حالا بحث این است که آیا امسال این رویداد مهم سینمایی میتواند محل گردهمایی همه تفکرها و نظرات باشد؟
علیرضا تابش، عضو شورای سیاستگذاری جشنواره فیلم فجر اما به صراحت میگوید هر وقت جشنواره مطابق سلیقه کارگزاران برخی دولتها بوده میان هنرمندان و حکمرانان فاصله ایجاد شده و اعتبار خود را از دست داده درحالی که جشنواره فجر مثل امانتی است که باید به صاحبان اصلی آن یعنی مردم بازگردانده شود.
با این حال تابش ابراز امیدواری میکند که امسال برنامهریزیهایی شود تا جشنواره را تبدیل به نماد وفاق و آشتی ملی و همدلی بین مردم و هنرمندان کنیم.
جناب تابش، جشنواره فیلم فجر در تمام سالهای برگزاری، محل مناقشه بوده و همین موضوع باعث دوقطبی شدن میان سینماگران شده و نظرات موافق و مخالف درباره این رویداد زیاد بوده، البته که تضارب آرا باعث پویایی رویداد مهمی چون فجر میشود اما پارهای از اوقات بحثها و جدلها به کنارهگیری سینماگران از این رویداد منجر میشود، تحلیل شما از این موضوع چیست؟
به نظرم نظرات موافق و مخالف نشان میدهد جشنواره فجر جایگاه مهمی هم از منظر مخاطبان هم از منظر سینماگران و هم رسانهها دارد، چرا که جشنواره فیلم فجر یکی از مهمترین اتفاقهای فرهنگی کشور است و شاید میتوان گفت نزدیکترین رویداد به ذات سینماست، ذات سینما به معنای فیلمهایی که ساخته شده نقدهایی که به این رویداد میشود و رویکردی که مخاطبین به این رویداد مهم دارند، بنابراین من نظرات موافق و مخالف را باعث ارتقای این رویداد مهم سینمایی در کشور و منطقه میدانم. نکته مهم درباره جشنواره فیلم فجر اثرگذاری آن است، جشنواره فیلم فجر به لحاظ رشد تولیدات سینما و تغییر ذایقه مخاطبین و حتی تاثیر روی اکران و تصمیمی که سینماگران راجع به آثارشان میگیرند همواره تاثیرات داخلی داشته، در ضمن تاثیرات منطقهای فراوانی هم داشته، روزگاری که بازاریابان خارجی و مدیران جشنوارههای مهم سینمایی برای دیدن آثار سینمای ایران و تولیداتش به ایران میآمدند. این نکات نشان میدهد جشنواره همچنان اثرگذار است و میتواند بیش از اینها تاثیرخودش را بگذارد. هم در محیط داخلی سینما و رسانههای ایران و هم در محیط خارجی و منطقهای که در آن زندگی میکنیم و رویدادهای مهم جهانی .
شما در سالهایی به واسطه مدیریت بنیاد سینمایی فارابی از نزدیک با این رویداد مراوده داشتید، در یک نگاه کلان ، فکر میکنید مهمترین آسیبی که جشنواره در سالهای برگزاری دیده چه بوده؟
جشنواره فیلم فجر متعلق به خانواده بزرگ سینمای ایران است نه جشنوارهای که متعلق به دولت باشد، در برخی سالها مدیران جشنواره با نگاه دولتی سعی داشتند سلیقه شخصی خودشان را به نوعی در روندها و رویکردهای جشنواره اعمال کنند این به نظرم یکی از آسیبها بوده و تا میشود باید این نوع آسیبها را شناخت و از آن دوری کرد.
جشنواره فیلم فجر و دیگر جشنوارهها همینطور نمایشگاه کتاب تهران جزو آیینهای مردمی کشور ما هستند، فراموش نمیکنیم که مردم برای تماشای فیلم یا اجرای موسیقی و تئاتر در جشنوارههای فجر ساعتها در صف میایستادند و همیشه این رویداد برای منتقدین، سینماگران و رسانهها مهم بوده، به نظرم این جشنواره هر وقت مطابق سلیقه کارگزاران برخی دولتها بوده میان هنرمندان و حکمرانان فاصله ایجاد شده و اعتبار خود را از دست داده در حالی که جشنواره فجر مثل امانتی است که باید به صاحبان اصلی آن یعنی مردم بازگردانده شود، عرض کردم به هر حال این جشنواره روزگاری و همچنان مهمترین رویداد منطقه است که ما در آن زندگی میکنیم و سایر جشنوارههای منطقهای به پای این جشنواره نمیرسند.
البته میدانیم که چند سالی است آنها طراحیهایی میکنند که جلو بیفتند، اما معتقدم جریان فیلمسازی ما، جشنواره فیلم فجر و رویدادهای سینمایی و اثرگذاری سینمای ایران واقعا حرف اول را در منطقه میزند، اما اگر این تکاپو و جوشش، کوشش و تدبیر و هوشمندی در برنامهریزی سینمایی در صنوف و حاکمیت و حکمرانی کشور نباشد طبیعتا رقبای منطقهای گوی سبقت را میربایند و خب این مساله بسیار مهمی است.
عضو شورای سیاستگذاری جشنواره 43 فیلم فجر هستید، مسوولیت سختی در این دوره دارید موافقید؟
امسالبههر حال برنامهریزیهایی که میشود امیدوارم جشنواره را تبدیل به نماد وفاق و آشتی ملی و همدلی بین مردم و هنرمندان کنیم . بله، در یک دورهای باعث سختگیری و جفا به هنرمندان شد که آنها را به نوعی دلخور کردند و رانده شدند، طوریکه بین هنرمندان و حکمرانی گسست ایجاد شد و خب این گسستها باید ترمیم شود و میدانم تلاش دبیر جشنواره، شورای سیاستگذاری و مدیران سینمایی در مسیر ترمیم این گسستهاست تا به نقطه همدلی و همبستگی بیشتر برسیم.
برای اینکه بتوانید شمولیت جشنواره را بالا ببرید و نظرات مختلف را در این مسیر تامین کنید و برآیندی از همه نظرات و افکار در جشنواره باشید و همه نگاهها را پوشش دهید چه برنامهریزی دارید؟
من جشنواره را جزئی از اکوسیستم سینمای ایران میبینم و به نظرم نقش و جایگاه دولت باید در زیستبوم تولیدات سینمایی و صنعت تصویر و سرگرمی بازتعریف شود، پیشنهاداتی هم در شورای سیاستگذاری در نخستین جلسه شورا مطرح شد که مقرر شد در گفتوگو با صاحب نظران و اهالی سینما و خبرگان و خود اهالی سینما در کارگروهی این موضوعات بحث و بررسی شود.که چه کنیم حال مخاطب بهتر شود و ارتباط بهتری با سینما بگیرد. من باید اینجا به چند اتفاق که سینما را تحت تاثیر قرار داده اشاره کنم، اول وقوع انقلاب دیجیتال هست که این موضوع در حاکمیت فرهنگی ما خیلی دیر به رسمیت شناخته شد، و جالب است هنوز نسبت به این موضوع مهم مقاومت میکنند و هم در صنوف و هم در حکمرانی انقلاب دیجیتال را به رسمیت نمیشناسند که این به نظرم بسیار آفت دارد و نیاز به بازنگری در دیدگاهها در این حوزه داریم.
دوم اتفاق مهمی که در سینما شاهد بودیم، بحث اثرگذاری کرونا بود که شیوع این بیماری، روی مخاطب، روی تولیدات و روی جشنوارهها، و نهایتا سیاستهایی که در سه سال گذشته در سینما اعمال شد تاثیرگذار بود.
و ما شاهد تقویت تک ژانر بودیم و نه تنوع ژآنر، یعنی آنچه در سبد اکران میدیدید بیشتر آثار تک ژانری خاصی بودند که این موضوع جای تامل دارد، من معتقدم مدیریت سینمای ایران و مدیریت جشنواره و رویدادهای سینمایی نیاز به گفتوگو، بحث و بررسی و شیوه منعطف و حتی خود اصلاحگر دارند تا به روز شوند و متعامل و مبتنی برواقعیتهای صنعت تصویر شوند.
امیدوارم امسال گامهای مهمی در خصوص تحول در این بخش در جشنواره شاهد باشیم، میدانم و خبر دارم، آقای شاهسواری و همکارانشان در دبیرخانه جشنواره تلاشهای زیادی میکنند به اینکه جشنواره در ارتباط با مردم و بالا بردن اعتبار و شمولیت، نظرات مختلف را تامین کند.
بیشتر بخوانید: مطالب و اخبار سینمای ایران
دو نکته درباره شورای سیاستگذاری مطرح است اول حضور زنان غایب است و نکته دیگر سینماگران جوان خوشفکر در این جمع نیستند، چرا؟
انتخاب شورای سیاستگذاری از جانب رییس سازمان سینمایی انجام شده اما میدانم برای دعوت از بانوان سینماگر تلاشهایی شد اما علت اینکه در ترکیب شورا خانمها نیستند اطلاع ندارم، به این موضوع دقت کنیم که شورای سیاستگذاری یکی از ارکان جشنواره فیلم فجر است و کارگروههایی که دبیرخانه جشنواره دارد طیف وسیعی از هنرمندان اعم از زن و مرد در آن همکاری دارند سایر ارکان جشنواره، هیات انتخاب و داوری و بخشهای دیگر فرصتهای هست برای حضور خانمها و جوانها.
راجع به حضور سینماگران جوان هم به نظر میرسد که آنها در جشنواره فیلم دارند. حالا باید ببینیم در فیلمهای ثبتنامی چه تعداد سینماگران جوان هستند، از آنجایی که سوال شما برآیندی از پرسشهای افکار عمومی است، باید بگویم که به نظرم تلاش شده در بخشهای دیگر و سایر ارکان جشنواره مشارکت زنان و هم جوانان جلب شود و به امید خدا شاهد همراهی آنها باشیم.
شما سالها مدیریت بنیاد سینمایی فارابی را بر عهده داشتید و درجریان وضعیت بینالمللی سینمای ایران قرار دارید، به نظر شما برای بینالمللیتر شدن سینمای ایران چه باید کرد؟
یکی از انتظاراتی که از رییس سازمان سینمایی میرود با توجه به تجارب، دانش و اشرافی که آقای فریدزاده در مسائل سینمای بینالملل دارند هرچه بیشتر برای بینالمللیتر شدن سینمای ایران تلاش کند، ایشان در سه سال اخیر در جریان چالشهای سینما هستند ونسبت به موانع این مهم آگاهی کامل دارند، امیدواریم در گفتوگوی بین خانواده سینما، سازمان سینمایی و سایر نهادهای مسوول، چالشهایی که بر سر بینالمللی شدن سینمای ایران است تاحدودی برطرف شود و شاهد گرهگشایی و حضور پرافتخار سینمای ایران در رویدادها و جشنوارهها و بازارهای جهانی باشیم.
به این نکته باید اشاره کرد که پس از انقلاب اسلامی در بازه زمانی نیمه دهه شصت تا دهه هشتاد و نود سینمای ایران یک جهش خیلی خوبی داشت، البته خودمان میدانیم که بخشی از این جهش ناگهانی و بدون برنامهریزی اتفاق افتاد و به نظرم اگر برنامهریزی مناسب در وضعیت فعلی صورت نگیرد همین موفقیتهایی که سینمای ما در بخشهای جهانی داشته از دست میدهیم یا کمرنگ میشود.
چه باید کرد؟
به نظرم یک تسهیلگری دولت و نهادهای دولتی و نقش پخشکنندگان و تولیدکنندگان آثار سینمایی که آسیبها و ضعفهای سینمای ایران را به خوبی بشناسند.
نمیتوان همه انتظارات را به پای دولت یا حکمرانی فرهنگی نوشت، البته باید حکمرانی فرهنگی بدون سلیقهگرایی، تسهیلگری کند و حامی بخش خصوصی باشد و بخش خصوصی هم باید بتواند خودش را در عرصه بینالملل و بازاریابی بینالمللی و مارکت جهانی، به روز نگه دارد و به کارگیری شیوههای بازاریابی نوین، همراه با حضور در بازارها و مجامع بینالمللی باید از دغدغههای جدی بخش خصوصی در سینمای ایران و صنعت سریالسازی و انیمیشن ایران باشد.
برای رفع این ضعفها و تقویت بخش بینالملل سینمای ایران لازم است تصمیمات مهمی در خانواده سینما گرفته شود.
یکی از نکات مهم درباره حضور بینالمللی سینمای ایران، شناخت نقاط قوت و ضعف سینمای ایران است. به نظر شما چه ضعفها و موانعی در این مسیر وجود دارد و برای خلق فرصتها چه باید کرد؟
معتقدم ما همچنان صنفی برای پخشکنندگان بینالمللی آثار سینمایی نداریم و این ضعف مهمی است در هنر و صنعت سینما و من چندبار قبلا هم گفتم، متاسفانه تعداد پخشکنندگان بینالمللی سینمای ایران -که یک صنف باشند و وحدت رویه بینشانباشد - به تعداد انگشتان دو دست هم نمیرسند، البته منظور من تعداد پخشکنندگان حرفهای است، نیروهای علاقهمند برای پخش بینالملل داریم، منظور بازاریابان حرفهای است که مذاکره را بدانند و اجزای کار را در بازار متنوع جهانی بشناسند و پخشکننده رسمی فیلم باشند و در مجامع بینالمللی شناختهشده باشند.
به نظرم یکسو پخشکنندگان دولتی و حاکمیتی را میبینیم که محدودیتهای خودشان را دارند و یکسو پخشکنندگان خصوصی را داریم که تداوم حضورشان نیازمند آموزش، ارتقا، دانش و تزریق سرمایه کافی در شرکتها است تا حدودی این موانع برطرف شود، نکته دیگر این است که متاسفانه آثار سینماییمان «بدون بخشبندی» روانه بازار بینالملل میشود. البته اگر در بازار جهانی خواهانش باشند، چون میل به خرید و نمایش آثار ایرانی اوج و فرود و فراز و نشیبهایی داشته است.
به نظر شما نیازهای اساسی بینالمللی شدن سینمای ایران کدامند و در کنار ضعفها، فرصتهای پیش روی سینمای ایران چیست؟
جز آثار سینمایی که بخشی به دلیل شیوهای پخش سنتی شاهدش هستیم، متاسفانه برخی شیوههای غیرحرفهای یا بهتر بگوییم سیستم پخش منسجم بینالمللی نداشتیم، این موضوع هم راجع به فیلمها و سریالهای ایرانی که مناسب بازاریابی در جهان هستند، به خصوص با رشد پلتفرمها، مخصوصا انیمیشن که انیمیشنهای خوبی در سینمای ایران ساخته میشود یا فیلم کوتاه و مستند، با این تنوع محصولات، سینمای ایران میتواند جایگاه بهتری را در جشنوارههای جهانی و بازار بینالملل به خود اختصاص دهد.اما بخشی از این فرصتها توسط خود اهالی سینما نادیده گرفته شده است، یا تنها فیلمهایی را در سطح بینالملل معرفی میکنند که سینمای داستانی است یا کشورهای آسیایی که ظاهرا در لیست بازاریابی سینمای ایران کمتر به آن کشورها توجه میشود.از طرفی قوانین اقتصاد بازار در بحث بینالملل سینمای ایران مطرح است و به نوعی منطق بازار نادیده گرفته شده، همچنین بررسی بازار و ذائقه مخاطبان جهانی توسط پخشکنندگان ایرانی شاید کمتر مورد توجه قرار گرفته است، مواردی که در این مجال ذکر کردم واقعا نیازهای اساسی بینالمللی شدن سینمای ایران است که باید در جایگاه خودش توسط بخش خصوصی هم جدی گرفته شود.
سازمان سینمایی در دولت چهاردهم با چالشهایی در حوزه بینالملل مواجه است که انتظار میرود برای این مسائل چارهای بشود، نظر شما چیست؟
به هر حال سینمای ایران در بخش بینالملل آسیبهای جدی دیده است، طی سه سال اخیر از سوی پخشکنندگان بینالمللی و جشنوارههای جهانی با نگاهی خاص، تصمیمات سختی راجع به فیلمهای سینمای ایران گرفته شد. این را هم نباید فراموش کنیم که رویکردهای سیاسی برخی جشنوارههای جهانی، واقعیتی است که وجود داشته و متاسفانه محدودیت و آسیب وارد کرده . به نظرم این چالشها باید درست شناسایی شود و در وهله بعد با تعامل و ارتباطی که جشنواره جهانی فجر، فارابی، سازمان سینمایی و فعالان بخش خصوصی میتوانند با پخشکنندگان بینالملل، جشنوارهها و رویدادهای جهانی دوباره برقرار کنند امید میرود که سازمان سینمایی وزارت ارشاد کارش را در این زمینه متمرکز پیش ببرد، و جبران مافات شود.با شناختی که دکتر رائد فریدزاده از شرایط بینالملل سینما دارند به نظر میرسد میتوان امیدوار بود که شاهد گشایش و ابتکاراتی در عرصه بینالملل سینما باشیم.
منبع: روزنامه اعتماد
نویسنده: تینا جلالی