طرفداران هیچکاک و عاشقان سینمای نوآر و کلاسیک شاید نتوانند والت دیزنی را ببخشند، زیرا آن‌ها را از تولید چیزی که می‌توانست یکی از بلندپروازانه‌ترین آثار هیچکاک باشد محروم کرد.
چارسو پرس: هالیوود بدون هنرمندانی همچون آلفرد هیچکاک و والت دیزنی احتمالا به مسیر کاملا متفاوتی می‌رفت. هیچکاک «استاد تعلیق» بود، نابغه‌ای که بی‌وقفه داستان‌ها و کتاب‌های ترسناک و جنایی را به آثار سینمایی ماندگار تبدیل می‌کرد. او با خلاقیت‌های خود، چند ژانر سینمایی را به معنای واقعی کلمه ارتقا داد، از «مستأجر: داستان لندن مه‌آلود» (۱۹۲۷) که مسیر را برای تریلرهای مدرن‌تر هموار کرد تا «شمال از شمال غربی» که به منبع الهام آثار جاسوسیِ جیمز باندی تبدیل شد و «روانی» که یک کلاس درس برای فیلمسازی در ژانر ترسناک است. در سوی مقابل، والت دیزنی، انیماتور بلندپرواز و تهیه‌کننده‌ای بود که مدیوم کارتون و انیمیشن را متحول کرد؛ او همچنین خالق ایده‌ی پارک‌های تفریحی بود که آثار تولیدی دیزنی را به محبوبیت بالاتری رساند.

با دستاوردهای شگفت‌انگیز این دو هنرمند و از آنجایی که در حوزه‌ی متفاوتی فعالیت داشتند، اینکه با یکدیگر دچار مشکل شدند شاید کمی عجیب به نظر برسد اما فراموش نکنید که بزرگان هالیوود از گذشته تاکنون، در مهمانی‌های خصوصی، فستیوال‌های سینمایی و در مراسم اهدای جوایز، با یکدیگر تعامل داشته‌اند که این ملاقات‌ها گاهی به دوستی و گاهی هم به دشمنی تبدیل می‌شود. هیچکاک در دورانی که به محبوبیت رسید، استودیوهای مختلف تلاش می‌کردند تا با او همکاری داشته باشند و عجیب نبود که استودیوی دیزنی هم به سراغ او برود اما این اتفاق هرگز رخ نداد، زیرا والت دیزنی از هیچکاک خوشش نمی‌آمد. در حقیقت دیزنی آن‌قدر از هیچکاک نفرت داشت که اجازه نداد تا او یکی از پروژه‌هایش، یعنی فیلم «مرد کور» (The Blind Man) را بسازد!

فیلم «مرد کور» می‌توانست به یک شاهکار هیچکاکی دیگر تبدیل شود


پس از موفقیت حیرت‌انگیز «روانی» -که به یکی از فیلم‌های پرفروش هیچکاک تبدیل شد- او می‌دانست که باید فیلم بهتری بسازد و در واقع خودش را به چالش بکشد. او با فیلم‌نامه‌نویس سرشناس، ارنست لمان -که «شمال از شمال غربی» را هم نوشته بود- همکاری کرد تا ایده‌ای خلق کنند که به حوزه‌ی پزشکی هم مربوط است. او اینجا هم می‌خواست قصه‌اش را حول محور شخصیتی منحصربه‌فرد بنا کند تا فیلمی خلاقانه‌ بسازد و امضاهای رایج ژانر را هم به شکلی متفاوت عرضه کند.

«مرد کور» قرار بود داستان یک پیانیست نابینای مشهور به نام لری کیتینگ را روایت کند که تحت عمل جراحی چشم قرار می‌گیرد، یک عمل پیشگامانه که به تازگی و با پیشرفت علم پزشکی میسر شده است. با تشکر از این عمل جراحی، لری بینایی خود را به دست می‌آورد و حالا زندگی خوبی دارد، می‌تواند فیلم تماشا کند و حتی همسرش را بهتر ببیند. اما از یاد نبرید که این یک فیلم هیچکاکی است، بنابراین باید منتظر پیچش‌های داستانی غیرمنتظره باشید. لری، هرازگاهی تصویری را می‌بیند که آن را درک نمی‌کند و رفته‌رفته متوجه می‌شود که اهداکننده‌ی چشم به قتل رسیده و از قضا، تصویر قاتل روی شبکیه‌ی چشم او حک شده است!

اگر در چنین موقعیت پیچیده‌ای قرار بگیرید چه می‌کنید؟ در دستان یک فیلمساز و فیلمنامه‌نویس دیگر، شاید این ایده‌ی اولیه به یک فیلم معمولی تبدیل می‌شد یا لری نزد پلیس می‌رفت و منتظر می‌ماند تا آن‌ها این پرونده‌ی قتل را پیگیری کنند. اما برای هیچکاک، این شخصیت قرار بود به یک کارآگاه خصوصی از جنس فیلم نوآر تبدیل شود، کسی که می‌داند قاتل آن بیرون در حال پرسه زدن است، پس خودش وارد عمل می‌شود تا او را متوقف و عدالت را اجرا کند و جلوی قتل‌های بعدی را بگیرد. نتیجه، یک تعقیب‌وگریز و یک بازی موش و گربه‌ی هیجان‌انگیز بود که در نهایت به تقابل قاتل و لری ختم می‌شود.
این پروژه پتانسیلش را داشت که به یکی از بهترین فیلم‌های آلفرد هیچکاک تبدیل شود؛ یک اثر پیچیده با ایده‌هایی که هیچکس حتی به ذهنش هم نمی‌رسید. هیچکاک می‌توانست حتی ایده‌های مضحک و اغراق‌آمیز را هم به فیلم‌هایی درخشان تبدیل کند و اگر فرصت پیدا می‌کرد تا این فیلم را بسازد، بی‌تردید مورد توجه قرار می‌گرفت. اما چرا این ایده به نتیجه نرسید؟ چه چیزی باعث شد که «مرد کور» ساخته نشود؟ متاسفانه والت دیزنی! آن‌هم به دلایلی که شاید هر سینمادوستی را در نگاه اول متعجب کند.

آلفرد هیچکاک می‌خواست «مرد کور» را در دیزنی‌لند فیلمبرداری کند



همان‌طور که در کتاب «زندگی و زمان آلفرد هیچکاک» نوشته‌ی جان راسل تیلور اشاره شده است، این فیلمساز می‌خواست بخش عمده‌ای از فیلم در یک پارک تفریحی اتفاق بیفتد و با توجه به وسعت دیزنی‌لند، یک لوکیشن ایده‌آل برای فیلمبرداری بود. آن روزها، پنج سال از افتتاح این پارک می‌گذشت و به شدت شلوغ و محبوب بود. اینکه هیچکاک «مرد کور» را آنجا بسازد، می‌توانست یک تبلیغ مجانی برای دیزنی‌لند باشد و آن را بیشتر در کانون توجه قرار دهد، بنابراین تیم سازنده تصور نمی‌کرد که با مشکلی روبه‌رو شود. هیچکاک و تهیه‌کنندگان فکر می‌کردند که تنها کافی است با خالق میکی ماوس تماس بگیرند تا چراغ سبز دریافت کنند اما کاملا اشتباه می‌کردند.

این خبر خیلی زود به گوش رسانه‌ها رسید و وقتی در روزنامه‌ها منتشر شد، والت دیزنی سردرگم و حتی عصبی شد. او سریعا یک بیانیه منتشر کرد و گفت که تا وقتی که او رئیس دیزنی است، هرگز اجازه نخواهد داد تا خالق «فیلم نفرت‌انگیز روانی» پایش را به دیزنی‌لند بگذارد! رفتارهای والت دیزنی سوال‌برانگیز بود اما از دیدگاهش نسبت به هالیوود سرچشمه می‌گرفت، او از اینکه هالیوود حاضر است برای درآمدزایی آثار خشونت‌آمیز و خونین بسازد رضایت نداشت و در واقع با این بیانیه، می‌خواست بگوید که با ساخت چنین فیلم‌هایی مخالف است.

بیشتر بخوانید: اخبار و مطالب سینمای جهان


بدیهی است که هیچکاک از چنین واکنش غیرمنتظره‌ای خشمگین بود و دیگر حاضر نشد با والت دیزنی صحبت کند. پس از این اتفاق، ارنست لمان تلاش کرد تا فیلمنامه را تغییر دهد و لوکیشن‌های متفاوتی را به جای یک پارک تفریحی به آن اضافه کند اما به دلایل مختلف این تغییرات ناکارآمد به نظر می‌رسیدند و به آن چیزی که هیچکاک و لمان در ابتدا در ذهن داشتند بی‌شباهت بودند. شرایط زمانی پیچیده شد که، بازیگر نقش اصلی، جیمز استوارت هم تصمیم گرفت را در این فیلم بازی نکند. با عقب کشیدن استوارت، لمان هم تسلیم شد و از پروژه کنار کشید زیرا ادعا کرد که نمی‌تواند مشکلات و ضعف‌های فیلمنامه را برطرف کند. هیچکاک که از رفتارهای لمان هم عصبانی شد، گفت که دیگر هرگز تا پایان عمر با این فیلمنامه‌نویس همکاری نخواهد داشت.

شما هنوز می‌توانید یک نسخه‌ی صوتی از «مرد کور» را بشنوید



شاید والت دیزنی مقصر اصلی به نظر برسد اما اگر به پیشینه‌ و به فیلم‌ها و انیمیشن‌های دیزنی نگاه بیندازیم، حرفایش کاملا منطقی به نظر می‌رسند. والت دیزنی هنرمند خلاقی بود که همیشه پدرانه رفت می‌کرد، او قصد داشت آثاری تولید کند که برای همه‌ی اعضای خانواده مناسب باشد و می‌خواست برند دیزنی هم برای همین خانواده‌محور بودنش شناخته شود. بنابراین، اینکه یک فیلم تریلر جدی و سیاه در دیزنی‌لند ساخته شود را توهین به آرمان‌ها و عقاید خود می‌دانست. غم‌انگیز است که او یکی از بزرگترین فیلمسازان تاریخ را دوست نداشت اما با گذر یک قرن، شرکت دیزنی هنوز هم به اصولی که او بنا گذاشت، پایبند است. دیزنی فارغ از جنجال‌ها و انتقاداتی که به آن می‌شود، همچنان مشهورترین استودیویی است که آثار خانوادگی تولید می‌کند و اصلا با همین رویکرد بود که به یک امپراتوری بزرگ تبدیل شد.

طرفداران هیچکاک و عاشقان سینمای نوآر و کلاسیک شاید نتوانند والت دیزنی را ببخشند، زیرا آن‌ها را از تولید چیزی که می‌توانست یکی از بلندپروازانه‌ترین آثار هیچکاک باشد محروم کرد اما اگر در مورد «مرد کور» کنجکاو هستید، یک نسخه‌ی صوتی از آن وجود دارد که سال ۲۰۱۵ توسط بی‌بی‌سی و بر اساس فیلمنامه‌ی اصلی هیچکاک تولید شد. فیلمنامه را مارک گیتیس تکمیل کرد که او را با سریال «شرلوک» می‌شناسید و راوی قصه هم هیو لوری -همان دکتر هاوس خودمان- است. این نسخه‌ی صوتی ایده‌آل نیست اما یک دیدگاه کلی به شما می‌دهد که فیلم هیچکاک چگونه می‌توانست باشد.