فیلم مستند «ضدقهرمان» ساخته عارف افشار با پرداختن به زندگی و فعالیت‌های آیت‌الله خلخالی، بیش از آن‌که تلاشی برای کشف حقیقت باشد، روایتی سوگیرانه و کلیشه‌ای از شخصیتی بحث‌برانگیز را ارائه می‌دهد که در لایه‌های سطحی جذابیت‌های تاریخی متوقف مانده است.
چارسو پرس: تجربی و پویانمایی، رویا سلیمی در روزنامه «پیام زمان» نوشت: فیلم مستند، پژوهشی است که در لایه های روایی  خود قصد تبیین و آگاهی بخشی در خصوص موضوعی مشخص را بیان می‌کند. مراحل پیش از تولید و جمع آوری اطلاعات در فیلم مستند، پایه هایی است که روایت براساس آن بنا می‌شود. فیلم مستند «ضدقهرمان» ساخته عارف افشار قصد دارد به زندگی سیاسی و فعالیت‌های حجت الاسلام خلخالی، نخستین حاکم شرع دادگاه های انقلاب در سال‌های ابتدایی پیروزی آن بپردازد.

اما روایت مستندساز از موضوعی که ارائه می دهد، شمایلی قابل انتظار است از شخصیتی که حواشی بسیاری پیرامون فعالیت‌های انقلابی او در افواه و اذهان جاری بوده و هست. فیلم در شش پرده ای که برای روایت خود انتخاب می کند، بر همان کلیشه های ضد و نقیض و گاه نادرست زندگی و فعالیت‌های خلخالی روایت خود را پیش می‌برد. فیلمساز در مواجهه با موضوع مورد پژوهش خود، دامنه و وسعت موضوع مورد پژوهش خود را تعیین نکرده است. در این مستند گفتگو محور، افرادی که برای تبیین جایگاه و نقش خلخالی در دادگاه های انقلاب حضور دارند، با تمرکز بر همان شایعات و کلیشه های قالبی در خصوص این شخصیت، اظهارنظر می کنند.

پژوهشگر در میدان پژوهش باید جانب بی طرفی را رعایت کند و برای یافتن پاسخ مسائل پژوهش دست به تحقیق و جستجو  بزند. اما در «ضد قهرمان» بیش از هر چیز فیلمساز تمرکز و تاکید خود را بر مباحثی می‌گذارد که به نظر می رسد برای مخاطب کنجکاوی برانگیز است. رویکرد کلی فیلم سوار شدن بر همان جنبه های حساسیت برانگیز ی است که در خصوص چنین شخصیتی وجود داشته و به نظر می رسد انتخاب سوژه به دلیل جذابیت‌های فرامتنی شخصیت مورد بحث است، نه نقش و جایگاه او در کلیت کارنامه سال‌های ابتدایی پیروزی انقلاب.

بیشتر بخوانید:  مطالب بیشتر سینمای مستند


یافتن جذابیتها بر یافتن نکات مغفول و ناشناخته شخصیت پیشی می گیرد. در عنوان بندی فصول مختلف فیلم نیز این ویژگی کاملا مشهود است. از پیش پرده که به نام شهر نو است تا نام اصلی فیلم که از پرده سوم گرفته شده، توجه این نکات غیرضروری  دیده می‌شود. در ادامه فیلمساز در قاب خود، چهره نیم رخی از شخصی به نام رضا کمیته را انتخاب می کند و چند دیالوگ روزمره با او ، کل نقشی است که این کاراکتر قرار است در مستندی در خصوص خلخالی داشته باشد. حضور او و نامگذاری بخشی به نام شهر نو و یافتن برادرزاده  های خلخالی در شهری دیگر، عملا هیچ کارکردی در بیان بخشی از حقیقت یا تبیین برخی وجوه زندگی خلخالی ندارد. این رویکرد عوامانه، در کل اثر وجود داشته و برای مخاطب با اطلاعات بسیار ناقص و محدود از چنین شخصیتی، قرار نیست آگاهی و اطلاعاتی جدید ارائه شود.

اساسا این گفتگوها قابلیت مستند شدن از موضوعی تاریخی را ندارند.  مستند ساختن در «ضد قهرمان» گویی تنها در انتخاب سوژهای جذاب تاریخی باقی مانده و در همان سطح حرکت می کند. از راویان مانند رفیق دوست، عطریانفر، ناطق نوری، فرزند آیت الله قدوسی، فیاض زاهد و پورمحمدی و... برای هر چه بیشتر به حاشیه توجه کردن استفاده می کند. نوع سوالات و نوع تدوین و انتخاب بخش هایی از گفتگو بر همان رویکرد کلی اثر منطبق است. نگاه سوگیرانه اثر، زمینه های اقدامات انقلابی خلخالی دیده نشده و تمام قصورها در روایتی تک سویه بر عهده او تعریف شده است. که به نظر می رسد بیشتر برای تبرئه دیگران است تا بیان علمی رخدادی تاریخی.

فیلمساز از ابتدا تکلیف خود را با سوژه مشخص می کند. او را ضد قهرمانی می داند که پس از گذشت چهل سال، راویان نزدیک به او نیز هر کدام با بدگویی از او، گویی بر جایگاه و نقش مثبت و سازنده خود تاکید می کنند. صدای مخالف یا حتی بی طرفی در فیلم شنیده نمی شود و همه سراسر یک حرف را در بیان های مخالف تکرار می کنند. علی رغم اینکه کتاب خاطرات خلخالی سالهاست منتشر شده و در دسترس قرار دارد، اما فیلمساز اشاره ای به این خاطرات که یکی از منابع اولیه برای پرداختن به سوژه محسوب می شد، نکرده است. چراکه او از ابتدا تکلیفش را با سوژه ای که ضد قهرمان می نامد، مشخص کرده و جذابیت سوژه را فدای یافتن حقیقت می کند.

منبع: روزنامه پیام زمان