اگرچه جولی نخستین‌بار وقتی که تنها هفت سال داشت، به واسطه‌ی پدرش، توانست در فیلم «نگاهی به بیرون» (Lookin’ to Get Out) نقش‌آفرینی کند و همکاری با کارگردان بزرگی به نام هال اشبی را تجربه نماید، اما زندگی این بازیگر آمریکایی و شاید بهتر است بگوییم جنبه‌های مثبت و مهم زندگی او بیش از این که تحت تاثیر پدرش باشند، تحت تاثیر مادر فداکار او شکل گرفته‌اند که سینما و حرفه‌ی بازیگری را برای مراقبت کردن از فرزندانش رها کرد.
چارسو پرس: تا به حال چندمرتبه آرزو کرده‌اید که جای یک انسان معروف باشید؟ هر انسان دنیادیده‌ای به خوبی می‌داند که زندگی هر فردی مانند سکه است؛ از این جهت که دو رو دارد. یک روی آن همان قسمتی از زندگی است که همه می‌بینند و روی دیگر همان قسمتی است که هر انسانی آن را شخصی نگه می‌دارد و اندک کسانی از آن باخبر هستند. معمولا وقتی انسان‌های غیرمعروف و شناخته‌نشده مانند من و شما به زندگی افراد مشهور و به خصوص ثروتمند نگاه می‌کنیم، با تمام وجود باور داریم که آن‌ها خوشبخت هستند و همیشه خوشبخت بوده‌اند. بهترین فیلم‌های آنجلینا جولی او را تبدیل به یکی از همین ستاره‌ها کرده است که بسیاری از افراد عادی دوست دارند جای او باشند. پیچیدگی‌های زندگی جولی را پیش از هرچیز می‌توان با اشاره کردن به یکی از وقایع زندگی او تشریح نمود؛ جولی در دادگاه جنگید تا بتواند نام خانوادگی پدرش را به صورت قانونی از شناسنامه‌ی خود حذف کند و بالاخره در تاریخ ۱۲ سپتامبر ۲۰۰۲ توانست به هدف خود برسد.

پدر جولی هم مانند مادر او بازیگر بود، اما جان ویت، برخلاف مارچلینا برتراند، حرفه‌ی خود به عنوان یک بازیگر را به ماندن در کنار خانواده ترجیح داد و وقتی که جولی کمتر از یک‌سال داشت او، برادر و مادرش را ترک کرد. جولی بدون پدر بزرگ شد و هرگز تا پیش از سی و پنج سالگی نتوانست رابطه‌ی والد-فرزندی مناسبی با پدر خود برقرار کند. پس از کش‌وقوس‌های فراوان، رابطه‌ی این پدر و دختر، به واسطه‌ی مرگ برتراند به دست بیماری سرطان احیا شد و مرگ مادر باعث گردید جولی بتواند پدر خود را ببخشد. اگرچه جولی نخستین‌بار وقتی که تنها هفت سال داشت، به واسطه‌ی پدرش، توانست در فیلم «نگاهی به بیرون» (Lookin’ to Get Out) نقش‌آفرینی کند و همکاری با کارگردان بزرگی به نام هال اشبی را تجربه نماید، اما زندگی این بازیگر آمریکایی و شاید بهتر است بگوییم جنبه‌های مثبت و مهم زندگی او بیش از این که تحت تاثیر پدرش باشند، تحت تاثیر مادر فداکار او شکل گرفته‌اند که سینما و حرفه‌ی بازیگری را برای مراقبت کردن از فرزندانش رها کرد.

طبق گفته‌ی خود جولی علاقه‌ی او به سینما نه به واسطه‌ی پدرش که بازیگر موفقی بود و حرفه‌ی پرباری داشت، بلکه به واسطه‌ی شب‌هایی که او و مادرش به تماشای فیلم‌های مختلف می‌نشستند در وی شکل گرفته است. جولی وقتی که شش سال داشت همراه با خانواده از محل زادگاهش، لس‌آنجلس، به نیویورک نقل مکان کرد و پنج سال بعد دوباره به لس‌آنجلس بازگشت. پس از بازگشت، جولی ابتدا به موسسه‌ی تئاتر لی استراسبرگ پیوست و طی دو سالی که در آن‌جا آموزش بازیگری دید، در تئاترهای مختلفی نقش‌آفرینی نمود. دوران دبیرستان تا پایان بیست و شش سالگی را شاید بتوان سخت‌ترین دوران زندگی آنجلینا دانست. او دوران دبیرستان را در مدرسه‌ای گذراند که در آن احساس راحتی نمی‌کرد. مدرسه‌ی دبیرستان بورلی هیلز مدرسه‌ای بود برای قشر مرفه لس‌آنجلس و از آن‌جایی که مادر جولی درآمد متوسطی داشت، او نتوانست به خوبی با جامعه‌ای که بخش زیادی از ساعات‌ زندگی‌اش به عنوان یک نوجوان را در آن می‌گذراند ارتباط برقرار کند.

علاوه بر این‌ها، هم‌سالان جولی او را برای لاغربودن، براکت دندان داشتن و عینکی بودن مسخره می‌کردند. چیزی نگذشت که مادر جولی متوجه محیط آسیب‌رسان دبیرستان بورلی هیلز برای دخترش شد و مدرسه‌ی او را تغییر داد. در مدرسه‌ی جدید، جولی به واسطه‌ی دوست جدیدی که پیدا کرد، به تدریج تبدیل به نوجوانی سرکش شد؛ او لباس‌های تماما مشکی می‌پوشید و در مسابقات چاقوکشی شرکت می‌کرد. در همین دوره او برای نخستین‌بار به دنبال اصرارهای مادرش تلاش کرد تا کاری به عنوان مدل پیدا کند، اما نتوانست در این زمینه به موفقیت برسد. در دوره‌ای که آنجلینا جولی به اصطلاح خودش تبدیل به یک پانک شده بود، از کلاس‌های بازیگری‌اش اخراج شد و شروع به آغاز کار به عنوان یک برگزارکننده‌ی مراسم ختم کرد. جولی در نهایت وقتی که ۱۶ سال داشت، دبیرستان را تمام کرد و در همان موقع بود که اولین خانه‌ی مستقل خود را اجاره نمود. سال‌ها بعد جولی در مصاحبه‌ای در رابطه با این دوره‌ی زندگی خود گفت: «من هنوز و همیشه در قلبم یک بچه‌ی پانک با خالکوبی هستم و خواهم بود.»

اگرچه به نظر می‌رسد بعد از گذراندن دبیرستان، دوران اوج زندگی جولی باید کم‌کم آغاز شوند، اما او هنوز راه زیادی برای رسیدن به آرامش داشت. جولی خیلی زود احساس کرد که نمی‌تواند به درستی با انسان‌های دیگر ارتباط برقرار کند. روان رنج‌دیده‌ی جولی گویا بیش از آن خسته بود که بتواند به درستی وارد یک ارتباط انسانی مناسب شود. در همین دوره بود که جولی شروع به خودزنی کرد. آنجلینا سال‌ها بعد در رابطه با این دوره‌ی زندگی‌اش گفت: «به دلایلی که هنوز برایم ناشناخته هستند، مراسم زخمی کردن خودم و احساس کردن درد، شاید احساس زنده بودن کردن  و احساس نوعی تخلیه‌شدن، برای من جنبه‌ی درمانی داشت.» در همین دوره بود که جولی با بی‌خوابی و اختلال خوردن هم دست و پنجه نرم می‌کرد. چیزی نگذشت که همه‌چیز برای او سخت‌تر شد و این همان دوره‌ای بود که جولی مصرف موادمخدر را آغاز کرد. طبق گفته‌ی خودش وقتی که به بیست سالگی رسیده بود تقریبا هر موادمخدری که در جامعه‌ی آمریکا وجود داشت را مصرف کرده بود؛ به خصوص هروئین.

سختی‌ها و مشقات زندگی جولی به همین‌جا ختم نمی‌شوند. او همچنین در دوره‌هایی با افسردگی شدید دست و پنجه نرم می‌کرد. آنجلینا دومرتبه وقتی که ۱۹ و سپس ۲۲ سال داشت تصمصیم به خودکشی گرفت و بار دوم قاتلی حرفه‌ای را اجیر کرد تا خودش را بکشد. همه‌ی این سختی‌ها و پیچیدگی‌ها در نهایت وقتی که جولی ۲۴ سال داشت او را به فروپاشی روانی رساند. این فروپاشی روانی باعث شد او ۷۲ ساعت را در مرکز درمان روانی رونالد ریگان بگذراند. دو سال بعدی زندگی جولی شامل تلاش‌های او بود در جهت بهبودی. این بهبودی زمانی برای جولی به تکامل رسید که او نخستین فرزند خود را به سرپرستی گرفت. بعد از مادر شدن بود که جولی دیگر هرگز به سراغ آسیب زدن به خود نرفت و توانست نگاه مثبتی به زندگی پیدا کند. نام فرزند اولی که جولی به سرپرستی گرفت مادوکس بود. جولی دراین‌باره بعدتر گفت: «از همان لحظه‌ای که به مادوکس متعهد شدم می‌دانستم که دیگر هرگز قرار نیست به خودم آسیب بزنم.»

آیا باز هم آرزو می‌کنید به جای آنجلینا جولی باشید؟ پیش از این که نگاهی بیاندازیم به لیست بهترین فیلم‌های آنجلینا جولی، بهتر است مسیر حرفه‌ای او به عنوان یک بازیگر را با هم مرور کنیم. اگرچه جولی نخستین‌بار وقتی هفت سال داشت همراه با پدرش در یک فیلم سینمایی بازی کرد، اما پس از آن تا ۱۶ سالگی در هیچ مصاحبه‌ی شغلی‌ای برای بازی کردن در یک فیلم حضور نیافت. تا سال ۱۹۹۳ و اولین نقش‌آفرینی جدی‌اش به عنوان یک بازیگر در فیلم «سایبورگ ۲» (Cyborg 2)، جولی در فیلم‌های کوتاه برادرش که به مدرسه‌ی فیلم‌سازی می‌رفت و چندین موزیک ویدیو حضور پیدا کرد. پس از نقش‌آفرینی در «سایبورگ ۲» که در گیشه شکست خورد، جولی بازهم به ورطه‌ی افسردگی سقوط کرد و تا یک‌سال برای هیچ نقشی در مصاحبه شرکت نکرد. پس از این که او سال ۱۹۹۵ نقش مکملی در فیلم «بدون مدرک» (Without Evidence) ایفا کرد، در همان سال توانست با فیلم «هکرها» (Hackers) برای نخستین‌بار تبدیل به نقش اصلی یک فیلم سینمایی شود.

از بازی جولی در «هکرها» به عنوان نقش‌آفرینی‌ای یاد می‌شود که باعث شد جولی مورد توجه منتقدان و مخاطبان سینمایی قرار بگیرد. جولی از آن‌جایی که در موسسه‌ی تئاتر ری استراسبرگ بازیگری را آموخته بود، در نخستین فیلم‌هایش، بین برداشت‌های سینمایی، ترجیح می‌داد در نقش خود بماند. بهترین فیلم‌های آنجلینا جولی توانستند این بازیگر را به تدریج تبدیل به یکی از مهم‌ترین بازیگران تاریخ سینما و یکی از پردرآمدترین بازیگران زن تاریخ کنند. در کنار صحبت کردن از جنبه‌های زندگی شخصی جولی و سال‌های حرفه‌ای‌اش به عنوان یک بازیگر، باید از فعالیت‌های انسان‌دوستانه‌ی او هم سخن به میان آورد.

جولی همواره در تلاش بوده است تا در حد توان خود دنیا را به جای بهتری تبدیل کند و این ویژگی اخلاقی او بی‌شک سربرآورده از گذشته‌ی سخت و دردناکش است. جولی فعالیت‌های زیادی در زمینه‌ی کمک به پناهجویان مهاجر کرده و در زمینه‌های انسان‌دوستانه‌ی زیادی به عنوان سفیر بین‌المللی برگزیده شده است؛ از جمله سفیر کمیسیون عالی پناهجویان ایالات متحده‌ی آمریکا. ده سال بعد از انتخاب شدن به عنوان سفیر پناهجویان در آمریکا، جایگاه جولی به سفیر ویژه ارتقا یافت. سال ۲۰۲۲، جولی از این جایگاه استعفا داد، چرا که به گفته‌ی خودش می‌خواست بیش از پیش تمرکز خود را بر کمک به پناهجویان به صورت میدانی بگذارد. جولی تا به امروز جوایز بشردوستانه‌ی فراوانی هم به دست آورده است؛ از جمله جایزه‌ی بشردوستانه‌ی ژان هرشلوت و نشان سنت مایکل و سنت جورج. پیش از این که نگاهی بیاندازیم به لیست بهترین فیلم‌های آنجلینا جولی بهتر است اشاره‌ای کنیم به آخرین فیلمی که از این بازیگر آمریکایی منتشر شده است؛ «ماریا» (Maria).

«ماریا» یک فیلم زندگینامه‌ای است که نگاهی می‌اندازد به سال‌های آخر زندگی ماریا کالاس طی دهه‌ی ۱۹۷۰ میلادی. نقدهای فیلم «ماریا»خبر از درخششی دیگر از سوی آنجلینا جولی می‌دهند. این فیلم برای نخستین‌بار در هشتاد و یکمین جشنواره‌‌ی بین‌المللی فیلم ونیز به نمایش در آمد و برای به دست آوردن شیر طلایی به رقابت پرداخت. در همین جشنواره بود که نقش‌آفرینی جولی مورد تحسین منتقدان قرار گرفت و بسیاری از آن‌ها «ماریا» را یکی از بهترین فیلم های آنجلینا جولی برشمردند.

لیست بهترین فیلم‌های آنجلینا جولی

۲۰. کنار دریا (By the Sea)

  • سال تولید: ۲۰۱۵
  • کارگردان: آنجلینا جولی
  • بازیگران: برد پیت، ملانی اوران، ملوین پوپو، نیلز آرستراپ
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۳۵ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۴۵ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۵.۳ از ۱۰
«کنار دریا» یک فیلم عاشقانه است که طی دوران ماه عسل آنجلینا جولی و برد پیت در مالتا ضبط شده. فیلم‌نامه‌ی این فیلم را آنجلینا جولی نوشته و کارگردانی آن هم برعهده‌ی خود او بوده است. «کنار دریا» چهارمین فیلمی است که جولی ساخته و سومین فیلمی که فیلم‌نامه‌ی آن را نوشته است. این فیلم ابتدا در تاریخ ۵ نوامبر سال ۲۰۱۵ در جشنواره‌ی موسسه‌ی فیلم آمریکا به نمایش در آمد و سپس ۹ روز بعد در سراسر ایالات متحده‌ی آمریکا به اکران سراسری رسید. با وجود ستاره‌هایی مانند جولی و پیت، این فیلم نتوانست در گیشه عملکرد موفقیت‌آمیزی داشته باشد و با توجه‌ به بودجه‌ی ۱۰ میلیون دلاری‌اش، تنها ۳.۳ میلیون دلار فروخت.

نظر منتقدان هم نسبت به این فیلم جولی خیلی مثبت نبود. در «کنار دریا» به عنوان یکی از بهترین فیلم‌های آنجلینا جولی اگرچه تماشای دو تن از سوپراستارهای سینما در کنار هم لذت‌بخش است و نگاه خاص جولی در کارگردانی ممکن است بعضی از گروه‌های محدود طرفدار سینماهای هنری را راضی کند، اما هیچ‌چیز نمی‌تواند کرختی و خسته‌کننده بودن داستان را جبران نماید. به نظر می‌آید جولی هنگام ساخت این فیلم تمام تمرکز خود را بر تصویر و صدا و جنبه‌های فنی گذاشته است. هنگام تماشای فیلم همواره عناصری وجود دارند که چشم را نوازش کنند یا گوش را تحت تاثیر قرار دهند، اما این تمرکز جولی بر روی عناصر فنی باعث شده است که «کنار دریا» نتواند با روح و مغز مخاطب ارتباط برقرار نماید.

همکاری برد پیت که یکی از تهیه‌کنندگان این فیلم هم بود با آنجلینا جولی دومین همکاری این زوج هنرمند بعد از «آقا و خانم اسمیت» (Mr. & Mrs. Smith) بود. «کنار دریا» بیش از هرچیز می‌تواند مخاطبان را به یاد فیلم‌های دهه‌ی ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ میلادی بیاندازد و این شباهت بی‌دلیل نیست. جولی در مصاحبه‌های خود گفته است که این فیلم در هسته‌ی خود فیلمی غمگین است و او فیلم‌نامه‌ی آن را بعد از فوت مادرش طی سال ۲۰۰۷ نوشته. به گفته‌ی جولی مادر او عاشق فیلم‌های دهه‌ی ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ میلادی بوده است و این شباهت بصری «کنار دریا» به فیلم‌های آن دوره برای ادای دین او به مادرش است.

برای فیلم‌برداری تصاویر این فیلم که یکی از بهترین فیلم‌های آنجلینا جولی است، بیش‌تر از نور طبیعی استفاده شد و این ویژگی به فیلم حال و هوایی ساده و قابل لمس بخشید. جولی در این فیلم به عنوان بازیگر قدرتمندتر است تا به عنوان کارگردان و دوباره به عنوان یک کارگردان عملکرد بهتری دارد تا در جایگاه یک فیلم‌نامه‌نویس. در «کنار دریا» جولی و پیت گویا بخش‌های مختلفی از زندگی شخصی خود را به هم چسبانده‌اند و در تلاش هستند تا داستانی جذاب روایت کنند، غافل از این که خانه از پایه ویران است و فیلم‌نامه‌ی اثر از وجود ضعف‌های فراوانی رنج می‌برد. این فیلم داستان یک زوج آمریکایی به نام‌های ونسا (جولی) و رولاند (پیت) را روایت می‌کند که طی دهه‌ی ۱۹۶۰ میلادی به منطقه‌ای ساحلی می‌روند برای استراحت. رولاند که یک نویسنده است و به بن‌بست فکری رسیده امیدوار است در این ساحل بتواند دوباره دست به قلم شود و کتابی جدید بنویسد.

۱۹. اسکندر (Alexander)

  • سال تولید: ۲۰۰۴
  • کارگردان: الیور استون
  • بازیگران: کالین فارل، جرد لتو، وال کیلمر، راز دگان
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۱۵ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۴۰ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۵.۶ از ۱۰
شانزدهمین فیلم الیور استون در مقام کارگردان یک فیلم حماسی تاریخی است که فیلم‌نامه‌ی آن را خود استون با همراهی کریستوفر کایل و لائیتا کالوگریدوس بر اساس کتاب «اسکندر کبیر» از رابین لین فاکس نوشته‌اند. این فیلم همان‌طور که از نام آن پیدا است داستان زندگی ژنرال باستانی یونان، اسکندر مقدونی را روایت می‌کند. وقایع این فیلم از نظر تاریخ حوالی ۲۸۵ پیش از میلاد مسیح رخ می‌دهند. در این فیلم که یکی از بهترین فیلم‌های آنجلینا جولی است، او نقش ملکه المپیاس، مادر اسکندر، را ایفا می‌کند؛ کسی که همراه با استاد اسکندر، ارسطو، مسئولیت تربیت کردن و بزرگ کردن او را بر عهده داشته است. این فیلم استون درگیری‌های اسکندر با پدرش و به پادشاهی رسیدن او بعد از مرگ پدر را هم به خوبی موشکافی می‌کند.

نقش‌آفرینی جولی در این فیلم قابل تحسین است و از آن جایی که او همان‌طور که از زندگی‌نامه‌اش دریافتیم، علاقه‌ی خاصی به مادربودن دارد، احتمالا به واسطه‌ی ارتباط برقرار کردن با همان مادر درونش توانسته است به خوبی از عهده‌ی ایفای این نقش بر بیاید. این فیلم که یکی از بهترین فیلم‌های آنجلینا جولی است و در آن کالین فارل نقش اسکندر مقدونی را ایفا می‌کند، با توجه به بودجه‌ی ۱۵۵ میلیون دلاری‌اش در گیشه ۱۶۷.۳ میلیون دلار فروخت. پس از اکران فیلم، ۲۵ نفر از وکیل‌های یونانی گروهی تشکیل دادند تا از استون و شرکت سازنده‌ی این فیلم یعنی شرکت برادران وارنر شکایت کنند؛ چرا که به عقیده‌ی آن‌ها این فیلم پرتره‌ی مناسبی از اسکندر مقدونی ترسیم نکرده بود.

جالب است بدانید که چهار نسخه‌ی مختلف از این فیلم وجود دارد؛ نسخه‌ی اولیه‌ای که در سینماها به اکران در آمد، نسخه‌ی کارگردان منتشرشده در شبکه‌ی خانگی سال ۲۰۰۵ و ۲۰۰۷ و نسخه‌ی نهایی سال ۲۰۱۴. نسخه‌ی سال ۲۰۰۷ استون توانست با فروش نزدیک به ۱ میلیون نسخه تبدیل به یکی از پرفروش‌ترین محصولات فروشگاهی شرکت برادران وارنر شود. منتقدان نتوانستند با این فیلم استون به خوبی ارتباط برقرار کنند و به عقیده‌ی بسیاری از آن‌ها این فیلم که نزدیک به سه ساعت طول داشت نتوانسته بود از نظر احساسی مخاطب را درگیر داستان اسکندر کند و باعث شود مخاطب برای سرنوشت این شخصیت تاریخی اهمیت قایل شود.

۱۸. توریست (The Tourist)

  • سال تولید: ۲۰۱۰
  • کارگردان: فلوریان هنکل فون دونرسمارک
  • بازیگران: جانی دپ، پل بتانی، تیموتی دالتون، استیون برکوف
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۲۰ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۳۷ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶ از ۱۰
بی‌شک بر کسی پوشیده نیست که حضور این فیلم در این لیست بیش از هرچیز به دنبال حضور جانی دپ در آن است. جولی و دپ در این فیلم که یکی از بهترین فیلم‌های آنجلینا جولی است توانسته‌اند ارتباط هنری مناسبی با یک‌دیگر برقرار کنند و امروزه بعد از گذشت بیش از ده سال از این فیلم هنوز هم می‌توانید در شبکه‌های اجتماعی ویدیوهایی از این فیلم با حضور این دو بازیگر شناخته‌شده را مشاهده کنید که دست به دست می‌شوند. در این فیلم جولی نقش معشوقه‌ی وفادار یک کلاهبردار زبردست را ایفا می‌کند که در تلاش است تا با همسر خود دوباره دیدار کند.

زنی بریتانیایی به نام الیس، در حال تعقیب شدن در سطح شهر پاریس توسط یک پلیس است؛ پلیسی که برای سال‌ها عمر خود را صرف دنبال کردن الکساندر پیرس کرده. پیرس ۷۴۴ میلیون دلار به دولت بدهکار است و به عقیده‌ی بسیاری از جراحی پلاستیک استفاده کرده تا چهره‌ی خود را برای همیشه تغییر دهد. علاوه بر پلیس یک عضو بلندپایه‌ی مافیا هم از آن جایی که پیرس ۲.۳ میلیارد دلار از او دزدیده است، به دنبال‌ش می‌گردد. در یک کافه‌ی پاریسی، الیس نامه‌ای از سمت معشوقه‌اش دریافت می‌کند با دستورالعملی دقیق؛ او باید سوار قطار ونیز ایتالیا شود و به صورت اتفاقی سر صحبت را با مردی غریبه باز کند؛ به گونه‌ای که پلیس آن مرد را با پیرس اشتباه بگیرد.

این فیلم عاشقانه‌ی دلهره‌آور که یکی از بهترین فیلم‌های آنجلینا جولی است با بودجه‌ی ۱۰۰ میلیون دلاری ساخته شد و توانست در گیشه بیش از ۲۷۸ میلیون دلار بفروشد. این فیلم بازسازی فیلم فرانسوی «آنتونی زیمر» (Anthony Zimmer) از جرومی سالی محصول سال ۲۰۰۵ است. در پاسخ به منتقدین که به نظرشان «توریست» فیلمی سردرگم بود و مشخص نبود که ژانرش کمدی است یا درام، کارگردان فیلم چندین بار در مناسبت‌های مختلف چنین پاسخ داده است: «این فیلم هیچ‌کدام از این ژانرها نیست، این یک فیلم عاشقانه‌ی مسافرتی است با عناصری دلهره‌آور.»

«توریست» فیلمی است که بیش از هرچیز به دنبال بازی خوب دو بازیگر اصلی‌اش یعنی جولی و دپ در خاطره‌ها مانده است. جدای از این بازی‌ها، داستان فیلم بسیار کند است و نمی‌تواند مخاطب را درگیر کند. شاید این فیلم و این بازیگران در دست کارگردانی دیگر می‌توانستند تبدیل به شاهکاری فراموش‌نشدنی شوند و با این حال اگرچه «توریست» یکی از بهترین فیلم‌های آنجلینا جولی است، اما به هیچ‌وجه نمی‌توان از آن به عنوان فیلمی فراموش‌نشدنی یاد کرد؛ چه در جنبه‌های فنی و چه در جنبه‌های داستانی و روایی.

این فیلم در ۳ رشته نامزد دریافت جوایز گلدن گلوب شد؛ بهترین بازیگر نقش اصلی مرد در یک فیلم موزیکال یا کمدی برای جانی دپ، بهترین بازیگر نقش اصلی زن در یک فیلم کمدی یا موزیکال برای آنجلینا جولی و بهترین فیلم کمدی یا موزیکال. جولی توانست برای بازی در «توریست» جایزه‌ی بهترین بازیگر زن فیلم‌های اکشن را از جشنواره‌ی جوایز به انتخاب نوجوانان دریافت کند. دپ هم از همین جشنواره جایزه‌ی بهترین بازیگر مرد فیلم‌های اکشن را دریافت کرد. فیلم‌نامه‌ی این فیلم که یکی از بهترین فیلم‌های آنجلینا جولی است را کارگردان فیلم با همراهی کریستوفر مک‌کوئری و جولیان فلوز نوشته‌اند.

بیشتر بخوانید: معرفی فیلم‌های سینمایی


۱۷. لارا کرافت: مهاجم مقبره (Lara Croft: Tomb Raider)

  • سال تولید: ۲۰۰۱
  • کارگردان: سایمون وست
  • بازیگران: جان ویت، ایان گلن، نوآ تیلور، دنیل کریگ
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۲۰ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۳۳ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۵.۸ از ۱۰
از «لارا کرافت: مهاجم مقبره» به عنوان یکی از نخستین فیلم‌هایی یاد می‌شود که به واسطه‌ی آن آنجلینا جولی توانست تبدیل به بازیگری شناخته شده شود. این فیلم به عنوان یکی از بهترین فیلم‌های آنجلینا جولی، اقتباسی سینمایی است از مجموعه بازی‌های ویدیویی‌ای به همین نام. «لارا کرافت: مهاجم مقبره» که توسط سایمون وست ساخته شد، پروژه‌ای بین‌المللی بود حاصل همکاری کشورهای آمریکا،‌بریتانیا، ژاپن و آلمان و داستان لارا کرافت را روایت می‌کرد؛ دختری که در رقابت با ایلومیناتی در تلاش است تا زودتر دستش به اشیای باستانی برسد.

این فیلم برای نخستین‌بار در تاریخ پانزدهم ژوئن ۲۰۰۱ اکران شد و اگرچه منتقدان درخشش جولی را تحسین کردند و او را یکی از بهترین بازیگران زن هالیوود نامیدند، اما خود فیلم جز نقدهای منفی دست‌آورد دیگری نداشت. در گیشه، «لارا کرافت: مهاجم مقبره» توانست با توجه به بودجه‌ی ۱۱۵ میلیون دلاری، نزدیک به ۲۷۵ میلیون دلار بفروشد. فیلم‌نامه‌ی این فیلم را پاتریک مست و جان زینه‌مان بر اساس داستانی از سارا بی. کوپر، مایک ورب و مایکل کالیری نوشته‌اند بر اساس مجموعه بازی‌های ویدیویی «مهاجم مقبره». جولی در این فیلم برای نخستین‌بار پس از هفت سالگی، یک‌بار دیگر با پدر خود هم‌بازی شد.

رونا میترا،‌جنیفر لاو،‌جنیفر لوپز، الیزابت هرلی، ساندرا بولاک، کاترینا زتا-جونز، دیانا لین و دمی مور از دیگر گزینه‌هایی بودند که برای نقش لارا کرافت در نظر گرفته شده بودند، اما این نقش در نهایت به جولی رسید و با گذر سال‌ها این فیلم حالا توانسته است به یکی از بهترین فیلم‌های آنجلینا جولی تبدیل شود. فروش خوب «لارا کرفت: مهاجم مقبره» آن را تبدیل به فیلمی کرد که بی‌شک شرکت پارامونت باید دنباله‌ای برای آن می‌ساخت. همین نکته باعث شد دو سال بعد از اکران قسمت نخست، قسمت دومی با نام «لارا کرافت: مهاجم مقبره – گهواره‌ی حیات» (Lara Croft: Tomb Raider – The Cradle of Life) برای این فیلم ساخته شود. قسمت دوم این مجموعه‌ی سینمایی هم توانست در گیشه فروش قابل قبولی داشته باشد.

نقش‌آفرینی جولی در این مجموعه‌ی سینمایی به همه ثابت کرد که او می‌تواند به سادگی تمام بار یک فیلم را بدون نیاز به یک بازیگر مرد نقش اصلی به دوش بکشد. با همین فیلم بود که نام جولی در هالیوود بر سر زبان‌ها افتاد و پس از آن سیل پیشنهادهای بازی در فیلم‌های اکشن و ماجراجویانه به سوی او سرازیر شدند. درست در همین نقطه است که جولی با همتایان خود عملکرد متفاوتی بروز می دهد و تبدیل به یک بازیگر هنرمند می‌گردد. جولی طی سال‌های بعد در هیچ فیلمی شبیه به مجموعه‌ی سینمایی «لارا کرافت» ایفای نقش نکرد و به تکرار تن نداد. همین ویژگی می‌تواند او را تبدیل به بازیگری کند که می‌توان هنر را در انتخاب‌هایش مشاهده کرد.

۱۶. گناه اصلی (Original Sin)

  • سال تولید: ۲۰۰۱
  • کارگردان: مایکل کریستوفر
  • بازیگران: آنتونیو باندراس، توماس جین، گریگوری ایتزین، جک تامپسون
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۱۲ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۳۳ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶ از ۱۰
در همان سالی که آنجلینا جولی با «لارا کرافت: مهاجم مقبره» توانست سینمای بلاک‌باستری را شوکه کند و گیشه را فتح نماید، در فیلمی دیگر هم نقش‌آفرینی کرد؛ فیلمی بسیار متفاوت. «گناه اصلی» یک فیلم عاشقانه‌ی برانگیزاننده و دلهره‌آور است که در آن جولی با آنتونیو باندراس همبازی شده است. فیلم‌نامه‌ی این فیلم را کارگردان آن یعنی مایکل کریستوفر بر اساس فیلم «پری‌دریایی می‌سی‌سی‌پی» (Mississippi Mermaid) از فرانسوا تروفو و کتاب «والتز در دل تاریکی» از کارنل وولریچ نوشته است. این فیلم ابتدا در تاریخ یازدهم جولای ۲۰۰۱ در فرانسه به نمایش در آمد و سپس در تاریخ سوم آگوست همان سال در یاالات متحده‌ی آمریکا اکران شد.

وقایع فیلم «گناه اصلی» طی اواخر قرن نوزدهم میلادی طی حکمرانی اسپانیایی‌ها بر کوبا رخ می‌دهند. داستان این فیلم از زبان یک زن که منتظر فرا رسیدن لحظه‌ی اعدام است و در حال اقرار کردن گناهانش به یک کشیش می‌باشد به واسطه‌ی بازگشت به گذشته‌ها روایت می‌شود. لوئیز وارگاس (آنتونیو باندراس)، یک مرد کوبایی، دختری آمریکایی را به عنوان همسر وارد خانه‌ی خود می‌کند. وقتی جولی از کشتی پیاده می‌شود مشخص می‌گردد که او هیچ شباهتی به عکس‌هایی که فرستاده بوده ندارد. به عقیده‌ی او یک مرد باید به چیزی فراتر از صرفا یک چهره‌ی زیبا دل ببندد. با پیش رفتن داستان، وارگاس دختر آمریکایی را وارد تمام حیطه‌های زندگی خود می‌کند؛ از حساب‌های بانکی گرفته تا فعالیت‌های تجاری.

نقش‌آفرینی باندراس و جولی در این فیلم به اندازه‌ای قدرتمند بود که بسیاری از مخاطبان تصور کردند این دو بازیگر وارد رابطه‌ای عاطفی در دنیای واقعی شده‌اند؛ تصوری که خیلی زود توسط این دو بازیگر انکار شد. راجر ایبرت، منتقد شناخته شده‌ی آمریکایی نقش‌آفرینی جولی در این فیلم را تخسین کرد و درباره‌ی آن گفت: «جولی به حضور پیدا کردن در فیلم‌های سینمایی طبق شرایط خودش ادامه می‌دهد. حضور او در فیلم برای هر مردی رویایی است. دیالوگ‌هایی در این فیلم وجود دارند که به هیچ وجه نمی‌توان آن‌ها را به خوبی ادا کرد، و با این حال او موفق می‌شود به شکلی باورپذیر آن‌ها را ادا کند و مخاطب را تحت تاثیر قرار دهد.»

این فیلم که با بودجه‌ی ۴۲ میلیون دلاری ساخته شد، در گیشه تنها ۳۵.۴ میلیون دلار فروخت و نتوانست به سوددهی برسد. فیلم‌برداری این فیلم بر عهده‌ی رودریگو پریتو، فیلم‌بردار آثاری مانند «آرگو» (Argo)، «گرگ وال استریت» (The Wolf of Wall Street)، «مرد ایرلندی» (The Irishman) و «باربی» (Barbie) بوده است و شرکت سازنده‌ی آن شرکت ساخت فیلم میشل فایفر. این فیلم رده‌ی سنی مثبت ۱۸ سال را گرفت که با اعتراض کارگردان آن روبه رو شد؛ مایکل کریستوفر این اتفاق را سانسور کردن آثار سینمایی توسط دولت آمریکا نامید.

۱۵. فوکس‌فایر (Foxfire)

  • سال تولید: ۱۹۹۶
  • کارگردان: آنت هایوود-کارتر
  • بازیگران: هدی بوروس، جنی لویس، جنی شیمیزو، دش میهوک
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۴۴ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۴۴ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۱ از ۱۰
جولی وقتی که تنها بیست و یک سال داشت در یک درام نوجوانانه به نام «فاکس‌فایر» نقش‌آفرینی کرد. از این فیلم به عنوان یکی از نخستین فیلم‌هایی یاد می‌شود که در آن‌ها آنجلینا جولی توانست خودش را به عنوان یک بازیگر مستعد به اثبات برساند. این فیلم داستان یک نوجوان خانه به دوش (جولی) را روایت می‌کند که بعد از ملاقات با چندتن از دانش‌آموزان دبیرستانی یک مدرسه آن‌ها را متحد می‌کند تا علیه یکی از معلم‌های سواستفاده‌گرشان دست به اقدام بزنند. فیلم‌نامه‌ی این فیلم را الیزابت وایت بر اساس رمان «فاکس‌فایر: اعترافات یک گروه دخترانه» از جویس کارول اوتس نوشته است.

جولی در این فیلم اگرچه هنوز به پختگی یک بازیگر بالغ نرسیده است، اما با استفاده از طراوت جوانی و البته مشکلات روحی‌ای که خودش هم در آن سن با آن‌ها دست و پنجه نرم می‌کرده، توانسته است پرتره‌ای درخشان از دختری مبارز ترسیم کند. شاید بتوان گفت که جولی در «فاکس‌فایر» واقعا همان دختر پانک با خالکوبی است. او در «فاکس‌فایر» موفق می‌شود به خوبی با سایر بازیگران و مخاطبان ارتباط برقرار نماید. او دختری است آسیب دیده که اگر امکانش را داشت احتمالا می‌توانست مخاطبان فیلم را هم راضی کند تا بروند و با کسانی که آن‌ها را آزار داده‌اند بجنگند. جولی در این فیلم همان چیزی است که از یک نقش مکمل انتظار می‌رود؛ بازیگری که مدت زمان حضورش در فیلم کوتاه است، اما تاثیرگذاری‌اش فراموش‌نشدنی.

«فاکس‌فایر» یک فیلم مستقل بود که توانست در گیشه بیش از ۲۶۹ هزار دلار بفروشد. این فیلم که یکی از بهترین فیلم‌های سینمایی آنجلینا جولی محسوب می‌شود ششمین نقش‌آفرینی سینمایی جدی او است در دومین سالی که به صورت متوالی در سینما به عنوان یک بازیگر فعالیت نمود. او طی همان سال ۱۹۹۶ در سه فیلم دیگر هم نقش‌آفرینی کرد که هیچ‌کدام آن‌ها نتوانستند به این لیست راه پیدا کنند؛ «بدون مدرک» (Without Evidence)، «عشق همه‌چیز است» (Love Is All There Is) و «ماه موهاوی» (Mojave Moon). سال ۱۹۹۶ تنها سالی بود که طی آن جولی در چهار فیلم سینمایی نقش‌آفرینی کرد و می‌توان گفت که سال ۱۹۹۶ پرکارترین سال جولی به عنوان یک بازیگر بوده است.


۱۴. هکرها (Hackers)

  • سال تولید: ۱۹۹۵
  • کارگردان: ایان سافتلی
  • بازیگران: جانی لی میلر، جس بردفورد، متیو لیلارد، فیشر استیونس
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۳۳ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۴۶ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۲ از ۱۰
دومین فیلم سینمایی جدی جولی، «هکرها» نام داشت. «هکرها» یک فیلم جنایی دلهره‌آور است که داستان گروهی از هکرهای دبیرستانی و مشارکت آن‌ها در یک دزدی را روایت می‌کند. این فیلم اواسط دهه‌ی ۱۹۹۰ میلادی ساخته شد؛ زمانی که اینترنت به تدریج توجه مردم را به خود جلب می‌کرد. فیلم‌نامه‌ی این فیلم را رافائل مورئو نوشته است و برای این نگاه پیشگامانه‌اش باید به او تبریک گفت. پیام اساسی این فیلم در بین جملاتی که هکرهای فیلم به عنوان مانیفست خود آن را منتشر می‌کنند به سادگی قابل تشخیص است؛ «اینجا حالا دنیای ما است؛ دنیای الکترون‌ها و کلیدها. ما بدون رنگ پوست، بدون ملیت و بدون سوگیری مذهبی وجود داریم و شما ما را مجرم می‌نامید. بله من مجرم هستم. جرم من کنجکاوی است.»

این فیلم که با بودجه‌ی ۲۰ میلیون دلاری ساخته شد، نتوانست در گیشه درخششی که از آن انتظار می‌رفت را داشته باشد و تنها ۷.۵ میلیون دلار فروخت. منتقدان نیز در زمان اکران نظرات متفاوتی نسبت به فیلم داشتند. با این‌حال با گذر زمان، این فیلم حالا تبدیل به یک فیلم کلاسیک شده است که طرفداران دوآتیشه‌ی خودش را دارد. به عقیده‌ی فیلم‌نامه‌نویس این فیلم، هکرها مرحله‌ی بعدی تکامل بشریت هستند و به عقیده‌ی او آینده‌ی بشریت به دست آن‌ها است. «هکرها» سبک بصری مخصوص به خودش را دارد، اما سبک بصری جذاب و بازیگران جوان آن نمی‌توانند داستان کلیشه‌ای و پایان ناامیدکننده‌‌ی آن را جبران نمایند.

«هکرها» فیلمی سرگرم‌کننده و هوشمندانه است، اما تا جایی که رایانه‌ها را خیلی جدی نگیرید. اگر به رایانه‌ها و دنیای اینترنت نگاهی مانند دنیاهای غیرواقعی دیگر داشته باشید و «هکرها» را فیلمی فانتزی در نظر بگیرید، این فیلم می‌تواند شما را سرگرم کند، اما اگر یک برنامه‌نویس هستید، احتمالا نخواهید توانست با این فیلم ارتباط مناسبی برقرار کنید. نقش‌آفرینی جولی در این فیلم بیش از تمام جنبه‌های دیگر آن مورد توجه قرار گرفت. از «هکرها» می توان به عنوان نخستین فیلمی یاد کرد که باعث دیده شدن جولی شد. به واسطه‌ی نقش‌آفرینی در این فیلم بود که جولی سال بعد توانست در چهار فیلم سینمایی نقش‌آفرینی کند و یکی از شلوغ‌ترین سال‌های حرفه‌ای‌اش به عنوان یک بازیگر را پشت سر بگذارد.

۱۳. چپاندن قوطی‌حلبی (Pushing Tin)

  • سال تولید: ۱۹۹۹
  • کارگردان: مارک نیوول
  • بازیگران: جان کیوسک، بیلی باب تورنتون، کیت بلانشت، جیک وبر
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۴۸ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۴۷ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶ از ۱۰
سال ۱۹۹۹ را اگر نتوان موفق‌ترین سال جولی به عنوان بازیگر نامید، بی‌شک باید یکی از بهترین‌ها دانست. جولی طی این سال در سه فیلم سینمایی نقش‌آفرینی کرد که هر سه‌ی آن‌ها توانسته‌اند به لیست بهترین فیلم‌های آنجلینا جولی راه پیدا کنند. «چپاندن قوطی‌حلبی» یک کمدی آمریکایی است که مایک نیوول آن را ساخته. فیلم‌نامه‌ی این فیلم را گلن چارلز و لس چارلز بر اساس کتاب «بعضی چیزها باید داده شوند» از دارسی فری نوشته‌اند. داستان این فیلم حول محور نیک فالزونه (جان کیوساک) یک مامور کنترل ترافیک هوایی می‌گردد که وارد رقابت اثبات چه کسی بیشتر مرد است با یکی از همکاران خود، راسل بل (بیلی باب تورنتون) می‌شود.

این فیلم در گیشه نتوانست عملکرد خوبی داشته باشد و با توجه به بودجه‌ی ۳۳ میلیون دلاری‌اش، تنها ۸.۴ میلیون دلار فروخت. به عقیده‌ی منتقدان، بازیگران این فیلم توانسته بودند نقش‌آفرینی‌های قابل قبولی از خودشان به نمایش بگذارند، اما پایان‌بندی این فیلم می‌توانست بسیار بهتر باشد. در مجموع «چپاندن قوطی‌حلبی» فیلمی است که ارزش دیدن دارد. درخشش بازیگرانی که به خوبی بر ژانر کمدی مسلط هستند و شیمی مناسبی که بین بازیگران اصلی برقرار شده است، می‌تواند برای مخاطب جذاب باشد و او را مجبور به تماشای فیلم کند. با این وجود داستان آن نواقص زیادی دارد و اگرچه جزئیات جذابی درباره‌ی کنترل ترافیک هوایی به نمایش گذاشته می‌شود، اما این فیلم در نهایت موفق نمی‌شود داستانی بی‌نقص را روایت کند.

در این فیلم که یکی از بهترین فیلم‌های آنجلینا جولی است، او نقش مری بل را ایفا می‌کند؛ همسر راسل بل. یک سال بعد از این فیلم بود که جولی با تورنتون ازدواج کرد و سه سال از زندگی مشترکشان گذشته بود که جولی از دومین همسر خود جدا شد. جولی با بازی در این فیلم در تلاش بوده است تا خودش را در ژانری متفاوت محک بزند. او این‌بار به سراغ ژانری کمدی رفت. اگرچه او پیش از این هم در یک فیلم کمدی دیگر نقش‌آفرینی کرده بود، اما در این فیلم بود که به عنوان یکی از بازیگران اصلی خودش را در این ژانر محک زد و یک‌بار دیگر توانست نشان دهد که می‌تواند از عهده‌ی هر نقشی و هر فیلمی بر بیاید.

۱۲. مالفیسنت (Maleficent) و مالفیسنت: بانوی اهریمنی (Maleficent: Mistress of Evil)

  • سال تولید: ۲۰۱۴ و  ۲۰۱۹
  • کارگردان: رابرت اشترمبرگ، یواخیم رانینگ
  • بازیگران: ال فانینگ، چیویتل اجیوفور، سم رایلی، اد اسکرین
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۵۴، ۴۰ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۵۶، ۴۳ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۹، ۶.۶ از ۱۰
«مالفیسنت» و «مالفیسنت: بانوی اهریمنی» دو فیلم سینمایی در ژانر فانتزی هستند که در آن‌ها آنجلینا جولی نقش ضد قهرمان را ایفا می‌کند. داستان این فیلم بر اساس شخصیت‌های انیمیشن شناخته شده‌ی «زیبای خفته» (Sleepng Beauty) از دیزنی نوشته شده است. ابتدا سال ۲۰۰۳ بود که زمزمه‌هایی در رابطه با ساخته شدن بازسازی انیمیشن «زیبای خفته» شنیده شد. سپس سال ۲۰۰۶ و به دنبال خریداری شدن پیکسار توسط دیزنی،‌ قرار شد لایو-اکشن «زیبای خفته» ساخته شود. نخستین کارگردانی که به این پروژه متصل شد تیم برتون بود، اما در نهایت رابرت اشترمبرگ در حالی جایگزین برتون شد که پیش از آن تجربه‌ی کارگردانی یک فیلم سینمایی را نداشت.
«مالفیسنت» نخستین‌بار در تاریخ ۲۸ می ۲۰۱۴ به نمایش در آمد و سپس دو روز بعد به اکران سراسری رسید.

نقش‌آفرینی درخشان جولی در این فیلم در کنار جلوه‌های ویژه‌ی دقیق آن مورد ستایش منتقدان قرار گرفتند، در حالی که فیلم‌نامه‌ی فیلم و کارگردانی اشترمبرگ نتوانستند نظرات مثبت را به خودشان جلب کنند. این فیلم که با بودجه‌ی ۲۶۳ میلیون دلاری ساخته شده بود، توانست در گیشه ۷۵۸.۵ میلیون دلار بفروشد و تبدیل به چهارمین فیلم پرفروش سال ۲۰۱۴ شود. علاوه بر این، «مالیفست» بلافاصله توانست نه تنها به یکی از بهترین فیلم‌های آنجلینا جولی، بلکه به پرفروش‌ترین فیلم کارنامه‌ی هنری او هم تبدیل شود.

در بین فیلم‌های لایو-اکشنی که دیزنی تا به امروز ساخته است، «مالفیسنت» هفتمین فیلم پرهزینه از نظر ساخت و ششمین فیلم پرفروش تا به امروز است. این فیلم توانست نامزد دریافت اسکار بهترین طراحی لباس از هشتاد و هفتمین دوره‌ی جوایز اسکار شود. قسمت دوم این مجموعه‌ی سینمایی هم توانست با توجه به بودجه‌ی ۱۸۶ میلیون دلاری خود، در گیشه بیش از ۴۹۲ میلیون دلار بفروشد و با این حال نتوانست به سوددهی برسد. نقش‌آفرینی در خشان جولی به عنوان شخصیت اصلی فیلم و جادوگر بدجنس دنیای داستانی «زیبای خفته» باز هم مانند قسمت نخست مورد توجه منتقدان و تحسین آن‌ها قرار گرفت. در حالی که این‌بار نه جلوه‌های ویژه و نه کارگردانی و فیلم‌نامه‌نویسی نتوانستند به اندازه‌ی نقش آفرینی جولی مورد توجه قرار بگیرند.

قسمت دوم این فیلم از نود و دومین دوره‌ی جوایز اسکار نامزد دریافت جایزه‌ی بهترین چهره پردازی شد. دو قسمت نخست این مجموعه که قسمت سومی هم در حال ساخته شدن برای آن است دو تا از بهترین فیلم‌های آنجلینا جولی هستند. نقش‌آفرینی جولی در این دو فیلم سینمایی خبر از پختگی کامل یک بازیگر می دهند. داستان این فیلم همان‌طور که از نام آن و منبع اقتباسش مشخص است، روایتی دارد فانتزی، جولی اما با وجود غیرواقعی بودن دنیای اطرافش موفق می‌شود به تنهایی تمام بار این دو فیلم را به دوش بکشد.

او تنها عنصر این دو فیلم است که باعث می گردد مخاطب جهان آن‌ها را باور کند. نقش‌آفرینی جولی در این دو فیلم ترکیبی است از جنون و ثبات. او را نمی‌توان جدی نگرفت و در همان حال او شخصیت خبیثی است که باید در انتهای داستان ببازد. با وجود مشخص بودن سرنوشت داستان، جولی موفق می‌شود گاهی چنان با مخاطبان ارتباط برقرار کند که آن‌ها آرزوی پیروز شدن شخصیت خبیث را در دل بپرورانند. بالاخره هرچه نباشد او آنجلینا جولی است و حتی اگر نقش منفی باشد، همه‌ی مخاطبان دوست دارند او پیروز شود.

۱۱. کسانی که آرزوی مرگ مرا می‌کنند (Those Who Wish Me Dead)

  • سال تولید: ۲۰۲۱
  • کارگردان: تیلور شریدان
  • بازیگران: نیکلاس هولت، تایلر پری، جان برنثال، آیدان گیلن
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶۳ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۵۹ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶ از ۱۰
یکی از آخرین فیلم‌هایی که آنجلینا جولی در آن‌ها نقش‌آفرینی کرده «کسانی که آرزوی مرگ مرا می‌کنند» است؛ یک فیلم اکشن دلهره‌آور که فیلم‌نامه‌ی آن را مایکل کوریتا، چارلز لیویت و تیلور شریدان بر اساس کتابی به همین نام از مایکل موریتا نوشته‌اند. این فیلم که یکی از بهترین فیلم‌های آنجلینا جولی است داستان پسری را روایت می‌کند که شاهد به قتل رسیدن پدر خودش می‌شود و سپس همراه با یک مامور آموزش‌دیده به دل حیات‌وحش مونتانا می‌زند تا از دست چند قاتل که استخدام شده‌اند تا او را بکشند فرار کند.

این فیلم نخستین‌بار در تاریخ ۵ می ۲۰۲۱ در سئول کره‌ی جنوبی به اکران در آمد و ۹ روز بعد در ایالات متحده‌ی آمریکا اکران سراسری شد. این فیلم توانست در سطح بین‌المللی ۲۳ میلیون دلار بفروشد. «کسانی که آرزوی مرگ مرا می‌کنند» که یکی از بهترین فیلم‌های آنجلینا جولی است، به سبک فیلم‌های اکشن و دلهره‌آور دهه‌ی ۱۹۹۰ میلادی ساخته شده است و کارگردانی درخشان شریدان آن را به فیلمی قابل توجه تبدیل کرده. علاوه بر توانایی‌های شریدان که در این فیلم مورد توجه منتقدان قرار گرفت، بازی درخشان جولی و پختگی کامل او به عنوان یک بازیگر هم توانست توجه آن‌ها را جلب نماید.

نقش‌آفرینی جولی در این فیلم نه یک نقش‌آفرینی برون‌گرا که بیش از هرچیز یک بازی درونی است. شخصیت جولی که به تازگی نتوانسته است از مردن سه تن از همکاران خود جلوگیری کند، فردی است که همواره غمی سنگین را با خودش حمل می‌کند و جولی موفق می‌شود شکستگی این شخصیت را به زیبایی هرچه تمام‌تر به تصویر بکشاند. سکانس‌های اکشن این فیلم به لطف وجود شریدان سکان‌هایی قابل لمس هستند که می‌توانند ریتم و تمپو را حفظ کنند. این سکان‌ها درحالی که ضربان قلب مخاطب را بالا می‌برند، باعث می‌شوند آن‌ها نگران شخصیت‌های اصلی فیلم شوند و سرنوشت آن‌ها برایشان حائز اهمیت گردد.

آن چه بیش از همه منتقدان این فیلم را عصبی می‌کرد، به هم ریختگی داستانی این فیلم بود. به نظر می ‌رسد این فیلم هیچ مرکزیت داستانی‌ای ندارد و همین نکته آن را به فیلمی شلخته تبدیل می‌کند که مخاطب هنگام تماشای آن مدام سرنخ را از دست می‌دهد. به گفته‌ی شبکه‌های اینترنتی که این فیلم روی آن‌ها پخش آنلاین شد، «کسانی که آرزوی مرگ مرا می‌کنند» که یکی از بهترین فیلم‌های آنجلینا جولی است توانست طی سه روز نخست اکران آنلاین خود در ۱.۲ میلیون دستگاه خانگی پخش شود. در پایان ماه نخست، این فیلم در بیش از ۳ میلیون خانه در آمریکا تماشا شده بود.

۱۰. شکارچی استخوان (The Bone Collector)

  • سال تولید: ۱۹۹۹
  • کارگردان: فیلیپ نویس
  • بازیگران: دنزل واشینگتن، کویین لطیفه، مایکل روکر، مایک مک‌گلون
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۲۹ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۴۵ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۷ از ۱۰
دومین فیلم از سال طلایی آنجلینا جولی به عنوان یک بازیگر که به این لیست راه پیدا کرده، «شکارچی استخوان» است. در این فیلم جولی با یکی از بهترین بازیگران نسل خودش یعنی دنزل واشنگتن هم‌بازی شده است. «شکارچی استخوان» یک فیلم جنایی دلهره‌آور است که فیلم‌نامه‌ی آن را جرمی لاکون بر اساس کتابی به همین نام از جفری دیور نوشته. این فیلم داستان کارآگاهی فلج به نام لینکلن ریمی (دنزل واشنگتن) و چگونگی همکاری او با پلیس گشتی‌ای تازه‌وارد به نام امیلی دوناگی (آنجلینا جولی) که در حال بررسی چند پرونده‌ی قتل در نیویورک است را روایت می کند.

وقتی که فیلم‌نامه‌ی این فیلم در حال نوشته شدن بود، آل پاچینو برای ایفای نقش ریمی در نظر گرفته شده بود و از آن جایی که تهیه‌کننده‌ی این فیلم، مارتین برگمان، پیش از این در فیلم‌هایی مانند «سرپیکو» (Serpico) «راه کارلتو» (Carlito’s Way) و «صورت‌زخمی» (Scarface) با پاچینو همکاری کرده بود، همکاری با این بازیگر خیلی دور از دسترس به نظر نمی‌رسید. با این حال به دنبال بازی در فیلم‌های دیگر،‌ پاچینو نتوانست به این فیلم برسد. هریسون فورد و شان کانری دیگر ستاره‌هایی بودند که جولی در این فیلم می‌توانست با آن‌ها هم‌بازی شود.

دنزل واشنگتن در مسیر آماده شدن برای ایفای نقش ریمی با چندتن از کسانی که به بیماری فلج تدریجی دچار شده‌اند و چندین افسر پلیس که به دنبال تصادفات و صوانح قابلیت حرکت کردن را برای همیشه از دست داده‌اند ملاقات کرد. پیش از آنجلینا جولی هم دمی مور و نیکول کیدمن برای ایفای نقش دوناگی انتخاب شده بودند. در نهایت منتقدان نظر چندان مثبتی به این فیلم نشان ندادند و به نظر آن‌ها بازیگرانی خارق‌العاده استعداد خود را بر سر فیلمی بی‌هدف و بی‌برنامه هدر داده بوند. این فیلم نمی‌توانست به اندازه‌ی کافی حس تعلیق ایجاد کند و این عدم توانایی در ایجاد حس تعلیق باعث می‌شود برای مخاطب هیچ سوالی در رابطه با اتفاق بعدی‌ای که قرار است رخ دهد پیش نیاید.

جولی در این فیلم موفق می‌شود شانه به شانه‌ی دنزل واشنگتن که به عقیده‌ی بسیاری یکی از بهترین بازیگران تاریخ سینما است نقش‌آفرینی کند و زیر سایه‌ی او قرار نگیرد. جولی موفق می‌شود در «شکارچی استخوان» پلیس جوان و پرشوری باشد که می‌خواهد از اشتباهات فردی باتجربه‌تر درس بگیرد. طراوت و شادابی جولی و البته زیبایی ذاتی او، شخصیتش را در تقابل با شخصیت آسیب‌دیده و خسته‌ی ریمی قرار می‌دهد و این تضاد تنها چیزی است که باعث شده «شکارچی استخوان» به عنوان یکی از بهترین فیلم‌های آنجلینا جولی به این لیست راه پیدا کند.

بیشتر بخوانید: اخبار و مطالب سینمای جهان


۹. آقا و خانم اسمیت (Mr. & Mrs. Smith)

  • سال تولید: ۲۰۰۵
  • کارگردان: داگ لیمان
  • بازیگران: برد پیت، وینس وان، آدام برودی، پری ریوز
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶۰ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۵۵ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۵ از ۱۰
«آقا و خانم اسمیت» نخستین همکاری آنجلینا جولی و برد پیت در قامت بازیگر است. این دو بازیگر شناخته‌شده در این فیلم با یک‌دیگر آشنا شدند و چند سال بعد با یک‌دیگر ازدواج کردند؛ ازدواجی که البته چند سال بعد به جدایی رسید. این فیلم داگ لیمان به عنوان یکی از بهترین فیلم‌های آنجلینا جولی یک اکشن کمدی است که فیلم‌نامه‌ی آن را سایمون کینبرگ نوشته. این فیلم داستان یک زن و شوهر طبقه‌ی مرفه را روایت می‌کند که به تدریج درمی‌یابند قاتلانی هستند به کارگرفته شده توسط دو شرکت رقیب که ماموریت یافته‌اند یک دیگر را به قتل برسانند.

همکاری برد پیت و آنجلینا جولی در این فیلم بی‌شک نقطه‌ی عطف آن و تنها دلیل ماندگاری‌اش است. شیمی درخشانی که بین این دو بازیگر ایجاد می‌شود، با موفقیت، فیلم و فضای آن را به مخاطب پیوند می‌دهد. این دو بازیگر موفق می‌شوند هم به خوبی از عهده‌ی صحنه‌های اکشن بر بیایند و هم به خوبی شوخی‌ها را در ذهن مخاطبان جا بیاندازند. اگر نقش‌آفرینی درخشان دو بازیگر اصلی این فیلم و توانایی‌های آن‌ها در ایجاد کردن یک رابطه‌ی هنری درخشان نبود، احتمالا «آقا و خانم اسمیت» با توجه به فیلم‌نامه‌ی بسیار ضعیفی که داشت خیلی زود فراموش می‌شد.

با وجود ضعف‌های فراوانی که این فیلم در فیلم‌نامه و کارگردانی داشت، توانست در گیشه‌ی بین‌المللی بیش از ۴۸۷ میلیون دلار بفروشد و با توجه به بودجه‌ی ۱۱۰ میلیون دلاری‌اش، این میزان فروش آن را تبدیل به هفتمین فیلم پرفروش سال ۲۰۰۵ کرد. سال ۲۰۲۴ یک سریال تلویزیونی هم بر اساس داستان این فیلم ساخته شد که دونالد گلاور و مایا ارسکین در آن نقش‌آفرینی می‌کردند. پیش از جولی قرار بود نیکول کیدمن همراه با پیت در این فیلم نقش‌آفرینی کند، سپس زوج‌های ویل اسمیت و کاترینا زتا-جونز و جانی دپ و کیت بلانشت برای بازی در فیلم در نظر گرفته شدند، اما سرنوشت جولی و پیت را در کنار یک‌دیگر قرار داد؛ اتفاقی که هم زندگی هنری و هم زندگی شخصی آن‌ها را برای همیشه دست‌خوش تغییر کرد.

همواره زمزمه‌هایی در رابطه با ساختن دنباله‌ای سینمایی برای این فیلم شنیده می‌شد، اما این اتفاق هرگز فراتر از ایده نرفت. به گفته‌ی جولی او و پیت تلاش کرده بودند تا با همکاری چند فیلم‌نامه‌نویس به ایده‌های جدیدی در رابطه با یک قسمت دوم دست پیدا کنند، اما هرگز نتوانسته بودند به ایده‌ای ناب برسند. نقش‌آفرینی جولی در این فیلم و این نکته که حتی یک لحظه تصویر را به پیت تسلیم نمی‌کند، نشان‌دهنده‌ی توانایی‌های او به عنوان یک بازیگر است. این فیلم را می‌توان نقطه‌ی اوج کارنامه‌ی هنری جولی در زمینه‌ی ایفای نقش در فیلم‌های اکشن-کمدی دانست.

۸. کاپیتان اسکای و دنیای فردا (Sky Captain and the World of Tomorrow)

  • سال تولید: ۲۰۰۴
  • کارگردان: کری کنران
  • بازیگران: جود لاو، گوئینت پالترو، جیوانی رییسی، مایکل گامبون
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۱ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۶۴ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۱ از ۱۰
«کاپیتان اسکای» یک فیلم علمی-تخیلی و اکشن ماجراجویانه است که کری کنران فیلم‌نامه‌ی آن را هم خودش نوشته. نخستین تجربه‌ی فیلم‌سازی کنران که با بودجه‌ی ۷۰ میلیون دلاری ساخته شده بود، در گیشه چیزی نزدیک به ۵۸ میلیون دلار فروخت و نتوانست شرکت سازنده‌اش یعنی پارامونت را راضی نگه دارد. تقریبا ۱۰۰ هنرمند دیجیتال، مدل‌ساز، انیماتور و کامپوزیتور لایه‌های دو بعدی و سه بعدی مناسب برای پس‌زمینه‌ها را برای این فیلم ساختند و تمام استوری‌برد آن توسط دست روی کاغذ کشیده شد و سپس توسط جلوه‌های ویژه‌ی رایانه‌ای بازسازی گردید.

ده ماه پیش از آغاز فیلم‌برداری رسمی، کنران تمام فیلم‌ را در استودیویی کوچک با بازیگران آماتور فیلم‌بردار نمود و سپس با استفاده از انیمیشن صحنه‌ها را بازسازی کرد تا بازیگران پیش از حاضر شدن مقابل دوربین بتوانند به خوبی مسیر فیلم را در ذهن خود مجسم کنند. این فیلم در نهایت توانست نظر مثبت منتقدان را نسبت به کارگردانی خود جلب نماید، اگرچه بعضی از منتقدان شخصیت‌پردازی‌های ضعیف فیلم و خط داستانی به هم ریخته‌ی ان را مورد نکوهش قرار دادند. با وجود این که «کاپیتان اسکای» در گیشه شکست خورد، حالا تبدیل به یکی از بهترین فیلم‌های آنجلینا جولی شده است که تبدیل به یک کلاسیک شده و طرفداران دوآتیشه‌ی مخصوص خودش را دارد.

این فیلم همراه با «کیاشان» (Casshern)، «جاودانه» (Immortal) و «شهر گناه» (Sin City) نخستین فیلم‌های بزرگی هستند که به کلی با پس‌زمینه‌های دیجیتال فیلم برداری شدند و برای نخستین‌بار بازیگران را با جلوه‌های ویژه‌ی رایانه‌ای در مقیاسی عظیم ترکیب نمودند. آنجلینا جولی در این فیلم نقش فرمانده فرانچسکا را ایفا می‌کند؛ فرمانده‌ی یک هواپیمای سلطنتی. جولی بلافاصله بعد از به اتمام رسیدن فیلم‌برداری فیلم قبلی‌اش یعنی «لارا کرافت: مهاجم مقبره – گهواره‌ی حیات» سر فیلم‌برداری این فیلم رسید و پذیرفت که سه روز برای فیلم‌برداری حضور پیدا کند.

با وجود نقش کوچکی که جولی در این فیلم داشت گفته می‌شود که وی ساعت‌ها با خلبان‌های جنگی مختلف گفت و گو کرده است تا بتواند به خوبی شرایط آن‌ها را درک کند. در نهایت نقش‌آفرینی جولی در این فیلم یک‌بار دیگر نشان می‌دهد که او در حال کامل شدن است. جولی به تدریج در حال تبدیل شدن به بازیگری بود که می‌توانست خودش فیلم‌هایش را انتخاب کند و بدون ترس در آن‌ها نقش‌آفرینی نماید. این بازیگر آمریکایی در «کاپیتان اسکای» موفق می‌شود از کلیشه‌های بازی در فیلم‌های علمی-تخیلی دوری کند و با وجود مدت زمان حضور کوتاهش مقابل دوربین، فیلم را تحت تاثیر حضور درخشانش قرار دهد.

۷. چوپان خوب (The Good Shepherd)

  • سال تولید: ۲۰۰۶
  • کارگردان: رابرت دنیرو
  • بازیگران: مت دیمون، جو پشی، الک بالدوین، رابرت دنیرو
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۵۶ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۶۱ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۷ از ۱۰
«چوپان خوب» دومین فیلم رابرت دنیرو در مقام کارگردان بعد از «داستان برانکس» (A Bronx Tale) است. این فیلم در ژانر جاسوسی ساخته شده است و فیلم‌نامه‌ی آن را اریک راث نوشته. فیلم‌نامه‌ی این فیلم به شکلی آزادانه بر اساس زندگی واقعی جیمز جیسس آنگلتون نوشته شده است. این فیلم در تلاش است تا داستان چگونگی شکل‌گیری سازمان ضد اطلاعات در سازمان جاسوسی آمریکا را روایت کند. این فیلم که با بودجه‌ی ۸۰ میلیون دلاری ساخته شد در نهایت بیش از ۱۰۰ میلیون دلار فروخت.

در ابتدا قرار بود نقش اصلی فیلم را لئوناردو دی‌کاپریو ایفا نماید، اما او به واسطه‌ی بازی در فیلم «رفتگان» (The Departed) از مارتین اسکورسیزی نتوانست چنین کند و مت دیمون جایگزین او شد. در نهایت اگرچه کارگردانی دنیرو مورد توجه منتقدان قرار گرفت، اما به نظر آن‌ها «چوپان خوب» فیلمی بود که سعی داشت با چند اتفاق غیرمنتظره مخاطبان را سردرگم کند. منتقدان، «چوپان خوب» که یکی از بهترین فیلم‌های آنجلینا جولی است را فیلمی نامیدند که بیش از حد خودش را جدی می‌گیرد. نقش‌آفرینی‌های دیمون و جولی در این فیلم هم مورد تحسین منتقدان قرار گرفت.

سال ۲۰۰۷، بازیگران فیلم «چوپان خوب» جایزه‌ی خرس نقره‌ای را در رشته‌ی بهترین همکاری هنری از جشنواره‌ی بین‌المللی فیلم برلین دریافت کردند. این فیلم تنها فیلم آمریکایی‌ای بود که سال ۲۰۰۷ توانست از جشنواره‌ی فیلم برلین جایزه بگیرد. «چوپان خوب» در هفتاد و نهمین دوره‌ی جوایز اسکار هم نامزد دریافت اسکار در رشته‌ی بهترین طراحی صحنه شد. نقش‌آفرینی جولی دراین فیلم یکی دیگر از آن نقش‌آفرینی‌های مکمل است که نشان می‌دهد او تا چه اندازه توانا است. جولی در تمام زمان حضورش در این فیلم به خوبی موفق می‌شود شخصیتی پیچیده را برای مخاطبان به شکلی برنامه‌ریزی شده شکوفا کند و هربار قسمتی متفاوت از او را به نمایش بگذارد. پرتره‌ای که جولی در این فیلم از مارگارت راسل خلق کرده، پرتره‌ای است که به دیده شدن بهتر «چوپان خوب» و البته نمایش پختگی جولی به عنوان یک بازیگر کمک شایانی نمود.

۶. بازی با قلب (Playing by Heart)

  • سال تولید: ۱۹۹۸
  • کارگردان: ویلارد کارل
  • بازیگران: جیلین اندرسون، الن برستین، شان کانری، آنتونی ادواردز
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶۰ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۵۵ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۹ از ۱۰
نهمین فیلمی که جولی به عنوان یک بازیگر در آن نقش‌آفرینی کرد، «بازی با قلب» بود. این فیلم کمدی عاشقانه یکی از بهترین فیلم‌های آنجلینا جولی است و توانست وارد چهل و نهمین دوره‌ی جشنواره‌ی فیلم بین‌المللی برلین شود. این فیلم داستان چگونگی شکل‌گیری عشق و مسیر آن را در زندگی شخصیت‌های مختلفی که به مخاطب معرفی می‌کند، روایت می‌نماید. فیلم‌نامه‌ی این فیلم را هم خود ویلارد کارل نوشته است. این فیلم که با بودجه‌ی تقریبی ۲۰ میلیون دلاری ساخته شد، در گیشه نتوانست موفق ظاهر شود و تنها کمی بیش از ۳ میلیون دلار فروخت.

جولی در این فیلم نقش جوآن را ایفا می‌کند. جوآن دختری بیست و خورده‌ای ساله است که بعد از تمام کردن رابطه‌ی قبلی‌اش با فردی دیگر آشنا می‌شود. جولی در این فیلم متفاوت که در تمام قسمت‌های خود سعی می‌کند نگاهی جدید به عشق و روابط انسانی بیاندازد، موفق می‌شود به عنوان بازیگری جوان خودی نشان دهد. دلیل وجود این فیلم در لیست بهترین فیلم‌های آنجلینا جولی و حضورش در چنین جایگاه بالایی بیش از هرچیز سن جولی هنگام ایفای نقش در این فیلم است. جولی در این سن هنوز با تمام مشکلاتی که در ابتدای مقاله درباره‌ی آن‌ها صحبت کردیم دست و پنجه نرم می‌کرده است.

نقش‌آفرینی جولی به عنوان جوآن در این فیلم توانست نظر مخاطبان و منتقدان را جلب نماید و نوید متولد شدن بازیگری درخشان را به آن‌ها بدهد. «بازی با قلب» فیلمی است که دیالوگ‌هایش می‌توانند گاهی به دنبال حجم زیادشان اذیت‌کننده شوند، اما اگر بدون سخت‌گیری به آن بنگریم می‌توان برایش به عنوان فیلمی مدرن که در تلاش است تا روابط انسانی عصر جدید را بررسی و موشکافی کند احترام قائل شد. به نظر می‌آید تنها چیزی که این فیلم را روی پا نگه می‌دارد، نقش‌آفرینی بازیگران آن و موضوع جذابش برای مخاطبان یعنی عشق است.

۵. قلب قدرتمند (A Mighty Heart)

  • سال تولید: ۲۰۰۷
  • کارگردان: مایکل وینترباتم
  • بازیگران: دن فوترمن، ویل پاتون، آرچی پنجابی، دنی اوهر
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۲۶ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۳۵ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۵ از ۱۰
«قلب قدرتمند» داستانی دقیق است در رابطه با جست‌وجو برای پیدا کردن خبرنگار دزدیده‌شده‌ی روزنامه‌ی وال استریت جورنال؛ دنیل پرل. پرل سال ۲۰۰۲ در کراچی به دست حامیان عمر شیخ دزدیده شد. این فیلم هم‌چنین تلاش‌های دپارتمان نیروهای امنیتی پاکستان، داداگاه این کشور و سرویس امنیتی دیپلماتیک ایالات متحده در راسطای پیدا کردن گروگان‌گیرها و رساندن آن‌ها به سزای اعمالشان را هم به تصویر می‌کشاند. شیخ در نهایت مسئولیت دزدیدن و کشتن پرل را برعهده گرفت و به سزای اعمال خبیثانه‌ی خود رسید. جولی در این فیلم نقش ماریانا پرل، بیوه‌ی دنیل پرل را ایفا می‌کند.

نمی‌شود قلب داشته باشید و از تماشای نقش‌آفرینی بی‌نقص جولی در این فیلم غصه تمام وجودتان را نگیرد. جولی که در این فیلم گریم سنگینی را تحمل می‌کرد، توانست به واسطه‌ی بازی درخشان و زیرپوستی خود نقش زنی شکسته‌شده و بیش از هرچیز شوکه شده را به بهترین شکل ممکن ایفا کند. نقش‌آفرینی درخشان جولی تنها دلیلی است که این فیلم را به یکی از بهترین فیلم‌های آنجلینا جولی تبدیل می‌کند. این فیلم که با بودجه‌ی ۱۶ میلیون دلاری ساخته شد، در نهایت نزدیک به ۱۹ میلیون دلار فروخت. برد پیت، یکی از تهیه‌کنندگان این فیلم بود.

آنجلینا جولی در این فیلم گستره‌ی وسیعی از احساسات یک زن در شرایط ناامیدی را به نمایش می‌گذارد. به عقیده‌ی بسیاری از منتقدان و صاحب‌نظران، نقش‌آفرینی جولی در این فیلم بهترین نقش‌آفرینی او است. از «قلب قدرتمند» به عنوان فیلمی یاد می‌شود که ستاره‌محور نیست و به جولی اجازه داده است تا ظریف‌ترین، قدرتمندترین و انسانی‌ترین نقش‌آفرینی سال‌های حرفه‌اش به عنوان یک بازیگر را به نمایش بگذارد. حتی منتقدانی که از فیلم راضی نبودند و آن را مانند یک قسمت خیلی طولانی از سریال «۲۴» (۲۴) با پایان‌بندی ضعیف می‌خواندند هم نقش‌آفرینی جولی را ستایش کردند و آن را تکرارنشدنی نامیدند.

آنجلینا جولی برای درخشش‌اش در نقش ماریانا توانست نامزد دریافت جوایز مختلف بازیگری از جشنواره‌های گوناگون شود. او نامزد دریافت جایزه‌ی بهترین بازیگر نقش اصلی زن در یک فیلم درام از جشنواره‌ی جوایز گلدن گلوب و گلدن ستلایت شد. نامزدی در جشنواره‌ی جوایز انجمن بازیگران آمریکا، انتخاب منتقدان و ایندپندنت اسپریت از دیگر افتخاراتی بودند که جولی به واسطه‌ی بازی در این فیلم درام به آن‌ها دست پیدا کرد. فیلم‌نامه‌ی این فیلم را جان اورلوف بر اساس کتاب خاطراتی به همین نام از ماریانا پرل نوشته است.

۴. جرج والاس (George Wallace)

  • سال تولید: ۱۹۹۷
  • کارگردان: جان فرانکن هایمر
  • بازیگران: گری سینایس، مر وینینگام، کلارنس ویلیامز سوم، جو دن بیکر
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۱ از ۱۰
«جرج والاس» یک فیلم زندگی‌نامه‌ای است که در آن گری سینایس نقش جرج والاس، چهل و پنجمین فرماندار آلاباما را ایفا می‌کند. فیلم‌نامه‌ی این فیلم تلویزیونی که یکی از بهترین فیلم‌های آنجلینا جولی است را پل موناش و مارشال فرادی بر اساس کتاب «والاس: پرتره‌ی کلاسیک فرماندار آلاباما جرج والاس» از مارشال فرادی نوشته‌اند. سینایس پنج سال بعد در فیلمی دیگر از فرانکن هایمر یک‌بار دیگر هم نقش والاس را بازی کرد. جولی در این فیلم زندگی‌نامه‌ای نقش کورنلیا والاس، همسر دوم جرج والاس را ایفا کرده است که طی سال‌های ۱۹۷۱ تا ۱۹۷۸ بانوی اول ایالت آلاباما بود.

این نقش‌آفرینی جولی، اگرچه او یکی از نقش‌های اصلی فیلم نیست، یکی از آن نقش آفرینی‌هایی است که باعث شد مخاطبان متوجه استعداد درخشانی شوند که در حال ظهور است. هیجان و تنشی که این فیلم دو قسمتی تلویزیونی می‌تواند در مخاطبان علاقه‌مند به زندگی‌نامه‌ی سیاستمداران ایجاد کند درخشان است و فرانکن هایمر با این فیلم یک‌بار دیگر نشان می‌دهد که می‌تواند هر داستانی را روایت کند و آن را به چیزی تبدیل کند که مردم می‌توانند بدون غر زدن به تماشای آن بنشینند.

جولی برای درخشش‌اش در این فیلم نامزد دریافت جایزه‌ی بهترین بازیگر نقش مکمل زن از جشنواره‌ی جوایز کیبل‌ای‌سی‌ایی شد. جشنواره‌ای که خود سریال، گری سینایس و جان فرانکن هایمر به ترتیب جوایز بهترین مینی‌سریال، بهترین بازیگر نقش اصلی مرد و بهترین کارگردانی را از آن دریافت کردند. جشنواره‌ی جوایز گلدن گلوب هم دو جایزه به این مینی سریال داد؛ جایزه‌ی بهترین مینی سریال یا فیلم تلویزیونی و جایزه‌ی بهترین بازیگر نقش مکمل زن در یک مینی سریال یا فیلم تلویزیونی برای آنجلینا جولی. سه جایزه‌ی امی، یک جایزه‌ی ستلایت و یک جایزه‌ی انجمن بازیگران آمریکا از دیگر دست‌آوردهای این فیلم تلویزیونی بود.

۳. بچه‌ی جایگزین (Changeling)

  • سال تولید: ۲۰۰۸
  • کارگردان: کلینت ایستوود
  • بازیگران: جان مالکوویچ، جفری داناوان، ایمی رایان، جن لیلی
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶۲ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۶۳ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۷ از ۱۰
«بچه‌ی جایگزین» که تنها همکاری کلینت ایستوود با آنجلینا جولی است داستان مادری تنها به نام کریستین کالینز را روایت می‌کند که وقتی به خانه باز می‌گردد درمی‌یابد که بچه‌ی ۹ ساله‌اش گمشده است. حدود شش ماه بعد از این اتفاق پلیس لس‌آنجلس به کریستین می‌گوید که فرزندش پیدا شده است و برنامه‌ای می‌ریزد تا در مقابل مطبوعات فرزند را به مادر بازگرداند. پسر پیدا شده ادعا می‌کند والتر، فرزند کریستین است، اما کریستین به خوبی می‌داند که این کودک، فرزند او نیست.

خلاصه این که سازمان پلیس لس‌آنجلس برای این که فشار را از روی خودش بردارد مادری را مجبور می‌کند تا پسری غریبه را به جای فرزند خودش بپذیرد. نقش‌آفرینی جولی در این فیلم بسیار قابل لمس است. حس مادرانه‌ی قدرتمند جولی یک‌بار دیگر به کمک او آمد تا او بتواند شخصیتی ماندگار در دل تاریخ سینما خلق کند. کریستین زنی است قدرتمند که با وجود تمام توانایی‌هایش و علاقه‌اش و عزم راسخش، تنها است و این تنهایی در بسیاری مواقع توانایی عمل کردن را از او می‌گیرد.

پیش از آنجلینا جولی پنج بازیگر زن دیگر هم برای ایفای نقش کریستین در نظر گرفته شده بودند؛ از جمله ریس ویترسپون و هیلاری سوانک. در نهایت اما این نقش به جولی رسید و امروز بعد از گذشت این همه سال به جرأت می‌توان گفت که «بچه‌ی جایگزین» یکی از بهترین فیلم‌های آنجلینا جولی و بیش از هرچیز نمایشی است از توانایی‌های گسترده‌ی او به عنوان یک بازیگر. این فیلم که نخستین‌بار در جشنواره‌ی فیلم کن فرانسه به نمایش در آمد یکی از اصلی‌ترین رقیب‌های دریافت نخل طلا بود.

«بچه‌ی جایگزین» یکی از محدود فیلم‌های جولی است که منتقدان هم خود فیلم را پسندیدند و هم نقش‌آفرینی جولی در آن را. این فیلم در ۳ رشته نامزد دریافت جوایز اسکار شد؛ از جمله رشته‌ی بهترین بازیگر نقش اصلی زن. حلقه‌ی منتقدان فیلم آفریقایی-آمریکایی جایزه‌ی بهترین بازیگر نقش اصلی زن را به جولی برای این فیلم اهدا کردند. نامزدی در جشنواره‌ی جوایز بفتا، انجمن منتقدان فیلم شیکاگو، امپایر، انتخاب منتقدان، گلدن گلوب، آکادمی ایرلند، حلقه‌ی منتقدان فیلم لندن و انجمن بازیگران آمریکا از دیگر افتخارات جولی بود. او هم‌چنین توانست جایزه‌ی بهترین بازیگر نقش اصلی زن را از جشنواره‌ی جوایز ساترن و جوایز ستلایت دریافت کند.

۲. جیا (Gia)

  • سال تولید: ۱۹۹۸
  • کارگردان: مایکل کریستوفر
  • بازیگران: فی داناوی،‌مرسدی روئل، الیزابت میچل، اسکات کوئن
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۸ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۹ از ۱۰
«جیا» یک درام زندگینامه‌ای است درباره‌ی زندگی و زمانه‌ی یکی از نخستین سوپرمدل‌های تاریخ؛ جیا کارانگی. این فیلم تلویزیونی برای نخستین‌بار در تاریخ ۳۱ ژانویه‌ی ۱۹۹۸ از شبکه‌ی اچ‌بی‌او پخش شد. جیا یک شهروند فیلادلفیایی است که به نیویورک نقل مکان می‌کند تا در عرصه‌ی مدل و لباس فعالیت کند و خیلی زود موفق می‌شود توجه مدیربرنامه‌ای قدرتمند به نام ویله‌مینا کوپر (فی داناوی) را جلب کند. اخلاقیات جیا و زیبایی او باعث می‌شود بتواند خیلی زود به یک پدیده در عرصه‌ی مدلینگ تبدیل شود، اما تنهایی پایدار او به خصوص بعد از فوت مدیربرنامه‌هایش باعث می‌گردد جیا به سراغ استفاده از مواد مخدری برود که خلقیات او را ناپایدار می‌کنند؛ مواد مخدری مانند کوکائین و هروئین.

کمی بعد از درگیر شدن با مواد مخدر، چیزی نمانده است که یک رابطه‌ی عاشقانه جیا را نجات دهد، اما او یک بار دیگر مواد مخدر را انتخاب می‌کند. رابطه‌ی جیا با مادرش هم نمی‌تواند او را از چنگال مواد مخدر نجات دهد. در نهایت پس از سال‌ها تلاش جیا موفق می‌شود مواد مخدر را ترک کند، اما پس از ترک در می‌یابد که مبتلا به ویروس اچ‌آی‌وی شده است و مجبور می‌شود باقی روزهای عمرش را در یک بیمارستان بگذراند. فیلم‌نامه‌ی این فیلم تلویزیونی را جی مک‌اینرنی و مایکل کریستوفر نوشته‌اند و موسیقی آن را ترنس بلانشارد ساخته است.

نقش‌آفرینی جولی در این فیلم تلویزیونی برای او یک نامزدی جایزه‌ی امی به همراه آورد. جولی و داناوی هر دو توانستند جوایز گلدن گلوب را به دنبال ایفای نقش در این فیلم تلویزیونی به کمد افتخارات خود اضافه کنند. جایزه‌ی جشنواره‌ی جوایز ستلایت و انجمن بازیگران آمریکا هم برای ایفای نقش در فیلم تلویزیونی «جیا» که یکی از بهترین فیلم‌های آنجلینا جولی است به این بازیگر رسید. جولی یک‌سال پس از «جرج والاس» در این فیلم نقش‌آفرینی کرد و توانست طی دو سال متوالی در دو فیلم کاملا متفاوت توانایی‌های خود را به عنوان یک بازیگر به نمایش بگذارد.

نقش‌آفرینی جولی در «جیا» نه یک نقش‌آفرینی ساده، بلکه نقش‌آفرینی‌ای است قابل تأمل. او موفق می‌شود یک شخصیت را هم در زمان اوجش و هم در زمان نابودی‌اش به خوبی به تصویر بکشاند. پرتره‌ای که جولی از جیا ترسیم می‌نماید به خوبی گستره‌ی توانایی‌های احساسی او به عنوان یک بازیگر را به اثبات می‌رساند و نشان می‌دهد که جولی پیش از ورود به قرن بیست و یکم تبدیل به بازیگری کامل شده است که می‌تواند نه تنها تمام بار یک فیلم را به دوش بکشد، بلکه به آسانی جوایز بین‌المللی هم برای درخشش‌هایش به دست آورد.

۱. دختر، ازهم‌گسیخته (Girl, Interrupted)

  • سال تولید: ۱۹۹۹
  • کارگردان: جیمز منگولد
  • بازیگران: وینونا رایدر، ووپی گلدبرگ، بریتانی مورفی، ونسا ردگریو
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۵۴ از ۱۰۰
  • امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۵۱ از ۱۰۰
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۳ از ۱۰
این فیلم داستان دختری بی‌هدف به نام سوسانا کایسن (وینونا رایدر) در نیوانگلند سال ۱۹۶۷ را روایت می‌کند که به دنبال مصرف بیش از حد الکل و آسپرین اوردوز می‌کند. پس از نجات یافتن، سوسانا بر خلاف میلش به یک بیمارستان روانی برده می‌شود و در آن بستری می‌گردد. در بیمارستان او با دختری دیگر که حالتی کودکانه دارد و از بیماری اسکیزوفرنی رنج می‌برد به نام پولی کلارک (آنجلینا جولی) دوست می‌شود. این فیلم که با بودجه‌ی ۴۰ میلیون دلاری ساخته شد، نتوانست در گیشه عملکرد خیلی مناسبی داشته باشد و تنها ۴۸.۳ میلیون دلار فروخت.

اگرچه نقش اصلی این فیلم وینونا رایدر است، اما حالا بعد از گذشت بیش از دو دهه از فیلم، با شنیدن نام آن تنها نام یک بازیگر به ذهن متبادر می‌گردد؛ آنجلینا جولی. جولی در این فیلم توانسته است در هر نمایی که حضور پیدا می‌کند، تصویر را مال خودش کند. او به خوبی از عهده‌ی ایفای نقش شخصیتی چندوجهی بر آمده و توانسته پرتره‌ای درخشان از شخصیتی چندلایه و بیمار ترسیم کند. شخصیتی که اگر توسط بازیگری دیگر بازی می‌شد شاید هرگز مخاطبان نمی‌توانستند تا این اندازه با او ارتباط برقرار کنند. بی‌شک مشکلات شخصی جولی طی سال‌های زندگی‌اش به عنوان یک نوجوان و جوان هم به او در شکل دادن شخصیت پولی کمک فراوانی کرده است.
جولی به دنبال درخشش‌اش در این فیلم توانست جایزه‌ی اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن را به دست آورد.

جشنواره‌ی جوایز منتقدان فیلم، جشنواره‌ی جوایز فیلم‌های بلاک‌باستری، جشنواره‌ی جوایز گلدن گلوب و انجمن بازیگران آمریکا جایزه‌ی بهترین بازیگر نقش مکمل زن خود را به جولی برای بازی در فیلم «دختر، از هم‌گسیخته» اهدا کردند. نامزدی در جوایز امپایر، جوایز انجمن منتقدان سن دیه‌گو و جوایز حلقه‌ی منتقدان فیلم شیکاگو از دیگر افتخاراتی بودند که جولی برای بازی در این فیلم توانست به آن‌ها دست پیدا کند. نقش‌آفرینی درخشان جولی در این فیلم بود که او را به یکی از بهترین بازیگران زن تاریخ سینمای جهان تبدیل کرد.