در لابی سالن روی صندلیها مینشینم، کنارم دختر جوان زیبارویی نشسته، از او میپرسم شما به مسترکلاس دعوت شدید؟ هنرمند هستید؟ نگاهم میکند و با خوشحالی میگوید: هنرجوی یکی از آموزشگاها هستم و بلیت تهیه کردم.
از او درباره کیفیت برنامه با توجه به قیمت بلیت میپرسم که میگوید: برگزارکنندگان واقعا زحمت کشیدند، به شخصه میخواستم از راهنماییهای پارسا پیروزفر استفاده کنم، راهنماییهای پارسا پیروزفر برای من بسیار اهمیت دارد. خیلی خوشحالم که من به عنوان هنرجو در کنار همه هنرمندان در این مراسم هستم، فیلمساز بزرگ دنیا در این مراسم است، به نظرم برنامه خوبی است.
یک ربعی که میگذرد، در فضای سالن کمی میچرخم، نگاهم به شادمهر راستین میافتد با تلفنش صحبت میکند، کمی آنطرفتر مستانه مهاجر با کیوان کثیریان در تکاپو است، مدام با عوامل اجرایی صحبت میکنند تا نظم برقرار باشد.
در همین حین پارسا پیروزفر از سمت دیگر سالن با پوریا رحیمی سام و چند هنرمند جوان وارد میشوند .
بعد از دقایقی با صدای عکاسان متوجه حضور سحر دولتشاهی میشوم، خانم دولتشاهی لطفا اینطرف را نگاه میکنید؟ خانم دولتشاهی یک لحظه … صدای شاتر دوربینها که در فضا میپیچد، بعد حامد کمیلی، الناز شاکردوست ، نوید محمدزاده، فرشته حسینی و محمدرضا شریفینیا، رفته رفته سالن شلوغ میشود.
کمی بعد درب سالن اصلی جلسه باز میشود و از مهمانان دعوت میشود در سالن حاضر شوند.
در نزدیکترین صندلی مینشینم و دقایقی بعد جیلان با تشویق مهمانان حاضر در سالن وارد سالن شده و برنامه اجرا میشود.
مستر کلاسی باشکوه
نوری بیلگه جیلان مشغول صحبت میشود و من به اطرافم نگاه میکنم. چهرههای مطرح و نامآشنا در کنار هنرجویان دراین کلاس حضور دارند.
از بهمن فرمانآرا، ابراهیم حقیقی، سحر دولتشاهی، نوید محمدزاده، الناز شاکردوست، پارسا پیروزفر، پرویز شهبازی، پوریا رحیمیسام، حامد کمیلی، فرشته حسینی، مینا ساداتی، لیلا بلوکات، شادمهر راستین، فرشته صدرعرفایی، نازنین پیرکاری، محمدرضا شریفینیا، مانی حقیقی، کاوه سجادی حسینی، مهرداد غفارزاده، مرجان شیرمحمدی، مرجان اشرفیزاده، مجید توکلی، سیفالله صمدیان، محمد حسین فرحبخش، لیلا نقدیپری، هومن بهمنش، مصطفی احمدی، مجید نوروزی، کامیار محسنین، درناز حاجیها، هوشنگ گلمکانی، سام نوری، سام کلانتری، اوژن حقیقی، حسن مصطفوی، سها نیاستی، حنیف سروری، شبنم قربانی، ارسلان امیری، امید شمس، بایرام فضلی، امین شعرباف، آرش صادقی، مهدی ابراهیمزاده، منصور وثوقی، نفس بازغی، سودابه خسروی، محمد کمالیپور، سمیرا برادری، پرند زاهدی، غزل معصومی، حسین اکبری، گلاره کیازند، کتایون ارسنجانی، کیمیا کاظمی و … همه و همه در این مراسم هستند.
یک استقبال گرم
در شرایطی که ظرف دو، سه سال گذشته سینمای ایران درگیر کرونا و بعد از آن انواع و اقسام نامهربانیها و حواشی ممنوعالتصویری و ممنوعالکاری و تهدیدها بود، چنین گردهمایی و حضوری بسیار دلپذیر بود. سینماگرانی از طیفها و تفکرات مختلف به بهانه چنین حضوری در هتل آزادی گردهم آمدند و از مهمانشان به شایستگی استقبال کردند.
به هر حال از هر زاویهای که به چنین جلسه و نشستی نگاه میکنیم با اهمیت و با ارزش است.
از اعتبار نوری بیلگهجیلان بگوییم که غیر از جوایز بزرگی که تاکنون از جشنواره کن گرفته، او کارگردان شناخته شده و محبوبی در جهان است و نامش و حضورش در محفلها و مجامع سینمایی کنجکاوبرانگیز است.
فیلمهای «اوزاک»، «روزی روزگاری در آناتولی»، «خواب زمستانی» و« درخت گلابی وحشی» در ایران و جهان دوستداران بیشماری دارد. فیلم اخیر «روی علفهای خشک» توجه منتقدان زیادی را در سراسر جهان به خود جلب کرد.
به حتم مسوولیت دعوت و هماهنگی حضور چنین سینماگری در ایران توسط بخش خصوصی کاری سخت و قابل ستایش است.
توجه رسانههای دنیا به حضور جیلان در ایران
حضور جیلان در ایران و بازتابی که در رسانههای ایران دارد بیشک توجه رسانههای معتبر سینمایی دنیا را به خود جلب میکند. سال گذشته بود که با یکی از کارشناسان حوزه فیلم درباره حضور سینمای ایران در جهان صحبت میکردم. او در بخشی از صحبت خود گفته بود: رسانههای جهان بسیار به وقایعی که در کشورمان ایران رخ داده حساس هستند و همچنین مطالبی که از رسانهها منتشر میشود برای فستیوالهای دنیا بسیار اهمیت دارد. یعنی مسوولان جشنواره و مدیران به آنچه رسانهها درباره ایران مینویسند، توجه میکنند.
قطعا حضور جیلان در ایران توسط فستیوالهای کن، ونیز، برلین و حتی اسکار رصد میشود و چنین موضوعی تاثیر زیادی در دیده شدن سینمای ایران در جهان دارد.
راستی غیبت دو فیلمساز شناخته شده سینمای ایران سید رضا میرکریمی و محمد مهدی عسگرپور دراین مراسم پرسش برانگیز بود. دو سینماگری که در صحبتهایشان داعیه ارتباط با سینمای جهان را دارند و اساسا با فیلمسازان و مجامع جهانی مراودات زیادی دارند و برای برگزاری جشنواره جهانی تلاش زیادی کرده بودند چرا دراین گردهمایی نبودند؟ اگرچه عسگرپور در برنامه مجمع عمومی خانه سینما حضور داشت، اما میشد جوری برنامهریزی کرد که دراین مراسم میزبان جیلان هم بود.
نکته دیگر اینکه ایکاش در برنامههای دیگر «شکوه سینما» هزینه ورودی به گونهای طراحی شود که هنرجویان از طیفهای مختلف بتوانند در این کلاس حاضر شوند.
پاسخ جیلان به« اعتماد»
از نوری بیلگه جیلان پرسیدم: نظر شما درباره ایران چیست؟ غیر از فرهادی و کیارستمی کدام هنرمندان ایرانی را میشناسید؟ آیا میدانید در سینمای ایران فیلمسازان با سختی فیلم میسازند؟ و آیا سینماگران ترکیه هم برای ساخت فیلمشان با سختی همراه هستند؟
جیلان در جوابم گفت: سینمای ایران را خیلی دوست دارم، سینمای ایران نجیب و بزرگ است. با بسیاری از هنرمندان ایرانی رفیقم و آنها را میشناسم، بعضی از آنها در ترکیه زندگی میکنند، او گفت: درباره سختیهای فیلمسازی در ایران و ترکیه باید بگویم متاسفانه فیلم ساختن در ایران، ترکیه و اساسا همه جای دنیا کار سختی است، ولی مهم این است که چگونه فیلم ساخته میشود.
بیشتر بخوانید: مطالب و اخبار سینمای ایران
آیا شما فیلم خوب میسازید یا فیلم معمولی؟ به هر حال فیلم ساختن امکانپذیر است، اما گاهی سختیهای فیلمسازی را برای خودمان بزرگ میکنیم و به این سختیها وابسته میشویم؛ در نتیجه کارمان جلو نمیرود .
جیلان گفت: از تجربه شخصی خودم میگویم که سهتا فیلمم را تنها با بودجه شخصی خودم ساختم و از هیچ جایی پول نگرفتم، دو نفره فیلم ساختم خودم و فیلمبردار.ولی فیلمم را ساختم. او گفت: به این فکر کنیم فیلم خوب ساختن کار سختی است و باید تلاش کنیم.
تاکنون سه بار به ایران آمدم
جیلان در میان هنرمندان و هنرجویان ایرانی گفت: اولینبار در سال ۱۹۸۵ به ایران سفر کردم، من تاکنون سه بار به ایران آمدم، آخرین بار هم حدود ۲۰ سال پیش بوده است. سینمای ایران را خیلی دوست دارم و خوشحالم که در کشوری که سینمایش قوی است حضور دارم.
او در بخشی از این نشست گفت: فکر میکردم که روحیه و شخصیت من چندان با سینما هماهنگ نیست و به همین دلیل دیر شروع کردم. من بیشتر در تنهایی خود زندگی میکردم، چراکه از تنهایی لذت میبردم. کارم را با عکاسی شروع کردم، چون عکاسی به شما امکانی میدهد که تنها کاری را انجام دهید و فیلم که میساختم فکر میکردم یک شیوه عکاسی است و به همین دلیل شجاعت ورود به سینما را پیدا کردم.
برنده نخل طلای کن درباره جذابیت سوژهها برای ساخته شدن فیلمهایش گفت: درباره موضوعات اخلاقی که در آن نمیتوان تصمیمگیری کرد و چیزهایی که نمیدانم بیشتر کنجکاو هستم که درباره آن فکر کنم و فیلم بسازم.
جیلان درباره فرآیند خلاقهاش در جریان توسعه داستان اظهار کرد: کاش راه مشخصی برای طی کردن این فرآیند بود. برای هر فیلم و فیلمنامه باید یک راه جدید پیدا کنیم. بیشتر روی وضعیت امکانات فکر میکنیم و داستان را جلو میبریم.
این کارگردان سرشناس ترک در بخشی از این نشست درباره زندهیاد عباس کیارستمی بیان کرد: او کارگردان محبوب من است و از او خیلی چیزها یاد گرفتم. او تاثیر زیادی روی من داشته است. در استانبول زمانی که رفتم «خانه دوست کجاست؟» را ببینم، هنوز او را نمیشناختم و شناخت زیادی هم از سینمای ایران نداشتم. این فیلم اصلا شبیه فیلمهایی که دیده بودم، نبود و موضوعاتی که کسی به عنوان فیلمساز برایش ارزش قائل نمیشد، وسط فیلم گذاشته بود و از آن فیلم ساخته بود. وقتی شما چنین فیلمهایی تماشا میکنید و دوست دارید، دریچهای تازه به رویتان باز میشود. از آن موقع کارهای کیارستمی را دنبال کردم و همه فیلمهایش را دوست دارم.
اولین فیلم کوتاهم را در ۳۶ سالگی ساختم
جیلان که بارها از علاقه خود به عباس کیارستمی صحبت کرده و از تاثیر سینمای این فیلمساز بر آثار خودش سخن گفته، در این جلسه صحبتهای خود را درباره شروع کارش در سینما اینطور بیان کرد که در جوانی و قبل از آن در شهر کوچکی زندگی میکرده و سینما راهی برای خیالپروری بوده است. «ما چطور زندگی کردن و پرورش یافتن را از سینما یاد گرفتیم و هر فیلمی که دیدیم تاثیر زیادی بر زندگی ما گذاشت. اما با وجود این تاثیر، فکر فیلم ساختن بعد از سالها در من بروز کرد، تقریبا پس از دوران سربازی و گذراندن تنهایی و سختی زیاد بود که تصمیم به فیلمسازی گرفتم. به همین دلیل خیلی دیر وارد سینما شدم، چون اصلا فکر میکردم روحیه من با سینما همخوان نیست. اولین فیلم کوتاهم را در ۳۶سالگی ساختم و بیشتر در تنهایی خودم به سر میبردم. در مقطعی هم کار عکاسی میکردم و حتی وقتی فیلم ساختم، حس میکردم کارم به نوعی ادامه عکاسی است و اصلا همین تجربه، جسارت ساخت فیلمسازی را به من میداد.»
او در بخشی دیگر موضوعهای اخلاقی را از موضوعهای ترغیبکننده برای فیلمسازی خود دانست و درباره تجربههای متفاوت فیلمهایش به خصوص استفاده از بازیگری حرفهای و نابازیگر گفت: اعتراف میکنم که کار کردنم با نابازیگران در بعضی فیلمهای اولم از ترس بود، چون تازه داشتم فیلم میساختم و میخواستم اگر نتیجه کار بد شد، چیزی نگویند ولی بعدها اعتماد به نفس بیشتری پیدا کردم و روش و نگاهم را تغییر دادم. با این حال وقتی فیلمنامه پیچیدهای نوشتهام، مجبور شدم از بازیگران حرفهای استفاده کنم البته از نابازیگران هم استفاده میکنم، چون آنها طبیعی بازی میکنند و حضور آنها حُسن خود را دارند. بازیگر باتجربه گاهی آن حس طبیعی را نمیتواند دربیاورد. بنابراین در کارهایم از دو نوع بازیگری استفاده میکنم.
کیارستمی کارگردان محبوب من است
به نقل از ایسنا ،جیلان در پاسخ به اینکه فلسفهاش در فیلمسازی چیست؟ بیان کرد: نمیتوانم بگویم پیرو تفکر فلسفی خاصی هستم ولی بیشتر به اگزیستانسیالیستها نزدیکم.
او درباره نقش منتقد در سینما و اینکه آیا نقدها را درباره فیلمهای خود میخواند؟ گفت: همه نقدها را نمیخوانم، چون ممکن نیست همه را بتوانم بخوانم. ما وقتی فیلمی را میسازیم در مرحله مونتاژ کور میشویم و معمولا فقط در روزهای اول نمایش فیلم، نظرات را میخوانم، اما بعد دیگر کمتر سراغ آن میروم، چون تکراری میشوند ضمن اینکه برای خواندن نقدهای طولانی هم چندان حوصلهای نیست. البته معتقدم سینما از طرف منتقدان بالا کشیده شده و اهمیت ویژهای پیدا کرده و این موضوع سینماگران را لوس میکند. درحالی که وقتی یک رمان نوشته میشود یا هنرمندی یک نقاشی میکشد، فقط یکی، دو نقد درباره آنها نوشته میشود ولی برای فیلم اول یک کارگردان، گاهی یک صفحه روزنامه هم صرف میشود. این بدان معناست که در زمینه نقد هنر، فضای عادلانه وجود ندارد.
جیلان در بخشی دیگر از این مسترکلاس درباره تاثیر سینمای کیارستمی بر خودش گفت: کیارستمی کارگردان محبوب من است و از او خیلی یاد گرفتم. سالها قبل در جشنواره استانبول فیلم «خانه دوست کجاست» را دیدم و فکر نمیکردم فیلم خاصی هم از ایران ببینم، بنابراین موقع تماشا با انتظار کوچکی شروع کردم و هر چه گذشت فیلم برایم تعجبآور میشد. این فیلم شبیه فیلمهایی که من و حتی دیگران دیده بودند، نبود. وقتی چنین فیلمهایی را تماشا میکنید دریچهای به روی شما باز میشود که کلی ایده جدید میدهد.بعد از آن همیشه کارهای کیارستمی را دنبال میکردم. البته ما فرهنگ مشترکی داریم و از آن منظر نیز سینمای کیارستمی را دوست دارم که شاید اتفاقا این بخش در اروپا خیلی درک نشده باشد. کیارستمی نفس جدید در سینما خلق کرده و همچنین روش فیلمسازی را دگرگون کرده و راههای جدید فیلمسازی پیشنهاد داده است.
وی درباره استفاده از استوری برد در فیلمهایش ابتدا با تعجب پرسید که آیا در ایران کسی از استوری برد استفاده میکند و بعد از آنکه شنید برخی با این شیوه کار میکنند، گفت: من هرگز با استوری برد کار نکردم و پیشنهاد هم نمیکنم، چون فضای محدودی را به وجود میآورد و نباید با پیش فرض کار را جلو ببرید.
البته درباره فیلمهای هالیوودی میتوان گفت که لازم است، چون پروداکشن بزرگی دارند ولی برای ما که فیلم هنری و مستقل میسازیم، لازم نیست و بهتر است اجازه بروز خلاقیت بدهیم. برخی کارگردانهای اول هم ممکن است استفاده کنند تا کمتجربگی خود را جبران کنند و هم به گروه خود بگویند که چطور میخواهند کار را پیش ببرند.
سینمای من 100 در صد خصوصی است
نوری بیلگه جیلان در بخش دیگری از این جلسه درباره سینمای خود و فروشی که در میان مخاطبان دارد، بیان کرد: سینمای من ۱۰۰ درصد خصوصی است و کسی نمیتواند به من پیشنهاد دهد که چیزی را در فیلم تغییر دهم. در بخش فروش واقعیت این است که بعد از اینکه دنیا، مرا شناخت بیشتر به آثارم توجه شد ولی برچسب جشنواره کن در این مسیر خیلی تاثیرگذار است.
جای عباس کیارستمی همیشه خالی است
در ادامه، مراسم یادبودی صمیمی برای کارگردان نامدار سینمای ایران، زندهیاد عباس کیارستمی برگزار شد.
در ابتدای این مراسم برش کوتاه از فیلم «کیارستمی و عصای گم شده» درباره عباس کیارستمی پخش شد.
سپس مستانه مهاجر، مدیر این رویداد در سخنانی کوتاه ضمن تقدیر از حاضران گفت: «شکوه سینما» باعث شد که یک بار دیگر دور هم جمع شویم. جای عباس کیارستمی همیشه خالی است.
سپس سیفالله صمدیان در سخنانی گفت: حیف است فیلمهای نوری بیلگه جیلان را ببینید و عکسهایش را نبینید.
ابراهیم حقیقی نیز در سخنانی اظهار کرد: تصورم این است که طوری که کیارستمی فیلم میساخت و نوری فیلم میسازد، با قلبشان میسازند! به سینمای تجاری جهان کار ندارند.
وی گفت: اگر قرار است معنای سینما را در وجه هنری آن بسنجیم قطعا طرفدار سینمای نوری بیلگه جیلان و عباس کیارستمی خواهیم بود.
سپس بخشهای کوتاهی از مستند «۷۶ دقیقه و ۱۵ ثانیه با عباس کیارستمی» ساخته سیفالله صمدیان نمایش داده شد.
در پایان، فیلم «روی علفهای خشک» با حضور کارگردان آن، نوری بیلگه جیلان نمایش داده شد.نخستین دوره مسترکلاس «شکوه سینما» را مستانه مهاجر برگزار کرد .