نقد انیمیشن «ربات وحشی» را در این مطلب بخوانید.
چارسو پرس: آخرین انیمیشن خوبی که قهرمانش یک ربات بود و با کل دنیا ارتباط برقرار کرد، «وال‌ای» (WALL- E)، کار خوب کمپانی پیکسار بود. «وال‌ای» با آن شخصیت تنهای همدلی‌برانگیزش، جهانی پساآخرالزمانی را به نمایش گذاشت که انسان را از آینده احتمالی خود به وحشت می‌انداخت. این نتیجه رویکرد جدی‌تر و عمیق‌تر کمپانی پیکسار به انیمیشن بود؛ کمپانی انیمیشن‌سازی قدرتمند و محبوبی که بر خلاف دیزنی، کمپانی سابقاً رقیب و بعدها شریک، با انیمیشن کامپیوتری خود لزوماً برای کودکان فیلم انیمیشن نمی‌سازد. کمپانی دریم‌ورکس با رویکردی مابین پیکسار و دیزنی با انیمیشن «شرک» خود را در صنعت سینما جا انداخت و امروز چندین فرنچایز انیمیشنی موفق دیگر در کارنامه خود دارد. «کونگ‌فو پاندا»، «کارخانه هیولاها» و «بچه‌رئیس» از جمله این آثارند. انیمیشن «شاهزاده مصر» که درباره زندگی موسی پیامبر بود هم از اولین کارهای خوب این کمپانی است. حالا در سال ۲۰۲۴ کمپانی دریم‌ورکس قدم بلندپروازانه‌ای برداشته و با قهرمان ربات، انیمیشنی کاملاً متفاوت با کار پیکسار ساخته است.

هشدار: در نقد انیمیشن «ربات وحشی» خطر لو رفتن داستان وجود دارد.

انیمیشن ربات وحشی ایده درخشانی دارد.‌ قرار نیست با قهرمان رباتش قصه‌ای تلخ و سیاه درباره عاقبت و سرنوشتِ جهانی مبتنی بر هوش مصنوعی به ما هشدار دهد. اتفاقاً کاملاً برعکس، رباتی فوق پیشرفته را در شرایطی قرار می‌دهد که نه همراه با انسان‌ها که حیات وحش در برابر جهان مصرف‌گرای ماشینیِ غریبه با احساس قرار بگیرد و پیروز شود. اگرچه این پیروزی از ابتدا قابل حدس است و این از عنصر غافلگیری قصه می‌کاهد، با این حال، نمی‌توان چشم‌انداز بلندپروازانه سازندگان اثر و دریم‌ورکس را نادیده گرفت. آنچه این گروه در «ربات وحشی» به لطف جهان آزاد انیمیشن به تصویر کشیده‌اند، غایت آرزوی انسان آرمانگراست؛ جهانی متحد که با قانون «بخور تا نخورده نشی» پیش نمی‌رود و عشق و همبستگی در آن در اولویت است. بله، این رؤیاست و به‌خصوص احتمال تحققش با حیوانات، با درک و امکانات انسان امروز، تقریباً صفر است. اما کسی چه می‌داند در آینده چه اتفاقی می‌افتد؟ شاید واقعاً رباتی همچون رازِ «ربات وحشی» ساخته شود که ظرف چند ثانیه خودش بتواند زبان حیوانات را رمزگشایی کند و یاد بگیرد. یا این قابلیت را داشته باشد که با برقراری ارتباط با بچه حیوان در خود احساس غریزی مادرانه پرورش دهد.



«ربات وحشی» درباره رباتی به نام راز است که بر اثر سقوط هواپیمای حاملش در جزیره‌ای دورافتاده تنها مانده است. ظاهراً او تنها رباتی است که از این مهلکه جان سالم به در برده و کار می‌کند. ربات روشن می‌شود و خودش را در جایی غریبه می‌بیند. هیچ ایده‌ای ندارد که کجاست و چه باید بکند. او از آن دسته ربات‌هایی است که باید برایش وظیفه تعریف شود تا بتواند کارش را انجام دهد. اما در این مکان غریبه کسی نیست که بتواند وظیفه‌ای برای او تعریف کند. بنابرین، راز همچون انسانی که قدم به محیطی غریبه می‌گذارد، ابتدا شروع به شناسایی اطرافش می‌کند و چون هوشمند است و جسمش از فلز سخت، طعمه ساکنان جنگل نمی‌شود. بعد از مدتی کوتاه سر و کله زدن با سیستم خودش و چندین سقوط و آسیب که به لطف ساختار قدرتمندِ از بین‌نرفتنی‌اش با حیوانات و طبیعت حیات وحش دست و پنجه نرم می‌کند تا بتواند در محیط جدید ناشناس جا بیفتد. به زودی به زبان حیوانات که همان زبان آدمیزاد است -چون به هر حال ما مخاطبان باید بفهمیم این موجودات چه می‌گویند- حرف می‌زند و بعد از پیدا کردن یک تخم غاز، وظیفه‌ای هم پیدا می‌کند.

این بزرگ‌ترین آرزوی انسان است که بتواند زبان حیوانات را بفهمد و در حیات وحش با وجود ارتباط با موجودات وحشی‌اش که صدهزار بار از او قوی‎‌ترند، زنده بماند. راز به لطف ربات بودنش توانایی انجام این کار را دارد. آن هم در جهانی که ظاهراً دیگر انسان‌ها کارگر ربات‌ها هستند یا در کنار هم زندگی را می‌گذرانند. ما چیز زیادی از این جهان نمی‌بینیم؛ نیازی هم نیست ببینیم. آنچه ما می‌بینیم، فرایند به ثمر رساندن وظیفه‌ای است که برای راز تعریف شده است. در جایی که همه او را هیولا می‌نامند. اگر انسان که ظاهری مشابه حیوان دارد، این‌قدر عامل وحشت حیوان و حیات وحش است، بدیهی است که یک ربات تمام‌فلزی که ظاهراً نامیراست، هیولا به نظر بیاید. اما راز به خاطر سیستم عاملش باید هر طور شده وظیفه‌اش را انجام دهد؛ وظیفه‌ای که آن را به لطف دوست جدیدش، فینکِ روباه که اول مثل تمام حیوانات جنگل به او حمله می‌کند و بعد چون مثل راز در جنگل بیگانه است، تبدیل به همراه (سایدکیک) او می‌شود.



این زوج ساختن امضای انیمیشن‌های دریم‌ورکس است. سایدکیک‌ها معمولاً نقش مهمی در قصه‌های انیمیشنی مرسوم دریم‌ورکس (و دیزنی) ایفا می‌کنند. معمولاً اولش خطرناک و شرور جلوه می‌کنند و بعد به زودی مشخص می‌شود که خیلی مهربان و البته ابله‌اند. ابله بامزه. سایدکیک «ربات وحشی» چون روباه است، ابله نیست اما بامزه و مهربان هست. باهوش و عاقل هم هست و در این مورد به‌خصوص، برخلاف بیشتر شخصیت‌های روباه انیمیشنی (به جز آقای فاکس وس اندرسون) باوفا. مکاری روباه اینجا به هوشمندی تعبیر شده و تنها بودنش به خاطر ویژگی‌هایش باعث شده رابطه دوستانه با ربات را ترجیح دهد. البته، وقتی متوجه می‌شود از ربات برای او غذا درنمی‌آید. بچه‌غاز می‌تواند غذایش باشد که چون انتخابش همراهی با ربات است، از آن صرف‌نظر می‌کند. با این حال، قانون جنگل را که بر اساس قانون بقا پیش می‌رود، دائماً به رازِ ربات یادآوری می‌کند.

از سوی دیگر، راز به حکم وظیفه باید بچه‌غاز را بزرگ کند. چگونه؟ باید یاد بگیرد که او را زنده نگه دارد. غذا به‌اش بدهد. راه رفتن را یادش بدهد، و بعد شنا و پرواز را. راز بخش‌های اول را به لطف حضور دوستان تازه‌اش که کم‌کم با او ارتباط بهتری برقرار می‌کنند، انجام می‌دهد. مشکل این است که برایتبل در مقایسه با غازهای دیگر جثه‌ کوچک‌تری دارد و چون با یک ربات بزرگ شده، رفتار ربات‌گونه دارد. بله، یک بیگانه، بیگانه‌ای دیگر را تربیت می‌کند. راز به‌سرعت متوجه این مشکل می‌شود و همچون تمام مادران دلسوز دنیا، به غریزه‌ای که معلوم نیست از کجا در او پرورش یافته است، وارد عمل می‌شود تا فرزندش را به نقطه‌ای که باید برساند.

ریتم تند فیلم در رسیدن به این نقطه اوج اول قصه باعث می‌شود احساس کنی یک فیلم کامل را دیده‌ای و حالا تنها چیزی که باقیمانده این است که برایتبل بتواند شنا کند و بعد با همنوعانش پرواز و به جای دیگری کوچ کند. اما در نهایت ناباوری، این‌ها تازه در یک‌سوم ابتدایی فیلم اتفاق می‌افتد و قصه قرار است هزار پیچ و تاب دیگری بخورد. فیلم هم از این روند روایت بهره می‌برد و هم ضربه می‌خورد. چون وقتی از این نقطه‌اوج عبور می‌کند، هم ریتمش می‌افتد هم قصه چندین پیچش به خود می‌بیند که البته سرگرم‌کننده است، اما در لحظاتی کسل‌کننده هم می‌شود. به‌خصوص برای مخاطب کودک که یک خط داستانی سرراست را راحت‎‌تر دنبال می‌کند، و مخاطب هدف این انیمیشن کودکان هستند.



اما «ربات وحشی» یک قصه سفر قهرمانی رباتیک را هم می‌خواهد روایت کند که خب بحر طویل است و بخش شگفت‌انگیزش هم در همین است؛ اینکه رباتی وظیفه‌محور (یعنی رباتی که باید برایش وظیفه‌ای تعریف شود و بر آن اساس، کارش را انجام دهد) تو گویی انسان در سرزمین عدن است. از یک ماشین فوق هوشمند پیشرفته به‌مرورِ زمان با یادگیری زندگی در بدوی‌ترین حالتش، به چیزی مابین انسان و حیوان تبدیل می‌شود. آنچه شاید در ذهن ما مفهوم ابرانسانی را متبادر کند، البته در کالبد ربات. چیزی که حتی خالق خودش را هم به شگفتی وامی‌دارد و بر خلاف، انسان در عدن از خانه‌اش تبعید نمی‌شود. می‌ماند تا سفر قهرمانی‌اش را به پایان برساند و شاهد به ثمر نشستن سفر قهرمانی فرزندش هم باشد. از این نظر، رازِ ربات «ربات وحشی» را می‌توان یکی از بهترین مادرهای تاریخ سینما دانست. (بله، شخصیت راز به گفته خالقش زن در نظر گرفته شده است.)

این ربات بدون کلیشه‌های مرسوم مادرانه یکی از دلسوزترین، عاشق‌ترین و قدرتمندترین مادران دنیاست که این آرزو را در ذهن می‌کارد که کاش انسان می‌توانست به چنین نسخه‌ای از خودش تبدیل بشود. هم احساس مسئولیت‌پذیری را در بالاترین سطحش داشته باشد و هم هوشمندی و امکانات یک ربات را که بتوان به کمک آن به‌خوبی از پس مسئولیت‌هایش برآید، مثلاً دست‌های خودکار و همه‌کاره‌اش از او جدا شود و بتوانند بچه را همراهی کند و در صورت نیاز از خطر نجات دهد. آیا این غایت آرزوی تمام مادران دنیا نیست؟ یا وقتی فرزند به خاطر عجیب بودن و فرق داشتنش با همنوعانش از او گلایه می‌کند، به جای نادیده گرفتن، کاری کند که او به آنچه می‌خواهد تبدیل شود. آیا این غایت آرزوی تمام بچه‌های دنیا نیست؟

اینجا بخوانید: معرفی، نقد و بررسی فیلم‌های خارجی


«ربات وحشی» تا جایی که در دنیای وحش می‌گذرد، عالی است. تمام مراحل بزرگ شدن برایتبل و زحماتی که راز و فینک و بقیه حیوانات در این مسیر می‌کشند، اوقات خوشی است که با انیمیشن شاهکار تیم سازنده خوش‌تر و مهیج‌تر می‌شود. مشکل قصه از جایی شروع می‌شود که ربات‌های دیگر از راه می‌رسند و می‌خواهد برایتبل را با خود ببرند. البته بدیهی است که قصه به اینجا برسد. چون راز از ابتدا می‌داند که بعد از انجام وظیفه باید فرستنده‌اش را روشن کند تا صاحبانش بیایند و او را با خود ببرند. حالا راز احساسات مادرانه پیدا کرده و به حیات وحش وابسته شده و نمی‌خواهد به همنوعانش بپیوندد. بنابراین، دچار تردید است و همین تردید برایش مشکل‌ساز می‌شود.

تا همین‌جا هم آن‌قدر قصه پرپیچ و تاب بوده که وقتی به این نقطه می‌رسد، از نفس می‌افتد و احساس همذات‌پنداری با راز قطع می‌کند. چون در پرداخت دچار مشکل است. شاخه شاخه شدن قصه این مشکل را بیشتر می‌کند. چون راز برای ایستادن در برابر همنوعان شرورش به اتحاد با حیوانات احتیاج دارد که این خود قصه دیگری است. تو گویی قصه در بخش پرداختن به جهان ربات‌ها رها می‌شود. ربات‌ها قرار است مخوف باشند و قرار است ما از از دست دادن راز و احتمالاً از بین رفتنش بترسیم. اما نه ربات‌ها و نه حملاتشان با وجود تلاش زیادی که شده است، آن‌قدر احساس خطر ایجاد نمی‌کند. از پیش می‌دانی که راز و دوستان وحشی‌اش برنده این نبرد خواهند بود. با یک سری تهمیدات کاملاً ابتدایی به سبک انیمیشن‌های دیزنی که در اجرا حقیقتاً فوق‌العاده است اما در ساحت این قصه و یک سری نیروی متخاصم هوشمند کمی سبک است و پایان پیش‌بینی‌شده‌ای را برای این انیمیشن رقم می‌زند.

نمره: ۳.۵متوسط
نکات مثبت
  • ریتم مناسب نیمه اول
  • محتوا و پیام انسانی قوی
  • خلق لحظات احساسی عمیق و تأثیرگذاری
  • انیمیشن و طراحی‌های شخصیت فوق‌العاده
  • صداپیشگی استثنایی بازیگران به‌خصوص صداپیشه شخصیت رازِ ربات
نکات منفی
  • افت ریتم در نیمه دوم
  • پایان‌بندی پیش‌بینی‌پذیر
  • رها شدن قصه در یک‌سوم پایانی
جز این موارد، انیمیشن «ربات وحشی» بی‌نقص است. این پایان‌بندی‌ها هم به احتمال زیاد از سوی تهیه‌کننده تحمیل می‌شود. فیلم مشخصاً پیام دفاع از محیط زیست و صلح با طبیعت دارد که می‌تواند به جهان انسانی و روابط میان انسان‌ها هم اطلاق کند. اما بخش مبارزه با رباتش که از همان ترس از آینده نشئت می‌گیرد، کمی زیادی است و زیبایی قصه را از آن می‌گیرد. اما در حوزه انیمیشن بی‌نقص است. «ربات وحشی» این سفر قهرمانی را با انیمیشنی شاهکار روایت می‌کند. طراحی شخصیت‌های حیوانی و جنگل که امضای دریم‌ورکس را دارد اما با حال و هوای نقاشی دستی‌اش یادآور‌ کارهای کلاسیک دیزنی است، با صد برابر وضوح و دقت بیشتر که البته آن را مدیون پیشرفت تکنولوژی و طراحان فوق‌العاده‌اش است.

در طراحی ربات که سعی شده تا حد زیادی به انسان شباهت داشته باشد، در واقع، انسانی با قابلیت‌های رباتیک باشد، ظرافتی به کار گرفته شده است که باعث می‌شود او را به عنوانی مادری دلسوز و مسئولیت‌‌پذیر بپذیری. صحنه دویدن راز با برایتبل روی شانه‌هایش، در حالی که دست‌هایش مثل پرنده باز شده و در باد تکان می‌خورند (طبعاً حرکت رباتی است)، فوق‌العاده است. صداپیشگی این انیمیشن به‌خصوص، لوپیتا نیونگو (بازیگر برنده اسکار فیلم «دوازده سال بردگی») در نقش راز، اعجاب‌انگیز است. این بازیگر پیش از این استعداد خود را ثابت کرده اما در نقش یک ربات یکی از بهترین صداپیشگی‌های ربات و هوش مصنوعی را ارائه کرده است. در عین بی‌احساسی احساس دارد و این شگفت‌انگیز است. پدرو پاسکال که صداپیشه فینک است هم کارش را درست انجام داده است. به اندازه یک سایدکیک، نه بیشتر و نه کمتر.

شناسنامه انیمیشن «ربات وحشی» (The Wild Robot)

نویسنده و کارگردان: کریس سندرز
صداپیشگان: لوپیتا نیونگو، پدرو پاسکال، کیت کانر، بیل نای، استفانی شو، مارک همیل، کاترین اوهارا، مت بری، وینگ ریمز
محصول:  ۲۰۲۴، ایالات متحده
امتیاز سایت IMDb به فیلم: ۸.۵ از ۱۰
امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: ۹۸ از ۱۰۰
خلاصه داستان: رباتی آینده‌نگر به نام «رازوم ۷۱۳۴» (به اختصار «راز») در جزیره‌ای متروک به ساحل می‌رود. داستان بقا و کشف زمانی آغاز می‌شود که او (مؤنث) محافظ غیرمنتظره یک غاز یتیم می‌شود که او را برایت‌بیل می‌نامد. آن‌ها با هم برای زنده‌ماندن در محیط سخت تلاش می‌کنند، اما فقط با کمک گروهی نزدیک از حیوانات نامتناسب که ابتدا دوستان و سپس خانواده می‌شوند، موفق به انجام این کار می‌شوند. در نهایت راز و گروهش جزیره را از تهاجم روباتیک سازنده‌اش نجات می‌دهند و با هر وسیله‌ای به دنبال بازگرداندن او به تمدن می‌شوند.