نخستین نقشآفرینی جدی رابی که باعث شد مورد توجه قرار بگیرد، نقشآفرینی او در سریال «همسایهها» (Neighbours) بود. این بازیگر استرالیایی در این سریال نقش دانا فریدمن را ایفا کرد.
چارسو پرس: آیا یک بازیگر، تنها با زیبایی خدادادی میتواند به یک سوپراستار تبدیل شود؟ متاسفانه پاسخ این سوال گاهی مثبت است و میتوان نمونههای زیادی را پیدا کرد که صرفا به دنبال زیبایی چهره و یا اندام خود تبدیل به سوپراستارهای سینمایی شدهاند. البته آن چه بیشک باید از آن مطمئن بود، این است که چنین سوپراستارهای تقلبیای خیلی زود محو و به دست فراموشی سپرده میشوند. اگرچه نمونههای زیادی هستند از افرادی که بدون هنر بازیگری و فقط به دنبال چهرهی زیبا و پر طرفدارشان تبدیل به سوپراستار شدهاند، اما همواره بازیگرانی هم هستند که میتوان آنها را همهچیز تمام دانست؛ کسانی که هم زیبا هستند و هم هنرمند، کافی است نگاهی بیاندازید به بهترین فیلمهای مارگو رابی.
آلن دلون فقید را به خاطر دارید؟ جیمز دین را چطور؟ یا مونتگامری کلیف؟ آیا میتوان گفت نیکول کیدمن و شارلیز ترون بازیگران خوبی نیستند و صرفا به دنبال زیبایی خود مورد توجه قرار گرفتهاند؟ نسل جدید بازیگران هالیوودی به معنای بازیگرانی که فعالیتهای جدی سینمایی خود را از دههی دوم قرن بیست و یک میلادی آغاز کردند از هر دو دستهی بالا نمونههای زیادی را در خودش جای داده است. یکی از بازیگرانی که هم زیبایی ظاهری خیرهکنندهای دارد و هم تواناییهایش به عنوان یک بازیگر را بارها و بارها به اثبات رسانده، مارگو رابی است.
مارگو الیس رابی متولد دوم جولای ۱۹۹۰ است. رابی فرزند سوم خانوادهای شش نفره بود. او در کوئینزلند استرالیا به دنیا آمد. مادر او روانشناس بود و پدرش پرورشدهندهی نیشکر. وقتی که رابی تنها پنج سال داشت والدینش از یکدیگر جدا شدند. رابی، دو خواهر و یک برادرش توسط مادر خود بزرگ شدند و ارتباط بسیار اندکی با پدر خود داشتند. خانوادهی رابی بیشتر دوران زندگی خود را پس از طلاق والدین در مزرعهای متعلق به پدربزرگ رابی در گلد کوست هینترلند گذراندند.
رابی طبق گفتههای خودش کودکی بود پرانرژی که در خانه همیشه در حال برگزار کردن نمایش بود. مادر رابی او را زمانی که تنها هشت سال داشت در یک مدرسهی سیرک ثبت نام کرد و رابی توانست در همان سال اول گواهی بندبازی را دریافت کند. او در دبیرستان هنرهای نمایشی خواند و طی سالهای نوجوانی شغلهای زیادی را امتحان کرد؛ پیشخدمت رستوران، کارگر مترو و نظافتچی منازل. رابی بعد از فارغالتحصیلی در حالی که رزومهای نه چندان خوب متشکل از نقشآفرینی کردن در چند پیام بازرگانی و بازی در چند فیلم کوتاه مستقل داشت، به ملبورن رفت تا رویای خود در زمینهی بازیگر شدن را دنبال کند.
نخستین نقشآفرینی جدی رابی که باعث شد مورد توجه قرار بگیرد، نقشآفرینی او در سریال «همسایهها» (Neighbours) بود. این بازیگر استرالیایی در این سریال نقش دانا فریدمن را ایفا کرد. هنگامی که رابی سال ۲۰۰۸ به تیم بازیگران این سریال پیوست، قرار بود دانا فریدمن یک شخصیت مهمان باشد، اما رابی بعد از نخستین نقش آفرینیاش به عنوان دانا توانست آن را تبدیل به یکی از شخصیتهای همیشگی سریال کند. بعد از سه سال بازی در نقش دانا، او توانست دو مرتبه نامزد دریافت جایزهی لوگی شود.
پس از تمام شدن سریال «همسایهها» رابی تصمیم گرفت به سرزمین رویاهای سینمادوستان برود؛ هالیوود. کمی بعد از رسیدن رابی به آمریکا، او توانست نقش لارا کامرون در سریال «پن ام» (Pan Am) را به دست بیاورد؛ سریالی که توانست بسیار قدرتمند آغاز کند، اما بعد از یک فصل و به دنبال کاهش شدید امتیازات، ساختن آن برای همیشه لغو شد. رابی پس از شکست سریال «پن ام» به سراغ سینما رفت و در فیلم «از موقعش گذشته» (About Time) از ریچارد کرتیس با ریچل مکآدامز و دامنل گلیسون همبازی شد. او با یادگیری لهجهی بریتانیایی توانست تاثیرگذاری شخصیت خود بر مخاطبان را چندین برابر کند.
اما مارگو رابی چطور ستاره شد؟ سال ۲۰۱۳ را احتمالا باید مهمترین سال برای مارگو رابی از نظر حرفهای دانست. او در این سال بعد از بازی در «از موقعش گذشته» که یکی از بهترین فیلمهای مارگو رابی است بهترین فرصت زندگی خود را برای ستاره شدن پیدا کرد. حدس میزنید چه شده باشد؟ رابی فرصت را دید و بلافاصله از آن بهره برد. بعد از همکاری با کرتیس، او توانست خودش را وارد فیلم جدید اسکورسیزی، «گرگ وال استریت» (The Wolf of Wall Street) کند. داستان ورود او و چگونگی گرفتن نقش نایومی لاپاگلیا را حتما شنیدهاید و اگر نشنیدهاید تا آخر این مقاله با ما همراه باشید.
پس از درخشش رابی در بیست و سومین فیلم مارتین اسکورسیزی در مقام کارگردان، زمان آن رسیده بود که این بازیگر استرالیایی به رویاهای خود دست پیدا کند و هالیوود را تحت سلطهی خودش در آورد. رابی بعد از «گرگ وال استریت» یک سال به خودش استراحت داد و سپس از سال ۲۰۱۵ ماراتونی را آغاز کرد که تا سال ۲۰۲۳ ادامه داشت. رابی طی ۹ سال در ۲۴ فیلم به عنوان بازیگر یا صداپیشه حضور پیدا کرد و ۸ فیلم تهیه کرد. آخرین فیلمی که رابی در آن ایفای نقش کرده و قرار است سال ۲۰۲۵ اکران شود، فیلم «یک ماجراجویی بزرگ جسورانهی زیبا» (A Big Bold Beautiful Journey) به کارگردانی کوگونادا است که رابی در آن با کالین فارل همبازی شده.
مارگو رابی تا به امروز ۳ مرتبه نامزد دریافت اسکار شده است، اما هنوز نتوانسته این جایزه را به دست آورد. ۷ نامزدی بفتا و ۴ نامزدی در جشنوارهی جوایز گلدن گلوب از دیگر افتخارات رابی هستند. انجمن بازیگران آمریکا هم ۸ مرتبه رابی را نامزد دریافت جوایز بازیگری مختلف کرده است، اما تمام این جشنوارهها هرگز هیچکدام از جوایز خود را به رابی ندادهاند. شاید این یکی از آن زمینههایی باشد که رابی مجبور است برای به موفقیت رسیدن در آن بیشتر بجنگد و با توجه به آن چه تا به امروز از این بازیگر توانمند دیدهایم به نظر نمیرسد او پا پس بکشد و عقب بنشیند.
مارگو رابی یکی از آن ستارههایی است که هم در فیلمهای مستقل نقشآفرینی میکند و هم در فیلمهای بلاکباستری. او موفق شده است از فیلمهای بلاکباستری سود زیادی به دست آورد و به نظر میرسد از این پول در جهت کمک کردن به کارگردانهای زن بهره میبرد. او طی سالهای ۲۰۲۳ و ۲۰۲۴، سه فیلم تهیه کرده است که کارگردانهای آنها زن بودهاند. رابی یکی از فعالان حقوق بشر، حقوق زنان و برابری در آمریکا است. سال ۲۰۲۴، مجلهی فوربس رابی را گرانترین بازیگر زن سال ۲۰۲۳ نامید. رابی سال ۲۰۲۳، ۷۸ میلیون دلار درآمد داشت.
لیست بهترین فیلمهای مارگو رابی
۱۵. ز مثل زکریا (Z for Zachariah)
- سال تولید: ۲۰۱۵
- کارگردان: کریگ زابل
- بازیگران: چیویتل اجیوفور، کریس پاین
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۹ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۶۸ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶ از ۱۰
مارگو رابی بعد از ایفای نقش مهم و حیاتیاش در «گرگ وال استریت» که یکی از بهترین فیلمهای مکارگو رابی است، یکسال استراحت کرد. نخستین تجربهی سینمایی رابی پس از بازگشت از استراحت، فیلم علمی-تخیلی پساآخرالزمانی کریگ زابل بود. فیلمنامهی این فیلم را نیسار مودی بر اساس کتابی به همین نام از رابرت سی. اوبرایان نوشته است؛ اگرچه خط داستانی فیلم در بسیاری از جنبهها با کتاب متفاوت است. این فیلم داستان سه بازمانده را روایت میکند که احتمالا میتوانند آخرین بازماندههای کرهی زمین باشند.
رابی در این فیلم نقش ان بردن را ایفا میکند. ان همراه با سگش در مزرعهای که به واسطهی تپههای سنگی مواد رادیواکتیو نمیتوانند به آن نفوذ کنند زندگی میکند. یک روز او با مردی ناشناس روبهرو میشود؛ مردی که ادعا میکند مهندس است. جان (چیویتل اجیوفور) بلافاصله بعد از رسیدن بسیار بیمار میشود، اما به واسطهی مراقبتهای ان دوباره سرپا میگردد. ان و جان خودشان را برای زمستان سخت آماده میکنند، در حالی که رابطهی بینشان پیچیدهتر میگردد. درست در همین گیر و دار است که مرد دیگری هم وارد زندگی آنها میشود؛ کیلیب (کریس پاین). کیلیب برخلاف جان که پیشتر ان را به عنوان شریک عاطفی نپذیرفته بود، به ان دل میبندد و این دلبستگی جان را تبدیل به موجودی خطرناک میکند.
با نگاهی کوتاه به پوستر این فیلم میتوان به سادگی دریافت که رابی خواسته است تا جای ممکن از فضای فیلم «گرگ وال استریت» که یکی از بهترین فیلمهای مارگو رابی است فاصله بگیرد. او پروژهای را انتخاب کرده است که فقط سه بازیگر دارد و بیشک میتوان آن را گروهی کوچک نامید. رابی در «ز مثل زکریا» هیچ شباهتی به رابی در «گرگ وال استریت» ندارد. او حتی رنگ موها و حالت ابروهای خود را هم تغییر داده است. به نظر می رسد رابی در «ز مثل زکریا» میخواهد از همان ابتدا قدمهای درست بردارد و دچار تکرار نشود. او هیچ خوش ندارد که تبدیل به یکی از آن بازیگران زنی شود که تا آخر عمرشان نقش بلوندهای جذاب را ایفا میکنند.
نقش ان پیش از رابی قرار بود به آماندا سیفرید برسد. کارگردان فیلم، زابل، ادعا کرده است که برای ساخت این فیلم که یکی از بهترین فیلمهای مارگو رابی است از فیلمهای درخشان آندری تارکوفسکی مانند «سولاریس» (Solaris)، «آینه» (The Mirror) و «استاکر» (Stalker) الهام گرفته. اگرچه وقایع فیلم در قسمت شرقی ایالات متحده به وقوع میپیوندند، اما فیلمبرداری فیلم در نیوزلند انجام گرفته است. این فیلم نخستینبار در تاریخ ۲۴ ژانویهی سال ۲۰۱۵ در جشنوارهی فیلم ساندنس اکران شد و سپس در تاریخ ۲۸ آگوست همان سال به اکران عمومی در آمد.
۱۴. ترمینال (Terminal)
- سال تولید: ۲۰۱۸
- کارگردان: وان اشتاین
- بازیگران: سایمون پگ، دکستر فلچر، مکس آیرونز، مایک مایرز
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۲۲ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۲۷ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۵.۴ از ۱۰
همانطور که از امتیازات مختلف داده شده به این فیلم مشخص است، «ترمینال» نتوانسته آن فیلم متفاوت و موفقی که میخواهد باشد. با این حال نمیتوان گفت رابی در «ترمینال» نقشآفرینی درخشانی ندارد. این فیلم نئونوآر دلهرهآور داستان زندگی به هم گرهخوردهی دو قاتل، یک معلم بسیار مریض و یک پیشخدمت را روایت میکند که همراه با هم تبدیل به بخشی از یک نقشهی مرگبار میشوند. این فیلم یک تولید بینالمللی است که کشورهای ایرلند، ایالات متحدهی آمریکا، مجارستان، بریتاینا و هنگکنگ با همراهی یکدیگر آن را ساختهاند.
«ترمینال» ابتدا در تاریخ ۱۱ می ۲۰۱۸ در آمریکای شمالی اکران شد و سپس ۲۶ ژوئن همان سال در جشنوارهی بینالمللی فیلم ادینبورگ به نمایش در آمد. در نهایت ششم جولای سال ۲۰۱۸ تاریخی بود که در آن «ترمینال» به اکران سراسری در آمریکا و ایرلند رسید. «ترمینال» پس از اکران هم در گیشه شکست خورد و هم آماج نظرات منفی منتقدان شد؛ اتفاقی که به ندرت برای فیلمهای مارگو رابی به وقوع میپیوندد. منتقدان بعد از تماشای «ترمینال»، خط داستانی فیلم، نحوهی روایت آن، سرعتش و کارگردانی آن را مورد انتقاد قرار دادند و با اینحال بعضی از منتقدان بازی رابی را تحسین کردند.
به عقیدهی بسیاری از بینندگان و منتقدان، «ترمینال» از سردرگمی رنج میبرد. این فیلم اگرچه سعی میکند یک نئونوآر دلهرهآور باشد، اما به اندازهای گمگشته است که حتی نمیتواند خط روایی خودش را به درستی برای مخاطب به نمایش بگذارد. اگرچه «ترمینال» یکی از بهترین فیلمهای مارگو رابی از نظر کیفیت خود فیلم نیست، اما نقشآفرینی رابی در آن را نمیتوان در لیست بهترین فیلمهای مارگو رابی قرار نداد. رابی در «ترمینال» نقش دو شخصیت متفاوت را ایفا میکند؛ آنی و بانی.
«ترمینال» را بیش از هرچیز باید پروژهای جاهطلبانه نامید. اگرچه این پروژه به عنوان یک فیلم با شکست مواجه شد و نتوانست کارگردان و سازندگان را به رویاهایشان برساند، اما توانست فرصتی طلایی برای رابی فراهم کند تا این بازیگر استرالیایی بتواند تواناییهای درخشان خود برای بازی در نقش شخصیتهای متفاوت را در یک فیلم به تصویر بکشاند. رابی در «ترمینال» موفق میشود جنون و آرامش را کنار یکدیگر داشته باشد. او نشان میدهد که توانایی ایفا کردن شخصیتهای منحصربهفرد را دارد حتی اگر قرار باشد نقش دو شخصیت را در یک فیلم ایفا کند. شیطنت و دیوانگی رابی و جذابیت ذاتی او تنها چیزی است که باعث میشود مخاطب به فکر تماشای «ترمینال» بیافتد. میتوان به جرأت گفت که اگر رابی در «ترمینال» نبود احتمالا نام این فیلم هرگز در هیچ مقالهای برده نمیشد.
بیشتر بخوانید: معرفی فیلمهای سینمایی
۱۳. تمرکز (Focus)
- سال تولید: ۲۰۱۵
- کارگردان: گلن فیکارا، جان ریکوآ
- بازیگران: ویل اسمیت، رودریگو سانتورو، جرالد مکرینی، بیلی اسلاتر
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۵۶ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۵۶ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۶ از ۱۰
«تمرکز» یک درام جنایی و کمدی است که داستان دو کلاهبردار را روایت میکند. این فیلم که با بودجهی ۶۵ میلیون دلاری ساخته شده بود، توانست در گیشه ۱۵۸.۸ میلیون دلار بفروشد. در «تمرکز» که یکی از بهترین فیلمهای مارگو رابی است، این بازیگر استرالیایی نقش جس برت را ایفا می کند. جس در یکی از کلاهبرداریهای خود با مردی به نام نیکی (ویل اسمیت) آشنا میشود که خودش هم کلاهبردار است. بعد از این که نیکی دست جس را رو می کند. جس از او میخواهد که مربیاش شود. رابطهی این دو کلاهبردار شکل میگیرد و پیشتر میرود، در نهایت اما از آن جایی که نیکی نمیخواهد با همکارش رابطهی عاطفی داشته باشد رابطهی آنها قطع میگردد. ماجراهای فیلم اما در همینجا به پایان نمیرسند. سه سال بعد جس و نیکی دوباره مسیرشان به یکدیگر برخورد میکند.
رابی در این فیلم موفق میشود شانه به شانهی ویل اسمیت که نسبت به او بازیگر بسیار باتجربهتری است پیش برود. او حتی برای یک لحظه زیر سایهی کاریزما و جذابیت اسمیت نمیرود و حتی اگر یکی از طرفداران رابی باشید میتوانید قسم بخورید که در لحظاتی از فیلم او موفق میشود اسمیت را به حاشیه براند و خودش تبدیل به موضوع اصلی فیلم شود. «تمرکز» ابتدا در تاریخ ۱۱ فوریهی ۲۰۱۵ در شهر لندن اکران شد و سپس در بیست و هفتم همان ماه در ایلات متحدهی آمریکا به اکران سراسری در آمد.
«تمرکز» هرگز ادعایی فراتر از سرگرم کردن مخاطبان ندارد و موفق میشود به این مهم دست پیدا کند. هیجان فیلم لحظه به لحظه بیشتر می شود به خصوص در صحنههایی که قرار است نوعی کلاهبرداری یا دزدی در آنها رخ دهد. از آن جایی که مخاطب موفق شده است با ویل اسمیت و مارگو رابی ارتباط برقرار کند و رابطهی بین آنها را درک نماید، میتواند به درستی در جریان فیلم قرار بگیرد و اتفاقات را یکی پس از دیگری هضم کند.
مارگو رابی در «تمرکز» همان دختر پرانرژی «گرگ وال استریت» است با یک تفاوت بزرگ؛ او به هیچکس وابسته نیست و اینبار خودش همهکاره است. اگرچه جس بعد از جدایی از نیکی تنها میماند با قلبی شکسته، اما او به مسیر خودش ادامه میدهد و سه سال بعد وقتی دوباره نیکی را میبیند، در جایگاهی بهتر از قبل قرار دارد. رابی به واسطهی لبخندهای جذابش و زیبایی خدادای موفق میشود نقش جس را به خوبی ایفا کند. وقتی که طعمهها در حال نگاه کردن به چهرهی جس و لبخندها و حرف های او هستند، این کلاهبردار زیرک و همکارانش کار خودشان را به سرانجام میرسانند و وقتی قربانی به خودش میآید دیگر هیچکاری از دستش بر نمیآید.
۱۲. رکود بزرگ (The Big Short)
- سال تولید: ۲۰۱۵
- کارگردان: آدام مککی
- بازیگران: کریستین بیل، استیو کارل، رایان گاسلینگ، برد پیت
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۹ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۸۱ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۸ از ۱۰
حتما گاهی شنیدهاید که حضور افتخاری یک بازیگر در یک فیلم توانسته است به اندازهای جذاب باشد که تبدیل به ماندگارترین قاب آن فیلم شده است؛ مثل حضور کوتاه رابرت دنیرو در نقش آل کاپون در فیلم «دستنیافتنیها» (The Untouchables) برایان دیپالما. در «رکود بزرگ» چنین اتفاقی میافتد. در میانههای فیلم ناگهان خط روایی آن به کلی قطع میشود و مخاطب با مارگو رابی روبهرو میگردد. رابی در یک صحنهی چند دقیقهای در رابطه با مفهوم اوراق بهادار با پشتوانهی وام مسکن توضیح میدهد. اما چه چیز خاصی در رابطه با این صحنه وجود دارد که باعث شده یک حضور افتخاری به لیست بهترین فیلمهای مارگو رابی راه پیدا کند؟
همانطور که از عنوان موضوع مورد بحث رابی یعنی «اوراق بهادار با پشتوانهی وام مسکن» برمیآید، میتوان دریافت که مخاطب قرار است با توضیحاتی خستهکننده روبهرو شود. رابی اما ناگهان در اوج زیبایی ظاهر میشود و با سبک پرانرژی مخصوص خودش موفق میشود صحنهای را که میتوانست خستهکنندهترین صحنهی فیلم باشد تبدیل به جذابترین صحنهی فیلم کند. هوشمندی مککی در انتخاب رابی برای توضیح دادن این مسئلهی پیچیده نشان میدهد که این کارگردان به درستی بر موضوعی که در فیلم خود به آن میپردازد احاطه دارد. چه راهی برای فهمیدن یک موضوع خستهکننده و مالی وجود دارد بهتر از این که مارگو رابی با خنده سعی کند آن را برای شما توضیح دهد؟
«رکود بزرگ» که با بودجهی ۵۰ میلیون دلاری ساخته شد، توانست در گیشه بیش از ۱۳۳ میلیون دلار بفروشد.
فیلمنامهی «رکود بزرگ» را مککی با همراهی چارلز رندالف بر اساس کتابی غیرداستانی به همین نام از مایکل لوئیس نوشتهاند. ضربآهنگ تند فیلم و بازیهای درخشان بازیگران قدرتمندی مانند بیل، پیت، کارل و گاسلینگ باعث شدند «رکود بزرگ» با وجود موضوع خاص خود مخاطبان گستردهای پیدا کند و یک فیلم مناسب مخاطب خاص تبدیل به یک فیلم مناسب برای مخاطب عام شود. مککی با «رکود بزرگ» تصویر دستنخوردهی بازارهای مالی را در هم شکست و توانست نگاهی تیزبینانه به آن بیاندازد.
این فیلم که یکی از بهترین فیلمهای مارگو رابی است در پنج رشته نامزد دریافت جوایز اسکار شد و توانست اسکار بهترین فیلمنامهی اقتباسی را برای مککی و رندالف به ارمغان بیاورد. بفتای بهترین فیلمنامهی اقتباسی هم به «رکود بزرگ» رسید. حلقهی منتقدان فیلم تورنتو، فلوریدا، شیکاگو و جورجیا و انجمن نویسندگان آمریکا هم جایزهی بهترین فیلمنامه ی اقتباسی را به زوج نویسندهی این فیلم دادند. دو نامزدی در جوایز انجمن بازیگران آمریکا و پنج نامزدی در جوایز گلدن گلوب از دیگر دستآوردهای این فیلم هستند.
۱۱. خداحافظ کریستوفر رابین (Goodbye Christopher Robin)
- سال تولید: ۲۰۱۷
- کارگردان: سیمون کورتیس
- بازیگران: دامنل گلیسون، کلی مکدونالد، مارک تندی، شان دینگوال
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶۴ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۵۴ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۱ از ۱۰
«خداحافظ کریستوفر رابین» یک فیلم زندگینامهای درام است که داستان زندگی نویسنده و خالق شخصیت وینی د پو، ای. ای. میلن را روایت میکند. فیلم از آن جا آغاز میشود که طی سال ۱۹۴۱، آلن الکساندر میلن (دامنل گلیسون) و همسرش دافنه (مارگو رابی) پیامی فوری دریافت میکنند که آنها را دچار استرس میکند. فیلم با بازگشت به گذشتههایی همراه است که سعی دارند وقایع تلخی که طی نبردهای جنگ جهانی اول بر سر میلن آمده است را به تصویر بکشانند تا مخاطب بتواند بهتر استرس پس از صانحهی او را درک کند. میلن و دافنه به زندگی خود در لندن همراه با فرزندشان ادامه میدهند.
کریستوفر رابین نام پسر این زوج است. پسری که به نظر میرسد دافنه هیچ علاقهای به او ندارد. درست همین ویژگی دافنه است که باعث شده این فیلم تبدیل به یکی از بهترین فیلمهای مارگو رابی شود. رابی در این فیلم موفق میشود پرترهای روانشناختی و دقیق از زنی ترسیم کند که نمیتواند فرزند خودش را دوست داشته باشد. این بازیگر استرالیایی در «خداحافظ کریستوفر رابین» یکبار دیگر نشان میدهد که تواناییهایش محدود به ایفا کردن نقش دخترهای بلوند و پرانرژی و جذاب نمیشود. در این فیلم رابی هرچیزی هست جز دوستداشتنی.
«خداحافظ کریستوفر رابین» با بودجهای کمتر از ۳ میلیون دلار ساخته شد و توانست ۷.۲ میلیون دلار بفروشد. رابی در این فیلم موفق میشود با چشمانی بیروح و اطواری که به خوبی نشاندهندهی گمگشتی هستند شخصیت دافنه را به بهترین شکل ممکن به تصویر بکشاند. مخاطب در لحظات ابتدایی فیلم ممکن است از دافنه متنفر شود، اما خیلی زود موفق میشود تنهایی و در هم شکستگی او را درک کند. همکاریهای پیشین گلیسون و رابی باعث شده است که این دو بازیگر بتوانند در «خداحافظ کریستوفر رابین» به خوبی با یکدیگر هماهنگ شوند و با شیمی جذاب خود داستان فیلم را پیش ببرند.
مارگو رابی در «خداحافظ کریستوفر رابین» نشان میدهد که به پختگی کامل یک بازیگر رسیده است. تا پیش از این فیلم رابی همیشه نقش زنهایی را ایفا میکرد که به راحتی میتوانند دل مردها را ببرند و به واسطهی این ویژگی خود میتوانند هرکاری که دوست دارند بکنند، در این فیلم اما داستان متفاوت است، این بار رابی باید تبدیل به شخصیتی خاکستری میشد تا مخاطب دوستش نداشته باشد. اگر کمی فکر کنید در خواهید یافت که وقتی مارگو رابی باشید دوستنداشتنی شدن سختتر از دوستداشتنی بودن است.
۱۰. آمستردام (Amsterdam)
- سال تولید: ۲۰۲۲
- کارگردان: دیوید او. راسل
- بازیگران: کریستین بیل، جان دیوید واشنگتن، کریس راک، آنیا تیلور-جوی
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۳۲ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۴۹ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۱ از ۱۰
«آمستردام» مانند سایر فیلمهای دیوید او. راسل جهانی مخصوص به خودش را دارد. شخصیتهای این فیلم که یکی از بهترین فیلمهای مارگو رابی است سرگذشتهایی شگفتانگیز، ویژگیهای فیزیکی منحصر به فرد و طرز گفتار و رفتار مخصوص به خودشان را دارند. در «آمستردام» سه دوست، یک وکیل (جان دیوید واشنگتن)، یک پرستار (مارگو رابی) و یک پزشک (کریستین بیل) با یکدیگر متحد میشوند تا پرده از راز قتل یک ژنرال بازنشستهی ایالات متحدهی آمریکا بردارند، اما چیزی نمیگذرد که خودشان تبدیل به مضنونین اصلی پرونده میشوند. فیلمنامهی این فیلم کمدی دلهرهآور رازآلود را خود راسل نوشته است و تصویربرداری آن برعهدهی امانوئل لوبزکی بوده.
مارگو رابی در این فیلم موفق میشود به راحتی جان دیوید واشنگتن را به حاشیه براند و شانه به شانهی کریستین بیل پیش برود. برای یک بازیگر اگر میخواهد تواناییهای هنری خود را واقعا به اثبات برساند بسیار حیاتی است که بتواند در کنار بزرگترین ستارههای سینمایی نقشآفرینی کند بدون این که زیر سایهی درخشش آنها قرار بگیرد. رابی در «آمستردام» دیگر تبدیل به بازیگری کارکشته و باتجربه شده است. او دیگر آن دختری نیست که در «گرگ وال استریت» نقشآفرینی کرده بود. حالا رابی به زیر و خم بازیگری تسلط دارد و همین ویژگی او باعث میشود در کنار بیل بدرخشد.
«آمستردام» که با بودجهی ۸۰ میلیون دلاری ساخته شد، در گیشه شکست خورد و تنها ۳۱.۲ میلیون دلار فروخت. پیش از رابی اخبار زیادی منتشر شده بود مبنی بر این که قرار است جنیفر لارنس نقش والری را ایفا کند. نقش جان دیوید واشنگتن هم پیش از این که به او برسد قرار بود برای مایکل بی. جوردن باشد. مراحل فیلمبرداری این فیلم چندینبار به دنبال همهگیری بیماری کرونا به تعویق افتاد و تیم سازنده مجبور شدند موقعیت مکانی فیلمبرداری را هم تغییر دهند. تمام این مشکلات ساخت شاید باعث شده باشند که راسل نتواند تصویر ذهنی خود را آن طور که پیشبینی میکرد به فیلم بدل کند.
با وجود تمام مشکلات، «آمستردام» فیلمی است که میتواند شما را سرگرم کند و اگر کمی سهلگیرانه به آن بنگرید شاید بتواند شما را بخنداند. زوئی سالاندا، مایک مایرز، مایکل شنون، تیلور سوئیفت، رمی مالک و رابرت دنیرو از دیگر ستارگانی هستند که در آخرین فیلم دیوید او. راسل خالق آثاری مانند «دفترچهی امیدبخش» (Silver Linings Playbook) و «حقهبازی آمریکایی» (American Hustle) نقشآفرینی کردهاند. فیلمهای راسل حتی اگر نتوانند به خوبی داستان تعریف کنند، همیشه میتوانند با تیم بازیگری درخشان خود مخاطبان را به وجد بیاورند.
۹. جوخهی انتحار (Suicide Squad) و جوخهی انتحار (The Suicide Squad)
- سال تولید: ۲۰۱۶، ۲۰۲۱
- کارگردان: دیوید آیر، جیمز گان
- بازیگران: ادریس البا، جان سینا، سیلوستر استالونه، وایولا دیویس
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۲۶، ۹۰ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۴۰، ۷۲ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۵.۹، ۷.۲ از ۱۰
اگر از طرفداران سینمای ابرقهرمانی هستید، بیشک از ماجرای پروژهی پر پیچ و خم «جوخهی انتحار» دنیای دیسی با خبر هستید. اگر هم نیستید هیچ نگران نباشید. ماجرا از این قرار است که دنیای دیسی از سال ۲۰۰۹ در حال گسترش دادن فیلمی بود به نام «جوخهی انتحار»، فیلمی که قرار بود در آن تیمی از ضد قهرمانهای محبوب این دنیا گرد هم بیایند و ماجراهای جذابی را پشت سر بگذرانند. سال ۲۰۱۴ بود که آیر به عنوان کارگردان این پروژه انتخاب شد و مراحل انتخاب بازیگر آغاز گردید. بازیگرانی که طی سال ۲۰۱۵ بر سر صحنهی فیلمبرداری «جوخهی انتحار» آیر حاضر شدند، هیچکدامشان ناشناخته نبودند.
علاوه بر رابی که قرار شد در فیلم آیر نقش هارلی کوئین را برای نخستینبار ایفا کند، ویل اسمیت، جرد لتو، وایولا دیویس و اسکات ایستوود از دیگر بازیگران این فیلم بودند. این فیلم که با بودجهی ۱۷۵ میلیون دلاری ساخته شده بود، در گیشه درخشید و بیش از ۷۴۹ میلیون دلار فروخت. «جوخهی انتحار» همچنین توانست جایزهی اسکار بهترین چهرهپردازی را هم به دست آورد. منتقدان اما آیر و فیلمش را به کلی نابود کردند. نقدهای منفی یکی پس از دیگری به سمت فیلم سرازیر شد و دیسی تحت فشار زیادی قرار گرفت. وقایع این فیلم که یکی از بهترین فیلمهای مارگو رابی است، از نظر زمانی بعد از مرگ سوپرمن رخ میدهند.
بعد از این که منقدان فیلم آیر را بد، کسلکننده و حاوی ترکیباتی زشت و مسموم نامیدند، خود آیر هم چند ماه بعد از اکران اعلام کرد که اگر به عقب باز میگشت بعضی کارها را متفاوت انجام میداد. برای شرکتی به بزرگی دیسی اما چنین ابراز پشیمانیهایی کافی نیست. دیسی پنج سال بعد از «جوخهی انتحار» آیر تصمیم گرفت یکبار دیگر این پروژه را بسازد و اگرچه در ابتدا قرار بود فرصتی دیگر به آیر داده شود اینبار اما جیمز گان پشت دوربین قرار گرفت؛ مردی که تبحر خاصی در ساختن فیلمهای ابرقهرمانی قابل لمس دارد و پیش از «جوخهی انتحار» با ساخت فیلمهایی مانند «سوپر» (Super) و «نگهبانان کهکشان» (Guardians of the Galaxy) در ژانر ابرقهرمانی خودش را به اثبات رسانده است.
جز رابی و وایولا دیویس، گان تمام تیم بازیگری را تغییر داد. اینبار ادریس آلبا، جان سینا و سیلوستر استالونه از بازیگران اصلی فیلم بودند. آن چه باعث تعجب میشود این است که گویا قرار نیست در رابطه با پروژهی «جوخهی انتحار» هرگز همهچیز خوب پیش برود. اینبار منتقدان عاشق فیلم شدند. آنها گان را در زمینهی فیلمنامهنویسی و کارگردانی و بازیگران را تحسین کردند، اما اینبار مخاطبان قرار بود فیلم را زمین بزنند. «جوخهی انتحار» گان با بودجهی ۱۸۵ میلیون دلاری ساخته شد و صاحب بزرگترین صحنهای بود که شرکت برادران وارنر تا به امروز برای یک فیلم ساخته است. با این حال گیشه با این فیلم بیرحمانه برخورد کرد و «جوخهی انتحار» تنها ۱۶۸.۷ میلیون دلار فروخت. البته نباید فراموش کنیم که این فیلم در دنیای پساکرونا به اکران درآمد و از طریق شبکهی اچبیاو هم در دسترس مخاطبان بینالمللی قرار گرفت.
رابی در دو فیلم «جوخهی انتحار» و یک فیلم دیگر که در ادامه به آن خواهیم پرداخت، نقش هارلی کوئین را ایفا کرده است. او در نقش هارلی کوئین توانست خیلی زود توجه منتقدان و مخاطبان را جلب کند، به اندازهای که به عقیدهی بسیاری از بینندگان، تنها نکتهی مثبت «جوخهی انتحار» آیر نقشآفرینی مارگو رابی بود. رابی از همان انرژی جنونآمیز و تمامنشدنی استفاده میکند و از ترکیب کردن آن با پرحرفی و دیوانگی به نتیجهای درخشان میرسد؛ نتیجهای که او را به عنوان هارلی کوئین نسل جدید به مخاطبان سینمایی معرفی مینماید.
۸. ماری ملکهی اسکاتلند (Mary Queen of Scots)
- سال تولید: ۲۰۱۸
- کارگردان: جوزی رورک
- بازیگران: سیرشا رونان، دیوید تننت، جک لودن، جو آلوین
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶۲ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۶۰ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۳ از ۱۰
فیلمنامهی این فیلم درام تاریخی را بو ویلیمان بر اساس کتابی به همین نام از جان گای نوشته است. این فیلم داستان ماری استوارت (سیرشا رونان) نوزده ساله را روایت میکند که بعد از مرگ همسرش شاه فرانسیس دوم، از فرانسه به اسکاتلند باز میگردد و ادعای تاج و تخت میکند. الیزابت تودور (مارگو رابی) ملکهی انگلستان که با نام الیزابت اول هم شناخته میشود در این هنگام ملکهی انگلستان است؛ ملکهای که هنوز ازدواج نکرده است و فرزندی ندارد و به واسطهی ادعای مری نسبت به تاج و تخت احساس خطر میکند.
مارگو رابی در این فیلم که یکی از بهترین فیلمهای جهان در ژانر تاریخی است، موفق میشود پرترهای پیچیده از الیزابت اول رسم کند. گریم سنگین رابی هم در این مسیر به کمک او میآید. رابی در این فیلم یکبار دیگر تصمیم گرفت بیش از این که به سبک برونگرا متمایل شود، از تواناییهای خود به عنوان یک بازیگر درونگرا بهره ببرد. الیزابت اول ملکهای است باهوش که تمام حرکات حریفان خود را مدام پیش خود مرور میکند. ملکهای با چاشنی پارانویا و البته متمرکز بر بقا و حفظ سلطنت.
این فیلم که با بودجهی ۲۵ میلیون دلاری ساخته شد، در نهایت توانست نزدیک به ۴۷ میلیون دلار بفروشد. «ماری ملکهی اسکاتلند» از نظر تاریخی مورد انتقادات زیادی قرار گرفت و بسیاری از منتقدان آن را فیلمی بیاهمیت و غیرمهم خواندند. این فیلم در دو رشتهی بهترین طراحی لباس و بهترین چهرهپردازی نامزد دریافت جوایز اسکار شد، اما در نهایت دست خالی این مراسم را ترک کرد. سه نامزدی بفتا از جمله نامزدی مارگو رابی در رشتهی بهترین بازیگر نقش مکمل زن از دیگر دستآوردهای این فیلم هستند.
رابی به دنبال نقشآفرینیاش در این درام تاریخی توانست نامزد دریافت جایزهی بهترین بازیگر نقش مکمل زن از انجمن بازیگران آمریکا شود. «ماری ملکهی اسکاتلند» که یکی از بهترین فیلمهای مارگو رابی است، اگر از نظر تاریخی مورد بررسی قرار بگیرد احتمالا فاقد اهمیت خواهد بود، اما اگر بازی بازیگران نقش اصلی آن یعنی رونان و رابی در آن بررسی شود، بیشک باید گفت دو تن از بهترین بازیگران نسل جدید هالیوود در این فیلم پا به پای هم پیش رفتهاند و توانستهاند رابطهای حساس و متفاوت را به تصویر بکشانند.
۷. پرندگان شکاری (Birds of Prey)
- سال تولید: ۲۰۲۰
- کارگردان: کتی یان
- بازیگران: مری الیزابت وینستد، جرنی اسمالت، رزی پرز، کریس مسینا
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۹ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۶۰ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۱ از ۱۰
«پرندگان شکاری» هشتمین فیلم از دنیای گستردهی دیسی است و به عنوان اسپینآف و ادامهای برای فیلم «جوخهی انتحار» دیوید آیر محصول ۲۰۱۶ عمل میکند. شاید از خود بپرسید که چرا نقشآفرینی رابی به عنوان هارلی کوئین در دو فیلم «جوخهی انتحار» را از نقشآفرینی او در «پرندگان شکاری» جدا کردهایم. پاسخ واضح است. «پرندگان شکاری» فیلمی است برای رابی. او این فیلم را خودش به همراهی دو تن از همکارانش تهیه کرده است و با توجه به جنبههای فمنیستی فیلم به راحتی میتوان پی برد که خودش از همان مراحل ابتدایی بر نوشتن فیلمنامه نظارت داشته. طبق شنیدهها خود رابی کسی بوده است که سال ۲۰۱۵ ایدهی ساخت فیلم «پرندگان شکاری» را به شرکت برادران وارنر داده.
هارلی کوئینی که رابی در دو فیلم «جوخهی انتحار» آنها را بازآفرینی میکند شخصیتی جذاب و مجنون است که میتواند دنیا را بدون چشم به هم زدن به مرز نابودی برساند، اما هارلی کوئین «پرندگان شکاری» زنی است متفاوت. هارلی در «پرندگان شکاری» خودخواهی کمتری دارد. او که به تازگی از جوکر جدا شده، در خیابانهای گاتهام سرگردان است و میخواهد راهی برای التیام دردهایش پیدا کند. برخلاف آن چه از هارلی تصور میشود او در «پرندگان شکاری» شخصیتی است آسیبدیده که میخواهد زخمهای روح خود را درمان کند. این ویژگیها باعث شدهاند رابی آزادی عمل بیشتری داشته باشد و لایههای جدیدی به شخصیت هارلی بیافزاید.
«پرندگان شکاری»که با بودجهی ۱۰۰ میلیون دلاری ساخته شد، توانست در گیشه ۲۰۵.۵ میلیون دلار بفروشد. مراحل فیلمبرداری این فیلم سال ۲۰۱۹ در کالیفرنیا آغاز شد. در آن زمان نام فیلم قرار بود فاکس فور فایو باشد؛ اشارهای به نام برنامهی تلویزیونی غیرواقعیای که میا والاس «پالپ فیکشن» (Pulp Fiction) در قسمت نخست آن نقشآفرینی کرده بود. این فیلم نخستینبار در تاریخ ۲۵ ژانویهی ۲۰۲۰ در مکزیکو سیتی به اکران درآمد و سپس در هفتم فوریهی همان سال به اکران سراسری رسید.
«پرندگان شکاری» نامزد دریافت شش جایزه از جوایز میانفصل حلقهی منتقدان هالیوود شد و توانست دو جایزهی بهترین کارگردان زن را برای کتی یان و بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را برای ایوان مکگرگور به ارمغان بیاورد. خود رابی هم نامزد دریافت جایزهی بهترین بازیگر نقش اصلی زن شد اما نتوانست این جایزه را به دست آورد. رابی و مکگرگور همچنین توانستند در جشنوارهی جوایز سوپر به انتخاب منتقدان هم برگزیده شوند. نامزدی در جشنوارهی جوایز ساترن، جوایز ستلایت و جوایز به انتخاب مردم هم از دیگر افتخارات رابی برای این فیلم به شمار میروند.
بیشتر بخوانید: اخبار و مطالب سینمای جهان
۶. روزی روزگاری در هالیوود (Once Upon a Time in Hollywood)
- سال تولید: ۲۰۱۹
- کارگردان: کوئنتین تارانتینو
- بازیگران: لئوناردو دیکاپریو، برد پیت، مارگارت کوالی، آستین باتلر
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۶ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۸۴ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۶ از ۱۰
نخستین همکاری رابی با تارانتینو و دومین همبازی شدن او با لئوناردو دیکاپریو منجر به ساخته شدن یکی از بهترین فیلمهای کارنامهی حرفهای مارگو رابی شد. «روزی روزگاری در هالیوود» درامی کمدی است که داستان ریک دالتون (لئوناردو دیکاپریو) یک ستارهی سالهای دور هالیوود را روایت میکند. ستارهای که حالا به روزهای افول خود نزدیک شده است. ریک که حالا از نظر حرفهای روزهای سختی را میگذراند تنها یک دوست حقیقی دارد؛ بدلکارش یعنی کلیف بوث (برد پیت). دالتون و بوث در تلاش هستند تا مسیر حرفهای دالتون به عنوان یک بازیگر را در هالیوود احیا کنند.
مارگو رابی در این فیلم نقش شارون تیت را ایفا میکند. شارون تیت بازیگر و مدل آمریکایی بود که بعدها با رومن پولانسکی ازدواج کرد. تیت به عقیدهی بسیاری یکی از ستارههای آیندهدار هالیوود بود و بسیاری او را با مرلین مونرو مقایسه میکردند. روزهای شیرین تیت اما خیلی زودتر از آن چه او فکرش را میکرد به پایان رسیدند؛ چرا که او وقتی که تنها ۲۶ سال داشت و باردار بود همراه با چهار نفر دیگر در خانهی خودش توسط اعضای خانوادهی منسون، یک گروه فرقهای به قتل رسید.
تارانتینو را اگر بشناسید به خوبی میدانید که او خیلی علاقهای به واقعیت ندارد. در این فیلم هم او تیت (رابی) را زنده نگه میدارد. در فیلم، اعضای خانوادهی منسون بعد از حمله به خانه با کلیف بوث روبهرو میشوند و دستشان به تیت نمیرسد. رابی در این فیلم موفق میشود در کنار دو تن از بهترینهای تاریخ، لئوناردو دیکاپریو و برد پیت، نقشآفرینی کند و با صلابت به بازآفرینی شخصیتی واقعی بپردازد؛ آن هم شخصیتی که برای بسیاری از آمریکاییها شناخته شده است. رابی با پذیرفتن این نقش خطری بزرگ را به جان خرید چرا که اگر یک اشتباه کوچک میکرد بسیاری میتوانستند متوجه آن شوند.
مارگو رابی اما قدرتمند پیش رفت و نشان داد که یکی از بهترین بازیگران زن حال حاضر هالیوود است. «روزی روزگاری در هالیوود» در ۱۰ رشته نامزد اسکار شد و توانست ۲ بار این جایزه را در رشتههای بهترین بازیگر نقش مکمل مرد و بهترین طراحی صحنه به دست آورد. رابی به دنبال درخشش در این فیلم نامزد دریافت جایزهی بینالمللی بهترین بازیگر نقش مکمل زن از جشنوارهی آکادمی استرالیا و بفتا شد. حلقهی منتقدان فیلم سنت لوئیس هم جایزهی بهترین بازیگر نقش مکمل زن را به رابی اهدا کردند. «روزی روزگاری در هالیوود» برای نخستینبار در جشنوارهی کن سال ۲۰۱۹ اکران شد و سپس در بیست و ششم جولای همان سال در ایالات متحدهی آمریکا به اکران سراسری رسید. این فیلم که با بودجهی ۹۶ میلیون دلاری ساخته شده بود، در نهایت توانست بیش از ۳۷۷.۵ میلیون دلار بفروشد.
۵. بامشل (Bombshell)
- سال تولید: ۲۰۱۹
- کارگردان: جی روچ
- بازیگران: شارلیز ترون، نیکول کیدمن، جان لیسگو، کیت مککینون
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶۸ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۶۴ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۸ از ۱۰
این فیلم داستان یکی از مجریان شبکهی فاکس نیوز به نام گرچن کارلسون (نیکول کیدمن) را روایت میکند که مدتی پیش از پایان یافتن قراردادش با این شبکه تصمیم میگیرد از مدیرعاملان شبکه به دنبال پیشنهادهای بیشرمانه شکایت کند. بعد از شکایت گرچن موجی از شکایاتی مشابه به سمت مدیرعامل شبکهی فاکس سرازیر میشود. بعد از افزایش بیسابقهی فشارها یکی دیگر از مجریان بلندپایهی شبکه به نام مگین کلی (شارلیز ترون) هم تصمیم میگیرد وارد این کشمکشها شود و پرده از حقایقی ناگفته بردارد.
مارگو رابی در این فیلم نقش کایلا را ایفا میکند؛ دختری جوان که در ساز و کار استخدام قرار دارد و نیروی تازه نفس شبکه محسوب میشود. به نظر میرسد کارگردان فیلم، جی روچ، سعی دارد به واسطهی نشان دادن وقایعی که در حال رخ دادن برای کایلا هستند، آن چه بر قربانیان جنسی گذشته است را برای مخاطبان به نمایش بگذارد. رابی در این فیلم موفق میشود به خوبی فشارهای درونی و بیرونی دیوانهکننده و مرگباری که به یک زن در محیط کاری ناسالم وارد می شود را برای مخاطبان به نمایش بگذارد.
مارگو رابی در همان سالی که نقش تیت را در «روزی روزگاری در هالیوود» ایفا کرد، در «بامشل» هم بازی کرد. در این فیلم هم او در کنار دو تن از بهترین بازیگران زن تاریخ سینما قرار گرفت و در کمال ناباوری یکبار دیگر نشان داد که میتواند پابهپای هر بازیگری پیش برود. «بامشل» به هیچوجه فیلمی با محوریت مارگو رابی نیست، اما او موفق میشود به واسطهی بازی زیرپوستی و به نمایش گذاشتن درست آسیبپذیریاش مخاطبان را با خودش همراه نماید. صحنهی رویارویی او با مدیرعامل فاسد شبکهی فاکس پیش از این که استخدام شود یکی از دلخراشترین صحنههای فیلم است و رابی موفق می شود به خوبی آن را اجرا کند.
«بامشل» با بودجهی ۳۲ میلیون دلاری ساخته شد و در گیشه ۶۱.۴ میلیون دلار فروخت. ترون و رابی به دنبال درخشش خود در این فیلم نامزد دریافت جوایز اسکار شدند و فیلم توانست اسکار بهترین چهرهپردازی را به دست آورد. رابی برای ایفای نقش کایلا توانست جایزهی بینالمللی بهترین بازیگر نقش مکمل زن را از آکادمی استرالیا به دست آورد. انمجن منتقدان سنت لوئیس هم جایزهی بهترین بازیگر نقش مکمل زن را به رابی اهدا کرد. نامزدی در جوایز بفتا، حلقهی منتقدان فیلم فلوریدا، حلقهی منتقدان فیلم دالاس-فورث، گلدن گلوب، جامعهی منتقدان فیلم هیوستن، حلقهی منتقدان فیلم لندن، حلقهی منتقدان فیلم سن فرانسیسکو و انجمن بازیگران آمریکا از دیگر افتخاراتی هستند که رابی برای بازی در این فیلم به آنها دست یافته است.
۴. باربی (Barbie)
- سال تولید: ۲۰۲۳
- کارگردان: گرتا گرویگ
- بازیگران: رایان گاسلینگ، آمریکا فررا، کیت مککینون، ایسا رای
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۸ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۸۰ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۸ از ۱۰
«باربی» را هم مانند «پرندگان شکاری» خود رابی تهیه کرده است. «باربی» را پیش از هرچیز باید پروژهای جاهطلبانه دانست. رابی باز هم به سراغ نمادی رفت که برای بسیاری از مخاطبان بینالمللی آشنا است. در «باربی» که یکی از بهترین فیلمهای مارگو رابی است، میتوانیم شاهد این بازیگر استرالیایی باشیم در اوج پختگی. او حالا دیگر کنترل خارق العاده بر صورت و بدن خود دارد و درست است اگر بگوییم میتواند هرکاری که میخواهد انجام دهد.
فیلمنامهی «باربی» را گرتا گرویگ با همراهی همسرش نوآ بامباخ نوشته است. نخستینبار سال ۲۰۰۹ بود که شرکت یونیورسال اعلام کرد قصد دارد فیلمی با محوریت «باربی» بسازد. از آن روز تا سال ۲۰۱۹ اتفاقات زیادی برای این طرح افتاد. مراحل پیشتولید از سال ۲۰۱۴ آغاز شد؛ زمانی که شرکت سونی حقوق مادی و معنوی این شحصیت در سینما را خریداری کرد. از سال ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۸ که تمام حقوق به شرکت برادران وارنر منتقل گشتند، آن هاتاوی و ایمی شامر به این فیلم مرتبط شدند. در نهایت اما بعد از این که گل گدوت به دنبال تداخل زمانی این نقش را رد کرد، رابی قرار شد نقش «باربی» را ایفا کند.
طرفداران عروسک «باربی» که از انتخابهای قبلی بسیار شاکی بودند، از انتخاب مارگو رابی راضی به نظر میرسیدند. رابی همان زنی است که هم میتواند نماد زنانگی باشد و هم نماد توانایی و قدرت و استقلال. اگرچه فیلم گرویگ ممکن است کمی ضد مرد و البته کودکانه به نظر برسد، اما رابی در این فیلم موفق میشود با تمام همبازیهایش ارتباطی درست شکل دهد؛ از گاسلینگ گرفته تا فررا. «باربی» که یکی از بهترین فیلمهای مارگو رابی است با بودجهی ۱۴۵ میلیون دلاری ساخته شد، در نهایت توانست یک میلیارد و ۴۴۶ میلیون دلار بفروشد و تبدیل به پرفروشترین فیلم سال ۲۰۲۳ و چهاردهمین فیلم پرفروش تاریخ شود.
رابی به دنبال درخشش در «باربی» توانست یکبار دیگر جایزهی بینالمللی بهترین بازیگر نقش اصلی زن را از آکادمی فیلم و تلویزیون استرالیا به دست آورد. هشت نامزدی در اسکار و بردن اسکار بهترین ترانه از افتخارات فیلم «باربی» که یکی از بهترین فیلمهای مارگو رابی هستند است. نامزدی در جشنوارهی جوایز بفتا، انجمن منتقدان فیلم آستین، حلقهی منتقدان فیلم شیکاگو، انجمن منتقدان فیلم کلمبوس، جامعهی منتقدان دنور، گلدن گلوب، انجمن منتقدان هاوایی، انجمن منتقدان تگزاس شمالی، انجمن بازیگران آمریکا و انجمن منتقدان فیلم هیوستن از دیگر دستآوردهای رابی برای بازی در فیلم «باربی» است.
۳. گرگ وال استریت
- سال تولید: ۲۰۱۳
- کارگردان: مارتین اسکورسیزی
- بازیگران: لئوناردو دیکاپریو، جونا هیل، متیو مککانهی، کایل چندلر
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۹ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۷۵ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۲ از ۱۰
نقشآفرینی رابی در «گرگ وال استریت» را باید مهمترین نقشآفرینی هنری او در تاریخ سالهای فعالیتاش به عنوان یک بازیگر دانست. به واسطهی همین نقشآفرینی است که امروزه رابی توانسته است تا این اندازه شناخته شود. با هدایت مارتین اسکورسیزی که یکی از بهترین کارگردانهای تاریخ سینما است و البته کمکهای لئوناردو دیکاپریو که نسبت به رابی ۲۲ ساله در هنگام ساخت فیلم بسیار در زمینهی بازیگری باتجربهتر بود، رابی توانست درخششی کمنظیر از خودش به نمایش بگذارد و راه صد ساله را یکشبه طی کند.
مارگو رابی در «گرگ وال استریت» را بیش از هرچیز باید یک بازیگر جسور دانست. او کولهباری از تجربه همراه ندارد، پیش از این فیلم هرگز با کارگردانی به بزرگی اسکورسیزی همکاری نکرده است و در مقابل بازیگری به بزرگی دیکاپریو قرار نگرفته. با این حال او جسورانه هر آنچه باید انجام دهد را بدون ترس انجام میدهد و موفق میشود در کنار بزرگان، نام خودش را بر سر زبانها بیاندازد. داستان چگونگی پیوستن رابی به «گرگ وال استریت» هم به همین جسارت او باز میگردد. طبق گفتهی اسکورسیزی در جلسهای که رابی آمده بود تا برای نقش نایومی آزمون دهد، در مقابل دیکاپریو قرار گرفت و هنگام تمرین در حالی که اولین بار بود که لئوناردو را میدید، سیلی آبداری حوالهی گوش او کرد.
این جسارت رابی و فرو رفتنش در نقش هم اسکورسیزی و هم دیکاپریو را تحت تاثیر قرار داده و آنها تصمیم گرفتهاند رابی را برای ایفای نقش اصلی زن فیلم برگزینند. «گرگ وال استریت» که یکی از بهترین فیلمهای مارگو رابی است، با بودجهی ۱۰۰ میلیون دلاری ساخته شد و توانست در گیشه نزدیک به ۴۱۰ میلیون دلار بفروشد. این فیلم داستان زندگی جوردن بلفورت را روایت میکند؛ یک کارگزار بازار سهام در شهر نیویورک که به تدریج تبدیل به کلاهبرداری بزرگ میشود و در نهایت سقوطی دردناک را تجربه میکند.
«گرگ وال استریت» در پنج رشته نامزد دریافت جوایز اسکار شد، اما در نهایت دستخالی مراسم را ترک کرد. این فیلم که یکی از بهترین فیلمهای مارگو رابی است از سوی موسسهی فیلم آمریکا به عنوان بهترین فیلم سال انتخاب شد. مارگو رابی به دنبال درخشش در این فیلم توانست جایزهی بهترین بازیگر زن تازهوارد را از جشنوارهی جوایز امپایر دریافت کند. سال ۲۰۱۶ بیبیسی در لیستی که تحت عنوان ۱۰۰ فیلم برتر قرن بیستویکم منتشر کرد، «گرگ وال استریت» را در جایگاه هفتاد و هشتم قرار داد.
۲. من تونیا هستم (I, Tonya)
- سال تولید: ۲۰۱۷
- کارگردان: کریگ گیلسپی
- بازیگران: سباستین استن، جولیان نیکلسون، بابی کاناوله، الیسون جنی
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۰ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۷۷ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۵ از ۱۰
اگر میخواهید نمایشی کامل از تمام تواناییهای مارگو رابی را ببینید، این فیلم برای شما است. «من تونیا هستم» داستان تونیا هاردینگ، یک اسکیتباز را روایت میکند، اما نه اسکیتبازی معمولی. تونیا را از کودکی مادرش تعلیم داده است، اما مادر او هم یک مادر معمولی نیست؛ او به واسطهی تمسخر و آزار و اذیت فرزند خود را مجبور کرده است به این رشتهی ورزشی علاقه پیدا کند. فیلمنامهی این فیلم که روایتی شخصیتمحور دارد را استیون راجرز نوشته است. این فیلم که یکی از بهترین فیلمهای مارگو رابی است، با بودجهی ۱۱ میلیون دلاری ساخته شد و توانست در گیشه نزدیک به ۵۴ میلیون دلار بفروشد.
رابی چهار سال بعد از «گرگ وال استریت» در این فیلم بازی کرد. اگر نگاهی موشکافانه به نقشآفرینی او در این فیلم زندگینامهای ورزشی که نوعی کمدی سیاه است بیاندازید، به سادگی در خواهید یافت که او تا چه اندازه توانمندتر شده است. حالا او دیگر برای جذب کردن نگاه مخاطب نیازی به نشان دادن زیباییهای ذاتی خود ندارد. تیم چهرهپردازی این فیلم حتی تلاش کرده است زیباییهای ذاتی رابی را محو کند تا مخاطب بتواند ارتباط راحتتری با او برقرار نماید؛ تنها اینچنین است که داستان هاردینگ برای مخاطب قابل لمس میشود.
رابی در «من تونیا هستم» واقعا میدرخشد. او در این فیلم موفق میشود با تمام بازیگران دیگر به بهترین شکل ممکن ارتباط برقرار کند؛ از طرفی با مادرش (آلیسون جنی) و از طرفی دیگر با همسرش (سباستین استن). رابی در این فیلم صحنههای درخشانی دارد؛ کافی است نگاهی بیاندازید به صحنهای که او خودش را در آیینه نگاه میکند و به گونهای اشک میریزد که امکان ندارد هیچ مخاطبی بتواند مانع همراهی کردن خود با او شود. مارگو رابی در «من تونیا هستم» موفق میشود تصویری ملموس از زنی که در زندگیاش همواره مورد سواستفاده قرار گرفته و به نوعی دچار الگوی زیستی اشتباه شده است را به زیبایی هرچه تمامتر مقابل دوربین بیاورد.
رابی به دنبال ایفای نقش تونیا هاردینگ توانست جایزهی بهترین بازیگر نقش اصلی زن را از جشنوارهی جوایز آکادمی فیلم و تلویزیون استرالیا به دست آورد. او همچنین نامزد دریافت جایزهی اسکار هم شد، اما تنها کسی که از تیم این فیلم توانست به این جایزه دست پیدا کند، آلیسون جنی بود. حلقهی منتقدان فیلم آستین، بفتا، انجمن منتقدان فیلم شیکاگو، جامعهی منتقدان دیترویت، انجمن بازیگران آمریکا، حلقهی منتقدان فیلم سندیهگو، جامعهی منتقدان فیلم هیوستون، جامعهی منتقدان فیلم جورجیا، گلدن گلوب و جوایز گاتهام رابی را به عنوان یکی از نامزدهای دریافت جایزهی بهترین بازیگر نقش اصلی زن معرفی کردند. حلقه ی منتقدان فیلم فلوریدا، حلقهی منتقدان فیلم نیویورک و حلقهی منتقدان فیلم سنفرانسیسکو هم جایزهی بهترین بازیگر نقش اصلی زن را به مارگو رابی اهدا کردند.
۱. بابیلون (Babylon)
- سال تولید: ۲۰۲۲
- کارگردان: دیمین شزل
- بازیگران: برد پیت، دیگو کالوا، جین اسمارت، جوان آدپو
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۵۷ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۶۱ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۱ از ۱۰
مارگو رابی در نقش نلی لروی، مارگو رابی است در هنرمندانهترین شکل ممکن. وقتی که به تماشای فیلم «بابیلون» مینشینید و رابی را نگاه میکنید که دیوانهوار بالا و پایین میپرد به یاد همان رابی همیشگی میافتید که سرشار است از انرژی، اما وقتی که فیلم پیشتر میرود و شزل شما را با جنبههای دیگر زندگی نلی آشنا میکند، کمکم تواناییهای درخشان رابی به عنوان یک بازیگر خودشان را به نمایش میگذارند. رابی در «بابیلون» شخصیتی چندلایه خلق میکند که از ابتدا تا انتها ناشناخته برای مخاطب و شخصیت اصلی فیلم یعنی منی باقی میماند.
«بابیلون» آخرین فیلمی است که شزل ساخته. این فیلم که یکی از بهترین فیلمهای مارگو رابی است، در گیشه با شکست مواجه شد و با توجه به بودجهی ۸۰ میلیون دلاری، تنها نزدیک به ۶۵ میلیون دلار فروخت. منتقدان هم نسبت به آخرین فیلم شزل در مقایسه با آثار پیشین او سختگیرتر بودند و آن را فیلمی شلخته و بیچهارچوب خواندند. با وجود این منتقدانی هم بودند که به نظرشان «بابیلون» فیلمی درخشان بود؛ نامهای عاشقانه به سینما از سوی کارگردانی که همیشه تمام رویاها و کابوسهای خود را در همین چهارچوب هنری متصور شده است.
مارگو رابی برای بازی در نقش نلی توانست یکبار دیگر نامزد دریافت جایزهی گلدن گلوب شود. داستان این فیلم طی سال ۱۹۲۶ در لسآنجلس میگذرد. جایی که سینما در آن هنری نوپا است و به تدریج نخستین قدمهای خود را برمیدارد. نلی در «بابیلون» یک ستارهی خودخواه و بیپروا است که میخواهد به هر قیمتی که شده در سینما موفق شود. شاید بتوان وجه اشتراکهای فراوانی بین رابی و نلی پیدا کرد و شاید به همین دلیل است که او توانسته به این خوبی از عهدهی ایفای نقش این شخصیت بربیاید. هر چه که هست بیشک خلق کردن شخصیت نلی شاهکار رابی در زمینهی بازیگری است.
https://teater.ir/news/66890