فیلم «دوستی» به کارگردانی اندرو دی یانگ، اولین تجربه تیم رابینسون در نقش اصلی یک فیلم سینمایی است. رابینسون که به خاطر کمدی‌های زجرآور و دردناک خود شناخته می‌شود، در این فیلم نقش کریگ، یک گیک بی‌اعتماد و خودویرانگر را بازی می‌کند که تلاش می‌کند دوستی با آستین (پاول راد)، یک پیشگوی هواشناسی محلی، برقرار کند. این فیلم با ترکیب طنز سیاه و درام، ارتباطات مردانه و بحران‌های شخصیتی را به شکلی متفاوت و جذاب به تصویر می‌کشد.

چارسو پرس: تیم رابینسون، ستاره محبوب نتفلیکس، در فیلم کمدی جدید خود نقش یک بازنده ناامید را بازی می‌کند که توسط «پاول راد»، پیشگوی هواشناسی، در یک طرح کمدی اسکیچ همراهی می‌شود و این ساختار در نهایت به یک فیلم بلند تبدیل می‌شود.


وقتی اولین بار تیم رابینسون را می‌بینید، ممکن است او شما را به یاد بسیاری از کمدین‌های چهره‌پلاستیکی و دیوانه‌وار بیندازد. با نگاه‌های غم‌انگیز، ظاهر لاک‌پشتی و چشمانی که با شدت عجیب و غریب می‌درخشند، او تقریباً به پسر رودنی دنجرفیلد شباهت دارد. تخصص او در ساخت بحران‌های تدریجی است که به آرامی به عصبانیتی تبدیل می‌شود که تنها یک قدم با واقعیت فاصله دارد. از این منظر، او به کمدین‌هایی چون ویلیام فارل و جیم کری جوان شباهت دارد.


اما رابینسون که کار خود را از Saturday Night Live شروع کرد و سپس به سریال کمدی خلاقانه و دیوانه‌وار نتفلیکس I Think You Should Leave with Tim Robinson پیوست، ممکن است نخستین کمدی اسکیچی باشد که گویا روح ژان-پل سارتر (یا شاید هم ویلی لوومن) در وجود او حلول کرده است. وقتی او نقش یک گیک کسل‌کننده و منفعل را بازی می‌کند که مدام حرف‌های تند و نامناسب می‌زند، نه تنها خشم سرکوب‌شده یک کارمند دفتری را بازی می‌کند، بلکه ترس پنهان درونش را هم به نمایش می‌گذارد. تعجبی ندارد که رابینسون به یک ستاره کالت تبدیل شده است. او کمدینی است که بیشتر از اینکه شما را بخنداند، شما را وادار می‌کند که احساس ناراحتی کنید و این در نوع خود، گواهی است بر شجاعت بی‌نظیر او.


«دوستی» اولین نقش اصلی رابینسون در یک فیلم سینمایی است و این دقیقاً همان چیزی است که باید باشد — همان‌طور که همیشه از رابینسون انتظار می‌رود — او به جای اینکه مثل جیم کری یا آدام سندلر با نقشی محبوب در سینما وارد شود، از نوعی موجود مزاحم است که تنها هدفش این است که تماشاگر را معذب کند. به نوعی، او مستقیماً به جایی رسیده است که کری با «The Cable Guy» رسید.


در این فیلم، رابینسون نقش یک شوهر و پدر حومه‌ای به نام کریگ واترمن را بازی می‌کند که در گروه حمایتی بازماندگان سرطان شرکت کرده است. همسر کریگ، تامی (با بازی کیت مارا)، یک سال است که از بیماری سرطان رهایی یافته و به نظر می‌رسد فردی جدی و قدردان باشد. پس وقتی کریگ کامنتی می‌زند که ظاهراً قصد دارد دلسوز باشد، اما کاملاً مشخص است که همه‌چیز در مورد خودش است، از همان ابتدا ممکن است از خود بپرسید چرا تامی با این مرد معمولی ازدواج کرده است که به نظر می‌رسد یک دیوانه مخفی باشد.


در خانه‌ای که در حال فروش آن هستند، کریگ بسته‌ای دریافت می‌کند که به اشتباه برای خانه‌ای در خیابان دیگر ارسال شده است (چنین اتفاقاتی مکرراً رخ می‌دهد). او بسته را به خانه مقابل می‌برد و در می‌زند. مردی که در را باز می‌کند، آستین کارمایکل (با بازی پاول راد) است که به تازگی به محله نقل‌مکان کرده و شخصیتی به‌شدت دوستانه و شیرین دارد. او کریگ را به داخل خانه دعوت می‌کند و به همین راحتی، آنها شروع به گذراندن وقت با هم می‌کنند. این برای کریگ که فردی است که هیچ دوستی ندارد، کاملاً گیج‌کننده است.


یکی از کمدی‌های محبوب من در دو دهه اخیر، “I Love You, Man” (۲۰۰۹) است که در آن پاول راد نقش مردی را بازی می‌کند که به‌شدت حساس است و از اینکه با مردی کمی خشن‌تر از خودش، که جیسون سیگل بازی کرده، دوست شود، احساس ناراحتی می‌کند. در حالی که «دوستی» نیز به طور عمدی از این فیلم الهام گرفته است، در اینجا رابینسون نقش فردی حساس و ناراحت را بازی می‌کند، در حالی که آستین (پاول راد) به نوعی «محبوب» مردانه است. این تبدیل به یکی از جذاب‌ترین ابعاد فیلم شده است، مخصوصاً با توجه به اینکه آستین یک پیشگوی هواشناسی محلی است که درست مانند پاول راد در «Anchorman» ظاهر شده است — موهایی ژولیده و سبیل و سبیل‌های ضخیم دهه ۷۰.



اینجا بخوانید: معرفی، نقد و بررسی فیلم‌های خارجی


اما نکته واقعاً عجیب در مورد «دوستی» این است که در حالی که ممکن است در ابتدا فکر کنیم با یک کمدی در مورد یک گیک بدبخت مواجه هستیم که از پوسته خود بیرون می‌آید، فیلم همیشه مطمئن می‌شود که کریگ، به‌عنوان شخصیتی که رابینسون آن را بازی می‌کند، کمی عجیب‌تر و آزاردهنده‌تر از چیزی است که انتظار داریم.


مدتی روابط دوستانه برقرار می‌شود، حتی اگر کریگ همچنان کارهایی مثل انداختن گوشی خود در گل را انجام دهد. شکست‌های مداوم او بیانگر کرم شخصیتی‌اش است — نیاز او به خراب کردن خود و دیگران. او یک گیک مشتاق است، اما همچنین یک احمق، یک بازنده، و یک شبه آدم بی‌خبر و خودشیفته است که به نظر می‌رسد در جایی از طیف ضد اجتماعی خود زندگی می‌کند. اما او شغلی در یک شرکت دارد که برای او دستورالعمل‌هایی برای زندگی فراهم کرده است، بنابراین وقتی آستین به او می‌گوید که آرزو دارد از جایگاه پیشگوی هواشناسی صبحگاهی به جایگاهی در اخبار شبانه منتقل شود، کریگ به او می‌گوید: برو جلو. و آستین هم این کار را می‌کند. او شغل جدید را می‌گیرد و فکر می‌کند که کریگ خوش‌شانسی او است.


اما این دوستی خیلی طولانی نمی‌کشد. آستین از کریگ دعوت می‌کند تا با دوستانش بیرون برود و شب به فاجعه تبدیل می‌شود. مشکل کریگ — یا یکی از مشکلات او — این است که نمی‌تواند با دیگران کنار بیاید. او نمی‌داند چگونه این کار را انجام دهد. یا شاید مشکل این است که ایگوی پنهان او اجازه نمی‌دهد. این بخش از فیلم خنده‌دارترین قسمت آن است، زیرا نشان می‌دهد چگونه شخصیت کریگ به گونه‌ای طراحی شده است که ارتباط بین خود و دیگران را از هم می‌پاشد. همه چیز با یک لحظه کمدی شوکه‌کننده به اوج می‌رسد، بعد از اینکه او کاری بسیار اشتباه انجام می‌دهد (آستین را در یک مبارزه «دوستانه» می‌زند)، در این نقطه کریگ یک تکه کامل صابون را در دهانش می‌گذارد و با عصبانیت به دیگران می‌گوید: «ببخشید!»


تا اینجای کار ما قانع شده‌ایم که کریگ عقلش را از دست داده است. و این دلیلی است بر اینکه تیم رابینسون تا کجا حاضر است یک شخصیت را به پیش ببرد — درست تا لبه پرتگاه. اما این برای فیلم مشکل ایجاد می‌کند، زیرا از اینجا به بعد دیگر نقطه شناسایی روشنی نداریم. فیلم که توسط اندرو دی یانگ نوشته و کارگردانی شده است، در نیم ساعت اول به کریگ رابطه‌ای دردناک و قابل درک می‌دهد. اما وقتی او کنترل خود را از دست می‌دهد، ما فقط شاهد این هستیم که او هر لحظه بیشتر از هم می‌پاشد. و این روند به خود فیلم نیز آسیب می‌زند. «دوستی» شبیه داستانی است از یک شخصیت اسکیچ SNL که خود را در وسط کابوس‌های آری آستر پیدا می‌کند. وقتی او تامی را به زیرزمین‌های مخفی شهر می‌برد، جایی که آستین به او نشان داده است، دیگر تقریباً نمی‌توانیم بفهمیم که او قصد دارد چه کاری انجام دهد و خنده‌ها به تدریج محو می‌شوند.


«دوستی» توسط A24 منتشر می‌شود، بنابراین هرچه فیلم عجیب‌تر می‌شود، کمدی زجرآور آن بیشتر حس «تئاتر ابسورد» را تداعی می‌کند. اما با وجود لحظات نویدبخش و اجرای جالب پاول راد (حتی موهای پرپشت او چیزی نیست که به نظر می‌رسد)، فیلم پس از مدتی احساس می‌کند که تنها برای طرفداران تیم رابینسون است. برند کمدی روان‌شناختی و سورئالیستی رابینسون در قالب اسکیچ‌های کوتاه و بامزه عالی عمل می‌کند. وقتی این فرم به یک فیلم بلند تبدیل می‌شود، شخصیتی مانند کریگ دیگر هیچ منطقی ندارد. اما آیا رابینسون آینده‌ای در سینما دارد؟ قطعاً. من می‌توانم او را در نسخه زنده «The Simpsons» تصور کنم. او یک نوع جدید از شخصیت‌های سینمایی است: یک آدم عصبی دیوانه که هم از خودش متنفر است و هم در عین حال خود را دوست دارد. اما نمی‌توان اینطور سنجید که کمدی او بیشتر ما را از خود دور می‌کند تا اینکه ما را به درون دعوت کند.


جزئیات فیلم:

  • کارگردان و نویسنده: اندرو دی یانگ

  • مدت زمان: ۱۰۰ دقیقه

  • دسته‌بندی سنی: R

  • تولید: A24، Fifth Season، BoulderLight Pictures

  • تولیدکنندگان: رافائل مارگولس، جی. دی. لایفشیتز، نیک وینفلد، جانی هالند

  • اجراکنندگان: پاول راد، تریسی روزنبلوم، اندرو دی یانگ، کریستوفر اسلاگر، دن گواندو، گراهام تیلور، کریس رایس، الکسیس گارسیا

  • بازیگران: تیم رابینسون، پاول راد، کیت مارا، جک دیلان گلازر، ریک وورثی، ویتمر توماس، دنیل لندن، اریک رحیل، جیکوب مینگ-ترنت، بیلی بریک، مرedith گرتسون

منبع: ورایتی



نویسنده: نسرین پورمند