در نوع خود اثری جالب توجه است، هرچند وجود پارهای مسائل اجازه شکوفایی کامل را به آن نمیدهد. بهعنوان نمونه شخصیتهای انیمه با شخصیتهای معرفی شده در مانهوا تفاوت دارند، امری که باعث شدن علاقمندان وبتون چندان جذب این انیمه نشوند. درواقع نمایش و معرفی برخی شخصیتها چندان دلپذیر از کار درنیامده است، هرچند با وجود این مسائل، نجیبزاده نقاط قوتی هم داشت که متأسفانه چندان چشمگیر نبوده و درنهایت موفقیت کاملی را برای آن به ارمغان نیاوردند.
۸. انیمه دکتر الیس: بانوی سلطنتی با چراغ
انیمه Doctor Elise: The Royal Lady With The Lamp- خالق مانهوا: Yuin
- ژانر: ماورایی، ایسکای، خیالانگیز
- میانگین امتیازات Doctor Elise در IMDB: ۶/۸
اگرچه داستان این مانهوا کمی پیچیده به نظر میرسد، اما این اثر بیشتر داستانی شرورانه با چند مرحل اضافی است. انیمه این مانهوا هم بهشدت روی تاریخچه پزشک بودن شخصیت اصلی یعنی دکتر الیز تمرکز کرده و سعی میکند جزئیات داستان را تاحدامکان دقیق به تصویر بکشد. همچنین سازندگان روی انگیزه اصلی قهرمان داستان برای اثبات خود مانور زیادی دادند. انیمه دکتر الیس بانوی سلطنتی با چراغ از بسیاری جهات اثری خوب و قابل قبول است، هرچند از میانه داستان کمی افت پیدا کرده و بهواسطه ضعف در خط داستانی و حضور شخصیتهای جانبی ضعیف، آنگونه که باید موفق به جلب نظر مخاطبان نمیشود. درمجموع این اثر ارزش یک بار تماشا کردن را دارد، اما انتظار بالایی از آن نداشته باشید.
۷. انیمه جادوی یک بازگشته باید خاص باشد
انیمه A Returner's Magic Should Be Special- خالق مانهوا: Usonan
- ژانر: اکشن، ماجراجویی، خیالانگیز
- میانگین امتیازات A Returner's Magic Should Be Special در IMDB: ۶/۹
باید بپذیریم که چیز شگفتانگیزی در مورد این انیمه وجود ندارد، بااینحال چند نکته مثبت دارد که توجه به آنها خالی از لطف نیست. این انیمه از همان قست اول شروعی متقاعدکننده داشت که خط داستانی آن را بهخوبی برجسته میکرد. هرچند همانقدر که قسمت اول آن سعی در فاصله گرفتن از کلیشهها و نمایش دادن فضایی متفاوت را داشت، درادامه دوباره شاهد روالی قدیمی و آشنا بودیم. وضعیت آموزش قهرمان داستان در آکادمی آموزشی مثل بسیاری دیگر از آثار مشابه خسته کننده است و سازندگان برای متمایز کردن اثر خود تلاش چندانی نمیکنند. از طرف دیگر شخصیت دزیر شخصیتی دلپذیر و دلسوز است که درکنار دوستان صمیمی خود در مسیر رسیدن به موفقیت تلاش میکند. اما با وجود کاستیها، همچنان باید اشاره کنیم که این مجموعه پتانسیل بالایی برای تبدیل شدن به اثری موفق در فصول احتمالی آینده را دارد، هرچند فصل اول آن هم باوجود همه این مسائل همچنان اثری ساده اما دیدنی است.
بیشتر بخوانید:۱۰ انیمه شبیه «پسر و مرغ ماهیخوار» که باید تماشا کنید
۶. انیمه خدای دبیرستان
انیمه The God Of High School- خالق مانهوا: Yongje Park
- ژانر: ماجراجویی، اکشن، هنرهای رزمی
- میانگین امتیازات The God Of High School در IMDB: ۷/۲
البته این استودیو در این اقتباس، بسیاری از داستانهای پس زمینه را کنار گذشته و توجه خود را به مجموعهای از صحنههای اکشن مبارزه داده و درواقع تصویرگر این نبردهای شگفتانگیز شد، بدون آنکه به پس زمینه احساسی این برخوردها توجه کند. امری که از دید طرفداران مانهوا خدای دبیرستان بهنوعی نادیده گرفتن جهان سازی این اثر بوده و باعث خلق منظرهای مبهم شد که انیمه دوستان را هم سردرگم میکند.
۵. انیمه ضربه ویروسی
انیمه Viral Hit- خالق مانهوا: Taejun Pak
- ژانر: اکشن، درام، هنرهای رزمی
- میانگین امتیازات Viral Hit در IMDB: ۷/۱
قهرمان اصلی داستان «هابین یو» (Hobin Yoo) نام دارد که قهرمان عجیبی است. او از یک طرف بهدلیل موقعیتی که در آن قرار دارد شخصیتی دلسوز به نظر میرسد و از طرف دیگر مشغول قلدری کردن در مدرسه است. خوشبختانه درادامهی داستان او دوستانی خوب پیدا میکند که به تغییر خلقوخو و شخصیت او کمک کرده و جلوهی بهتری از او را به نمایش میگذارند. صحنههای مبارزه در انیمه ضربه ویروسی هم باوجود جذاب بودن، نوعی سادگی را در دل خود پنهان کردهاند. چراکه معمولا شاهد چند ضربه و حرکت محدود هستیم که هابین آنها را در طول ماه گذشته تمرین کرده است تا در زمان نیاز از آنها استفاده کند. مسئله دیگر در مورد شخصیتهای شرور داستان است که بیشتر از همان کهن الگوهای شخصیتهای قلدر داستانی پیروی میکنند، هرچند که بهمراتب نفرتانگیزتر هستند.
۴. انیمه دلیلی که رئلیانا پاش به عمارت دوک باز شد
انیمه Why Raeliana Ended Up At The Duke's Mansion- خالق مانهوا: Milcha
- ژانر: درام، عاشقانه، خیالانگیز
- میانگین امتیازات Why Raeliana Ended Up At The Duke's Mansion در IMDB: ۷/۴
این مانهوا یکی از آثار سبک ایسکای است که در مورد شخصیت «پارک یونها» (Park Eunha) است که در انیمه با عنوان «هاناساکی رینکو» شناخته میشود. او در دانشگاه مورد علاقه خود پذیرفته میشود، هرچند پایان خوشی در انتظار او نیست. او فکر میکند بهزودی خواهد مرد، اما بهجای تجربه مرگ در بدن دختری به نام «رئلیانا مکمیلان» (Raeliana McMillan) متولد میشود، نجیبزادهای که شخصیت رمانی است که او در حال خواندن آن بود. اما ظاهرا سرنوشت تلخ قرار نیست اینجا هم دست از سر او بردارد، چراکه یونها میداند رئلیانا هم قرار است بهزودی مسموم شده و جان خود را از دست بدهد. از اینجا است که او تلاش میکند داستان را تغییر داده و برای فرار از سرنوشت، وارد خط داستانی متفاوتی شود و برای این کار عشق خود را به دوکی به نام «نوآ وینکایت» (Noah Wynknight) ابراز میکند که قهرمان اصلی این داستان است. این تغییر رویه باعث شکلگیری یک سری رویدادهای خندهدار میشود، بهخصوص وقتی رئلیانا از اطلاعات خود از فضای اصلی داستان استفاده میکند تا دوک را در موقعیتی قرار دهد که واقعا عاشق این شخصیت شود.
انیمه اقتباس شده از این مانهوا هم اثری شیرین و جذاب است که داستان را بهشیوهای بسیار ظریف بیان میکند. امری که باعث شد طرفداران این اثر بهسرعت اشتیاق خود را برای ساخت فصل دوم آن به نمایش بگذارند. رئلیانا بهواقع ستاره اصلی نمایش است، بهخصوص در نیمه اول داستان که بهعنوان شخصیتی شاد و باطراوت به بیننده معرفی میشود. هرچند درادامه همانطور که داستان پیش میرود، او رفته رفته در دام عشق دوک گرفتار شده و تاحدی اعتماد بهنفس و اختیار خود را از دست میدهد. هرچند که او تابهانتها همچنان دوست داشتنی باقی میماند.
بیشتر بخوانید: ۲۰ انیمه ترسناک برتر که باید تماشا کنید
۳. انیمه ظاهرگرایی (لوکیسم)
انیمه Lookism- خالق مانهوا: Taejun Pak
- ژانر: درام، عاشقانه، اکشن
- میانگین امتیازات Lookism در IMDB: ۷/۶
همانطور که مشخص است، ایده اصلی این اثر چندان بکر و دست اول نیست، اما لوکیسم در زمینه ایجاد حس طراوات و تازگی موفق عمل کرده و سوژهای تکراری را با جنبههای احساسی جدید به نمایش گذاشته است. بهخصوص اگر به این نکته توجه کنیم که شخصیت پارک بیشتر شخصیتی پیچیده است تا نمایشی از یک شخصیت اصلی تأثیرگذار باشد. مسلم است که مانهوا این اثر به مراتب از انیمه اقتباس شده بهتر است، اما استودیو سازنده انیمه هم کار خود را خوبی به انجام رسانده و مخاطبان، بهخصوص آن گروهی که مانهوا را مطالعه نکردند را هم مجذوب خود کرده است.
۲. انیمه برج خدا
انیمه Tower of God- خالق مانهوا: Lee Jong-hui
- ژانر: اکشن، بقا، ماجراجویی
- میانگین امتیازات Tower of God در IMDB: ۸
انیمه این اثر که بهوسیله استودیو «Telecom Animation Film» ارائه شده است، یکی از اولین اقتباسهایی بود که براساس یک مانهوا تولید شدند. اثری که اگر منبع اصلی آن را در نظر نگیریم، اثری جذاب است که با واکنشهای مثبتی هم روبهرو شد. بااینحال کسانی که مانهوا این اثر را خواندند، آن را مجموعهای ناامیدکننده میدانند یا دست کم این همان چیزی است که در تالارهای گفتگوی آنلاین قابل مشاهده است. اما داستان برج خدا در مورد چیست؟
عنوان این مانهوا اشاره به برجی خاص است که جنگجویان منتخب میتوانند شانس خود را برای بالا رفتن از آن امتحان کنند. آنها در هر مرحله درگیر آزمونهایی سخت میشوند تا رفته رفته تکامل پیدا کرده و اعضای نخبه و برتر شناسایی شوند. درنهایت کسی که بتواند همه آزمونها را با موفقیت پشت سرگذاشته و به نوک برج برسد، میتواند آرزویی داشته باشد که برآورده میشود. دراین بین ما با شخصیت «بام» آشنا میشویم که ظاهرا پس از آنکه تنها دوستش «ریچل» او را ترک کرده، دچار مشکل فراموشی شده است. او قدم به برج خدا میگذارد به این امید که راهی برای پیدا کردن ریچل پیدا کند.
مانهوا برج خدا داستان پیچیده و ماجراهای فرعی جالب توجهی دارد که نباید با سادهانگاری در بهتصویر کشیده شدن، خراب شوند. شاید همین مسئله باعث ناامیدی علاقمندان مانهوا شده است، چراکه به نظر میرسد پیچیدگی دو شخصیت بم و ریچل آنطور که باید و شاید در انیمه به تصویر کشیده نشده است. از طرف دیگر بهنظر میرسد جهان سازی انیمه هم آنطور که انتظار میرفت از کار درنیامده است، گویی این اقتباس با جهان سازی خودش مشکل دارد و بدون آنکه بهاندازه کافی گسترش پیدا کند، بهدنبال ارائه تصویری جامع است که بیشتر مخاطب را سردرگم میکند.
البته فصل اول این انیمه دارای نکات مثبتی هم بود که نمیتوان از کنارشان بیتفاوت عبور کرد. فضای حماسی انیمه گاهی بسیار تأثیرگذار است. دو شخصیت «اگنس» و «راک» که هر دو از قهرمانان جانبی هستند، بسیار فوقالعاده از کار درآمدهاند. دو شخصیتی که یکی با پیچیدگیهای عاطفی و دیگری با حالوهوای کمدی خود بیننده را مجذوب میکنند. از طرف دیگر قسمت آخر فصل اول این انیمه هم بسیار خوب از کار درآمده بود و بهبهترین شکل بیننده را برای دنبال کردن این انیمه و تماشای فصل بعدی آن آماده میکرد.
۱. انیمه سولو لولینگ
انیمه Solo Leveling- خالق مانهوا: Chugong
- ژانر: اکشن، ماجراجویی، خیالانگیز
- میانگین امتیازات Solo Leveling در IMDB: ۸/۳
داستان این مانهوا در مورد شخصیتی بهنام «سونگ جین-وو» (Sung Jin-woo) است که خود را درگیر سفری پرمخاطره میبیند که زندگیش را در معرض خطر قرار داده است. او ساکن دنیایی است که تعدادی از ساکنان آن قدرتهای ویژهای پیدا کردند، درحالی که او حتی توانایی چندانی برای محافظت از زندگی خود ندارد. بااینحال او در اتفاقی غیرمنتظره فرصتی برای رشد و پیشرفت پیدا میکند و پذیرش این موقعیت تازه، به سونگ کمک میکند تا تواناییهایش را بهتدریج ارتقا داده و در سطوح بالاتری قرار بگیرد.
سولو لولینگ دنیایی جالب توجه را به تصویر میکشد که از عناصر مرموز و فضای تعلیق آمیز بهره گرفته است تا داستانش را بهزیبایی هرچه تمام به تصویر بکشد. اما اینکه بتوان فضای مانهوا را به دنیای انیمه منتقل کرد، بحث دیگری است که خوشبختانه در این مورد با موفقیت به انجام رسیده است. عمده سکانسهای انیمه درخشان هستند و بیننده را با داستان سونگ جینوو همراه میکنند. مرد جوانی که بهصورت مرتب بهوسیله هیولاها و دیگر شکارچیان مورد آزمایش قرار گرفته و مبارزاتی هیجانانگیز را به نمایش میگذارد که هم راضیکننده و هم عمیقا تأثیرگذار هستند.
https://teater.ir/news/64408