دنیای سینمایی مارول پُر از مرگ‌های مختلف است که برخی از آن‌ها معنادارترین و تأثیرگذارترین مرگ‌ها هستند.
چارسو پرس: دنیای سینمایی مارول (MCU) از زمان شروع خودش در سال ۲۰۰۸ میلادی مسیری طولانی را پشت سر گذاشته اما از همان ابتدا، برخی فقدان‌ها و مرگ‌ها وجود داشتند که همچنان پس از گذشت دو دهه، روی بینندگان تأثیرگذار هستند. برای سال‌ها اقتباس‌های مختلفی توسط استودیوهای دیگر بر اساس کمیک‌های مارول ساخته می‌شدند که برخی موفق و برخی با شکست مواجه شدند. با این حال، استودیو مارول می‌خواست تا مالکیت این آثار را در دست خودش بگیرد و این شخصیت‌ها را با پتانسیل بی‌حدوحصر از کتاب‌های کمیک به روی پرده سینماها بیاورد.

در ابتدا، به دست آوردن منابع مالی یک مشکل بود و استودیو به‌عنوان یک سرمایه‌گذاری مستقل کوچک برای فیلم‌های ابتدایی فعالیت کرد اما این ریسک‌پذیری به روش بسیار خوبی برای آن‌ها نتیجه‌بخش بود. در مدت زمان کوتاهی، شخصیت آیرون من به یکی از شناخته شده‌ترین قهرمانان در صحنه جهانی تبدیل شد و پس از آن نیز زمانی که گروه انتقام‌جویان شکل گرفت، دیگر راه برگشتی وجود نداشت؛ اما از ابتدا، دنیای سینمایی مارول دارای برخی از فقدان‌های غم‌انگیز بود که به شکل‌گیری و تغییر مسیر داستان کمک کردند.

۸. دکتر هو ینسن

فیلم Iron Man به نوعی آغازگر دنیای سینمایی مارول بود که در سال ۲۰۰۸ میلادی به روی پرده سینماها آمد و توانست نام تونی استارک را به یک نام آشنا و برجسته تبدیل کند. نقش‌آفرینی جذاب و درخشان رابرت داونی جونیور این قهرمان آهنین را از غاری تاریک و گمنام بیرون آورد و شجاعانه قهرمانان را در مرکز جهان قرار داد؛ اما تونی در ابتدا قهرمان بی‌گناهی نبود و یک پسر میلیاردر عیاش بود که ثروتش از طریق فروش سلاح‌های کشتار جمعی به دست آمده است.

در یک پیچش داستانی سرنوشت ساز، همین نیز دلیلی بر این شد که تونی استارک توسط یک سازمان تروریستی دستگیر و در غاری همراه با دکتر هو ینسن گرفتار شود. تأثیر، مهربانی و صداقت دکتر ینسن با تونی به این فرد اجتماعی نابالغ کمک کرد تا تأثیر واقعی کار خودش را ببیند و با وجود تلاش برای رهایی خود و ینسن از اسارت، ینسن جان خودش را فدا کرد تا مطمئن شود که تونی قادر به فرار است. مرگ شخصیت ینسن یکی از حوادث تحریک‌کننده و مهم اولیه در دنیای سینمایی مارول بود و منجر به پذیرفتن مسئولیت توسط تونی شد، مسئولیتی که لازمه تبدیل شدن به قهرمانی است که بارها و بارها دنیا را نجات می‌دهد.

۷. دکتر آبراهام ارسکین

همانند تونی استارک، استیو راجرز نیز از یک دکتر خردمند از یک سرزمین بیگانه، مطالب مهمی را می‌آموزد، اتفاقی که در داستان خاستگاه استیو راجرز و کاپیتان آمریکا یعنی فیلم Captain America: The First Avenger رخ داد. دکتر آبراهام ارسکین نابغه‌ای برجسته و الهام‌بخش بود که سرم ابر سرباز را کامل و استیو راجرز را به یک ابرقهرمان تماشایی تبدیل کرد. با این حال، لحظاتی پس از تغییر شکل استیو راجرز، یک جاسوس سازمان هایدرا موفق شد تا به دکتر ارسکین شلیک کند، سرم‌های دیگر را نابود کند و پا به فرار بگذارد.

از زمان مرگ دکتر ارسکین، دانشمندان بی‌شماری ذهن خودشان را به کار گرفتند تا اکسیر جادویی وی را بازسازی کنند و همین نیز منجر به نتایج مختلفی شده است. بدون دکتر ارسکین، نتایج منجر به خروجی‌های نیمه موفقی شده که شامل تبدیل شدن باکی بارنز به سرباز زمستانی است و این در حالی است که دیگران مانند امیل بلونسکی عوارض وحشتناکی را تجربه کردند و او تبدیل به ابومینیشن شد. مرگ دکتر ارسکین علاوه بر اینکه اسرار چگونگی ساخت ابر سربازانی مانند استیو را برای همیشه پنهان کرد، به تثبیت تعهد استیو برای مبارزه برای آنچه درست است، بدون توجه به هزینه آن، کمک کرد.

اینجا بخوانید: معرفی، نقد و بررسی فیلم‌های خارجی


۶. ویژن

سال‌ها بعد، چشم‌انداز ابرقهرمانان به کلی تغییر کرد. مرد آهنی و کاپیتان آمریکا با یکدیگر همکاری کردند، البته قبل از اینکه برخی اختلاف نظرها باعث شود که تونی استارک تصمیم بگیرد تا فناوری جدیدی ایجاد کند که امیدوار بود بتواند به محافظت از سیاره در برابر خطرات کمک کند. این برنامه به نام اولتران، با سرعت هشداردهنده‌ای پیشرفت کرد و به این نتیجه رسید که بهترین راه برای محافظت از سیاره، حذف قهرمانان است که منجر به آن شد تا اولتران بدن ویژن را بسازد. با این حال، هنگامی که سنگ ذهن در این بدن مصنوعی قرار گرفت و با برنامه جارویس ترکیب شد، زندگی جدیدی را شکل داد که به‌عنوان ویژن شناخته می‌شود.

ویژن به خودی خود به یک قهرمان تبدیل شد و مجهز به یکی از سنگ‌های ابدیت بود که باعث شد تا یکی از قدرتمندترین قهرمانان تیم باشد. با این حال، هنگانی که تیم از هم پاشید و به دو بخش تقسیم شدند، ویژن در نهایت تصمیم گرفت تا با یکی از قدرتمندترین قهرمانان دیگر یعنی واندا ماکسیموف فرار کند. متأسفانه زندگی مصنوعی او به لطف تلاش تایتان دیوانه تانوس برای جمع‌آوری تمام شش سنگ ابدیت کوتاه شد، زمانی که تانوس سنگ ذهن را از سر ویژن بیرون کشید. مرگ ویژن سپس واندا را به جنون کشاند و باعث شد او کارهای وحشتناکی را در دنیای سینمایی مارول انجام بدهد.

۵. فیل کولسن

وقتی صحبت از شخصیت‌هایی می‌شود که مرگشان به تعریف داستان‌های تأثیرگذاری منجر شدند و حتی پس از گذشت سال‌ها همچنان تأثیرگذار هستند، یک نمونه بارز مأمور فیل کولسن از سازمان شیلد است. در فیلم The Avengers محصول سال ۲۰۱۲، مأمور کولسن نقش مهمی در گرد هم آوردن قهرمانان دارد اما چیزی که آن‌ها را به‌عنوان یک تیم به هم پیوند داد، مرگ او بود. کولسن توسط لوکی به طرز وحشیانه‌ای به قتل رسید. در حالی که داستان کولسن در سریال مارول به نام Agents of SHIELD ادامه پیدا کرد اما قهرمانان انتقام‌جویان هرگز این دوست خودشان را ندیدند.

از بسیاری از جهات، این مرگ تنها لحظه‌ای است که این افراد قدرتمند را تحت تأثیر قرار می‌دهد و آن‌ها را به‌عنوان یک تیم گرد هم می‌آورد. آن‌ها حتی فداکاری کولسن را ارج می‌نهند و قول می‌دهند که انتقام دوست کشته شده خودشان را بگیرند و نام خودشان را انتقام‌جویان می‌گذارند. مرگ کولسن ممکت است بیش از یک دهه پیش رخ داده باشد و بسیاری از دوستان اصلی او اکنون مرده‌اند یا به شکل دیگری مشغول به کار هستند. با این حال، مرگ کولسن کم اهمیت نیست چراکه عصر قهرمانان ممکن است هرگز بدون فداکاری کولسن در دنیای سینمایی مارول شروع نمی‌شد.

۴. گامورا

وقتی صحبت از فداکاری به میان می‌آید، گامورا قربانی ناگوار پدرخوانده‌اش تانوس شد، آن هم زمانی که تانوس به دنبال سنگ روح در سیاره مرموزی به نام وُرمیر بود. برای به دست آوردن سنگ، فرد نیاز به قربانی کردن چیزی دارد که واقعاً آن را دوست دارد. در حالی که گامورا احساس می‌کرد که احساسات تانوس نسبت به او مسخره است و او فقط شاگردی برای تانوس است اما تانوس با این عمل نفرت‌انگیز و بی‌رحمانه، به گامورا ثابت کرد او را دوست دارد.

گامورا به درون پرتگاهی عمیق پرتاب شد، جایی که او از دنیا رفت و هرگز توسط دوستانش و پیتر کوئیل دیده نشد. با این حال، هنگامی که یک گامورا از خطوط زمانی دیگر از راه می‌رسد، کوئیل گیج می‌شود و قلب او بیشتر می‌شکند. این گامورای جایگزین برای مدت کوتاهی با نگهبانان کهکشان متحد شد اما در خط زمانی مقدس، یک گامورا از دنیایی دیگر وجود دارد و مسیرهای جدیدی را می‌سازد که احتمالاً سلف او هرگز برای خودش انتخاب نمی‌کرد.

۳. بلک ویدو

با این حال، گامورا تنها قربانی سقوط در سیاره وُرمیر نیست. هنگامی که انتقام‌جویان پنج سال پس از بشکن تانوس و نابودی نیمی از زندگی در کیهان گرد هم می‌آیند، آن‌ها نقشه‌ای پیچیده برای جمع‌آوری سنگ‌ها از گذشته را ارائه می‌کنند و سعی دارند تا همه آسیب‌هایی که تانوس وارد کرده است را جبران کنند. آن‌ها از یکدیگر جدا می‌شوند و بلک ویدو با تیرانداز ماهر هاکای همکاری می‌کند تا سنگ روح را بازیابی کنند، غافل از اینکه این سیاره به قربانی نیاز دارد.

ناتاشا رومانوف و کلینت بارتون پس از اطلاع از اینکه یکی از آن دو باید جان خودش را برای به دست آوردن سنگ روح و در نتیجه کمک به احیای تمام زندگی در جهان ببخشد، هر دو عجله می‌کنند تا جان خودشان را فدا کنند و کاری کنند که دوست عزیز خود همراه با سنگ روح بازگردد. ناتاشا در این کار موفق می‌شود و فداکاری او بخش مهمی از عمل موفقیت‌آمیز بازگرداندن دیگران به زندگی است. به جای او، حالا خواهر کوچکترش یلنا بلووا اکنون به‌عنوان بلک ویدو جدید حضور دارد، هرچند که یلنا همچنان تحت تأثیر مرگ خواهرش است.

بیشتر بخوانید: اخبار و مطالب سینمای جهان


۲. زن عمو می پارکر

بسیاری از مرگ‌های رخ داده در این فهرست افرادی هستند که مرگ آن‌ها به قهرمانان کمک کرد تا هویت خودشان را به‌عنوان یک قهرمان در آغوش بگیرند. با این حال، پیتر پارکر قبلاً چندین سال در نقش مرد عنکبوتی فعال بوده تا اینکه تنها عضو خانواده خودش یعنی زن عمو می پارکر را از دست داد. در یک پیچش داستانی از داستان خاستگاه مرد عنکبوتی، مرگ زن عموی پیتر لحظه‌ای بسیار مهم در داستان او است که بار دیگر رابطه مهم و به هم پیوسته قدرت و مسئولیت را به او می‌آموزد.

با این حال، در حالی که این لحظه به پیتر کمک می‌کند تا در مسیر تبدیل شدن به بزرگترین قهرمانی قرار بگیرد که می‌تواند باشد اما پس از چندین حضور در فیلم‌های مختلف، مرگ زن عمو می ضربه سختی برای بینندگان بوده است. زن عمو می همیشه در ذهن پیتر بوده و به‌عنوان تنها بازمانده خانواده‌اش، او تمام چیزی بود که پیتر داشت. حالا پس از درگذشت زن عمو می در شرایط غم‌انگیز، پیتر اکنون تنها است و وارد دوره‌ای از زندگی می‌شود که قلمروی کاملاً جدیدی برای این قهرمان جوان است. با این حال، او تنها مربی و دوستی نبود که پیتر در دنیای سینمایی مارول از دست داد.

۱. تونی استارک

در فیلم سینمایی Avengers: Endgame، هالک، قهرمانی است که داوطلب شد تا دستکش ابدیت را بپوشد و همه کسانی که ناپدید شده‌اند را بازگرداند. این کار ممکن است ساده به نظر برسد اما فشار فیزیکی به کار بردن هر شش سنگ ابدیت کافی است تا به شدت به این غول سبز آسیب برساند و در لحظاتی که این عمل فداکاری به پایان رسید، نسخه‌ای متفاوت از تانوس همراه با ارتشی از راه رسید و امیدوار بود که سنگ‌های ابدیت را بار دیگر به دست بیاورد.

تمام قهرمانان زمین و چندین نفر از اعماق فضا برای نبرد با تانوس به رهبری انتقام‌جویان اصلی یعنی کاپیتان آمریکا، مرد آهنی و ثور جمع می‌شوند. این نبردی حماسی و پرتنش است اما در نهایت، تونی استارک موفق می‌شود تا سنگ‌ها را به دست بیاورد و بِشکن بزند و تانوس و ارتشش را ناپدید کند. مرگ تونی استارک به راحتی بیشترین تأثیر را در کل دنیای سینمایی مارول تا به امروز داشته است و پایان دوره‌ای است که با مرد آهنین آغاز شد. از زمان فداکاری تونی، دنیای سینمایی مارول همچنان به رشد خودش ادامه داده اما تصور چیزی که بتواند شدت احساسی بیشتری نسبت به این لحظه داشته باشد، دشوار است.

منبع: گیمفا