جیسون استاتهام در حرفهی خود مسیر منحصربهفردی را طی کرده و انتخابهای سینمایی او نشان میدهند که از ایفای نقش در ژانر اکشن کاملا راضی است. بسیاری از فیلمهای اکشن او داستانهای مشابهی دارند، و او بهطور کامل جایگاه خود را بهعنوان یکی از چهرههای مطرح این ژانر پذیرفته است. با چندین فرانچایز موفق در کارنامهاش، نام استاتهام به نوعی تضمین فروش گیشه تبدیل شده است.
چارسو پرس: با اینحال، همیشه چنین نبوده و حرفهی او فراز و نشیبهای زیادی را تجربه کرده است. برخی از فیلمهایش با نقدهای منفی روبهرو شدند، برخی به دلیل خشونت زیاد نتوانستند مخاطبان گستردهای جذب کنند، و برخی دیگر با بودجههای اندک و بدون تبلیغات قابل توجه ساخته شدند. با وجود این چالشها، بسیاری از آثار او فراتر از انتظارات ظاهر شدند و حتی توانستند بیش از دو برابر بودجهی خود را در گیشه بهدست آورند، اتفاقی که منتقدان و کارشناسان سینمایی را شگفتزده کرد.
۱۰. فیلم Cellular محصول ۲۰۰۴ به کارگردانی دیوید آر. الیس
با وجود نقدهای عمدتا منفی، این فیلم پر از هیجان توانست بیش از دو برابر بودجهی خود فروش کند و به رقم ۵۷.۷ میلیون دلار در گیشه برسد. کیم بسینگر ستارهی اصلی فیلم بود و با بازی احساسی خود به داستان پیچیدهای که در آن کریس ایوانز بهطور تصادفی یک تماس تلفنی دریافت میکند، عمق بخشید.
در آن زمان، ایوانز هنوز سابقهی بازیگری پرباری نداشت، اما توانست با کاریزما و جذابیت طبیعیاش نقشی را که بهراحتی میتوانست کلیشهای و بیروح باشد، زنده کند. جیسون استاتهام در Cellular نقش منفی فیلم را بر عهده دارد و در آن کاملا درخشان ظاهر میشود. او شخصیتی تهدیدآمیز و ترسناک ارائه میدهد، و خشونت در صحنههای او با بسینگر کاملا واقعی و ملموس به نظر میرسد.
Cellular با توجه به فناوری قدیمی و برخی شوخیهای نامناسب، چندان خوب در گذر زمان دوام نیاورده است، اما در زمان خود نمونهای از فیلمهای سرگرمکنندهای بود که مخاطبان زیادی را جذب میکرد. علاوه بر این، این فیلم فرصتی برای بازیگرانش فراهم کرد تا استعدادهای خود را نشان دهند، اتفاقی که در نهایت منجر به دریافت نقشهای مهمتر در آینده شد.
۹. فیلم Crank محصول ۲۰۰۶ به کارگردانی مارک نولدین و برایان تیلور
پس از حضور در چندین نقش مکمل، جیسون استاتهام کمکم فرصتهای بیشتری برای بازی در نقشهای اصلی پیدا کرد. او در ژانر اکشن برای خود نامی دستوپا کرده بود و حضورش بهتنهایی برای جذب طرفداران این سبک به سینما کافی بود. استاتهام همچنان پروژههایی را انتخاب میکرد که با برند اکشن پرانرژی او همخوانی داشت، و Crank دقیقا در همین چارچوب قرار میگرفت.
داستان فیلم چندان عمیق یا معناگرا نبود، اما با نمایش شخصیت سرسخت و ماجراجوی استاتهام، توانست فضایی سرگرمکننده ایجاد کند، آن هم بدون اینکه بیش از حد خود را جدی بگیرد. نقدهای فیلم ترکیبی از نظرات مثبت و منفی بودند، اما برای تماشاگرانی که به دنبال چند ساعت هیجان محض بودند، کاملا جذاب ظاهر شد.
با بودجهای حدود ۱۲ میلیون دلار، این فیلم در همان آخر هفتهی افتتاحیه تقریبا تمام هزینههای خود را جبران کرد، که برای یک فیلم اکشن رقمی قابل توجه محسوب میشد. در نهایت، فروش جهانی آن از ۴۰ میلیون دلار عبور کرد و با توجه به اینکه استاتهام بیشتر صحنههای بدلکاریاش را خودش انجام داده بود، جایگاه او را بهعنوان یکی از بازیگران اصلی فیلمهای پرآدرنالین تثبیت کرد.
۸. فیلم The Transporter محصول ۲۰۰۲ به کارگردانی لویی لتریر و کُری یوئن
وقتی خلاصهی داستان یک فیلم را بتوان از عنوان آن حدس زد، معمولا نشانهی چندان خوبی برای کیفیت آن نیست. اما The Transporter چیزی فراتر از یک ماجرای سادهی جابهجایی بود و فرصتی را فراهم کرد تا مهارتهای اکشن جیسون استاتهام در مرکز توجه قرار بگیرد.
او در این فیلم نقش یک رانندهی حرفهای و مرموز را ایفا کرد که در ظاهر فقط مأمور انتقال افراد و محمولهها بود، اما در نهایت، برخلاف قوانین خودش، به فردی که قرار بود صرفا از نقطه A به نقطه B برساند، نزدیک شد. این نقش نه تنها تصویر یک قهرمان خشن اما با قلبی مهربان را برای او تثبیت کرد، بلکه اولین نقش اصلی مهم او محسوب میشد و به استودیوها نشان داد که استاتهام چه پتانسیل بالایی در گیشه دارد.
دنبالههای دوم و سوم The Transporter بیش از دو برابر بودجهی خود در گیشه فروش داشتند، که نشانهی صعود سریع استاتهام به ستارهای محبوب در ژانر اکشن بود. اما تمام این موفقیتها بدون موفقیت اولیهی این فیلم که در زمان خود کمتر مورد توجه قرار گرفت، ممکن نبود.
اینجا بخوانید: معرفی، نقد و بررسی فیلمهای خارجی
۷. فیلم Gnomeo and Juliet محصول ۲۰۱۱ به کارگردانی کری آزبلی
این انیمیشن کمدی فراموش شدهی دیزنی، برداشتی منحصربهفرد از شاهکار معروف شکسپیر بود. داستان در دو طرف یک حصار باغ روایت میشود، جایی که دو گروه از ساکنان باغ با یکدیگر دشمنی دارند، اما در این میان، عشقی میان دو کوتولهی باغی شکل میگیرد که یادآور عاشقان نگونبخت نمایشنامهی اصلی است.
صداپیشگان این اثر فهرستی چشمگیر از ستارگان سینما را شامل میشدند، از جمله امیلی بلانت، مایکل کین و مگی اسمیت. جیسون استاتهام نیز در این پروژه حضور داشت و نقش تایبالت، پسر عموی بدخلق ژولیت را ایفا کرد.
این انتخاب، حرکتی غیرمنتظره در کارنامهی حرفهای این ستارهی اکشن محسوب میشد، اما حضور او در تورهای تبلیغاتی فیلم، چهرهی متفاوت و شوخطبع او را به نمایش گذاشت. گرچه نقدهای فیلم در زمان اکران چندان درخشان نبودند، اما توانست نظر مخاطبان خانوادگی را به خود جلب کند. Gnomeo and Juliet با فروش نزدیک به ۱۹۴ میلیون دلار در برابر بودجهی ۳۶ میلیون دلاریاش، به موفقیتی بزرگ در سطح جهانی دست یافت.
۶. فیلم Mechanic: Resurrection محصول ۲۰۱۶ به کارگردانی دنیس گانزل
اولین قسمت از این تریلر اکشن در بازار آمریکای شمالی چندان مورد توجه قرار نگرفت، اما در سطح جهانی عملکرد بسیار بهتری داشت و نشان داد که چقدر مخاطبان سراسر دنیا تشنهی فیلمهای جیسون استاتهام هستند. پنج سال بعد، دنبالهی آن ساخته شد، اما انتظارها چندان بالا نبود. با اینکه بودجهی فیلم افزایش نیافت، The Mechanic: Resurrection حتی بیشتر از قسمت اول سودآوری کرد.
تماشای استاتهام در نقش همیشگیاش، یک ضدقهرمان ماهر و سرسخت، به فرمولی موفق تبدیل شده بود و استودیوها به وضوح بازاری برای این سبک از فیلمها پیدا کرده بودند. در کنار استاتهام، بازیگران مطرحی مانند تامی لی جونز و میشل یو نیز حضور داشتند که با تجربه و اعتبار خود به این فیلم پر آدرنالین وزن بیشتری بخشیدند.
The Mechanic: Resurrection با فروش نزدیک به ۱۲۶ میلیون دلار در برابر بودجهی ۴۰ میلیون دلاریاش، به موفقیتی بزرگ در سطح جهانی تبدیل شد.
۵. فیلم Snatch محصول ۲۰۰۰ به کارگردانی گای ریچی
گای ریچی، کارگردان بریتانیایی که امروزه به ساخت فیلمهای گانگستری خوش ساخت شهرت دارد، در آن زمان تازه قدمهای اول خود را در هالیوود برمیداشت. گرچه Lock, Stock and Two Smoking Barrels تحسین منتقدان را برانگیخته بود، اما در گیشه رکوردشکن نشد. با این حال، سودآور بود و فرصتهای زیادی را برای گای ریچی به همراه داشت.
بازی جیسون استاتهام در فیلم قبلی مورد توجه قرار گرفته بود و همین باعث شد که او برای دنبالهی بسیار مورد انتظار Snatch بازگردد. از آنجا که Lock, Stock با بودجهای کمتر از یک میلیون دلار، تنها ۳ میلیون دلار فروش داشت، انتظارها از نظر مالی چندان بالا نبود. اما با افزایش بودجه به دلیل توجه صنعت سینما به ریچی، Snatch توانست نامهای بزرگی مانند برد پیت و بنیسیو دل تورو را جذب کند.
این ترکیب باعث شد که فیلم با ردهبندی سنی بزرگسال، بیش از ۸۳ میلیون دلار در برابر بودجهی ۶ میلیون دلاریاش در سراسر جهان فروش داشته باشد. این موفقیت، اولین موفقیت واقعی برای هر دو، ریچی و استاتهام محسوب میشد و مسیر آنها را در سینمای اکشن و جنایی هموار کرد.
۴. فیلم Spy محصول ۲۰۱۵ به کارگردانی پال فیگ
پس از موفقیت چشمگیر Bridesmaids، ملیسا مککارتی به ستارهای پر طرفدار تبدیل شد و پیشنهادهای بیشتری برای نقشهای بزرگتر دریافت کرد. گرچه فیلمهایی مانند Tammy و The Heat او را در کنار بازیگران سرشناسی قرار داده بودند، اما Spy یکی از اولین فیلمهای بزرگی بود که کاملا بر دوش او قرار داشت.
البته گروه بازیگران مکمل نیز از چهرههای برجستهای مانند جیسون استاتهام، جود لا و آلیسون جنی تشکیل شده بود، اما مککارتی نام اصلی فیلم بود و موفقیت آن بر پایهی محبوبیت او در ژانر کمدی سنجیده میشد، نه اکشن. با این حال، ترکیب این دو ژانر بهخوبی جواب داد و فیلم فراتر از انتظارات عمل کرد، به طوری که بیش از ۲۳۵ میلیون دلار در سراسر جهان فروش داشت و در راتن تومیتوز امتیاز تحسینبرانگیز ۹۵٪ را کسب کرد.
یکی از نکات برجستهی فیلم، حضور استاتهام در نقشی بود که کلیشهی قهرمانهای همیشگیاش را به سخره میگرفت. او با اجرای طنزآمیز و اغراقشدهی یک مأمور سرسخت اما نابلد، یکی از جذابترین بخشهای فیلم را رقم زد و نشان داد که تواناییهای کمدی فوقالعادهای دارد.
۳. فیلم The Beekeeper محصول ۲۰۲۴ به کارگردانی دیوید آیر
فیلم The Beekeeper بار دیگر ثابت کرد که جیسون استاتهام همچنان یکی از بزرگترین ستارههای اکشن سینما است. او تنها نام بزرگ این پروژه بود و همین کافی بود تا تماشاگران را به سالنهای سینما بکشاند. در این مرحله از حرفهاش، مخاطبان بهخوبی میدانند که هنگام خرید بلیت یک فیلم با بازی استاتهام، چه انتظاری باید داشته باشند. با این حال، موفقیت فیلم به توانایی آن در جذب مخاطبان فراتر از طرفداران همیشگی این سبک بستگی داشت.
بودجهی فیلم حدود ۴۰ میلیون دلار تخمین زده شده است که رقمی معمول برای پروژههای استاتهام محسوب میشود. اما برای فیلمی که نه بخشی از یک فرنچایز شناختهشده است و نه از حضور بازیگران مکمل سرشناس بهره میبرد، فروش نزدیک به ۱۵۳ میلیون دلار در گیشه، یک موفقیت بزرگ بهشمار میرود. این موفقیت نشان میدهد که با داستان مناسب و همراستا بودن فضای فیلم با ذائقهی عمومی، استاتهام قادر است فرنچایزهای جدیدی را بهتنهایی خلق کند.
بیشتر بخوانید: اخبار و مطالب سینمای جهان
۲. فیلم The Expendables 2 محصول ۲۰۱۲ به کارگردانی سیمون وست
اولین فیلم The Expendables پروژهای عظیم بود. گرد هم آوردن برخی از بزرگترین ستارههای اکشن در یک فیلم، نیاز به مذاکرات فراوان و مدیریت اِگوهای بازیگران داشت، اما در نهایت چهرههایی مانند سیلوستر استالونه، جیسون استاتهام، جت لی و دولف لاندگرن تنها بخشی از تیم بازیگری این فیلم بودند. همین امر باعث شد که انتظارات و همچنین بودجهی فیلم بالا باشد. این پروژه بلندپروازانه بود، اما درعینحال تلاشی آگاهانه برای بهرهبرداری از جذابیت حضور این ستارگان اکشن محسوب میشد.
در حالی که فیلم با فروش جهانی ۲۷۴ میلیون دلار سودآور بود، اما آنطور که استودیوها انتظار داشتند، موفقیت چشمگیری بهحساب نمیآمد. نقدهای منتشرشده نیز چندان مثبت نبودند و برخی از بازیگران عملکردی کمتر از حد انتظار داشتند. با این حال، دنبالهی آن با بودجهای بزرگتر و گروه بازیگری گستردهتر ساخته شد.
با توجه به عملکرد فیلم اول، انتظارات گیشه برای قسمت دوم تقریباً مشابه بود. اما زمانی که The Expendables 2 موفق شد با فروش بیش از ۳۱۱ میلیون دلار از قسمت اول پیشی بگیرد، این موفقیت برای سازندگان آن یک غافلگیری خوشایند بود.
۱. فیلم The Meg محصول ۲۰۱۸ به کارگردانی جان ترتلتاب
در زمان اکران فیلم، فیلمهای مربوط به کوسهها چندان محبوبیت زیادی در فرهنگ عامه نداشتند، و جیسون استاتهام بیشتر به پروژههای گروهی و فرنچایزهای شناختهشده وابسته بود. تجربیات تکنفرهی او معمولا موفقیتآمیز نبودند و The Meg پتانسیل این را داشت که به یک فیلم اکشن متوسط دیگر اضافه شود. انتظارات از موفقیت گیشهای آن چندان بالا نبود، و سازندگان تصمیم گرفتند که از فیلم لذت ببرند و آن را بهطرزی غیرمنتظره خندهدار کنند و به جنبههای بیمنطق آن بپردازند.
جیسون استاتهام ثابت کرد که نیازی به جدی گرفتن خود ندارد و هنوز میتواند با قدرت و مهارتهایش صفحه نمایش را تسخیر کند. این مسئله در این فیلم کاملا آشکار است، زیرا او با دستان خود به مقابله با یک ماهی غولپیکر پیشاتاریخی میرود و از پس آن برمیآید. The Meg با مخاطبان ارتباط برقرار کرد و از انتظارات فراتر رفت، بهطوری که بیش از نیم میلیارد دلار در سطح جهانی فروش داشت. این موفقیت طبیعی بود که منجر به ساخت دنبالهای شد که نزدیک به ۴۰۰ میلیون دلار فروش داشت.
https://teater.ir/news/69265