دو زن که با ترتیب زمانی و با تعلیقی ساده در دو کیسه یا گونی پلاستیکی بزرگ سکنی گزیده‌اند و قشر فرودستی را بازتولید می‌کنند؛ نمایش «بازی بیکلام۲» نقدی سیاسی بر طبقه زباله‌گرد کنونی جامعه است.
چارسو پرس: الهام ایروانی بازیگر و کارگردان نمایش «بازی بیکلام۲» با همراهی بازیگرانه سونیا اسماعیلی در نقوش زنان فرودستی، بر صحنه این روزهای تماشاخانه مولوی در سالن کوچک ظاهر شده‌اند و با بازی بدنی و سبکبال خود، پویایی، تکرار و استیصال طبقه خانه به‌دوش را به شکلی واضح و مبرهن به نمایش گذاشته‌اند.

از اهمیت این قطعات کوتاه نمایشی می‌توان تا آنجا سراغ کرد که پیتر بروک کارگردان فقید بریتانیایی نیز در سال ۲۰۰۸ میلادی آنها را در سالن تئاتر «یانگ ویک» شهر لندن به روی صحنه برد.

طراحی صحنه مینیمال که از مشخصه‌های متون نمایشی ساموئل بکتشهیر، نمایشنامه‌نویس و کارگردان ایرلندی تئاتر است همانقدر ساده و بی‌تکلف نشان می‌دهد که عاری بودن صحنه از دیالوگ و بیان؛ تا نگاه تماشاگران تماشاخانه مولوی معطوف به بدنمندی دو بازیگر زن صحنه از ابتدا تا پایان باقی بماند.

بیشتر بخوانید:  نقد نمایش‌های روی صحنه


دو زن که با ترتیب زمانی و با تعلیقی ساده در دو کیسه یا گونی پلاستیکی بزرگ سکنی گزیده‌اند و قشر فرودستی را بازتولید می‌کنند، از منظر لایه اجتماعی شخصیت‌ها، نقدی سیاسی بر طبقه زباله‌گرد کنونی جامعه هستند. نگاهی که نویسنده ایرلندی مذکور چند دهه قبل با وضعیتی مشابه در اروپای شمالی برای تولید تئاتر از این طبقه مضمحل جامعه دوران خود داشته است. موضوعی که نه تنها نگاهی محلی نیست؛ بلکه انتخابی جهان‌شمول به حساب می‌آید که با گذشت دست‌کم نیم‌قرن از آن نگاه، کماکان و با شکلی رادیکال‌تر می‌توان در جای جای جهان امروز مشاهده کرد.

کیسه‌های پلاستیکی شاید نمادی از رحم مادر باشد. در این صورت درون کیسه بدیلی از نیستیِ پیش از تولد و پس از مرگ است. در حد فاصلی که میان این دو عدم هست، هر شخص بارِ هستی و سنگینی وجود دیگری را بر دوش می‌کشد. به همین ترتیب، سیخ را می‌توان استعاره‌ای از انگیزه‌های زندگی برای بقا دانست. همین انگیزه‌هاست که کنش‌های خودکار را پدید می‌آورد و به تدریج به عادت درونی تبدیل‌شان می‌کند. این رفتارهای کلیشه‌ای با وجود جسمانی ما گره می‌خورند. اگرچه ممکن است افراد مختلف این مراسم تکراری را با شکل، سرعت و دقت کمابیش متفاوتی انجام دهند. ولی این مسأله در نتیجه نهایی کار تفاوت چندانی ایجاد نمی‌کند.

 نمایش «بازی بیکلام۲»

«بکت» در این نمایش بر نقش پیشینی که حافظه‌ بدنی در وجود انسان دارد تأکید می‌کند. حافظه بدنی عادت‌های کنشی روزمره را در بیرون از سطح آگاهی سامان می‌دهد.

«بازی بیکلام۲» که به موازات قطعه «بازی بیکلام۱» بکت است در مجموع نکاتی را برای ما روشن می کند؛ این که «بکت» انسان پوچ گرایی نیست. آن مفسران و منتقدانی که پس از انتشار و اجرای «در انتظار گودو» تئاتر او را پوچ گرا دانستند از ابعاد بدنی این آثار غفلت کرده‌اند. بدن انسان در این دو نمایش جایگاه محوری و بامعنایی دارد؛ «بکت» در این آثار، با حذف بسیاری از عوامل فرهنگی-تاریخی و اجتماعی، بستری بی‌پیرایه و عریان پدید می‌آورد و در این بستر، روایتی کمینه گرا و بنیادی از وجود انسانی ارائه می‌دهد تا هر دو وجه ابژگی و سوژگی بدن و همچنین حافظه بدنی به شکل برجسته‌ای رؤیت‌پذیر شوند.



از این رو در این آثار، بدن انسان در مفهوم پدیدارشناختی آن اعتبار و منزلت زیستی پیدا می‌کند. این قطعه نمایشی به خوبی نشان می‌دهد که تئاتر غیاب بکت چه نگاه هویت‌بخشی به جوهره نورولوژیک احساس دارد و آن را همچون عمیق‌ترین لایه‌ی خویشتن و منبع مقاومت انسان در برابر شداید و زخم‌های تحمیلی به تصویر می‌کشد.

نویسنده: رضا بهکام