چارسو پرس: هالیوود سالهاست که مجذوب ایده سفر در زمان است؛ از رباتهای قاتل آیندهنگر گرفته تا موجودات فضاییای که همزمان با گذشته و آینده ارتباط برقرار میکنند. فیلمهایی که به این ژانر میپردازند معمولاً یا منطق را فدای هیجان میکنند، یا آنقدر درگیر دلایل علمی میشوند که بیننده را درگیر خوابآلودگی میکنند! با این حال، آثار سفر در زمان ــ چه عجیب و چه عمیق ــ همواره تأثیری ماندگار بر تماشاگران گذاشتهاند.
اما نگران نباشید؛ ما در این مطلب، در میان دهها عنوان مختلف، ۱۵ فیلم برتر سفر در زمان را انتخاب کردهایم تا وقت گرانبهایتان را صرف آثار کمارزش نکنید. پس عینک آفتابیتان را بردارید، سوار بر نزدیکترین دلورین یا باجه تلفن بشوید، و آماده شوید برای سفری دیوانهوار به دل گذشته!
۱۵. ماشین زمان (The Time Machine – 1960)
سفر در زمان از دل کلاسیکهای علمیتخیلی
فیلم «ماشین زمان» به کارگردانی جورج پال و با اقتباس از رمان ماندگار اچ. جی. ولز، یکی از نخستین آثار مهم سینما در ژانر سفر در زمان است که راه را برای بسیاری از فیلمهای بعدی این حوزه هموار کرد. با وجود محدودیتهای تکنولوژیکی آن زمان، این فیلم توانست با بهرهگیری از تکنیکهایی مانند تصویربرداری تایملپس، گذر زمان را به شکلی خلاقانه به تصویر بکشد.
شخصیت اصلی فیلم، جورج ولز (با بازی راد تیلور)، به آیندهای دور سفر میکند و شاهد ویرانی تمدن، جنگهای پیدرپی و ظهور موجودات زیرزمینی به نام مورلاکها میشود. هرچند نیمه دوم فیلم بیشتر به صحنههای اکشن و تعقیب و گریز محدود میشود و از عمق فلسفی ابتدای داستان فاصله میگیرد، اما همچنان پیامهایی درباره شکنندگی انسان و سرنوشت بشریت را منتقل میکند. «ماشین زمان» اگرچه کامل نیست، اما بهعنوان سنگ بنای سینمای سفر در زمان جایگاهی ویژه دارد.
۱۴. درباره زمان (About Time – 2013)
سفر در زمان در خدمت روایت عاشقانه و انسانی
فیلم «درباره زمان» به نویسندگی و کارگردانی ریچارد کرتیس، تلفیقی لطیف از سفر در زمان با روابط انسانی و عاطفی است. داستان درباره تیم (با بازی دامنال گلیسون)، مردی جوان است که متوجه میشود توانایی سفر به گذشته و تغییر تصمیماتش را دارد. اما قدرت او همانقدر که فرصتساز است، عواقب پیچیدهای نیز به همراه دارد.
تیم با بازگشت به گذشته میکوشد خواهرش را از رابطهای خطرناک نجات دهد، اما متوجه میشود تغییرات کوچک میتواند به تغییراتی بزرگ و غیرقابل بازگشت در زندگیاش منجر شود؛ حتی بهقدری که فرزندانش دیگر همان شخصیتهای قبلی نباشند. این فیلم، با حضور بازیگرانی چون ریچل مکآدامز و بیل نای، به زیبایی نشان میدهد که ارزش واقعی زندگی در پذیرش لحظه اکنون نهفته است. «درباره زمان» برخلاف ظاهر سادهاش، فیلمی عمیق و تأثیرگذار درباره عشق، فقدان و معناست.
۱۳. مردان ایکس: روزهای گذشته آینده (X-Men: Days of Future Past – 2014)
بازنویسی تاریخ در دنیای جهشیافتهها
فیلم «مردان ایکس: روزهای گذشته آینده» به کارگردانی برایان سینگر، یکی از تحسینشدهترین آثار مجموعه مردان ایکس است که با اقتباس از داستان معروف کامیکبوک به همین نام (منتشرشده در سال ۱۹۸۱)، ماجرایی هیجانانگیز و چندلایه از سفر در زمان را روایت میکند.
در آیندهای تاریک که زمین به میدان نبردی میان انسانها و رباتهای نابودگر جهشیافتهها (سنتینلها) تبدیل شده، قهرمانان بازمانده از جمله مگنیتو (ایان مککلن) و چارلز اگزاویر (پاتریک استوارت) تصمیم میگیرند با ارسال وولورین (هیو جکمن) به سال ۱۹۷۳، از وقوع این فاجعه جلوگیری کنند. او باید با نسخههای جوانتر اگزاویر و مگنیتو (جیمز مکآوی و مایکل فاسبندر) همکاری کند تا جلوی ترور یک دانشمند مهم توسط میستیک (جنیفر لارنس) را بگیرند؛ عملی که به آغاز برنامه تولید سنتینلها منجر میشود.
فیلم با فضاسازی خیرهکننده، تعلیق بالا و اکشنی پرانرژی، مفاهیم پیچیدهای مانند سرنوشت، اختیار و مسئولیت را در دل یک داستان ابرقهرمانی جا میدهد. گرچه به اندازه «ترمیناتور» عمیق یا نمادین نیست، اما «روزهای گذشته آینده» یک تجربه سینمایی لذتبخش و تاثیرگذار برای طرفداران این ژانر محسوب میشود.
۱۲. دژاوو (Déjà Vu – 2006)
وقتی گذشته و آینده در یک نقطه به هم میرسند
«دژاوو» به کارگردانی تونی اسکات و بازی درخشان دنزل واشنگتن، یک تریلر علمیتخیلی است که ایده سفر در زمان را در بستر یک جنایت پیچیده و پرتعلیق به تصویر میکشد. داستان درباره مامور ویژه سازمان ATF به نام داگ کارلین است که وظیفه دارد عامل انفجار مرگبار یک کشتی در نیواورلئان را شناسایی کند؛ حادثهای که جان بیش از ۵۰۰ نفر از نیروهای نیروی دریایی و خانوادههایشان را گرفته است.
با پیشرفت تحقیقات، داگ متوجه فناوری سری دولتیای میشود که امکان مشاهده و حتی ارتباط با گذشته را فراهم میکند. با استفاده از این تکنولوژی، او به گذشته سفر میکند تا جلوی بمبگذاری را بگیرد، اما در مسیری پرپیچوخم درمییابد که شاید خودش بخشی از چرخه وقوع این حادثه بوده است.
«دژاوو» با تم درونگرای خود درباره زمان و تقدیر، در نهایت راهی سادهسازی شده و خوشفرجام را برمیگزیند. با این حال، فیلم به لطف سبک بصری خاص تونی اسکات و بازی قابلاتکای واشنگتن، یک اثر سرگرمکننده و جذاب باقی میماند که طرفداران تریلرهای علمیتخیلی را راضی خواهد کرد.
۱۱. لوپر (Looper – 2012)
یک سفر در زمان پر از پیچوخمهای غیرمنتظره
فیلم «لوپر» به کارگردانی رایان جانسون، با بازی جوزف گوردن-لویت، بروس ویلیس و امیلی بلانت، داستان مردی به نام جو (گوردن-لویت) را روایت میکند که در آینده به عنوان یک قاتل برای یک گروه تبهکاری فعالیت میکند. اما پیچش داستان وقتی رخ میدهد که جو با نسخهای از خود در آینده (ویلیس) روبهرو میشود که به دنبال پیدا کردن «ریمیکر» یا در واقع نسخهی جوانتر اوست. در آینده، ریمیکر همسر جو را به قتل رسانده و جو تصمیم میگیرد تا به گذشته بازگردد و رئیس باند را در دوران کودکیاش بکشد. حالا جو جوان باید تصمیم بگیرد که آیا باید نسخه بزرگتر خود را از بین ببرد یا سرنوشتش را تغییر دهد.
«لوپر» با داستانی پیچیده و پر از تغییرات غیرمنتظره، یک فیلم علمیتخیلی اوریجینال است که به هیچوجه نمیتوان آن را با یک تریلر معمولی مقایسه کرد. با وجود پیچیدگیهای داستان، فیلم همچنان شما را در دنیای خودش غرق کرده و تجربهای جذاب و هیجانانگیز از سفر در زمان ارائه میدهد. پس از تماشای فیلم، حتماً مطالعه بیشتری در مورد مفاهیم پیچیده و عمیق آن خواهید داشت.
بیشتر بخوانید: معرفی فیلمهای سینمایی
۱۰. دوازده میمون (12 Monkeys – 1995)
یک روایت تاریک از زمان، تکنولوژی و سرنوشت
«دوازده میمون»، به کارگردانی تری گیلیام، شاید یکی از تاریکترین فیلمها در این فهرست باشد که به جای تمرکز بر سفر در زمان، به نقد تکنولوژی و اطلاعات و خطرات سوء استفاده از آنها میپردازد. داستان فیلم در آیندهای دگرگونشده و آلوده به ویروسی مرگبار میگذرد، جایی که جیمز کول (بروس ویلیس) به عنوان یک زندانی به گذشته فرستاده میشود تا مانع از شیوع این ویروس شود. اما او اشتباهاً به سال ۱۹۹۰ میرود و در آنجا با فردی به نام جفری گوینس (برد پیت) که ارتباطاتی با این ویروس دارد، ملاقات میکند. کول بارها به گذشته سفر میکند، حتی تا دوران جنگ جهانی اول، اما هر بار بیشتر به سرنوشت شوم نزدیک میشود تا نجات بشریت.
این تریلر تاریک، با بازیهای فوقالعاده و روایت پیچیدهاش، یکی از آثار برجسته تری گیلیام است که جنبههای ذهنی و فلسفی زیادی را بررسی میکند. با وجود فضای سنگین و گاه خستهکنندهاش، «دوازده میمون» همچنان یکی از آثار تاثیرگذار و پرچالش در ژانر سفر در زمان به شمار میرود.
۹. بیل و تد: ماجراجویی عالی (Bill & Ted's Excellent Adventure – 1989)
ماجراجویی هیجانانگیز و کمدی در دنیای سفر در زمان
فیلم «بیل و تد: ماجراجویی عالی» محصول ۱۹۸۹، یک کمدی جذاب و سرگرمکننده است که به داستان دو دوست معمولی میپردازد که برای گذراندن امتحان تاریخ خود، از یک ماشین زمان – که در این فیلم به شکل یک کابین تلفن جادویی است – به گذشته سفر میکنند. بازیگران اصلی فیلم کیانو ریوز جوان، الکس وینتر و جرج کارلین فقید هستند. این فیلم با طنز خاص خود، دوتایویی دوستداشتنی و موسیقی پرانرژیاش توانسته از زمان خود عبور کرده و تا به امروز طرفداران زیادی داشته باشد.
بیل (وینتر) و تد (ریوز) دو دانشآموز معمولی دبیرستانی هستند که عشق به موسیقی راک و رول آنها را از انجام تکالیف مدرسه بازمیدارد. اما بیخبر از این که یک جامعه آرمانشهری در آینده آنها را به عنوان «دو فرد بزرگ» میپرستد، سفیرانی به گذشته میفرستند تا اطمینان حاصل کنند که آنها امتحان تاریخ را قبول کرده و به سرنوشت خود خواهند رسید. بیل و تد به ناگهان در یک ماجراجویی فوقالعاده قرار میگیرند که در آن با شخصیتهای تاریخی بزرگی چون ناپلئون (تری کمئیلی)، بیلی د کید (دن شور) و آبراهام لینکلن (رابرت وی. بارون) برخورد میکنند و در این مسیر بیشتر درباره خودشان میآموزند.
۸. لبه فردا (Edge of Tomorrow – 2014)
یک داستان تکراری با اکشن و شوخطبعی بینظیر در دنیای آینده
فیلم «لبه فردا»، به کارگردانی داگ لیمان و بر اساس رمانی ژاپنی به نام «تمام چیزی که نیاز دارید کشتن است»، داستان ویلیام کیج (تام کروز) را روایت میکند که یک افسر روابط عمومی ترسو است و به دلایلی به خط مقدم نبرد بشر با نژادی بیگانه به نام میمیکها فرستاده میشود. همانطور که انتظار میرود، اولین درگیری او با مرگ به پایان میرسد، اما کیج بهطور معجزهآسا قدرت بازنشانی زمان را از موجودات بیگانه به دست میآورد و باید هر روز را تکرار کند تا راهی برای پیروزی در جنگ پیدا کند. با همکاری ستوان ریاتا وراتسکی (امیلی بلانت)، کیج ترسهای خود را کنار میگذارد و به یک سرباز با اراده تبدیل میشود و در نهایت باید با موجود خطرناک «اومگا» روبرو شود و این چرخه تکراری را برای همیشه متوقف کند.
این فیلم اکشن، پر از هیجان اما با طنز شگفتانگیز، یکی از بهترین فیلمهای تابستانی است که علاوه بر پیچیدگیهای داستان، به خوبی میتواند سرگرمکننده و لذتبخش باشد. حالا سوال اینجاست که آیا میتوانیم دنبالهای برای این فیلم پرطرفدار داشته باشیم؟
۷. ران لولا ران (Run Lola Run – 1998)
یک سفر سریع و پرانرژی به دنیای تغییرات کوچک و تاثیرات بزرگ
«ران لولا ران» ساخته تام تایکوئر، یک شاهکار استایلی و پر از ایدههای خلاقانه است که با وجود نداشتن مفهوم دقیق سفر در زمان، به بررسی تاثیرات اقدامات فردی بر اطرافیان و جهان میپردازد. وقتی مانی (موریز بلیبتروی) یکصد هزار دلار پول نقد را گم میکند، وظیفه لولا (فرانکا پوتنته) است که قبل از پایان یافتن زمان، راهی برای به دست آوردن این پول پیدا کند. اولین تلاش او با مرگ او به پایان میرسد و روز دوباره آغاز میشود، و این بار لولا فرصتی دیگر برای انجام کارها دارد. هر بار که لولا تلاش میکند، تغییرات غیرمنتظرهای در زندگی او و اطرافیانش، از جمله پدرش (هربرت ناپ) و افرادی که در مسیرش قرار میگیرند، ایجاد میشود.
«ران لولا ران» با سرعت تند و همراه با موسیقی پرانرژی، یکی از بهترین نمونههای سینمایی است که از تکنیکهای مختلفی چون انیمیشن، ویرایشهای مدرن و عکاسی سیاهوسفید برای روایت داستان خود استفاده کرده است. این فیلم یک شاهکار هنری است که نشاندهنده قدرت خلاقیت و دیدگاههای نو در سینماست.
۶. هری پاتر و زندانی آزکابان (Harry Potter and the Prisoner of Azkaban – 2004)
سفر به زمان و دنیای تاریکتر جادوگری در هری پاتر
پس از دو قسمت نسبتا کسلکننده از کریس کلمبوس، کارگردان آلفونسو کوآران وارد شد و بالاخره فیلم مورد نظر طرفداران هری پاتر را با سومین قسمت این سری به نام «هری پاتر و زندانی آزکابان» به تصویر کشید. این فیلم که به مانند رمان فوقالعاده جی. کی. رولینگ، داستانی تاریک و فانتزی با ابرهای غمگین را روایت میکند، فرانچایز را به دنیای بزرگتر و بالغتر هدایت کرده و چالشها را برای قهرمانان کوچک ما بیشتر کرده و دنیای جادوگری را به شکلی منحصر به فرد گسترش میدهد.
علاوه بر این، «آزکابان» در بخش سوم داستان از سفر در زمان به شکلی تاثیرگذار استفاده میکند، زمانی که هری (دنیل رادکلیف) و هرماینی (اما واتسون) با بازگشت به زمان گذشته، تلاش میکنند موجود جادویی به نام باکبیک را از مرگ حتمی نجات دهند. کوآران از این موقعیت لذت میبرد و همان رویداد را از دو دیدگاه مختلف به تصویر میکشد و با شجاعت موقعیتهایی را به نمایش میگذارد که در آن گذشته آینده را تغییر میدهد و بالعکس. هری در یک نقطه یک طلسم قدرتمند میسازد، اما تنها پس از دیدن موفقیت خود در آینده توانایی انجام این کار را پیدا میکند. او میگوید: «میدانستم این بار میتوانم انجامش بدهم چون خب، من قبلاً این کار را کرده بودم!» حالا آیا شما هم سرگیجه گرفتهاید؟
۵. ورود (Arrival – 2016)
پایاننامه علمیخیالی که ذهن شما را به چالش میکشد
«ورود» فیلمی است که شما را به تفکر عمیق وا میدارد. این درام علمیخیالی به کارگردانی دنیس ویلنوو با بازی ایمی آدامز در نقش دکتر لوییز بنکس، یک استاد زبانشناسی است که موظف است ارتباطی با بیگانگان برقرار کند که در نقاط مختلف جهان حضور یافتهاند. وظیفه او رمزگشایی از زبان بیگانگان است تا متوجه شود آیا نیت آنها دوستانه است یا تهدیدآمیز.
این فیلم که به اقتباس از داستان کوتاه "Story of Your Life" نوشته تد چیانگ ساخته شده، به مفهوم جالبی میپردازد که گذشته میتواند آینده را تحت تاثیر قرار دهد و بالعکس. برای مثال، در برخی مواقع لوییز به یاد آورده میشود که از لحظات آینده برای حل مسائل زمان حال استفاده کند. به همین دلیل، برای بیگانگان در «ورود»، زمان حلقهای بیپایان است که هیچ آغاز، میانه یا پایانی ندارد و در هماهنگی کامل عمل میکند. بنابراین، زمانی که لوییز به اطلاعات خاصی برای حل یک مشکل نیاز دارد، از دادههایی که در یک گفتگوی آینده به دست آورده استفاده میکند.
حتی اگر نتوانید به طور کامل مفاهیم پیچیده این فیلم را درک کنید، «ورود» همچنان به عنوان یک قطعه علمیخیالی استثنائی عمل میکند، با بازیهای برجسته، فیلمبرداری بینظیر و موسیقی فوقالعادهای از یوهان یوهانسون.
بیشتر بخوانید: اخبار و مطالب سینمای جهان
۴. روز موش خرمایی (Groundhog Day – 1993)
کمدی فکری و فلسفی درباره تکرار و کشف معنای زندگی
فیلم کمدی «روز موش خرمایی» به کارگردانی هارولد رامیس، ابتدا به عنوان یک وسیله برای نمایش شوخیهای بیل موری شروع میشود، اما به تدریج به یک مطالعه شخصیتی عمیق و فکری درباره جستجوی یک مرد برای زندگی یک روز کامل و بیعیب تبدیل میشود. البته نگران نباشید، این فیلم همچنان بسیار سرگرمکننده است. رامیس و همکار نویسندهاش دنی روبین، به بررسی موضوعات فلسفی درباره زندگی، عشق و جستجو برای خوشبختی پرداختهاند.
موری در نقش پیشبینیکننده وضعیت آب و هوا، فیل کانرز بازی میکند که مجبور است به مراسم روز موش خرمایی در پنکسوتاونی، پنسیلوانیا برود. پس از انجام وظیفه خود و همکاری با تهیهکننده ریتا هنسون (اندی مکداول دلپذیر)، فیل به رختخواب میرود، تنها برای بیدار شدن از خواب در همان روز دوباره و دوباره. در نهایت، او در یک حلقه ابدی گرفتار میشود و هر بار تلاش میکند اما کمی تغییرات در مسیر زندگیاش ایجاد میشود. در طول این مسیر، او یاد میگیرد پیانو بنوازد، مجسمهسازی یخ را امتحان کند و زبانهای مختلفی بیاموزد، در حالی که تلاش میکند به ریتا نشان دهد که او دیگر آن مرد بداخلاقی که فکر میکرد، نیست.
به لطف بازی بینظیر بیل موری، «روز موش خرمایی» نه تنها به عنوان یک کمدی رمانتیک لذتبخش بلکه به عنوان یک مثل مدرن با پیامهای عمیق روحانی کار میکند. این ایده ناب تا به امروز بارها تقلید شده است، اما هیچگاه به همان اندازه هوشمندانه پیادهسازی نشده است. یک کلاسیک واقعی.
۳. بینستارهای (Interstellar – 2014)
سینمای فضایی و پیچیدگیهای زمان
پس از پایان سهگانه «شوالیه تاریکی»، کریستوفر نولان با «بینستارهای» به فضا سفر کرد و مفاهیم جدیدی از زمان را در قالب یک ماجراجویی علمیخیالی جذاب به تصویر کشید. چه زمانی که بر روی سیارهای که هر ۱.۵ ثانیه برابر یک روز در زمین است (منظور از "کشیدگی زمان") قرار دارد یا در صحنهای به یاد ماندنی که کوپر (متیو مککانهی) از طریق یک تسراکت با دخترش (مکنزی فوی/جسیکا چاستین) از آینده ارتباط برقرار میکند، نولان مفاهیم شگفتانگیزی طراحی میکند که برای درک کامل به چندین بار تماشای فیلم نیاز است.
داستان فیلم دنبال کوپر، یک خلبان سابق ناسا است که به یک ماموریت فضایی میپیوندد تا سیارهای جدید برای ساکنان زمین در حال مرگ پیدا کند. گزینههای مختلفی وجود دارد و گروه قهرمان ما با منابع محدود باید بین پیروی از دلایل علمی یا اعتماد به شهود احساسی خود برای تعیین مسیر درست تصمیم بگیرند. در نهایت، همه چیز به ارتباط قدرتمند کوپر با دخترش و موجودات مرموزی که ممکن است در آینده با او ارتباط برقرار کنند، مربوط میشود؛ داستانی که با توجه به موفقیتهای باکس آفیس در سالگرد ۱۰ ساله فیلم، به وضوح با مخاطبان ارتباط برقرار کرده است.
۲. ترمیناتور ۲: روز داوری (Terminator 2: Judgment Day – 1991)
برترین نماد سینمای سفر در زمان و اکشن
شما میتوانید «ترمیناتور» یا «ترمیناتور ۲: روز داوری» را در این جایگاه قرار دهید، زیرا هرکدام نمایانگر یک نمونه کلاسیک از سینمای سفر در زمان هستند. آرنولد شوارتزنگر دوباره در نقش یک T-800 برنامهریزیشده و مهربان بازمیگردد که به سال ۱۹۹۱ فرستاده میشود تا جان کانر (ادوارد فالونگ) — رهبر آینده مقاومت انسانی — را از دست یک T-1000 تغییرشکلدهنده (رابرت پاتریک) نجات دهد. با همکاری سارا کانر (لیندا همیلتون)، اکنون یک جنگجو مقاوم، T-800 و جان باید راهی برای نجات انسانیت پیدا کنند و از وقوع هولوکاست هستهای در روز داوری جلوگیری کنند.
مثل قسمت پیشین، «T2» احتمالاً بهتر است به عنوان یک خط زمانی انشعابی مشاهده شود که در آن تغییرات گذشته تنها زمان جدیدی برای پیگیری قهرمانان ما ایجاد میکند، نه اینکه آینده را تغییر دهند. همانطور که چندین شخصیت توضیح میدهند، «آینده تعیینشده نیست. هیچ سرنوشتی جز آنچه که خودمان برای خود میسازیم، وجود ندارد.» این رویکرد به جیمز کامرون اجازه میدهد تا از پارادوکسهای سفر در زمان عبور کند و مفهومی از اراده آزاد و چندین خط زمانی را تقویت کند. تفکر در مورد آن سرگرمکننده است، یا اینکه فقط بنشینید و از انفجارها لذت ببرید. در هر صورت، «T2» یک فیلم بینظیر است.

۱. بازگشت به آینده (Back to the Future – 1985)
کلاسیک بیزمان در سفر به گذشته
بدون شک یکی از بهترین فیلمهای سفر در زمان که تاکنون ساخته شده است، فیلم «بازگشت به آینده» به کارگردانی رابرت زمهکیس است که داستان مارتی مکفلا (مایکل جی. فاکس) را روایت میکند، نوجوانی از دهه ۸۰ که بهطور تصادفی به سال ۱۹۵۵ در یک دلویرین زمانساز منتقل میشود. در گذشته گیر کرده و با یک دانشمند عجیب (کریستوفر لوید) همکاری میکند تا اطمینان حاصل کند که والدینش (لئا تامپسون و کریسپین گلاور) عاشق هم میشوند و آیندهاش تضمین میشود.
این فیلم، با اینکه بر منطق علمی کمتر تکیه دارد، اما با دیالوگهای تیز و شخصیتهای دوستداشتنی و صحنههای نمادین خود، به شکلی جذاب و هیجانانگیز به نظر میرسد. بهویژه، فیلم نگاهی مشابه به «ران لولا ران» دارد، و نشان میدهد که چگونه تغییرات در زمان میتواند زندگی افرادی که در اطراف ما هستند را، حتی اگر اندکی، تغییر دهد. وقتی مارتی از گذشته بازمیگردد، والدینش هنوز در همان خانه زندگی میکنند و سه بچه دارند، اما وضعیت آنها بسیار بهتر از قبل است. در یک شوخی فوقالعاده، حتی نام یک مرکز خرید از "Twin Pines Mall" به "Lone Pine Mall" تغییر میکند، پس از اینکه مارتی در گذشته یک درخت کاج را زیر میکند. این تغییرات منطقی ندارد، اما جذابیت «بازگشت به آینده» در آغوش گرفتن مفهوم سرنوشت است، بهویژه در مورد عشق.
والدین مارتی قرار است با یکدیگر باشند. جهان اطرافشان ممکن است تغییر کند، حتی خودشان نیز ممکن است تغییر کنند، اما مثل دو آهنربا که به هم جذب میشوند، عشق آنها اجتنابناپذیر است — پیوندی که از مرزهای زمان فراتر میرود.
منبع: slashfilm
نویسنده: نسرین پورمند